سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۲۷ - Aug. 5, 2003
موسيقي
Front Page

گفت وگو با سامان احتشامي، آهنگساز و نوازنده پيانو به بهانه انتشار آلبوم بهشت من
موسيقي گوش كردن براي مردم گران است
007470.jpg
درآمد: گرماي تابستان امسال، قرار است به كمك «بهشت من» آيد تا گرماي بازار موسيقي را دو چندان كند. «بهشت من» عنوان آلبومي است با صدا و آهنگ سيدعبدالحسين مختاباد و تنظيم و نوازندگي پيانو و سازهاي كوبه اي توسط سامان احتشامي به همراه محمود فرهمند و مسعود حبيبي كه قرار است تابستان سال جاري به دوستداران موسيقي عرضه شود. نام سامان احتشامي را پيش از اين در آثاري نظير باغ به باغ، راز باغ، مهتاب در باغ، كوچولوها در باغ، پيشي در باغ و آنا در باغ، به عنوان آهنگساز ديده بوديم. وي همچنين در كنسرتهاي بسياري نيز در مقام آهنگساز و يا نوازنده حضور داشته كه از آن جمله مي توان به كنسرت مشترك وي با استاد همايون خرم در اديبهشت و نيز آبان ماه سال گذشته اشاره كرد. به علاوه، وي در سال گذشته آهنگسازي نمايش كودك «گوزن شاخ طلايي» را انجام داد كه در نوع خود اثري موفق و تأثيرگذار بود.
به بهانه انتشار آلبوم «بهشت من» و اجراي كنسرت گروهي وي در تالار وحدت ( ۵، ۶ و۷ شهريور ) با اين آهنگساز و نوازنده جوان و توانا گفت و گويي ترتيب داديم كه در پي از نظر گراميتان خواهد گذشت.
گفت وگو: آرش پژمان
* آقاي احتشامي، چطور شد كه پس از ارائه آثاري موزيكال و بدون كلام و نيز كارهايي براي مخاطب كودك، تصميم به ارائه اثري اينچنيني به همراه يك خواننده گرفتيد؟
- آثار من اصولاً به چند بخش تقسيم مي شود:
۱- تكنوازي يا دو نوازي، ۲- قطعاتي با اركستر بزرگ با سليقه هاي مختلف و سازبندي مختلف بر اساس حال و هواي كار؛ ۳- موسيقي كودك؛ ۴- با كلام، چه با اركستر و چه با ساز سلو. تا به حال، وقت اين را نداشتم تابا خواننده اي كار كنم. يا توان مالي ضبط صداي خواننده را نداشتم، يا سن كمتري داشته و شايد دليلش كار نكردن با بزرگترهايم و به هر حال مسايلي كه در اين رابطه وجود داشت، بوده باشد. مدت ها قبل، حدوداً ۱۰ سال پيش، پدرم با جناب آقاي عبدالحسين مختاباد و برادرانش از طريق ارتباط كاري يا معنوي دوستي اي داشتند و دارند. وقتي پسري نوجوان بودم، در منزل خودمان با آقاي عبدالحسين مختاباد كه ميهمان ما بودند، بزمي را گذرانديم ونوارهاي آن چند شب موجود است. تا اينكه آقاي مختاباد براي ادامه تحصيل به كشور انگليس مسافرت كردند. پس از چندي كه براي اجراي برنامه اركستر سمفونيك و ضبط بعضي از كارهايشان به ايران آمدند، پيشنهاد ضبط چند تصنيف را به من دادند؛ برايم خواندند و من ضبط كردم و درعرض مدتي كوتاه با ايشان تماس گرفتم و گفتم كارها آماده است. براي ضبط اين اثر، آقاي مهندس حميدرضا قاسمي تهيه كننده ما شد و با سپاس از ايشان، كار اينگونه ضبط شد كه در آينده اي نزديك خواهيد شنيد.
* كار با آقاي مختاباد را چطور ديديد؟
- ايشان خواننده ايست با احساس و خوش صدا و خوشبختانه تحصيل كرده موسيقي و با فرهنگ و اصيل؛ دستي برساز دارند و فواصل موسيقي ايران را به خوبي مي شناسند و نظرهايشان در كار، كاملاً متين و منطقي بود و بدون هيچ مشكلي در استوديو كار را ضبط كرديم.
* آقاي احتشامي، اين كار چه ويژگي خاصي نسبت به كارهاي قبلي شما دارد؟
- ساز پيانو سازيست كاملاً فرنگي و آثاري كه اصولاً براي پيانو نوشته شده و باقي مانده، همه تا مي توانستند اصول كلاسيك را رعايت كرده اند. موسيقي ما، موسيقي است كه از دل برآيد، نه از نظم. آوازهاي موسيقي ما نظم ندارد. فقط ملودي است. موسيقي از دو تركيب ريتم و ملودي درست شده، حتي فاصله هاي موسيقي ما، فاصله سالم و درستي نيست. چون فواصل موسيقي ما سليقه اي كوك مي شود و در اصطلاح گوشي و حالي كوك مي شود. نمي شود استانداردي براي فاصله هاي ربع پرده ما انتخاب كرد، چون حال سه گاه من با شما فرق مي كند. من با پيانو طوري ضبط كردم كه كاملاً حال و هواي ايراني داشته باشد. اصولاً جز چهار مضراب و تكنوازي هاي اين اثر سعي كردم اركستري را كه در ذهنم مي پروراندم، با پيانو به صورت چهاردستي اجرا كنم. چهار دست ۲۰ صداي مختلف مي شود (به اندازه تعداد انگشتان دو جفت دست). حجم اركستر از نظر صدايي، وسعت صداي پيانوست. ملودي موسيقي درست شده را داشتم، فقط ريتم كم داشت كه هنرمندان ارجمند آقايان محمود فرهمند نوازنده تمبك و مسعود حبيبي نوازنده دف، محبتشان راهگشاي كارم شد و بالاخره يك اثر با كلام با همكاري آقاي مختاباد انجام دادم.
* آقاي احتشامي، از آنجايي كه من با كارهاي قبلي شما نيز تا حدودي آشنايي دارم، اين مسئله و زاويه نگاه شما نسبت به ساز پيانو در راستاي به خدمت گرفتن اين ساز در موسيقي ايراني، در ساير آثار شما نيز مشهود و ملموس است. گمان مي كنم كه همه ما براين مسئله اشتراك نظر داشته باشيم كه هنرمند نبايد خودش را تكرار كند. به همين خاطر مي خواهم در ادامه سوال قبل و در تكميل آن، از شما بپرسم كه اين كار چه تفاوتي با آثار پيشين شما دارد؟
- فكر مي كنم گذشت زمان و تجربه اندوزي در هر كاري موجب پيشرفت در كار مي شود. تجربه ام بيشتر شده و فكر مي كنم پيانو بهتر مي زنم تا دوران «باغ به باغ» كه چهارده سالم بود يا «مهتاب در باغ» و «راز باغ» كه شانزده سالم بود و حال بيست و چهار سال دارم و اميدوارم تا مي توانم مطلب ياد بگيرم و كارم را توسعه دهم و يكي از كارهايي كه در حال انجامش هستم و الان هم مشغول ميكس و نهايي آن مي باشم، ضبط هشت اثر براي اركستر بزرگ و گروه كر است كه به همراهي دوست هنرمند عزيزم آقاي بابك شهركي به انجامش مي پردازم، كه ان شاءالله بعد از اتمام كار عرضه خواهد شد. مطالبي هم كه در اين اثر اجرا كرده ام، تا به حال اجرا نكرده  بودم و خودم احساس مي كنم پيانوي جديدي را مي شنوم و اميدوارم مردم و اهل فن پذيرا باشند.
* براي ضبط اين اثر، با چه مشكلاتي مواجه بوديد؟
- هيچ مشكلي. به خاطر اينكه خودم مجوز نگرفتم و خودم دنبال كار خودم نبودم. كس ديگري تهيه كننده بود خودش هم پيگيري كار را انجام مي داد. دغدغه پول و زمان استوديو را نداشتم. دغدغه خوابيدن نوار (به جهت مجوز) و برگرداندن هزينه هايم را نداشتم. وقتي كارم تمام شد و مستركار را تحويل دادم، دستمزدم را گرفتم و هيچ كاري هم با بقيه ماجرا نداشتم.
* فكر مي كنيد اگر خودتان قرار بود تهيه كننده و سرمايه گذار كار باشيد، با چه مشكلات و مسائلي دست به گريبان بوديد؟
- من الان خيلي كارها و فكرها و ايده ها در نظر دارم كه نمي توانم انجامش دهم، چون هزينه استوديو، نوازنده ها، خواننده ها و امثالهم آنقدر زياد است كه با درآمد تدريس شاگرد و غيره نمي شود آن را پرداخت كرد. موسيقي را بايد طبق سليقه بعضي از تهيه كننده هايي كه در زمينه موسيقي كار مي كنند ساخت، نه طبق سليقه خودمان؛ در نتيجه كارها سفارشي شده و حال كار كم مي شود.آنها هميشه هم مي نالند و شايد بدون اينكه سواد موسيقي داشته باشند، نظر مي دهند و كار را خراب مي كنند و اصولاً خيلي به ندرت و كم موسيقي اركسترال خوب با ضبط خوب در ايران ارائه مي شود، يا اينكه بودجه كافي برايش باشد. لااقل يك ارگاني بايد باشد كه نوازندگان يا خوانندگان يا آهنگسازان از آن براي اجراي برنامه هايشان و ضبط آثارشان بتوانند وام بگيرند يا آثارشان را خودشان بتوانند منتشر كنند. چرا چون حتماً شركت هاي موسيقي بايد كار را منتشر كنند. يك هنرمند نمي تواند از آثارش آنقدر كه مي تواند، فايده ببرد. چون متأسفانه در ايران كپي رايت وجود ندارد. در شهرستانها كه اصلاً نوارهاي كپي فروخته مي شود و به همين دليل ما موزيسين ها امتياز آثارمان دست خودمان نيست و ترجيح مي دهيم به شركت  ها واگذار كنيم. اگر هر كس بتواند آثار خودش را با سرمايه خودش منتشر كند، موسيقي بهتري خواهيم شنيد.
* به نظر شما موسيقي چه ارتباطي مي تواند با ساير هنرها داشته باشد و اين تعامل و تأثير به چه شكلي است؟
- در تمام هنرها از قبيل معماري و نمايش و... ريتم وجود دارد. نظم در تمام قالب هاي هنري وجود دارد؛ طبق نظم و حساب و كتاب مي نوازيم، مي خوانيم، نقاشي مي كشيم و با ريتم، هنرپيشگان حالت ها و بيان احساس آن لحظه خود را كامل مي كنند و اگر سر جاي خودشان نباشند، تأثيرگذار نيست؛ حتي حرف زدن آدمها هم سر ريتم است. ريتم موسيقي هم از كلمات بوجود مي آيد. پس با وجود بيان هاي مختلف در محل هاي مختلف، ريتم هاي مختلف بوجود مي آيد و آن سرمنشا هر هنريست. در موسيقي وزن و زمان نت ها، در معماري نظم چيدن حتي آجرها و...
* آقاي احتشامي، به عقيده شما، چه ميزان از موسيقي ما را موسيقي آكادميك يا به اصطلاح علمي و اصولي تشكيل مي دهد و چه ميزان از آن را موسيقي كوچه بازاري؛ و اصولاً وضعيت موجود را وضعيتي مطلوب مي بينيد يا خير؟
- ما در ايران، موسيقي كوچه بازاري خيلي بيشتر از موسيقي علمي داريم و اصولاً موسيقي علمي خيلي كم داريم. كنسرت هاي موسيقي را نمي گويم، آثار ضبط شده را مي گويم. ما در كنسرت ها شاهد تحول زيادي هستيم؛ مثل كارهاي آقاي چكناواريان. ولي در بازار موسيقي؛ چون افرادي كه توانايي ديدن اين برنامه ها را دارند كم است، بيشتر براي مردم عادي كه سواد موسيقي كم دارند يا ندارند، موسيقي كوچه و بازار مرسوم تر است تا موسيقي علمي. ما اين فقر را داريم كه هنوز بچه هاي ما فرق تار و سه تار را نمي دانند، چون نديده اند. شما چه موسيقي مي خواهيد توليد كنيد تا مردم دركش را داشته باشند و لذت ببرند. الان موسيقي اي ساده با شعر ساده با اركستر ساده و حركت دار و شاد و مردمي، بازار موسيقي را گرفته، نه موسيقي كاملاً آكادميك. همه موزيسين هايي كه قبلاً روي كارشان تعصب داشتند و موسيقي ملي كار مي كنند يا سنتي، رو به كارهايي براي گذران زندگيشان آوردند كه باورش مشكل است. چون كار هنريشان خريدار ندارد. موسيقي گوش كردن براي مردم گران است. تنها تعداد محدودي مي توانند بليت كنسرت را خريداري كنند. پس موسيقي علمي و آكادميك، كاملاً براي بخش پولدار جامعه است، نه مردم عادي.
* شما چه چشم اندازي از وضعيت موسيقي ايران در چند سال آينده داريد و در جهت رشد كمي و كيفي موسيقي ايران چه راهكارهايي را مناسب مي دانيد؟
- اگر بازار موسيقي بخواهد اينطور پيش برود، موسيقي سالمي نخواهيم داشت. اگر براي موسيقي ارزش قائل باشيم، خيلي كارهاي نكرده را مي توانيم انجام دهيم و مردم سازها را ببينند، بشناسند، از اساتيد نامي كه در منزل مانده اند و از آنها يادي نمي شود و كاري ندارند صرفاً به خاطر اينكه قديمي هستند يا ناتوان شده اند، تجليل شود و فعاليت داشته باشند كه در خانه موسيقي و انجمن موسيقي مقداري به اين مسائل پرداخته و رسيدگي مي شود و جاي بسي خوشحالي است. رشد كمي و كيفي موسيقي ايران تنها بستگي به رسيدگي  آن دارد و بها دادن واقعي به كاري كه هنرمند انجام مي دهد.

نگاهي به اجراي گروه دلنوازي اجرايي ظريف و هماهنگ
گروه موسيقي «دلنوازي» به سرپرستي مهرداد دلنوازي و آواز جمال الدين منبري در شهر توكيوي ژاپن و به مدت هفت شب كنسرت موسيقي ايراني برگزار كردند.
گروه دلنوازي را ۸ نوازنده و خواننده شكل مي دادند، مهرداد دلنوازي نوازنده تار و سرپرست گروه، يغمايي (نوازنده رباب)، راحله هفت رنگ (نوازنده تار)، جابر اطاعتي (نوازنده كمانچه)، داود ورزيده (نوازنده ني)، يغمايي (نوازنده سنتور و دف و دايره)، و نوازنده تمبك و جمال الدين منبري خواننده.
نحوه اجراي برنامه به اين ترتيب بود كه در بخش اول نوازنده تمبك به اتفاق يكي از تكنوازان (ني، تار، سنتور و كمانچه) قطعاتي را به صورت بداهه نوازي اجرا مي كردند و در بخش دوم گروه به اتفاق خواننده قطعاتي از موسيقي محلي و سنتي را اجرا مي كردند.
در سه شب نخست قطعاتي از موسيقي محلي خراساني، همانند «اي دل بلايي دلبر» و چند قطعه ديگر در دستگاه شور و متعلقات آن اجرا مي شد و سپس در انتهاي برنامه تصنيف «اي ايران» مرحوم خالقي (با شعر گل گلاب) به نحو زيبا و شورانگيزي خواننده و اجرا مي شد.
در سه روز دوم نيز گروه قطعاتي را در دستگاه ماهور اجرا كردند. هماهنگي گروه در اجراي قطعات بسيار مطلوب و از پختگي و تمرينات فراوان آنها حكايت مي كرد. ضمن آن كه در هنگام تكنوازي نيز نوازندگان به خوبي و با ظرافت و مهارت از عهده كار برمي آمدند.
در مدت اجراي برنامه ها نيز شهروندان ايراني ساكن ژاپن و نيز ژاپني هاي علاقه مند به موسيقي ايراني به شكل جدي و مؤثر در سالن حاضر مي شدند و از برنامه هاي موسيقي ديدن مي كردند. جالب توجه اينكه در روزهاي پاياني جمعيت به قدري زياد بود كه برخي سرپا از اجراها ديدن كردند.

پري زنگنه براي لاله و لادن لالايي مي خواند
پري زنگنه نيز در پنجمين جشنواره موسيقي بانوان به ياد لاله و لادن بيژني دوقلوهاي به هم چسبيده ايراني چند قطعه لالايي اجرا مي كند .
لاله ولادن بيژني كه مدت ۲۹ سال از ناحيه سر به هم چسبيده بودند ۱۷ تيرماه در عمل جداسازي در بيمارسان «رافلس» سنگاپور بدرود حيات گفتند.
زنگنه به ايرنا گفت: براي اين اجرا هشت قطعه انتخاب كردم كه دو قطعه آن ازساخته هاي خودم و قطعات ديگر از ميان آثار بين المللي انتخاب شده است.
وي گفت: قطعات خارجي به زبانهاي ايتاليايي، انگليسي، ارمني و چند زبان ديگر اجرا مي شود.
اين خواننده تصريح كرد: همه اين قطعات با استفاده از دو ساز «گيتار» و «فلوت» اجرا مي شود.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |
|   سخنگاه آزاد    |    سياسي    |    شوراها    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |
|   معلولين    |    موسيقي    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |