دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۸۲
شماره ۳۱۴۷- Aug, 25, 2003
اقتصاد
Front Page

فقر پول خشخاش
زير ذره بين
يك مطالعه برنامه توسعه سازمان ملل متحد طي سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ در مورد تجارت مرزي در اين كشور، ميزان صادرات كالاهاي محلي را ۱۳۰ ميليون دلار كه ۶/۱۰ درصد كل صادرات اين كشور است برآورد كرده است. علاوه بر اين مجموع صادرات مجدد نيز يك ميليارد و ۹۷ ميليون دلار تخمين زده شده است
محمد علي توحيد
007515.jpg

بيست و دوم دسامبر سال ۲۰۰۱ پس از شكست طالبان به وسيله نيروهاي آمريكايي و مبارزان شمال ،دولت موقت حامد كرزاي شكل گرفت كه نتيجه توافق كنفرانس صلح بن بود.
در اين كشور كوچك محصور و فقير كه جنگ داخلي طولاني را تجربه كرده بود، ۸۵ درصد جمعيت افغانستان به اقتصاد كشاورزي وابسته اند و ۵۳ درصد توليد ناخالص ملي از منابع كشاورزي دامداري، مرتع داري ۲۸ درصد در صنايع سبك، ۸ درصد تجارت و ۶ درصد در كارهاي عمراني.
اقتصاد افغانستان در سال ۲۰۰۲ به طور ساختاري در مراحل ابتدايي توسعه بود كه توسط بانك توسعه آسيا در مراحل بحراني ارزيابي شده بود.
در سال ۲۰۰۲ توليد ناخالص ملي افغانستان ۴/۴ ميليارد دلار بود كه درآمد سرانه نيز ۱۷۰ دلار برآورد شده بود.
اين آمارها به خوبي نشان مي دهد كه افغانستان در چه شرايطي بازسازي را آغاز كرد.
دو عامل فقر شديد و درآمد سرانه اندك افغانستان را كه كمتر از نصف خط فقر جهاني است توجيه مي كند.
عامل نخست جنگ است كه به حاكميت طالبان منجر شد.
بر اساس گزارش بانك توسعه آسيا در سال ۱۹۸۹ توليد ناخالص ملي افغانستان بيش از ۹/۶ ميليارد دلار و درآمد سرانه در اين كشور حدود ۳۰۰ دلار بوده است. اين شرايط اقتصادي مي توانست در سال هاي بعد بيش از پيش بهبود يابد اما از زمان انتشار اين گزارش حداقل در محدوده اي كه توسط طالبان اشغال شده بود شرايط اقتصادي تا اوايل سال ۱۹۹۰ حداقل ثابت بود. عامل اصلي و وسيع تخريب اقتصاد افغانستان طي سال هاي گذشته جنگ داخلي بود كه موجب شد منابع محدود اين كشور از بين برود.
سه ميليون مهاجر به پاكستان، ايران و ديگر كشورهاي جهان و بي خانمان شدن تعداد بي شماري از مردم اين كشور حاصل اين جنگ بود.بسياري از فعاليت هاي اقتصادي متوقف شده بود.
عامل دوم در بحران اقتصادي طبيعت بود. خشكسالي كه از سال ۱۹۹۹ آغاز و تا سال ۲۰۰۱ ادامه داشت بر مشكلات افزود. برآوردهاي سازمان بين المللي از جمله بانك  جهاني نشان مي دهد كه توليد غلات و دام در افغانستان در اين دوره به شدت كاهش يافت و شرايط در سال ۲۰۰۲ گزارش سازمان خاروبار جهاني از كاهش ۶۰ درصدي تعداد احشام در اين كشور حكايت داشت.
عمق فاجعه خشكسالي با افزايش ۸۲ درصدي توليد محصولات كشاورزي در سال ۲۰۰۲ به دليل كاهش خشكسالي و افزايش بارندگي نشان داده مي شود. با اين وجود در همين سال توليد ذرت چهار درصد كمتر از سال ۱۹۹۸ بود.
اين عوامل واقعي روند كاهش رشد اقتصادي افغانستان را نشان مي دهد. با توجه به اينكه بسياري از اين آمارها نيز مي تواند نادرست باشد چرا كه نظام آماري دقيقي در افغانستان وجود نداشت. علاوه بر اين گفته مي شود كه توليد ناخالص ملي و درآمد اين كشور به درستي قابل محاسبه نيست به اين دليل كه بخش بزرگي از اقتصاد اين كشور حسابرسي نمي شود و زيرزميني است .دو عامل باعث اين واقعه مي شود، يكي مرزهاي وسيع اين كشور با همسايگان است كه تجارت بين مرزي گسترده اي را به دليل عدم كنترل مرزها موجب مي شود. افغانستان به همين دليل مسير ترانزيت كالا مي باشد و حجم صادرات مستقيم و صادرات مجدد در اين كشور قابل ارزيابي نيست.
يك مطالعه برنامه توسعه سازمان ملل متحد طي سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ در مورد تجارت مرزي در اين كشور، ميزان صادرات كالاهاي محلي را ۱۳۰ ميليون دلار كه ۶/۱۰ درصد كل صادرات اين كشور است برآورد كرده است. علاوه بر اين مجموع صادرات مجدد نيز يك ميليارد و ۹۷ ميليون دلار تخمين زده شده است.
واردات افغانستان براي مصرف داخلي ۳۹۶ ميليون دلار و ميزان وارداتي كه مجدداً صادر مي شود، در مجموع ۸۰۶ ميليون دلار اعلام شده است. حجم بالاي ترانزيت و صادرات مجدد كالا دربرآوردهاي اقتصادي افغانستان قابل محاسبه نيست و نمي توان شاخص هاي اقتصادي افغانستان را به درستي محاسبه كرد. دومين علتي كه موجب مي شود بخش اعظم اقتصاد افغانستان در شاخص هاي اقتصادي محاسبه نشود توليد ترياك در مناطق روستايي افغانستان است. طبق برآورد اداره كنترل مواد مخدر و پيشگيري از جرم  سازمان ملل متحد سطح زير كشت خشخاش در سال ۲۰۰۰ ، ۸۲ هزار و ۱۷۱ هزار هكتار بوده است.
007530.jpg

توليد ترياك نيز در سال ۲۰۰۲ سه هزار و ۴۰۰ تن كه معادل سطح توليد سال ۱۹۹۰ مي باشد بوده است با ممنوعيت توليد ترياك از سوي طالبان و ممنوعيت كشت خشخاش در زمان روي كار آمدن دولت موقت حامد كرزاي قابل پيش بيني است كه بخش بزرگي از اين فعاليت به صورت زيرزميني و مخفي انجام مي شود.
توليد ترياك و تجارت آن سود سرشاري دارد كه به ثبت نيز نمي رسد. عليرغم ضرورت بازسازي سريع مناطق خسارت ديده از جنگ، هنوز آثار خشكسالي طولاني و جنگ و اقتصاد زيرزميني به فقر چشمگير در اين شهر گره خورده است. فقري كه سند دو دهه جنگ طولاني است. منابع اين كشور در اين دوره از بين رفت. علاوه بر اين با توجه به موقعيت تاريخي افغانستان كه مسير نقل و انتقال كالا و تجارت در منطقه است شرايطي فراهم نموده كه كشاورزي اين كشور متكي به شرايط و آب و هوا است و اقتصاد شكننده اي كه حاصل آن ضعف  منابع حمل و نقل و ارتباطات و محدوديت  انرژي است فراهم كرده است. علاوه بر اين مهاجرت بخش عظيمي از جمعيت موجب شده به همراه ديگر عوامل ساختار دولت ناتوان شود و نمادهايي همچون بانك مركزي، نظام مالي و گمركي و مالياتي و نظام آماري و خدمات اجتماعي و اصولاً قانون و مقررات و نظام قضايي متزلزل باشد. چنين ساختاري توان دولت را براي كسب سهمي از اقتصاد براي پشتيباني مالي نيازهاي ضروري و تأمين رفاه و پيشرفت عمومي از بين برده است.
با توجه به اين شرايط بايد اذعان كنيم كه درآمد داخلي افغانستان از ماليات بر تجارت تأمين مي شود كه بخش اعظم آن از تجارت بين مرزي كسب مي شود. يك مشكل اساسي كه در حال حاضر دولت كنوني كابل با آن روبه رو است دريافت اين مالياتها از حكومت هاي محلي است كه هنوز در اختيار جنگ سالاران افغان است. در يك گردهم آيي دولتي دوازده حاكم محلي موافقت نامه اي را امضا كردند كه اين وظيفه را انجام دهند و يكي از آنان بلافاصله پس از امضا موافقت نامه مبلغ ۲۰ ميليون دلار به دولت مركزي پرداخت كرد. اما در نهايت نامشخص است كه چه مقدار درآمد از سوي حكومت هاي محلي كسب مي شود و چه مقدار پول بايد به دولت مركزي پرداخت شود. با چنين تصويري از اقتصاد افغانستان كه نااميدي همه را به سوي اين تصور كه اقتصاد اين كشور در حال ويراني كامل است سوق مي دهد هدف كمك هاي جهاني براي بازسازي افغانستان بايد مشخص شود. سه پايه اساسي براي اين برنامه مي توان تصور كرد:
۱- تمركز منابع بر روي طرح هاي زود بازده كه مي تواند در كوتاه مدت سودآور باشد.
۲- بازسازي ساختارهاي دولت و نهادهايي كه دولت و نهادهايي كه دولت به وسيله آن درآمدها را جمع آوري و امكان توسعه كشور را فراهم كند.
۳- بازسازي فضاي اقتصادي به نحوي كه دولت جديد بهتر از يك برنامه توسعه ملي تدوين كند.
دومين مسئله اي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه حجم بزرگي از كمك هاي بين المللي بايد براي بازسازي سريع منابع صدمه ديده و نابود شده اقتصادي صرف شود تا اقتصاد اين كشور مجدداً سامان يابد و كاركردهاي خود را بازيابد. سوم اين كه توانايي دولت براي جمع آوري منابع مالي و پشتيباني از مسئوليتهاي خود براي توسعه كشور تنها زماني ممكن است كه يك نهاد ناظر براي جمع آوري ماليات و درآمدها به وجود بيايد.
در  آوريل سال ۲۰۰۲ دولت موقت بودجه اي تدوين كرد كه۴۸۳ ميليون دلار هزينه شامل ۲۳ ميليون دلار پرداخت حقوق و حقوق هاي معوقه مي شد. درآمدها در اين بودجه حدود ۸۳ ميليون دلار برآورد شده بود و كمك هاي خارجي ۴۰۰ ميليون دلار در نظر گرفته شده بود كه ۸۳ درصد بودجه را تشكيل مي داد. بودجه سال مالي ۲۰۰۳ كه از ۲۱ مارس آغاز شده بودجه جاري معادل ۵۵۰ ميليون دلار تدوين كرد كه ۲۰۰ ميليون دلار آن از درآمدهاي محلي تأمين مي شد و ۳۵۰ ميليون دلار آن نيز از كمك هاي مالي. در اين سال بودجه عمراني يك ميليارد و ۷۰۰ ميليون دلار بوده است.
براساس گزارش مسئولان همكاري براي توسعه افغانستان در ماه ژوئن سال ۲۰۰۳ از كمك هاي خارجي ۲/۲۱۱ ميليون دلار به بودجه جاري و ۲/۱ ميليارد دلار به بودجه عمراني پرداخت شد.
طبق گزارش هاي رسمي پيش بيني مي شود كه كمك هاي اختصاص يافته به دولت از مجاري گوناگون تا پايان سال ۲۰۰۳ به ۳ ميليارد و ۳۶۰ ميليون دلار برسد.
اما با اين وجود كمك هاي خارجي براي سرمايه گذاري و توسعه افغانستان كافي نيست و بيش از هر چيز صرف كاهش محروميت و تأمين نيازهاي اوليه مردم در نقاط مختلف و پرداخت حقوق معوق كاركنان دولت مي شود.
اين شرايط موجب شده كه دولت بار ديگر نقش خود را به عنوان موتور محرك اقتصاد و تشويق سرمايه گذاري و پيشرفت از دست بدهد و شرايطي مشابه پيش از برقراري صلح در افغانستان و جنگ داخلي پيش آيد كه درست كاركردهاي واقعي خود را از دست داده بود.
امروز كابل پايتخت افغانستان هر روز جمعيت بيشتري از مردم را از نقاط مختلف افغانستان به خود جلب مي كند و همه در انتظار دريافت كمك از دولت هستند و اين شرايط دولت را بيش از پيش به كمك هاي خارجي متكي مي كند و چرخه مخرب اقتصادي گذشته به شكل ديگري در حال باز توليد است.
درادامه چنين وضعي خطر بازگشت چرخه اقتصادي توليد مرگ نيز وجود دارد. چرخه خشكسالي، ترياك و سلاح.
اگرچه برخي ديدگاههاي مثبت از ثبات و روشني آينده افغانستان خبر مي دهند و تأكيد مي كنند كه اين كشور در شرايط باثباتي بسر مي برد كه در ۲۴ سال گذشته هرگز شاهد آن نبوده است. اما با اين وجود نبود كمك هاي كافي و توزيع نامتعادل كمك هاي موجود مي تواند به روزهاي دشواري منتهي شود.
براساس گزارش صندوق بين المللي پول رشد اقتصادي اين كشور در سال هاي اخير بين ۲۸ تا ۳۰ درصد بوده و بيش از ۲ ميليون آواره به كشور خود بازگشته اند و يك حكومت با حمايت مجلس سنتي تشكيل شده است.
اما آيا اين شرايط مي تواند آينده روشني ترسيم كند؟
برخي مناطق افغانستان هنوز در فقر و تنگدستي به سر مي برند رشد اقتصادي واقعي است اما هنوز به نيمي از رشد و حجم اقتصادي سال ۱۹۷۸ نرسيده است. بسياري از مردم افغانستان هنوز به امكانات اوليه زندگي مانند آب و بهداشت كافي دسترسي ندارند و چنين شرايطي راه دشواري را ترسيم مي كند.
اين شرايط موجب مي شود كه عليرغم ممنوعيت توليد و كشت خشخاش به دليل سود سرشاري كه از اين ناحيه عايد دلالان آن مي شود بار ديگر روستائيان فقير به سوي توليد آن روي آورند. برخي ديدگاه هاي بدبين از تولد يك كلمبياي جديد در آسياي مركزي نگران هستند. منطقه اي كه در آن اربابان مواد مخدر اقتصاد و سياست را در دست خود دارند.
مهمترين مشكل در حال حاضر در اكثر نقاط روستايي افغانستان آب است. در كشوري كه ۸۰ درصد مردم به كشاورزي و پرورش دام وابسته هستند كمبود آب مي تواند فاجعه بار باشد.
در چنين شرايطي خشكسالي سال هاي گذشته فقر انباشته اي ايجاد كرده است كه جبران آن دشوار است. بسياري از دام ها مرده اند و كشاورزي از بين رفته است.
در حال حاضر نيز در شمال و شمال غرب افغانستان آب دشوار به دست مي آيد و توليد كشاورزي ممكن نيست.
چنين شرايطي خطر روي آوردن روستائيان به سوي توليد خشخاش را افزايش مي دهد. سه چهارم ترياك جهان و نزديك به همه هروئين اروپا از افغانستان تأمين مي شود. بي آبي و خشكسالي كه زماني متحد طالبان بود امروز به متحدي براي اربابان موادمخدر تبديل شده و مي رود تا تجارت مواد مخدر را گسترده كند. پشتون ها كه به تجارت دام مي پرداختند. امروز مي روند تا به نقل و انتقال و تجارت موادمخدر روي آورند. كشاورزان پيش پرداخت كشت خشخاش را دريافت مي كنند و وادار مي شوند تا توليد كنند، چرخه مخرب گرسنگي، پول و خشخاش بار ديگر كارايي خود را بازمي يابد. سه منطقه بزرگ توليد مواد مخدر در افغانستان يعني هلمند، اوروزگان و قندهار هنوز تحت كنترل كامل دولت و نيروهاي بين المللي نيست. اين درحالي است كه توليد خشخاش به ديگر مناطق افغانستان نيز دامن خود را گسترانده است.
منبع: هندو و اكونوميست

كشاورزي و اقتصاد
007540.jpg

منبع: اگري- اكونومي
مترجم: مونا مشهدي رجبي
توليد صنايع غدايي با اتكا به محصولات كشاورزي نقش به سزايي در سلامت اقتصاد كانادا ايفا كرده است.
تحقيقات نشان مي دهد، در سال هاي اخير سهم اين صنعت ۸/۸ درصد از كل توليد ناخالص داخلي كانادا را تشكيل مي داده است و ۷۰ ميليارد دلار از بودجه دولتي به اين امر اختصاص يافته است.
توليد محصولات اوليه كشاورزي ۲/۲ درصد از كل توليد ناخالص داخلي و ۲۴ درصد از هفتاد ميليارد دلار بودجه در نظر گرفته شده براي صنايع غذايي با استفاده از محصولات كشاورزي را به خود اختصاص داد. ۶/۶ درصد بقيه دوم در بخش خدمات، فرآوري محصولات و توليد اين بخش مورد استفاده قرار گرفت.
استفاده بهينه از امكانات هم يكي ديگر از دلايل موفقيت كشاورزي كانادا است. دو منطقه كبك و اونتاريو با بهره گيري از وضعيت مساعد موجود توانسته اند جمعاً ۲/۵۶ درصد از محصولات كشاورزي كانادا را توليد و ۶/۷۰ درصد از غذاي كشور را تأمين كنند.
يكي از پيامدهاي مثبت ارتقاء  سطح كشاورزي در كانادا، ايجاد شغل در اين منطقه است. ۱۴ درصد از كل شاغلين كانادا در بخش كشاورزي و صنايع غذايي اشتغال دارند. استخدام در صنعت توليد غذا با استفاده از محصولات كشاورزي در هتلها، رستورانها و بخشهاي تأسيساتي ديگر بسيار رايج است. در كانادا ۳۶ درصد مردم در بخش خدمات غذايي مشغول به كار هستند. بخش خدمات رساني كشاورزي از قبيل عمده فروشي ها و خرده فروشي هاي محصولات كشاورزي ۲۸ درصد از كل جمعيت كانادا را به خود جلب كرده است. توليد محصولات اوليه كشاورزي (فعاليتهاي كاشت، داشت و...) براي ۲۴ درصد از جمعيت كانادا و صنعت توليد غذا و براي ۱۲ درصد از افراد كانادا شغل ايجاد كرده است. ارتقاء سطح كشاورزي در كانادا موجب شده كه اين بخش در بين ديگر صنايع مربوط به منابع طبيعي بيشترين درصد شاغلين را داشته باشد. صنايع مربوط به منابع طبيعي، كشاورزي، حنگل داري، پرورش ماهي و معدن هستند كه ۶۲ درصد از كل شاغلين اين بخش در كشاورزي فعاليت مي كنند.
نكته مهم اين است كه نرخ بيكاري در بخش كشاورزي ۴-۳ درصد كمتر از بخشهاي  ديگر است. آمار نشان مي دهد ميزان مشاركت زنان در بخش كشاورزي از سال ۱۹۹۴ تا به حال ۳۳ درصد افزايش پيدا كرده است و موجب بهبود وضعيت اقتصادي كانادا شده است.
تعاوني ها نيز در كشاورزي كانادا نقش بسيار مهمي ايفا كردند.
تعاوني ها در بازاريابي و فروش محصولات كشاورزي و صنايع غذايي وابسته به آن از قبيل دانه هاي روغني، شير و فرآورده هاي آن، گوشت مرغ و تخم مرغ، عسل، ميوه ها و سبزيجات فعاليت مي كنند. در سال ۱۹۹۵، از بين ۵ هزار و ۴۱۲ تعاوني فعال در كانادا، ۸۰۰ تعاوني در بخش كشاورزي و فرآورده هاي غذايي فعاليت مي كردند و بيش از ۶۲۰ هزار نفر در اين ۸۰۰ تعاوني عضو بودند. حجم تجارت تعاوني هاي فعال در امر كشاورزي و فرآورده هاي غذايي ۷/۱۵ ميليارد دلار و سرمايه آنها ۵ ميليارد دلار بود. در آن دوران بازاريابي محصولات كشاورزي و فرآوري محصولات كشاورزي بيشترين فشار را به اقتصاد كانادا وارد مي كرد. به طوري كه يك سال پيش از ايجاد اين تعاوني ها حجم تجارت آنها به ۸/۱۱ ميليارد دلار و سرمايه آنها به ۵/۳ ميليارد دلار تقليل يافت. با نوسازي كشاورزي و استفاده از تكنولوژي هاي جديد دنيا،  براي بازاريابي محصولات كشاورزي در كانادا و خارج از آن ۵/۱۰ ميليارد دلار هزينه شد. اما پيامدهاي مثبت اين عملكرد اقتصادي سال هاي بعد خود را نشان داد. سهم بازار محصولات كشاورزي در اثر اجراي برنامه هاي بازاريابي تعاوني ها افزايش چشمگيري داشت. البته اين افزايش براي تمام محصولات به يك ميزان نبود.
براي مثال در اثر بازاريابي تعاوني ها، سهم بازار دانه ها و دانه هاي روغني و لبنيات، ۶۰ درصد و سهم بازار تخم مرغ ۴ درصد افزايش يافت.
از طرف ديگر اين امر موجب فروش بيشتر كودهاي شيميايي و دامي، خوراك دام و ماشين هاي كشاورزي شد. حجم تجارت اين كالاهاي جانبي در كانادا ۴ ميليارد دلار برآورد شد كه تحول عظيمي در اقتصاد كانادا ايجاد كرد و موجب چرخش چرخهاي اقتصاد اين كشور شد. كانادا در اثر مديريت صحيح بخش اقتصادي توانست در مدت زمان معيني به حداكثر سودآوري از بخش كشاورزي و صنعت غذايي برسد.

ديدگاه
نفت ايران
007525.jpg

مترجم: مونا مشهدي رجبي
منبع: مركز اطلاعات آمريكا
در ژانويه سال ۲۰۰۳، وزير امور خارجه ايران درخواست اين كشور را براي گرفتن ۲۰ درصد سهم از درياي خزر را مجدداً مطرح كرد و در آوريل همان سال وزير نفت اعلام كرد طي يك يا دو سال آينده حفاري درياي خزر براي اكتشاف نفت آغاز مي شود.
در ماه مارس ۲۰۰۳، ايران و تركمنستان خواهان اتحاد همه كشورهاي اطراف درياي خزر شدند و خواستار انعقاد توافقنامه تازه اي بين ۵ كشور شدند. اما چنين اجلاسي در آوريل ۲۰۰۲ برگزار شده بود و اعضاي شركت كننده نتوانسته بودند با هم به توافق برسند و مسائل درياي خزر حل نشده باقي ماند. همچنين در مه ۲۰۰۲، ايران و آذربايجان از امضاي معاهده مربوط به تقسيم درياي خزر سر باز زدند و ديگر كشورها با اين درخواست موافقت نكردند.
معاملات معوض (Swap)
براي حل مشكلات مبادلاتي و برطرف شدن محدوديتهاي موجود، واحدهاي نفتي قرارداد معاملات معوض نفتي با ايران امضا كردند كه طبق آن نفت درياي خزر (آذربايجان، قزاقستان و تركمنستان) به پالايشگاههاي نفتي شمال ايران ارسال مي شد و در مقابل مقادير مشابهي نفت از ترمينالهاي نفتي خليج فارس به كشورهاي ديگر صادر مي شد. طي همان سالها وزير نفت ايران طي بيانيه اي اعلام كرد ايران در نظر دارد تأسيسات نفتي خود را تجهيز كند تا بتواند امتياز معاملات معوض را حفظ كند و به تأسيس ۲۴۰ مايل خط لوله نفتي از بندر نكا به پالايشگاههاي تهران و سپس تبريز بپردازد. طبق برآورد ايران، اجراي پروژه مذكور ۴۰۰ ميليون دلار هزينه دربرداشت.
با احداث اين خط لوله، روزانه بيش از ۳۷۰ هزار بشكه نفت خام از درياي خزر استخراج و به پالايشگاهها منتقل مي شود اما با اين وجود ايران در نظر دارد ظرفيت پالايشگاههاي شمالي خود را افزايش دهد و ظرفيت عملياتي پالايشگاههاي اراك، تبريز و تهران را به بيش از ۸۰۰ هزار بشكه در روز برساند. در حال حاضر با وجود اينكه ظرفيت بارگيري نفت در تجهيزات نكا حدود ۵۵۰ هزار بشكه در روز است، روزانه بيش از ۱۵ تا ۲۰ هزار بشكه نفت خام از تركمنستان انتقال مي يابد و با كمك خط لوله نكا- تهران، به پالايشگاه تهران فرستاده مي شود. معادل همين ميزان نفت از خليج فارس و از ترمينال جزيره خارك صادر مي شود.
در نوامبر سال ۲۰۰۲، ارسال نفت خام سبك روسيه از طريق بندر آستاراخان به نكا آغاز شد و از همان زمان روزانه بيش از ۲۵ هزار بشكه نفت خام از طريق درياي خزر به نكا انتقال مي يابد.
پالايش و حمل و نقل
طبق برآوردي كه در ماه ژانويه سال ۲۰۰۳ روي پالايشگاههاي ايران صورت گرفت مشخص شد كه در ايران ۸۹ پالايشگاه فعال اجرايي وجود دارد كه مجموعاً ظرفيتي معادل ۴۷/۱ ميليون بشكه در روز دارند. به دليل مصرف بالاي نفت در ايران، اين كشور از سال ۱۹۸۲ تا به حال به واردات نفت پالايش شده پرداخته است و در نظر دارد ظرفيت پالايش خود را به ۲ ميليون بشكه در روز برساند. اين كشور در نظر دارد پالايشگاه ديگري نيز احداث كند. پالايشگاه چابهار با ظرفيت توليد بيش از ۲۲۵ هزار بشكه در روز و پالايشگاه موجود در جزيره قشم با ظرفيتي معادل ۱۲۰ هزار بشكه در روزفعال است.
طبق برآورد متخصصان احداث اين پالايشگاه به ۳۲۰ ميليون دلار سرمايه نياز دارد كه دولت در سال ۱۹۹۴، اين پروژه را تأييد كرد و بخش خصوصي احداث و راه اندازي آن را تقبل كرد. صادرات نفت خام ايران از طريق چهار ترمينال در ايران صورت مي گيرد: جزيره خارك (بزرگترين مركز صادركننده)، جزيره لاوان، جزيره سيري (اين پالايشگاه در جريان جنگ ايران و عراق تخريب شد و بعداز بازسازي مجدداً راه اندازي گرديد) و بهرگانسر محصولات پالايش يافته از طريق آبادان و بندر ماهشهر به خارج از كشور صادر مي شوند. بسياري از ترمينال هاي صادراتي ايران طي جنگ ايران و عراق تخريب شد كه البته تا سال ۲۰۰۳ همگي آنها بازسازي گرديده است.
گاز طبيعي
ايران با داشتن ۸۱۲ تريليون فوت مكعب گاز طبيعي، دومين كشور جهان از نظر ذخيره گاه طبيعي است. تحقيقات نشان داده است ۶۲ درصد از ذخاير گاز طبيعي ايران در حوزه هاي غيرمشترك واقع شده است و هنوز كاملاً توسعه نيافته است. حوزه هاي اصلي گاز ايران به قرار زير هستند: پارس جنوبي، ذخيره گاز طبيعي اين حوزه ۲۸۰ تا ۵۰۰ تريليون فوت مكعب است.، پارس شمالي ۵۰، تريليون فوت مكعب ذخيره  گاز دارد، كنگان ۲۹، تريليون فوت مكعب ذخيره گاز دارد، نار ۱۳، تريليون فوت مكعب ذخيره گاز دارد. و خانگيران ۱۱، تريليون فوت مكعب ذخيره گاز طبيعي دارد.
با توجه به اينكه تقاضاي گاز طبيعي در جهان روزبه روز افزايش پيدا مي كند اين كشور مي تواند به يكي از بزرگترين صادركنندگان گاز طبيعي در دنيا تبديل شود.
طبق گزارشات در سال ۲۰۰۱، ايران ۲/۲ تريليون فوت مكعب گاز طبيعي توليد كرد كه ۱۰درصد آن در زمان بهره برداري شعله ور شد و از بين رفت و ۳۰ درصد نيز براي بازسازي حوزه هاي نفتي دوباره به حوزه ها تزريق شد. امروزه، گاز طبيعي نيمي از مصرف انرژي ايران را تأمين مي كند و دولت در نظر دارد براي افزايش اين سهم در سال آينده ميلياردها دلار سرمايه گذاري كند.
شايان ذكر است قيمت گاز طبيعي براي مصرف كنندگان ايراني بسيار اندك است و قيمت آن توسط دولت كنترل مي شود. در مارس ۲۰۰۳، يك شركت روسي اعلام كرد: ممكن است براي توسعه ذخاير گاز طبيعي ايران يك شركت مشترك با ايران تأسيس كند، اما هنوز در مورد آن اطلاعات دقيقي وجود ندارد.
ادامه دارد

سايه روشن اقتصاد

فقرا بيشتر شده اند
احمدعلي نوربالا گفته است: طبق آمار رسمي ۱۰ ميليون نفر در كشور زير خط فقر زندگي مي كنند. وي كه در نخستين اردوي مربيان امداد و نجات بانوان جمعيت هلال احمر در اردبيل سخن مي گفت افزوده است: با وجود تمهيدات مقامات و مسئولان دولتي و موفقيت هاي اقتصادي به دست آمده در سال هاي اخير اما آمار افرادي كه زير خط فقر زندگي مي كنند رو به افزايش است.
رئيس جمعيت هلال احمر در ادامه سخنانش از ايجاد مركز تعامل داوطلبان به منظور حمايت مالي از نيازمندان خبر داد. وي خاطرنشان كرد، در اين مركز داوطلبان به عنوان پل ارتباط بين نياز نيازمندان و توان توانمندان در جامعه اجناس و وسايل مازاد بر مصرف مردم را خريداري و با قيمت بسيار اندك به فروش مي رسانند و از عايدات آن براي تأمين لوازم ضروري مستمندان استفاده مي كنند.
دكتر نور بالا راه اندازي مركز مذكور را گامي مؤثر جهت تعديل فرهنگ مصرف در جامعه، كاهش آلام محرومان و افزايش مشاركت مردم در امور خيريه عنوان كرد. وي ضمن تقدير از خدمات داوطلبانه و مظلومانه امدادگران به عنوان خريداران درد و رنج آسيب ديدگان به جذب و مشاركت داوطلبان براي انجام كارهاي عام المنفعه تأكيد كرد.
يك درصد و ۵/۲ درصد
007520.jpg

دكتر مصطفي محمودي پژوهشگر ايراني نتايج تحقيق خود درباره چالش بازار گندم، آرد و نان را منتشر كرده و به اين نتيجه رسيده است كه ايران با داشتن يك درصد جمعيت جهان، ۵/۲ درصد گندم دنيا را مصرف مي كند كه بخش عمده اي از مصرف بالا به دليل ضايعات است.
براساس يافته هاي اين پژوهش، درصد ضايعات نان در تهران در مقايسه با ساير شهرها و روستاها به مراتب كمتر است كه اين امر به دليل ازدحام كمتر در مقابل نانوايي ها و كنترل و توزيع بهتر آرد در تهران، در مقايسه با ساير شهرستان هاست.
به اعتقاد وي مقدار و ارزش ضايعات گندم بالا بوده و به نظر مي رسد هدفمند ساختن يارانه نان و آزادسازي بازار گندم در يك دوره پنجساله دستيابي به خودكفايي خواهد شد.
نتايج اين پژوهش مي افزايد: گندم گذشته از جنبه تجاري مهم آن در دنيا، سلاحي كارآمد در مناسبات سياسي و جهاني است كه روز به روز بر اهميت راهبردي آن افزوده مي شود.
در اين پژوهش آمده است: شرايط مبادله اقتصادي به ضرر گندم و گندمكاران بوده ولي به سبب ماده غذايي و بي رقيب بودن گندم در زراعت كشور، خوشبختانه هيچ گاه از سطح كشت آن كاسته نشده بلكه همواره روند صعودي داشته است.
طلب دولت
حميد سالم يكي از بينندگان «بازتاب» با ارسال پيامي به اين سايت خبري از شيوه پرداخت بدهي و وصول طلب هاي دولت از مردم گلايه كرده است.
اگر دولت، طلبي از مردم دارد، معمولاً سريع و بعضاً با قوه قهريه، طلب خود را مي گيرد و گاهي به جهت تأخير جريمه نيز گرفته مي شود؛ اما برعكس، اگر مردم طلبي از دولت داشته باشند، گاهي اوقات مشاهده مي شود نه دولت حاضر به دادن طلب و حق مي شود و نه ملجأ و پناهي براي دريافت حق ضايع شده وجود دارد. اين در حالي است كه امام علي(ع)، اين حق را دوطرفه بيان كرده است.
داستان از آنجا آغاز مي شود كه اينجانب و جمعي از فرهنگيان شهرستان شوشتر، به مدت ۵ سال (از سال ۷۴تا ۷۹) از منازل سازماني استفاده كرده و كرايه منزل از حقوق ماهانه ما كم شد؛ اما در اواخر سال ۷۸ و ۷۹ به استناد بخشنامه اي، كرايه منزل را چند برابر كم كردند. سپس به استناد بخشنامه اي ديگر اظهار داشتند از آنچه بايد كم شود، كم كرده ايم. متأسفانه از دي ماه سال ۷۹ تاكنون كه بيش از دو سال و نيم از تحويل دادن منزل سازماني مي گذرد هر وقت به اداره آموزش و پرورش شوشتر مراجعه مي كنم اظهار مي دارند كه «پول منزل به حساب خزانه رفته است و ما با استان مكاتبه كرديم ولي هنوز جوابي دريافت ننموديم» و اين جوابي است كه چندين بار شنيده ام.
از آقايان محترم تقاضا مي كنم، مشكل اينجانب را كه مشكل تعدادي از همكاران نيز مي باشد به نحو مقتضي به گوش مسئولان رسانده شود.
مأمور مبارزه با فساد رشوه مي خواست
007535.jpg

وزارت كشور روسيه اعلام كرد، يك مقام بلندپايه پليس اين كشور كه مسئوليت مبارزه با فساد مالي را به عهده داشت، به اتهام درخواست رشوه بازداشت شد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه، اين مقام كه نام وي اعلام نشده است، هنگام درخواست رشوه ۲۰ هزار دلاري از يك بازرگان بازداشت شد.
دادياران اين پرونده در حال بازجويي از اين مقام- كه مسئوليت مبارزه با جرايم اقتصادي را در وزارت كشور روسيه را به عهده داشت- هستند.
به تازگي «بوريس گريزلوف» وزير كشور روسيه، مبارزه جدي را با فساد آغاز كرده است.
شش مقام وزارت كشور روسيه از جمله يك رئيس پليس مسكو نيز در ماه ژوئن به جرم اخاذي بازداشت شده بودند.
۱۲۰ گذرگاه خطرناك
جبارعلي ذاكري مديركل خط و ابنيه راه آهن گفته است ۳۰۴۰ گذرگاه در مسيرهاي راه آهن وجود دارد كه ۲۲۰ گذرگاه آن خطرناك است.
وي گفته است: با توجه به حادثه خيز بودن تقاطع هاي جاده و ريل، احداث پل هوايي و نيز جداسازي جاده ها از خطوط راه آهن از استهلاك ماشين آلات و كاهش بيجاي سرعت جلوگيري مي كند.
ذاكري افزود: ۲۲۰ ميليارد ريال براي اصلاح ۱۲۰ گذرگاه خطرناك در برنامه توسعه سوم در نظر گرفته شده است.
وي گفت: پل بتوني كاشان- جمكران به طول ۷۰۰ متر و عرض عمودي ۱۱ متر در حال ساخت است و تا دو ماه ديگر به بهره برداري مي رسد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |