دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۵۴- Sep, 1, 2003
به صورت دسته جمعي
عامل انساني
( بخش پاياني)
008680.jpg
محمد علي توحيد
ادامه گفتكو با دكتر محمد عباس زادگان در زمينه چالش هاي مديريت در جمهوري اسلامي ايران را كه ديروز از نظر خوانندگان محترم گذشت با هم مي خوانيم.

* اگر ثبت احوال و آموزش و پروش و يا شركت نفت را در نظر بگيريد. براي شما فرقي نمي كند هرچه باشد مي شود يك قدم رفت جلو...
- حتماً همين طور است چون دانش مديريت براي همين خلق شده دانش مديريت براي اين خلق نشده كه تابع شرايط بشود و الا ما اصلاً به دانش مديريت احتياج نداريم در غير اين صورت اگر بخواهيم با شرايط اجتماعي عمل كنيم كافي است براي يك سازمان يك چوپان را منصوب كنيم، يك چوپان با اندك سوادي كه دارد بلد است دو تا تلفن جواب بدهد و كارتابل را نگاه كند. دانش مديريت اين امكان را به ما مي دهد كه شرايط يك سازمان را با يك سازمان ديگر كاملاً متفاوت بكنيم و بتوانيم در آن سازمان به طور نسبي تغييراتي بدهيم.
* بودجه و نيروي انساني تأثير خودشان را دارند به هر حال يك عاملي و درصدي برايش قائل هستيد.
- حتماً هستم دقت كنيد سه دانشمند براي اثبات اين نظريه كه مي خواهم خدمتتان عرض كنم برنده جايزه نوبل شدند. آنها ثابت كردند اگر مدير و منابع انساني در سازمان خوب كار كنندعامل ابزار- امكانات و منابع مالي زمينه و شرايط را مي توانند تحت تأثير قرار دهند. آخرين كسي كه اين كار را انجام داده شولدزاست. شولدز دانشمند برجسته اي است كه ثابت كرده نقش اول در برنامه هاي توسعه ملي را منابع انساني دارند. شولدز هم تحقيقش را از اين جا شروع كرده كه پيشرفته ترين بخش ايالات متحده آمريكا بخش كشاورزي است و بزرگترين ثروت ملي را توليد مي كند. مردم ما فكر مي كنند بزرگترين ثروت ملي از راه توليد اسلحه يا صنايع در آ مريكا توليد مي شود در حالي كه ثروت ملي در بخش كشاورزي توليد مي شود. اما فقط ۳% از مردم آمريكا در بخش كشاورزي دارند كار مي كنند منتها شولدز ثابت كرده اين سه درصد داراي انگيزه هستند، علاقه مند به كارشان هستند، قدرت فكري دارند، فرهنگ كار دارند و مديران برجسته آنها را اداره مي كنند و ساير بخشها تابع اين بخش هستند. شولدز نشان داد كه منابع انساني و مديريت نقش اول را دارند و وقتي برنده جايزه نوبل شد از او پرسيدند چيزي براي گفتن داري و او سرش را در برابر مردم فرود آورد و گفت در برابر مردم چيزي براي گفتن ندارم. يكي از اشكالات ما اينست كه به محض اينكه كار برجسته مي كنيم انتظار يك پاداش همراه با هياهو داريم و انتظار داريم تمام مردم قدر بدانند و قدر بشناسند و مردم از ما تجليل كنند و فوراً ما را بازشناسند. اين ديدگاه درستي نيست. نمي خواهم بگويم كه بازنشناسند ولي اگر انگيزه كسي اينقدر ضعيف باشد يك كار مدام همراه با مشقت را نمي تواند ادامه دهد.
عرضم اينست كه نقش عامل انساني و مديريت مي تواند ساير عوامل را تحت تأثير قرار بدهد و يك تأثير خيلي جدي يا تأثير فوق العاده بزرگي را فراهم كند. فرد ديگر شول پيتر است. او انسان را به عنوان كارآفرين معرفي كرده و توضيح داده اين انسان تحول ايجاد مي كند و ساير عوامل را هم تحت كنترل درمي آورد مثل بودجه مثل امكانات و غيره. حالا آنترپرونويي يا كارآفريني يك مفهوم نسبي است ممكن است يك كسي كه در بخشي كه ده نفر كارمند دارد به طور نسبي انسان كار آفرين و آنترپرونويي باشد.
* درواقع به اين نتيجه رسيديم كه عامل انساني نخستين عامل است؟
- ساير عوامل را مي تواند خلق كند جذب كند به وجود بياورد سامان بدهد من سازمانهاي متعددي را مي شناسم كه با عوض شدن مديرش و آمدن يك مدير برجسته تر وضع به كلي تغيير كرده است. از يك سازمان مرده در حال اضمحلال به يك سازمان كارا تبديل شده است. همين در كشور خودمان حتي در كارخانه هاي مختلف اين مسئله رخ داده است. تعدادي از شاگردان خودم كه خاطراتشان را گردآوري كرده ام در يك كتاب و كتابي از تجربه آنها درست كردم وقتي وارد سازماني شدند وقتي خوب عمل كردند آن سازمان را به طور نسبي دگرگون كرده اند.
* عامل انساني درواقع مشكل ما است به اين نتيجه مي رسيم اگر مانعي سر راهمان است پيشرفت نمي كنيم رشد شاخصهاي اجتماعيمان نسبت به كشورهاي سطح خودمان محدود است. مشكل اصلي اين است كه عامل انساني درستي نداريم. حالا چه طور مي شود عامل انساني را بهبود بخشيد؟
- به نظر مي رسد چند كار مي شود براي بهبود منابع انساني انجام دهيم. اول آموزشهاي كاربردي براي منابع انساني است ما الان در دانشگاهها آموزشهاي نظريمان خيلي خوب و توسعه يافته است، در برخي از جاها از كشورهاي توسعه يافته تريم نمونه اش حضور دانشجويان ما در المپيادهاست چطور مي شود كسي در رشته رياضي- فيزيك ،شيمي از هم رديف خودش جلوتر است چون آن آزموني كه برگزار مي شود آزمون نظري است اگر همين فرزندان ما در برابر آزمون تجربي قرار بگيرند كاملاً وضع فرق مي كند نگاه كنيد آموزشهاي نظريمان خيلي خوب است. افرادمان هم خيلي تيزهوشند اما آموزشهاي عملياتي و اجرايي براي اينكه بيايند كار كنند نداريم. مثلاً آنچه را كه آموزش مي دهيم در رشته هاي مديريت آموزشهاي نظري است و مجموعه اي از كارگاههاي آموزشي- كارورزيها- رفتن زير بار روش استاد و شاگردي جايش به شدت در برنامه هاي ما خالي است. مراكز تربيت نيروي انساني هم كه در كشور داريم براي آموزشهاي كوتاه مدت آنها هم همان نقش معادل دانشگاه را در سطح ديگر بازي مي كنند و آموزشهاي عملياتي كمتر داريم. دوم اينكه انگيزه هاي قوي تر را بايد در افراد ايجاد كنيم. انگيزه هاي ما هم درواقع محدود شده به حقوق و مزايا، اين عنصر خيلي خطرناكي است. روحيه اعتقاد به پيشرفت به كشورخواهي- مليت دوستي ،آئين دوستي و اعتقاد مسلم ما به مباني اقتصادي خودمان. اين بايد در محيط هاي آموزشي تدريس بشود يادگيري و تشديد بشود. مع الوصف برخي از اساتيد ما به دانشجويان ما روحيه نااميدي و تيرگي را منتقل مي كنند و چون خودشان از شرايط زيست ناخرسندند اين ناخرسندي را در آموزه ها به جوانها منتقل مي كنند من اين كار را در حد خيانت نسل بعدي مي بينم. من نمي گويم حقايق را از نسل بعدي پنهان كنيم. نمي گويم يك تصوير غيرواقعي و اتوپيايي به نسل بعدي بدهيم، نمي گويم نسل بعدي را بي خودي اميدوار كنيم اما نقاط اميدواري بسياري را داريم كه مي توانيم نسل بعدي را بهش دلخوش كنيم، خرسند كنيم و شيوه زندگي را آموزش بدهيم. عامل سوم راهبري اين نيروي انساني است. اگر شما نيروي انساني كارآمد را بدهيد به كسي كه فاقد شايستگي است نمي تواند آن نيرو را به جاي مناسب ببرد و آن را مي برد به دره، بنابراين لازم است انتخاب مديران ما مبتني بر شايستگي باشد اگرچه شعارش مطرح شده ولي عملاً سازوكارش تدوين نشده است و براي انتخاب شايستگان هنوز الگوي خيلي خوبي نداريم و در نتيجه خيلي از افراد شايسته شايستگيشان مي ميرد و دچار انفعال و نااميدي مي شوند اين سه نكته به نظر من در رهبري نيروي انساني مؤثر است.
* در ايران درواقع دو تا اصطلاح بين مردم رايج است يكي هركه كار نكند پاداش بيشتر مي گيرد، در ميان افراد و خانواده ها نيز به عنوان يك فرد ايده آل كسي مطرح مي شود كه كار نمي كند و پول درمي آورد يعني كار نكردن بهتر از كاركردن است.
- به نظر مي رسد در بخش اول كساني كه كار نمي كنند و پاداش مي برند متكي هستند به رابطه يا متكي مي شوند به ظاهر يعني سروزبان خوب دارند- قدرت ارتباطي خوب دارند قدرت گزارش دهي خوب دارند نه اينكه اصلاً كار نمي كنند و يك مديري پيدا مي شود و بهش جايزه مي دهد بلكه مديران به علت مشغله شان كسي كه كمتر مي دود و كار ديگران را به نام خودش عرضه كند ناكارآمد است اما زبان و بيانش خوب است، تعريف كردن و تمجيد كردنش خوب است ومدير را نمي رنجاند ممكن است مورد توجه واقع شود. بله اين يكي از دردهاي ما است. اما گمان نمي كنم عموميت داشته باشد. نبايد يك مورد را به قاعده تبديل كنيم. ظاهراً اين اخلاق شده كه يك حادثه يا يك جزء را آنقدر تعميم بدهيم كه بشود يك قاعده. در بخش دوم آن نكته اي كه زود پولدار مي شوند آنها از يك رانت ويژه استفاده مي كنند. اما تعداد كساني كه بدون بهره برداري از دانش و توانايي و مهارت خودشان ناگهان ثروت كلاني به دست بياورند در طبيعت جامعه نيست.
* منظورم اين است كه تفكر غالب مردم اينست كه بدون كار كردن مي شود پولدار شد آيا نبايد اين تفكر تغيير كند؟
- نه ما بايد ياد بدهيم كه يك پديده جزيي را تبديل نكنند به يك قاعده عمومي. اكثر جاها ما افرادي را داريم كه دانش دارند توانايي دارند امكانات دارند و افراد موفقي هستند. چقدر افراد موفق داريم به خاطر مهارتشان ثروتمند شدند و وضع ماليشان خوب است. چقدر استاد دانشگاه داريم كه به خاطر مهارت توانسته اند كار كنند. چقدر ايرانيان خارج از كشور داريم كه هيچ رابطه اي با هيچ جا نداشته اند و به دليل مهارتشان  توانسته اند موفق شوند. چقدر مدير داريم كه در سمت سياسي اجتماعي كشور كه آقازاده نبودند به منابع قدرت وابسته نبودند و در سايه توانايي هاي خودشان توانسته اند موفق شوند. اكثر مديران اين كشور هم به دليل توانايي هايشان تا اينجا آمده اند و تحت لياقتهاي خودشان البته يك اقليتي پشتيباني هايي داشته اند و از آن پشتيباني ها استفاده كردند. اين را بايد براي جوانها توضيح بدهيم كه اين قاعده عمومي ماست ولي متأسفانه يك بحران و تنگنا هست و حرفتان در اين مورد درست است.
* در بخشهاي فرهنگي اجتماعي سياسي مديران مختلف داريم .در ايران يك دانشجو كه مي خواهد رشته انتخاب كند براساس علاقه اش اينكار را نمي كند براساس چيزي كه مي تواند يا شرايط بهش تحميل مي كند رشته انتخاب مي كند. در سطح مديران ما هم اين اتفاق مي افتد كه كسي كه فرهنگي است مي رود در بخش اقتصادي كسي كه سياسي است مي رود در بخش ديگر درواقع تصميم وانتخاب براساس علائق و توانايي ها نيست بلكه براساس اتفاق و حادثه است.
- به نظر مي رسد اگر من بتوانم چند نكته را تقسيم كنم براي سؤال شما خوب است. نكته اول اينست كه ما غالباً براي ديگران زندگي مي كنيم نه براي خودمان، يا براي دلمان و وجود خودمان و به قضاوت ديگران در مورد زيست خودمان بيش از حد لازم بها مي دهيم. اين با فرهنگي كه بايد به تدريج ياد بگيريم متفاوت است. مردمسالاري به اين معني نيست كه فقط گفتار و بيانمان آزاد باشد، يك بخش آن اينست كه هر كسي بتواند زيست خودش را خودش انتخاب كند. نحوه بهره برداري را خودش انتخاب كند. از زندگي فقط براي حقوق بهره برداري نكنيم. به عبارت ديگر چيزي كه حقوق ومزاياي ما را مي سازد حقوق و مزاياي ما نيست، علائق ماست نحوه بهره برداري از زيست است. چقدر كارمند مي شناسيم وقت اضافه دارند ولي نمي توانند از آن استفاده كنند. مثلاً تئاتر بروند به سينما بروند نقاشي بكشند.... و از زيست لذت ببرند.
يك بن بست فرهنگي داريم كه به خاطر ديگران زندگي مي كنيم و به خاطر ديگران رشته يا شغل انتخاب مي كنيم. چون از ديدگاه ديگران برخي از شغلها خوب و برخي فروتر است. غالباً به دليل و خاطر قضاوت ديگران شغل انتخاب مي كنيم.

حباب ژاپني
008695.jpg
برگردان: مونا مشهدي رجبي
منبع: اكونوميست
بازار سهام ژاپن دوباره رشد خود را آغاز كرده است. اما به گفته مسئولان ژاپني اين وضعيت مشابه وضعيت چندين سال گذشته در اين كشور، است. برخي عقيده دارند رشد بازار سهام مثل حبابي است كه به زودي از بين مي رود، همانطور كه بارها اين اتفاق افتاده است.
در ۱۵ سال اخير در اقتصاد ژاپن تحولات بسياري صورت پذيرفته است، اما تنها چيزي كه اين كشور هيچ گاه تجربه نكرد يك رشد پايدار اقتصادي بود. طبق آمارهاي در دسترس نرخ سهام «نيكي» در اواخر آگوست ۲۰۰۳ به ده هزار و سيصد رسيد. اين مسأله موجب دلگرمي و خوشحالي مسئولان شد چون آخرين باري كه سهام نيكي به رقم ده هزار رسيده بود اواخر جولاي سال ۲۰۰۲ بود و بعد از آن كشور با ركود بازار سهام مواجه شد. اهميت مسأله زماني روشن مي شود كه بدانيم بازار سهام ژاپن اين بار در سه دوره متوالي رشد داشته است. اما با در نظر گرفتن وضعيت سهام نيكي در گذشته زياد هم اميدوار نخواهيد شد زيرا نيكي در گذشته حتي به ۳۸ هزار هم رسيده بود و مسلماً مقدار اخير در مقايسه با مبلغ پشين آن بسيار اندك است. اين ماه دولت ژاپن گزارش داد توليد ناخالص داخلي اين كشور در شش دوره معين متوالي رشد داشته است. خبرگزاري ژاپن افزوده است، توليد ناخالص داخلي اين كشور امسال براي دومين بار ۳/۲ درصد رشد داشته است. خوشبختانه رشد اقتصادي ژاپن در اين دوره مطابق پيش بيني ها بود. محققان اعلام كردند، نرخ رشد اقتصادي كنوني در ژاپن معادل رشد اقتصاد آمريكا در همين دوره است سخنگوي سازمان همكاري توسعه و اقتصاد گفت: اقتصاد ژاپن در نيمه دوم سال نيز به رشد خود ادامه مي دهد.
نتايج بررسي ها نشان مي دهد، دليل رشد اقتصاد ژاپن در نيمه اول ۲۰۰۳ افزايش صادرات و كاهش هزينه هاي دولتي بود اما ادامه اين روند به تنهايي موجب رشد در نيمه دوم سال نخواهد شد و احتياج به همكاري و هماهنگي بخش هاي ديگر كشور دارد.
مسئولان ژاپن اعلام كردند: تجارت ژاپن در نيمه دوم سال ۳/۱ درصد و مصرف بخش خصوصي ۳/۰ درصد در اين كشور افزايش يافته است. در سه ماهه دوم سال قيمت ها ۲/۱ درصد كاهش داشته است كه كمتر از سه ماهه اول سال بوده است، اما بازهم نشان دهنده تزلزل و اخلال در روند فعاليت هاي اقتصادي ژاپن است. وضعيت ژاپن بسيار بحراني است زيرا توليد افزايش مي يابد اما ارزش كالاهاي توليدي اين كشور روز به روز كمتر مي شود. تحقيقات نشان مي دهد روند بازسازي اقتصاد ژاپن ۲ سال طول مي كشد و اين مدت براي كاهش نرخ ركود قيمت ها و مقابله با افزايش بيش از حد ظرفيت توليد كشور صرف خواهد شد.
محققان اعلام كردند: به دليل كاهش قيمت ها در ژاپن و نيز كاهش نرخ بهره و رسيدن اين نرخ به حدود صفر، ژاپن در دام نقدينگي گرفتار آمده است. مردم در اين وضعيت نابسامان اقتصادي به حفظ پول خود مي پردازند. زيرا با كاهش مداوم قيمت ها ارزش پول در دست آنها روز به روز بيشتر مي شود. آنها ترجيح مي دهند پول هاي خود را در فعاليت هاي اقتصادي سرمايه گذاري نكنند. حتي خرج كردن پول هايشان را هم تا زماني كه اين روند كاهشي متوقف نشود به تعويق مي اندازند. مردم عقيده دارند قيمت ها دوباره افزايش پيدا مي كند و به اين ترتيب سرمايه گذاري در بخش هاي مختلف براي آنها سودآور نخواهد بود. مردم مي گويند سياست هاي پولي ژاپن بسيار تأثيرپذير است و با تغيير شرايط تغيير خواهد كرد. مسئولان بانك ملي ژاپن به دستور وزير اقتصاد اين كشور اقدام به خريداري ۷۴ ميليارد دلار ارز خارجي خصوصاً دلار آمريكا كرده اند. به گفته مسئولان اين كار موجب حفظ ارزش ين در اين سال خواهد شد. آنها مي گويند، بانك ملي ژاپن بهاي اين خريد دلار را با فروش اوراق قرضه دولتي و چاپ مقدار بيشتري پول تأمين خواهد كرد. اقتصاددانان اين وضعيت را مداخله ناكارآمد نام گذاري كرده اند. يعني بانك بدون تغيير سياست عرضه پول، ارزش ين را در سطح جهان افزايش مي دهد. يعني در نظر دارد دلارها را با پول هايي كه اضافه بر برنامه چاپ مي كند بخرد و با افزايش عرضه پول در كشور به حفظ و افزايش موقعيت رقابتي ين در بازار بپردازد. آلن ملتزر، اقتصاددان و استاد دانشگاه اصرار دارد ژاپن اين كار را ادامه دهد. وي با بررسي وضعيت ژاپن گفت: آمريكا در سال ۱۹۳۸ در دام نقدينگي گرفتار شده بود. اين كشور با اجراي سياست هاي پولي جديد توانست بحران را پشت سر بگذارد.
آمريكا جريان ارز ورودي به كشور را از طريق افزايش مبادلات پولي با كشورهاي مختلف افزايش داد و توانست با اين روش بحران را با موفقيت پشت سر بگذارد. در اين شرايط بحراني، انتخابات هم مشكلي بزرگ براي ژاپن است. جونيچيرو كويزومي نخست وزير ژاپن بايد منتظر نتايج انتخابات ماه آينده باشد. وي براي رهبري حزب ليبرال دموكرات ژاپن نامزد شده است. آمار نشان مي دهد آراي موافق او ۵۰ درصد بوده است كه تمام اين رأي ها از جانب حزب ليبرال دموكرات به او داده شده است نه مردم عادي. كويزومي خواهان حفظ محبوبيت و شهرتش بين مردم است در حالي كه عضويت در حزب او را در حصاري قرارداده كه مسلماً انجام هر دو كار همزمان با هم امكان پذير نيست.
يك راه موفقيت او اين است كه براي كارهاي عمومي (فعاليت هاي موافق منافع عامه مردم) سرمايه گذاري كند. وي براي راه انداختن چرخ هاي اقتصاد كشور، معادل ۱۴۰ درصد توليد ناخالص داخلي كشور را از بخش عمومي قرض گرفته است و قول داده هرچه سريعتر آن را جبران كند. رقيب وي شيزوكي كامايي است كه خواهان ادامه وضعيت موجود است. اما شواهد نشان مي دهد مشكل اصلي جامعه ژاپن كاهش نرخ بازگشت سرمايه ها است.
اين مسأله موجب شده هيچ يك از رقبا توانايي طرح و اجراي يك سياست پولي مناسب را نداشته باشند. يكي از مسئولان اعلام كرده است: بدهي هاي ژاپن خيلي بالاست و اين موجب نگراني است. اما اگر بازهم در بخش عمومي سرمايه گذاري شود، ميزان هزينه ها و بدهي هاي كشور روز به روز افزايش مي يابد. اين رقابت به ضرر كشور تمام خواهد شد. وي معتقد است: طراحان اين سياست جديد در نظر دارند با افزايش نرخ ماليات هزينه ها را جبران كنند، در حالي كه اين كار تنها موجب ايجاد بحران هاي بيشتر مي شود. آدام پوسن، اقتصاددان مؤسسه بين المللي اقتصادي در آمريكا مي گويد: افزايش بدهي دولتي به دليل كاهش درآمد ژاپن است نه افزايش هزينه ها. كارشناسان عقيده دارند ژاپن نياز به سياست هاي پولي تازه اي دارد. اما اين كشور بيشتر از سياست هاي پولي تازه نيازمند سياستگذاران خلاق است. اقتصاددانان بسياري پيشنهاد كردند ژاپن براي حل بحران كنوني ماليات مصرف كنندگان را كاهش دهد. اين موجب مي شود مصرف كنندگان براي مصرف بيشتر تشويق شوند. مسلماً مصرف بيشتر معادل انجام مبادلات پولي و كالايي بيشتر در جامعه است. علاوه براين آنها اطمينان مي يابند وضعيت مالي دولت در آينده اي نزديك بهبود يابد. در اين وضعيت آقاي كويزومي بايد مسئول بانك ملي ژاپن را قانع كند كاهش ماليات ها را با چاپ پول بيشتر جبران نمايد. مسأله بحراني ژاپن اين است كه انتشار اخباري اميدوار كننده در مورد اقتصاد ژاپن موجب بهبود شرايط براي قانونگذاران و سياستمداران خواهد شد.

ديدگاه
موتور اقتصاد آسيا
منبع: پيپل ديلي.
برخي اقتصاددانان بر اين باورند كه با ركود اقتصادي ژاپن، چين اين توانايي را دارد كه به يك مركز قدرت و پايگاه استوار براي رشد اقتصادي آسيا تبديل شود. از آنجا كه رشد اقتصادي اين كشور روي پيشرفت اقتصادي كل آسيا تاثيرگذار است همه كشورهاي آسيا از اين وضعيت سود خواهند برد و اقتصاددانان برآورد مي كنند چين موتور رشد اقتصادي آسيا شود.
هانگ يپينگ، نايب رئيس تحليل گر اقتصادي بزرگ آسيا- پاسيفيك مي گويد: مسلماً با پيوستن چين به سازمان تجارت جهاني وضعيت اين كشور بهبود خواهد يافت و اين بهبود وضعيت روي ارتقاء سطح زندگي تمام ملل آسيايي تاثيرگذار خواهد بود البته تاثيري كه روي چين خواهد گذاشت بسيار چشمگيرتر از ملل ديگر است.
در دهه آينده، چين بالاترين سرعت رشد اقتصادي در جهان را خواهد داشت و به زودي به يكي از بزرگترين بازارهاي دنيا تبديل خواهد شد. هونگ  گفت: اين اتفاق يك فرصت استثنايي در اختيار ديگر كشورهاي آسيا مي گذارد تا با استفاده از اين موقعيت روند رشد اقتصادي را سريعتر طي كنند.
وي ادامه داد: فرض كنيد رشد اقتصاد چين طي ۲۰ سال آينده ۵/۷ درصد باشد و رشد اقتصادي دنيا ۵/۳ درصد. در اين صورت سهم چين از توليد ناخالص جهاني ۸ درصد خواهد بود. اين رشد چشمگير است و تاثير زيادي روي اقتصاد جهان خواهد گذاشت.
تحقيقات اخير نشان داده است: تاثير اقتصاد چين و ژاپن روي قاره آسيا آنقدر زياد خواهد شد كه مجالي براي مداخله و تاثير آمريكا نمي گذارد.
با اين وجود هونگ  عقيده دارد آمريكا با سرمايه گذاري در منطقه و صادركردن توليدات خود تلاش مي كند تاثير مستقيم و زيادي روي اقتصاد آسيا داشته باشد و تسلط روي اين بازار بي كم وكاست را روز به روز افزايش دهد.
وي ادامه داد: حداقل تا نيم قرن آينده آمريكا همچنان يك قدرت جهاني خواهد بود، سياستهاي دنيا را طراحي خواهد كرد و اقتصاد جهاني را تحت كنترل خواهد داشت.
008685.jpg

اما چين در پي رشد اقتصادي خود تنها خواهد توانست جايگزين ژاپن شود و به عنوان موتوري براي رشد اقتصادي آسيا تلقي گردد.
همانطور كه ركود اقتصادي ژاپن طي دهه گذشته مشكلات اقتصادي زيادي براي كشورهاي آسياي شرقي ايجاد كرده بود رشد كنوني چين نيز تاثير مثبتي روي كل ملل آسيايي خواهد داشت. اقتصاددانان عقيده دارند افزايش بدهي هاي ژاپن موجب ركود اقتصادي منطقه شده است و با ادامه اين روند به تدريج قدرت اين پايگاه نيرومند آسيايي كاهش خواهد يافت.
اگر چه در سال ۱۹۸۰ سهم ژاپن از توليد ناخالص داخلي جهان ۹/۱۲ درصد بوده است اما مواجه شدن اين كشور با ركود اين سهم را بسيار كاهش داده است.
هونگ  ادامه داد: پيوستن چين به سازمان تجارت جهاني فرصتي مغتنم براي كشورهاي آسيايي است تا پايه هاي اقتصاد خود را روي اين رشد جمعي اقتصادي پايه گذاري كنند. اما اول بايد اصلاحات لازم در اقتصاد داخلي كشورهاي مختلف صورت بگيرد تا توانايي استفاده از فرصتها را داشته باشند.
يونگائو- اقتصاددان عقيده دارد: رشد اقتصاد چين پس از پيوستن به سازمان تجارت جهاني موجب بازسازي اقتصاد داخلي منطقه و اقتصاد كشورهاي اطراف خواهد شد.
وي گفت: عضويت چين در سازمان تجارت جهاني فرصتهاي سرمايه گذاري خارجي و تجارت را از ديگر كشورها نخواهد گرفت. در مقابل واردات كالا به داخل چين با قيمت ارزان موجب به حركت درآمدن بازار آسيا مي شود.
در واقع پس از پيوستن چين به سازمان تجارت جهاني اين كشور بيشتر از اينكه صادركننده باشد واردكننده خواهد بود و اين مساله موجب به حركت درآمدن چرخهاي اقتصادي كشورهاي توليدكننده و صادركننده كالا خواهد شد، زيرا يك بازار مناسب براي كالاهاي خود پيدا خواهد كرد.
وي ادامه داد: با كمك اصلاحات اقتصادي ايجاد شده در اقتصاد چين در اثر اجراي برنامه هاي مصوب سازمان تجارت جهاني و استفاده از نيروي كار ارزان اين كشور خواهد توانست به توسعه برخي از صنايع فعال در كشور خود بپردازد و علاوه بر آن ايجاد چند صنعت جديد را هم در برنامه كار خود قرار دهد.
هونگ در مورد سرمايه گذاري مستقيم خارجي در چين گفت: عضويت در سازمان تجارت جهاني موجب ايجاد يك جريان مالي به داخل كشور خواهد شد خصوصاً در بخش مالي و صنايع موجود در كشور كه همين مسئله صنايع چين را پيشرفته تر از پيش مي كند و به رشد بيشتر كشور كمك خواهد كرد.

سايه روشن اقتصاد
ازبيكاران خجالت مي كشم
008675.jpg

عضو كميسيون اقتصادي مجلس گفت: هر وقت به شهرستان مي روم سيل جوانان بيكار در خيابانها مرا به ياد تظاهرات مي اندازد و من از آنها خجالت مي كشم. وضعيت نامناسب اقتصادي اكثر خانواده ها نشان از عدم رضايت از عملكرد دولت دارد.
رحمان نامجو در گفتگو با خبرگزاري فارس افزود: اقدامات انجام شده براي رفع بيكاري، رضايت مردم را جلب نكرده است و گرچه، كارهاي زيربنايي خوبي انجام شده، اما توزيع آن در مناطق مناسب نيست.
وي افزود: كرمان و يزد كه استعداد  آباداني نداشتند، پيشرفت كردند؛ اما حاشيه كشور كه استعداد بيشتر داشت، عقب ماند.
نماينده بوكان سرمايه هاي داخلي را براي پيشرفت اقتصادي كافي ندانست و گفت: بايد مشكلات اقتصادي و قضايي سرمايه گذاران حل شود و شرايط جلب سرمايه خارجي فراهم شود. الان نيروي كار ارزان در كشور وجود دارد، سرمايه گذار خارجي هم دنبال آن است.
وي افزود: سرمايه گذاران خارجي حاضر به كار در ايران مي باشند، اما مشكلات اداري آنها را آزار مي دهد.
وي خدمات رساني دولت به روستاها مانند برق رساني، لوله كشي آب و گاز و كارهاي زيربنايي را مناسب دانست و گفت: اما هنوز چشم انداز روشني در كل كشور وجود ندارد. مثلا در برخي مناطق مانند كردستان هنوز مشكل اعتياد و وجود مدارس سه شيفته وجود دارد.
وي با بيان اين كه اداره امور اقتصادي كشور نياز به مديريت دارد، گفت: هنوز كارها به كاردان سپرده نشده است. امكانات زيادي وجود دارد اما برخي مديريتها مناسب نيست كه اين امكانات را شكوفا كند.
نامجو گفت:  الان جامعه به جاي داشتن قشر متوسط بزرگ دو قطبي شده و حدود ۲۰ درصد آن در وضع بسيار خوب و ۸۰ درصد ضعيف مي باشد. قشر متوسط ديگر وجود ندارد.
فرانسه در بحران
008690.jpg

«ژان  پير رافرن » نخست  وزير فرانسه  روز چهارشنبه  براي  ديدار و گفت  وگو با مسئولان  كميسيون  اروپا در مورد بحران  اخير اقتصادي  اين  كشور و شرايطي  كه  مقامهاي  فرانسوي  آن  را استثنايي  توصيف  كرده اند راهي  بروكسل شد.
كمك  اضطراري  كميسيون  اروپا به  پاريس  براي  جبران  خسارات  ناشي  از خشكسالي  كم  سابقه  اخير فرانسه  و تشريح  شرايط ويژه  اقتصادي  سال  جاري  اين  كشور، دو محور اساسي  مذاكرات  «رافرن » با مقامهاي  كميسيون  اروپا است .
كميسيون  اروپا پيش  از اين  و در اوج  بحران  گرماي  شديدي  كه  در دو هفته  نخست  ماه  جاري  ميلادي  فرانسه  را در برگرفت  موافقت  خود را با اعطاي  تسهيلاتي به  پاريس  براي  مقابله  با اين  بحران  به  ويژه  در بخش  كشاورزي  اعلام  كرده بود.
اين  كميسيون  با در نظر داشتن  مشكلات  پيش  بيني  نشده  اعضاي  خود، توانايي اعطاي  تسهيلاتي  چون  اعطاي  وام ، كم  كردن  بهره  وام هاي  پرداختي  و يا تمديد وام  را به  اين  اعضا دارد.
بر همين  اساس  دشواري  چنداني  در محور نخست  مذاكرات  نخست  وزير فرانسه  با«رومانو پرودي » رئيس  كميسيون  اروپا و ديگر مسئولان  اين  كميسيون  پيش بيني نمي شود.
با اين  همه  شرايط اقتصادي  دشوار فرانسه  و افزايش  پيش بيني  نشده  كسري بودجه  اين  كشور در سال  مالي  ۲۰۰۴ - ۲۰۰۳، مشكلاتي  جدي  براي  پاريس  و همچنين  كميسيون  اروپا رقم  زده  است .
بنا بر قوانين  كميسيون  اروپا كه  بر پايه  پيمان  «ماستريخت » در مورد وحدت پولي  اروپا استوار است ، كشورهاي  منطقه  «يورو» كه  پول  واحد اروپايي  در آن جريان  دارد، بايد سياست گذاري  هاي  پولي  و مالي  خود را به  گونه اي  تنظيم كنند كه  كسري  بودجه  آنان  از سه  درصد تجاوز نكند.
فرانسه  به  عنوان  يكي  از موثرترين  كشورهاي  عضو «منطقه  يورو» از سال ۱۹۹۹ (زمان  اجراي  پيمان  ماستريخت ) تاكنون  همواره  عملكردي  مثبت  در ترازكميسيون  اروپا و اجراي  تعهدات  خود نسبت  به  قوانين  مصوب  اين  كميسيون  داشته است .
اما به  نظر مي رسد با افزايش  پيش  بيني  نشده  كسري  بودجه  فرانسه ، سال ۲۰۰۳ ميلادي  نخستين  چالش  جدي  را بين  پاريس  و كميسيون  اروپا شاهد باشد.
پيش  بيني  كارشناسان  اقتصادي  در فرانسه  از كسري  بودجه اي  نزديك  به  ۴درصد براي  اقتصاد اين  كشور در پايان  سال  جاري  ميلادي  خبر مي دهد.
رقمي  كه فاصله اي  مشخص  و غيرقابل  ترميم  با معيارهاي  كميسيون  اروپا و مصوبات  پيمان «ماستريخت » دارد.
در حقيقت  بحران  اقتصادي  كنوني  فرانسه  هم  اكنون  با گذر از سطح  ملي  دراين  كشور به  كميسيون  اروپا نيز رسيده  است  و اين  كميسيون  اروپاست  كه  درنهايت  بايد براي  چگونگي  برخورد با مشكلات  يكي  از موثرترين  اعضاي  خود تصميم  بگيرد.

اقتصاد
ادبيات
انديشه
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |