چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۵۶- Sep, 3, 2003
گفت وگو با دكتر مهدي بهكيش
عدالت و آزادي
زير ذره بين
صنعت ايران در وضعيت دولتي بودن و بسته بودن واردات بيش از آنكه به فكر كسب و يا ايجاد و رشد تكنولوژي باشد فقط نياز به ارز ارزان داشت، چرا كه تخصيص منابع توسط دولت انجام مي شد. موقعيت ايران از نظر جغرافيايي موجب شد پيرامون ايران محيط تخاصمي شكل بگيرد و آرامش ايجاد نشود. ديدگاه چپ موجب شد عامل خارجي درايران شكل امپرياليستي بگيرد. عدم سرمايه گذاري انگليسي ها در صنايعي غير از نفت عمدتا به همين دليل بود.
محمدصادق جنان صفت
009075.jpg

* توسعه نيافتگي ايران معمايي شده است. كشوري با پيشينه طولاني تاريخي، سرزميني با مردماني هوشمند، مملكتي با منابع غني نفت و گاز و ثروت خدادادي و قرارگرفتن در بهترين منطقه جغرافيايي جهان چرا نبايد توسعه را تجربه كند. در حال حاضر گروه هاي مختلفي در مراكز متفاوت به اين موضوع مي انديشند، بحث مي كنند. دكتر مهدي بهكيش از اقتصاددانان كشورمان كه سالهاست در كنار كار دانشگاهي در نقش هاي مختلف در اتاق بازرگاني و صنايع و معادن فعاليت كرده و در حال حاضر رياست اتاق بازرگاني ايران و ايتاليا برعهده اوست نيز در يكي از اين مراكز به همراه گروه ديگري از انديشمندان در پي يافتن پاسخي عميق به معماي توسعه نيافتگي ايران است. بنابه سابقه قبلي كه از دكتر بهكيش درباره تفكر در توسعه داشتم با وي درباره معماي توسعه نيافتگي ايران گفت وگو كردم. دكتر بهكيش سخنان خود را با يادآوري يك موضوع جاري شروع كرد و گفت: نمي خواهم معماي توسعه نيافتگي ايران را در شروع بحث به مسائل تاريخي ارجاع دهم و علاقمندم با يك مثال شروع كنم.
مي دانيد كه قانون برنامه سوم توسعه به تصويب همه اركان نظام تصميم گيري كشور رسيد و شايد نخستين برنامه اي بود كه همه اركان نظام آن را تاييد و تصويب كردند. برنامه سوم توسعه بر خلاف ۷ برنامه قبلي، پيش بيني هاي كمي درباره شاخص هاي اقتصادي ندارد. اين برنامه تفكر نويي را براي اقتصاد ايران توصيه مي كند كه من نيز با آن موافقم.
مزيت برنامه اين است كه با روندها و تحولات جهاني سازگار است. در دنيايي كه تحولات شتابان، پيش بيني هاي كمي براي حتي يك سال را غيرممكن مي كند، برنامه سوم توسعه استراتژي هاي ژرفي را توصيه كرد. جهت گيري استراتژيك برنامه سوم به رغم برخي مشكلات كه در آن هست و در هر برنامه اي ديده مي شود - كارشناسانه و دقيق بود و همانطور كه تاكيد كردم به تصويب همه اركان نظام نيز رسيده است. اما در عمل، بخش هاي قابل توجه برنامه اجرا نشد. چرا برنامه اي كه از نظر متدولوژي مشكلي ندارد، جهت گيري آن با جهت گيري اقتصاد جهاني همسو است و به تصويب همه اركان نظام رسيده در چرخه ديوانسالاري گرفتار شده و اجرا نمي شود؟
همين مثال زنده نشان مي دهد مشكل توسعه نيافتگي ايران فقدان قانون نيست. مشكل ما اين نيست كه شوراي نگهبان قانون را تاييد كند، يا مجمع تشخيص مصلحت نظام تاييد كند نيست.
مخالفان برنامه سوم توسعه با وجود همه مصوبات جلوي اجراي آن را گرفتند.
بنابراين بايد معماي توسعه نيافتگي را ريشه اي ديد. اين ريشه ها كدامند؟
نتيجه غور و بررسي هاي من نشان مي دهد۴ عامل مانع اصلي توسعه نيافتگي ايران هستند. نخستين عامل توسعه نيافتگي ايران را بايد وجود نفت در ايران دانست. ايرانيان درآمدي از فروش نفت به دست مي آورند كه براساس كار آنان شكل نگرفته است.
استيلاي ديدگاه هاي چپگرايانه و استمرار آن بر جريان تفكر روشنفكري در ايران دومين مانع توسعه است. جمع اين دو عامل موجب شده كه اقتصاد دولتي در ايران شكل و ماهيت پيدا كند و در گذر روزگار قوام و دوام يابد.
سومين عامل توسعه نيافتگي ايران موقعيت ژئوپلتيكي آن است. موقعيت ممتاز جغرافيايي ايران كه مي توانست نقطه قوت براي دستيابي به توسعه باشد، متاسفانه به يك نقطه ضعف تبديل شد. بررسي تاريخ دوسده ايران نشان مي دهد هزينه گزاف رقابتهاي انگلستان و روسيه براي تسلط دايم بر هند و رسيدن به آبهاي گرم خليج فارس از كيسه ايران پرداخت شد.
در حالي كه انگليسي ها در زمان شكوفايي اقتصادي خود به توسعه صنعتي كشورهاي مختلف - حتي مستعمره - كمك كردند، اما در ايران گونه ديگري عمل شد. روسيه تزاري نيز در ايران رفتاري امپرياليستي داشت. عامل چهارم تندروي فرهنگي جامعه ايران است.
دقت كنيد كه هر كدام از عوامل يادشده در حالي كه مي توانستند يك عامل توسعه باشند به ضد توسعه تبديل شدند.
* سازوكارهايي كه موجب شد درآمد نفت به جاي عامل توسعه به ضدتوسعه تبديل شود چيست؟
درآمد حاصل از نفت يك سرمايه ملي است. اما در ايران روندي پديدار شد كه اين درآمدها و اصولا صنعت نفت با صنايع پيشين و پسين خود ارتباط پيدا نكرد و به يك جزيره تبديل شد كه فقط درآمد ايجاد مي كند و آن را به جامعه پمپاژ مي كند. تزريق درآمد نفت به اقتصاد ايران مثل اين است كه به يك خانواده ارث هنگفتي رسيده است كه براي آن زحمت نكشيده است.
چنين خانواده اي خود را از كار كردن بي نياز مي بيند، احساس نياز به كسب دانش ندارد و صاحب خانه ارباب مي شود، زيرا پول را او تقسيم مي كند. چنين خانواده اي رفتار خاصي پيدا مي كند، درآمدها متناسب با كار افراد تخصيص نمي يابد، شايسته سالاري از اين خانواده رخت بر مي بندد، رانت خواري رواج مي يابد و ... جامعه ايراني در ۵۰ سال گذشته چنين وضعيتي پيدا كرده است.
* درباره استيلاي ديدگاه هاي چپگرايانه چه، اين ديدگاه چگونه يك مانع توسعه نيافتگي ايران شده است؟
ديدگاه چپ از ۹۰ سال پيش كه به ايران نفوذ كرد بر اقشار مختلف به ويژه روشنفكران ايراني تاثير گذاشت. وجود درآمد نفت در كنار ديدگاه چپ موجب شد دولتي بزرگ در ايران شكل بگيرد كه همكاري و مشاركت با مردم را يك ضرورت نمي دانست و اين چيزي است كه ما از آن رنج مي بريم.
در چنين شرايطي صنعت ايران گونه اي شكل گرفت كه اصل مزيت نسبي در آن مخدوش شده بود و روابط بين المللي براساس منافع عادي جامعه ماهيت پيدا نكرده است.
صنعت ايران در وضعيت دولتي بودن و بسته بودن واردات بيش از آنكه به فكر كسب و يا ايجاد و رشد تكنولوژي باشد فقط نياز به ارز ارزان داشت، چرا كه تخصيص منابع توسط دولت انجام مي شد. موقعيت ايران از نظر جغرافيايي موجب شد پيرامون ايران محيط تخاصمي شكل بگيرد و آرامش ايجاد نشود. ديدگاه چپ موجب شد عامل خارجي درايران شكل امپرياليستي بگيرد. عدم سرمايه گذاري انگليسي ها در صنايعي غير از نفت عمدتا به همين دليل بود.
009160.jpg

روسيه و انگليس اجازه ندادند كشور ديگري نيز سرمايه به ايران بياورد. عوامل يادشده موجب شد ديدگاه فرهنگي خاصي در جامعه ايراني شكل بگيرد كه نگاه بدبينانه به خارجي ها در بطن آن بود. درست است كه سرمايه گذاران انگليسي در ايران سرمايه گذاري نكردند، اما واقعيت اين است كه آنها با ما دشمن نبودند، در حالي كه اين تصور وجود دارد كه با ما دشمنند. روسيه تزاري و سپس روسيه سوسياليستي موجب شد رفتار انگليسي ها و آمريكايي ها با ايران براساس توسعه ايران نباشد، در حالي كه منطق حكم مي كند اين دو كشور دنبال توسعه ايران باشند تا منافع آنها نيز تأمين شود. من باور دارم خصومت در داخل كشور كه نوعي نگاه بدبينانه به خارجي هاست از همين مسائل سرچشمه گرفته است تا زماني كه روسيه سوسياليستي بود، كشورها مي توانستند دور خود ديوار آهنين بكشند و ايران نيز با توجه به درآمد نفت توانايي اين كار را داشت و شايد با منطق آن روزگار نيز مناسب بود. اما در شرايط نوين كه دنيا به سمت آزادانه تر و بازترشدن پيش مي رود و مرزها برداشته شده است ديگر نمي توان اقتصاد خودكفا را به مثابه استراتژي انتخاب كرد. در دنياي جديد نمي توان ارتباطات را گزينشي كرد. استراتژي امروز بايد فقط براساس منافع ملي باشد. بنابر آنچه گفتم ۴ عامل يادشده مانع توسعه يافتگي ايران بوده اند و هنوز نيز تا حد زيادي عمل مي كنند.
* آقاي دكتر، الان در جهان و به تبع آن ايران درباره عوامل توسعه و عنايت توسعه مباحث نظري عميقي وجود دارد. به اين معني كه چالشي بزرگ وجود دارد كه دو مقوله ارزشمند عدالت و آزادي در مباحث وارد شده اند. گروهي از انديشمندان معتقدند، آزادي غايت و عامل توسعه است. آمار تياسن اقتصاددان برنده نوبل و همفكران او معتقدند، آزادي نيرويي پايان ناپذير است كه اگر در جامعه اي جاري شود و مردم از آن برخوردار شوند مي تواند نيرويي شگرف در مسير توسعه داشته باشد. وي در كتاب مشهورش به نام آزادي به مثابه توسعه مثالهاي جالبي مي زند. از طرف ديگر برخي انديشمندان مثل جوزف استيگليتز و ... معتقدند رفع فقر از جامعه غايت و عامل توسعه است و معتقدند اين عامل مي تواند نيرويي قابل توجه در اختيار روند توسعه قرار دهد.
مي دانيم كه هر كدام از اين دو مقوله ارزشمند كاركردهاي مختلفي در جامعه و ذهن و عمل تصميم گيران دارند و فضاهاي خاصي ايجاد مي كنند. در ايران اين مساله در دو عنوان نان و آزادي خود را نشان داده است. به نظر جنابعالي انتخاب كداميك از دو مقوله يادشده مي تواند موانع توسعه نيافتگي كه به آن اشاره كرديد را از سر راه بردارد.
همانطور كه گفتيد دو مقوله عدالت اجتماعي و آزادي هر دو ارزشمند و از حياتي ترين نيازهاي جامعه بشري است. اما درباره آ زادي يك نكته را بايد توضيح بدهم . به نظر مي رسد آزادي اقتصادي ريشه  آزادي به معناي اعم آن است. تجربه بشري نشان مي دهد آزادي اقتصادي و آزاديهاي ديگر با هم پيش رفته اند. در غرب پس از انقلاب صنعتي، دموكراسي شكل گرفت و با آزادي اقتصادي همراه شد. آزادي اقتصادي اصل است و مي تواند موتور توسعه باشد. نمي توان به مردم گفت: آزاديد رئيس جمهور را انتخاب كنيد، اما آزاد نيستيد كالاي دلخواه خود را انتخاب كنيد دموكراسي واقعي يعني آزادي انتخاب. عدالت اجتماعي نيز مقوله اي بسيار پراهميت است. اما آنچه در جامعه ما مشكل ايجاد كرده است، ابهام در تعريف عدالت است. يك تعريف از عدالت اين است كه هر كس كارايي بيشتري دارد، بايد از درآمدهاي جامعه سهم بيشتري نصيبش شود. براي اينكه چنين عدالتي محقق شود دولتها بايد به اندازه مساوي براي مردم امكانات آموزش و بهداشت فراهم كنند و پس از آن مسابقه است. در غرب اين راه حل اجرا شد.
در حال حاضر تعريف و ذهنيتي از عدالت در جامعه وجود دارد كه معتقد است افراد نبايد بزرگ شوند و ثروتي كه در جامعه وجود دارد بايد به صورت مساوي تر توزيع شود. اين تعريف از عدالت ريشه در اقتصاد نفتي دولتي دارد. بايد تعريف عدالت را تصحيح كرد. اگر افرادي كه تواناترند در جامعه با احترام بيشتري مواجه شوند جامعه به سمت بزرگترشدن پيش مي رود. اما اگر در جامعه افرادي باشند كه امكانات براي حضور در مسابقه ندارند، دولت بايد امكانات لازم در اختيار آنها قرار دهد كه آموزش و بهداشت در راس آن امكانات است. در صورتي كه معيار عدالت كارايي باشد مي توان به توسعه اميدوار بود. در صورتي كه توزيع ثروت موجود را مبناي عدالت قرار دهيم، مانع توسعه مي شويم.
در شرايط حاضر برخي ديدگاه ها كه ريشه در تفكر چپ دارد عدالت توزيعي را مورد توجه قرار مي دهند. در صورتي كه بخواهيم توسعه يافتگي را تجربه كنيم ۴عامل يادشده را كه به نظر مي رسد مورد اتفاق اكثريت كارشناسان است را بايد از سر راه برداريم.
* از كدام عامل بايد شروع كرد؟ از كجا شروع كنيم؟
به نظر مي رسد يك گام بلند اين است كه ذهنيت چپگرايانه را در جامعه، همانطور كه در دنيا تغيير كرده تغيير دهيم. چپ هاي دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ با چپ جديد دهه ۱۹۹۰، حتي در اروپا هم تغيير كرده است. چپ دهه ۱۹۷۰ در چين با چپ دهه ۱۹۹۰ در اين كشور تغيير بنيادين كرده است. چپ ما اما همان است كه بوده است.
دليل چنين وضعيتي را بايد در ارتباطات اندك استادان دانشگاه، روشنفكران و ... جستجو كرد.
نخستين كاري كه بايد انجام داد گسترده تركردن ارتباطات با دنيا به ويژه از نظر ذهني است.
دولت، مطبوعات و رسانه هاي گروهي بايد در اين عرصه بدون جناح بندي هاي سياسي وارد شوند. اختلاف نظر در اين باره خوب است، اما اختلافها بايد به شكل مناسب ابراز شود.
گردش اطلاعات در سطوح روشنفكري و دانشگاهي و پس از آن در سطوح عالي تر جامعه يك راه حل فوري است. مرحله پس از آن آزادي رفت و آمد انديشمندان است كه بايد در همايش ها، كنفرانسها و سمينارها حضور پيدا كنند و فضاهاي تازه فكري را تجربه كنند. اين كار با سازماندهي ممكن است و نياز به جناح بندي هاي سياسي نيز ندارد.
اين رفت و آمدها مي تواند در تصحيح ذهنيت افراد تصميم گير تاثير مثبت بگذارد. مشكل اين است كه ذهنيت هاي چپ دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ را بايد تغيير داد.
* بحث هايي كه جنابعالي طرح مي كنيد در جامعه امروز با يك بن بست مواجه شده است. به اين معني كه مفهوم چپ و راست تا حدي بهم ريخته است.در حالي كه چپگرايان و احزاب منتسب به چپ از آزادي دفاع مي كنند و خواستار نوعي آزادي اقتصادي نيز دست كم در برخي حوزه هايند، جناح هاي موسوم به راست در عين حال كه آزادي اقتصادي را تا حدي قبول دارند، موضوع عدالت را اصل قرار داده اند. نوعي بهم ريختگي در سامان فكري احزاب ديده مي شود. ارزيابي جنابعالي چيست؟
مشكلي كه احزاب ايراني دارند اين است كه نگاه بلندمدت ندارند و اگر نگاه بلندمدت داشتند به امر توسعه جدي تر مي انديشيدند. در صحبت هايي كه با برخي مسئولان كشور مي شود به اين نتيجه مي رسيم كه آنها مي گويند چرا هزينه اصلاحات ساختاري را من بدهم، چون ديدگاه ها كوتاه مدت است، به اين نتيجه رسيده اند. يكي از كارهاي فرهنگي كه بايد انجام شود اين است كه توجه كنيم. كشور و ميهن مال ماست، ايران قرنها وجود داشته و قرنها نيز زندگي خواهد كرد.
فرزندان ما بايد در اين سرزمين زندگي كنند وبنا براين بايد نگاه ما بلندمدت باشد. شايد يك دليل اينكه كسي حاضر نيست هزينه اصلاح ساختاري را برعهده بگيرد بي مهري هايي است كه در حق برخي مسئولين صورت پذيرفته است. ما اميركبير و مصدق و ... را داشته ايم. در حال حاضر نيز افرادي وجود دارند كه جسارت اصلاح ساختاري را دارند و جامعه بايد به اينها عزت و احترام بگذارد. تجربه نشان داده كساني كه اصلاحات ساختاري را در سرلوحه فعاليتهاي خود قرار داده اند در كوتاه مدت بدنام مي شوند و از ثمرات آن نيز استفاده نمي كنند.زيرا كه اصلاحات ساختاري با برخي منافع كوتاه مدت در تضاد قرار مي گيرد. از طرف ديگر جامعه ايراني به دليل گرفتاريهايي كه داشته و دارد غم آب و نان دارد. اگر اصلاحات ساختاري با آب و نان آنها در كوتاه مدت تضاد داشته باشد آن را نمي پذيرند. شايد برخي افرادي كه اصلاحات ساختاري را وجه همت خود قرار داده اند در روش ها اشتباه كنند كه قابل ترميم است، اما جهت گيريها مهم است. به طور مثال كساني كه جهت گيري آنها تعميق دموكراسي در ايران است و در اين جهت فعاليت مي كنند بايد تقويت شوند. كساني كه در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي مي خواهند اصلاحات ساختاري انجام دهند بايد از طرف جامعه پشتيباني شوند. از طرف ديگر بايد براي مخالفان اصلاحات ساختاري نيز فضا ايجاد شود تا مخالفت هاي خود را به شكلي كه مي خواهند نشان دهند و حرفشان را بزنند تا نوعي گفت وگو و فضاي بحث پديدار شود. الان گروهي هستند كه با تمام نيرو به دنبال اصلاح ساختارها و بنيانها هستند، اما جامعه درباره آنها مهرباني لازم را ندارد و براي مردم به ويژه اقشاري كه آب و نانشان با تهديد مواجه مي شود، سخت گيري مي كنند. در چنين وضعيتي بسياري از اصلاحگران صحنه را ترك مي كنند.
چرا بايد اين فاجعه رخ دهد؟ چرا بايد فضايي باشد كه يك مدير ريسك پذيري را از دست بدهد و نه تنها اصلاحات ساختاري را رها كند، بلكه حتي در اتخاذ تصميم هاي روزمره نيز ترديد كند.
اينجاست كه بايد عدالت به ترتيبي تعريف شود كه براساس كارايي بنا گذاشته شود. از طرف ديگر بايد دموكراسي نيز تعريف شود. حزبي كه مي خواهد به سمت دموكراسي پيش  رود بايد دمكراسي را از ديد خود تعريف كند. حزب بايد ريشه در ميان مردم داشته باشد. حزبي كه يك شبه پا مي گيرد نبايد مورد حمايت دولت قرار گيرد. احزابي بايد حمايت شوند كه عضو ثابت دارند.
احزاب موسوم به جبهه دوم خرداد بايد شفاف سازي كنند. هنوز يك بيانيه روشن از سوي اين احزاب درباره برخوردشان با اقتصاد ارائه نشده است. واقعيت اين است كه احزاب چپ كه از نظر مذهبي آزادانديش ترند در اقتصاد اينگونه نيستند و احزاب راست كه به آزادي اقتصاد اعتقاد نشان مي دهند از نظر فرهنگي بسته تر اند.
در دنياي امروز، آزادي در تمام فضاها به صورت هماهنگ پيش مي رود و عمل مي كند. نمي توان آزادي را دريك فضا ديد و در فضاهاي ديگر گونه ديگري رفتار كرد. جناح ها بايد موضع خود را به صورت شفاف درباره آزادي بيان كنند.
ادامه دارد

ديدگاه
هندي ها در آمريكا
009055.jpg
منبع: كران نيوز
مترجم: مونا مشهدي رجبي
پژوهشگران اعلام كرده اند تعداد افرادي كه در هند از طريق كامپيوتر با شركتهاي آمريكايي همكاري مي كنند تا سال ۲۰۰۸، هفتاد برابر مي شود. آمار نشان مي دهد در سال ۲۰۰۲ تعداد كل افراد شاغل از طريق كامپيوتر ۱۷۷ هزار نفر بوده است و اين تعداد در شش سال آينده به ۲/۱ ميليون نفر مي رسد.
دان كلپر اسميت، اقتصاددان مركز نيوهاون گفت: در دنياي جديد، مشاغل قابل انتقال و جابجايي هستند. انتقال مشاغل به كشورهاي فقير باعث كاهش هزينه هاي تجارت و به تبع آن افزايش راندمان و سودآوري خواهد شد.
پژوهشگران دانشگاه پنسيلوانيا مي گويند: بيشتر اين مشاغل انتقال يافته مربوط به سه ايالات شمال شرقي آمريكا و خصوصاً ايالت كانكتيكات است.
مردم اين ايالت در اثر انتقال مشاغلشان به بخشهاي كم هزينه تر دنيا با مشكل بيكاري مواجه شده اند و اين تحول مشكلات زيادي براي مردم اين مناطق ايجاد كرده است. كلپراسميت مي افزايد: در دنياي جديد فن آوري جايگزين نيروي كار شده است و به جاي افراد محلي از كارگران خارجي با حقوق كمتر استفاده مي شود تا هزينه توليد كاهش يابد و امكان گسترش صنعت بوجود آيد.
تحقيقات نشان مي دهد بازار كار افرادي كه در زمينه فن آوري هاي رايانه اي و انفورماتيك كار مي كنند در حال گسترش است. گزارشگران اعلام كردند مردم كنتيكت نسبت به ايالتهاي ديگر وضعيتي نامناسب تر و سخت تري دارند.
كلپر اسميت در توضيح اين مطلب عنوان كرد: دولت براي بهبود وضعيت مالي خود و كاهش هزينه شركتهاي بيمه اقدام به اين كار كرده است زيرا با اين كار هزينه نيروي كار كاهش چشمگيري مي يابد. وي افزود: در سال ۲۰۰۲، با استفاده از اين روش ۱۷۱ هزار نفر از مردم هند با شركتهاي آمريكايي همكاري كردند و استفاده از آنها موجب شد كه درآمدي بالغ بر ۴/۲ ميليارد دلار نصيب دولت آمريكا شود.
پيش بيني ها حاكي است كه تا سال ۲۰۰۴ تعداد شاغلين اين بخش در هند به ۴۰۰ هزار نفر و درآمد حاصل از كار آنها براي دولت آمريكا به ۱/۶ ميليارد دلار مي رسد. همچنين تا سال ۲۰۰۸ تعداد شاغلين به ۲/۱ ميليون نفر و درآمد دولت آمريكا در اثر به كارگيري نيروهاي كم هزينه هندي به ۲۳ ميليارد دلار افزايش مي يابد.
به گفته اين كارشناس با توجه به تحولات فن آوري هاي جديد وضعيت بازار كار در دنيا تغيير خواهد كرد. اما اقتصاددانان ديگر عقيده دارند هنوز تصوير واضح و روشني در مورد وضعيت اشتغال در اثر كاربرد اينگونه فن آوري ها و وضعيت جوامع آينده وجود ندارد و نمي توان اظهار داشت كه اين وضعيت به نفع جوامع است يا مشكلاتي را براي آنها ايجاد مي كند.
اما آنچه روشن است تغيير وضعيت اشتغال حداقل بحران بيكاري كوتاه مدت را در جوامع گوناگون بوجود مي آورد.
راد ديك استاد اقتصاد دانشگاه فيرفيلد اظهار داشت: من شك دارم كه وضعيت اقتصادي كانكتيكات به دليل اين تحول در مشاغل، آسيب ديده باشد. زيرا هنوز تعداد افرادي كه از طريق رايانه و اينترنت كار مي كنند در آمريكا رشد چنداني نكرده است. وي افزود: بحران اصلي مسئله كارخانه هاي توليدي است. امروزه در كانكتيكات ۲۰۰ هزار نفر در فعاليتهاي توليدي مشاركت دارند در حالي كه در سال ۱۹۸۳ تعداد افراد شاغل در بخش توليدي اين ايالت حدود ۴۲۰ هزار نفر بوده است.
جان بومن، مسئول سازمان حمايت از حقوق كارگران آمريكا مي گويد: افراد شاغل در بخش هاي جديد از بي برنامه بودن وضعيت صنايع خود رنج مي برند.
آنها كار مي كنند اما امنيت شغلي ندارند. يك كار موقتي نمي تواند يك كارگر يا كارمند را ارضا كند. وي افزود: فن آوري اطلاعات موجب بروز بحران در جوامع خواهد شد زيرا افراد آمريكايي بيكار مي شوند و متقاضي دريافت حقوق بيكاري خواهند شد. در حالي كه ممكن است در يكي از مشاغل وابسته به فن آوري اطلاعات اشتغال داشته باشند. اين خود يك هزينه اضافي به دولت تحميل مي كنند.
بومن مي افزايد: سازمان وي در زمينه بحران موجود تحقيقات بسياري انجام داده است و نتيجه حاصل از تحقيقات اين است كه آمار بيكاري تا پايان ماه مه سال ۲۰۰۳ به حدود ۲۷ درصد مي رسد. اين  آمار تنها مربوط به افرادي است كه قبلاً در مشاغل وابسته به رايانه و اينترنت كار مي كردند و اكنون با سياستگذاري جديد دولت بيكار شده اند.
پژوهشگران اعلام كرده اند اقتصاد ايالت كانكتيكات شديداً به فن آوري جديد وابسته است. اكثر مردم اين ايالت در مشاغل وابسته به فن آوري اطلاعات فعال هستند و با رواج اين شغل ها آمار بيكاران افزايش وحشتناكي خواهد يافت. آمار نشان مي دهد در سال ۲۰۰۱ حدود ۶۶ هزار نفر از مردم اين ايالت در فعاليتهاي مربوط به نرم افزار، سخت افزار، اپراتوري و اينترنت كار مي كردند كه هر يك از اين بخشها ۳/۲ درصد از مشاغل آمريكا را به خود اختصاص داده است و به طور كلي ۲/۱۳ درصد از كل جامعه آمريكا در اين بخش شاغل هستند.

سايه روشن اقتصاد
تاك و تاك نشان
009070.jpg

محمد خزايي معاون وزير اقتصادي و دارايي در رشت گفته است: بنده اعتقاد دارم، حمله نظامي و ساير تهديدهايي كه از سوي آمريكا عليه ايران عنوان مي شود فرضيه است، در حالي كه بيشترين سرمايه گذاري دشمن در زمينه ايجاد بحران بيكاري در حال انجام است.
وي افزود:  اگر براي ايجاد اشتغال ۱۸ ميليارد دلار سرمايه گذاري انجام شود، بيكاري موجود سر جاي خودش مي ماند و فقط رشد بيكاري كاهش مي يابد، در غير اين صورت بحران بيكاري در سالهاي آينده نه ازتاك نشان خواهد گذاشت نه از تاك نشان.
وي  گفت : درحاليكه  بسياري  كشورها از مديريت  تبديل  ارزها به  يكديگر سودهاي  كلاني  را كسب  مي كنند ما هنوز در كشور فاقد يك  كانون  قوي  مديريت  ارزي حتي  در بانك  مركزي  هستيم .
وي  در بخشي  از سخنان  خود ضمن  تأكيد بر لزوم  ايجاد شرايـط منـاسب  براي جلب  سرمايه هاي  خارجي  افزود: كشور سالانه  به  ۹۰۰ هزار فرصـت  شغلي  جديـدنيازمند است  در حاليكه  كه  اين  امر بدون  استفاده  از سرمايه گذاري  خارجي ممكن  نيست .
دكتر خزايي  در بخش  ديگري  از سخنان  خود ضمن  انتقاد از اجراي  طرح  ضربتي اشتغال  افزود: اجراي  اين  طرح  نه  تنها مفيد نبود بلكه  مضر هم  بود زيـرا ايجاد اشتغال  دائم  سازكار علمي  خاص  خودش  را مي خواهد نه اينكه  هركــس  بافراهم  آوري  شرايط صوري  وام  اشتغال  دريافت  كند.
009065.jpg

ارزان نيست
«آب» گرانبهاترين عامل توليد (با توجه به كميابي آب) بخش كشاورزي در ايران است. علاوه بر اين، توليد آب آشاميدني سالم با توجه به هزينه هاي آن نيز شرايط دشواري دارد.
معاون وزير نيرو در امور آب  و فاضلاب  اعلام  كرده است: يك  درصد از مجموع  جمعيت  جهان  در ايران  زندگي  مي كنند، اما سهم  اين  كشور از منابع  آب  تجديد شونده  جهان  تنها ۳۶/۰ درصد است .
مهندس  «عباس  شفيعي » روز شنبه  در كارگاه  «تخصصي  فناوري هاي  آب  و فاضلاب » افزود: در ۳۵ سال  اخير بالغ  بر۳۰ ميليون  نفر به  جمعيت  شهري  و ۵/ ۹ ميليون نفر به  جمعيت  روستايي  ايران  افزوده  شده  است .
وي   به  سرانه  منابع  آب  تجديدشونده  درجهان  اشاره  كرد و گفت : متوسط سرانه  آب  از منابع  تجديدشونده  درجهان  حدود ۷۴۰۰ مترمكعب  است ، اما درايران  رقم  از ۲۰۰۰ مترمكعب  فراتر نمي رود.
شفيعي  اظهار داشت : آنچه  كه  اكنون  با وجود محدوديت  منابع  آب ، آزار دهنده است ، آلودگي  منابع  آبي  اعم  از سطحي  و زيرزميني  توسط آلاينده هايي  مانند فاضلاب هاي  تصفيه  نشده  و يا بدون  تصفيه  كامل ، مواد شيميايي ، سموم  و پساب هاي صنعتي  است  كه  انسان  به طور مستقيم  در آن  نقش  داشته  و با اقدام هاي  انديشمندانه  قابل  كنترل  است .
معاون  آب  و فاضلاب  وزارت  نيرو اظهار داشت : آناليزهاي  انجام  شده ، مبين  اين  امر است  كه  پروژه هاي جديد تأمين  آب  به  دلايل  بعد مسافت ، حجم  زياد وخطر آلودگي  نسبت  به  موارد قبلي  انجام  شده ، هزينه  بسيار سنگين تري  را به مجريان  تحميل  مي كند.
به  گفته  شفيعي ، از اين  رو در آينده  نزديك  ديگر نمي توان  آب  را به  عنوان يك  منبع  ارزان  تصور كرد و آن  را براي  مصارف  با بازدهي  پايين  و غيرضروري  به كار برد. اين  امر نظر به  افزايش  جمعيت  كره  زمين  و نياز به  رشد سطح  زندگي  و بهداشت  عمومي  به  سرعت  شرايط دشوارتري  را در پي  خواهد داشت .
009060.jpg

بهبود اقتصاد ژاپن، رونق بازار نفت
آمريكا و ژاپن، به ترتيب نخستين و دومين اقتصاد جهان را به خود اختصاص داده اند. رونق يا ركود اقتصاد اين دو كشور بسياري از متغيرها را با تحول مثبت يا منفي مواجه مي كند. يكي از اين متغيرها، قيمت جهاني نفت است كه در صورت رونق اقتصاد آمريكا و ژاپن روندي مثبت پيدا مي كند.
به گزارش ايرنا انتشار اخبار مربوط به بهبود اقتصادي  آمريكاو ژاپن  و كاهش  ذخاير بنزين در آمريكا به  تقويت  بازار نفت  در هفته  گذشته  كمك  كرد.
قيمت  نفت  در پايان  معاملات  روز جمعه (۷ شهريور)   بازار نفت  خام  نيويورك  به دنبال  بروز علايم  بهبود اقتصادي  در آمريكا و افزايش  توليدات  صنعتي  ژاپن  كه  دورنماي  تقاضا براي  نفت  خام  را تقويت  مي كند، افزايش  يافت .
قيمت  هر بشكه  نفت  خام  سلف  وست  تگزاس  اينترميديت  با هفت  سنت  افزايش  به ۵۷/۳۱ دلار و قيمت  هربشكه  برنت  درياي  شمال  نيز با پنج  سنت  افزايش  به  ۴۸/ ۲۹دلار رسيد.
به  گزارش  منابع  خبري ، وزارت  بازرگاني  آمريكا روز جمعه  اعلام  كرد توليدناخالص  داخلي  آمريكا در سه  ماهه  دوم  سال  ميلادي  جاري  به دنبال  افزايش  هزينه  هاي  دفاعي ، سرمايه گذاري  تجاري  و هزينه هاي  مصرفي۱/۳ درصد افزايش  يافت . درحالي كه  اين  رقم  درماه  گذشته ۴/۲ درصد پيش بيني  شده  بود.

اقتصاد
ادبيات
انديشه
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |