جمعه 10 مرداد ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۲۴
گفت وگو با «امير دژاكام» نويسنده و كارگردان نمايش «ضيافت شيطان»
پيام نهايي را به زبان نمي آورم
«امير دژاكام» از كارگردانان نسل بعد از انقلاب تئاتر ايران است. وي مدت ها مدير گروه نمايش دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد اسلامي و معاونت تئاتر بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس بود.
«دژاكام» نمايش هايي چون «شهرزاد»، «اسيد»، «شمس» و... را در تئاتر شهر كارگرداني كرده است و البته برخي از نمايش ها كه نتوانستند مجوز اجرا بگيرند.او اخيراً نمايش «ضيافت شيطان» را در تالار اصلي تئاتر شهر به روي صحنه برده بود.
000785.jpg

به همين انگيزه گفت وگويي با وي در مقام نويسنده و كارگردان اين نمايش انجام داده ايم، كه مي خوانيد:
امير فرض اللهي
* لطفاً بگوييد چرا اسم اين نمايش را «ضيافت شيطان» گذاشتيد؟
- جواب اين سؤال را بيشتر، بايد از منتقدان پرسيد چرا كه منتقد، ابتدايي ترين و اصلي ترين وظيفه اش تحليل اسم نمايش و تبيين رابطه اسم با اثر است. به هر حال من اسم هر اثرم را با حساسيت فراوان انتخاب مي كنم. اين اثر اقتضا مي كرد كه اسمش «ضيافت شيطان» باشد، همان طور كه اگر اثر ديگري در جايي ديگر بود نام ديگري مي داشت. در اين اثر گفته ام كه ضيافت، ضيافت توحيد و درگيري بين كفر و توحيد است. چون به مقوله هايي مثل توحيد و كفر نظر داشته ام از برهان خلف استفاده كرده و وجهه برعكس دروني به روي اين اثر گذاشته ام. خاطرمان باشد كه هر اثر نمايشي بايد به صورت غيرمستقيم پيام خود را به مخاطب انتقال دهد.
* يعني شما معتقديد كه در يك اثر نمايشي نمي توان موضوعات علني جامعه را مطرح ساخت و واضح تر صحبت و شخصيت پردازي كرد؟
- آري!
* چگونه؟
- من راجع به هر موضوع كه ضروري احساس كنم، درونمايه ام را انتخاب مي كنم اما پيام نهايي را بر اساس كاركرد تئاتر، به زبان نمي آورم و سعي مي كنم آن را به درون ذهن مخاطب، نقش بزنم چرا كه در صورت وقوع چنين اتفاقي -شخصيت پردازي و ايجاد پيام مستقيم در تئاتر- تفاوتي بين مقاله نويسي و نمايش باقي نمي ماند.
* پس شما معتقديد كه اين مسئله در ذات هنر نمايش نهفته است؟
- دقيقاً «بله» و به اين دليل است كه مخاطب هنر نمايش حق هر گونه برداشت و تفسير ديالوگ ها و شخصيت ها برايش محفوظ مي ماند و در تاريخ تئاتر همواره از اين حق طبيعي خود استفاده كرده است.
* شما كه صاحب اثر هستيد مي دانيد كه هر اثر هنري براي آن كه بتواند حداقل ارتباط را با مخاطبش برقرار كند، بايد شرايط اوليه ارتباط را به وسيله سازشكاري و مداخله فراهم سازد. سازگاري به واسطه همزباني با مخاطب ميسر مي شود و مداخله و اثرگذاري پس از فهم نسبي مخاطب از فضاي اثر ما،شخصيت پردازي ها و...است. با اين توضيح شما اصل درونمايه «ضيافت شيطان« را چه مي دانيد؟
- من نه سخنران خوبي هستم و نه مقاله نويس خوبي و بدين جهت است كه به جهان نمايش رو آورده ام. مختصر اين كه معتقدم تعادل، در همه عرصه هاي مختلف زندگي بشر در تمام ساحات ممكنه اش ضروري است و اين وجه اصلي «ضيافت شيطان» را تشكيل مي دهد.
* يعني شما به عنوان يك هنرمند، افراط و تفريط هايي در جامعه امروز ما احساس مي كنيد كه خود را به واسطه «ضيافت شيطان» ملزم به حفظ تعادل در آن كرده ايد؟
- چه كسي است كه اين امر را در« شرايط كنوني» احساس نمي كند.
* و به نظر شما اين قضيه  آنقدر ضرورت دارد كه بعد از مدتها بازگشت شما به صحنه، به اين مقوله بپردازيد؟
- مقدار ضرورتش را از نظر كمي نمي توانم بررسي كنم. من اين را واكنش طبيعي ام نسبت به حيات اجتماعي خود مي دانم. اين حس طبيعي به عنوان يك «هنرجو» در عرصه اجتماع، در من شكل گرفت. همانقدر كه وقتي تشنه ام مي شود، آب مي خورم و اين هم مثل همه ضرورت هاي ديگر پاسخي براي خود به همراه دارد.
000765.jpg

* شما در يكي دو سال اخير نمايش هايي را تمرين كرديد كه به اجراي عمومي در نيامد، دليل آن را چه مي دانيد؟
- پايين بودن آستانه تحمل بعضي مسئولان تئاتر كشور. بهتراست اين سؤال را از مسئولان تئاتر بپرسيد.
* به نظر شما موضوع «ضيافت شيطان»، چقدر دغدغه روز جامعه است؟
- راز ماندگاري يك اثر نمايشي مشمول بودن آن است. البته آدابته كردن با عين واقعيت در عرصه نمايش چندان مجاز نيست چرا كه اين كار روزنامه نگاري است كه عين واقعيات را مطرح سازد و ماهيتاً اين كار در ذات هنر نمايش نيست. يك اثر نمايشي كاربردي براي اكنون و آينده دارد. حسن يك اثر نمايشي اين است كه زمان شمول و مكان شمول باشد. من هنر واقع گرا را دوست دارم، اما اين مسئله نكته اي در پي دارد.
مسئله آن است كه ممكن است من يك اثر واقع گرا كاركنم، اما آن اثر بعد از زمان خود نيز با مخاطب ارتباط برقرار كند. حتي گاهي اوقات احتمال دارد يك اثر واقع گرا به لحاظ معنا هيچ ارتباطي با مسائل امروز ما نداشته باشد يا كمتر ارتباط داشته باشد. اين قضايا نسبي است. همه آثار مختلف در مكتب هاي مختلف ناشران مختلفي دارد، اين مسئله في النفسه نه بد است نه خوب. اما بهتر آن است كه انسان براي انجام هر كاري اسباب آن را فراهم سازد.
براي استقرار يك شيوه تازه نياز به تازه بودن است و براي تغيير روش، نياز به مطالعه بيشتر است. «ضيافت شيطان» جزو آثاري است كه من در ادامه قصه هاي ايراني «شهرزاد»، «شمس» و... انجام داده ام و اميدوارم، تلاشم در اين زمينه مفيد بوده و حداقل باعث شود نقاط ضعف مان در اين شيوه را ديگران تكرار نكنند.
* بهترين نمايش خود را تاكنون كدام نمايش مي دانيد و چرا؟
- «عروس چاه» كه در تالار چهار سو در سالهاي ۷۳-۷۲ اجرا شد. من اين اثر را به جهت فرم درآمده در نمايش و درونمايه بسيار دوست دارم.
* به عنوان سؤال آخر، علل روي آوردن جوانان تئاتري به نمايشنامه هاي خارجي را در چه مي دانيد؟
- بي توجهي به نويسندگان ايراني از جانب مسئولان و در واقعيت، شخصيت زده بودن اشخاص. خودماني بگويم به اصطلاح عوام: «جو، ما را گرفته است.» تا بيست تا آدم و منتقد خارجي از يك اثر خارجي تعريف كرده اند ما جرأت نكرده ايم كه غير از آن اثر، روي به اثر ديگر بياوريم. من از «هملت» و... خوشم نمي آيد، اما مجبور مي شوم كار كنم. «ريچارد سوم» را مي شود در يك ساعت كار كرد. سرعت زمانه تغيير كرده است. اينها اكنون آثار كندي هستند. خلاصه بگويم همه چيز از بي همتي خودمان نشأت گرفته است.

فيلمسازان از جايگاه مخاطب در سينماي ايران مي گويند
سينما بدون مخاطب بي معناست
000725.jpg

كم اهميت ترين بخش توليد از نگاه دست اندركاران و تهيه كنندگان سينمايي ايران مسئله تحقيق، نگارش و فيلمنامه است.
كمال تبريزي كارگردان سينما و تلويزيون درگفت وگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره جايگاه مخاطب در سينماي ايران گفت: ظاهراً مخاطب شناسي در سينما براي همه مهم است اما اشكال كار در محدوديت بيش از حد و يا تحليل هاي قديمي از مخاطب است كه باعث باقي ماندن جايگاه مخاطب در سينما مي شود.وي تصريح كرد: اصولاً بايد سينماي ايران و جهان مخاطب را به عنوان محور اصلي آثار سينمايي در نظر بگيرد و بايد توجه داشت كه سينما بدون مخاطب موضوعيت پيدا نمي كند.كارگردان فيلم سينمايي فرش باد ضعف امور پژوهشي در سينما را يادآور شد و افزود: تحقيق و نگارش در سينماي ايران هنوز جايگاه واقعي و درست خود را پيدا نكرده است .وي درباره تاثير امور پژوهشي ضعيف بر سينما گفت: سينماي ايران عمدتاً با استقبال نكردن مردم روبه روست و چرخه اقتصادي بازگشت سرمايه عملاً فلج و ورشكسته است و اين نمايانگر تاثيرات نامطلوبي است كه آينده سينمايي ايران را نگران كننده و مبهم مي سازد.
غلامرضا موسوي تهيه كننده سينما در خصوص جايگاه مخاطب شناسي در سينماي ايران گفت: زماني كه فيلمي نوشته مي شود و به مرحله ساخت مي رسد چه تهيه كننده و چه كارگردان معمولاً با اين ديد نگاه مي كنند كه مخاطبان اين فيلم چه كساني اند و براي چه گروهي ساخته مي شود بنابر اين، اين سينما ضمن اينكه يك صنعت است هنر نيز هست و از اين رو هنرمند بي گمان موظف و مجبور است كه بداند مخاطبان هنري اش چه كساني اند. نايب رييس اتحاديه تهيه كنندگان سينماي ايران به ضعف در امور پژوهشي مخاطب شناسي براي سينما اشاره كرد و در خصوص تاثير گذار بودن اين مشكل در سينما گفت: تحقيق مي تواند به پيشرفت هر صنعتي كمك كند بنابراين وقتي كه از تحقيقات استفاده نكنيم پيشرفت نداريم.وي گفت: محل نمايش نيز عامل مهم ديگري است به همين منظور اگر امسال نگاهي به مخاطبان سينما داشته باشيم متوجه مي شويم بيشتر اين مخاطبان به سينما هايي مي روند كه از كيفيت نمايش و صداي بهتري برخوردار است و از سينما هاي قديمي كه در مراكز سابق تهران قرار دارند كمتر استقبال مي شود و مي توان گفت: جذابيت فيلم و جذابيت سالن سينما لازم وملزوم اند.هنرمندان هميشه بايد يك قدم جلوتر از جامعه باشند و نبايد هم سطح جامعه حركت كنند.
000805.jpg

حبيب الله كاسه ساز تهيه كننده سينما و تلويزيون نيز در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره جايگاه مخاطب در سينماي ايران گفت: جايگاه مخاطب در سينماي ايران هم تراز با مخاطب محوري در سال هاي اخير بوده و اعتقاد كارگردانان و تهيه كنندگان به مخاطب محوري باعث بروز ابتذال در سينماي ايران شده است.وي با اشاره به اين مطلب افزود: ما نبايد اعتقادات خود را با در نظر گرفتن گيشه به معرض نمايش درآوريم. و هر زماني كه گيشه محوري به عنوان اصل قرار گيرد مطمئناً فيلم توليد شده تمام اعتقادات فيلمساز نيست.وي در ادامه گفت: به هر حال هر هنرمند در هر زمينه هنري نيازمند توجه مخاطبين به آثارش است و نبود اين امر باعث بروز افسردگي و ناراحتي روحي در هنرمند مي شود اما در كل من خود را زياد محدود و مقيد به مخاطب محوري نمي دانم.
حبيب الله كاسه ساز با اشاره به ضعف بزرگ مخاطب شناسي و امور پژوهشي در سينماي ايران ،تأكيد كرد: وجود اين خلا در سينما كاملاً احساس مي شود و اطلاع رساني نسبت به شناخت مخاطب و نياز او درهر زمينه هنري براي ما موضوعي بسيار مهم و اساسي تلقي مي  شود.در جامعه اي كه با مشكلات فقر و مسائل سياسي، اقتصادي و كمبود امكانات و ازدياد جوانان دست و پنجه نرم مي كند  نمي توان به صورت عادي و فرمول دار مخاطب شناسي كرد.
غلامرضا آزادي تهيه كننده سينما درباره مخاطب شناسي در سينماي ايران گفت: مخاطب شناسي در سينماي ايران جايگاهي ندارد و چون در جامعه با هيچ موضوعي علمي برخورد نمي شود و با توجه به حوادث و تغييرات نمي توان باب ميل جامعه را سنجيد اين قبيل مباحث در جوامعي مصداق دارد كه طبق يك سري اصول اخلاقي, اجتماعي ومذهبي و سياسي رفتار كنند.وي تصريح كرد: درجامعه ما تا به حال درباره تمايلات مخاطبان كالبدشكافي نشده است و بزرگ ترين مشكل تهيه كنندگان اين است كه نمي دانند چه نوع فيلمي بسازند و همواره كاسه چه كنم در دست تهيه كنندگان و سينماگران است.وي گفت: تا زماني كه براي اكران فيلم هاي خود سالن نمايش نداريم و مشكلات جامعه شناسي و اشكلات اقتصادي را بررسي و برطرف نكرده ايم و جايي براي نشاندن مخاطب براي ارايه آثار موجود نيست و مخاطب شناسي امكان ندارد.
وي اضافه كرد: براي سينماي بيماري كه هر زمان با يك سليقه خاص اداره مي شود نمي توان كاري كرد.
000800.jpg

غلامرضا آزادي درباره وجود تقسيم بندي در شناخت مخاطبين گفت: چون در جامعه ما قشر هاي مختلفي از جوان، كارمند، سرمايه دار، پولدار بي حد و سالخورده وجود دارد جمعيت در يك يا دو طبقه خلاصه نمي شود و براي هر كدام از اين قشر ها بايد يك نوع تفريح وجود داشته باشد در حالي كه سينماي ايران براي همه يك قيمت است.
سينما جزو هنرهايي است كه يك پايه آن به مخاطب بر مي گردد و اگر با بي توجهي  مخاطب مواجه شود ارزش هاي آن شناخته نخواهد شد.
جواد شمقدري كارگردان سينما و تلويزيون درباره جايگاه مخاطب در سينماي ايران گفت: هر فيلمساز قطعاً قبل از توليد فيلم به مخاطبان خود توجه مي كند اما چون مناسبات سالمي وجود ندارد در روند مراحل توليد و اكران پيش بيني ها درست در نمي آيد و اين روند به جايي مي رسد كه صرفاً علاقه به ساخت برخي سوژه ها در كارگردانان و نياز به حضور در عرصه توليد براي تهيه كنندگان باعث ساخت آثار هنري مي شود.
وي با اشاره به تضاد در تاريخ و فرهنگ ايران در قبل و بعد از انقلاب اسلامي گفت: در واقع فيلم هايي كه مخاطب عام دارند شايد به ده فيلم هم نرسد و اكثر فيلم ها طبق شرايط خاص حاكم بر سينما با مخاطبان خاص مواجه بوده اند و مخاطبين در سال هاي اخير نتوانسته اند به ارتقاي سينماي ايران كمك كنند و حتي بعضاً باعث نزول سينماي ايران نيز شده اند به طوري كه بستر سازي براي فيلم هاي مورد حمايت آنان ديگر مناسب و مورد تاييد مخاطبان نيست.

نگاه
ضعف اطلاع رساني
000780.jpg

پري صابري گفت: علي رغم زحمات بسياري كه براي اجراي يك نمايش در ايران كشيده مي شود ولي تبليغات بسيار كمي صورت مي گيرد.وي كه درباره تبليغات و اطلاع رساني در زمينه تئاتر گله مي كرد توضيح داد: مسئولان تلويزيون، بايد بخشي از برنامه هاي خود را براي اشاعه فرهنگ ايران يعني تئاتر بگذارند.
صابري گفت: من نمي گويم هر تئاتري را تبليغ كنند، بلكه تئاتري كه تشخيص داده شد كه بار فرهنگي دارد بايد به آن توجه كنند و امكانات تبليغاتي به آن بدهند. وي افزود: روزنامه ها نيز بايد كمك كنند تا مردم هر روزه از برنامه هاي اجرا شده درسالن هاي تئاتر مطلع باشند.
كارگردان نمايش «رند خلوت نشين» گفت: من بارها ديده ام كه عده اي مي گويند ما متوجه خبر اجراي فلان برنامه نشده ايم و اين به خاطر ضعف در اطلاع رساني است. وي افزود: كارهاي خود من كه معمولاً تماشاگر زيادي را به خود جلب مي كند هفته اول، خالي از تماشاگر است تا مردم بيايند نمايش را ببينند و همديگر را از اجراي اين نمايش آگاه كنند ولي باز عده اي ديگر خبردار نمي شوند.صابري ادامه داد: هم اكنون بيشتر تبليغات به صورت دهن به دهن صورت مي گيرد.وي تصريح كرد: تبليغات كالاهاي فرهنگي بسيار ضعيف است و بسيار سنتي عمل مي شود.
هم اكنون ابزارهاي اطلاع رساني مدرن پرقدرتي در دنيا به وجود آمده كه در زمينه تبليغات و اطلاع رساني در تئاتر بايد از آن ها بهره برد.
000795.jpg

آخرين پري كوچك دريايي
فقيهه سلطاني، بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون كه تا چندي پيش فيلم صورتي با بازي او بر پرده سينما بود، درباره فعاليت هاي اخير خود گفت: يك نمايشنامه ۷ اپيزودي نوشته ام و اميدوارم بتوانم آن را براي شركت در جشنواره تئاتر سال ۸۳ كارگرداني كنم.
وي تأكيد كرد اما اگر امسال خانم آدينه نمايش «آخرين پري كوچك دريايي» را كار كند، حتماً در آن بازي خواهم كرد. وي مشغله زياد گلاب آدينه را دليل نامشخص بودن تكليف اين نمايشنامه دانست. گفتني است نمايشنامه «آخرين پري كوچك دريايي» نوشته چيستايثربي است. قرار بود اين نمايشنامه در جشنواره فجر گذشته توسط گلاب آدينه اجرا شود كه تاكنون خبري از اجرا و تمرين آن نشده است. به نظر مي رسد يكي از مشكلات اجراي اين نمايش نبودن بازيگر مرد مورد نظر گلاب آدينه باشد.

شاه برهنه يا پيرسگ خرفت
داوود دانشور، مترجم و كارگردان تئاتر كه چندي پيش نمايش تله موش آگاتاكريستي را در تالار مولوي به روي صحنه برده بود با همكاري فرهنگسراي جوان (خاوران) در حال آموزش گروه سني كودكان و نوجوانان است.وي كه با خبرنگار ايسنا گفت وگو مي كرد، درباره ديگر فعاليت هاي خود در زمينه تئاتر گفت: اخيراً در گروه سينما تئاتر آيين، ترجمه كتاب كار روي نمايشنامه توسط منصور براهيني و علي اكبر علي زاد انجام شده است.به گفته وي اين كتاب منبع اطلاعاتي خوبي در زمينه كارگرداني و اجراي نمايشنامه است كه توسط انتشارات سمت منتشر خواهد شد.
دانشور، همچنين از ترجمه نمايشنامه ديگري به نام «پيرسگ خرفت» خبر داد. اين كتاب كه نوشته يك نويسنده آمريكاي لاتين به نام والتر آگوستاست به زندگي پينوشه، ديكتاتور مشهور شيليايي مي پردازد.
دانشور گفت: اين كتاب هم از نظر جنبه هاي نمايشي و هم به عنوان يك تجربه تاريخي سياسي مي تواند مدنظر باشد. پيش از اين قرار بود دانشور نمايش «شاه برهنه» را بر روي صحنه ببرد. وي درباره به تعويق افتادن تمرينات اين نمايش گفت: اين نمايشنامه به دليل ماهيت افسانه اي اش نيازمند بودجه فراتر از بودجه هاي معمول است و از آنجا كه در زمينه افسانه هاي كودكان و نوجوانان است، مي تواند هم مخاطبان كودك و هم مخاطبان بزرگ را جذب كند.
وي اظهار اميدواري كرد: با كمك متولياني كه در زمينه تئاتر كودك كه جايش واقعاً خالي است، فعاليت مي كنند اين نمايشنامه را به روي صحنه ببريم.
گفتني است چندي پيش، كتاب فيلمنامه نويسي نوشته مارگارت مرينگ توسط اين گروه ترجمه شد و انتشارات سمت آن را منتشر كرد. اين كتاب كه در ۱۲ فصل گوناگون منتشر شده به نكات گوناگون فيلمنامه نويسي مانند مختصات فيلمنامه، مراحل شخصيت پردازي، نمادها و صداها و چگونگي كاركرد آنها در نما، صحنه و كليت فيلم مي پردازد و ضمن مشتركاتش با ديگر كتاب ها، ويژگي هايي مخصوص به خود را دارد.

سايه روشن هنر
پربيننده ترين نمايش
000775.jpg

با گذشت يك ماه از تابستان، چهار نمايش جديد از هفته گذشته در مجموعه تئاتر شهر به روي صحنه رفتند.
به گزارش خبرنگار ما نخستين نمايشي كه از هفته پيش اجراي آن آغاز شد ، «در مصر برف نمي بارد» به كارگرداني علي رفيعي است كه پس از پشت سر گذاشتن مشكلات بسيار در تالار اصلي شهر به روي صحنه رفته است.
اين نمايش پس از ۶ اجرا توانست ۸۳۸ تماشاگر را به اين تالار بكشاند كه ۲۷۵ تن از كارت ميهمان استفاده كردند. همچنين اين نمايش فروشي برابر با ۱ ميليون و ۱۲۶ هزار تومان داشته است. اما نمايش «چيستا» (نادر برهاني مرند) پس از ۲ اجرا در تالار چهارسو، ۸۲ تماشاگر داشت كه ۴۴ تن ميهمان بوده اند. فروش اين نمايش، ۵۷ هزار تومان بوده است.
«روي زمين» (افروز فروزند) نمايشي است كه در تالار سايه به روي صحنه مي رود. اين نمايش پس از اجرا با ۲۳ تماشاگر كه ۱۲ تن ميهمان بوده اند، ۱۶ هزار و ۵۰۰ تومان فروش داشته است.
«ببر كاپيتان» (ايمان افشاريان) كه در تالار نو اجرا مي شود پس از ۱۳ اجرا با ۵۹ تماشاگر كه ۴۵ تن از كارت ميهمان استفاده كرده اند، فروشي برابر با ۱۴ هزار تومان داشته است.اما نمايش، «برخورد نزديك از نوع آخر» (سيما تيرانداز) پس از ۱۳ اجرا ۱۱۹۶ تماشاگر را جذب كرد كه ۵۵۷ تن ميهمان بودند و به فروشي برابر با ۹۵۸۰۹ هزار و ۵۰۰ تومان دست يافت.
«الكتر» (سپيده نظري پور) ديگر نمايشي است كه در تالار سايه اجرا مي شود. اين نمايش پس از اجرا با ۷۶۵ تماشاگر كه ۴۱۱ تن ميهمان بوده اند، به فروشي برابر با ۵۳۱ هزار تومان دست يافت.
«شيون» (علي عابدي) پس از ۷ اجرا در تالار كوچك با ۱۳۹ تماشاگر كه ۱۱۱ تن ميهمان بوده اند، ۲۸ هزار تومان فروش داشته است.
ديگر آنكه نمايشنامه «كسي مي آيد» (تينوش نظم جو) كه در برنامه عصري با نمايش، روخواني شده پس از ۲ اجرا ، ۲۰۴ تماشاگر را جذب كرد كه ۷ تن ميهمان بوده اند ، اين نمايش ۵۹ هزار و ۱۰۰ تومان فروش داشته است. بنابر اين گزارش فروش مجموعه تئاتر در هفته گذشته ۲ ميليون و ۷۹۰ هزار و ۱۰۰ تومان بوده است كه از اين رقم ، در مصر برف نمي بارد با ۱ ميليون و ۱۲۶ هزار تومان در جايگاه نخست جدول و ببر كاپيتان با ۱۴ هزار تومان در جايگاه آخر جدول قرار دارند. بيشترين تماشاگران را نمايش برخورد نزديك از نوع آخر، با تعداد ۱۱۹۶ و كمترين را روي زمين با ۲۳ تماشاگر داشته است.
000790.jpg

مطبوعات همكاري نمي كنند
قطب الدين صادقي درباره وضعيت تبليغات و اطلاع رساني در زمينه تئاتر گفت: وضعيت بسيار بد است. هيچ هماهنگي وجود ندارد و جاهايي كه بايد تبليغ در آن انجام شود، جاهاي مناسبي نيست. وي افزود: مطبوعات همكاري نمي كنند. نه نقدي نه خبري، نه گزارشي. درباره تئاتر هيچ چيز منتشر نمي شود. قبلاً خيلي خوب بود يعني ۵ ، ۶ سال پيش ولي الان بازتاب ها بد است.وي معتقد است اين مسايل، باعث مهجور شدن تئاتر شده است.
صادقي افزود: تلويزيون به هيچ وجه به تبليغ تئاتر نمي پردازد و يا اگر بخواهند تبليغ كنند پول كلاني مي خواهند و بنيه تئاتر هم كم است.

بيگانه با تئاتر
000770.jpg

رئيس كانون منتقدان و نويسندگان تئاتر با انتقاد از رواج پديده «اسپانسر بازي» در تئاتر ايران با هدف پشتيباني مادي، آن را نوعي بيماري جديد توصيف كرد.
جاهد جهانشاهي در گفت وگو با ايسنا افزود: هم اكنون همه دنبال كسي مي دوند كه تئاتر آنها را، از لحاظ مالي پشتيباني كند.وي مدعي شد اين مسأله در تمامي نهادهاي دولتي، تئاتر شهر و تالار وحدت وجود دارد.
جهانشاهي افزود: ما در گذشته ديديم كه كمپاني «شل» با نمايش «ريچارد دوم» پا به ميدان گذاشت ما هم گفتيم «به به» و «چه چه» در حالي كه اصلاً اين نمايش سفارشي بود و آنها اصلاً بازيگر نبودند.
اگر قرار باشد اينگونه رفتار كنيم، از فردا بايد «كلاه بوقي» شركت پفك را سرمان بگذاريم، پس فردا پيراهن شل به تن بكنيم و كفش هاي آديداس بپوشيم و به مترسك شركت هاي تبليغاتي تبديل شويم.وي درباره تبليغات و اطلاع رساني در زمينه تئاتر به ايسنا گفت: رسانه تصويري ما، ظاهراً با تئاتر بيگانه است. بايد با مذاكره با سازمان هاي مختلف تئاترهاي اجرا شده در سطح شهر معرفي شوند. حالا كدام نهاد بايد كمك كند اين را بايد مسئولان مربوط به آن رسيدگي كند. ما كه خود در اين كار هستيم خيلي اوقات متوجه نمي شويم كه در كجا، كدام نمايش اجرا مي شود.
وي همچنين تصريح كرد: نگاه ما به تبليغات و حتي به تئاتر، نگاهي كلاسيك است كه هم اكنون دوره آن در تمام دنيا طي شده است.

هنر
ادبيات
ايران
جامعه
رسانه
زمين
شهر
عكس
ورزش
صفحه آخر
|  ادبيات  |  ايران  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |  عكس  |  ورزش  |
|  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |