سه شنبه ۲۸مرداد ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۴۱ - Aug. 19, 2003
موسيقي
Front Page

ماندگار باد دهل و ترانه هاي بومي لر
حسينعلي مكوندي
خشك چوب و خشك سيم و خشك پوست
از كجا مي آيد اين آواي دوست
مولوي
موسيقي محلي
ترانه هاي عاميانه با احتياج هنري ملت تطبيق مي كند حس هنر و زيبايي انحصار طبقات عالي  تربيت شده نيست، نابغه اي ساده نيز وجود دارد كه در محيط هاي ابتدايي تولد يافته احساسات خود را بي تكلف و با تشبيهات ساده به شكل آهنگ ها و ترانه هاي عاميانه بيان مي كند. گاهي به قدري ماهرانه از عهده اين كار برمي آيند كه اثر آنها جاوداني مي شود. اين نابغه هاي گمنام مؤلفين ترانه هاي عاميانه مي باشند.
009810.jpg

به هر حال ترانه هاي محلي اولين پايه تجربي موسيقي هر كشور به شمار مي روند. غم ها، شادي ها، شكست ها، پيروزي ها، قهرمانان و شخصيت هاي برجسته مردم به اين موسيقي راه مي يابد. از اين رو از ارزش هاي ويژه اي برخوردارند. به عبارت ديگر سرمايه اصلي موسيقي يك كشور نغمه هاي بومي و محلي آن كشور است. البته اين بدان معني نيست كه موسيقي يك ملت تنها نغمه هاي محلي آنست ولي هيچگاه از آن بدور نيست ،زيرا زبان و روحيه يك ملت به شمار مي رود و خلاصه آن كه ترانه و آواز مهمترين گونه موسيقي است كه معرف و بيانگر فرهنگ و خلق و خوي و روحيه ويژه هر قوم و ملتي مي باشد. بايد دانست نوازندگان روستايي  آثار خود را با سازهايي كه از انواع ني و زه و موي اسب و پوست جانوران ساخته شده اجرا مي كنند و بيشتر آثارشان از مايه شور سرچشمه مي گيرد و نكته ديگر آن كه ترانه هاي بومي در ايران از نظر فرم موسيقي به اشكال زير است:
* ترانه هاي بومي آوازي كه به صورت دسته جمعي يا انفرادي خوانده مي شوند.
* رقص هاي محلي سازي، كه با سازهاي محلي اجرا مي شوند
اما ترانه ها از منظر موضوع نيز اقسامي دارند:
۱- ترانه هاي مخصوص تشريفات مختلف مانند (نوروز- جشن ها و تولدها)، ۲- ترانه هاي حرفه اي كار، ۳-ترانه هاي قهرماني و حماسي، ۴- ترانه هاي عاشقانه، ۵- ترانه هاي توصيفي، ۶- ترانه هاي مذهبي، ۷- ترانه هاي سوگواري، ۸- ترانه هاي كودكان و لالايي ها. و بايد اشاره كرد هر گوشه ايران برحسب شرايط فرهنگي، قومي، محلي و جغرافيايي موسيقي و ترانه هاي مخصوص بخود دارد مانند موسيقي آذري، كردي، خراساني، گيلاني، مازندراني، تركمني، سيستاني، بندري، لري و غيره و از ميان انواع فوق به طور مثال به بيان موسيقي لري مي پردازيم.
قوم لر كه در چند استان به اشكال مختلف حضور دارند به دوسته تقسيم مي شوند. لر بزرگ و لر كوچك. لر بزرگ به بختياري ها مي گويند و لر كوچك به اهالي استان لرستان اطلاق مي شود. اينك به طور مشخص به موسيقي و ترانه هاي محلي آنان اشاره خواهيم كرد.
موسيقي و ترانه در لرستان
موسيقي در لرستان مانند ديگر جوامع ايلي از اهميت و نقش بسزايي برخوردار است. در سوگواريها، عروسي و پايكوبي ها، در ناف بري* فرزندان، مراسم مذهبي، دوشيدن شير گوسفندان و گاوان تا كار طاقت فرسا و دشوار دروگري و جنگ آوري هاي دلاوران تماماً بر موسيقي استوار است. مردم لرستان ا صولاً بر اين باورند كه سرود خواندن در كارهاي دسته جمعي باعث تقويتشان دركار مي شود از اين رو هنگام كار گروهي به خواندن مي پردازند. در برداشت محصول آهنگها و ريتم هاي ويژه اي دارند مانند دوره دوره. اين آهنگ ها ساز ويژه اي ندارد. در عروسي ها و شادماني ها ساز مي زنند و رقص گروهي خواهند داشت. در مراسم سوگواري، حركت ايل، شكار، رجزخواني در جنگ ها شب نشيني ها زير سياه چادرها از موسيقي خاص خود بهره  مي گيرند و اما سازهاي متداول در لرستان به سه دسته تقسيم مي شوند: زهي، بادي وضربي. سازهاي زهي مانند كمانچه و تنبور، سازهاي بادي مانند دوزله و سرنا و سازهاي ضربي مانند تنبك يا تمك و دهل.
اصولاً ترانه هاي لري به دو دسته تقسيم مي شوند: نخست ترانه هاي بسيار قديمي كه ساخته و پرداخته ذوق و تفكر سالم صحرانشينان گمنامي است كه خالق اين الحان و آهنگ ها معلوم نيست و از نسل ها سينه به سينه به يادگار مانده است. دسته دوم ترانه هايي است كه به وسيله اشخاص و مخصوصاً نوازندگان محلي خلق و ابداع گرديده است. بعضي از اين آهنگ ها با اين كه فاقد تواني منظم از نظر پرده و نيم پرده و فراز مي باشند لكن از نظر آهنگ ها و فطرت آهنگين قابل توجه اند. از ترانه هاي قديمي و دلكشي  كه آوازه آن مرزهاي لرستان را درنورديده و در اكثر شهرهاي ايران هم هوا خواهان بسيار دارد، آهنگ معروف «دايه دايه» است كه از ترانه هاي حماسي و پرشور مي باشد و يادآور جنگ ها و شجاعت هاي قوم لر است.
مايه اين آهنگ در ماهور گام RE ماژور و پايه و ريتم آن شش هشتم است. دومين ترانه مشهور و زيبا و حماسي لرستانيها ترانه ايست كه با آري قدم خير شروع مي شود. قدم خير نام زنيست شجاع و بي باك كه به شكل حمايل قطار تير مي بست و تفنگ برمي داشت و در كنار برادران و همرزمانش بگاه ضرورت مي جنگيد. از چهره او عكسي نيز در كتابي به نام لرستان وجود است.
و اما موسيقي و ترانه هاي بختياري
در سرزمين بختياري اهميت نغمه هاي محلي در اشعار آنست البته اين سخن بدان معنا نيست كه آهنگ هاي محلي آن قلمرو ديدني، اهميت چنداني ندارند بلكه اشعار محلي و بومي آنجا از اهميت فراوانتري برخوردارند. اساساً موسيقي بختياري به دو بخش عمده تقسيم مي شود.اول موسيقي شاديار و دوم موسيقي چپ يا موسيقي سوگواري. به نوازندگان و سرايندگان در هر دو قلمرو بختياري و لرستان توشمال مي گويند كه از لحاظ طبقات اجتماعي در ايل از جايگاه والايي برخوردارند. آنها نوازندگان محلي، پيامگذار و راويان تاريخ نگاشته نشده اين مرز و بوم هستند كه با ساز و آواز خويش تاريخ مردم و سرزمين  خود را از نسلي به نسل ديگر انتقال مي دهند. سرود توشمال ها انگيزه اي ژرف  دارد و تنها از روي تفنن سرچشمه نمي گيرد. از باب اطلاع بايد اشاره كرد سازهاي بختياري محدود مي شود به كرنا و سرنا و دهل بزرگ و دهل كوچك. كرنا و سرنا و دهل كوچك و بزرگ در عروسي ها مورد استفاده گروه موسيقي يا همان توشمال ها قرار مي گيرد. اما در مراسم عزاداري كه بختياري ها به آن توشمال چپي مي گويند از سرنا و دهل كوچك استفاده مي كنند. دركتب مورد تحقيق آمده است آهنگ عزاداري زنان بختياري بيشتر به آهنگي شبيه است كه در كليساها اجرا مي شود. چگونه اين قرابت شگفت بين آهنگ هاي محلي بختياري و كر موسيقي ارامنه و آسوري وجود دارد معلوم نيست در حالي كه مناطق بختياري به علت كوهستاني بودن ارتباط چنداني با مناطق ديگر نداشتند حتي اقوام مهاجم نمي توانستند به كوهستانهاي آنجا راه يابند. به هر حال درعروسي بختياري ها البته ترانه هاي مختلفي خوانده مي شود از ميان آن ترانه ها ترانه  آهاي گل مشهورتر است نام برخي ديگر از ترانه هاي معروف ايل بختياري عبارتند از: دي بلال، شيرعلي مردان، دختر بويراحمدي، شاهبانو، شليل، دست به دستمالم نزن، گل صحرا، داغ گل، تيناي ناي و غيره.
009805.jpg

جالب است بدانيد در مراسم عروسي، مردان و زنان در يك حركت و چرخش دسته جمعي كه به آن دستمال بازي مي گويند مشاركت دارند البته تركه بازي يا چوب بازي يك بازي مردانه است و نياز به دو طرف دارد. در بختياري واژه رقص كمتر به كار مي رود. حركت هاي شاد و شادمانه آنها به نام دستمال بازي و چوب بازي نام برده مي شود و بختياري ها كه مقيم شهرند گاه ديده شده چون در مراسم عزاداري هاي خود به توشمال چپي دسترسي ندارند، از كاست هايي كه روي آنها آهنگ هاي غمناك لري ضبط شده نيز استفاده مي كنند. اين ترانه ها بسيار حزن آور است و مراسم عزاداري را بسيار تأثرانگيزتر مي كنند. به هر حال تا زماني كه با گويش بختياري آشنا نباشي و مفاهيم ابيات اين ترانه ها را درك نكني تأثير اين آهنگ ها برايت چندان قابل حس نيست.
البته آهنگ اين ترانه ها هم حتي بي كلام نيز بسيار غمبار و اشك آور است و زنان لر بختياري گاه چندان در غم سنگين عزيزان خود دچار حالت تلخ و دردآوري مي شوند كه چنگ بر چهره مي كشند يا گيسوي خود را مي برند. همين قدر بدانيد تحمل ديدن اين صحنه ها بسيار مشكل است.
* وقتي دختري را از بدو تولد براي پسري خواستگاري مي كنند به اين مراسم شادي، مراسم ناف بري مي گويند. گويا بوشهري ها هم چنين مراسمي داشته اند.

منابع
۱- در باغ خاطره- ايرج كاظمي۲- تاريخ موسيقي ايران- روح انگيز راهگاني ۳- فرهنگ مردم لرستان- انتشارات افلاك۴- فرهنگ بختياري- عبدالعلي خسروي ۵- قوم لر- دكتر اسكندر امان الهي بهاروند ۶- تاريخ فرهنگ بختياري- عبدالعلي خسروي- نشر حجت اصفهان ۷- ترانه هاي محلي براي پيانو- تنظيم سياوش بيضايي ۸- تصوير مقاله: تهيه شده در شركت گلبانگ بختياري شهر كرد

گفت وگو با سيد علي جابري نوازنده تنبور
در حاشيه
009815.jpg
سيد علي جابري از جمله نوازندگان شناخته شده تنبور است كه در چند دوره جشنواره موسيقي فجر، به عنوان نوازنده نخست انتخاب شد. وي در چند سال اخير كمتر فعاليت صحنه اي يا كاستي داشته است، اما جديداً شنيديم كه مجموعه اي از كارهاي خود را با عنوان تنهايي تنظيم كرده ولي در آينده روانه بازار خواهد كرد.به همين بهانه با وي گفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد.
* ابتدا ضمن معرفي خود به چگونگي علاقه منديتان به ساز و تنبور و سه تار را بگوئيد؟
- با توجه به وجود پدربزرگم كه از بزرگان و پيران طريقت بوده، زمزمه ها و مطالب عرفاني از همان اوان كودكي در وجودم ريشه كرده، در سن ۷ سالگي با وجود آهنگ روح افزاي تنبور، به تشويق پدر و عمويم خدمت استاد گل نظر عزيزي رسيدم، بعداز ايشان افتخار شاگردي اساتيد محترم مرحوم استاد سيد امرالله شاه ابراهيمي و درويش اميرحياتي كه صاحب سبكهاي مختلف در تنبور بودند نصيبم گرديد. بعداز مدتي براي يادگيري موسيقي ايراني ساز سه تار را خدمت استاد ابراهيم سپهري و استاد مسلم موسيقي آقاي حسين عليزاده فرا گرفتم و از آن جنابان بهره مند شدم.
* در چند سال اخير كمتر كار صحنه اي و استوديوئي از شما شاهد بوديم، علت چه بوده؟
- حال كه هنر موسيقي اين سرزمين از يك سوي آفاتي از گذر ايام در قرن اخير بر دامنش نشسته و به دليل سوء مديريت و عدم شناخت بعضي مسئولين هنري در زمينه موسيقي عرفاني بعضي ها با استفاده از اشعار عارفان بزرگ و سازهاي مقدس عرفاني لقب گروه موسيقي عرفاني را به يدك كشيده و اداي اين موسيقي را درآورده اند، به قول استاد عزيز آقاي شهرام ناظري كه از پيشكسوتان اين جرگه از عشق هستند (موسيقي عرفاني يعني طرز تفكر و فرهنگ يك  هنرمند)- با توجه به اينكه موسيقي عرفاني ما محدود مطلق را به نامحدود مطلق تبديل مي كند بايد از خود بپرسند براي چه مي نوازند و انگيزه شان چيست؟
يك اجراي پوچ و بي تأثير يا اجرايي پربار كه جامعه از شنيدن آن سيراب و احساس دروني آنها را رفته رفته به اوج رسانده و به دلايلي مختلف كه از گفتن آنها عاجز هستم صلاح را بر آن ديدم كه در زمينه كنسرتهاي خارجي و تحقيق در موسيقي عرفاني كشورم و ملل دنيا فعاليت داشته باشم، كه احساس رضايت بيشتري دارم.
* با توجه به اينكه شما علاقه مند هنر معاصر هستيد، در كاست همدلي شاهد حال و هوايي جديد از تنبور بوديم؟ چه هدفي داشتيد و چرا بدون كلام؟
- من هنرمند امروز هستم و با بهره گيري از اساتيد امروز. هنرمند خوب كسي است كه به كل موسيقي فكر كند و حد و مرزي براي آن نشناسد. تأثيرات موسيقي عرفاني بالاخص تنبور به حدي است كه حتي اگر بدون كلام هم باشد به ما حالات مراقبه را انعكاس خواهد داد.
* يك پرسش اساسي كه در ساختار تنبور هميشه مطرح است، بعضي ها اين ساز را متهم به محدود و ناقص بودن از نظر اصوات موسيقي مي دانند. بعضي ها هم در كارهاي اركستري از آن استفاده مي كنند نظر شما چيست؟
- موسيقي تنبور در عصر حاضر با وجود اساتيد بزرگ و گرانمايه اي كه هر يك در بسط و گسترش اين موسيقي كاري بس عظيم كرده اند، در سراشيبي تحقير و انزوا افتاده است. البته نه از جهت استفاده موسيقي بلكه از جهت پيشرفت تكنولوژي و وسايل ارتباط جمعي. افرادي كه به اصل اين موسيقي آشنايي نداشته و به هر دليل با شنيدن اين موسيقي آن را به محدوديت و ساز تنبور را به ناقص بودن متهم كرده اند. البته اگر بخواهيم اين ساز را براي استفاده اجراي موسيقي ايراني(رديف) يا كلاسيك بكار ببريم. مسلماً نمي توان اين ساز را كامل دانست به دليل فواصل ربع پرده و وجود تنها ۱۴ دستان و ۳سيم. اما از تمام اينها گذشته از سازي صحبت مي كنيم كه با آن باستاني ترين وعرفاني ترين نواها را مي نوازند. البته به نظر من تمام اين اتهامات از سوي اشخاصي مي باشد كه خودشان نتوانسته اند به ذات و اصل هيچ موسيقي پي ببرند و الا افرادي كه توانسته اند در اين زمينه موفق باشند هيچ گاه چنين نظري را ابراز نكرده اند مانند درويش خان- روح الله  خالقي- موريس ژار- ژان دورينگ- يهودي منوهين و...
*از كارهاي آينده خود بگوييد؟
- در حال حاضر مشغول به اتمام رساندن كاست تنهايي كه تركيبي از همنوازي تنبور و اركستر بزرگ مي باشد هستم و در روزهاي آينده دو جلد آموزش مقدماتي و پيشرفته تنبور كه حاصل چند سال تجربه و جمع آوري مي باشد به بازار عرضه مي گردد كه اميدوارم اگر قابل باشم توانسته باشم در زمينه اين ساز روحاني قدمي برداشته باشم.

|   اجتماعي زنان    |    اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |
|   خارجي    |    سخنگاه آزاد    |    سياسي    |    شهر    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |
|   معلولين    |    موسيقي    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |