يكشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۱۲۵- Aug, 3, 2003
زندگي
Front Page

ترس مبهم
004000.jpg
آيا تفاوتي ميان ترس و اضطراب وجود دارد؟ ترس را جزء بلاياي بزرگ مي دانند كه سبب عدم موفقيت انسان در اجراي مسئوليت و موجبي براي دور ماندن از صحنه هايي است كه در مواردي او را از رشد و سعادت دور مي دارند. بسياري از انسانها در گوشه و كنار جهان به خاطر ترس از مرگ از احقاق حق خود بازمانده و تن به ذلت و اسارت داده اند و يا به خاطر دو روز بيشتر زنده ماندن و حفظ مال و ثروتي كه در سايه تحمل دشواري ها و احياناً فريب و نيرنگ ها به دست آمده اند هر لغزش و انحرافي را پذيرا و هر خواري را بر خود قبول كرده اند و الحق كه اين عاطفه مكروه در صورت انحراف از حد متعادل خود عامل بدبختي و ذلت است.
جعفر اكبري
تفاوت ترس و اضطراب در چيست؟
ترس پاسخي است به خطري آني و آشكار درباره پديده اي كه مشهود و يا قابل رؤيت و تصور است در صورتي كه اضطراب پاسخي است به خطري احتمالي كه ريشه آن ناپيدا و نامعلوم است. به عبارت ديگر مي توان گفت در ترس علتي آشكار يا پنهان وجود دارد ولي در اضطراب علت شناخته شده نيست. ترس معمولاً از علتي خارجي منشأ مي گيرد در حالي كه اضطراب علتي شناخته شده ندارد.
ماهيت ترس پاسخي است به تهديدهاي واقعي يا تصوري و معلول انفعالات آميخته به حالت انتظار انسان كه روانكاوان آن را مايه نخستين تداعي هاي ذهني كودك ذكر كرده اند و به هنگامي در انسان خود را نشان مي دهد كه او خود را در معرض احتمال آسيب ديدن و يا نابودي و فنا بيابد و ميل و علاقه اي او را به حفظ وجود صيانت ذات وامي دارد.
زماني كه نگراني هاي فرد شدت يابد، فرد دچار اضطراب مي گردد. «اضطراب» عبارت از: يك ناراحتي دردناك ذهني درباره پيش بيني يك تهديد و يا ناخوشي در آينده است. از جمله ويژگي هاي اضطراب ترس، ناراحتي و پيش بيني مهلكه اي است كه راه فرار ندارد و معمولاً همراه با احساس درماندگي دريافتن چاره و راه حل است. با آنكه اضطراب از ترس و نگراني ناشي مي شود ولي تفاوت هاي مشخصي با آن دو دارد.
«اضطراب از ترس مبهم تر است و برخلاف ترس كه از يك موقعيت در زمان حال ناشي مي شود و براساس يك موقعيت پيش بيني شده به وجود مي آيد، فرد مضطرب اغلب از علت اضطراب خودش آگاهي ندارد و نمي داند كه اضطراب، ناشي از احساس ناامني درون است و يا از موقعيت خارجي است كه او ترس خود را در آن مي افكند. اضطراب مانند نگراني بيشتر معلول تخيل است ولي در عين حال از دو جهت با نگراني تفاوت دارد. رفتار فرد مضطرب شبيه فرد نگران است. يكي از علايم مشخصه فرد مضطرب پركاري و يا كم كاري است. اضطراب بي شك نشانه مقدماتي عدم سازگاري در فرد است.»(۱)
عمق ريشه اضطراب
تحقيقات روانكاوان به ويژه آنها كه از راه هيپنوتيزم به پيش رفته اند نشان مي دهد كه فرد مضطرب از امري مبهم ولي ريشه دار رنج مي برد. گاهي احساس مي كند كه مشكلي در پيش دارد و قادر به حل و رفع آن نيست و از اين نگران است كه نكند دشواري و مشكلي كه دارد سبب رنج و محروميت او گردد.
برخي از روانكاوان سرچشمه اضطراب را به تولد مي كشانند و از حين خروج از شكم مادر. «فرويد» علت اساسي آن را جدال ميان بخش هاي سازنده شخصيت از نهاد و فراخود و خود مي داند كه حاصل آن جدال ميان عوامل محيطي و داخلي است.
«كارن هورناي» اضطراب را ناشي از خصومتي مي داند كه طفل بر اثر رفتار والدين طرد كننده تحصيل مي كند و تبعيض ها و توبيخ ها و كلاً برخوردهاي نادرست را عامل اساسي آن مي داند و زماني مي گويد اين امر در رابطه است با تعارض و ناكامي به گونه اي كه اگر فردي دچار اين يك شود تحت تأثير آن يك هم قرار مي گيرد. برخي ديگر اضطراب را محصول «تهديد» ذكر مي كنند و مي گويند آن خود امري است كه زمينه ساز بسياري از رفتارهاي غيرعادي است و يا تمايلي كه در فرد پديد مي آيد كه براي رسيدن به آن فعاليت كند ولي نمي تواند خود را به آن برساند و نيز گفته اند اضطراب شديد ناشي از احساس گناه است. گناهي كه آدمي نمي تواند آن را بروز دهد. در كل حاصل اضطراب عدم استقرار رواني و عدم اعتماد در فعاليت است. در كوچه و خيابان راه مي رود ولي سعي دارد از گوشه خيابان عبور كند كه مبادا با كسي برخورد نمايد. با كسي داد و ستد نمي كند كه مبادا درگيري پديد آيد، با كسي ديدارندارد از خوف آنكه رسوايي ويااختلاف پديد آيد.(۲)
اضطراب هم مي تواند به ما نيرو ببخشد و ما را براي برخورد با مشكل آماده كند و هم مي تواند عملكرد طبيعي ما را مختل كند. وجود مجموعه اي از علايم بدني، فكري و احساس سلامتي ما را متوجه مي كنند كه مضطرب هستيم. وقتي مضطرب هستيد بدنتان با تپش قلب، تنگي نفس، از دست دادن اشتها، تهوع، بي خوابي، تكرر ادرار ،چهره برافروخته، تعرق، اختلال گفتار و بي قراري واكنش نشان مي دهد. اضطراب موجب سردرگمي، اختلال در حافظه و تمركز، حواس پرتي، ترس از دست دادن كنترل، كمرويي، گوش به زنگي و افكار تكرار شونده مي شود. وقتي مضطرب هستيد عصبي، بي طاقت، نگران، هشيار، وحشت زده، دلواپس، افسرده، تنيده ،ترسناك يا هيجان زده مي شويد. آگاهي از اين واكنش ها مهم است براي اينكه وقتي متوجه اين علايم شديد از خود بپرسيد آيا اين علايم يك واكنش طبيعي به تهديدي واقعي است يا ناشي از تنش بي جا است. چگونه مي توانيد اين كار را انجام دهيد؟ اگر در مورد خود به شيوه منفي فكر كنيد نه تنها از اضطراب بلكه از عزت نفس پاييني كه برخود تحميل كرده ايد نيز رنج خواهيد برد. زماني كه متوجه افكار غيرمنطقي خود مانند «من ضعيف هستم»،«من عصبي هستم»، «هيچكس مثل من مضطرب نمي شود» مي شويد فوراً جلو افكار خود را بگيريد و منطقي تر فكر كنيد. اضطراب بخشي از زندگي است. هر فردي ممكن است مضطرب شود. اضطراب شما به علت اين نيست كه احمق، ضعيف يا روان رنجور هستيد بلكه به علت انسان بودن شماست. شما بايد بر مهارت هاي مقابله با اضطراب مسلط شويد و نيروي با ارزش خود را با تنبيه و سرزنش بيهوده به هدر ندهيد.
تفكر غيرمنطقي اضطراب را تشديد مي كند و موجب مي شود به آساني در دام يك دور باطل بيفتيد. ارزيابي غيرمنطقي از رويدادي در زندگي اضطراب بي جهتي را در شما ايجاد مي كند، سپس خود اين اضطراب به عنوان نشانه يك اتفاق ناگوار تلقي مي شود و متقابلاً ارزيابي غيرمنطقي را تقويت مي كند و كار به جايي مي رسد كه اضطرابي كه در اثر تفكري غيرمنطقي بوجود آمده است به صورت مشكل درجه يكي كه ارتباطي با واقعيت ندارد در مي آيد. وقتي اضطراب بر شما غلبه مي كند مشكلات را آنقدر بزرگ مي كنيد كه ترس از اضطراب بيشتر از ترس واقعي از مشكل شما را تضعيف و ناتوان مي سازد.(۳)
اجتناب نكردن
اجتناب در كوتاه مدت اضطراب را كاهش مي دهد ولي چون مسأله يا موضوع را كاملاً برطرف نمي كند بنابر اين در طولاني مدت موجب مشكلاتي مي شود. به بيان ديگر چون اجتناب موجب تسكين موقت مي شود روش وسوسه انگيزي براي مقابله با اضطراب است. اجتناب از افراد، مكان ها و تكاليفي كه زندگي را مشكل مي كنند تقويت كننده است. متأسفانه اين عامل اضطراب تا زماني كه با آن روبه رو نشويد خود بخود مرتفع نمي شود. هرچه بيشتر از اين عوامل اضطراب زا اجتناب كنيد، بيشتر ناراحت كننده مي شوند. از آنجا كه فرد مضطرب دايماً گوش به زنگ است هيچ وقت كاملاً احساس آرامش نمي كند. راه ديگر براي پي بردن به معايب اجتناب توجه به سبك مقابله اي سركوبگراست. سركوبگرها از اضطراب رنج مي برند ولي آن را انكار مي كنند. آنها خود را منطقي، مسلط و غيرمضطرب نشان مي دهند. افراد سركوبگر سعي مي كنند خود و ديگران را متقاعد سازند كه مشكلات زندگي آنها را ناراحت و آشفته نمي كند به همين دليل انرژي زيادي براي لذت بردن از چيزهاي خوشايند برايشان باقي نمي ماند. با توجه به اين كه اين افراد احساسات خود را كاملاً تجربه و بيان نمي كنند اغلب روابط اجتماعي شان با ديگران سطحي است. افراد سركوبگر كمتر به فعاليت هاي برانگيزنده و خلاق دست مي زنند. اين افراد سلامتي خود را به عنوان تاوان رفتار خود از دست مي دهند. افراد سركوبگر در مقابل علايم استرس از قبيل فشار خون بالا، درد و ناراحتي آسيب پذير هستند.
استفاده از رويارويي مثبت
اگر اجتناب روش خوبي براي مقابله با اضطراب نيست پس روش خوب كدام است؟ شما در نتيجه تجارب زندگي پاسخ اين سئوال را مي دانيد. چطور شنا كردن يا اولين ارايه سخنراني در حضور ديگران را ياد گرفتيد؟ دندان هاي خود را به هم فشرديد، نفس عميقي كشيديد و اين كار را انجام داديد. شايد هم متوجه شديد آنقدرها هم كه فكر مي كرديد سخت نبود. استفاده از رويارويي مثبت براي مقابله با اضطراب دو دليل خوب دارد. اول اينكه مواجهه و رودررويي راهي است براي حساسيت زدايي خود نسبت به افراد، مكان هاي و تكاليفي كه زندگي را براي ما دشوار مي كنند. دوم: رويارويي مثبت با مسايلي كه بر خود پنداره شما تأثير مي گذارد. تصور كنيد وقتي به جاي اجتناب از اضطراب به كار درستي دست مي زنيد چقدر احساسات شما متفاوت است. تحقيقات روان شناختي زيادي اين واقعيت را كه همه ما در اثر تجربيات خود به آن رسيده ايم تأييد كرده است. اگر مي خواهي موفق باشي طوري عمل كن كه انگار موفق هستي و موفق خواهي شد.
تسلط گرا بودن
افراد تسلط گرا انرژي خود را براي كسب و گسترش مهارت ها صرف مي كنند و مشكلات را به تجارب آموزنده مبدل مي سازند. اين ديدگاه نسبت به چالش ها و مشكلات زندگي در مقابل عملكرد گرايي بود كه اولين هدف در اين ديدگاه اجتناب از اشتباه كردن است. براي افراد عملكرد گرا سخت است كه بعد از شكست بتوانند سرحال باشند. غلبه بر كمرويي به دست گرفتن ابتكار عمل در روابط شخصي هم براي اين افراد سخت است. جاي ديگري كه تسلط گرا بودن در آن مفيد است هنگام امتحان دادن است.
يادداشت كردن
هنگامي كه شما روي اضطراب خود كار مي كنيد يادداشت كردن روش خوبي است. اطلاعات زير بايد در اين يادداشت ها گنجانده شود. ۱) تاريخ، ساعت، روز و موقعيت ۲) درجه بندي اضطراب خود براساس مقياس خفيف و يا شديد. ارزيابي هاي خود از موقعيت (چه چيزهايي به خود گفتيد) ۴) مهارت مقابله اي كه به كار برديد، يادداشت برداري چند نتيجه مفيد دارد اول آنكه از زمان و مكاني كه مضطرب مي شويد آگاهي دقيق مي يابيد و اين اطلاعات در طرح ريزي مهارت هاي مقابله به شما كمك مي كند. دوم اينكه
يادداشت برداري به شما كمك مي كند تا مهارت هاي مقابله اي مفيد و اثربخش را از مهارت هاي مقابله اي بي ثمر تشخيص دهيد.
علاقه مند بودن به تمرين
اگر همه چيز در زندگي آسان بود خسته كننده مي شد. اگر ميل داريد به طرز مؤثرتري با اضطراب مقابله كنيد بايد روي آن كار كنيد. اثر بخشي مهارت هاي مقابله با اضطراب كه در اين فصل توصيف شده اند در تحقيقات علمي اثبات شده اما اثر بخشي آنها تنها زماني است كه شركت كنندگان در تحقيق براي تسلط بر آنها وقت گذاشته، تلاش كافي كنند و به تمرين آن بپردازند. بايد هر روز مهارت هاي مقابله با اضطراب را تمرين كنيد.
كنترل صفات اضطراب زا
(چهار صفت) اضطراب زا هستند. «كمال گرايي»، «نياز شديد به تأييد شدن»، «بي توجهي به علايم جسمي و رواني»، «استرس»، «نياز شديد به كنترل» مي توان با مهار اين صفات اضطراب خود را بيشتر كنترل كرد.
كمال گرا نباشيد
افراد زماني مضطرب مي شوند كه انتظاراتشان به طور نامعقولي بالا است و بيش از اندازه نگران شكست هاي كوچك و اشتباهات جزيي هستند. وقتي در مورد چيزهاي زيادي نگران هستيد به سختي مي توانيد آرام باشيد و از زندگي تان لذت ببريد. پس كمال گرايي خود را مهار كنيد تا به آرامش دست يابيد.
۱- ارزشمند بودن خود را در گرو پيشرفت هايتان ندانيد. اگر اصرار داريد بخشي از عزت نفس خود را به پيشرفت هايتان ربط دهيد از واقع بينانه بودن اهدافتان مطمئن باشيد.
۲- سبك تفكر كمال گرايانه خود را شناسايي و كنترل كنيد و بكوشيد با خودتان به اينگونه حرف نزنيد. «نبايد اشتباه كنم- بايد بتوانم تمام كارها را درست انجام دهم- نمي توانم آن را انجام دهم- هرقدر هم تلاش كنم فايده اي ندارد. در عوض سعي كنيد حرف هاي زير را به خود بگوييد. (حداكثر توان خود را بكار خواهم گرفت) از اشتباهات خود درس مي گيرم. بايد كارها را به قسمت هاي كوچك تقسيم كنم.
۳- در اهميت خطاهاي كوچك خود اغراق نكنيد. تقريباً تمام اشتباهات كوچك شما پس از مدت كوتاهي كاملاً فراموش مي شوند. پس چرا بي جهت خودتان را ناراحت مي كنيد؟ چند مشكل عمده را براي نگران بودن در باره شان برگزينيد و بقيه مسايل را كنار بگذاريد. با مسايل بي اهميت خود را ناراحت نكنيد.
۴- به جنبه هاي مثبت توجه كنيد وقتي بي جهت خود را مضطرب مي كنيد بايد حواس خود را از موضوع پرت كنيد يك راه خوب براي پرت كردن حواس تغيير كانون توجه از افكار منفي به افكار مثبت است.
۵- اهداف واقع بينانه اي انتخاب كنيد. اهدافتان بايد طوري باشند كه در شما ايجاد علاقه و چالش كنند ولي نبايد دست نيافتني باشند. اهداف خود را نبايد قطعي و مسلم فرض كنيد آنها را با واقعيت ها منطبق كنيد.
۶- زماني را صرف تفريح خود كنيد. اگر در مورد بعضي چيزها كمال گرا هستيد لااقل در مورد همه مسايل كما ل گرا نباشيد.
۷- رويكردي تسلط گرا نسبت به زندگي داشته باشيد. با اين رويكرد شما مي توانيد بدون نگراني زياد درباره نتايج با مشكلات موجود برخورد كنيد.(۴)
* منابع در دفتر روزنامه موجود است

نگاهي ديگر

خطر ارتباط با اشخاص بيگانه
يك بيگانه، چه زن و چه مرد، مي تواند بسيار خوش سيما، مهربان بوده و ظاهري شبيه عمو، خاله و... داشته باشد. ممكن است اين بيگانه،  فردي باشد كه فرزند شما هر روز ملاقات مي كند مانند پستچي، مأمور راهنمايي، كاسب محل، نگهبان مدرسه و... همه اين افراد بيگانگاني آشنا هستند. شما با آنها آشنا هستيد، اما در حقيقت آنان را نمي شناسيد. به فرزند خود توضيح دهيد كه يك فرد بيگانه، فردي است كه خانواده، او را خوب نمي شناسد و او را به خانه دعوت نمي كند. به او بياموزيد كه در هنگام ملاقات با يك بيگانه يا غريبه، رفتاري كاملاً مؤدبانه داشته و هرگز با او مكالمه و صحبت طولاني نداشته باشد. اجازه دهيد فرزند شما درك كند كه شما راه رفتن و يا صحبت كردن با يك شخص بيگانه را نمي پسنديد.
004005.jpg

* چگونه به فرزندتان  آموزش دهيد
۱- ابتدا معني و مفهوم بيگانه يا غريبه را براي او توضيح دهيد و مطمئن شويد كه كاملاً معني كلمه غريبه را فهميده است. به فرزندتان بفهمانيد كه حتي شخصي را كه او هرروز مي بيند غريبه است و حتي آن بيگانگاني كه ظاهري آراسته و مهربان دارند و خوش رفتارند، نيز گاهي انسان هاي بدي هستند.
۲- براي او توضيح دهيد كه بيشتر بزرگسالان انسان هاي خوبي هستند و دوست ندارند كه به كسي آزار برسانند، اما بعضي (عده  معدودي) هستند كه هر زمان فرصت پيدا كنند به ديگران آزار مي رسانند و چون ما يك غريبه را خوب نمي شناسيم، نبايد صد درصد به او اعتماد كنيم.
۳- به فرزندتان بياموزيد كه تحت هيچ شرايطي با يك بيگانه به جايي نرود، حتي اگر آن فرد بگويد كه شما در وضعيت اضطراري قرار گرفته ايد و يا خود او در شرايط اضطراري به سر مي برد. او بايد بداند كه يك بزرگسال هرگز از يك كودك تقاضاي كمك نمي كند. در اين موقعيت بهتر است كودك يك بزرگسال مورد اعتماد را به كمك بگيرد.(مانند مادر، پدر، خاله، عمو و...)
۵- به او ياد آوري كنيد كه براي حفظ امنيتش، هرگز بدون اجازه شما به جايي نرود. مطمئن شويد كه او آموخته كه نبايد خانه، مدرسه، كلاس هاي تابستاني و آموزش، فروشگاه، پارك و مسجد و يا هر مكان ديگري را بدون اجازه شما ترك كند. به او بياموزيد كه يك فرد غريبه، مي تواند معلم، پليس و... نيز باشد.
۶- اطمينان پيدا كنيد كه فرزند شما نشاني خانه، شماره تلفن منزل و محل كار شما و شماره تلفن يك فرد مورد اطمينان شما را (مانند يك دوست صميمي و يا همسايه قديمي و مورد اعتماد) به همراه داشته باشد.
معصومه پيروزبخت

علم و زندگي

ترجمه: روح انگيز مهرآفرين
تلفن هاي همراه ، آيا خطرناك هستند؟
003995.jpg

آيا آنتن هاي تقويت كننده تلفن هاي همراه براي سلامتي خطرناك هستند؟ آژانس فرانسوي امنيت بهداشت محيط (AFSSE) اخيراً در اين مورد اظهار عقيده كرد:
تلفن همراه:
- در حال حاضر مي توان در نظر داشت كه ميدان هاي مغناطيسي ايجاد شده به وسيله اين وسيله ارتباطي شدت بحران هاي ميگرني را افزايش مي دهد و اين عارضه در صورت شرايط بد ارتباطي تشديد مي شود.
اين نظر به صورت بالقوه افراد مبتلا به ميگرن را تهديد مي كند و مي بايست تمهيدي براي مقابله با آن انديشيد.
- در مقابل، هيچ مطالعه و تحقيقي تا به امروز نشان نمي دهد كه استفاده از تلفن همراه مي تواند با ظهور يا توسعه انواع سرطان ها ارتباط داشته باشد.
- تنها خطر واقعي كه در حال حاضر نشان داده شده، ريسك افزايش تصادمات رانندگي، هنگام استفاده از تلفن توسط راننده است.
... و اما درباره آنتن هاي تقويتي و جايگزيني
داده هاي علمي فعلي خطري در اين مورد نشان نمي دهند. به عنوان مقايسه، مي توان گفت كه ميدان هاي آنتن هاي تقويتي تلفن همراه خيلي كم قدرت تر از ميدان هاي فرستنده هاي راديو يا تلويزيون است كه در مورد آنها هم تأثير منفي بر روي سلامتي نشان داده نشده است.
توصيه هاي لازم: سازمان بهداشت فرانسه براي كم كردن ريسك اين ميدان هاي مخابراتي، به شركت هاي مخابراتي توصيه كرد كه حتي المقدور ميزان انرژي آنها را كاهش دهند و همچنين امكاني را فراهم كنند كه استفاده كننده از تلفن همراه در پايان هر مكالمه به طور اتوماتيك و بر روي تلفن همراه خود، ميزان رويارويي با اين انرژي ها را متوجه شود و همچنين اين سازمان اجراي برنامه هاي مشورتي و طراحي در اين مورد به وسيله متصدي هاي دستگاه ها و مقامات عمومي را توصيه مي كند.
منبع: مجله سلامتي (Sante magazine)

آينده كودكان متولد شده به وسيله تلقيح مصنوعي
004010.jpg

آينده كودكان متولد شده به وسيله تكنيك (PMA) تلقيح مصنوعي اطمينان بخش است. يك مطالعه بزرگ اروپايي نشان مي دهد كه در سن ۵ سالگي، وضعيت سلامتي ،  رواني و رشد كودكان متولد شده به وسيله تكنيك زاد و ولد ياري شده از نظر پزشكي (PMA) (تلقيح مصنوعي) اطمينان بخش و كاملاً يكسان با سلامت رواني و جسمي كودكان متولد شده به طور طبيعي مي باشند.
در اوايل ژوئيه از نتايج وسيع ترين و طولاني ترين مطالعات در رابطه با آينده كودكان زاده شده به وسيله تكنيك توليد دارويي پرده برداري شد. اين كار به مدت ۵ سال وضعيت سلامتي حدود ۱۵۰۰ كودك توليد شده به وسيله تكنيك lesl يا Fir و به صورت طبيعي را مورد مقايسه قرار داده است.
يادآوري مي كنيم كه تولد (Fir) در آزمايشگاه در درون يك لوله آزمايش بوقوع مي پيوندد. و اين به معني برخورد بين سلول تناسلي مرد (اسپرماتوزوئيد) و سلول جنسي زنانه با در ارتباط گذاشتن آنها با هم در شرايط مناسب است و به اين ترتيب جنين در فضاي مخصوص در آزمايشگاه، پرورش يافته و سپس به داخل رحم زن منتقل مي شود. IesI (تزريق داخل سيتوپلاسمي اسپرماتوزوئيد) يك بارورسازي مصنوعي است كه در ضمن آن، سلول تناسلي مرد (اسپروماتوزوئيد) مستقيماً به وسيله زيست شناس به درون سلول جنسي زنانه تزريق مي شود.
در مطالعات اروپايي، كودكان متولد شده به وسيله تلقيح مصنوعي و به وسيله روش پزشكي (PMA) هيچ تفاوت قد يا وزن نسبت به كودكان ديگر نشان نمي دهند. وضعيت كلي سلامتي آنها تقريباً يكسان يا شايد با تفاوت كمي مبني براينكه كودكان متولد شده به وسيله تكنيك پزشكي (PMA) غالباً بيشتر بستري شده اند مي باشد. ارقام در اين رابطه خيلي ناچيز هستند، هيچ اختلال رفتاري در آنها ديده نشده و رشد فكري آنها عليرغم روش توليد آنها يكسان با ساير كودكان است.
در مجموع نتايج اين مطالعات بر سر آينده فكري و عاطفي «كودكان علم» اطمينان بخش است.
منبع: «روزنامه داروسازان» دكتر بريژيت مارتن

خطر چاقي مفرط را جدي بگيريد!
004015.jpg

پس از آمريكا در اروپا هم فربهي و اضافه وزن بيش از حد به پيشروي ادامه مي دهد. اگر اين گرايش ادامه پيدا كند فرانسه مي تواند ۲۰ درصد افراد فربه را (چاق مفرط) در سال ۲۰۲۰ داشته باشد.
نتايج تحقيقات ObEpi نگران كننده هستند. اين مطالعات كه هرسه سال يك بار اجازه ارزيابي پيشرفت چاقي مفرط را در فرانسه مي دهند، نشان مي دهد كه حتي در فرانسه ۵ درصد چاق مفرط (افراد خيلي فربه) و ۴/۱۴ ميليون افراد با اضافه وزن طبيعي وجود دارند و اين پديده نه تنها نسبت به سال هاي پيش در حال افزايش است، بلكه در طول ۶ سال گذشته دو برابر شده است.
هيچ شاخه سني از اين عارضه در امان نيست اما از سن ۳۵ سالگي پيشرفت سريع چاقي نگران كننده است. در سال ۲۰۰۰ ، ۴/۸ درصد افراد از ۴۴-۳۵ سالگي به عارضه چاقي مفرط دچار بوده اند. حال آنكه امروز ۶/۱۱ دچار اين مشكل هستند. اين پديده تمام طبقات اجتماعي و شغلي را شامل مي شود. اما مشاغلي كه بيشتر در معرض چاقي اند عبارتند از: پيشه وران و صنعتگران دستي، كارگران، كشاورزان و بازنشستگان در مورد توزيع جغرافيايي اين عارضه هم مي توان گفت كه هيچ منطقه اي از آن مصون نمانده است. اين افزايش خيلي مشخص چاقي همراه با انعكاس مستقيم روي سلامتي است كه باعث بيماري هاي سخت يا ناشناخته مي شود، از جمله مي توان فشار خون شرياني، افزايش اسيدهاي چرب بدن و ديابت نوع دوم را نام برد.
افراد چاق ريسك بسيار بالاتري در ابتلاي به بيماريهاي قلبي- عروقي نسبت به افراد با وزن طبيعي دارند. به اين موارد بايستي پيچيدگي هاي استخواني- مفصلي، رماتيسمي و پيچيدگي هاي تنفسي مربوط به چاقي مفرط را اضافه نمود.
نويسنده: دكتر برژيت مارتن
منبع: مجله طرح سلامتي

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   روزنت  |   زندگي  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |