دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۵۴- Sep, 1, 2003
بررسي شهادت آيت الله حكيم و ۲۵ سال ابهام درباره امام موسي صدر
دو زعيم دو هجرت
008655.jpg
امروز بيست و پنجمين سالگرد روزي است كه امام موسي صدر وارد ليبي شد و ديگر هيچكس خبري از او به دست نياورد. در اين ربع قرن دهها خبر درباره اين گمشده جهان تشيع منتشر شد، اما هيچيك از آنها تأييد نشد و نتوانست نوري بر اين معماي بزرگ بتاباند.
همچنين امروز چهارمين روز شهادت آيت الله سيدمحمد باقر حكيم رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق است كه پس از نماز جمعه نجف اشرف بر اثر انفجار بمب به ديار باقي شتافت. بين اين دو هجرت دهها عالم شيعي ديگر به دست عمال رژيم بعثي عراق و يا به دست تندروهاي پاكستان و دولت هاي برخي كشورهاي منطقه به شهادت رسيدند. اما نقش كارساز امام موسي صدر و آيت الله حكيم در سازماندهي جنبش هاي شيعي لبنان و عراق و تأثير آنها بر وحدت شيعيان منطقه در كنار فضايل و سجاياي شخصي اين دو زعيم، آنان را درصدر فهرست زعماي شيعه قرار داده است. زعيم گمگشته و زعيم شهيد هر دو با بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) پيوندهاي عميق عاطفي و سياسي داشتند. امام موسي صدر اگرچه مجال نيافت كه ايران پس از انقلاب و تشكيل نخستين حكومت مذهبي مدرن جهان را ببيند اما ايرانيان همواره وي را پاره اي از «بين الملل اسلامي» به شمار آورده اند.
اما آيت الله حيكم علاوه بر حضور فعال در جنبش جهاني شيعه، ساليان دراز درايران زيست و بذرهاي جنبش فراگيري را كاشت كه اين روزها در نجف اشرف، كربلاي معلي و ديگر نقاط عراق به وضوح موج مي زند.
امروزه انديشه امام خميني و عالمان عراقي و لبناني به عنوان بخش درخشان جنبش فراگير تفكر و عمل اسلامي، مشعل راه پويندگاني است كه مي خواهند جهان را به مدد انديشه اسلامي روشن تر گردانند.
بر همين اساس تيتر اول امروز ضميمه همشهري به دو نماينده بزرگ جنبش شيعيان جهان اختصاص يافته است كه يكي در هجرت اسارت است و ديگري در هجرت ملكوت. يادشان گرامي باد!

بررسي تأثير شهادت آيت الله حكيم بر مسائل عراق
ترور
008660.jpg
آيت  الله حكيم در طليعه ماه رجب كه ماه معنويت است،دقايقي پيش از ترك يكي از مقدس ترين اماكن يعني حرم امام علي(ع) در آيين پر صلابت نماز جمعه از ضرورت «وحدت عراقي ها در شرايط حساس كنوني كشور» سخن گفت. بعد از پايان سخنراني او از حرم خارج شد و قصد سوار شدن به خودرواش را داشت كه انفجار مهيب روي داد. خودرو آيت الله حكيم متلاشي شد. مقدار مواد منفجره آنقدر زياد بود كه چندين ساختمان و مغازه اطراف مسجد هم ويران شد. برخي شاهدان از شنيدن صداي دو انفجار سخن مي گويند.
شهادت آيت الله محمدباقر حكيم كه از رهبران سياسي و مذهبي محبوب عراق بود،گر چه در زمان و مكاني رخ داد كه حاكي از لطف الهي به يك بنده پاك بود اما در عين حال از مهمترين رويدادهايي است كه در تاريخ نوين عراق به ثبت مي رسد و شايد حتي دستگيري صدام در روزهاي آينده هم نتواند از اهميت و بهت و حيرتي كه اين واقعه به همراه داشت دستكم در عراق و منطقه كم كند.
مطبوعات آمريكايي اين واقعه را ضربه اي بزرگ براي ائتلاف اشغالگران حاكم در عراق توصيف كردند و جورج بوش ساعتي بعد از انفجار در بيانيه اي گفت: «من قوياً انفجار نجف را محكوم مي كنم.» بوش در بيانيه خود به مرگ آيت الله حكيم اشاره كرد و نوشت: «او در رژيم صدام به خاطر عقايد مذهبي اش حبس و شكنجه شد و سالهاي بسياري را در تبعيد گذراند. كشتار او و مردان و زنان بيگناه ديگر نشاندهنده بي رحمي و نااميدي دشمنان مردم عراق است.» او تأكيد كرد كه عاملان اين واقعه را پيدا كرده و مجازات مي كند.
رهبران مذهبي در شهرهاي نجف و كربلا و بغداد اين واقعه را محكوم كردند و خواستار انتقام شدند و سوگواران در خيابان ها تجمع كردند. اما در بغداد مقامات عراقي و آمريكايي گويي كه اتفاقي نيفتاده است به كار خود ادامه دادند.
هيچ سخنراني انجام نشد كه در آن درخواست آرامش مطرح شود و هيچ مقام مسئولي در انظار حاضر نشد. پل برمر در تعطيلات بود. هيچكس نمي داند او كي باز مي گردد. فرماندهي نظامي آمريكا در عراق هيچ اظهارنظري نكرد.
محمود عثمان يكي از اعضاي شوراي حكومتي ساعاتي بعد از انفجار به يكي از خبرنگاران خارجي كه واكنش او و ديگران را مي خواست، گفت: فكر مي كنم يك نفر در حال نوشتن يك بيانيه باشد. حتماً همين طور است ما ماهواره نداريم، يكي از مشكلاتمان اين است. آمريكايي ها بايد به ما ماهواره بدهند. اندكي بعد دفتر برمر بيانيه كوتاهي منتشر كرد و در آن اعلام شد: «پليس عراق در اين تحقيق مهم از همكاري كامل ما برخوردار است. قول مي دهم كه ائتلاف هركاري كه ممكن باشد براي اجراي عدالت درباره عاملان اين حمله انجام دهد. اين سردرگمي نشاندهنده اهميت اين واقعه و حيرت آور بودن آن در عراق است.
تا به حال آمريكايي ها از ثبات و آرامش نسبي در تعامل با كردها و شيعيان عراق در جنوب و شمال اين كشور برخوردار بودند. مرگ آيت الله حكيم خشم شيعيان را برانگيخته و ممكن است به شورش و ناآرامي هايي در اين مناطق بيانجامد و مشكلاتي بر مشكلات آمريكايي ها بيفزايد. همه چيز به اين بستگي دارد كه شيعيان عراق چه كسي را مسئول مرگ وي بدانند. اگرچه مسئول ناآرامي و ناامني كنوني در عراق از نظر مردم و شيعيان اين كشور كسي غير از آمريكايي ها نيست اما دو متهم اصلي اين كشتار و حمله خونين بازمانده هاي رژيم بعث صدام و شخص او از يك سو و برخي گروه هاي تندرو عراقي از سوي ديگر هستند.
خبرگزاري فرانسه روز جمعه در گزارشي از صحنه انفجار در شهر نجف به نقل از خبرنگار خود نوشت، عده اي با دست خالي مشغول بيرون كشيدن اجساد از زير آوار مغازه ها و ساختمان هايي بودند كه در اثر انفجار بمب در اطراف حرم امام علي تخريب شده بود. آنها صدام را مسئول اين حمله مي دانند و مي گويند چنين اقدام جنايتكارانه اي تنها از او برمي آيد.
واكنش منفعلانه مقامات آمريكايي در عراق و شوراي حكومتي كه به نوعي دولت موقت عراق در دوران اشغال به حساب مي آيد نشاندهنده بن بستي است كه در روابط ميان اين شورا و ائتلاف حاكم در عراق وجود دارد. در هفته هاي اخير آمريكايي ها از «اكراه اعضاي شورا براي بدست گرفتن اختيارات سياسي» ابراز دلسردي كرده اند، اما عراقي ها مي گويند، مقامات آمريكايي فقط درباره دمكراسي حرف مي زنند ولي در عمل و در مواردي كه لازم بوده قدرت واقعي را به آنها واگذار نمي كنند. اين بن بست در روابط موجب شده كه شوراي حكومتي عملاً در شش ماهي كه از عمرش مي گذرد نتواند كاري انجام دهد. يكي از نزديكان اين شورا مي گويد: در نشست ها يك نفر پيشنهادي مي دهد، سپس در اتاق درباره آن بحث مي شود و هركس صحبتي مي كند، زمان مي گذرد و بعد از ظهر مي شود نشست هم به پايان مي رسد بدون اينكه تصميم گرفته شده باشد.
بعد از انفجار نجف و اعلام خبر شهادت آيت الله حكيم، سخنگوي تشكيلات ائتلاف گفت:« ما بيانيه اي صادر كرديم و اين تنها كاري است كه حالا مي توانيم انجام دهيم، دولت موقت عراق كنترل اوضاع را بدست دارد.»
اما اين بار اين اتفاق بهاي سنگيني براي همه نيروهاي حاضر درعراق بعد از صدام دارد. ۶۰ درصد از جمعيت عراق را شيعيان تشكيل مي دهند و اين جمعيت اكنون رهبر محبوب و ميانه رو خود را از دست داده اند. روز شنبه گروهي از شيعيان بغداد با تجمع در خيابان ها، با عبور از رود دجله به سوي محله سني نشين رفتند كه ساكنان آن از حاميان صدام حسين هستند. اين تظاهرات از مسجدي در محله كاظميه بغداد شروع شد و مردم با شعار مرگ بر بعثي ها و مرگ بر مردان صدام به سوي محله سني ها حركت كردند. شيخ «رائد الكاظمي السعدي» امام جمعه مسجد كاظميه در سخناني ترور آيت الله حكيم را كار صهيونيست ها خوانده و آن را محكوم كرده بود و بعثي ها را نيز در اين ميان بي تقصير ندانسته بود. حاضران در مسجد بعد از شنيدن سخنان او شروع به تظاهرات كردند و فرياد مي زدند: «نه آمريكا، نه صدام، فقط اسلام!»
آيت الله حكيم سه ماه پيش در ميان استقبال بي نظير مردم نجف به اين شهر بازگشت. او كه ۲۰ سال در تبعيد و در ايران به سر مي برد، بعد از بازگشت به عراق هيچ علاقه اي به حضور در مناصب قدرت و سياست نشان نداد و يكي از وجوه تمايز او با ديگر گروه هاي مذهبي عراق در همين موضوع بود.
او بارها ضمن مخالفت با ادامه اشغال عراق گفته بود كه اين كار را نبايد با زور اسلحه انجام داد بلكه راه مناسب اتحاد و سرعت بخشيدن به بازسازي كشور است. اين موضع گيري در حالي صورت مي گرفت كه آيت الله حكيم و برادرش عبدالعزيز حكيم از اعضاي شوراي ۲۵ نفره حكومتي عراق هنگام بازگشت به اين كشور پشتوانه اي چون ارتش آموزش ديده سپاه بدر داشتند. سپاه بدر نيروي مسلح چندهزار نفري است كه شاخه نظامي مجلس اعلا به شمار مي آيد. آيت الله حكيم براي كاستن از تنش ها اعلام كرده بود كه اين سپاه منحل شده است.
او از رويارويي مسلحانه با آمريكايي ها در عراق پرهيز مي كرد اما چندي پيش در مصاحبه اي به خبرگزاري رويتر گفت، اگر سالها سركوب دوران ديكتاتوري صدام براي اكثريت شيعه عراق از نظر سياسي جبران نشود ،آنها ممكن است عليه اشغالگران به رهبري آمريكا برخيزند.
او به رويتر گفت: «آنها (آمريكايي ها) با توجيه آزادي ما آمدند اما اكنون به نيروي اشغالگر تبديل شده اند. اين موجب خشمگين شدن مردم شده است. اگر مردم صبرخود را از دست بدهند يك شورش اجتماعي روي خواهد داد.
او بعد از ورود به شهر نجف بعد از سالها تبعيد، در ميان جمعيتي كه با شور و هيجان به استقبالش آمده بودند، در حرم امام علي گفت:« من به اينجا نيامده ام كه خودم را تبليغ كنم.»
بسياري آيت الله حكيم را آيت الله خميني عراق مي خواندند. او براي بسياري اميد استقرار يك حكومت اسلامي در عراق و حضور پررنگ اكثريت شيعه در آينده سياسي اين كشور بود. بازگشت او به نجف در ميان استقبال گسترده مردم به بازگشت امام خميني به ايران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ مقايسه مي شد.
مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در روزهاي بعد از سقوط صدام خيلي زود خود را به عنوان بزرگترين و سازمان يافته ترين جنبش شيعه در عراق مطرح كرد و جايگاه خود را تثبيت نمود. اين حضور قدرتمندانه آمريكايي ها را به دليل ارتباطات مجلس اعلا با ايران، نگران كرد.
خانواده حكيم يكي از بانفوذترين خانواده هاي شيعه عراق هستند. شهر نجف زادگاه حكيم ها سومين مكان مقدس ۱۲۰ ميليون مسلمان شيعه دنيا بعد از مكه و مدينه است.
هفته گذشته محمدسعيد حكيم عموي آيت الله حكيم و از ديگر روحانيون برجسته شيعه عراق از يك سوءقصد جان به در برد. انفجار در منزل او موجب مجروح شدن وي و كشته شدن دو تن از محافظانش شد.
آيت الله حكيم الگوي دمكراسي غربي را براي حكومت آينده عراق رد مي كرد اما معتقد به تكثرگرايي سياسي بود و مي گفت: دولت آينده عراق بايد با حضور گروه هاي قومي و مذهبي از جمله اقليت سني و مسيحي تشكيل شود. او هنگام ورود به عراق و در نخستين توقفش در شهر بصره خطاب به جمعيت استقبال كننده گفت: «ما اسلام تندرو و افراطي نمي خواهيم، ما اسلام طالباني نمي خواهيم.»
محمدباقر حكيم در اواخر دهه ۱۹۵۰ به همراه آيت الله سيدمحمدباقر صدر و چند روحاني شيعه ديگر يك جنبش سياسي اسلامي را درعراق تأسيس كردند. آيت الله حكيم و آيت الله صدر روابط بسيار نزديكي داشتند تا اينكه در سال ۱۹۸۰ صدام حسين آيت الله صدر را به شهادت رساند. در سال ۱۹۷۲، آيت الله حكيم براي اولين بار دستگير و شكنجه شد، اما به دليل فشارهاي مردمي آزاد شد.
پنج سال بعد رژيم بعث بار ديگر او را دستگير و بدون محاكمه به حبس ابد محكوم كرد. تظاهرات مردمي در سال ۱۹۷۹ موجب آزادي او شد.
آيت الله حكيم سپس به ايران آمد و دوران تبعيد را آغاز كرد. در ايران او در سال ۱۹۸۳ مجلس اعلاي انقلاب اسلامي را تأسيس كرد.
او حمله نظامي آمريكا به عراق را محكوم كرده و مي گفت: «ما به آمريكايي ها اطمينان نداريم آنها همواره عليه منافع ما و مردم عراق عمل مي كردند.»
بعد از پايان جنگ، او شخصاً با سرجيو ويرادومللو نماينده ويژه سازمان ملل در عراق ديدار كرد، اما از ديدار با پل برمر و سفير انگليس در عراق خودداري مي كرد. عبدالعزيز حكيم برادر آيت الله حكيم در نشست هاي مخالفان پيش از سقوط صدام در واشنگتن و لندن شركت كرد و اكنون در شوراي حكومتي عراق شركت دارد.
آيت الله حكيم از جمله افرادي بود كه تحليلگران آمريكايي به سياستمداران اين كشور توصيه مي كردند شيوه كار و ميزان نفوذ او را در عراق نبايد مورد غفلت قرار دهند.
علاوه بر شيوه به شهادت رسيدن او كه نشانه ادامه ناامني در عراق و عدم موفقيت آمريكا در كنترل اوضاع اين كشور، چهار ماه بعد از اعلام پايان جنگ است، اكنون فقدان او مشكلي بزرگ بر مشكلات واشنگتن در آمريكا خواهد افزود. او يكي از قوي ترين صداهايي بود كه از مشاركت در بازسازي عراق و حضور فعال در شوراي حكومتي حمايت مي كرد.
موج محكوميت اين واقعه با خود انتقاد از عملكرد آمريكا در عراق را نيز حتي از سوي متحدان نزديك واشنگتن به همراه داشت. در چند ماه اخير تقريباً روزي نگذشته كه آمريكايي ها تلفاتي در عراق نداشته باشند. به اين تلفات روزانه كه خشم مردم آمريكا را برانگيخته، نيروهاي آمريكايي را فرسوده كرده و به نااميدي از سرعت روند بهبود اوضاع در اين كشور دامن زده است اكنون بايد انفجاري بزرگ و خونين را در شهر نجف اضافه كرد كه تا به حال ۵۰۰ كشته و مجروح به جا گذاشته و با شهادت آيت الله حكيم اوضاع سياسي و مذهبي عراق را پيچيده تر كرده است.
نا تواني آمريكايي ها و انگليسي ها ي اشغالگر از برقراري امنيت در سرزميني كه اشغال آن را نشاني از قدرت تكنولوژيك و نظامي خود مي دانستند، هفته قبل موجبات ناراحتي جامعه جهاني را به علت انفجار مقر سازمان ملل فراهم ساخت و حتي دبيركل محتاط سازمان ملل را به انتقادي تند واداشت و در روزهاي اخير خشم مردم عراق را برانگيخته است كه از روزهاي نخست اشغال نسبت به نيت آمريكا و انگليس به شدت بدگمان بودند و حتي ساقط كردن صدام به دست اين نيروها اسباب رفع سوء ظن مردم عراق را فراهم نساخت.
بسياري از اعضاي شوراي حكومتي عراق هنوز محافظ ندارند و تا چند روز پيش كه احمد چلبي بعضي از خودروهاي خود را دراختيار آنها گذاشت، بسياري از آنها با تاكسي يا هر وسيله در دسترس ديگر جا به جا مي شدند. اگر آنها كه اكنون متهمان اصلي اين حمله شمرده شده اند عاملان اصلي انفجار نجف باشند، اين اتفاق ممكن است باز هم تكرار شود.

گاهشمار يك زندگي
۵۰ سال مجاهدت
آيت الله سيدمحمدباقر حكيم كه سه روز پيش بر اثر عمليات تروريستي در آئين نماز جمعه نجف اشرف به شهادت رسيد فرزند مرجع بزرگ شيعيان آيت الله سيدمحسن حكيم بود. او در سال ۱۹۳۹ ميلادي در شهر نجف به دنيا آمد.
پس از طي مدارج ابتدايي، وارد آموزشگاه مذهبي «كليه اصول الدين» شد و در سال ۱۹۶۴ از آن فارغ التحصيل گشت.
وي سپس مشغول فراگيري دروس حديث و تفسير شد و به عنوان كارشناسي معتبر به مقام «اجتهاد» رسيد.
سيدمحمدباقر حكيم به مباحث نظري تازه نيز توجه داشت و در جهت انطباق احكام دين با مسائل دنياي جديد تلاش مي ورزيد. در اين راستا كتاب ها و رسالاتي پديد آورده كه از آن ميان مي توان از اين آثار نام برد: «احكام اسلامي در نظر و عمل»، «نقش فرد در نظريات اقتصادي اسلام»، «لغزش هاي شرق شناسان در برخورد با قرآن» و «حقوق بشر از ديدگاه اسلام».
سيدمحمدباقر حكيم در محيطي پر تب و تاب پرورش يافت كه از رويدادها و تحولات سياسي آكنده بود. پدرش آيت الله سيدمحسن حكيم از نفوذي بي نظير در ميان شيعيان برخوردار بود.
در دهه هاي ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ شيعيان عراق براي كسب نقشي به اندازه در صحنه سياسي عراق پيكار مي كردند. سيدمحمدباقر حكيم در سنين پايين به انديشه ها و فعاليت سياسي گرايش يافت.
فعاليت سياسي
هنوز نوجوان بود كه در چارچوب «جمعيت علماي نجف» به فعاليت سياسي پرداخت.
هنگامي كه در سال ۱۹۶۰ جريان «حزب الدعوه الاسلاميه» از دل جمعيت علماي نجف پديد آمد، سيدمحمدباقر حكيم از اولين اعضاي فعال آن بود. اما او در سال ۱۹۶۲ از حزب الدعوه كناره گرفت و به تدريس و آموزش مذهبي پرداخت.
در سال ۱۹۶۸ كه حزب بعث در عراق قدرت را به دست گرفت و مبارزه با جنبش شيعيان را در برنامه كارخود قرار داد، فشار به شيعيان مبارز و به ويژه خانواده حكيم شدت يافت تا آنجا كه حتي آيت الله سيدمحسن حكيم نيز مورد توهين و آزار قرار گرفت.
حزب بعث تعدادي از اعضاي خانواده حكيم، از جمله محمديوسف و محمدمهدي، پسران آيت الله حكيم را به اتهام «عامل بيگانه» اعدام كرد.
اقامت در ايران
سيدمحمدباقر حكيم در سال ۱۹۸۰ به ايران هجرت كرد. در سال هايي كه جمهوري اسلامي ايران با عراق در جنگ بود، رژيم عراق به طور غيابي حكم اعدام آيت الله سيدمحمدباقر حكيم را به اتهام «همكاري با دشمن» صادر كرد.
محمدباقر حكيم و يارانش در سال ۱۹۸۲ جمعيت «مجلس اعلا براي انقلاب اسلامي در عراق» را در تهران تأسيس كردند. از سال ۱۹۸۶ سيدمحمدباقر حكيم رئيس اين جمعيت شد.
مجلس اعلا به مبارزه سياسي با رژيم صدام حسين پرداخت. در سال ۱۹۹۱ پس از جنگ اول خليج فارس، حكيم طي اعلاميه اي مردم عراق را به قيام عليه حكومت صدام دعوت كرد. اين قيام با سركوب خونين روبه رو شد.
سيدمحمدباقر حكيم براي مبارزه مسلحانه با رژيم بعثي عراق «سپاه بدر» را تشكيل داد.گفته مي شود كه اين سپاه حدود ۵هزار رزمنده داشت.
سيدمحمد باقر حكيم پس از سرنگوني رژيم عراق در نيمه ماه مه از راه بصره به عراق برگشت. اهالي شهرهاي سر راه او تا نجف، استقبال پرشوري از او به عمل آوردند.
آيت الله حكيم از زمان شكل گيري شوراي حكومت انتقالي عراق براي جلوگيري از تخاصم هاي مذهبي و قومي در عراق كوشش زيادي كرد و در عين انتقادهاي صريح از اشغالگران، از مردم عراق خواست به عمليات خشونت بار در برابر آنها متوسل نشوند تا دشمن بهانه اي براي سركوب مردم پيدا نكند و گروه هاي ناشناخته از فضاي مبهم سوءاستفاده نكنند. آيت الله حكيم، كه بارها از توطئه هاي ترور جان به در برده بود، جمعه گذشته پس از نماز جمعه در بارگاه امام علي(ع) به شهادت رسيد.
نيرنگ بمب گذاران
منابع خبري به نقل از شاهدان عيني حادثه بمب گذاري نجف مي گويند، عاملان انفجار، اتومبيلي شبيه به اتومبيل آيت الله حكيم را براي فعاليت خود انتخاب كرده بودند كه دوشادوش اتومبيل وي حركت مي كرد.
شاهدان مي گويند، يك تويوتا (لندكروز) كه از نظر رنگ و شكل شباهت كاملي با خودرو آيت الله حكيم داشت، از ابتداي حضور وي در مرقد امام علي(ع) در كنار خودرو حامل وي مستقر شده بود و ما فكر مي كرديم كه اين لندكروز، ماموريت حمايت از حكيم را برعهده دارد، اما پس از پايان نماز و پيش از سوار شدن آيت الله حكيم بر اتومبيل خود، لندكروز به حركت درآمد و چند لحظه بعد منفجر شد كه آيت الله حكيم نخستين قرباني اين حادثه بود.
از سوي ديگر مردم شهر نجف در حالي اعضاي «القاعده» را به اين كار متهم مي كنند كه ردپاي اين سازمان در ترور نافرجام ۶ روز پيش آيت الله سيدمحمد سعيد حكيم پيدا شده است و چندي پيش هم از اقدام تروريستي جديد در عراق خبر داده بودند.

گمانه هاي اميد...
زير ذره بين
امروز مهمترين سوال ميليونها عاشق دلسوخته امام صدر آن است كه پس از گذشت اين همه سال، از سرنوشت آن عزيز چه مي دانيم؟ آيا امام زنده است؟ آيا هنوز مي توان به بازگشت اين مرد بزرگ چشم اميد دوخت؟
008670.jpg
محسن كماليان
امام موسي  صدر در تاريخ ۲۵ اوت سال ۱۹۷۸ و بر اساس دعوت رسمي دولت ليبي، به آن كشور وارد و از روز ۳۱ اوت، ارتباط جهان خارج با ايشان قطع گرديد. دولت ليبي مكرراً طي بيانيه ها و يادداشتهاي رسمي اعلان نمود، كه امام صدر در تاريخ ۳۱ اوت، با پرواز شماره ۸۸۱ شركت هواپيمايي آليتاليا، طرابلس را به مقصد رم ترك كرده است. اما برخي نهادهاي رسمي و بين المللي، از جمله دولت ايتاليا و دادستاني شهر رم(۲۸ ژانويه ۱۹۸۲)، پس از انجام تحقيقاتي گسترده، عدم ورود امام به رم و كذب  مدعاي دولت ليبي را رسماً اعلان كردند.
امروز مهمترين سوال ميليونها عاشق دلسوخته امام صدر آن است كه پس از گذشت اين همه سال، از سرنوشت آن عزيز چه مي دانيم؟ آيا امام زنده است؟ آيا هنوز مي توان به بازگشت اين مرد بزرگ چشم اميد دوخت؟ در اين نوشته برآنيم تا از منظر اطلاعات و نه گمانه زنيهاي رايج سياسي، به اين سؤال پاسخ گوييم.


اطلاعات آشكار
منظور از اطلاعات آشكار، مجموعه اخبار و اطلاعاتي است كه طي بيست و دو سال گذشته، از طريق مطبوعات و رسانه هاي گروهي جهان، درباره سرنوشت امام صدر انتشار يافته است. از سال ۱۹۷۸ تاكنون، ۲۵ خبر مختلف پيرامون وضعيت امام صدر و دو همراه وي منتشر شده است. خلاصه اين اخبار، به همراه شناسنامه مختصري از آنها، در جدول (۱) ثبت مي باشد.
اغلب خبرها در بخش اول سناريو اشتراك نظر دارند و آن اينكه در روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸، ملاقاتي ميان امام صدر و همراهان وي با قذافي صورت گرفت، كه با عدم تفاهم، رفتار نامتعادل (و ظاهراً معمول) قذافي و ايستادگي امام بر مواضع خود پايان يافت.
حوادثي كه از اين به بعد روي داده اند، يك مطلب است و نتيجه اين حوادث، كه همان حيات يا شهادت امام صدر است، مطلبي ديگر. آنچه در اين نوشتار مد نظر است، نتيجه اين حوادث است، كه نهايتاً پاسخ سؤال اصلي علاقه مندان امام صدر را نيز در بر دارد. از اين منظر، مجموعه اخبار و اطلاعات آشكار را مي توان به دو دسته تقسيم نمود: دسته اي كه بر شهادت امام دلالت دارند و دسته اي كه بر حيات ايشان.
اخبار شهادت
در ميان مجموعه اطلاعات آشكار ساليان گذشته، تنها ۷ خبر بر شهادت امام صدر و همراهانشان دلالت دارد.
* از اين ميان، ۴ خبر به نقل از معارضين قذافي گوياي آنند كه امام صدر در همان روزهاي اول، به دست عوامل قذافي در طرابلس به شهادت رسيده است. طبيعتاً مهمترين ضعف اين خبرها آن است كه توسط معارضين دولت ليبي گزارش شده است.
* آخرين خبري كه بر شهادت امام در ليبي تأكيد دارد، در سال ۱۹۸۲ و مقارن اختلاف ليبي و عربستان سعودي، توسط مطبوعات منتشر شد. اين خبر، واقعه شهادت را به آوريل ۱۹۸۱، يعني سه سال پس از ربوده شدن امام نسبت مي دهد. طبيعتاً اگر امام صدر در همان روزهاي اول به شهادت رسيده بود، دليلي نداشت كه مطبوعات سعودي، جنايت مزبور را به سه سال بعد نسبت دهند!
* آخرين خبر دال بر شهادت امام صدر، در سال ۱۹۹۲ توسط يك مأمور سابق موساد منتشر گرديد. اين خبر، كه حاكي از رحلت امام طي سال ۱۹۸۶ در يكي از زندانهاي اسرائيل است، بلافاصله توسط سخنگوي رژيم صهيونيستي تكذيب گرديد.(۱)
اخبار حيات
* حداقل ۱۵ خبر بر اسارت امام در سال ۱۹۷۹، ۹ خبر بر اسارت ايشان در سال ۱۹۸۰ و ۴ خبر بر اسارت ايشان در سال ۱۹۸۱، در نقاط مختلف كشور ليبي، دلالت دارند. آخرين اين اخبار، تصريحات خبرنگاري انگليسي به نام ميشل كازين در سال ۱۹۸۷ است كه به نقل از مقامات عاليرتبه كشور ليبي، بر حيات امام صدر در سال ۱۹۸۱ و اسارت ايشان در منطقه كفرا تأكيد ورزيده است.(۲)
* در ژوييه سال ۱۹۸۲ و در اولين روزهاي حمله اسرائيل به لبنان، فرماندهان نظامي ارتش صهيونيستي اعلان كردند كه امام صدر را در يكي از بازداشتگاههاي فلسطيني در جنوب لبنان پيدا كرده و به زودي آزاد خواهند ساخت.
*آخرين خبر آشكار دال بر اسارت امام صدر در ليبي، در سال ۱۹۸۶ توسط سفير لبنان در سنگال و به نقل از مقامات آن كشور اعلان شد.
* آخرين خبر حيات امام صدر، در سال ۱۹۸۸، يعني ده سال پس از ربوده شدن آن بزرگوار، توسط سيد مهدي روحاني، ايراني ضد انقلاب مقيم فرانسه، منتشر گرديد. وي به نقل از منابعي كه هيچ گاه فاش نساخت اعلان نمود، امام صدر به زودي در يكي از كشورهاي شمال آفريقا كه ليبي نمي باشد، آشكار خواهد شد. امام صدر در موعد تعيين شده آزاد نگشت و سيد مهدي روحاني به نقل از منابع خود، با استناد به پيچيده شدن اوضاع خاورميانه، حل قضيه را به آينده اي نامعلوم موكول نمود. مقارن اين جريان، قطعه فيلم كوتاهي براي مرحوم آيت الله سيد رضا صدر در ايران ارسال گرديد، كه شخصي شبيه امام صدر را در حياطي كوچك و زير نظر دو سرباز، در حال قدم زدن نشان مي داد. مرحوم آيت الله صدر بر اين اعتقاد بود كه شخص نشان داده در فيلم، خود امام صدر مي باشد.(۳)
اطلاعات خانواده امام صدر
وضع هميشگي خانواده امام صدر بر اساس نتايج تحقيقات مزبور آن بود كه اين بزرگوار زنده است و كماكان در ليبي و در حال اسارت بسر مي برد.
تنها موردي كه بخشي از اين اطلاعات در اختيار مطبوعات گذاشته شد، گفت وگوي استاد احمد اسماعيل (از ياران نزديك امام) با مجله لبناني الشراع بود،(۴) كه مهمترين عناوين خبري آن، كه صحت و سقم آن بر اساس درخواست خانواده امام توسط خود وي تحقيق گرديد، به شرح ذيل مي باشد:
* رويت امام توسط يك افسر فرانسوي زنداني در ليبي.
* رويت امام در نزديكي مرز چاد توسط يك تبعه گينه.
* رويت امام توسط برخي اتباع مصري در ليبي.
* رويت امام توسط يك تكنسين لبناني شاغل در ليبي به هنگام تعمير تأسيسات برقي زندان.
* درمان امام در ليبي توسط پزشكي هندي.
* پيام عرفات مبني بر رؤيت امام توسط يك فلسطيني در ليبي.
اطلاعات دولتها
اظهارات مقامات عالي رتبه كشورمان طي سالهاي اخير، گوياي آن است كه به رغم گذشت دو دهه، هيچ گونه جمع بندي نهايي در مورد حيات يا شهادت امام صدر حاصل نشده است. آقاي هاشمي رفسنجاني در گفت وگويي با «نامه مفيد» ضمن تأكيد بر در اختيار نداشتن اخبار مستند، بازگشت امام صدر را امري امكان پذير دانستند.(۵) آيات عظام موسوي اردبيلي (۶)و مشكيني (۷)، كه پيشتر احتمال شهادت را طرح كرده بودند، بر عدم استناد خود به اخبار مستند تأكيد و در خطا بودن خود را آرزو نمودند. برخي مراجع معظم قم، از جمله آيات عظام مكارم شيرازي، صافي، روحاني و احمدي ميانجي، در ملاقاتهاي سال گذشته خود با خانواده امام صدر، براي رهايي آن بزرگوار دعا كردند.(۸)
وضعيت جهان عرب نيز كم و بيش به همين ترتيب است. در حالي كه عبدالحليم خدام و رفعت اسد، در ملاقات با رهبران شيعه لبنان، فرضيه شهادت امام صدر را طرح كرده بودند(۹) برخي مقامات امنيتي سوريه و شخص حافظ اسد (۱۰)، باور ديگري داشتند. در حالي كه شاذلي بن جديد رييس جمهور پيشين الجزاير، از تعبير مرحوم امام صدر استفاده مي كرد، (۱۱) شاه حسين و ياسر عرفات، اعتقادي ديگر داشتند.(۱۲) عرفات حتي در بدترين دوران روابط با ليبي، كه اتهامات طرفين عليه هم به اوج خود رسيده بود، با استناد به ۱۴ دليل مختلف، قذافي را تنها به ربايش و نه به شهادت رساندن امام صدر، متهم نمود.(۱۳)
جمع بندي
نكاتي كه از كنار هم چيدن مجموعه اطلاعات آشكار و نيز اطلاعات خانواده محترم امام صدر بر مي آيد، به طور خلاصه و به شرح زير، قابل جمع بندي مي باشد:
۱- بخش عمده اطلاعات، به وضعيت امام صدر طي سالهاي ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۱ مربوط است.
۲- مجموعه اطلاعات موجود بيانگر آنند، كه امام صدر لااقل تا سال ۱۹۸۱، يعني تا سه سال پس از ربايش،  زنده و در كشور ليبي زنداني بوده است.
۳- خبر شهادت امام صدر در سال ۱۹۸۱ در ليبي، تنها يك مرتبه، آن هم در سال ۱۹۸۲ منتشر و پس از آن،  به رغم تجديد حملات تبليغي سعودي عليه ليبي، هيچ گاه تكرار نگرديد.
۴- در مورد وضعيت اين بزرگوار از سال ۱۹۸۱ به بعد، تنها چهار خبر منتشر شده است، كه از ميان آنها، سه خبر بر حضور امام در خارج از ليبي و يك خبر بر حضور ايشان در داخل ليبي دلالت دارد.
۵- فرضيه شهادت امام صدر، نه تنها تا سال ۱۹۸۱ امري منتفي است، بلكه در ميان چهار خبري كه به وضعيت ايشان در بعد از سال ۱۹۸۱ مربوط است، تنها يك خبر مبين رحلت(در اسرائيل) است، كه بلافاصله تكذيب گرديد و سه خبر ديگر بر حيات آن بزرگوار دلالت دارند. آخرين وضعيتي كه از امام گزارش گرديده است، به سال ۱۹۸۸، يعني ده سال پس از عمليات ربايش مربوط است، كه باز بر حيات آن بزرگوار دلالت دارد.
پي نوشت ها:
۱- اصل خبر در تاريخ ۸/۴/۹۲ در روزنامه الاهرام مصر و خبر تكذيب اسراييل در تاريخ ۹/۴/۹۲ در روزنامه السفير لبنان چاپ گرديد.
۲- ر.ك به كتاب:
The Strange Disapperance of Imam Moussa Sadr; Peter Theroux 1987.George Weidenfeld & Nicolson Liminted.
۳- اين مطلب را نگارنده در تابستان سال ۱۳۶۹ از خود مرحوم آيت الله سيدرضا صدر و نيز از مرحوم حجت الاسلام والمسلمين علي حجتي كرماني، داماد فقيد آن بزرگوار،  شنيده است.
۴- ر. ك. به مجله لبناني الشراع، فوريه ۱۹۸۸، گفت وگو با استاد احمد اسماعيل.
۵- ر. ك به شماره ويژه فصلنامه  «نامه مفيد»، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۷۷، ص ۵۰ .
۶- همان، ص ۲۹ و ۳۰.
۷- ر. ك. به ويژه نامه شماره ۵فصلنامه تاريخ و فرهنگ معاصر، سيد هادي خسرو شاهي، ص ۱۳۹.
۸- گزارش اين چند ديدار در ويژه نامه شهريور سال ۱۳۷۹ روزنامه اطلاعات، به چاپ رسيده است.
۹- ر. ك به كتاب «عزت شيعه»، محسن كماليان و علي اكبر رنجبر كرماني، سال ۱۳۷۷، ص ۳۹، گفت وگو با استاد حسين موسوي (ابوهشام).
۱۰- همان.
۱۱- همان، ۷۹.
۱۲- همان.
۱۳- به نقل از سر مقاله فلسطين الثوره در يكي از روزهاي دسامبر ۱۹۷۹.


بيانيه خانواده صدر
008665.jpg
خانواده  امام  موسي  صدر روز شنبه  در آستانه  بيست  و پنجمين  سال  ربوده شدن  وي  در ليبي ، بيانيه اي  صادر كرد.
در اين  بيانيه  آمده  است : بيست وپنجمين  سالروز ربوده  شدن  امام  موسي  صدر و دو همراه  ايشان  شيخ  محمد يعقوب  و عباس  بدرالدين  در حالي  فرا مي رسد كه  نه  تنهاعزيزان  ما بازنگشتند، بلكه  حقيقت  سرنوشت  آنان  چونان  روز نخست  در پس ابرهاي  تيره  قصورها و تقصيرها پنهان  است .
اين  بيانيه  مي افزايد: در اين  سالها از همه  دولتها و سازمانهاي  بين المللي  براي  نجات  ايشان  استمداد كرده و لمحه اي  از پاي  و پيگيري  ننشسته ايم .
خانواده  امام  موسي  صدر در اين  بيانيه  افزودند: اما اكنون  پس  از بيست وپنج  سال  تلاش  و پيگيري  و انتظار، ديگر پذيرفتن  تحمل  و ادامه  صبر و شكيبايي  را عاقلانه  و عادلانه  نمي دانيم ، هر اقدامي  كه  شايسته  نجات  و طبيعت  آزادسازي  امام  بدانيم  آغاز مي كنيم  و به  استرجاع  پناه  مي بريم .
به  استرجاع  نه  از آن روي  پناه  مي بريم  كه  لاسمع الله  نسبت  به  حيات  وبازگشت  عزيزانمان  نااميد باشيم ، چه  باور ما نسبت  به  قدرت  و رحمت  خداوند متعال  يقينا بيش  از هميشه  مستحكم  و پابرجاست  و اطلاعات  ما از حيات  و اسارت  عزيزانمان  قويتر از گذشته  است .
به  استرجاع  پناه  مي بريم  نه  از آن روي  كه  شيعيان ، مقاومت  و بلكه  آحادمردم  لبنان  ۲۵ سال  تمام  از پيشواي  شجاع  و محبوب  خود محروم  مانده اند گرچه  اين  مصيبت  خود جاي  استرجاع  دارد.
و نه  از آن روي  كه  انقلاب  اسلامي  ايران  ۲۵ سال  تمام  از مشاورت  يك  فرزند آگاه  دلسوز و معتدل  خود محروم  بوده  است ، گرچه  اين  فاجعه  نيز جاي  استرجاع دارد.
و نه  بدان  سبب  كه  منطقه  بحران  خيز ما از نعمت  ابتكار عمل  پرچمداري اش  و گفت  و گو ميان  اديان  و منادي  صلح  و آزادي  حقيقي  محروم  بوده  است ، گرچه  اين  محروميت  طاقت  سوز هم  جاي  استرجاع  دارد.
و نه  از آن روي  كه  تفكر پوياي  اسلامي ، ۲۵ سال  تمام  از انديشه  فقيهي احياگر و زمان  شناس  محروم  بوده  است ، گرچه  اين  مصيبت  هم  جاي  استرجاع  دارد.
بلكه  به  اين  سبب  استرجاع  مي كنيم  كه  پيگيري  سرنوشت  امام  عزيز ما ۲۵ سال تمام  قرباني  كم توجهي ها و مصلحت  انديشي ها و نيز دست  خوش  وقت  كشي هاي ليبي  شده  است .
در ادامه  اين  بيانيه  آمده  است : از لحظه ربوده  شدن  امام  و دو همراه  ايشان  آنچه  در توان  داشتيم  جهت  بازگرداندن  آنان  به  كار گرفتيم ، در دستگاه هاي قضائي  ايتاليا و لبنان  اقامه  دعوي  و احكام  رسمي  آنها مبني  بر عدم  خروج عزيزانمان  از خاك  ليبي  را اخذ كرديم ، اخبار و شايعات  منتشره  را در حد امكان  دنبال  و صحت  و سقم  آنها را تحقيق  نموديم ، با سران  كشورهاي  عربي ، اسلامي  و مسئولان  سازمانهاي  بين المللي  حقوق  بشري  ديدار و از آنان  استمدادنموديم ، بارها و بارها موضوع  را با مسئولان  دولتهاي  متبوع  مطرح  و جديت آنان  در امر پيگيري  را خواستار شديم .
به راستي  سه خانواده  تنها براي  پيگيري  پرونده اي  با چنين  ابعاد امنيتي ، سياسي  و قضائي  گسترده  در هنگامه  توطئه  و سكوت  ديگر چه  مي تواند بكند؟
اين  بيانيه  مي افزايد: هرگز گمان  نمي برديم  كه  ربع  قرن  تمام  بگذرد ودولتهاي  متبوع  امام  موسي  صدر هنوز در مرحله  تأكيد بر ضرورت  كشف  سرنوشت  آن  عزيز باقي  باشند و هنوز در خصوص  طرح  رسمي  پرونده  ايشان  در مجامع  حقوقي  وقضائي  بين الملل  دچار ترديد باشند. هرگز باور نداشتيم  كه دامنه  قصورها و تقصيرها چنان  اوج  گيرد، كه  اين  چهره  درخشان  عالم  تشيع چنين  در ميان  دوستان  و هموطنان  خود غريب  و تنها بماند.
در ادامه  اين  بيانيه  چنين  آمده  است : و نهايتا آن كه آنچه  بر امام  موسي صدر پيشامد نمود حاصل  سه  اراده  توطئه آميز همسو، مرتبط و مكمل  بوده  است .
اراده اي  كه  آن عزيز را از صحنه  رهبري ، تفكر، بيداري ، جهاد و سازندگي  خارج نمود، اراده  دومي  كه  در تمام  اين  سالها بر حقيقت  سرپوش  گذاشت  و اراده  سومي كه  تا امروز از پيگيري  مؤثر موضوع  توسط دولتهاي  متبوع  ممانعت  كرده  است .
اين  بيانيه  مي افزايد: جهان  كوچك  و بهم  پيوسته  مادي  امروز كه  در راه  مبارزه  عليه  تروريسم  همگرا شده  است  پنجره هاي  جديدي  فراروي  حقيقت  ربوده  شدن  امام  گشوده  است  به شرط آن كه  دولتهاي  متبوع  بتوانند ماهيت  اين  سه  اراده  توطئه آميز را درك كنند.

مرور
دغدغه هاي بزرگ
فروزان آصف نخعي
انسان هاي بزرگ، از ادعاهايشان شناخته نمي شوند، بلكه مسايل و دغدغه هاي آنان بيانگر وسعت روح و انديشه آنان است. با اين رويكرد آيا امام موسي صدر را مي توانيم در جرگه انسان هاي بزرگ عصر خويش قرار دهيم؟ امام موسي صدر در زمانه اي كه همه گروه هاي سياسي، رهايي را در نبرد مسلحانه  ديدند، به دانش، حكمت و فرهنگ رجوع كرد.
براي اين منظور مسئوليت مجله «مكتب اسلام» را به عهده گرفت و همزمان در قم يكي از مدارس ملي اين شهر را مديريت مي كرد. اما مهمترين اقدام وي در آخرين سال اقامت در شهر قم، تدوين طرحي گسترده جهت اصلاح نظام آموزشي حوزه علميه بود كه با همفكري حضرات آيات دكتر بهشتي، مكارم شيرازي و برخي ديگر از بزرگان صورت پذيرفت، روح بلند صدر با ديدن اساتيد بزرگ حوزه هاي نجف و قم و درك مسايل زمانه، به آينده نگري ويژه اي دست يافته بود.
اين روح بلند، مرزهاي جغرافيايي را براي امام صدر بي معنا ساخت تا جايي كه در اواخر سال ۱۳۳۸، به دنبال توصيه هاي حضرات آيات بروجردي، حكيم و شيخ مرتضي  آل ياسين سرزمين مادري خود ايران را به سوي لبنان ترك كرد. در لبنان سه مسأله اساسي پيش  روي وي قرار گرفت: اول بازسازي هويت تاريخي شيعيان، دوم با توجه به شرايط قومي و طايفه اي و حضور اديان مختلف، پرچمداري گفت وگوي اديان و تقريب مذاهب و در آخر با توجه به خطر اسرائيل، احياء مقاومت شهروندان لبناني در برابر تجاوزات اسرائيل. هوشياري و تيزبيني صدر نسبت به واقعيات جامعه لبنان وي را به سه هدف فوق كشانده بود.
وي براي تحقق سه هدف فوق ابتدا اصول حاكم بر جمع را تدوين كرد. اين اصول چه بودند؟ ابتدا حفظ و بقاي لبنان. اين موضوع اقتضاء مي كرد كه گروه ها و طوايف لبناني ضمن حفظ تفكر و ميراث فرهنگي خود به حداقل اصولي كه منجر به بقاي لبنان مي شود، پايبند باشند. اما قبل از همه بايد اعتماد و اطمينان ميان گروه ها جاري مي شد تا لبنان بماند و مقاومت كند.
او بايد نشان مي داد كه براي حل مسايل بزرگتر بايد، چپ ها، لائيك ها، ماروني ها و اهل سنت و شيعيان در كنار يكديگر قرار بگيرند. از اين رو امام موسي صدر در بهار سال ۱۳۴۸ و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلاي اسلامي شيعه، از شيخ حسن خالد مفتي اهل سنت لبنان دعوت كرد تا با همفكري يكديگر براي رسيدن به وحدت طوائف اسلامي تدابيري بينديشند.
وي در زمستان سال ۱۳۵۳ در اقدامي بي سابقه، خطبه هاي عيد موعظه روزه را در حضور شخصيت هاي بلند پايه مسيحي لبنان در كليساي «كبوشيين» بيروت ايراد كرد و اگر آتش جنگ داخلي شعله ور نمي شد، برآن بود تا كاردينال ماروني لبنان را براي ايراد خطبه هاي يكي از نمازهاي جمعه شهر بيروت دعوت كند. اين شيوه به زعم استاد امين امام صدر را از يك رهبر سياسي صرف به يك مقام اصلاح طلب واقعي، ارتقاء مي داد. استاد امين در اين باره مي گويد: حقيقت آن است كه خط مشي امام صدر ماهيتي صلح آميز داشت، نمي توانست ماهيت افراطي و راديكال داشته باشد. به همين سبب بود كه نهضت شيعيان در ميان مسيحيان ماروني به آرامي راه و محبوبيت يافت.
امام صدر براي نيل به اهداف خود، روش آشتي جويانه را انتخاب كرده بود، اوج موفقيت ايشان در اين بود كه خشونت، انحصارگري، افراطي گري و نفرت را به مشاركت و همبستگي تبديل كرد. به همين دليل بود كه حتي شهروندان ماروني، سني، دروزي و ساير اقليت هاي مذهبي لبنان به ماجراي اعتصاب عمومي بيروت كه از طرف امام صدر برگزار شده بود، پيوستند. همين محبوبيت بود كه امام موسي صدر را قادر ساخت تا با هوشياري خود از تجزيه لبنان به سه دولت مسيحي، اهل سنت و شيعه جلوگيري كند. او براي همه فرقه ها از لائيك گرفته تا خداپرست احترام قائل بود. او مي گفت تنوعات مي تواند وسيله اي براي برخورد آرا، تبادل معلومات و افزايش تجربه ها و در نتيجه تكوين تمدن انساني باشد، اما اين امر جز با اطمينان و اعتماد به يكديگر و اعتماد نيز جز با احترام عملي به اخلاق و قواعد حقوقي حاصل نمي شود.
008750.jpg

تحقير، احترام باقي نمي گذارد، تحقير باعث مي شود كشور به دسته هاي غيرمفيد تقسيم شود. از نظر امام موسي صدر احترام، منجر به تعاون و همياري مي شود و نيروها را از سازش هايي كه مردم در آن هيچ مشاركتي ندارند و يكي را به ناحق بر ديگري غلبه مي دهد، دور مي سازد. با آنكه اسرائيل خطر عمده به شمار مي رفت با اين وجود امام موسي صدر معتقد بود كه يك ملت امكان ندارد با وجود خطرات و دشمنان بسيار از بين برود، اما براي عدم غلبه دشمن بايد تنوع قومي و احترام را همبسته نگاه داشت، وي معتقد بود مشكل اصلي لبنان تحقير و عدم احترام گروها نسبت به يكديگر است.
امام موسي صدر مي گفت هيچ ديني پيروانش را به كنار نهادن و حقير شمردن دين ديگر فرا نخوانده است. او با تفكر و روش مشروع خود شيعيان لبنان را در كنار ديگر گروه ها عزت داد و آنان را به مركز مقاومت عليه اسرائيل تبديل نمود. هر چند يكي از هدف هاي اصلي امام موسي صدر در تشكيل مجلس اعلاي اسلامي لبنان رفع بي سوادي، فقر و... از شيعيان بود، اما مشي امام موسي صدر همين گفته عارف بزرگ اسلامي خرقاني است كه هر كس در اين سرا وارد شد، نانش دهيد و دينش مپرسيد. آيا پس از شدت جنگ هاي داخلي، لبنان يكپارچگي و عدم تجزيه خود را مديون انديشه ها و دم مسيحايي امام موسي صدر نمي داند؟
ولادت، هجرت و...
امام موسي صدر در روز ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۷ هجري شمسي در شهر مقدس قم ديده به جهان گشود. پدر ايشان مرحوم آيت الله سيد صدرالدين صدر، جانشين مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حائري مؤسس حوزه علميه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدري ايشان مرحوم آيت الله سيداسماعيل صدر، جانشين مرحوم آيت الله ميرزا حسن شيرازي و مرجع مطلق زمان خود و جد مادري ايشان مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمي، جانشين مرحوم آيت الله ميرزا حسن شيرازي و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادري ايشان مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمي، جانشين مرحوم آيت الله سيدابوالحسن اصفهاني و رهبر قيام مردم مشهد عليه رضاخان بود. جد اعلاي امام موسي صدر مرحوم آيت الله سيد صدرالدين صدر، مرجع بزرگ حوزه اصفهان و استاد فرهيختگاني چون شيخ مرتضي انصاري و شيخ هاشم چهار سوقي بود. در طول هزاره گذشته زماني نبوده است كه عرصه مرجعيت شيعه، از حضور نياكان امام موسي صدر خالي باشد. نسب امام موسي صدر با ۳۲ واسطه به امام موسي كاظم(ع) مي رسد و دانشمنداني چون شهيد اول و شهيد ثاني تنها دو تن از اين وسايط هستند.
تحصيلات حوزوي و دانشگاهي
آيت الله سيدموسي صدر پس از اتمام سيكل اول و بخش مقدمات علوم حوزوي، در خرداد سال ۱۳۲۲ رسماً به حوزه علميه قم پيوست و طي مدتي كوتاه، ضمن بهره گيري از محضر حضرات آيات سيد محمدباقر سلطاني طباطبايي، شيخ عبدالجواد جبل عاملي، امام خميني و سيد محمد محقق داماد، دروس دوره سطح را به پايان رسانيد. وي از ابتداي بهار سال ۱۳۲۶ وارد مرحله درس خارج گرديد و تا اواخر پاييز سال ۱۳۳۸، يعني قريب ۱۳ سال تمام، از مدرسين بزرگ حوزه هاي علميه قم و نجف كسب فيض نمود. اساتيد اصلي دروس خارج ايشان در قم، حضرات آيات سيد حسين طباطبايي بروجردي، محقق داماد، صدر و سيد محمد حجت و در نجف، حضرات آيات سيد محسن حكيم، سيد ابوالقاسم خويي، شيخ حسين حلي و شيخ مرتضي آل ياسين بودند. امام موسي صدر دروس فلسفي را نزد حضرات آيات سيد رضا صدر و علامه سيد محمد حسين طباطبايي در قم و نزد آيت الله شيخ صدرا بادكوبه اي در نجف فرا گرفت. دوستان اصلي هم بحث امام موسي صدر را در قم، حضرات آيات سيد موسي شبيري زنجاني، سيد مهدي روحاني،  شهيد دكتر بهشتي، سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي و شيخ ناصر مكارم شيرازي و در نجف آيت الله شهيد سيد محمدباقر صدر تشكيل مي دادند. اما موسي صدر در طول زندگي حوزوي خود شاگردان برجسته اي را تربيت كرده است. معروفترين آنان در ايران آيت الله شيخ يوسف صانعي از مراجع معظم امروز و در لبنان شهيد سيدعباس موسوي دبير كل سابق حزب الله هستند.
اما موسي صدر در كنار تحصيلات حوزوي، دروس دبيرستان خود را به اتمام رساند، در سال ۱۳۲۹ به عنوان اولين دانشجوي روحاني در رشته «حقوق در اقتصاد» به دانشگاه تهران وارد و در سال ۱۳۳۲ از آن فارغ التحصيل گرديد. امام موسي صدر قبل از عزيمت به نجف اشرف، از سوي علامه طباطبايي مسئوليت نظارت بر نشريه «انجمن تعليمات ديني» را بر عهده گرفت. وي همزمان با تحصيل در حوزه علميه نجف، به عضويت هيأت امناء جمعيت «منتدي النشر» درآمد و پس از بازگشت به قم ضمن اداره يكي از مدارس ملي اين شهر، مسئوليت سردبيري مجله تازه تأسيس «مكتب اسلام» را عهده دار گرديد. از مهمترين اقدامات امام موسي صدر در آخرين سال اقامت در شهر قم، تدوين طرحي گسترده جهت اصلاح نظام آموزشي حوزه علميه بود كه با همفكري حضرات آيات دكتر بهشتي، مكارم شيرازي و برخي ديگر از بزرگان امروز صورت پذيرفت.
هجرت به لبنان: اهداف و فعاليت ها
امام موسي صدر در اواخر سال ۱۳۳۸ و به دنبال توصيه هاي حضرات آيات بروجردي، حكيم و شيخ مرتضي آل ياسين، وصيت مرحوم آيت الله سيد عبدالحسين شرف الدين رهبر متوفي شيعيان لبنان را لبيك گفته و به عنوان جانشين آن مرحوم، سرزمين مادري خود ايران را به سوي لبنان ترك نمود. اصلاح شئون اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي شيعيان آن روز لبنان از يكسو و استفاده از ظرفيت هاي منحصر به فرد لبنان جهت نماياندن چهره عاقل، عادل، انساندوست و سازگار با زمان مكتب اهل بيت به جهان از سوي ديگر، اهداف اصلي اين هجرت را تشكيل مي داد.
ربوده شدن امام موسي صدر در ۳ شهريور سال ۱۳۵۷و در آخرين مرحله از سفر دوره اي خود به برخي كشورهاي عربي،  بنابر دعوت رسمي معمر قذافي به كشور ليبي وارد و در روز ۹ شهريور در آنجا ربوده گرديد. رژيم ليبي در ۲۷ شهريور ۱۳۵۷ و به دنبال التهاب فوق العاده مردم لبنان، حوزه هاي علميه و مطبوعات منطقه با انتشار بيانه اي رسماً اعلان نمود كه امام موسي صدر و دو همراه ايشان با پرواز شماره ۸۸۱ مورخ ۹ شهريور هواپيمايي آليتاليا، طرابلس را به سوي رم ترك كرده اند.
مسئوليت رژيم ليبي
كميته تحقيق دولت لبنان پس از يك ماه تحقيق و بررسي اسناد و مدارك ذي ربط در كشورهاي ليبي و ايتاليا، در مهر ۱۳۵۷ به دولت متبوع خود گزارش نمود كه امام صدر و دو همراه وي نه تنها به رم نرسيده اند، بلكه در تاريخ مقرر و با پرواز نام برده شده در بيانيه رژيم نيز خاك طرابلس را ترك نكرده اند. قاضي تحقيق دادستاني شهر رم در خرداد ۱۳۵۸ با صدور حكمي اعلام كرد كه امام موسي صدر و دو همراه وي نه تنها از هيچ طريقي وارد خاك ايتاليا نشده اند، بلكه با پرواز شماره ۸۸۱ مورخ ۹ شهريور ۱۳۵۷ شركت آليتاليا نيز خاك ليبي را ترك نكرده اند.

سايه روشن سياست
قاضي به جاي دادستان
در آغاز جلسه اخير دادگاه سليمان پور وقتي وي در جايگاه متهمين قرار گرفت، دادستان عمومي تقاضا كرد كه به دليل اهميت جرم متهم، او نبايد آزاد شود. او ادعا كرد كه سليمان پور در زماني كه سفير ايران در آرژانتين بود، با بمب گذاري در مركز يهوديان، باعث و باني كشته شدن ۸۵ نفر و مجروح شدن ۱۰۰ نفر ديگر شده است و پس از آن از آرژانتين فرار كرده است. او ادعا كرد كه سليمان پور ممكن است از كشور فرار كند و اگر آزاد شود به خاطر تظاهراتي كه در بيرون دادگاه وجود دارد وي در معرض خطر است.
سپس تيم وكلاي مدافع سليمان پور به سرپرستي مهدي ملك به همراه وكيل انگليسي وي، آلن جونز اعلام كردند، سليمان پور، هم داراي رواديد ديپلماتيك بوده و هم رواديد دانشجويي دارد. آنها يادآور شدند كه سليمان پوردر زمان بمب گذاري، در ايران بوده و يك هفته پس از آن، به آرژانتين آمده است.
وكيل سليمان پور افزود: پليس انگلستان پس از اينكه نام سليمان پور را در ميان متهمان حادثه آرژانتين ديد در تاريخ هاي ۱۴ مارس و ۲۸ جولاي و ۱۱ جولاي ۲۰۰۳ از وي سئوال و جواب كرد. او در آوريل ۲۰۰۳ با خانواده اش به ايران رفته و وزارت امور خارجه ايران در موقعي كه او در ايران بوده، ۴۰۰ صفحه پرونده دادگاه آرژانتيني را به او ارائه تا كاملا از محتواي پرونده مطلع شود. پس از اينكه او به انگلستان مراجعت كرد، قاضي انگليسي اين ۴۰۰ صفحه پرونده را در اختيار داشته است، با اين حال سليمان پور هيچ گونه واهمه اي از اين موضوع نداشته است. لذا چنين فردي نمي تواند فراري باشد. او هم اكنون عضو وزارت امور خارجه است و با گذرنامه عادي آمده و حتي از پاسپورت ديپلماتيك و سياسي استفاده نكرده است.
وكيل مدافع سليمان پور همچنين اين ادعاي نماينده دادستان را كه به دليل تظاهرات بيرون دادگاه، سليمان پور مي بايست در زندان بماند را خلاف عدالت و دموكراسي اعلام كرد. او همچنين اعلام كرد كه براي گذاشتن وثيقه كه در حقيقت درخواست اصلي در اين دادگاه بوده و معمولا اين دادگاهها براي قبول و رد وثيقه عمل مي كنند، چهار مورد وثيقه اي را كه در اختيار دارند به شرح ذيل به دادگاه اعلام كرد:
۱- مبلغ ۵۰۰ هزار پوند كه وزارت امور خارجه ايران، به عنوان وثيقه به صورت ضمانت نامه بانكي در اختيار آنها قرار داده است.
۲- والدين سليمان پور كه در تهران تاجر مي باشند، مبلغ ۲۰۰ هزار پوند انگلستان را به وثيقه گذاشته اند.
۳- خانم پولن كه در دادگاه شهادت داده و از دوستان خانوادگي سليمان پور است نيز از محل پس انداز شخصي، مبلغ۵۰۰۰ پوند به وثيقه قرار داد.
۴- خود سليمان پور كه حاضر است كل پس انداز خانوادگي خود را به عنوان وثيقه نزد دادگاه بگذارد.
وكيل مدافع سليمان پور همچنين ادامه داد، اولا بررسي اينكه سليمان پور مجرم است، يا بي گناه به زمان زيادي نياز دارد، ثانيا مي بايست به مصونيت سياسي نامبرده در سال ۱۹۹۴ توجه كرد و همچنين كل پرونده و محتويات آن را بررسي نمود كه خود نياز به سال ها بررسي و طي مراحل قانوني دادگاه در كشور انگلستان و آرژانتين دارد. به علاوه اين فرد، فراري نيست كه نتوان به او دسترسي پيدا كرد و با توجه به وثيقه هاي سنگين كه بيش از ۷۰۰ هزار پوند مي باشد، مي بايست او را به قيد ضمانت آزاد كنيد.
نماينده دادستان در پاسخ گفت كه سليمان پور در بمب گذاري دست داشته است. سپس قاضي «پرات» به مدت ۱۵دقيقه از جلسه دادگاه خارج شد و در بازگشت به دادگاه ،راي خود را خطاب به سليمان پور به اين صورت اعلام كرد:
آقاي سليمان پور! من موضوع را به دقت بررسي كردم، اتهام هاي شما بسيار جدي است. مطلب اول اينكه شما آدم خطرناكي هستيد و زندگي شما براي ديگران خطرناك است. اتهام هاي شما در اينترنت منتشر شده و با وجود اين شما زندگي آزادي كرده اي كه اهميت زيادي ندارد.
مطلب دوم در باره اينكه شما ديگر زنداني نباشي اين است كه من به اين موضوع توجه كردم كه شما آزادانه به ايران و انگلستان رفت وآمد كرده اي و پليس انگلستان هم با تو ملاقات داشته است و در آن زمان كه پليس با شما ملاقات داشته، تقاضاي بازداشت شما را نداشته است.
اينجانب به حساسيت موضوع واقف هستم، اما به دليل جديت پرونده و اهميت جناياتي كه اتفاق افتاده، اصلا اهميت ندارد كه چه مقدار پول براي ضمانت شما به عنوان وثيقه قرار داده شود. شما اگر آزاد شويد، فرار مي كنيد و من شما را تا تاريخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۳ كه وقت بعدي رسيدگي به پرونده شما مي باشد، بازداشت مي كنم.
كارشناسان حقوقي نحوه استدلال قاضي را كه مانند دادستان سخن گفته است شگفت آور و خارج از روال قضايي انگليس ارزيابي مي كنند. شايد سخن دو روز پيش كمال خرازي وزير خارجه ايران هم اشاره به همين موضوع داشته است. خرازي گفت نحوه محاكمه سليمان پور مشكوك است.
بررسي لوايح در جلسات غيرعلني
رئيس كميسيون مشترك بررسي لوايح، از برگزاري جلسات غيرعلني برخي نمايندگان با اعضاي شوراي نگهبان براي بررسي لايحه تبيين اختيارات رئيس جمهوري خبر داد.
محمدعلي شيخ در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان گفت: ما هم اكنون مشغول رايزني و تشكيل جلسات مشترك با اعضاي شوراي نگهبان هستيم، ولي تاكيد شده كه اين جلسات، غيرعلني و با حضور شمار محدودتري از نمايندگان برگزار شود. وي افزود پس از دو جلسه كه تنها برخي حقوقدانان شوراي نگهبان حضور داشتند، به توافق رسيديم كه در نشست بعدي، برخي فقها نيز حضور داشته باشند.
رئيس كميسيون مشترك بررسي لوايح رئيس جمهوري همچنين اعلام كرد: مقرر شده است تا زماني كه نشست هاي مشترك غيرعلني با شوراي نگهبان به پايان نرسد كميسيون مشترك مجلس بررسي لايحه اختيارات را آغاز نكند.
محمدعلي شيخ تصريح كرد: تاكنون در جلسات مشترك، بيشتر بندهاي لايحه اختيارات به بحث گذاشته شده و تنها ۳ ماده مانده كه تا پايان هفته جاري به اتمام خواهد رسيد و پس از آن فعاليت كميسيون مشترك مجلس در مورد لايحه اختيارات آغاز مي شود. وي در مورد موفقيت آميز بودن اين جلسات گفت: هنوز هيچ چيز مشخص نيست.

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سفر و طبيعت
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |