يكشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۲۵- Aug, 3, 2003
پروسه تكاملي تمرينات تيم ملي!
غبار روبي فوتبال
003965.jpg
گروه ورزشي: تيم ملي داراي سرمايه اي است كه مي تواند بدون دغدغه فوتبال ديناميك را به تماشا بگذارد. تيم ملي سالهاست استاتيك فوتبال بازي مي كند و هر بار كه مربيان خارجي تلاش داشته اند مؤلف پروسه اي باشند براي به تماشا گذاشتن فوتبال كامل و هارمونيك و ديناميك ، كمبود وقت و زمان مانع از تحقق خواسته هايشان شده است.
تفاوت فوتبال ديناميك با فوتبال استاتيك به تفاوت نگرش بازيكنان يك تيم برمي گردد. فوتبال استاتيك ، فوتبالي است برآمده از يك تاكتيك مشخص و روشن. تيمي كه فوتبال استاتيك را به تماشا مي گذارد ، تيمي است كه بازيكنانش تمام مدت زمان پيش از شروع بازي را به تمرين كردن بر پايه آن تاكتيك مشخص و روشن صرف مي كنند و در تمام مدت بازي آن تاكتيك را البته در هر شرايطي به تماشا مي گذارند. تمرين يك ،  دو و چند هفته اي بر پايه اين تاكتيك ذهنيت اين بازيكن را مطابق با آن شكل مي دهد و تغيير آن ذهنيت شكل گرفته پس از مدتها سخت و بسيار سخت است.
سخت تر هم مي شود اگر يك بازيكن كه براي بازي در چنين فوتبالي تربيت شده ، مشكلات پايه تكنيكي - با توپ و بدون توپ- داشته باشد. تفاوت فوتبال استاتيك با فوتبال ديناميك در ذهنيت شكل يافته- نيافته- بازيكنان اين دو نوع فوتبال است. فوتبال ديناميك و تمرين براي پياده سازي چنين فوتبالي بيشتر بر ذهنيت سازي بازيكن براساس الگوها استوار است. بازيكني كه اين فوتبال را پياده سازي مي كند پيش از شروع بازي ، ذهنيتش بر پايه الگوهاي شكل گرفته و تصوري از استراتژي جزيي تيمش در دقايق مياني و پاياني ندارد ، او تنها مي داند كه در شروع بازي بايد چگونه باشد. براي پياده سازي فوتبال ديناميك بازيكن بايد با الگوهاي تاكتيكي متفاوت آشنا باشد. مثلاً براي مقابله با دفاع سه نفره ، چهار نفره ، هنگام حمله ، ضد حمله و ... بازيكن آنقدر پيش از بازي تمرين كرده كه به طور دقيق با وظايف خود آشنا است. البته فوتبال ديناميك ، فوتبال بي نظمي نيست بلكه يك روح كلي از تاكتيك بر فوتبال اين تيم ها حاكم است. فوتبال ديناميك به خلاقيت نيازمند است بويژه هافبكهاي خلاق. با اين وصف ، مجموعه خط هافبك تيمهايي كه مي خواهند ديناميك بازي كنند بايد به صورت مجموعه اي خلاق شكل بگيرند. با اين وصف ، هافبكهايي كه جنس بازيشان ماشيني است- مثل نويد كيا- جايشان را به هافبكهايي مي دهند كه جنس بازيشان همراه با خلاقيت و خطرپذيري است- مي توان به امثال نوري و مبعلي اشاره كرد- اين البته دليلي نيست كه بازيكناني از جنس فوتبال ماشيني در اين نوع فوتبال جايي ندارند ، بلكه مجموعه سه يا چهار نفره خط هافبك بايد با كمترين تعداد از اين نوع هافبكها شكل يابد. خط مياني تيمهايي مثل رئال مادريد و فرانسه اين گونه شكل مي گيرد. تيم  ملي ايران داراي سرمايه اي است كه مي تواند با هر سيستمي آرايش بگيرد و فوتبال ديناميك را به طور كامل بازي كند. مجموعه بازيكنان اين تيم- جمعي از بهترين هاي فوتبال ايران- اگر خوب تمرين كنند و در كنار هم به ذهنيت صحيحي از انديشه مربيانشان دست يابند مي توانند نمايش دهنده فوتبال كامل باشند.
تيم ملي ما هم داراي مدافعيني است كه مي توانند به صورت خطي آرايش بگيرند يا با استفاده از مدافع پوششي و هم داراي هافبكهايي است كه مي توانند از كناره ها حركت كنند يا از عمق و هم داراي مهاجمان بلندزن و تمام كننده و تخريبي است.
اگر ايران مي خواهد با سيستم(۲-۴-۴) بازي كند بايد خط  هافبكش را طوري شكل دهد كه تبحر بسيار داشته باشد در بازي عمقي. برخلاف اين سيستم اگر ايران مي خواهد با سيستم (۲-۵-۳) آرايش بگيرد ، بايد داراي بالهاي كلاسيكي باشد كه توانايي دور زدن مدافعان كناري حريف را داشته باشند با استفاده از خلاقيت خود يا با استفاده از حركات تركيبي و اورلپ.
اما آرايش (۱-۳-۲-۴) در واقع تلفيقي است از دو نوع سبك بازي - عمقي و لب خط- و بهترين آرايش براي تيم ملي به نظر مي رسد ، چرا كه سالهاست تيم ملي با يك مهاجم - علي دايي- بازي مي كند. البته سيستم تنها بخشي از موفقيت است وگرنه تيم ملي ما غلطهاي بسياري دارد كه بايد برطرف شود.
يك بازي تمريني - درون تيمي- تيم ملي كه جدي ترين آن بود (آخرين روز هفته گذشته) بسياري از غلط هاي تكنيكي و تاكتيكي بازيكنان ما برآمده از بد تمرين كردن آنها است. بد تمرين كردن در باشگاه نبايد در تيم ملي هم تكرار شود. نكته اي كه ما از بازي تمريني نتيجه گرفتيم اين است ؛ بازيكنان تيم ملي- بويژه هافبكها- در طول مدت حضور در تمرينات تيم ملي هيچ پيشرفتي نداشته اند ،  هيچ پيشرفتي. آنها در تيم ملي همانقدر بد تمرين مي كنند كه در باشگاهشان.
اجراي غلط برنامه هاي برانكو
بازيكناني كه زير نظر برانكو تمرين كرده اند و امروز در اردوي تيم ملي حضور دارند ، همه به اتفاق خاطرنشان مي كنند كه برنامه هاي تمريني شاهرخي ، سعي مي شود مثل برنامه هاي تمريني برانكو اجرا شود. البته نوع اجرا بسيار متفاوت است ،  بسيار متفاوت در سطحي پايين. خوب ديدن ، اولين ويژگي يك تمرين دهنده سطح بالا است. حسين فركي و همايون شاهرخي تا امروز كدام غلط تكنيكي براي مثال جواد نكونام برطرف كرده اند و يا نوري و مبعلي. آنها در آن بازي تمريني همانهايي بودند كه پيش از آن بودند با غلطهاي بسيار در بازي بدون توپ و ذهنيت شكل نگرفته از انديشه هاي مربي تيم ملي و از تاكتيك تيمي و از الگوهاي تاكتيكي. گردآوري اين مجموعه برگرفته از سليقه مربيان تيم ملي تنها بخش كوچكي از وظيفه آنها است. هدف مهمتر تربيت كردن و هماهنگ كردن است. مي دانيم البته تربيت كردن وظيفه مربي تيم ملي نيست. بلكه يك بازيكن بايد در باشگاهش آماده شود ، اما به اين دليل دغدغه آمدن يك مربي خارجي را داريم- مثل برانكو و بلاژويچ- كه بسياري از بازيكنان ما در باشگاهشان خوب تمرين نمي كنند. بلاژويچ و برانكو با شناخت كامل از نوع تمرين كردن بازيكنان ايراني ، براي تيم ملي برنامه مي ريختند و آن را با دقت كامل به اجرا در مي آورند. تمام آدمهايي كه آن روز در كمپ تيم ملي حاضر شدند با تماشاي يك صحنه تفاوت بلاژويچ را با امروز دريافتند ؛ شاهرخي به همراه دستيارانش از روي سكوها بازي تيم ملي را نشسته تماشا مي كردند در حالي كه هرگز به ياد نداريم ،  ميروسلاو بلاژويچ هيچ كدام از تمرينات تيم ملي را نشسته تماشا كرده باشد!
شروع مجدد ضعيف
مربيان تيم ملي در بازي درون تيمي سيستم ۲-۴-۴ را براي هر دو تيم در نظر گرفته بودند. سيستم ۲-۴-۴ با چهار مدافع كه به صورت خطي آرايش مي گيرند به دروازه باني نياز دارد كه بازي با پا را بلد باشد. نكيسا يا ميرزاپور ، كداميك اين ويژگي را دارند و احمد سجادي ، مربي دروازه بانان تيم ملي ، در تمام اين مدت چند جلسه را به بازي با پا و بازسازي دروازه بانها اختصاص داده است؟
نكته مهم تر شروع مجدد دروازه بانها است. يكي از مفيدترين روشهاي طراحي يك ضد حمله موفق ، استفاده از شروع مجدد دروازه بانها هنگام كنترل توپ در حمله حريفان است. نكيسا مدتهاست كه ثابت كرده براه انداختن توپ براي ضد حمله را بلد نيست و ميرزاپور در بازي تمريني ثابت كرد كه در اين زمينه هيچ پيشرفتي نداشته ، مثل ديگر زمينه ها - بازي با پا ، دفع توپ ، كنترل توپ به صورت دو ضرب ، استقرار نامناسب در برخي از شرايط- انگار به جز فخرالدين داوود بگوويچ هيچ كس بلد نيست به اين دروازه بان چيز ياد بدهد.
عدم تشكل در دفاع
امروز مي توانيم ادعا كنيم كه سرمايه دفاعي فوتبال ما نسبت به گذشته هاي نه چندان دور، بي نظير است. محمد نصرتي، جلال  كاملي مفرد، رحمان رضايي، يحيي گل محمدي و يك مدافع خوش قد و قامت به نام محسن بنگر پنج مدافعي بودند كه در تمرين سه شنبه حضور داشتند و به جز محمد نصرتي مصدوم بقيه در بازي تمريني شركت كردند. نكته مهم اين است كه محسن بنگر از سه مدافع ديگر بهتر و با انگيزه تر به توپ ضربه مي زد و اين نشانگر واقعيتي است كه با تماشاي بازي تمريني بيشتر به آن رسيديم؛ تمرين تيم ملي سرد بود، سرد.
بسياري از بازيكنان عاري از انگيزه لازم به توپ ضربه مي زدند. اما در همين بازي سرد نيز ضعف هاي دفاعي بسياري برآمده از غلط هاي تكنيكي دفاعي اين بازيكنان تماشا شد. در ضد حملات يك تيم بسيار ديديم كه خط دفاع چهار نفره تيم مقابل ذهنيت ناقصي از جايگيري دارد. گاهي آنها طوري آرايش مي گرفتند كه دو بازيكن در جناح مخالف بدون هيچ مزاحمتي مي توانستند به توپ برسند، بدون اينكه در آفسايد قرار بگيرند. مربيان تيم ملي به احتمال فراوان با جديدترين متد دفاعي دنيا، دفاع توپ گرا- «ball-oriented defence»- آشنا نيستند. اما آنها بايد بدانند براي پياده سازي سيستم (۲-۴-۴) بايد مدافعان كناري متخصص- فوق متخصص- داشت. حسين كعبي، مهدي رجب زاده، علي بداوي و... پيش از آنكه يك مدافع كناري باشند يك بال- پيستون- بوده اند و ذهنيت آنها براين اساس شكل گرفته. تغيير اين ذهنيت كار سختي است كه بايد در باشگاه صورت بپذيرد نه در تيم ملي. به همين دليل ميروسلاوبلاژويچ همواره سعي مي كرد تيم ملي رابا آرايش (۲-۵-۳) به زمين بفرستد- سيستمي كه بسياري از تيم هاي ايران هنوز برپايه آن بازي مي كنند- نكته بسيار مهمي كه شاهرخي به آن به چشم يك موضوع كم اهميت نگاه مي كند.
ضعف در بازي بدون توپ
پژمان نوري داراي پتانسيلي است كه امروز مي توانيم او را طراح آينده حملات تيم ملي ايران بدانيم. بازيكني كه هر وقت به توپ مي رسيد با كمترين ميزان اشتباه آن را به گردش در مي آورد. حقيقت فوتبال اين است كه بازيكن دريبل مي زند، حركت مي كند و تلاش مي كند كه يك پاس خوب بدهد. يعني تمام پروسه كنترل توپ، دريبل و حركت بايد به يك پاس خوب منجر شود كه پژمان نوري تمام اين ويژگي ها را دارا است، اما او يك مشكل بزرگ دارد و آن قابليت توپ گيري اش است. نوري بازي بدون توپ را بلد نيست چون در ملوان اصلاً چنين وظيفه اي نداشته است. پس هنوز نمي تواند يك طراح اصلي باشد. آيا نبايد باشد؟ اگر امروز مي خواهيم از پژمان نوري به عنوان يك طراح بهره بگيريم- معتقديم بايد بگيريم چرا كه بهترين آدم براي اين پست است- بايد هر چه سريع تر بازي بدون توپ را به او بياموزيم. پژمان نوري بايد در همه حملات تيم ملي فرد تعيين كننده باشد نه اينكه در برخي از حملات، اصلاً در جريان بازي نيز حضور نداشته باشد. تفاوت كلاس بازي نوري در تيم ملي و ملوان متأثر از نوع نگاه همبازيان او در تيم ملي و ملوان است. در ملوان همه بازيكنان سعي مي كردند كه توپ را به هرگونه به نوري برسانند، اما در تيم ملي هافبك هاي اين تيم از جمله خود نوري ياد گرفته اند توپ را به بهترين فرد در بهترين فضا و در كمترين زمان برسانند نه صرفاً پژمان براي همين بايد توپ گيري را ياد بگيرد. براي پژمان نوري ضعف دربازي بدون توپ البته در ديگر هافبك هاي تيم ملي نيز تماشا مي شد، نكونام، مبعلي، كريمي و... هنوز در بازي بدون توپ مشكلاتي دارند. در اين مجموعه جواد كاظميان يك بازيكن كم نقص است با آن حركات هوشمندانه اش به فضاهاي خالي و همينطور يدالله اكبري كه بازي اش نشانگر بينش و دانايي اش نسبت به حركت بدون توپ و با توپ است. اكبري مي تواند يك هافبك مؤثر در سيستم ۱-۳-۲-۴ (و يا ۲-۴-۴) تيم ملي باشد.
كم تعداد در حمله
يك تيم در ضد حمله چه زماني به گل مي رسد؟ اين سؤال را بهتر مي نويسيم؛ كدام زمان ضدحمله يك تيم به بار مي نشيند؟ يكي از اهداف طراحي ضد حمله ايجاد برتري عددي بر مدافعان تيم حريف است. دربازي درون تيمي بسيار ديديم كه ضدحمله به خوبي طراحي مي شد اما در محوطه جريمه، تيم حمله كننده بسيار كم تعداد بود. اينكه هنگام حمله يك مهاجم فقط يكي در محوطه جريمه حضور دارد به ذهنيت غلط هافبك هاي آن تيم برمي گردد. انگار قرار نيست هنگام حمله هافبك ها به مهاجمان اضافه شوند. در طول بازي حتي يكبار هم همايون شاهرخي به هافبك هاي تيمش در اين باره تذكر نداد.
سردرگم در طراحي حمله
فوتبال ما سالهاست كه اورلپ را فراموش كرده. در طول بازي درون تيمي كمتر تماشا كرديم دو تيم از اين تاكتيك ساده اما مؤثر بهره بگيرند. شايد هافبك ها نسبت به بازي يكديگر آشنا نباشند، اما اورلپ تاكتيكي است كه لااقل به طور غريزي بايد در يك بازي چندين بار تكرار شود كه نشد. نكته ديگر بازي تركيبي هافبك هاست. بازي تركيبي است كه به روند حركتي يك تيم سرعت مي بخشد و بازي تركيبي است كه سازماندهي دفاعي حريف را به هم مي ريزد لازمه بازي تركيبي بازي بدون توپ هافبك هاست كه مجموعه هافبك هاي تيم ملي عاري از اين ويژگي بسيار مهم هستند.
مهمترين وظيفه يك مهاجم
مهمترين وظيفه يك مهاجم چيست؟ گل زدن يا برهم زدن نظم دفاعي حريف. در كلاس هاي مربيگري مهمترين وظيفه يك مهاجم، برهم زدن نظم دفاعي حريف بيان مي شود. در بازي درون تيمي علي دايي و حميد شفيعي زوج خط حمله يك تيم و آرش برهاني و امير وزير زوج خط حمله تيم ديگر بودند. نكته مهم تفاوت بازي آرش برهاني- بازيكن مورد توجه رسانه ها- و حميد شفيعي است.
شفيعي هرگاه پا به توپ مي شد، سريع به عمق دفاع حريف مي زد و گام هاي بلند به راحتي خط دفاع حريف را به هم مي ريخت. اما آرش برهاني- كه به غلط با تكنيك تر از شفيعي قلمداد مي شود- بي جهت توپ را به كناره ها مي برد و در بازي تأخير ايجاد مي كرد. ايجاد تأخير اگرمطابق با تكنيك تيمي باشد بسيار مفيد است. ايجاد تأخير يا زماني انجام مي شود كه يك تيم به بازيكنان بيشتري براي رسيدن به دروازه حريف نيازمند باشد يا براي اتلاف وقت بازي اما هنگامي كه يك تيم در حمله داراي مهاجمان برابر با مدافعان حريف است، مهاجم نبايد با حركت بيهوده در عرض و به كناره ها زمان مفيد ضدحمله را از بين ببرد.
حميد شفيعي به دليل بينش صحيح از تكنيك و حركت پا به توپ به بهترين بازيكن بازي درون تيمي تبديل شد. او در صورتي كه ضعف هايش در بازي با پاي راستش را برطرف كند، بي ترديد يكي از مهاجمان اصلي تيم ملي خواهد بود.

سايه روشن ورزش
مربيان بيكار
003970.jpg

معراج مژده - در بازار پر رونق نقل و انتقالات فوتبال كه قيمت ها و رقم هاي عجيب و غريب مي شنويم، بازار مربيان كاملاً كساد است. از بزرگترين مربيان افتخار آفرين گرفته تا مربيان درجه سه و چهار.
تمام اين مربيان روزگاري كلاسهاي درجه الف و سوپر الف و دتماركرامر را پشت سر گذاشتند و به اميد روزهاي آفتابي به فوتبال چسبيدند، اكثر اين عاشقان در راس مربيگري تيم ملي هم قرار گرفتند. بعضي بار خود را بستند و بعضي از اين فوتبال لعنتي كلي زيان ديدند.
بد نيست نگاهي به اسامي اين مربيان بياندازيم تا متوجه شويم فوتبال چه اندازه بي رحم است. شايد اينگونه هم نباشد و فوتبال خيلي ها را در بدترين شرايط نجات داده است.
نام هاي اين مربيان كوچك نيست. جلال طالبي، ناصر حجازي، منصور پورحيدري، ابراهيم قاسمپور، حميد درخشان، اصغر شرفي، محمود ياوري، ناصر ابراهيمي، ايرج قليچ خاني، حسن روشن، حسن حبيبي، مهدي غياثي، اميرحاج رضايي، پرويز ابوطالب و... باورتان مي شود!
همدلي در تيم ملي
003980.jpg

در آغاز راهيم، در تلاش براي حفظ موقعيت در فوتبال آسيا و رفتن به مرزهاي بزرگتر فوتبال جهان. نگاهمان به سير صعودي است در تمام زمينه ها. از رياست فدراسيون گرفته تا مربيان نونهالان و باشگاهها. در آغاز راهيم كه خبرهاي ناخوشايند مي شنويم. بزيك، نويدي كيا و طالب نسب از تيم ملي خط خوردند. خبر خوبي نبود. اين را بايد يك حركت خودسرانه دانست يا يك نوع جبهه گيري خاص از نوع اصفهاني ها؟
بهتر بود مسئولين باشگاه سپاهان با مسئولين فدراسيون دور يك نيز مي نشستند و صحبت هاي همايون شاهرخي را نيز گوش مي داديم. او يك مربي صادق، شريف و اصول گراست كه فكر موقعيت كشورش است و در اين راه از هيچگونه خطري نمي هراسد حتي اگر اين خطر از جانب تيم قهرمان ليگ باشد، حتي اگر اين خطر از جانب بازيكن برگزيده سال و بهترين گلزن باشد.
در اين ميان به نظر مي رسد مي توان با مشورت و همدلي اين مشكل را حل كرد.
لقب ها...
003985.jpg

در فوتبال ما هم لقب ها و كنيه ها فراوان يافت مي شود دقيقاً چون فوتبال اروپا، امريكاي جنوبي ، افريقا، اقيانوسيه و بقيه كشورهاي آسيايي. بالاخره اين هم از خاصيت ها و فاكتورهاي فوتبال است. رضا مالديني، بهروز كاستاريكا، عقاب آسيا، غلام فنر، حسن تيز، عباس سياه، سرطلايي، پاطلايي، اكبربولدوزر، شير جنوب، شاه ماهي شمال، شيرانزلي، امروزه اين لقب ها و نسبت ها جاي خود را در روزنامه باز كرده است و اكثر بازيكنان را با اين كنيه ها مي شناسند. مثلاً  مي گويند بهروز كاستاريكا به پاس مي رود، شايد از نظر فرهنگي اين حركت چندان پسنديده نباشد، اما فوتبال پديده اي است كه هم فاكتورهاي مثبت با خود حمل مي كند و هم فاكتورهاي منفي حالا جداً پاسي ها بهروز كاستاريكا را مي خواهند يا خير؟
بالاخره تا آنجا كه ما مي دانيم پاسي ها از جنجال خود را دور نگه  داشته اند. هرچند حضور بهروز در پاس را مي توان در فوتبال حرفه اي امروز به نوعي عادي تلقي كرد. اگر اين اتفاق بيفتد ديگر تعصب هاي خشك و افراطي از بين مي رود. چه ايرادي دارد علي انصاريان به استقلال برود. در دنياي حرفه اي بايد اين اتفاقات و نقل و انتقالات صورت بگيرد تا تعصب هاي خشك عده اي به واقع بيني امروزي تبديل شود.
كشتي در راه فوتبال
003990.jpg

محمدرضا منصوريان- خيلي ها مي گويند از روزي كه پرداخت هاي بي ضابطه در فوتبال ما شروع شد از همان روز پايه هاي بي نظمي و افت و سكون اين ورزش هم شكل گرفت و امروز آنقدر اين قضيه كشدار و بزرگ شده است كه هيچ بازيكن و هيچ باشگاهي از گزند آن مصون نيست.
امروز در فوتبال ما هيچ تراز معيني در پرداخت دستمزد به بازيكنان و مربيان وجود ندارد و هر كس در اندازه استطاعت و توانايي خود پرداخت يا دريافت مي كند.
متأسفانه اين شيوه غيرعقلاني از فوتبال به كشتي هم سرايت كرده است و از آنجا كه ليگ كشتي امسال در حال پا گرفتن است، باشگاههاي داوطلب حضور در اين ميدان در حال جذب كشتي گيران مطرح و صاحب اسم و رسم هستند.
در مسير ياد شده كشتي هم همان راه فوتبال را مي رود. سقف معيني در پرداخت ها وجود ندارد. يك باشگاه متمول به دليل آن كه از پشتوانه مالي برخوردار است هيچ ابايي در دادن پول ندارد و اين در حالي است كه در مورد مشابهي ديده مي شود كه باشگاه ديگري از پرداخت حتي نيمي از آنچه كه ديگران داده اند عاجز است. اين گونه عمل كردن در جذب كشتي گيران يعني اينكه از اين پس بايد به انتظار قيل و قال هاي رايج در كشتي  هم بنشينيم.
اگرچه شايد ميزان رقم هاي پرداختي در كشتي حتي يك دهم آنچه در فوتبال ما رد و بدل مي شود نباشد، اما اگر قانونمند و از روي ضابطه نباشد پايه كج و غلطي است كه ممكن است در صورت تداوم، ورزش ملي ما را دچار آسيب جدي سازد. پيشنهاد مي كنيم هيأت رييسه فدراسيون كشتي كه مردان پخته اي را در تركيب خود دارد با مطالعه و تعمق بيشتري فرمولي مناسب براي انجام صحيح تر اين كار را پيدا كند و از همين شروع كار اجازه رشد چنين اعمال ضرر آفريني را به متوليان آن ندهد. يادمان هم باشد كه فوتبال حرفه اي است و كشتي هنوز در مسير آماتوريسم پيش مي رود.

خبرها و نظرها
نويسندگان و عكاسان ورزشي از ورزش ايران پيشي گرفته اند
003975.jpg
«عطاءالله بهمنش» يكي از پيشكسوتان رسانه هاي ورزشي ايران گفت: با توجه به رشد قابل ملاحظه و پيشرفت هاي خوبي كه در عرصه اطلاع رساني بوجود آمده است در حال حاضر نويسندگان و عكاسان ورزشي از ورزش كشورمان پيشي گرفته اند.
وي به مناسبت نزديك شدن روز خبرنگار و در بيان وضعيت و مشكلات خبرنگاران و عكاسان ورزشي ايران گفت: ورزشكاران ايران از سال ۱۹۴۸ ميلادي و در ۱۲ دوره بازيهاي المپيك شركت كرده اند اما تنها در اين مدت در دو رشته كشتي و وزنه برداري موفق به كسب مدال طلا شده اند.
وي اظهار داشت: اما مطبوعات ورزشي ايران در سالهاي اخير، رشد و توسعه قابل توجهي داشته اند و هم اكنون جلوتر از ورزش ايران به فعاليت مي پردازند.
اين پيشكسوت باسابقه درعرصه رسانه هاي ورزشي ادامه داد: وقتي ورزش در مدارس كشور به صورت اصولي نهادينه شود و تمامي نوجوانان و جوانان به ورزش بپردازند، در آن صورت ورزش ايران رشد و گسترش يافته است.
«بهمنش» درخصوص مشكلات مطبوعات ورزشي و خبرنگاران و عكاسان ورزشي ايران گفت: اين موضوع نياز به بحث و بررسي بسياري دارد كه نمي توان به سادگي آن را مطرح كرد.
وي گفت: در ايران الگوي درستي ازيك روزنامه نگار حرفه اي جود ندارد و اين امر باعث شده تا تعريف مشخصي از روزنامه نگاري نداشته باشيم.
وي افزود: متأسفانه در حال حاضر مفسران و منتقدان آگاه و كارآمد بسيار كم هستند اما با توجه به رشد و توسعه ارتباطات و اطلاع رساني، در آينده نزديك شاهد حضور افراد توانا در مطبوعات ورزشي كشور خواهيم بود.
«بهمنش» اضافه كرد: يك روزنامه نگار حرفه اي بايد يك منتقد خوب باشد، نقد كردن تنها به معني انتقاد كردن نيست بلكه مي توان افتخارات يك ورزشكار را نيز مورد نقد، تعريف و تمجيد قرار داد.
«بهمنش» كه بيش از ۵۰ سال سابقه فعاليت در رسانه هاي ورزشي ايران دارد، گفت: بايد روزنامه نگاران در كنار افزايش سطح اطلاعات خود به صورت علمي نيز در اين رشته فعاليت كنند تا بر تجربيات آنان افزوده شود.
وي خاطرنشان كرد: مي توان با الگو گرفتن از ساير كشورها، با كشف استعدادها در رشته روزنامه نگاري و سرمايه گذاري بر روي آنان، آينده مطبوعات كشور را تضمين كرد.
مفسر قديمي ورزش ايران در پايان با اشاره به مشكلات اقتصادي خبرنگاران، عكاسان، مفسران و گزارشگران ورزشي ابراز اميدواري كرد تا مطبوعات ورزشي در روند رو به رشد ورزش كشور حركت كنند تا در آينده شاهد درخشش ورزشكاران ايران در عرصه هاي بين المللي باشيم.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
روزنت
زندگي
سياست
فرهنگ
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  روزنت  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |