«امير دژاكام» از كارگردانان نسل بعد از انقلاب تئاتر ايران است. وي مدت ها مدير گروه نمايش دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد اسلامي و معاونت تئاتر بنياد حفظ آثار و ارزش هاي دفاع مقدس بود.
«دژاكام» نمايش هايي چون «شهرزاد»، «اسيد»، «شمس» و... را در تئاتر شهر كارگرداني كرده است و البته برخي از نمايش ها كه نتوانستند مجوز اجرا بگيرند.او اخيراً نمايش «ضيافت شيطان» را در تالار اصلي تئاتر شهر به روي صحنه برده بود.
به همين انگيزه گفت وگويي با وي در مقام نويسنده و كارگردان اين نمايش انجام داده ايم، كه مي خوانيد:
امير فرض اللهي
* لطفاً بگوييد چرا اسم اين نمايش را «ضيافت شيطان» گذاشتيد؟
- جواب اين سؤال را بيشتر، بايد از منتقدان پرسيد چرا كه منتقد، ابتدايي ترين و اصلي ترين وظيفه اش تحليل اسم نمايش و تبيين رابطه اسم با اثر است. به هر حال من اسم هر اثرم را با حساسيت فراوان انتخاب مي كنم. اين اثر اقتضا مي كرد كه اسمش «ضيافت شيطان» باشد، همان طور كه اگر اثر ديگري در جايي ديگر بود نام ديگري مي داشت. در اين اثر گفته ام كه ضيافت، ضيافت توحيد و درگيري بين كفر و توحيد است. چون به مقوله هايي مثل توحيد و كفر نظر داشته ام از برهان خلف استفاده كرده و وجهه برعكس دروني به روي اين اثر گذاشته ام. خاطرمان باشد كه هر اثر نمايشي بايد به صورت غيرمستقيم پيام خود را به مخاطب انتقال دهد.
* يعني شما معتقديد كه در يك اثر نمايشي نمي توان موضوعات علني جامعه را مطرح ساخت و واضح تر صحبت و شخصيت پردازي كرد؟
- آري!
* چگونه؟
- من راجع به هر موضوع كه ضروري احساس كنم، درونمايه ام را انتخاب مي كنم اما پيام نهايي را بر اساس كاركرد تئاتر، به زبان نمي آورم و سعي مي كنم آن را به درون ذهن مخاطب، نقش بزنم چرا كه در صورت وقوع چنين اتفاقي -شخصيت پردازي و ايجاد پيام مستقيم در تئاتر- تفاوتي بين مقاله نويسي و نمايش باقي نمي ماند.
* پس شما معتقديد كه اين مسئله در ذات هنر نمايش نهفته است؟
- دقيقاً «بله» و به اين دليل است كه مخاطب هنر نمايش حق هر گونه برداشت و تفسير ديالوگ ها و شخصيت ها برايش محفوظ مي ماند و در تاريخ تئاتر همواره از اين حق طبيعي خود استفاده كرده است.
* شما كه صاحب اثر هستيد مي دانيد كه هر اثر هنري براي آن كه بتواند حداقل ارتباط را با مخاطبش برقرار كند، بايد شرايط اوليه ارتباط را به وسيله سازشكاري و مداخله فراهم سازد. سازگاري به واسطه همزباني با مخاطب ميسر مي شود و مداخله و اثرگذاري پس از فهم نسبي مخاطب از فضاي اثر ما،شخصيت پردازي ها و...است. با اين توضيح شما اصل درونمايه «ضيافت شيطان« را چه مي دانيد؟
- من نه سخنران خوبي هستم و نه مقاله نويس خوبي و بدين جهت است كه به جهان نمايش رو آورده ام. مختصر اين كه معتقدم تعادل، در همه عرصه هاي مختلف زندگي بشر در تمام ساحات ممكنه اش ضروري است و اين وجه اصلي «ضيافت شيطان» را تشكيل مي دهد.
* يعني شما به عنوان يك هنرمند، افراط و تفريط هايي در جامعه امروز ما احساس مي كنيد كه خود را به واسطه «ضيافت شيطان» ملزم به حفظ تعادل در آن كرده ايد؟
- چه كسي است كه اين امر را در« شرايط كنوني» احساس نمي كند.
* و به نظر شما اين قضيه آنقدر ضرورت دارد كه بعد از مدتها بازگشت شما به صحنه، به اين مقوله بپردازيد؟
- مقدار ضرورتش را از نظر كمي نمي توانم بررسي كنم. من اين را واكنش طبيعي ام نسبت به حيات اجتماعي خود مي دانم. اين حس طبيعي به عنوان يك «هنرجو» در عرصه اجتماع، در من شكل گرفت. همانقدر كه وقتي تشنه ام مي شود، آب مي خورم و اين هم مثل همه ضرورت هاي ديگر پاسخي براي خود به همراه دارد.
* شما در يكي دو سال اخير نمايش هايي را تمرين كرديد كه به اجراي عمومي در نيامد، دليل آن را چه مي دانيد؟
- پايين بودن آستانه تحمل بعضي مسئولان تئاتر كشور. بهتراست اين سؤال را از مسئولان تئاتر بپرسيد.
* به نظر شما موضوع «ضيافت شيطان»، چقدر دغدغه روز جامعه است؟
- راز ماندگاري يك اثر نمايشي مشمول بودن آن است. البته آدابته كردن با عين واقعيت در عرصه نمايش چندان مجاز نيست چرا كه اين كار روزنامه نگاري است كه عين واقعيات را مطرح سازد و ماهيتاً اين كار در ذات هنر نمايش نيست. يك اثر نمايشي كاربردي براي اكنون و آينده دارد. حسن يك اثر نمايشي اين است كه زمان شمول و مكان شمول باشد. من هنر واقع گرا را دوست دارم، اما اين مسئله نكته اي در پي دارد.
مسئله آن است كه ممكن است من يك اثر واقع گرا كاركنم، اما آن اثر بعد از زمان خود نيز با مخاطب ارتباط برقرار كند. حتي گاهي اوقات احتمال دارد يك اثر واقع گرا به لحاظ معنا هيچ ارتباطي با مسائل امروز ما نداشته باشد يا كمتر ارتباط داشته باشد. اين قضايا نسبي است. همه آثار مختلف در مكتب هاي مختلف ناشران مختلفي دارد، اين مسئله في النفسه نه بد است نه خوب. اما بهتر آن است كه انسان براي انجام هر كاري اسباب آن را فراهم سازد.
براي استقرار يك شيوه تازه نياز به تازه بودن است و براي تغيير روش، نياز به مطالعه بيشتر است. «ضيافت شيطان» جزو آثاري است كه من در ادامه قصه هاي ايراني «شهرزاد»، «شمس» و... انجام داده ام و اميدوارم، تلاشم در اين زمينه مفيد بوده و حداقل باعث شود نقاط ضعف مان در اين شيوه را ديگران تكرار نكنند.
* بهترين نمايش خود را تاكنون كدام نمايش مي دانيد و چرا؟
- «عروس چاه» كه در تالار چهار سو در سالهاي ۷۳-۷۲ اجرا شد. من اين اثر را به جهت فرم درآمده در نمايش و درونمايه بسيار دوست دارم.
* به عنوان سؤال آخر، علل روي آوردن جوانان تئاتري به نمايشنامه هاي خارجي را در چه مي دانيد؟
- بي توجهي به نويسندگان ايراني از جانب مسئولان و در واقعيت، شخصيت زده بودن اشخاص. خودماني بگويم به اصطلاح عوام: «جو، ما را گرفته است.» تا بيست تا آدم و منتقد خارجي از يك اثر خارجي تعريف كرده اند ما جرأت نكرده ايم كه غير از آن اثر، روي به اثر ديگر بياوريم. من از «هملت» و... خوشم نمي آيد، اما مجبور مي شوم كار كنم. «ريچارد سوم» را مي شود در يك ساعت كار كرد. سرعت زمانه تغيير كرده است. اينها اكنون آثار كندي هستند. خلاصه بگويم همه چيز از بي همتي خودمان نشأت گرفته است.