دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۵۴- Sep, 1, 2003
مدارس خاص- بخش دوم
مشاركت تحصيلي با والدين
زير ذره بين
ما مطلقاً در گزينش دانش آموزان، به بحث مالي تكيه نداريم و در بين دانش آموزان اينجا از ايتام، خانواده هاي مستخدمان مدارس و فرزندان كارگران هم كساني را داريم. حتي مؤسسه به طور غيرمستقيم به خانواده ها كمك مي كرده است. چون احساس مي كرديم سفره، مال امام زمان(عج) است و هر دانش آموزي كه استحقاق آن را داشته باشد، بايد سر سفره بنشيند و استفاده كند.
008730.jpg
ديروز نخستين بخش از گزارش «مدارس خاص» كه به گفت وگو با مسئولان برخي از مدارس غيرانتفاعي و خاص تهران اختصاص داشت، در همين صفحه به چاپ رسيد.
امروز در بخش دوم گزارش، برخي از ساير ويژگي هاي اين مدارس را تشريح خواهيم كرد. همانطور كه بخش اول نيز ذكر شد، به جاي اسامي پاسخ دهندگان به هريك از پرسش ها، نام مدرسه را قيد كرده ايم. اسامي شركت كنندگان در گفت وگوها و مسئولان پاسخگو به پرسش ها و نيز شاخصه هاي اصلي اين مدارس ديروز به تفصيل درج شده بود.

محرم حيدري
* چه كارهايي را مي توانيد اينجا انجام بدهيد كه در مدرسه دولتي نمي توان انجام داد؟
- رفاه: گزينشي كه در مدارس غيرانتفاعي هست، در مدارس دولتي نمي توان انجام داد. آنجا ثبت نام براساس دستورالعمل هاي منطقه انجام مي شود.
- مدرسه امام خميني(ره): در زمينه مسايل آموزشي، شايد نتوان كاري را كه اينجا انجام مي دهيم، در مدرسه دولتي همه اش را انجام داد. عامل مؤثر در مسايل آموزشي، دانش آموز است. تركيبي كه در كلاس هاي مدارس دولتي شكل مي گيرد، يك تركيب ناهمگون است؛ دانش آموز مردودي، افتاده، ضعيف، مشكل دار به لحاظ اخلاقي و رفتاري و چه بسا دانش آموز قوي و متوسط. وقتي چنين مجموعه اي در كلاس شكل مي گيرد، معلمي كه سركلاس مي رود، بايد هنرمند باشد تا بتواند آن كلاس را به خوبي اداره كند. معلم اگر مطلب را سنگين بگويد، جمع كثيري از دانش آموزان اصلاً متوجه نمي شوند. مطلب را سبك بگويد، به نوعي به دانش آموز توانمند ظلم شده و اين، ظلم مشهودي است. مدارس دولتي هرساله از دوره راهنمايي تعداد كثيري دانش آموز معدل ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ را جذب مي كنند. ولي اگر آنچه را كه از پيش دانشگاهي و دبيرستان خارج مي شود، بررسي كنيد، مشاهده مي كنيد كه چه تعداد از ايشان موفقيت دارند؛ تعدادي فارغ التحصيل ناتمام هستند، برخي به زحمت خود را به سال سوم يا پيش دانشگاهي مي رسانند و معدودي دانش آموز راه پيدا مي كنند به آموزش عالي و مختصر دانش آموزاني هم در رشته هاي مناسب پذيرفته مي شوند.
اين موضوع، ناشي از آن است كه دانش آموز سر كلاس، دانش آموز توانمندي بار نيامده و علتش را گفتم. ما اعتقاد داريم پشتوانه دبير سر كلاس، كادر اجرايي مدرسه اعم از مدير، معاون آموزشي، معاون اجرايي و... است و همه اين ها به نوعي ضمانت اجرايي كار دبير را به عهده دارند و اگر نتوانند مدرسه را به خوبي سامان بدهند، به خوبي منظم كنند، ارتباط بين مدرسه و خانواده را برقرار كنند و كاري را كه معلم سركلاس ارائه مي دهد، در مدرسه كنترل كنند، نتيجه زحمت معلم به هدر خواهد رفت. اگر از دبير مدرسه امام خميني(ره) سؤال كنيد كه چه نقشي را براي دفتر قايل هستيد مي گويد ۶۰ درصد كار با دفتر مدرسه است و ما هرگونه مشكلي را اعم از تربيتي و تحصيلي، با خانواده ها در ميان مي گذاريم و تبادل نظر داريم. چه بسا دانش آموزاني را كه ما جلسات متعددي را با خانواده اش داريم و كارش را به طور جدي رسيدگي مي كنيم.
* پس مشاركت شما با اوليا در ابعاد غيرمالي، خيلي بيشتر است؟
- مدرسه امام خميني(ره): اصلاً در اين مدرسه، مي توان گفت به نوعي ارتباط مالي وجود ندارد. ما در قبال ارتباطي كه با اوليا داريم، اصلاً توقع مالي از ايشان نداريم. اما به طور جد اوليا را در زمينه مسايل آموزشي و تربيتي دخيل مي كنيم و برايشان توضيح مي دهيم و از آنها توضيح مي خواهيم.
* چقدر مدرسه مي تواند روي اين مسائل مانور بدهد؟
- مدرسه امام خميني(ره): در وضعيت بحراني فعلي، شما اگر دانش آموز را رها كنيد؛ به اين اميد كه معلم در سر كلاس كارش را انجام مي دهد، قطعاً نتيجه اي نخواهيد گرفت و اگر مدرسه فعال برخورد كند و هر روز وظايف، به شكل مثبت از دانش آموز خواسته شود و مسايل به او بازگو شود، اين مي تواند موفقيت كار را به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال ما سالي ۶ الي ۷ مورد كارنامه به خانواده ها مي  دهيم، آن هم نه اينكه كارنامه را بدهيم دست دانش آموز برود منزلش يا در يك جلسه عمومي يا دم در مدرسه بگيرد و برود. اولياي دانش آموز را مي خواهيم، كارنامه را جلويش مي گذاريم، برايش تشريح مي كنيم، درس به درس تغييرات نمره اش را نسبت به گذشته تشريح مي كنيم. علتهايش را از نظر خودمان مي گوييم و نظر اولياي دانش آموز را هم مي گيريم. در اين جلسه خصوصي، وقتي ما اينها را تشريح كرديم و ضمانت اجرايي داشتيم، يعني خانواده پشت سر ما بود به عنوان مراقبت و در ماه بعد و توضيح بعد و خواسته هاي بعدي هم با هم ميسر شد، اين گونه مي توان هم جلب مشاركت كرد و هم دانش آموز را به نوعي تحت كنترل و برنامه آورد.
* وظيفه اطلاع رساني به خانواده ها با كيست؟
-مدرسه امام خميني(ره): شكل اداره مدرسه ما متفاوت با مدارس ديگر است. ما اينجا براي هر پايه، يك مسئول داريم. پايه اول و دوم يك مسئول دارد و پايه سوم و پيش دانشگاهي هم يك مسئول. اين مسئول، مسايل آموزشي دانش آموز را سامان مي دهد و هماهنگي با معلم، هماهنگي با مدرسه و رسيدگي به وضعيت تحصيلي دانش آموز از وظايف اوست.
* مسئول تعريف ديگري از معاون هست يا شما معاون هم داريد؟
- مدرسه امام خميني(ره): نه همان معاون است. مي گوييم مسئول پايه اول و دوم و معاون مدرسه. مسئول پايه سوم و پيش دانشگاهي و معاون مدسه. ولي اينها ديگر در كار اجرايي دخالت نمي كنند. فردي هم به عنوان ناظم و يا معاون اجرايي داريم كه كارهاي مربوطه را انجام مي دهد. آنچه كه تحت عنوان مشاوره در سازمان آموزش و پرورش مطرح است، شايد در مدرسه ما خيلي كاربرد نداشته باشد، چرا كه عموم دوستاني كه در كار مشاوره هستند، با سازمان كاري ما، كه بچه ها را به دانشگاه مي فرستد، عموماً آشنايي ندارند. مشاور مدرسه ما، بايد پيش زمينه هاي كنكور را بشناسد، درس رياضي را خوب بشناسد تا بتواند خوب از دانش آموز توضيح بخواهد و در ادامه بتواند به خوبي راهنمايي كند ودر آخر هم انتخاب رشته كند كه يك كار كارشناسي و پيچيده اي است. لذا اين افرادي كه آن مسئوليتها را به عهده دارند، از ابتدا تا انتها دانش آموز را كنترل و راهنمايي مي كنند و ارتباط با اوليا هم در اين زمينه با اين افراد است.
* نقاط قوت يك مدرسه نمونه دولتي نسبت به مدارس عادي چيست؟
- نمونه دولتي رشد: افرادي كه از بيرون به مدرسه اي كه اسم نمونه را دارد، نگاه مي كنند؛ انتظارات و توقعات خاصي دارند و بچه هايي هم كه متقاضي ورود به اين گونه مدارس هستند، خودشان هم با يك انگيزه بالاتري وارد مي شوند. همكاراني هم كه وارد اين مدارس مي شوند، احساس مي كنند بايد يك فعاليت ويژه اي انجام بدهند. همين امر، فضا راتا حدود زيادي آماده مي كند تا فعاليتهاي ويژه اي را انجام بدهيم. كساني كه اينجا هستند بايد و مجبورند به يك شكل ديگر مسايل را نگاه كنند،ديد ديگري داشته باشند و به هر حال تغييرات، تحولات، مسايل روز و پيشرفتهاي علمي و تكنولوژي را از نظر دور نداشته باشند و براساس آنها برنامه ريزي كنند.
* در ثبت نام دانش آموزان بر بحث هاي مالي، چقدر تأكيد و اصرار داريد؟
- علوي: اسم مدرسه ما غيرانتفاعي است، ولي هنوز كه هنوز است ما از بابت شهريه، هيچ اجباري نداريم. كسي كه تمكن دارد، خرج بچه اش را مي دهد؛ كسي هم كه ندارد، ما درصدد هستيم و تهيه مي كنيم و هر سال هم ما از بابت بودجه و امور مالي خيلي كسري داريم. اينجا نه يك بنگاه تجاري است نه يك شركت تجاري. اينجا بنگاهي است كه اصل و اساس آن بر اين بوده كه انسانها را تربيت كند تا بتوانند دينشان را به جامعه ادا كنند. بر اين اساس هم هر سال به لطف خدا، مشكلات و گرفتاري هايمان حل شده است. ما مطلقاً در گزينش دانش آموزان، به بحث مالي تكيه نداريم و در بين دانش آموزان اينجا از ايتام، خانواده هاي مستخدمان مدارس و فرزندان كارگران هم كساني را داريم. حتي مؤسسه به طور غيرمستقيم به خانواده ها كمك مي كرده است. چون احساس مي كرديم سفره، مال امام زمان(عج) است و هر دانش آموزي كه استحقاق آن را داشته باشد، بايد سر سفره بنشيند و استفاده كند. حتي دانش آموزي داريم كه فارغ التحصيل شده و رفته و الان براي ازدواجش اگر بتوانيم، كمكش مي كنيم.
* شما سقف شهريه مصوب را نمي گيريد. طرحهاي مختلف علمي را در مدرسه پياده مي كنيد و تا اين حد به خانواده هاي دانش آموزانتان رسيدگي مي كنيد و به قول خودتان در مرحله ازدواج هم كمكشان مي كنيد. قاعدتاً بايد از جايي پشتيباني بشويد؟
- علوي: چون خيلي از مراجع، در آن زمان كه مدرسه تأسيس شد، نسبت به مدرسه ما شناخت داشتند، حتي اجازه داده بودند از سهم امام براي مدرسه صرف شود. الان هم بعضي از مراجع، روي شناختي كه به مؤسسه علوي دارند، يك مقدار از اين بابت به مدرسه كمك مي كنند و فارغ التحصيلان مؤسسه هم روي ديني كه به مؤسسه دارند، با جان و دل خودشان مي آيند و پيگير هستند. اعتقاد من اين است كه «من كان لالله، كان الله له»، واقعاً آن نيتي كه بنيان گذاران مدرسه داشتند، هنوز هم كه هنوز است توسط افرادي كه درمؤسسه مشغولند، دنبال مي شود. البته سهم امام خيلي كم در تأمين هزينه هايمان نقش دارد و بيشتر، از طريق اوليايي كه نسبت به مدرسه شناخت داشته اند و افراد خير اقدام شده است. از هيچ گونه اقدامات دولتي هم استفاده نكرده ايم و حتي در قبال نيروهاي رسمي هم كه داريم، طبق توافق با آموزش و پرورش، دانش آموزان مجاني ثبت نام مي كنيم.
- رفاه: ما از سال اول كه مدرسه را تأسيس كرديم، با هيأت امناء جلسه گذاشتيم و خواستيم اگر بچه اي با استعداد باشد و از لحاظ علمي و شخصيت در حد رفاه باشد، از لحاظ شهريه مشكلي نداشته باشد. قول داده اند كه به ما كمك خواهند كرد. تا الان حدود ۴۸ نفر از دانش آموزان اينجا تحت پوشش بوده اند. ما يا از ديگر اولياي بچه ها يا از بيرون تأمين مي كرديم و تا مرحله فارغ التحصيلي پوشش داده ايم. بچه هاي بسيار خوبي هم بوده اند و با ما رفت و آمد دارند و بعضي هم ازدواج كرده اند كه براي ما خيلي لذت بخش است.
* هيأت امنا خصوصي است يا مرتبط با جايي است؟
- رفاه: بعضي از افراد هيأت امناي مركزي اين مدرسه در هيأت امناي مدرسه مؤتلفه هم عضويت و فعاليت فرهنگي دارند. ولي ما حتي يك ريال بيش از اندازه مصوب از اوليا نمي گيريم و از اين لحاظ، رفاه كاملاً معروف و شناخته شده است.
- مدرسه امام خميني(ره): سال گذشته از مجموع ۶۷ هزار تومان شهريه اي كه دولت برايمان تصويب كرده بود ۴۳ هزار تومان گرفتيم. ما بين مدارس غيرانتفاعي مظلوم واقع شده ايم، به جهت اينكه مي خواهيم رعايت خانواده هاي منطقه نازي آباد، خزانه و جواديه و اينها را بكنيم، يا شهريه نمي گيريم يا تخفيف آنچناني مي دهيم ،يا در نهايت سقف شهريه دولتي را مي گيريم. لذا بضاعت مالي درستي نداريم كه همانند مدارس غيرانتفاعي ديگر عمل كنيم.
- مفيد: اولاً مؤسسه خيريه، اصلاً به ما كمك نمي كند.
* از موقعي كه غيرانتفاعي شده؟
- مفيد: بله. آن موقع هم كه غيرانتفاعي نبوده، مي گفت شما دولتي هستيد. معلمهايتان را دولت مي دهد، حقوقشان را هم كه مي گيرند. مبالغ اجاره ساختمان را كه مؤسسه از آموزش و پرورش مي گرفت، برنمي داشت و مي گفت اين را خرج مدرسه كنيد. بعد كه مدرسه غيرانتفاعي شد، استدلال مؤسسه اين هست كه غيرانتفاعي ها ساختمان و همه چيزشان را خودشان مي خرند و مدرسه را هم اداره مي كنند. ما ساختمانش را داده ايم و پول استهلاك و اجاره نمي گيريم، پس هرچه از بچه ها مي گيريد، خرج خود بچه ها كنيد. اوايل ما نصف شهريه مصوب را مي گرفتيم، ولي از سال ۷۵ به بعد ما ديديم جامعه در حال دگرگوني است و وارد رقابتهاي شديد مي شديم. افراد با حقوقهاي قبلي كه مي ايستادند، ديگر نمي ايستند. الان شهريه ما به ۲ برابر شهريه مصوب آموزش و پرورش رسيده است و ما از گفتن آن هيچ ابايي نداريم، بازرس هم از منطقه آمده. ما در سال اول و دوم ۸۹۰ هزار تومان، در سال سوم يك ميليون وصد هزار تومان و در پيش دانشگاهي يك ميليون و چهارصد هزار تومان مي گيريم. ما با شهريه پارسال ۲۴ ميليون تومان كسري آورده ايم و پيش بيني مان براي امسال، حدود ۶۰ ميليون تومان كسري بودجه است.
* عليرغم اين شهريه سنگين؟
- مفيد: خود ما موافق نيستيم، ولي واقعيت قضيه اين است كه حقوق پرداختي من به معلمين مدرسه، يك سوم مدارس ديگر است. در مدارس دو جور كار مي شود ارائه كرد. مثلاً من جزو كادر يك دبيرستان غيرانتفاعي در پاسداران بودم و تدريس هم مي كردم. وقتي آزمون ورودي اين مدرسه را ديدم، متوجه شدم بسيار آبكي است. ۲۰ سؤال رياضي و ۲۰ سؤال علوم توسط ضعيف ترين فارغ التحصيل آن مدرسه طراحي شد و هزينه اش هم كلاً شد ۴۰ هزار تومان. اما مكانيزمهاي دبيرستان مفيد فرق مي كند و ما خيلي عميق تر به قضايا نگاه مي كنيم. آزمون ورودي ما علاوه بر علوم و رياضي، اطلاعات عمومي، زبان انگليسي و ادبيات فارسي را هم شامل مي شود، ما مي خواهيم دانش آموزمان همه جانبه در سيستم باشد.
* مثل كنكور؟
- مفيد: بله. بابت هر سؤالي آمديم بانك سؤال درست كرديم. مثلاً براي رياضي كه ۲۰ سؤال بوده،  داده ام ۴۰۰ سؤال رياضي طرح كرده اند. بعد آمدم اين ۲۰ سؤال را از بين ۴۰۰ سؤال انتخاب كردم. بابت طراحي هر سوال هزار تومان داده ام كه مدارس مشابه ما دو هزار تومان مي دهند. اين مي شود چهار صد هزار تومان فقط بابت سؤال رياضي. چون مي خواهيم غنا ببخشيم به سيستم، نه كه همين جور ۴ تا سؤال جمع و جور كنيم. اين عمق نمي بخشد به سيستم و سيستم را تقويت آموزشي نمي كند. بعد ۴۰۰ سؤال را داده ايم از لحاظ ۶ سطح ارزشيابي بلوم كه حيطه شناختي، حيطه خلاقيت، حيطه محاسبه و چنين چيزهايي را شامل مي شود، مشخص كند و به معلمي كه اينكار را كرده، صد هزار تومان داده ايم. بعد اينها را داده ايم به معلمي كه ده سال است سابقه طراحي سؤال رياضي دارد (كه خود بنده باشم) ده ساعت وقت صرف كرده و از بين آنها، سؤال انتخاب شده است.
* تا از هر حيطه چند سؤال وجود داشته باشد؟
- مفيد: بله. و بابت آن هم پولي پرداخت شده است. بعد نرم افزار كامپيوتري مدرسه را طوري طراحي كرده ايم كه به آن سؤالاتي كه مربوط به خلاقيت است، امتياز بيشتري بدهد. اينها كار مي برد. خود اين فرآيند را مديريت كردن، يك دفتري مي خواهد، دستكي مي خواهد، ۴ تا آدم مي خواهد كه پيگيري كنند. بعد يك معلم رياضي ديگر اينها را تصحيح كند، چون چشمهاي من به سؤالات عادت كرده، بعد تايپ و تكثيرش به چه شكل باشد، چگونه اين را به اوليا برسانيم. نگاه كنيد. فرآيند آزمون ورودي ما، يك ميليون تومان خرج برمي دارد. من اردوي علمي در ايام نوروز براي بچه ها برگزار مي كنم تا ۱۲ روز بچه هاي پيش دانشگاهي بروند آنجا درس بخوانند. برنامه ريزي شده مثلاً اين ساعت، بايد حساب ديفرانسيل بخوانند. ما معلمش را هماهنگ مي كنيم در آن ساعت بالاي سرشان باشد در رامسر. حالا در ايام تعطيلات مي خواهيم اين معلم را ببرم بالاي سر بچه ها، معلم نمي آيد مي گويد نمي توانم زن و بچه هايم را رها كنم. پس بايد بروم و يك جايي را جور كنم كه زن و بچه هايش را هم بياورد، هزينه رفت و آمدش را بدهيم. مي توانم با ۲ تا فارغ التحصيلي كه تازه دانشجو هستند، اين اردو برگزار كنم و در آن اردو هزارتا مسئله تربيتي رخ بدهد، عمده خرجمان در كيفي كردن همه  كارهاست.
* واقعاً اين قدر هزينه كردن ضروري است، يعني بدون اين هزينه ها، امكان دسترسي به اين سطح آموزشي وجود ندارد؟
- مفيد: فقط آموزش نيست. بخش تربيت هم هست. ما الان در مدرسه مان براي هر دوره يك معلم راهنماي ۴۴ ساعت وقت تمام داريم. بعضي از پايه ها، دو تا معلم راهنما دارند. شما فرض كنيد من الان ۶ تا معلم راهنماي ۴۴ ساعته تمام وقت دارم كه همه، آدمهاي قدر و قوي هستند كه بيرون، اينها را روي هوا مي زنند.
* كارشان چيست؟
- مفيد: افرادي بسيار متدين و بسيار خوش درس هستند و كل دوره را در مسايل آموزشي و مسايل تربيتي و اخلاقي هدايت و رهبري مي كنند.
* در تمام دروس بچه ها مي توانند به اينها مراجعه كنند؟
- مفيد: مي توانند مراجعه كنند و مشاوره آموزشي و تربيتي بگيرند. اين افراد در هر پايه اي ۱۰۰ نفر را تحت پوشش دارند و هفته اي ۴۵ ساعت وقت مي گذارند، ۱۶ ساعت هم كلاس دارند.
* چه تدريس مي كنند؟
- مفيد: نوعاً تخصصهاي اينها فيزيك و رياضي هست كه الگو باشند براي بچه ها. مهندسيني بسيار قوي هستند. مثلاً معلم راهنماي سال اول ما آقاي داودي كه ليسانس فيزيك از دانشگاه شريف دارد، فارغ التحصيل دوره ۱۳ ماست. فيزيك درس مي دهد و ضمناً دوره را هدايت مي كند، معلمها را هماهنگ مي كند و مشكلي در زمينه تربيت و نظم و انضباط باشد، پيگيري مي كند. يا آقاي سحاب زاده، فوق ليسانس مديريت سيستمهاي اقتصادي، اجتماعي دارد از دانشگاه اميركبير و ليسانس برق از دانشگاه تهران. فارغ التحصيل همين مدرسه است. به بچه ها براي انتخاب رشته، مشاوره مي دهد.اين افراد در هر كجاي ديگري كه كار كنند ، دريافتي هاي آنها به مراتب بيشتر از آن است كه ما در مدرسه مي پردازيم. اما به هر حال بايد حداقلهاي زندگي را نيز براي آنها تأمين كرد تا با كمترين دغدغه نسبت به معاش خود بتوانند به آموزش و مشاوره بپردازند. ما كاملاً شفاف عمل مي كنيم و همه قوانين و مقررات را نيز رعايت مي كنيم.
تازه بخش ديگري هم داريم به عنوان پرورشي. معاون پرورشي مدرسه ۱۵ گروه دانش آموزي را سرپرستي مي كند كه هر كدامشان ۷۰ الي ۸۰ دانش آموز دارند.
* در جذب و تأمين و نگهداشت نيروي انساني تان چقدر دستتان باز است؟
- نمونه دولتي رشد: ما بيشتر متكي به نيروهاي خودمان هستيم. يكي از مسائل اصلي ما، بحث نيروي انساني است. وقتي گروهي دانش آموز خاص را انتخاب مي كنيم، قطعاً  بايد نيروهاي ويژه اي را هم انتخاب كنيم كه با آنها كار كنند. از يك طرف، ما دوست داريم كادر آموزش مدرسه بر روي محتواي آموزشي كيفي كار كنند، از طرف ديگر در سال سوم و پيش دانشگاهي، مسأله تست و كنكور مطرح مي شود و يك مقدار كار روبنايي تر مي شود و شكل مفهومي را تا حدودي كم رنگ مي كند. قراري كه با همكاران داريم، اين است كه سه سال دبيرستان به سمت كار تست نرويم و يا خيلي پررنگ كار تست انجام ندهيم، به خاطر اين كه بچه ها از مفاهيم اصلي يادگيري و عميق يادگرفتن دور نشوند، ولي از اواخر سال سوم و شروع پيش دانشگاهي، ديگر مجبور هستيم تا حدودي از نيروهايي كه كار تخصصي تر تست و آمادگي براي كنكور انجام مي دهند، استفاده كنيم.
* آموزش و پرورش همكاري مي كند؟
- نمونه دولتي رشد: منطقه مشكلي را ايجاد نمي  كند. ممكن است نيرويي را شناسايي كنيم و او را بخواهيم، ولي بنا به دلايلي مثل ممانعت مدير نيرويي كه او را مي خواهيم و رودربايستي هايي كه همكاران با مديران دارند، موفق نشويم.
* مدرك تحصيلي معلمان شما چيست؟
- نمونه دولتي رشد: ليسانس و فوق ليسانس.
* از نيروي مرد هم مي توانيد استفاده كنيد؟
- نمونه دولتي رشد: گاهي در سطح پيش دانشگاهي استفاده مي كنيم، بيشتر هم براي كلاس تست و كنكور و ساعتهاي فوق برنامه.
* در مورد نگهداري معلمانتان كار خاصي مي توانيد انجام دهيد؟
- نمونه دولتي رشد: خوشبختانه همكاران در اين مدرسه ايثارگري هاي خاصي دارند. بعضي هايشان مي گويند ما به خاطر اصولي كه به آن معتقديم و به خاطر كمك به بچه هاي اين منطقه، به اين مدرسه مي آييم و تأمين مالي را مي گذاريم براي مدارسي كه دستمزدهايي چند برابر اينجا مي دهند.
* البته متقابلاً تدريس در چنين مدرسه اي برايشان حسن شهرت دارد...
- نمونه دولتي رشد: بله ولي اين قضيه ما را مبرا نمي كند كه نسبت به ايشان بي توجه باشيم. سعي مي كنيم پرداخت هايمان يك مقدار از حالت عادي بالاتر باشد، ولي واقعاً آنچه كه ما پرداخت مي كنيم، نسبت به آنچه كه در بعضي مدارس به ايشان پرداخت مي شود بعضاً تا يك سوم و يك چهارم مي رسد. علتش هم اين است كه ما مدرسه غيرانتفاعي نيستيم، و درآمدي كه ما از اوليا داريم، در آن حدي نيست كه جوابگوي چنين پرداخت هايي باشد. همكاران هم متوجه هستند و درك مي كنند و انتظاراتشان از مدرسه در حد توانايي مدرسه است.
- رفاه: ما دپارتمان داريم. گروههاي مختلف درسي و مسئول گروه داريم. اين مسئول گروه ها با مسئول مدرسه هر ماه يك بار جلسه دارند، تبادل نظر مي كنند. اين افراد تحت نظر گروه درسي و با راهنمايي مديريت مدرسه و با توجه به چارت و ضوابط مدرسه انتخاب مي شوند. جزو ضوابط ما اين است كه سابقه كار بايد حداقل ۵ سال باشد و زير ليسانس هم نداريم. سعي مي كنيم از همكاراني كه سابقه بيشتري دارند،  استفاده كنيم. ضمناً  استفاده از اين افراد بسيار مشكل است ،هماهنگ شدن با ما و مدرسه طول مي كشد ،ولي ما، اين مشكل را تحمل مي  كنيم تا سطح كار آموزشي بالا را ببريم. افراد ترجيحاً فوق ليسانس و در مواردي نيز داراي مدرك دكترا هستند.
* رسمي و غيررسمي بودن برايتان مهم است؟
- رفاه: بخشي از ارزشيابي ما هست، اما اگر معلمي مطابق ضوابطي كه ما مدنظر داريم، قرار بگيرد، اگر رسمي هم نباشد، زياد مهم نيست. سابقه كار، هماهنگ شدن با مدرسه و سطح علمي برايمان اهميت بيشتري دارد.

همگام با انديشه ورزان جهان- ۲۰
برگسن، هنري لوئي
دكتر محرم آقازاده
فرانسوي. تولد: ۱۸ اكتبر ۱۸۵۹، پاريس. وفات: ۳ يا ۴ ژانويه ۱۹۴۱، پاريس. متافيزيك دان؛ فيلسوف فراگرد. علايق: تكامل. تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان عالي پاريس در سال ۱۸۸۱ و اخذ دكترا در سال ۱۸۸۹. تحت تأثير: زينو آوالي، افلاطون، ارسطو، پلوتينوس، عرفان شرقي و مسيحي،دكارت، اسپينوزا، لايبنيتز، بركلي، هيوم، كانت، كلود برنارد، لاشلير، راوايسن، اسپنسر، داروين و اينشتين. مناصب: در سال ۳-۱۸۸۱ در آنگر، در سال ۸۷-۱۸۸۳ در كلمون فراند و پاريس تدريس كرد، استاد كالج دوفرانس در سال ۱۹۰۰، آثار عمده او در فهرست راهنماي موضوعات واتيكان، سال ۱۹۱۴، قرار گرفت؛ در سال ۱۹۲۷ جايزه نوبل را از آن خود كرد. دستاوردهاي فرهنگي برگسن، شايد يكي از شگرف ترين دستاوردهاي او باشد. وي در هفده سالگي به سبب حل مسئله اي رياضي با روشي جديد، جايزه معتبري را نصيب خود كرد و در همان سال مسئله ديگري را كه پاسكال مدعي بود حل كرده، اما منتشر نساخته، حل كرد. پايان نامه فارغ التحصيلي اش (به لاتين) درباره تئوري مكان ارسطو بود و تفسير كوتاهي بر لوكريتوس نوشت (هر دو در ملانژه، ۱۹۷۲ تجديد چاپ شد)؛ و در كنار ساير كارها خطابه هايي درباب افلاطون، ارسطو و پلوتينوس ايراد كرد، مطالعات كاملي از ادبيات تكنيكي درباره نقش مغز و ارتباط آن با زبان پريشي صورت داد. در بحث تكامل شواهد علمي مشروحي را نقل كرد و در سال هاي اخير در مناظره اي عمومي با اينشتين، درخصوص برخي دلايل متناقض تئوري نسبيت به بحث پرداخت. مناظره اي كه وي عموماً در آن بازنده تلقي شده است، اما بسياري از فيزيكدان  هاي برجسته قرن، در اين خصوص مقالاتي را به او اختصاص داده اند. متأسفانه برگسن در ميان معدودي از صاحبان سبك بزرگ فلسفه جاي گرفته است. ايده هاي او اغلب غامض و مشكل هستند اما شيوه بيان آنها هم سطح با راسل، بركلي، افلاطون سال هاي اول و ستاينده بي رياي او، ويليام جيمز است، اين خصوصيت در ترجمه هاي انگليسي نيز حفظ مي شود (تمام ترجمه هاي دوران حياتش اجازه چاپ گرفته است، چون وي به لحاظ داشتن مادر انگليسي، دو زبانه بود). وي در مصاحبه اي اظهار داشت: «در فلسفه چيزي وجود ندارد كه به زبان محاوره قابل بيان نباشد». وي همانند راسل سعي كرد فلسفه را با عمل درآميزد: همان طور كه در كنگره دانمارك در سال ۱۹۳۷، اظهار داشت: «بايد همچون انساني متفكر عمل و همچون مرد عمل فكر كرد».
008735.jpg

وي در سال ۱۹۱۷ به آمريكا رفت تا پايش به جنگ كشيده نشود. برگسن مجمع آموزش ملل را بنابه اين باور كه آموزش و درك متقابل مانع از بروز جنگ مي شود، تأسيس كرد. در هفده سال آخر عمر، آرتروز زمين گيرش كرد. وي فردي شديداً ميهن پرست بود. برگسن در تاريك ترين لحظات تاريخ فرانسه در اثر بيماري برونشيت چشم از جهان بست، برونشيتي كه در اثر ايستادن در صف هاي طولاني ثبت نام يهوديان در سرماي سوزان عارض شده بود. مي گويند وي از پذيرش معافيتي كه احتمالاً براي حفظ آبرو از سوي مقامات پيشنهاد شده بود، امتناع ورزيد تا به همقطاران خود وفادار بماند (وي به همين دليل از ملحق شدن به كليساي كاتوليك كه در آن زمان قلباً از آن روي گردان شده بود، امتناع كرد).
برگسن، متفكري منعطف در نظر آورده مي شود تا بلند پروازي نااميد. همدلي او با عرفان به ويژه نوشته هاي متأخر او با ايده هاي بحث انگيزي چون خيزش حياتي و سبك هاي تغزلي و شايان تصوير، شاهدي بر اين مدعاست.سخنراني هاي پيش از جنگ او با استقبال شديد مردم روبه رو مي شد. اين چيزي نيست مگر سبك بسيار ممتاز وي در سخنراني و تنظيم خطابه هاي دلنشين.
برگسن ديدگاه جالبي در باب اختيار دارد. از ديد او اختيار چيزي است كه به وصف نمي آيد، در عين حال كه مي توانيم آن را احساس كنيم. اختيار زماني به كار مي آيد كه كنش انسان، ناشي از كل وجود او باشد. از اين روست كه، بنا به نظربرگسن، مي توان گفت، كسي كه كنش هايي از شخصيت وي اثرنمي پذيرد يا از آن صادر نمي شود، فاقد اختيار است. نظر نهايي برگسن درباره اختيار و آزادي انسان آن است كه، مي گويد انسان ها تا آن جا كه مي توانند اختيار و آزاديشان را به كار نمي گيرند.
برگسن از تكامل خلاقي سخن مي راند كه برآورنده آن نيروي حيات است. يعني، نيروي حيات سبب تكامل خلاق مي گردد. نيروي حيات، هدف از پيش تعيين شده اي ندارد؛ اين نيرو براي آفرينش صورت هاي جديد، با صورت هاي پيشين به ستيز برمي خيزد. نيروي حيات از طريق تفوق بر ركود، بر دامنه آزادي و اختيار مي افزايد. برگسن در مبحث تحول خلاق، از نيروي حيات به مثابه «خدا» ياد مي  كند. برگسن، خلقت را چنان كه برخي يك راز مي انگارند، چندان رازناك نمي پندارد. او مي گويد، وقتي آزاد و از روي اختيار عمل مي كنيم، آفرينش را تجربه مي كنيم.
برگسن پس از گذشت سالياني از انديشه ورزي اش درباره تكامل خلاق، به اخلاق و دين رو كرده است. او در مباحث اخلاقي از اخلاق عادي حيات اجتماعي و اخلاق جهاني بحث مي كند. به نظر او، اخلاق عادي اجتماعي، عامل پيوند دهنده انسانهاست؛ اخلاقي است كه زندگي جمعي را ممكن مي سازد. اخلاق جهاني، از منظر انديشه هاي برگسن، چيزي است كه از يك درك مذهبي برمي آيد. در پرتو اخلاق جهاني، منزلت انسانها به رسميت شناخته مي شوند.
بي شك بنيادي ترين اثرگذاري برگسن در تمايز قايل شدن بين زمان قابل تقسيم و زمان غيرقابل تقسيم است. از ديد برگسن، زمان قابل تقسيم، زمان نجومي است، كه بر قالب آن شبانه روز به ساعات و دقيقه ها و ثانيه ها قسمت مي شوند. زمان غيرقابل تقسيم، زمان مطلق است. زمان مطلق داراي استمرار است. زمان مطلق را فقط از طريق خودآگاهي مي توان درك و دريافت كرد.
سرانجام آن كه، از ديدگاه برگسن، تكامل خلاق چيزي است كه همانند سنتز هگلي، در آن هوش و غريزه درمي آميزند تا فعاليت شهودي غني تري پديد آيد در واپسين سال هاي زندگي، برگسن مي گفت، اگر به سبب آزاري نبود كه بر پيروان يهود مي رفت، مي توانست به آيين كاتوليك بگرود.

كتاب فرهنگ-۲
انضباط مثبت در كلاس درس
نوشته: نلسون/ لات/ استفان گلن
ترجمه: دكتر غلامرضا حسين نژاد/ مرتضي مجدفر
تمركز اوليه ما (مؤلفان كتاب)، اين است كه نشان دهيم چگونه دانش آموزان و معلمان با همياري يكديگر، مي توانند شرايطي را در كلاس به وجود آورند كه عزت نفس و نيز عملكرد علمي دانش آموزان به شكل مناسبي پرورش پيدا كرده و بهبود يابد. در اين ميان و به جهت اينكه نشست هاي كلاسي، از بيشترين ظرفيت بالقوه براي آموزش مهارت هاي زندگي به دانش آموزان در كوتاه ترين زمان ممكن برخوردار هستند، چندين فصل را به آموزش هشت مرحله اي نشست هاي مؤثر كلاسي اختصاص خواهيم داد. هر كدام از اين فصل ها، شامل روش ها و مهارت هايي است كه مي توانند در طي ايام آموزش، به وسيله معلمان و دانش آموزان مورد استفاده قرار گيرند.
به رغم محاسن غيرقابل باور نشست هاي كلاسي معلمان و دانش آموزان و اثرات مثبتي كه اين نشست ها در فرآيند ياددهي- يادگيري بر جاي مي گذارند، مؤلفان كتاب از مقاومت برخي از اعضاي كادر اجرايي مدرسه ها در برپايي اين نشست ها متحير بودند. اين افراد معتقد بودند هنوز نمي توانند اثرات مثبت نشست هاي كلاسي را باور كنند. برخي از معلمان و كاركنان اجرايي مدارس، قبل از آغاز آموزش هاي ما، توضيحاتي را به ما دادند كه قابل تأمل بود و بعضي از آنها را در پي مي آوريم:
008740.jpg

* معلمان، به هيچ وجه علاقه نداشتند در آموزش هاي ما، زمان هاي قابل توجهي، صرف ارايه توضيح درباره نشست هاي كلاسي شود. آنها دوست داشتند و ترجيح مي دادند كه ما صرفاً درباره چگونگي درگير شدن دانش آموزان در فرآيند تعليم و تربيت صحبت كنيم. آنها مي گفتند در مورد اينكه چگونه مي توان بچه ها را به تفكر درباره خود وادار كرد، سخن بگوييم و به معلمان كمك كنيم تا چگونگي درگير شدن با دانش آموزان خاطي را فرا گيرند.
* برخي از دانش آموزان به ما مي گفتند دوست ندارند در گروه هاي چند تايي و دايره وار بنشينند و درباره مشكلات خود بحث كنند. اين، روش حل مسايل نيست. آنها مي گفتند وقت ما را در نشست هاي كلاسي هدر ندهيد.
* بعضي از معلمان مي گفتند درست است كه ما در كلاس هاي ۵۰ دقيقه اي و يك ونيم ساعتي تدريس مي كنيم و همه اين زمان ها را هم فعال نيستيم، ولي وقت اضافي نداريم كه آن را در نشست هاي كلاس هدر دهيم. علاوه بر اين، دانش آموزان دبيرستاني، ناتوان تر از آن هستند كه بتوانند نشست هاي كلاسي را بدون اينكه به يكديگر توهين كنند و يا لوس شوند، اداره كنند.
بايد به اين گونه معلمان و كادر اجرايي مدارس يادآور شويم كه همه نگراني هاي آنها مي تواند مورد توجه قرار گرفته و حل شود. نشست هاي منظم كلاسي در روند روبه تكامل خود، دانش آموزان را در تعليم و تربيت خودشان درگير مي كند و به آنها آموزش مي دهد راجع به خودشان فكر كنند و مشكلات را با دانش آموزان خاطي، از طريق بحث و تبادل نظر حل كنند. آنهايي كه تعلق داشتن و با اهميت بودن را با مشاركت در نشست هاي كلاسي تجربه مي كنند، نياز كمتري به بدرفتاري دارند. مراحل گوناگون يك نشست منظم كلاسي، به دانش آموزان ياري مي دهد چگونگي كمك رساندن به يكديگر را فرا بگيرند و با نتايج مثبت بيشتري، مشكلات دوستان بدرفتار خود را حل و فصل كنند. در واقع اين روش، به طور عمده به دنبال آن است كه دلايل مشكل را در ميان دانش آموزان، جست وجو كند، به عبارت ديگر در اكثر موارد اگر دانش آموزان مشكلي در كلاس داشته باشند، علت آن را در ناتواني هاي يادگيري يا مشكلات رفتاري خاصي كه ممكن است در اين دانش آموزان وجود داشته باشد، فرض مي كنند. پيش از اين، عمده علت مشكلات بچه ها را در خانواده ها جست وجو مي كردند و براي حل اين مشكلات، دانش آموزان را پيش مدير مدرسه، مشاور و يا روان شناسان مدرسه (و يا منطقه آموزشي) مي فرستادند. در حالي كه در برنامه ويژه نشست هاي كلاسي و پس از آنكه معلمان كلاس، چگونگي بهره گيري از روش هاي اجرايي مربوطه را فرا گرفتند، مي توان اكثر مشكلات را به جاي ارجاع آن به منابع ديگر، با موفقيت و به وسيله روند نشست هاي كلاسي حل و فصل كرد. همچنين بايد به دانش آموزان ياد داد كه ما نيازي نداريم كه مشكل را به دامن و يا به عبارتي زمين ديگران انتقال دهيم؛ مشكل توسط ما پديد آمده است و بايد به وسيله خود ما نيز حل شود. در حين كار متوجه شديم برخي از معلمان، ضمن اظهار تعجب از تصميم گيري دانش آموزان براي حل مسايل خود، سعي مي كنند براساس روش هاي سنتي، كماكان به ارايه تذكرات مكرر به آنها بپردازند، در حالي كه دانش آموزان بيشتر علاقه مندند به حرف ها و استدلال هاي يكديگر گوش دهند تا به گفته هاي بزرگسالان. واقعيت اين است كه وقتي آنها به صورت محترمانه براي ارايه راه حل هاي مسايل موجود درگير مي شوند و راه  حل مشكلات پس از گفت وگوهاي فراوان، صرفاً از ميان خود آنان، خود را نشان مي دهد، دانش آموزان نسبت به راه حل ها احساس تملك و نسبت به انجام آنها مسئوليت پذيري مي كنند.
نشست هاي كلاسي، براي آموزشكاران پشتوانه اي فراهم مي كند كه بتوانند دانش آموزان را به صورت فعال در تصميم گيري براي نيازها و مسايل خود درگير كنند. در اين روش، دانش آموزان مي توانند خلاقانه به راه حل مسايل نائل شوند. وقتي به آنها فرصت مي دهيم حق انتخاب داشته باشند، دانش آموزان با منابع گوناگون حل مسأله آشنا مي شوند و اين؛ يعني بهره گيري از مديريت مثبت براي اداره كلاس. همچنين در اين روش، معلمان نيز ياد مي گيرند براي حل مشكلات خود و ساير معلمان، به عنوان مشاوران يكديگر وارد عمل شوند و در رفع و رجوع مسايل فراگيران بي علاقه و يا خاطي، با هم همكاري كنند.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سفر و طبيعت
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |