ترجمه: علي صباغيان
پديده طالبان به صورت غيرمنتظره اي از ميان طلاب افغان مدارس ديني سني پاكستان در اوايل دهه ۹۰ميلادي متولد شد و نيروهاي آن بدون مواجه شدن با مقاومت جدي در زماني نه چندان دراز به جز منطقه اي محدود كه ۱۰ درصد خاك افغانستان را شامل مي شد، سراسر اين كشور را گرفتند. آمريكا به راحتي با اين گروه تعامل كرد و حتي اعضاي آن را براي آموزش هاي فني مربوط به خط لوله مورد نظر خود در كمپاني نفتي يونيكال در تگزاس آموزش داد.
ايالات متحده تا مدت هاي مديد نه تنها به سازمان اطلاعاتي پاكستان در سازمان دهي طالبان اعتراض نداشت، بلكه از ايشان حمايت هم كرد. هشت سال بعد مجاهدين قديمي يعني پيروان مسعود و ديگر نيروهاي ائتلاف شمال با پشتيباني هوايي آمريكا كه به انتقام واقعه ۱۱ سپتامبر به افغانستان يورش برده بود به طالبان حمله كردند و نيروهاي طالبان بدون هيچگونه مقاومت جدي از مقابل ايشان گريختند و در مناطق كوهستاني مرز پاكستان پناه گرفتند. امروز با گذشت يك سال و نيم از حضور نيروهاي آمريكا در افغانستان نه تنها شاهد شكل گيري مجدد عمليات نظامي طالبان هستيم، بلكه در محافل اسلام آباد و كابل سخن از ضرورت همكاري سياسي با طالبان معتدل مي رود و نخست وزير افغانستان نيز احساس مي كند آمريكا ديگر اميدهاي اوليه را به او ندارد، پس از سفر به اسلام آباد از همين نوع سخن مي گويد.
هر دو گروه طالبان و القاعده در بدو تولد و ابتداي رشد از حمايت هاي آمريكا برخوردار بودند ولي امروز به عنوان دشمنان اصلي مورد هجوم ارتش ايالات متحده هستند. حال بايد ديد در تحولات آتي آيا باز هم شاخه هايي از ايشان راه خود را به سوي آمريكا پيش مي گيرند.
افزايش شديد تعداد و محتواي حملات عليه اهداف آمريكايي و دولت افغانستان، حكايت از آن دارد كه طالبان با هدف انتقامجويي به ويژه در مناطق جنوبي افغانستان بازگشته اند. اكنون مشخص شد كه نه يك نيروي بومي و يك نيروي خارجي (حتي با بمب افكن هاي غول پيكر كه آسمان ها را در اختيار خود دارد) قادر به كنترل نهضت مقاومت نيست.
در خط مقدم مخالفان دولت افغانستان و نيروهاي آمريكايي ،گروه طالبان به عنوان منزوي ترين چريك هاي جهان كه هيچ كمك مادي و معنوي از خارج اين كشور دريافت نمي كنند قرار دارد. با اين وجود عده اي دسيسه باز در افغانستان و پاكستان با حمايت هاي خود زمينه مقابله با نيروهاي خارجي را فراهم مي كنند.
در طول نوار مرزي جنوب و جنوب شرق افغانستان عمليات چريكي تحت فرماندهي طالبان يك روال عادي روزانه است. اگرچه حملات آنها اساساً پايگاه ها و نمايندگان آمريكا را هدف گرفته است، اما اكنون دولت افغانستان در خط مقدم اين حملات قرار دارد. هدف اين حملات آن است تا تعداد بيشتري از مقامات محلي افغانستان را وادار به فروگذاشتن سلاح هاي خود كنند تا از اين طريق ميدان نبرد شبه نظاميان طالبان عليه نيروهاي تحت رهبري آمريكا در نواحي كوهستاني اين منطقه هموار گردد.
اين هدف قبلاً در استان هاي جنوبي هم مرز پاكستان از جمله زابل، هلمند و اورزگان كه نزديك نقطه اي است كه دولت افغان مورد حمايت آمريكا مجبور به ترك محل شده تحقق يافته است.
اكنون از خانه برادر حامد كرزاي رييس دولت انتقالي افغانستان گرفته تا مراسم روز استقلال كه تحت تدابير شديد امنيتي برگزار شد همگي در دسترس حملات طالبان قرار دارد و آنها به ويژه زندگي را بر دولت افغان در قندهار كه مركز سابق طالبان بوده به شدت دشوار كرده اند.
با اين وجود هنوز دولت افغانستان نسبت به اين مسائل بي اعتنا بوده است.
خالدخان، يكي از مقامات وزارت خارجه افغانستان در گفت وگوي تلفني با پايگاه اينترنتي «آسيا تايمز آن لاين»گفته است: برخي از ادعاهايي كه توسط طالبان صورت مي گيرد (همچون حمله به خانه برادر حامدكرزاي) «اقدامات تبليغاتي» طالبان است.
وي افزوده است: «ما براي مدتها چيزي درباره انفجار بمب نشنيده ايم. اين كه خانه احمدكرزاي در قندهار مورد حمله قرار گرفته يك گزارش اشتباه است. من به شما تضمين مي دهم كه«به جز حوادث عادي، طالبان جرأت ادامه عملياتشان را ندارند. كار آن تمام شده است.»
وي گفته «همين طور، من هرگز چيزي درباره اين كه حزب اسلامي حكمتيار براي مدت طولاني در قندهار بوده نشنيده ايم. من فكر مي كنم كه بسياري از افراد مورد اعتماد نزديك آن هنوز در ايران هستند.»
با اين وجود، به رغم ديدگاه هاي رسمي، منابع مختلفي شاهد درگيري هاي روزانه بين شبه نظاميان افغان و جنگجويان طالبان هستند. اين منابع شامل مقامات و كاركنان مؤسسات كمك رساني بين المللي، سازمان هاي محلي خدمات رسان پاكستاني و تجاري مستقر در منطقه چمان پاكستان هستند كه روزانه بين قندهار و چمان در حركت هستند.
يك كارمند دفتر چمان مؤسسه خدمات رساني ادهي كه يك سازمان بزرگ غيردولتي پاكستاني مي باشد گفته است:«من هر ماه سه تا چهار بار از قندهار ديدار مي كنم. مقامات افغان واقعاً نگران افزايش فعاليت هاي چريكي نيروهاي شورشي هستند و طالبان و حزب اسلامي را به خاطر اين حملات محكوم مي كنند.»
براي ارزيابي دقيق از اين موضوع بايد وضعيت جغرافيايي منطقه را فهميد.
مرز پاكستان با افغانستان در منطقه چمان بسيار پيچيده است. اين مرز در استان بلوچستان كه مركز آن كويته است ادامه مي يابد. شهر چمان، كه كمتر از ۱۰۰ كيلومتر از قندهار در كنار مرز فاصله دارد، عمدتاً دربردارنده مغازه ها و بازارهاي زيادي است (كه شايد بزرگترين بازار كالاهاي قاچاق و سرقت شده در منطقه باشد. اين كالاها از بندر كراچي در پاكستان يا بندرعباس ايران و حتي از اروپا از طريق روسيه به اين بازارها منتقل مي شود.)بخش عمده اي از جمعيت اين منطقه در روستاهاي پرجمعيت زندگي مي كنند. از آنجا كه در اين منطقه مرزهاي «ساختگي» جدا كننده مناطق پشتون چندان رعايت نمي شود، بسياري از روستاييان اين نواحي هم در پاكستان و هم در افغانستان مستقر هستند. حتي در برخي از منازل حيات منزل در خاك افغانستان است و اتاق هاي آن در خاك پاكستان. با وجود آن كه برق در اين مناطق از پاكستان به افغانستان مي آيد، مردم محلي بدون توجه به منشاء رسمي پاكستاني يا افغاني شان خود را عمدتاً «افغان» مي نامند. از نظر قومي نيز آنها از ريشه پشتون هستند كه در دو قبيله عمده نورزايي و آچه زايي قرار دارند.
دو نمونه از مردم اين مناطق بي مفهوم بودن مرز را به خوبي نشان مي دهند. «حافظ حمد الله» يك وزير ايالتي در دولت بلوچستان است اما اصليت او از بخش افغاني اين منطقه است. او تحصيلات ديني خود را در پاكستان به پايان رسانده و يك عضو جمعيت علماي اسلام گروه فضل الرحمان شد و به اين طريق به عنوان وزير ايالتي انتخاب شد. در عين حال، مولا عبدالرزاق، در بخش پاكستاني اين منطقه زندگي مي كند. اما در سال هاي اوليه جنبش طالبان تا سطح وزير دفاع رژيم طالبان رشد كرده است.
اين واقعيت هاي جغرافيايي به نفع طالبان عمل مي كند، زيرا نه دولت افغانستان و نه دولت پاكستان هيچ كدام قادر به جلوگيري از رفت و آمد افراد از اين سوي مرز به آن سوي مرز نيستند. با اين وجود جلوگيري از قاچاق كالا و برق كه ديگر جاي خود را دارد. به همين دليل است كه وقتي چند ماه قبل دولت هاي پاكستان و افغانستان سعي كردند رفت و آمد افراد بين دو كشور را از طريق اعمال ويزا محدود كنند، اين محدوديت به عنوان يك اقدام خنده دار در دو سوي مرز تبديل شد.
همانطوري كه در ابتداي اين نوشتار ذكر شد، طالبان اكنون از حمايت اندك خارجي برخوردار هستند. با توجه به اين مسئله پرسش هاي زير در خصوص گسترش مقاومت آنها مطرح مي شود:
- گفته مي شود هزاران تن از طالبان در طول تهاجم اواخر سال ۲۰۰۱ و پس از آن كشته و هزاران تن ديگر از آنها نيز دستگير شده اند، با اين وجود پس طالبان چگونه مجدداً سازماندهي شده اند؟
- چگونه مردم اين كشور فقير قادر به مبارزه براي يك مدت طولاني هستند.
- چريك ها از كجا حملات خود را انجام مي دهند و در كجا پناه مي گيرند؟
«آسيا تايمز آن لاين» براي يافتن پاسخ اين پرسش ها تلاش كرد تا با ملا رزاق كه اكنون در كيلي جلال الدين در بخش پاكستاني اين منطقه مرزي نزديك شهر چمان زندگي مي كند و غالباً در آن منطقه ديده مي شود مصاحبه كند اما در حال حاضر او در دسترس نبود. اما يك عضو ديگر طالبان وقتي كه شنيد يك روزنامه نگار از كراچي براي به دست آوردن اطلاعات دست اول درباره طالبان به آنجا آمده پا پيش گذاشت و حاضر به گفت وگو شد.
عظمت الله يك مرد قد بلند، باريك اندام و سر به زير است كه در ميان دهه سوم عمر قرار داشت و به آرامي سخن مي گويد: در نگاه اول او هرگز شباهتي به يك چريك مبارز ندارد. او پسر عموي ملا رزاق و وكيل او در جنبش مقاومت است. ملاقات ما نيز در گوشه اي از باشگاه مطبوعات شهر چمان برگزار شد و ما با يكديگر حدود يك ساعت گفت وگو كرديم. متن اين گفت وگو به شرح زير است.
* ارتش طالبان در خلال تهاجم آمريكا نابود شد. گزارش ها حكايت از كشته شدن هزاران تن و دستگيري هزار تن ديگر دارد. با اين وجود، طالبان چگونه مجدداً سازماندهي شدند؟ من با مقامات محلي حزب ملي گراي پشتون (حزب عوام پكتون خواه) و نيز مقامات افغاني صحبت كرده ام، آنها مي گويند اخبار مربوط به ظهور مجدد طالبان قصه هايي است كه توسط آژانس هاي اطلاعاتي پاكستاني ساخته مي شود، نظر شما در اين خصوص چيست؟
- طالبان بسيار سرزنده و در همه جا هستند. من واقعيتي را به شما مي گويم كه حتي در استان هاي زابل، هلمند و اورزگان، تشكيلات قديمي آنها كه در دوره طالبان فعال بوده اكنون بسيار فعال است. در سرزمين ما، هر كسي طالبان است و از آنها گروههاي جديد شكل مي گيرد.
* بسيار خوب! اگر من ادعاهاي شما را بپذيريم، آن وقت دليل حمله طالبان به اين استان ها و نواحي چيست؟
- (يك برگ كاغذ را باز مي كند) اين يك جزوه است كه ما در سراسر افغانستان توزيع كرده ايم و از مقامات خواسته ايم تا با مقامات افغاني مورد حمايت آمريكا همكاري نكنند. اين كار اثر خودش را كرده است. شما شاهديد كه ما زابل و چند نقطه در هلمند را تصرف كرده ايم و مقامات و سربازان دولتي مواضع خود را بدون هيچ مقاومتي ترك كرده اند. تنها زماني درگيري شده كه نيروهاي كمكي از قندهار فرستاده شدند يا هواپيماهاي آمريكايي اين مناطق را بمباران كردند.
* اين چيزي است كه شما مي گوييد اينجا در چمان من تعدادي از اهالي قندهار را ديدم كه مي گفتند مدتهاست كه طالبان را نديده اند؟
- من از شما خواهش مي كنم كه به قندهار برويد و با وزير راديو و تلويزيون كه اخيراً به يك بيمارستان محلي منتقل شده ديدار كنيد. نام او سعادت است. آيا شما مي دانيد براي چه او مضروب شده؟ شبكه تلويزيون محلي يك فيلم به زبان انگليسي نشان داد. در واكنش به اين امر، يك فرمانده شبه نظاميان افغان به نام محمد نعيم، به دفتر او وارد شد و او را مثل يك سگ زد تا اين كه او عذر خواهي كرد و گفت كه ديگر هرگز فيلم انگليسي نشان نخواهد داد. اكنون به من بگوييد، اين مردمان در ميان آنها [شبه نظاميان] چه كساني هستند. طالبان يا غيرطالبان؟
همين طور چه كسي به حامد كرزاي هنگامي كه در قندهار بود حمله كرد؟ آيا اين شبه نظاميان خودشان بودند يا نه؟ دوست من! افغان ها اشغال خارجي را تحمل نمي كنند. اين فقط يك اجبار نيست كه ما تحمل مي كنيم، اين يك مسئله استراتژيك است. ما حضور خود را در ميان آنها (شبه نظاميان افغان) حفظ كرده ايم.
* اما چطور يك ملت فقرزده مي تواند بجنگد؟ من فكر مي كنم اگر طالبان بجنگند، اين يك پديده موقتي خواهد بود و با گذر زمان مبارزه آنها خاموش خواهد شد؟
- با (خنده) چه كسي مي گويد ما فقير هستيم؟ شما بايد به روستاهاي كليس برويد. همه مردم يخچال ، وانت، سواري و كاميون دارند.
* منبع تأمين طالبان چيست؟ شما براي مبارزه از كجا پول به دست مي آوريد؟
- (مجدداً با خنده عميق) از دلارهاي آمريكايي از مقامات آمريكا.
* چطور؟
- شما مي دانيد كه آنها دلارها را بين سران قبايل، كارمندان محلي و ساير افراد به منظور اجراي طرح هاي رفاهي توزيع كرده اند. به نظر شما اين دلارها به كجا مي رود؟ نه همه آنها، اما بخش قابل توجه آن به جيب طالبان مي رود تا نبرد خود را تقويت كنند.
* من متعجبم شما پس از حمله ناپديد مي شويد؟ كجا مي رويد؟ من از مناطق مرزي ديدار كرده ام و مقرهاي منطقه اي زابل و هلمند از مرز بسيار دور هستند؟
- من به شما مي گويم ما به ملت مان تعلق داريم.
ما از آسمان نيامده ايم. ما به اين سرزمين تعلق داريم. مسئله بسيار ساده است، ما از خانه هايمان براي حمله به آنها خارج مي شويم و وقتي شكار كرديم به آساني به خانه هايمان بازمي گرديم و مردممان نيز به همين سادگي مي گويند ما «طالبي» نديده ايم. اينجا منطقه اي است كه ما در آن هيچ غريبه اي نديده ايم. پس ما حفاظت مي شويم.
* فرماندهان اصلي منطقه جنوب چه كساني هستند؟
- ملا اختر عثماني، ملاعبيدالله و ملاعبدالرئوف.
* هر كدام چند رزمنده دارند؟
- ما به اين شيوه عمل نمي كنيم كه هر فرد رزمندگان جداگانه داشته باشد. اينجا در منطقه جنوب شامل اورزگان، قندهار، هلمند و زابل ما هلمند را به عنوان مركز مقاومت اعلام كرده ايم. ما حدود ۲ هزار رزمنده داريم. وقتي يك فرمانده تصميم مي گيرد به منطقه اي حمله كند او با اين رزمندگان تماس مي گيرد و با پراكنده شدن در مكان هاي مختلف حمله مي كنند. پس از حمله هر كس به موقعيت هاي متفاوت بازمي گردد.
* آيا هنوز رزمندگان عرب نيز در بين شما هستند؟
- خيلي كم. بسياري از آنها هنگام عقب نشيني طالبان كشته شدند. كساني كه باقي مانده اند آنهايي هستند كه مدت ۲۰ سال يا بيشتر در افغانستان زندگي كرده اند. آنها افغانستان را مي شناسند. پس از عقب نشيني طالبان، عرب هاي تازه وارد با شبه نظاميان افغان مواجه شده اند و چون عربي صحبت مي كردند و نمي توانستند پشتو صحبت كنند، آنها را كشته اند. آنهايي كه پشتو مي دانند از طريق وانمود كردن به اين كه افغاني محلي هستند، زنده مانده اند. اكنون اكثر آنها با ما هستند. اما تعدادشان كم است.
* اسامه بن لادن كجاست؟ آيا او پشتو صحبت مي كند؟
- بن لادن زبان پشتو را مي فهمد اما به خوبي نمي تواند صحبت كند. حتي رهبران عالي ما هم نمي دانند او كجاست.
* من فكر مي كنم او مرده است.
- نه! او زنده است زيرا از طريق نمايندگانش نامه هايش تحويل داده مي شود كه نشان مي دهد او سالم است. اما ما نمي دانيم او كجاست و چگونه زندگي مي كند.
* چرا طالبان در كشتن تعداد زيادي از نيروهاي آمريكايي شكست خوردند؟
- آنها واقعيت ها را پنهان كردند. هر روز خساراتي به آمريكايي ها وارد مي شود.
* وضعيت چگونه است؟ شما با تفنگ هاي AK-HZ يا موشك انداز هايتان حمله مي كنيد. اينها اكنون سلاح هاي كارآمدي نيستند. شما نمي توانيد از سلاح هاي سنگين در جنگ چريكي استفاده كنيد؟
- (عظمت الله نام يك اسلحه را به زبان پشتو مي برد كه بلافاصله قابل فهم نيست، اما از توضيحاتي او چنين برمي آيد كه اين اسلحه يك موشك با حدود ۵۰ كيلومتر برد است كه توسط يك تفنگ تك لول شليك مي شود) ما با اين اسلحه با يك باتري معمولي كه در خودرو استفاده مي شود كار مي كنيم. براي مثال در يك گروه ۱۰ نفره، ۲ نفر تفنگ حمل مي كنند، ۲ نفر باتري و بقيه هر كدام دو موشك حمل مي كنند. هر حمله ۱۰ تا ۱۵ دقيقه وقت مي برد و ما چند كيلومتر دورتر از هدف در كوهها موضع مي گيريم. پس از حمله ما موشك هايمان را مخفي نموده و فرار مي كنيم.
* نقش گلبدين حكمتيار و حزب اسلامي او در جنبش مقاومت چيست؟
- مهندس صاحب(نامي كه عامه گلبدين حكمتيار را به آن مي شناسند) پس از ديدار با مقامات طالبان موافقت كرد تا يك جنبش كاملاً هماهنگ براي اخراج نيروهاي اشغالگر از افغانستان تشكيل شود. مهندس صاحب يك استاد است [يعني او تحصيلات سبك غربي دارد] و فرماندهانش نيز استاد هستند، بنابراين آنها تاكتيك هاي بهتري براي استفاده عليه آمريكا دارند، بنابراين از زمان پيوستن آنها به ما جنبش مقاومت موفقيت زيادي كسب كرده است.
* چرا شما براي طالبان مي جنگيد و چقدر به شما پرداخت مي شود؟
- دوست من، بجز اين لباسي كه من مي پوشم در مقابل جنگ براي طالبان چيز ديگري دريافت نمي كنم. من به خاطر خداي بزرگ مي جنگم و انگيزه همه طالبان هم همين است. در هر دو سوي مرز افغانستان و پاكستان مردم با طالبان هستند. بنابراين وقتي شبه نظاميان افغان مرا هدف قرار دهند من به اين سوي مرز مي آيم. اينجا مردم مرا در خانه هايشان نگه مي دارند و به من غذا مي دهند و مراقب من هستند.
منبع: آسيا تايمز