نگاهي به شيوه هاي فراگيري بهينه رياضيات و كاربرد آن در زندگي
رياضيات تلخ يا شيرين
|
|
آموزش رياضيات تنها آموزش مجموعه اي از مهارتها نيست، بلكه رشد و پرورش انتقال و آموزش پاره اي از مفاهيم رياضياتي نيز است
در صورت آموزش صحيح رياضي، فراگيران با آموختن اين علم، هم قدرت تفكر منطقي خود را تقويت مي كنند و هم نسبت به رفع نيازهاي زندگي روزمره خود تواناتر مي شوند و مقدمه اي براي موفقيت در دوره هاي بعدي محسوب مي شود. هدف از آموزش رياضي در دبستان، علاوه بر آموزش مفاهيم رياضي و محاسبات مورد نياز روزمره، پرورش تواناييهاي ذهني دانش آموز و ايجاد نظم فكري در وي است.
بنابراين به هيچ وجه، نبايد دانش آموز را به حفظ كردن قواعد رياضي بدون درك آنها، واداشت. براي حصول نتيجه مطلوب، كتاب و شيوه آموزش آن و هر وسيله آموزشي بايد بر مبناي فعاليت دانش آموز تنظيم شده باشد تا دانش آموز بتواند در جريان فعاليت خود مفاهيم را فراگرفته و قواعد را كشف كند و در حد مناسبي به فكر كردن هدايت شود و بتواند آنچه را فراگرفته است، در حل مسايل پيرامونش به كار گيرد.
آنچه بسياري از افراد از آموزش رياضيات مي دانند، اين است كه كودك در گوشه اي بنشيند و مسايل كتاب درسي و آموزشي را حل كند. بخشي از اين اعتقاد به روش سنتي آموزش رياضيات در مدارس مربوط مي شود. ولي بخش ديگري از اين اعتقاد، مربوط به نگرش ما نسبت به مفاهيم رياضيات است.
تحقيقات روانشناسي يادگيري در حيطه رياضيات نشان مي دهد كه يادگيري كودكان در پيش از دبستان و دبستان در خلال فعاليتهاي علمي (عيني به ذهني) صورت مي گيرد و تنها كار با مفاهيم مجرد، اين مفاهيم را در كودك دروني نمي سازد.
رياضي يك زبان است، زباني كه علايم، نشانه ها و نمادهاي خاصي را به كار مي گيرد و مثل هر زباني محملي است براي انتقال مجموعه اي از مفاهيم و انديشه ها با اصول و قواعدي كه صرف و نحو معمول زبانها را به ذهن متبادر مي سازد.
اما حقيقت تلخ آن است كه آموزشگاههاي ما، آموزگاران و دبيران، خانواده ها و جامعه تأكيدي افراطي بر فراگيران فن محاسبه گري از خود نشان مي دهند، به گونه اي كه منجر به غفلت از آموزش صحيح مفاهيم، گسترش توانمنديها و دانش رياضيات شده است.
آموزش رياضيات تنها آموزش مجموعه اي از مهارتها نيست، بلكه رشد و پرورش، انتقال و آموزش پاره اي از مفاهيم رياضياتي نيز است، مفاهيمي كه مبناي درك رياضي را فراهم مي آورند و به واسطه آنها دانش آموزان با رياضي ارتباط برقرار كنند.
شوراي ملي آموزگاران رياضيات آمريكا در سال ۱۹۸۹ ملاكهايي را درخصوص دانش رياضي مطرح كرده است. دستيابي به روشهاي عمومي براي درك عميق تر از رياضيات كه به قرار زير است:
۱- فراگيرندگان رياضي، بايد بياموزند كه براي رياضي ارزش قايل شوند، يعني حضور پر نفوذ رياضي را در تمامي زمينه هاي زندگي درك كنند و به آن احترام بگذارند.
۲- فراگيرندگان بايد بياموزند كه استدلال رياضي داشته باشند، يعني رياضي در خدمت پرورش تفكرات انساني قرار گيرد.
۳- دانش آموزان بايد ياد بگيرند كه با دنياي اطراف خود ارتباط رياضي برقرار كنند.
۴- دانش آموزان بايد از توانايي هاي رياضي خود اطمينان حاصل كنند.
۵- بايد يكي ديگر از مهمترين اهداف آموزش و يادگيري رياضي اين باشد كه فراگيرنده در حل مسايل رياضي توانايي و مهارت و كارآمدي حاصل كند.
امروزه همه بايد بتوانند از دانش رياضيات به گونه اي استفاده كنند. عادي ترين و معمولي ترين شيوه استفاده از رياضيات به كارگيري روشهاي استدلالي و منطقي عقلاني در حل مسايل روزمره است.
رياضيات به عنوان يك تلاش انساني، علاوه بر كاربردهاي متعددش، باعث تقويت قوه استدلال و ايجاد نظم فكري در ذهن دانش آموزان مي شود.
ايجاد نظم فكري در قضاياي حساب و هندسه مي تواند موجب برانگيختن حس زيبايي شناختي انسان شود. منطق موجود در درسهاي رياضي باعث مي شود كه فرد از مهارت تفكر برتر برخوردار شود. چنانچه «ويوس» مي گويد: «رياضي، درسي است براي نمايش قدرت ذهن.»
آموزش صحيح رياضيات يعني پرورش افرادي منطقي؛ افرادي كه موضعي را بدون استدلال صحيح و منطقي نپذيرند، رياضيات همچنين نحوه استدلال را، در ذهن فراگير قوي مي كند.
اهداف آموزش مفاهيم رياضي مقدماتي و ساده
در سنين آموزش قبل از دبستان
* آماده سازي ذهني كودكان براي درك برخي از مفاهيم ساده و اساسي رياضي مقدماتي.
* ايجاد و پرورش نظم فكري و درست انديشيدن از طريق آشنايي با مفاهيم منطقي رياضي.
* زمينه سازي براي استفاده از مفاهيم ساده رياضي در زندگي روزانه.
* منظم كردن دانسته هاي مختلف و متفرق و بازسازي آنها.
* بالا بردن توان كودكان در انجام فعاليتها و محاسبات ساده و شفاهي رياضي.
* پرورش قواي ذهني و هماهنگي بين اين قوا از طريق بالا بردن تواناييها و دانسته هاي قبلي.
* گسترش مفاهيم زباني و خزانه لغات و فرهنگ لغات رياضي كودكان و كاربرد اين فرهنگ در زندگي يوميه.
* فراهم آوردن پيش نيازهاي لازم و مفيد به منظور سرعت بخشيدن به آموزش رياضي در آينده تحصيلي كودكان.
هدف از تدريس رياضي در آموزش عمومي و به ويژه در دوره آموزش ابتدايي پرورش قواي فكري، توانايي درست انديشيدن، به كار بستن صحيح دانش و معلومات در حل مسايل روزمره و پرورش ذهنهاي خلاق و مبتكر است، نه محدود كردن آنها به حفظ تعريف ها و قضيه هاي خشك رياضي؛ و هندسه نيز به عنوان بخشي از رياضي مي تواند سهم بسزايي در نيل به اين هدف ارزنده داشته باشد، بخصوص اين كه درس هندسه به عنوان درسي بنيادي علاوه بر اينكه مي تواند موجبات علاقه و رشد افراد در زمينه مشاغل سازنده اي چون معماري، تراشكاري، ريخته گري و ساير مشاغل توليدي ايجاد كند، مي تواند زمينه علاقه و رشد جوانان مستعد به ادامه تحصيل در رشته هاي فني و مهندسي را نيز فراهم سازد.
كليه دروس ابتدايي به ويژه درس رياضي، مي تواند در امر پرورش استعدادها و تواناييهاي كودكان سهم عمده اي داشته باشد. بدين منظور هندسه نيز به عنوان بخشي از رياضي، يكي از درسهاي مهم، مشكل و در عين حال پرجاذبه و شيرين دوران تحصيلي است و لازم است مورد توجه قرار گيرد.
متأسفانه تاكنون انگيزه مطالعه اين درس توسط فراگيران، ترس از امتحان و به دست آوردن نمره قبولي بوده است، نه علاقه به درس و مطالعه و پيشرفت در اين زمينه، هرگاه مفاهيم هندسه به شيوه عملي و كاربردي تدريس شود، ضمن اين كه برخي از مسايل درسي و يادگيري از پيش پا برداشته خواهد شد، در فراگيران شوق و علاقه به مطالعه و يادگيري اين درس ايجاد شده و رشد خواهد يافت. اصولاً وقتي مفاهيمي كه تدريس مي شوند، در زندگي فراگيران معني دار باشند و موافق درك و تواناييهاي آنها ارائه شوند، فراگيران ضمن علاقه مند شدن به آن، عملاً مسئوليت بيشتري را در امر يادگيري به عهده خواهند گرفت.
از طريق طرح فعاليتهايي كه مهارتهاي ذهني خلاقه را افزايش مي دهند، استعدادهاي كودكان شما را پرورش داده، سطح آنها را ارتقا مي بخشد. اين گونه مهارتهاي منطقي و استدلالي چگونگي فكر كردن را به كودك مي آموزد.
مهارتهاي فكر كردن مهارتهايي هستند كه براي آموختن هر چيز در هر دوراني از زندگي مورد نيازند.
مهارتهاي فكر كردن بر خلاف كلمات و شيوه هاي آموزش هيچ گاه تغيير نمي كنند. چنانچه كودكي چگونگي انديشيدن را بياموزد، كاميابي اش در مدرسه و حتي در زندگي تضمين شده است.
علاوه بر اين، هنگامي كه كودك توانايي خود را در زمينه انديشيدن به مسائل و يافتن راه حل براي آنها مي بيند، اعتماد به نفس بيشتري پيدا مي كند.
بديهي است رشد توانايي هاي كودك براي تفكر و يادگيري در الگوهاي منطقي، از طريق تجربه كودك با اشياء واقعي (دست كاري كردن) حاصل شود، زيرا كودكان از طريق فعاليتهايشان، با اشياي مختلف مي فهمند و درك مي كنند، نه از طريق مشاهده اشيا و يا چيزهايي كه راجع به اشيا به آنها گفته مي شود.
فريده صيادي- كارشناس تكنولوژي آموزشي
|