دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۲۶- Aug, 4, 2003
دكتر حيدر پوريان، مدير مسئول ماهنامه «اقتصاد ايران» و عضو شوراي عالي بورس
حباب هاي بورس و اقتصاد
زير ذره بين
رسالت بورس، تقويت اقتصاد است. نمي توان شاهد تضعيف وضعيت شركت ها، افزايش بيماري و رشد كند اقتصادي بود و صعود پرشتاب شاخص بورس را باور كرد. بازار اوليه، جايگاه اصلي سرمايه گذاري است و بازار ثانويه حامي آن. بورس به عنوان بازار ثانويه، براي احياء بازار سرمايه خود است .قوانين مناسبي بايد در جهت پاسخگويي به اين نياز وضع شوند.
004035.jpg
- بيكاراني كه اين روزها از «پل جمهوري» در خيابان حافظ عبور مي كنند و بيماران بي بضاعت بيمارستان قديمي «نجميه تهران» كه در همسايگي بورس به سر مي برند، اگر بدانند كه برخي از سهام بورس تهران غيرمعقولانه روزانه ده ها درصد صعود مي كنند، احتمالاً از اختلاف طبقاتي، بيشتر متأثر خواهند شد. مگر نه آنكه بورس آيينه اقتصاد كشور است؟ پس چرا نرخ بيكاري موجود، بيماري اقتصاد و وضعيت نامطلوب شركت ها - كه بسياري در آستانه ورشكستگي قرار دارند، زير ظرفيت كار مي كنند، تكنولوژي آنها قديمي است و با كارگر فراوان از صادرات عاجز مانده اند - با صعود شاخص هاي بورس همخواني ندارد؟ چرا رابطه اقتصاد و بورس قطع شده است؟
دلايل تشكيل حباب
بازده هاي گزاف در معاملات بورس احتمالاً نشان دهنده چند عاملند:
* وجود ريسك هاي گزاف
* عدم تعادل عرضه و تقاضا (از جمله كمبود عرضه سهام)
* معاملات صوري و كاذب و دست به دست نمودن سهام (توسط چه كساني؟).
* ركود شديد در ساير بخش هاي سرمايه گذاري و بخش هاي غيرمالي و واقعي كشور (از جمله توليد).
* كوتاه بودن و كوتاه تر شدن «افق هاي سرمايه  گذاري» كه همه را به دنبال بازده هاي سريع سوق داده است.
* روند صعودي و بي رويه نقدينگي (كه با خراب كردن اقتصاد، حباب را نيز خواهد تركاند).
* معاملات پاياپاي شده (بدون رد و بدل نمودن پول) در بورس.
* معاملات اعتباري، قسطي و نسيه بدون اطلاع ناظر بورس (شوراي بورس) و ناظر پولي كشور (بانك مركزي).
* مشاركت ندادن تمام شركت هاي پذيرفته شده در بورس و بسته بودن نماد بسياري از شركت ها و معلق ماندن سايرين (اين پديده مانع كاهش قيمت اين گروه شده و شاخص ها را بيش از پيش مطلوب و صعودي نشان مي دهد).
* ورود سرمايه گذاران جديد با اهداف متفاوت، شامل نهادهايي مثل بيمه ها و حتي مؤسسات خيريه.
* ورود بعضي از شركت ها به خريد و فروش سهام جهت جبران كاهش سود عملياتي خود نسبت به سال هاي قبل، به علت كاهش كلي حاشيه سود كه در سال هاي اخير - برعكس روند بورس - در اكثر صنايع روند نزولي پيدا كرده است.
* رفتار برخي از سهامداران كه در حال حاضر از نظر بنيه مالي قوي شده و با هماهنگي يكديگر دست به مانور زده و با قيمت سهام بازي مي كنند. طبق گزارش واحد اطلاعات و اخبار ماهنامه «اقتصاد ايران»، اينگونه بازي ها اكثراً بر روي سهام شركت هاي دولتي صورت مي گيرد كه تدريجاً توسط سازمان خصوصي سازي عرضه شده و بخش عمده آنها به صورت بدهي دولت به نهادهايي مثل تأمين اجتماعي و صندوق بازنشستگي و غيره منتقل مي گردد (و دولت هم از افزايش قيمت آنها بدش نمي آيد).
* عدم وجود بازارسازها (تا از موجودي سهام خود بفروشند و بازار را معقولانه به سمت تعادل سوق دهند).
* ورود پول از خارج، توسط ايرانيان و خارجيان، بدون بستر قانوني يا مقرراتي مناسب.
* تركيب نامناسب هيأت مديره بورس كه اكثراً از نظام بانكي بوده و به سياست هاي بازارهاي مالي و رفتارهاي معقول آن كمتر توجه مي كنند.
* اطلاعات محدود و وجود اطلاعات داخلي و دسترسي نابرابر اشخاص به اطلاعات كه در سربالايي ها كاروان وار به صعود قيمت ها كمك مي كند (و در سرازيري ترمز مي برد).
* عدم وجود يك قانون نظارتي منسجم و به روز با تكيه بر دانش جهاني اوراق بهادار. متأسفانه ما جزو آخرين كشورهايي در جهان (حتي پس از چين) هستيم كه هنوز در انتظار تصويب يك قانون اوراق بهادار نشسته ايم.
* بورس هنوز به شدت تحت نفوذ نظام دولتي قرار دارد و اين موضوع آن را از بهينه سازي و بهره وري و سياست هاي معقول دور مي كند.
* عدم تنوع در ابزارهاي مختلف تا تقاضا را بين ابزارها تقسيم كرده، فشار بر روي قيمت سهام را كم كند.
* نبود يك ناظر عالي (تمام وقت و كارشناسي) در سطح بازار سرمايه كه مستمراً بورس را تحت نظر خود قرار دهد. تخمين مي زنيم به طور متوسط شوراي بورس در طول سال، ماهي ۴ تا ۵ ساعت وقت مفيد براي نظارت بر بورس صرف مي كند. خوشبختانه اميدواري به هيأت نظارت جديد وجود دارد.متأسفانه خريد و فروش و معاملات بورس براي بهينه سازي پرتفوليوها نيست، و معلوم هم نيست براي چه صورت مي گيرد؟!  متأسفيم كه حتي خود كارگزاران - كه بورس متعلق به آنهاست - پيش از اين به فكر ساماندهي بورس و ايجاد بستري سالم نيفتاده اند. شايد «پدرشاهي» در ساختار و اركان بورس، مسئوليت و لذا اختيار حكومت بر سازمان خود را از آنها سلب كرده است. گفتني آنكه نظارت و حتي مديريت سازمان بورس تهران با بورس هاي مترقي جهان بسيار متفاوت است.
واضح است كه اكثر اين دلايل جاري و ساختاري، خود به وجود آورنده حبابند و در صورت وقوع يك شوك يا تكانه اقتصادي، اجتماعي يا سياسي، به سرعت خواهند تركيد و دودش به چشم سهامداران جزء و كل اقتصاد كشور (خصوصاً بشماريد بيكاران و بيماران) خواهد رفت. ان شاءالله كه اينطور نشود.
تحكيم ارتباط بورس و اقتصاد
رسالت بورس، تقويت اقتصاد است. نمي توان شاهد تضعيف وضعيت شركت ها، افزايش بيماري و رشد كند اقتصادي بود و صعود پرشتاب شاخص بورس را باور كرد. بازار اوليه، جايگاه اصلي سرمايه گذاري است و بازار ثانويه حامي آن. بورس به عنوان بازار ثانويه، براي احياء بازار سرمايه خود است. قوانين مناسبي بايد در جهت پاسخگويي به اين نياز وضع شوند. از آنجا كه مراحل تصويب قوانين زمان بر است براي كمك به بازار سرمايه مي توان قبل از تصويب قوانين جديد، در چارچوب قوانين موجود عمل نمود. شوراي بورس مي تواند وظايف خود را گسترده تر نمايد، و دبيرخانه بورس كه در حال حاضر غالباً به امور منشي گري مي پردازد بايد تقويت شود. بايد به افزايش سرمايه ها در بورس سرعت بخشيد. واضح است كه افزايش سرمايه گذاري چه اثرات مثبتي بر اقتصاد بر جاي مي گذارد. تسهيل روند سرمايه گذاري يا خودكار نمودن آن بايد در اولويت قرار بگيرد. در حالي كه هم اكنون افزايش سرمايه در بورس منوط به اخذ مجوز از بورس است كه بايد اين موانع حذف شوند. اين مانع عليه قانون تجارت و رشد اقتصادي كشور است.
شركت هاي دولتي و نيمه دولتي (مانند تأمين اجتماعي) با فروش سهام مي توانند منابع مناسبي جمع آوري نمايند و آنها را به سرمايه گذاري اختصاص دهند و مشاركت بخش خصوصي را جلب نمايند. خصوصي سازي شركت ها به نفع دولت نيز هست زيرا هم منابع حاصل از آن را به دست مي آورد و هم از تبعات مثبت حاصل از آن در اقتصاد برخوردار مي شود. خصوصي سازي، علاوه بر كند نمودن صعود بي رويه شاخص هاي سهام، باعث افزايش بهره وري، اشتغالزايي و دانش فني نيز خواهد شد. حتي مي توان سهم بانك ها را تا ۴۹ درصد (بدون تخطي از قانون اساسي) خصوصي نمود و سهام آنها را در بورس ارائه كرد تا ضمن احياي مردم سالاري در شركت ها، از فشار بر قيمت سهام نيز جلوگيري كرد. اين همه باهمكاري شوراي بورس و دبيركل به علاوه كمك و مصوبه هاي كميسيون اقتصاد هيأت دولت - شامل وزراي اقتصادي - قابل دستيابي است.

۵ سؤال از اسنو
004045.jpg
فصل تابستان فرا رسيده كه زمان استراحت و فراقت از كار طولاني يك سال گذشته است. بانكداران بانك مركزي- حداقل همه كساني كه در نيمه كره شمالي زندگي مي كنند- به ساحل ها و شهرك هاي كنار دريا هجوم مي آورند با اين تصور براي حفظ موقعيت اقتصادي جامعه و ارتقاء سطح اقتصادي كشور خود به قدر كافي تلاش كرده اند. وزراي اقتصاد نيز در طول تعطيلات تابستان دست از كار مي كشند. آنها مي دانند و نگرانند، در صورتي كه هريك از سياست هاي مالي رد شود باعث مي شود كه حوادث نامطلوبي اتفاق بيفتد. اگر رشد اقتصادي تحقق نيابد ميزان ماليات هايي كه دولت دريافت مي كند كاهش مي يابد و باعث خواهد شد كه نرخ ماليات ها افزايش يابد و ميزان تعطيلات كاهش يافته و مردم مجبور شوند حتي در روزهاي تعطيل هم كار كنند و دولت مجبور شود براي جبران هزينه هاي خود از كشورهاي ديگر قرض بگيرد. اما خوشا به حال آناني كه در چنين شرايطي بازارهاي داخلي شان همچنان كار خود را به نحو احسن انجام مي دهند. افزايش سريع ارزش سهام در آمريكا در چند هفته گذشته و به تبع آن افزايش راندمان توليد موجب شد كه سرمايه گذاران به آينده اقتصاد جامعه خوشبين تر شده و به رشد اقتصادي در آينده اي نزديك اميدوارتر گردند. اگر اين مطلب درست باشد باعث خوشحالي بسياري از مردم خواهد شد. آلن گرين اسپن رئيس بانك مركزي آمريكا دوباره اعتبار خود را به دست خواهد آورد و در اين شرايط مساعد اقتصادي جورج دبليو بوش مي تواند به نتيجه انتخابات آينده اميدوار باشد به علاوه گوردون براي وزير اقتصاد انگليس نيز مي تواند اميدوار باشد كه در دوره آينده بودجه بيشتري به خدمات عمومي اختصاص داده شود اما پس از تابستان وضعيت تغيير مي كند و دولت بايد كارهاي ديگري هم انجام دهد. سياستگذاران نمي توانند به شرايط به ظاهر آرام تكيه كنند و با اميد به آينده بازار مالي و اقتصادي داخلي ديگر دست از طراحي سياست هاي مناسب و جديد بردارند. به نظر مي رسد علي رغم شرايط به ظاهر مساعد، موانع و مشكلات بسياري وجود دارد كه بدون اطمينان در آينده بازسازي ها و اصلاحات انجام شده بايد برطرف گردد. به علاوه بايد سياست هايي طراحي شود كه با اتكا به آن بتوان به آينده و ماندگاري آثار سياست هاي قديمي اطمينان حاصل كرد زيرا چه بسا اين اثري زودگذر بوده كه هيچ آينده اي نداشته باشد. در اين جا ما ۵ سؤال مطرح مي كنيم كه بايد آنها را از سياستگذاران بپرسيم و پاسخ هاي آنها را بشنويم. حتي اگر آنها از پاسخ دادن به اين سؤالات سرباز زنند ، باز هم موارد جزيي و رمزي در اين سؤالات مطرح خواهد شد كه مي تواند تهديدي جدي در راه اين خوش بيني و اميدواري مردم به شرايط موجود باشد. با تفكر و تعمق در اين سؤالات بسياري از موارد به خوبي مشخص مي شود.
اول: آيا ما مي توانيم مطمئن باشيم كه آن تهديد انقباضي رايج در گذشته از بين رفته است؟
دليل پرسيدن اين سؤال كاملاً مشخص است. حتي اگر اين بهبودي اوضاع يك وضعيت دوره اي و كوتاه مدت باشد اما بازهم وضعيت انقباضي در بلندمدت يك تهديد جدي محسوب مي شود. زيرا نرخ تورم هنوز هم حالت كاهشي دارد و در بيشتر بانك هاي مركزي ميزان تورم نه تنها بالا نيست بلكه خيلي هم پايين است. در گذشته ما از تورم به عنوان شاخصي براي رشد اقتصادي ياد مي كرديم. سپس ما بايد براي رويارويي با وضعيت كاملاً متفاوت و برعكس حالت قبلي خود را آماده كنيم. اين وضعيت انقباضي هميشه مشكل ساز نيست اما هنگامي كه كشور مقروض باشد اين مسأله مي تواند يك مشكل بسيار بزرگ باشد. وضعيت انقباضي باعث افزايش بدهي كشور مي شود كه اين افزايش بدهي خود توانايي رشد اقتصادي در جامعه مورد نظر را كم مي كند و گاهي حتي اين توانايي را از بين مي برد. سپس با اين اوصاف اگر اين تورم روز به روز كاهش پيدا كند بانك مركزي و دولت چه كاري براي جلوگيري از مشكلات آتي جامعه انجام خواهد داد؟
دوم: آيا مي توانيم مطمئن باشيم كه اين عدم تعادل هاي مالي در جامعه هيچ آسيبي به كل اقتصادي جامعه وارد نخواهند كرد؟
در آمريكا اجراي سياست هاي پولي و مالي با اشكال روبه رو است و بسياري از آنها به نحو احسن اجرا نمي شود همين امر موجب مي شود كه كسري بودجه دولتي بيش از ۵ درصد كل درآمد ناخالص داخلي افزايش يابد. شايان ذكر است كه ۵ درصد از كل درآمد ناخالص ملي بزرگترين اقتصاد دنيا مبلغ قابل توجهي خواهد بود. قبل از اين مسايل هم كسري بودجه دولت آمريكا مبلغ قابل ملاحظه اي بوده است اما اين مبلغ با اجراي اين سياست ها باز هم افزايش يافته كه مبلغ هنگفتي خواهد شد.
آيا ما نبايد نگران يك چنين مسأله اي باشيم؟ از يك جهت اين مسأله مشكل بسيار بزرگ براي كشورهاي ديگر غير از آمريكا است. در اين شرايط دولت آمريكا در وضعيتي قرار خواهد گرفت كه از كشورهاي ديگر مبالغي به دلار قرض بگيرد سپس اگر اين كسري بودجه دولت آمريكا ادامه پيدا كند، سرمايه هاي داخلي كشورهاي ديگر هم به تبع آن كاهش مي يابد و تأثير نامطلوب بسيار چشمگيري روي ديگر اقتصادهاي دنيا بر جا مي گذرد و وقتي كه مردم دنيا از اين وضعيت نابسامان در داخل آمريكا مطلع گردند آيا ديگر هيچ سرمايه گذاري تمايلي به سرمايه گذاري در آمريكا نشان خواهد داد؟
سوم: اگر اقتصاد داخلي رشد نداشته باشد، آيا وزيراقتصاد آمريكا مي تواند با افزايش روزافزون كسري بودجه كنار بيايد و مشكلات احتمالي را حل كند؟
آمريكا قبول دارد كه اين كسري بودجه دولت روز به روز در حال افزايش است. شايان ذكر است كه ژاپن هم با كسري بودجه دولتي مواجه است. اروپا هم وضعيتي مشابه دارد. حال مسأله اي كه فكري را مشغول كرده اين است كه بسياري از كشورهاي اروپايي بدون توجه به اينكه ثبات اقتصادي دارند يا خير خود را براي افزايش كسري بودجه هماهنگ كردن اقتصاد براي مواجهه با يك چنين شرايطي آماده مي كنند. با اين شرايط به نظر مي رسد كه به سمت دنيايي مي رويم كه بدهي هاي دولت ها در حال افزايش است و دولت ها براي ادامه فعاليت خود احتياج دارند از كشورهاي ديگر قرض بگيرند؟ آيا مي توان به يك چنين شرايطي اعتماد كرد؟ اما اگر نخواهيم اعتماد كنيم چه كاري مي توانيم انجام دهيم؟
چهارم: آيا كسي به اين فكر مي كند كه همكاري سياسي با كشورهاي ديگر يك ايده خوب است و به بهبود شرايط جامعه مي انجامد؟
با توجه به آنچه رهبران در دو سوي درياي آتلانتيك مطرح مي كنند اين مسأله يك امر مطرود و نامناسب است. آمريكايي ها، اروپا را مقصر قلمداد مي كنند- گاهي هم ژاپن را به همراه اروپا مقصر مي دانند- و همه مشكلات اقتصادي دنيا را به گردن آنها مي اندازند از طرف ديگر اروپايي ها، آمريكا را عامل تمام مشكلات اقتصادي دنيا مي دانند. اين بحران ها در بخش هايي بيشتر ديده مي شود كه سرمايه هاي هنگفتي وجود دارد و حال آمريكا با يك وضعيت جديد روبه رو شده است يعني وضعيتي كه ارزش دلار در حال كاهش است. اين كاهش ارزش دلار موجب خرابي صنعت ژاپن و اقتصاد اين كشور در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوايل دهه ۱۹۹۰ گرديد. آيا يك چنين وضعيتي در اروپا هم پيش نيامد؟ به بيان ديگر آيا كسي حاضر مي شود كه با طرح همكاري سياسي موافقت كند يا همگي مخالفند؟
پنجم: آيا كشورهايي كه نياز به اصلاح ساختاري دارند، اين مسأله مي تواند بدون آثار تخريبي بر اقتصاد صورت گيرد يا خير. براي اين كه بتوانيد به اين سؤال پاسخ دهيد به برنامه اصلاحي اجرا شده توسط دولت تاچر فكر كنيد. شايد از نظر بسياري از مردم درست نباشد اما امروزه شرايط اقتصادي در وضعيتي بسيار سالم تر و درست تر از گذشته قرار گرفته است.
(هنوز در مورد اثر سياست تاچر سؤالات بسياري در اذهان عمومي وجود دارد. با وجود اين كه سياست ها او روي ارتقاء سطح خدمات عمومي تأثير بسياري داشت اما افراد كمي هستند كه عقيده دارند ما بايد به روزهاي خوش سال هاي دهه ۱۹۷۰ بازگرديم) اصلاحات تاچر تا حدي خوب بود زيرا به بخش هاي بزرگي از اقتصاد سودهاي كلاني رساند. يعني با كاهش تورم، ميزان سپس اندازه هاي مردم به اندازه چشم گيري افزايش يافت كه اين مسأله باعث شد كه مصرف كنندگان سهم بيشتري از درآمد خود را خرج كنند (چون مقدار بيشتري پول داشتند) اما سؤالي كه در اين جا مطرح است اين است كه آيا امروز اسنو هم مي تواند يك چنين طرحي را پياده كند؟ پياده كردن اين طرح خود آغاز مشكلات زيادي در آينده خواهد بود. برنامه هاي اصلاحاتي شرودر (صدراعظم آلمان) جالب به نظر مي رسد اما تأثير چندان سريع و بلندمدتي روي بخش هاي مختلف اقتصادي ندارد بلكه باعث ايجاد تأثيراتي كوتاه مدت مي گردد و با تغيير وضعيت اقتصادي و تبديل تورم به شرايط انقباضي اقتصادي، آلمان هيچ وقت نمي تواند به نقطه اي برسد كه با توجه به برنامه اصلاحاتي بخش ذخيره اي مي توان به آن دست يافت. زيرا شرايط زيربنايي مطرح تغيير كرده است.
نوشته: استفان كينگ، مدير اقتصادي بانك HSBC
منبع: اينديپندنت ‎/ مترجم: مونا مشهدي رجبي

نگاه خارجي
منبع: اكونوميست
چهار راه آسيايي
وقتي در اثر حادثه يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ جهان غرب به يك باره متوجه افغانستان شد، خاطرات حوادث آسياي مركزي هم دوباره به ذهن ها خطور كرد. در سال ۱۹۸۰، مجاهدين افغان براي ادامه بقاي خود از حمايت  سخاوتمندانه آمريكا بهره جسته بودند. اما در سال ۱۹۸۹ وقتي نيروهاي روسي اثاثيه خود را بستند و به وطن بازگشتند علاقه آمريكايي ها به آن منطقه و شرايطش كاهش يافت. هنگامي كه كشورهاي آسياي مركزي در سال ۱۹۹۱ از كشور اتحاد جماهير شوروي مستقل شدند توجه آمريكا به مناطقي كه تأسيسات هسته اي روسيه باقي مانده بود معطوف شد. حال در اين صورت تجزيه منطقه وسيع مربوط به شوروي يك موفقيت بزرگ براي آمريكا و آمريكايي ها محسوب مي شد. وقتي كه در سال ۱۹۹۶ گروه طالبان وارد ميدان شدند آمريكايي ها اصلاً  به اين مسأله توجه نكردند كه اين گروه اسلامي و القاعده از گروههاي اسلامي آسياي مركزي حمايت مي كنند.تا پيش از حمله تروريستها به نيويورك و واشنگتن، آمريكا- قدرت برتر- دوباره متوجه افغانستان و ديگر كشورهاي منطقه شد. كشورهاي آسياي مركزي نگران همسايه جنوبي خود بودند و تمام تلاش خود را صرف تروريسم داخلي مي كردند تا بتوانند به افغان ها و مردم مظلوم آن سرزمين كمك كنند. قرقيزستان و ازبكستان اجازه تأسيس پايگاههاي آمريكا در خاك خود را دادند و قزاقستان و تاجيكستان به هواپيماهاي ارتش آمريكا اجازه دادند تا برفراز خاك آنها پرواز كنند و تنها كشوري كه در طي اين جنگ بي طرفي خود را اعلام كرد تركمنستان بود. به علاوه تمام كشورهاي آسياي مركزي نقش كليدي و مردمي را در ارسال كمكهاي انسان دوستانه به افغانستان ايفا مي كردند. به هر حال منطقه اي كه مدتي اصلاً  درمعرض ديد رادارهاي آمريكايي قرار نداشت به يك مركز با اهميت براي جنگ عليه تروريست هاتبديل گرديد. چند سال بعد از حادثه يازدهم سپتامبر، منطقه دوباره در معرض خطر فراموشي قرار گرفت. غرب انتظار داشت دوستان جديدش در آسياي مركزي به سرعت اصلاحات اقتصادي سياسي ارائه شده توسط اين كشور را بپذيرند. اما انتظار آنان به دليل روند كند پيشرفت و پذيرش اين طرحها توسط كشورهاي آسياي مركزي و عدم تعهد به حقوق بشر و آزادي هاي سياسي برآورده نشد. به علاوه امروز توجه جهان روي عراق و ديگر اعضاي محور شيطاني متمركز شده است.اين گزارش بر اين امر تأكيد دارد كه غيرهوشمندانه است كه آسياي مركزي به فراموشي سپرده شود.
بازگشت جاده ابريشم
004040.jpg

اين منطقه استراتژيك در چهار راهي بين اروپا، روسيه و ايران قرار گرفته است .تجارت بين غرب و شرق جهان مستلزم عبور كالاهاي تجاري از منطقه آسياي ميانه و جاده ابريشم بود و همين مسأله باعث رونق اقتصادي و پيشرفت شده بود. اما اين منطقه بارها مورد حمله نيروهاي قدرتمند و پادشاهان جاه طلب قرار گرفت، از بربرها گرفته تا مغول ها و روسها. در آسياي مركزي بود كه تركهاي چادرنشين با مسلمانان و ايرانيان برخورد كردند و باهم آشنا شدند. فرهنگ و زبان تركها و ايرانيان به صورت يك هويت محلي بسيار محكم و قوي براي آنها شناخته شده است. حتي پس از حمله عربها باز هم ايرانيان به زبان اصلي خود پايبند بودند و از آنجا كه وزراي ايراني، رهبران ديني و سياسي و نيز تاجران بزرگ اين سرزمين به ماوراءالنهر(مجموعه اي از ازبكستان، تركمنستان و تاجيكستان امروزي) رفت و آمد مي كردند باعث شده بود كه زبان آنها به تمام اين منطقه گسترش يابد و همگي زبان فارسي تكلم كنند.
اين زبان حتي زيربناي زباني كه امروزه در تاجيكستان تكلم مي شود هم مي باشد. با وجود اين كه در سال ۹۹۹ سلسله تركها بر ماوراءالنهر حكومت مي كردند، اما باز هم زبان آنها تحت تأثير زبان فارسي قرار گرفت و تغيير كرد. بعد از تغيير و تحولات بسيار در قرن نوزدهم روسيه و انگليس براي تأثير روي منطقه به رقابت پرداختند. اين وضعيت را روديارد كيپلينگ، بازي بزرگ خواند. هديه اي كه برنده دريافت مي كرد حكومت بر هند بود. اگر چه بخشهاي مختلف آسياي مركزي در يك تاريخ و فرهنگ سهيم هستند اما اين فرهنگ در هر يك از كشورهاي اين منطقه با منطقه ديگر متفاوت است. اوليور روا، متخصص فرانسوي فعال در آسياي مركزي به تفاوت فرهنگي موجود در منطقه بين چادرنشين ها خصوصاً قرقيزها، قزاقها و تركمن ها با افراد ساكن در مناطق ديگر از قبيل ازبكها و تاجيكهاي شهرنشين كه در اطراف رودخانه هاي موجود در ماوراءالنهر ساكن شده بودند اشاره كرده است. همين تفاوت محل زندگي چادرنشين ها و شهرنشين ها مبناي تفاوت فرهنگي، مذهبي و هويت سياسي باقي مانده از آنها مي باشد،  اين جدايي فرهنگي اصلاً به تفاوت مرزها بستگي ندارد چون كشورهاي آسياي مركزي كه امروزه هر يك كشوري جدا هستند قبل از سال ۱۹۹۱ اصلاً به طور مجزا هويتي نداشتند و در صورتي كه مي خواستيم آنها را مستقل از هم در نظر بگيريم، هيچ تاريخچه اي نداشتند. بعد از سالها آنها ناگهان خود را مستقل يافتند و هيچ چيزي كه آنها را به هم وصل كند بين آنها وجود نداشت. به علاوه در هر يك از آنها اقليت هاي نژادي بسياري وجود داشت كه منحصراً مربوط به آنها بود. اگر چه آنها مي خواستند كه دست نخورده و بي تغيير باقي بمانند اما هرج و مرج هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي موجب شد كه در هر يك تغييرات اساسي بوجود آيد. تاجيكستان در اثر جنگهاي داخلي در سالهاي دهه ۱۹۹۰ از اتحاد جماهير شوروي سابق جدا شد و حال به صورت يك كشور مجزا شناخته شده است. به نظر مي رسد موج افراط گرايي مذهبي كه چندين سال گذشته در منطقه رشد كرده بود در حال كاهش و سكون مي باشد. از زمان استقلال هر يك از كشورهاي آسياي مركزي برنامه هاي سياسي و اقتصادي خاصي طراحي كردند كه امروزه تفاوت بين آنها آشكار مي باشد. در قزاقستان و قرقيزستان در اين دوره بيش از ديگر كشورهاي آسياي مركزي اصلاحات اقتصادي و سياسي صورت گرفته است. قزاقستان كه اقليتهاي روسي آن بسيار زياد هستند و اقتصاد پيشرفته تري دارد، بيشتر از اين كه وضعيتي شبيه همسايگان آسيايي خود داشته باشد شبيه كشورهاي اروپايي است. از نظر منابع طبيعي خصوصاً  نفت و گاز، ثروت قزاقستان و تركمنستان بسيار چشمگير است در حالي كه قرقيزستان و تاجيكستان از نعمتهاي طبيعي بي بهره هستند. اگر چه در تمام اين كشورهاي آسياي مركزي ثبات و پايداري حكمفرما است اما نمي توان به اين آرامش ظاهري اعتنا كرد، به دليل افزايش تعداد حكومتهاي مستبدانه و موانع سياسي در اقصي نقاط اين مناطق نشانه هاي نگراني و عدم اطمينان در تمام رؤساي كشورهاي مستقل شده از روسيه سابق ديده مي شود. تقسيمات منطقه اي با هزينه بالاي سياسي اقتصادي بدست آمده است. فقر روزبه روز افزايش مي يابد و در اكثر جوامع رواج پيدا مي كند. مواد مخدري كه از افغانستان مي آيد به صورت يك خطر جدي براي اين مناطق به حساب مي آيد و باعث آسيب ديدن جوامع تازه تأسيس كنوني مي شود. حال با توجه به تغييراتي كه طي چند سال اخير در اين كشورها ايجاد شده است اين سؤال مطرح است كه آيا اسلام افراطي ادامه خواهد داشت يا خير.

سايه روشن اقتصاد
۵۱ نوع استاندارد خودرو
در پاسخ به گزارش «سازمان استاندارد اولين مدعي» مندرج در اين ستون موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي اعلام كرد: تعداد ۵۱ استاندارد مربوط به خودرو كه رعايت آنها براي توليد خودرو الزامي است تدوين شده و بر اساس مصوبات سال قبل شوراي عالي استاندارد (۲۵/۱۲/۱۳۸۱) همه استانداردهاي مذكور اجباري و در حال طي مراحل انجام آگهي هاي قانوني و اطلاع رساني جهت توليدكنندگان داخلي و واردكنندگان خودرو مي باشد. از آنجايي كه يكي از وظايف موسسه استاندارد نظارت بر كالاهاي وارداتي مشمول استاندارد اجباري به منظور حمايت از مصرف كنندگان و توليدكنندگان داخلي و جلوگيري از ورود كالاهاي نامرغوب خارجي مي باشد لذا اين مؤسسه تنها به خودروهايي اجازه واردات خواهد داد كه تأييديه لازم جهت رعايت ۵۱ استاندارد اعلام شده را داشته باشند.
از اين رو اين مؤسسه نه تنها توانايي تعريف و تدوين استانداردهاي خودرو را دارد بلكه به زودي كار نظارت و اجراي استانداردهاي مذكور را نيز آغاز خواهد كرد.
مثل ايران خودرو مي خواهيم
در چند روز گذشته (تا عصر سه شنبه ۷ مرداد)، تعداد زيادي از كارگران كارخانه ايران خودرو ديزل در تماس تلفني با گروه اقتصادي اطلاع دادند كه از چهارشنبه ۱ مرداد اعتصاب غذا كرده اند. يكي از كارگران به خبرنگار ما گفت، ۳۵۰۰ كارگر شاغل ايران خودرو به ايران خودرو ديزل منتقل شدند، اما دستمزدهاي آنها در كارخانه جديد كمتر از ايران خودرو شده است. كارگران معترض خواستار دريافت دستمزد مثل ايران خودرو بودند. يكي از كارگران كاهش وام مسكن و پرداخت تشويقي ماهانه را از دلايل اعتصاب غذاي كارگران اعلام و از كارنامه مديران كارخانه انتقاد كرد.
كاركنان  ايران  خودرو ديزل  به  تحصن  و اعتصاب  غذاي  خود پايان دادند
واحد مركزي خبر عصر سه شنبه خبر داد يك  مقام  آگاه  در شركت  ايران  خودرو ديزل  گفت: با وعده  مساعد شوراي  اسلامي  كار اين  شركت  براي  انتقال  و پيگيري  درخواست  كارگران  به  مديريت  و قول  مديرعامل   شركت  ايران  خودرو ديزل  براي  حل  مشكلات  كاركنان  شركت، كارگران  معترض  به  تحصن  و اعتصاب  خود پايان  دادند.
اين  مقام  آگاه  كه  خواست  نامش  فاش  نشود بازنشستگي  پيش  از موعد را مهمترين  درخواست  معترضان  بيان  و تاكيد كرد كه  مسائل  چند روز اخير در شركت  ايران  خودرو ديزل  تحصن  و اعتصاب  بيشتر موضوع  داخلي  و بين كارگران  و شوراي  اسلامي  كار در اين  شركت  بود كه  با وعده  مساعد شوراي ياد شده  به  كارگران  براي  انتقال  خواسته هايشان  به  مديريت  و پيگيري  آن  روز سه شنبه پايان  يافت .
به  گفته  وي  با توجه  به  نزديكي  تعطيلات  تابستاني  شركت  كه  از پنجشنبه  نهم  مرداد آغاز مي  شود و تا هفدهم  مرداد ادامه  مي يابد به نظر نمي  رسد مسائل  پيش  آمده  در چند روز اخير تكرار شود. وي  خاطرنشان  كرد: در اين  مسئله  تحريكات  و عوامل  خارج  از شركت  ايران خودرو ديزل  براي  دامن  زدن  به  آن  قابل  تامل  بود. بنا بر اين  گزارش  برخي  منابع  خبري  خواسته هاي  كاركنان  ايران  خودرو ديزل  را اعتراض  به  وضع  استخدامي  و حقوق  و مزاياي  خود اعلام  كردند.تحصن  و اعتصاب  غذاي  كاركنان  ايران  خودرو ديزل  از روز شنبه  هفته  جاري  آغاز شده  بود.
همان دولتي ها
يك كارشناس صنعت و معدن به خبرگزاري فارس گفته است، بخش خصوصي ايجاد شده در صنعت توسط مديران سابق دولتي است. اين كارشناس معتقد است كساني كه الان مدافع بخش خصوصي در صنعت شده اند همان مديران دولتي اند كه خود را باز خريد كرده تا هر دو بخش دولتي و خصوصي را داشته باشند. مديران دولتي در قالب مديران بخش خصوصي وارد شده  و همين افراد بخش خصوصي را محو كرده  اند.

اقتصاد
ايران
زيست بوم
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  زيست بوم  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |