دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۴۷- Aug, 25, 2003
نوشته اي از امين الله رشيدي در پاسخ به مصاحبه همشهري با فرهاد فخرالديني
چند قطعه در ذهن شنوندگان مانده است
زير ذره بين
من بارها از استاد فخرالديني كه اين درد (دغدغه مالي) را ابراز فرموده اند، شنيده ام، اميدوارم روزي دغدغه ايشان از لحاظ مادي برطرف شود تا بلكه بتوانيم بعداً آثار زيباتر و ماندگارتر و اثرگذارتري از اركستر ملي بشنويم.
در آمد:
007590.jpg

از همان ابتدا معلوم بود كه مصاحبه اي درباره اركستر ملي با بازتاب و انتقادات وسيعي همراه باشد، حتي اگر رهبر آن، موسيقيدان موجه و شاخصي چون استاد فرهاد فخرالديني باشد.
امين الله رشيدي كه از چهره هاي شناخته شده و بازمانده از نسلي است كه كارهاي اركستر ملي عمدتاً بازسازي و اجراي مجدد آهنگ هاي ساخته شده آن دوره است نقدي بر آن مصاحبه نوشته اند كه البته با آن نجابت ذاتي كه دارند در عين رعايت احترام حاوي نكاتي است كه شايد در ادامه كار اركستر ملي راهگشا باشد. از ديگر چهره  هاي شاخص موسيقي نيز كه خواهان ارائه مطلب در اين زمينه هستند نيز مي خواهيم كه باب نقد در اين زمينه را زنده نگه  دارند.
روزنامه گرامي همشهري در شماره ۳۱۳۳ دوشنبه ۲۰مرداد ۸۲ مصاحبه اي مفصل با استاد فخرالديني، رهبر و مدير محترم اركستر موسيقي ملي ايران ترتيب داده كه در آن از نحوه كار اين اركستر و مشكلات متعدد آن سخن ها رفته و مسائلي خاص در ميان گذارده شده است. اينجانب بر آن شدم تا با كسب اجازه از حوصله خوانندگان و علاقه مندان به اين گونه مباحث نكاتي چند را يادآوري نموده و نظر مردم را بدانها جلب كنم.
۱- استاد فخرالديني در اول ورود به اين مصاحبه، گفته اند: «اركستر موسيقي ملي هيچ مشكلي ندارد و راه خودش را ادامه مي دهد. خيلي مستقيم حركت مي كند!»
بنده عرض مي كنم، به طوري كه قبلاً نيز ضمن مصاحبه اي در همشهري اعلام نموده ام، اتفاقاً بزرگترين مشكل اركستر موسيقي ملي، مشكل خواننده و آهنگساز مورد قبول جامعه است، به طوري كه خود آقاي فخرالديني هم معترفند كه به همين علت، تاكنون هيچ كاست و CD از اجراي اين اركستر ميان مردم نيامده است.
۲- استاد فرموده اند: «ما خوانندگان خودمان را داريم و راه خودمان را مي رويم.» اگر جسارت نشود، بايستي عرض كنم كه همين يكه پرستي و يكه خواهي، كه نوعي رفتارخودمحوري هنري را مي رساند، باعث ركود و توقف اين تنها اركستر به اصطلاح ملي شده است. در رژيم گذشته، سازمان راديو ايران چندين اركستر، مشابه همين اركستر موسيقي ملي، منتهي با تعداد اعضاي كمتر(در حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر) داشت كه به توليد آن همه آثار ماندگار پرداختند و حالا سؤال اين است كه چسان با اين اركستر ۷۰ نفري قضيه معكوس از آب درآمده است؟ اگر حضرت استاد به قول خودشان خوانندگان مورد قبول خودشان را دارند و راه خودشان را مي روند، پس موضوع افكار و خواست عمومي چه مي شود.
۳- استاد در مصاحبه فوق چنين مي فرمايند: «بعضي از مطبوعات با اركستر ملي رفاقت ندارند!» بنده عرض مي كنم: رفاقت از اين بالاتر؟ ما به عينه مشاهده مي كنيم كه در اكثر مطبوعات رسمي پايتخت، مصاحبه هاي مفصل و ۲ صفحه تمام شما را با عكسهاي ۱۵*۲۵ سانتيمتري مرتباً چاپ مي كنند و ما هم آن را زيارت مي كنيم كه چقدر هم به تعريف و تمجيد و ستايش شما مي پردازند و در همين همشهري ۲۰ مرداد ملاحظه مي فرماييد كه اين مصاحبه با چه مقدمه مجلل و ستايش آميزي از استاد آغاز شده است. و حق هم همين است.
۴- در قسمتي ديگر از اين مصاحبه، استاد چنين گفته اند: «در مطبوعات مخالف به كارهاي تكراري ما ايراد مي گيرند. يك قطعه ممكن است صدبار تكرار شود... مگر شما استقبال شديد مردم را از سرود (اي ايران) كه در موقع اجرا از جا بلند مي شوند و مي ايستند، نمي بينيد؟»
در پاسخ عرض مي شود كه، اولاً سرود(اي ايران) ارتباطي با خوانندگان و آهنگسازان اين اركستر ندارد. بيش از ۵۰ سال از سرودن اين ترانه (آهنگساز، روح الله خالقي- شاعر، گل گلاب) مي گذرد و طنين خوش صداي خوانندگاني كه نخستين بار اين سرود را خواندند، در گوش و ذهن مردم جاري است و ثانياً علت استقبال از اين سرود احساسات ناسيوناليستي و وطن دوستي و از آن مهمتر مسائل سياسي و خاص ديگر است كه عاقلان دانند!
۵- استاد مي فرمايند كه: «من براي اركستر موسيقي ملي شناسنامه نوشتم... تشكيل شوراي اين اركستر هم به خواست رهبر است.» اصولاً بنده چند سؤال كلي و اساسي دارم: ۱- آيا وجود رهبر براي اركستر لازم است؟ ۲- آيا اركستر بدون رهبر، در اجراي قطعات موسيقي در مي ماند؟ نقش رهبر در اجراي اركستر چيست؟ ... البته من در مقاله مفصلي كه مربوط به آقاي شهداد روحاني و مصاحبه ايشان با يكي از روزنامه هاست، به چنين موضوعي اشاره كرده ام و شايد زماني در اين روزنامه چاپ شود. خلاصه كلام اين است كه: مردم بايستي از اين واقعيت آگاه باشند كه تمام حالات و كيفيات يك قطعه موسيقي را خود آهنگساز، موقع  نوشتن نت، با علامات مخصوص به آن، في المثل نوازندگي قوي، ملايم، هيجان آميز، كرشندو (اجراي ملايم و ضعيفي كه به تدريج قوي مي شود)- دكرشندو (اجراي عكس كرشندو)- سكوت، توقف و ساير اشارات، همه و همه روي كاغذ نت مي نويسد و نوزاندگان هم مطابق علامات ياد شده به اجراي آن مي پردازند و احتياجي به علامات و حركات سرو دست و گردن و ساير اعضاي بدن رهبر ندارند، با اين توضيح كه اگر قرار باشد نوازندگان اركستر با نگاه و توجه به حركات رهبر قطعات موسيقي را اجرا كنند، بايستي چشم از كاغذ نت بردارند و اين كار مساوي است با عدم اجراي آهنگي كه روي كاغذ نت نوشته شده است. بنده در همين جا از همه رهبران ارجمند اركسترها خواهش مي كنم اين موضوع را براي من ناآگاه و عامه  مردم روشن فرمايند.
۶- استاد فخرالديني در اين مصاحبه چنين فرموده اند كه: «عيب جويان و انتقادكنندگان، بخش پر ليوان را نمي بينند و به كارهاي مثبتي كه در اين اركستر به عمل آمد، توجه ندارند، يعني هيچوقت نمي آيند بگويند كه در اين اركستر چهار پنج نفر آهنگساز به وجود آمده اند كه اركستراسيون، هارموني و كنترپوان مي دانند. كاري كه در يك دانشكده موسيقي، سالي يك نفر هم بيرون نمي آيد.»
007600.jpg

بنده كمترين، بارها در مصاحبه ها و نوشته ها عرض كرده ام كه: آهنگسازي يك موهبت طبيعي و استعداد خدادادي است و (علمي است كه در مدرسه آموختني نيست) و دليل آن هم وجود معروف ترين و بهترين آهنگسازان قرن اخير ايران است كه هيچكدام تحصيلاتي در اين زمينه نداشته اند... من استدعا مي كنم يك نمونه از آهنگهاي اين ۵ نفر نامبرده را معرفي فرماييد كه معلوم گردد تا چه حد در اذهان و قلوب شنوندگان راه يافته و زير لب زمزمه شده است. البته اين را هم مي دانم كه هر آهنگي كه مورد پسند عوام الناس قرار گيرد، هم دليل ارزشمندي آن نيست.
۷- استاد گله  كرده اند كه تا به حال يك نفر نيامده است با اين گروه ۵ نفره آهنگساز كه در مكتب ايشان تربيت شده اند و از نظر آهنگسازي در سطح خيلي خوب اين مملكت هستند! مصاحبه كند و عكسي از آنها در مطبوعات چاپ كنند... از ايشان بپرسند در چه شرايطي آهنگساز شدند؟ كاري كه يك دانشكده موسيقي بايد انجام دهد. اينها شاگردهاي خود من بودند. اگر راست مي گويند بيايند وسط گود! هم به عنوان رهبر ميهمان و هم به عنوان آهنگساز!
بايستي در پاسخ استاد چنين گفت كه: وقتي شما فقط نظر خودتان را در انتخاب خواننده و آهنگساز ملاك مي  دانيد و (راه خودتان را مي رويد) ديگر جايي براي ديگران نمي ماند.
۸- استاد در جايي ديگر از اين مصاحبه فرموده اند: «من چه بدهي به موسيقي اين مملكت دارم؟ ... با اين سن و سال مگر بيش از اين مي توانم بكنم؟ ... درد من اين است كه اين درد را دو هفته پيش با شوراي فني مطرح كرديم... يعني هر چقدر ما بتوانيم براي آهنگسازي و نوازندگي پول بهتري پرداخت كنيم، دغدغه من كمتر خواهد بود، مشكل مالي را چه كسي بايد حل كند؟»
بلي، درست است. من بارها از استاد فخرالديني كه اين درد را ابراز فرموده اند، شنيده ام، اميدوارم روزي دغدغه ايشان از لحاظ مادي برطرف شود تا بلكه بتوانيم بعداً آثار زيباتر و ماندگارتر و اثرگذارتري از اركستر ملي بشنويم.
۹- استاد در پاسخ سؤال خبرنگار كه، چرا از آهنگسازان پيش كسوت استفاده نمي كنند، مي فرمايند: «چند بار به ايشان پيشنهاد دادم، عملاً كار نكردند.»
من از ديگران خبر ندارم، اما استاد فخرالديني با آنكه لطف بسيار به من دارند، سال گذشته در قبال تسليم آهنگي به نام «من عشقم» كه در دستگاه چهارگاه ساخته ام و در كشور شوروي سابق(در سال ۱۳۴۲) اركستر باكو با تعداد بيشتري از اركستر ملي، اين آهنگ را در نهايت مهارت و زيبايي، با ترجمه ترانه به زبان آذري با صداي دلنواز بانويي كه نامش را نمي دانم اجرا كردند، ارائه نمودم. متأسفانه استقبال آنچناني نشد. البته اركستر موسيقي ملي تاكنون يكي دو آهنگ از من باخوانندگي و تنظيم آقاي جمال الدين منبري (يكي از سه خواننده اين اركستر) اجرا نموده اند و من تصور مي كنم اجراي آنها به ملاحظه خوانندگي و تنظيم ايشان بوده است كه صد البته اين گونه تنظيم ها آهنگ را از صورت و حالت اصلي جدا مي كند و مسخ و دگرگوني نامتناسبي صورت مي گيرد كه به هيچ وجه حس و حال آهنگ اصلي (اوريژينال) را ندارد. بنده بارها اين موضوع را تذكر داده ام كه پياده كردن قواعد موسيقي علمي(غربي) از هارموني و غيره روي آهنگهاي ايراني زياد مطبوع و مطلوب از آب درنمي آيد و راه به جايي نمي برد. مگر آن كه (حنانه وار) باشد و ملودي اصلي تحت الشعاع هارموني و چند صدايي قرار نگيرد.
۱۰- از استاد سؤال مي شود كه ، شما به عنوان مدير هنري اركستر موسيقي ملي، به كدام دسته از مخاطبان نظر داريد؟ صرفاً ايراني، آسياي ميانه يا مخاطبان جهاني؟ ... استاد پاسخ مي دهند: «من با تجربه اي كه تا به حال در اجراهاي خارج از ايران داشتم به اين نتيجه رسيده ام كه اين اركستر مي  تواند حضوري فعال در دنيا داشته باشد... من از مسافرت چين خاطره قشنگي دارم. پس از اجراي ما يك آهنگساز چيني به پشت صحنه آمد و گفت، اين قطعه- آهنگ منسوب به عبدالقادر مراغه اي- كه در موسيقي فيلم امام علي استفاده كرده ام، چيز خيلي عجيبي است! آيا از اين نمونه داري به من بدهي؟ من گفتم كه CD اين كار را آورده ام، منتها در هتل است و به شما تقديم خواهم كرد... در اين كار يك جذبه عجيبي هست.. آهنگساز چيني به نظر من آهنگ را عميقاً حس كرده بود... اين گله را بايد از دوستانم بكنم چرا؟ براي اين كه من يك آهنگ ششصدساله را كشف كردم. يك عده اصلاً خوشحال نشدند. يك كلمه حرف نزدند. يكي گفت از كجا كه راست باشد.. يك روز من در تلويزيون رفتم عده اي آنجا جمع بودند و...»
استاد درست مي فرمايند. اتفاقاً من هم در آن جلسه تلويزيون متشكل از اساتيد موسيقي كه به همت آقاي كلهر، مدير محترم سابق موسيقي، روزهاي شنبه در يكي از استوديوهاي تلويزيون تشكيل مي شد، حضور داشتم و درباره اين آهنگ كه در كتاب مقاصد الالحان تأليف عبدالقادر مراغه اي با حروف و علامات مخصوص نوشته شده و به گفته استاد فخرالديني، ايشان آن را كشف كرده اند، گفتگويي به ميان آمد و من در اين خصوص سخناني گفتم بدين مضمون: (اين آهنگ كه استاد فخرالديني مدعي كشف آن شده و در مقدمه فيلم امام علي آورده اند، در حالي كه از سالها پيش محققين فرانسوي، سوئيسي، ترك و غيره نتوانسته اندپي به ماهيت و چگونگي اين آهنگ ببرند بايستي حال كه به وسيله يك محقق و موسيقيدان ايراني(آقاي فخرالديني) كشف شده است، توسط مقامات رسمي و علمي مملكت، به مراكز تحقيقي و پژوهشي غرب(اروپا) اعلام گردد تا با بررسي كامل، صحت و سقم اين مسئله به دنيا اعلام گردد و در صورت صحت، به نام كاشف آن(استاد فخرالديني) ثبت گردد و از اين راه افتخار بزرگي نصيب ملت ايران شود... كه صد البته چنين كاري صورت عملي به خود نگرفت و محافل موسيقي، در قبول يا رد نظريه استاد همين طور بلاتكليف و سردرگم ماندند كه تا اين زمان هم ادامه دارد!
۱۱- استاد فخرالديني در آخرين سطور بخش اول اين مصاحبه در پاسخ اين پرسش مصاحبه گر كه: «آيا امكان دارد در آينده از خوانندگان بنام تري استفاده شود؟» مي فرمايند: «هنوز گرفتار خواننده هستيم... بنابر اين وجود خواننده بسيار مهم است... به آقايان سراج و مختاباد پيشنهاد داده ام ولي خبري نشده.» آن گاه مصاحبه گر مي پرسد: «در ارتباط با آقاي نوري بفرماييد.» استاد پاسخ مي دهند: «به ايشان هم پيشنهاد شده است ولي هنوز جوابي نداده اند، به طور غيرمستقيم هم گفته اند، چشمم را عمل كرده ام! يك بار هم آقاي نوري CD هاي خودشان را با محبت هاي بسيار براي من فرستادند!! ... خلاصه كلام، در صدد هستيم از خوانندگان صاحب نام مملكت استفاده كنيم.» 
بنده در همين جا مي خواهم با نهايت صداقت و شرمندگي عرض كنم كه اين كار، اين اشتباه تاريخي، يعني انتخاب خواننده اي كه كمترين تناسبي با بافت و ماهيت اين اركستر (اركستر موسيقي ملي) ندارد، يك بار ديگر هم در رژيم سابق انجام گرفته است، بدين توضيح كه آمدند و آقاي ويگن دردريان (سلطان جاز!) را در اركسترهاي گلها(جاويدان- صحرايي- دريايي و غيره) به مباشرت مرحوم داوود پيرنيا شركت دادند (به اين علت كه ايشان همانند آقاي نوري صاحب نام بودند) كه در همان زمان موجب اعتراض صاحب نظران موسيقي درباره عدم تناسب شركت يك خواننده جاز(پاپ فعلي) با كاراكتر خاص اركستر گلها شد... به نظر بنده(هر كسي را بهر كاري ساختند) و (هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد) و اين درست بدان مي ماند كه از خواننده(اشي مشي) بخواهند ترانه اي در راستاي موسيقي سنتي(دستگاهي) اجرا كند.
۱۲- در بخش دوم اين مصاحبه در روزنامه همشهري مورخه ۲۳/۵/۸۲ استاد فخرالديني ضمن سؤالي چنين مي فرمايند: «بد نيست من در همين جا اشاره كنم كه اركستر موسيقي ملي تا اين لحظه ۸۸ قطعه اجرايي در تالار و جاهاي مختلف داشته و اين ۸۸ قطعه به كرات اجرا شده و علاوه بر آن ۳۶ قطعه هم در آرشيو الان موجود است. كه در برنامه تمرين قرار دارد.»
اينجانب با نهايت خضوع و شرمندگي از ايشان مي پرسم كه، چند عدد از اين ۸۸ قطعه در اذهان تماشاگران زمزمه شده و نقش بسته است و اين ۳۶ قطعه موجود از كدام آهنگساز است؟
۱۳- استاد در پاسخ مصاحبه گر كه پرسيده اند: «حضور رهبر ميمهان در اركستر چگونه است؟» مي فرمايند: «براي رهبر ميهمان هم صحبت هست. متأسفانه تا به حال موفق نشده ايم اين كار را انجام دهيم، يكي دو بار دوست عزيزم آقاي روشن روان خواست اين كار را انجام دهد كه مصادف شد با شكستن پا و دست ايشان... علاوه بر روشن روان آقاي دكتر سرير هست، همايون خرم عزيز هست كه دائم پي گير!!! كار ماست.»
بنده در اين مورد عرضي ندارم و خطاب به مخاطب و خواننده هوشمند عرض مي كنم كه: تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.
۱۴- از استاد سؤال مي شود: آيا به فكر يك رهبر جوان در ميان اعضاي اركستر هستيد؟ ايشان پاسخ مي دهند كه: «راستش هنوز به آنجا نرسيده ام... در اولين فرصت بايد به اين موضوع بپردازم. خود من سرم خيلي شلوغ است.»
اينجانب با نهايت خلوص نيت عرض مي كنم كه اول از همه شما نقش و اثر رهبري را در اركسترهاي ايراني تعيين فرماييد تا يكي از آنها را كه فرمايش خودتان مشغول آماده سازي! براي رهبري هستيد، انتخاب فرماييد.
۱۵- مصاحبه گر سؤالي را راجع به اجراي موسيقي در استانهاي ايران(و خارج) مطرح مي كند و استاد از اين كه همه نهادهاي مربوطه از مركز موسيقي(آقاي مرادخاني) گرفته تا دولتهاي ايران و چين(در كنسرت چين) و اداره هواپيمايي و وزارت خارجه و غيره اكثر هزينه هاي اين اركستر ۷۰ نفره را مي پردازند و همكاري خوبي مي فرمايند.
بسيار خوب، بايستي اذعان نمود كه: ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند، تا كار اين اركستر و كنسرتهاي متعدد در ايران و خارج سامان گيرد و اين شانس و موقعيت عالي(حالا منشأ آن از هر كجا و به هر علت باشد) فقط نصيب رهبر اركستر ملي و مجريان ارجمند آن مي شود.
۱۶- جناب استاد فخرالديني در پاسخ به اين سؤال كه: آيا انتشار كاست و CD هم در برنامه اركستر هست؟ مي فرمايند: «يك كاست اخيراً آماده كرده ايم كه دو قطعه از كارهاي خودم به نام (اشتياق) هست كه شركت سروش آن را منتشر خواهد كرد. اين اولين كاست اركستر موسيقي ملي به حساب مي آيد.»
عرض مي شود كه، مبارك باشد. ما و همه علاقه مندان به موسيقي، به خصوص طرفداران اين اركستر بي صبرانه منتظر پخش اين كاست هستيم كه البته بعد از چند سال بايستي شاهد تكثير آثاري بيشتر از اين اركستر باشيم.
در پايان اين مبحث پيشنهاد صادقانه اينجانب خدمت استاد فخرالديني (كه به ايشان ارادتي فراوان دارم و زحمات استاد را در اداره و برپايي اركستر موسيقي ملي صميمانه ستايش مي كنم) اين است كه در صورت مصلحت اجازه فرمايند اين اركستر ۷۰ نفره به سه بخش تقسيم و تبديل به سه اركستر ۲۰ نفري گردد. همچون اركسترهاي سابق راديو و براي هر اركستر هم يك رهبر(كه خودشان تربيت كرده اند) در نظر گيرند شايد نتيجه اين كار اجراي آهنگهاي بيشتر- متناسب با كاراكتر و شيوه خاص نوازندگان هر اركستر- خواهد بود.

نگاه
مراقبه، بيش از ممارست
اشاره: نمايشگاهي از آثار پسانونگاري (نقاشيخط- گرافيك) محسن دايي نبي در هفته پاياني مردادماه در نگارخانه باران برگزار شد. دايي نبي از هنرمندان جواني است كه پس از فراگيري رشته خوشنويسي با اعتقاد به اينكه پيدا كردن خطي دل انگيز و روح فزا بيش از ممارست و استمرار در تمرين، نيازمند وقوع يك اتفاق است كه منجر به ايجاد نظم در ساختار ذهن گردد؛ به ابداعات نويني با استفاده از هنرهاي نقاشي و گرافيك دست زده و آثاري چشم نواز خلق كرده است.
تلفيق نقاشي، خط و گرافيك كه هنرمند با ايجاد تنوع در رنگ و فرم به همراه فضاي عرفاني نگارش خطوط انجام داده، گونه تازه اي از آثار هنري را ارائه مي دهد. اين هنرمند درباره خوشنويسي مطلبي نگاشته كه در آن به نكات قابل اعتنايي از جمله خلاقيت، تأثير سلوك و مراقبه در خلق يك اثر هنري و انتخاب موضوع مناسب براي نگارش و كتابت اشاره شده است.
***
خط نوشتن، صرف تقليد، تكنيك و فن است و فقط از آن زمان كه به عرصات خلاقيت و ابتكار پا مي نهد به عنوان هنر، قابل تأمل مي گردد. زيرا جايي كه خلاقيت وجود دارد از تقليد اثري نيست. بدون شك، مراقبه مركبي است كه با آن مي توان به اوج ابتكار و خلاقيت در هنر رسيد و اين مهم در بيشتر مواقع فراموش مي شود. مراقبه، شخص را استاتيك يا منفعل نمي سازد بلكه او را ديناميك و فعال مي كند و وي را به عرصه فعاليت هدايت مي كند. شاهكارهايي كه از خوشنويسان بزرگ و خلاق سر زده، حاكي از درك صحيح ايشان نسبت به تمركز و حضور در لحظه و خودآگاهي است. اگر خودآگاهي بنا به دلايلي مانند افكار غلط، رژيم غذايي نادرست و يا عملكرد بد، مخدوش شده باشد باعث ناتواني در كسب لذت، سقوط در ادراك و توليد، خلاقيت و ابتكار مي گردد. واضح است كه القاء اين تفكر و اكتساب اين آموزش ها از طريق آموزش سنت خوشنويسي- به تنهايي- ميسر نبوده و نيست.
بسياري از تعاليم معنوي، زندگي كردن در زمان حال و نه در گذشته و يا آينده را به سالك مي آموزند. انجام دادن هر كار به بهترين شكل ممكن يعني حضور در لحظه؛ و اين امر براي يك خوشنويس هنرمند جزو واجبات است. چه بسيارند خوشنويساني كه در هنگام خلق اثري در افكار گذشته و آينده خود غوطه ور مي شوند و زمان زنده حال و حضور در لحظه را از كف مي دهند.
پيدا كردن خطي دل انگيز و روح فزا و چشم نواز، بيش از ممارست و استمرار در تمرين، نيازمند وقوع يك اتفاق است كه منجر به ايجاد نظم در ساختار ذهن گردد و اين به غير از سير در كمال فردي ميسر نمي شود. به همين دليل است كه خوشنويسان بنام متقدم، مشربي عالي در عرفان داشته اند و از وجود پرفيض مرشد و مرادي بهره مي جستند.
به طور مثال پيشوند كلمه درويش همراه با نام عبدالمجيد طالقاني (شكسته نويس دوره زنديه) گوياي اين حقيقت است كه سير و سلوك و زندگي صوفيانه نخبگاني چون او تأثير مستقيمي در احوال و آثارشان به جاي گذاشته است. بزرگترين خوشنويسان به واسطه آن كه به عالم شناخت و شعور راه يافته بودند غالباً در تعاقب دريافت اين شعور و آگاهي الهي به سرايش شعر و انعكاس آن الهامات در آيينه كلام و نوشتار نيز مي پرداختند. ميرعماد، درويش عبدالمجيد و ميرزا غلامرضا نمونه هاي شاخص و بارز اين آگاهي هستند. تنها يك انسان با مراقبه صحيح مي تواند با ايجاد ارتعاشات مناسب، تأثيري حيات بخش در كل خلقت به جاي گذارد. يك هنرمند بيش از هر شخص ديگري براي خلق يك اثر تأثيرگذار به مراقبه و سلوك معنوي نياز دارد. بالاخص آن كه هنر اسلامي- و از جمله آن خط و خوشنويسي- هنري است كه با مسائل نفساني سروكار ندارد و فقط آن عواملي را حفظ مي كند كه براي همه زمان ها و ادوار، حائز ارزش است؛ چرا كه به كل نظر دارد. همان طور كه گفتن ذكر و تداوم و استمرار آن در مراقبه تأثيرات انكارناپذيري در عالم و احوال شخص دارد، تكرر در نگارش اسماء و صفات الهي نيز مي تواند نوعي مراقبه محسوب شود.
سواي اين، انتخاب يك موضوع مناسب براي نگارش و كتابت و به پايان رساندن آن به كمال، خود، سعادتي است كه نصيب هر خوشنويسي نمي شود و اين تداوم و استمرار، چيزي جز سلوك نيست. زماني كه خوشنويس، روزها، ماه ها و بلكه سال ها به نگارش اسماء الهي، آيات قرآني و اشعار عرفاني مشغول باشد و با تفكر و تدبر در آن آيات و ابيات، خوراك نابي به ناخودآگاهش بدهد و دريچه هاي حكمت و آگاهي را به روي خود بگشايد، آنگاه، هيچ لذتي را بالاتر و هيچ عبادتي را والاتر از اين نمي يابد و همواره با سماع قلمش نقش از رخ دلدار بر صفحه دل مي كشد.
بدون شك تمام اوقات خوشنويسان بزرگ به نوشتن خط نمي گذشته بلكه حتماً تمرين هاي روحاني از جمله، مراقبه و تمركز فكر و حظ بردن از لذائذ مشروع الهي جزو برنامه روزانه  ايشان بوده است.
براي مثال خواندن نماز با حضور قلب، يكي از قوي ترين انواع مراقبه است. همچنين رسيدن به دانش و آگاهي الهي تنها از طريق عمل درست، فكر درست، گفتار و كردار درست، رژيم غذايي درست، حالات مناسب و تربيت سيستم عصبي و تهذيب و تزكيه آن به دست مي آيد.
از طريق سرسپردگي صحيح و افكار درست، درون بشر پاك و طاهر مي شود. به همين دليل استادان برحق هنر، عارفان زمان خويش و پيامبران زيبايي الهي بوده اند.
هنر امروز، به طور قطع و يقين، ديني و مقدس نيست و اين حكم، حتي در آن جا كه به موضوعات ديني نيز توجه كند، صادق است. هنر قدسي، اثر هنرمند مقدس است و وي نيز در دنياي امروز كيمياست؛ به همين دليل، بسياري از شاهكار هاي خوشنويسي كه از مضامين الهي برخوردارند اكثراً تا قرن نهم هجري فاقد امضاي خوشنويس آن مي باشند، كه اين، خود نشانگر اوج بندگي و اظهار خاكساري خوشنويس آنهاست و اين امر، امروز براي كارشناسان خط و خوشنويسي ايجاد شغل كرده كه حدس بزنند احتمالاً صاحب اين خط، فلاني و يا ديگري است!
در تعاليم اسلامي آمده است كه هر كس جمله بسم ا... الرحمن الرحيم را به خطي نيكو بنويسد، بهشت بر او واجب مي شود؛ و البته ناگفته پيداست كه منظور از نيكو نوشتن، درك صحيحي از معناي حقيقي صفات الهي و در نتيجه متصف شدن خوشنويس به خويي خداگونه است ، آنچنان كه از خودآگاهي به خداآگاهي برسد. «از ره غفلت به گدايي رسي/ گر به خود آيي به خدايي رسي»
حضرت علي مرتضي- امير المؤمنين- عليه السلام فرموده اند: آنچه در جميع كتب الهي است، در قرآن است و آنچه در همه سور فرقاني منطويست در بسمله محتويست و آنچه در بسم ا... الرحمن الرحيم مندرجست، باء بسم ا... بر آن مشتمل است و آنچه در باء بسم ا... ثابت است، نقطه باء، بر آن، دالست و منم آن نقطه اي كه در تحت باء بسم ا... است.
خداوند عالم را نام هاي مقدسي است كه هر كدام تعبيري خاص دارند و نيز صفات الهي هر يك داراي مفهومي ويژه مي باشند كه درك صحيح اين مفاهيم و پرداختن به آنها در قالب تابلوهاي خط- البته نه الزاماً خوشنويسي سنتي- اين امكان را فراهم مي سازد تا با بهره گيري از رنگ و فرم و اتكاء به مباني هنرهاي تجسمي حرف هاي گويا و تازه تري در عرصه هنر در جهان زده شود و زيباآفريني در اين زمينه روزافزون گردد چرا كه: خدا زيباست و زيبايي ها را دوست دارد.

سايه روشن موسيقي
همچنان درباره كتاب «سروش مردم»
الف- نجوا
a_najva @ hamshari.org
ماجراي انتشار كتاب ها و مصاحبه هايي كه به نام استاد شجريان و اما بدون آگاهي ايشان صورت گرفته و منتشر مي شود، همچنان ادامه دارد. پس از آنكه هفته گذشته بيانيه اي پرعتاب و خطاب از جناب شجريان درباره مصاحبه ساختگي اش در نشريه موسيقي قرن ۲۱، انتشار عمومي يافت، اين بار معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه مسئوليت دادن مجوز به كتاب ها را دارد و كتاب «سروش مردم» كه اعتراض آقاي شجريان را به دنبال داشت، از سوي همين مجموعه مجوز انتشار گرفت، در بيانيه اي خبر توقيف كتاب سروش مردم را تكذيب كرد. در بخشي از اين بيانيه آمده است، «متأسفانه در برخي از مطبوعات شايعه شده بود كه از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كتاب مذكور توقيف يا جمع آوري شده است كه بدين وسيله تكذيب مي شود. در اين اطلاعيه همچنين خبر داده شده است كه اين كتاب در يك نوبت به چاپ رسيده و درخواستي براي چاپ دوم كتاب به اداره كتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نرسيده است. اگرچه روابط عمومي معاونت فرهنگي خبري از ارسال دوباره كتاب نداده است، اما حداقل چاپ دوم كتاب در بازار وجود دارد. جالب توجه اين كه علي اصغر رمضانپور، معاون فرهنگي وزير از جمله سه نفر مصاحبه كننده اي است كه كتاب «راز مانا» (كتاب مورد تأييد استاد شجريان) را تدوين كرده اند كه عمدتاً مطالب كتاب «سروش مردم»، برداشت از همين كتاب است. در حالي كه بسياري از علاقه مندان به دنبال كتاب «راز مانا» هستند اما ناشر از انتشار مجدد آن به دلايلي پرهيز مي كند.
پيرنياكان و شكل دهي گروهي منسجم
007595.jpg

داريوش پيرنياكان و گروه شهنازي در اجراي سه شب خود در تالار وحدت (۳۰ و ۳۱ مرداد و اول شهريور) توانستند از فضاي سنتي گذشته خود اندكي فاصله بگيرند واين البته به دست نيامد جز با تزريق برخي نوازندگان باتجربه و جوان كه از جمله چهره هاي شناخته شده موسيقي سنتي به شمار مي آيند و آشنايي كامل و دقيقي با رديفهاي مختلف موسيقي، از جمله رديف عالي مرحوم شهنازي دارند. حضور برادران پورناظري كه در چند سال اخير تجربه هاي مثبت و مؤثري را در گروه نوازي و تلفيق موسيقي سنتي با ملوديها و ريتمهاي كردي پشت سر گذاشته اند و ني نوازي استاد حسن ناهيد از ديگر ويژگيهاي اين گروه است كه درصورت حفظ همين بافت و ساخت مي تواند در آينده حرفهاي تازه اي براي گفتن داشته باشد.
گروه شهنازي در اجراهاي خود در بخش نخست پيش  درآمد، تكنوازي تار، چهار مضراب، ساز و آواز، تصنيف مخالف، ساز و آواز و رنگي از علي اكبر شهنازي را اجرا كردند. در بخش دوم نيز، پيش درآمد، ساز و آواز، تصنيف، دونوازي، ساز و آواز، تصنيف مرغ سحر و رنگ اجرا شد.
در گروه شهنازي علاوه بر پيرنياكان و نوربخش هنرمنداني چون حسن ناهيد، بهزاد بابايي، سيامك بناني، احمد رضاخواه، آرش كامور و برادران پورناظري عضويت دارند.
اين گروه قرار است در اجراي بعدي آثار داريوش پيرنياكان را اجرا كند.
در آخرين لحظاتي كه اين خبر تنظيم مي شد ، نمابري به دست ما رسيد كه از اجراي گروهي با نام سپهر در پروژه آواها و بناها حكايت مي كرد. جالب توجه اينكه سرپرست اين گروه پيرنياكان و خواننده آن هم حميدرضا نوربخش بودند.
007605.jpg

جشنواره جهاني سنتورنوازان و جاي خالي برخي سنتورنوازان نامي ايران
از جمله خبرهاي مهم ديگري كه عليرغم اهميت آن هنوز سروصدا و تبليغي براي آن صورت نگرفته است، برگزاري جشنواره جهاني سنتور در فرهنگسراي نياوران است. در اين جشنواره كه قرار است از ۱۰ تا ۱۳ شهريور در اين محل برگزار شود از ايران؛ مجيد كياني، سعيد ثابت (با همنوازي محمد اسماعيلي) از بلغارستان آنجلو مليكوف، از هند راهول شارما و شفاعت خان، از سوييس باربارا شوفر، از يونان؛ ماريوس پاپاداس، از مجارستان ويكتوريا هرنچكا، از بلاروس، كانسيارينا آنوخنيا، از اسلواكي مارتينا كريگفكا،  از چين، يانگ كين ژاهو... حضور دارند.
در اين ميان جاي چهره هايي چون پرويز مشكاتيان، پشنگ كامكار، اردوان كامكار و... چند تن از سنتورنوازان خالي است و جا داشت كه مسئولان جشنواره درباره نبود اين چهره ها توضيح قانع كننده اي به جامعه موسيقي مي دادند.

هنر
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |