پروانه پرچكاني
فرهنگ؛ مجموعه آداب و رسوم، ارزشهاي مشترك، مذهب، ساختار اجتماعي، سازمان اقتصادي و الگوهاي رفتاري يك ملت است كه در طول تاريخ زندگي آن ملت شكل گرفته و از گذشتگان به ارث رسيده و همواره در اثر فرآيندهاي تاريخي در حال تغيير و تحول بوده و اين روند همواره ادامه داشته و خواهد داشت.
در دنياي امروز، فرهنگها نمي توانند به صورت مستقل به حيات خود ادامه دهندچون پذيرش فرهنگ هاي جديد و انتقال فرهنگ خود، امري متداول و اجباري شده است. فرهنگ هاي غني با پشت سرگذاردن مرزهاي محلي به مكانها و نواحي ديگر نفوذ مي كنند واين، در حالي است كه انسان در هر نقطه كه هست براي حفظ و تقويت ماهيت خود تلاش مي كند و به همين دليل همواره قسمتي از فرهنگ محلي، به عنوان عامل بقاي جمعي براي هميشه پايدار مي ماند. از اين رو اغلب جوامع، سعي در شناسايي و از بين بردن عوامل تخريب فرهنگها دارند كه در اين ميان برخي از آنها به بيراهه رفته و توريسم را به دليل متحد ساختن شيوه هاي زندگي متهم به تخريب فرهنگها مي كنند و گسترش آن را منجر به از بين رفتن فرهنگهاي ملي و نابودي خرده فرهنگهاي محلي مي دانند و از اين رو به مخالفت سرسختانه با اين امر مي پردازند. اين نوع طرز تفكر و رواج آن در بسياري از كشورها از جمله كشور ما، سبب بروز مشكلاتي براي توسعه اين صنعت شده است كه عدم توجه به آن لطمه هاي جدي و جبران ناپذيري را به بدنه صنعت توريسم وارد مي كند.
در كشور ما اصلي ترين و مهمترين بهانه گروه مخالفان با توسعه توريسم، وجود فرهنگ مذهبي در كشور و نبود اين فرهنگ بين اغلب توريست ها معرفي شده است. غافل از اينكه مناسبترين بستر معرفي و رواج اين نوع فرهنگ بين ملل ديگر، توسعه توريسم است. مگر آن كه اعتقادي به عمق و اصالت پايه هاي فرهنگي خود نداشته و فرهنگ خود را در مصاف با ديگر فرهنگ ها متزلزل و آسيب پذير بدانيم و به جاي از بين بردن نقطه ضعف ها و تقويت هويت ايراني با برجسته كردن محاسن بي نظير آن در نزد جوانان، به پاك كردن اصل قضيه مبادرت ورزيم.
به عبارت ديگر همواره نوعي نگراني ناشي از ورود فرهنگ ديگران توسط توريست ها به كشور و اماكن پذيرش فرهنگ جديد از سوي مردم وجود داشته كه مانع اصلي تفكر صحيح در اين باره بوده و سبب عدم اتخاذ سياست هاي مناسب در ارائه راه حل اين مسئله شده است.
همان گونه كه ذكر شد در تقابل و رويارويي بين فرهنگ ها در زمينه انتقال آنها فرهنگ هاي ضعيف و كم محتوا مغلوب خواهند بود. بر اين اساس براي فرهنگ كشور ما كه متأثر از دو تمدن عظيم جهان يعني تلفيق تمدن باستاني و تمدن اسلامي است دور از شأن است كه از تقابل با ديگر فرهنگ ها هراسناك بوده و انتقال فرهنگ بيگانگان را از راه توريسم بهانه محدود كردن اين صنعت بداند و با وجود داشتن پتانسيلهاي عظيم فرهنگي و طبيعي براي جلب جهانگردان خود را از انبوه مزاياي آن محروم كند.
بديهي است فرهنگي كه در طول تاريخ، عمق اصالت خود را بارها و بارها به رخ جهانيان كشيده نه تنها نبايد هراسي از مقوله توسعه جهانگردي و تقابل با فرهنگ ها به خود راه دهد، بلكه بايستي مشوق و مبلغ توسعه آن بوده و به لحاظ عمق غناي تاريخي و مذهبي خود، تأثير شگرفي از خود به جا گذارده و اصالت انديشه و فرهنگ خود را در نمايشگاه فرهنگها- كه توريسم بستر اصلي آن است- به نمايش بگذارد.
چگونگي رفتار با توريستها و شيوه هاي پذيرايي از آنها و ميزان تعامل فرهنگي (تأثير گذاري و تأثيرپذيري فرهنگي) نماياننده عمق ابعاد فرهنگ ملي و جلوه گر ميزان اصالت ايرانيان در ارتباط با سفيران فرهنگي ديگر ملل خواهد بود. در برخورد با توريستها بايستي ضمن حفظ اصالت فرهنگي خويش، نقاط قوت و مثبت ملل ديگر را بياموزيم چرا كه امروزه تأثيرپذيري از ديگر فرهنگها امري اجتناب ناپذير است و ما در قالب مطالعه و بررسي آگاهانه قادر خواهيم بود از نكات مثبت ديگر فرهنگها استفاده بهينه اي كنيم.
توريستها به لحاظ داشتن مليتهاي گوناگون از فرهنگهاي مختلف برخوردارند كه خواستهاي متفاوت آنها از كشور ميزبان نيز معلول همين علت است و رسم ميهمان نوازي ايجاب مي كند بامطالعه عميق فرهنگهاي گوناگون و هنجارها و ناهنجارهاي آنها از علايق و سليقه هاي مليت هاي مختلف آگاهي يافته و مناسبترين شرايط را براي پذيرايي از آنان فراهم كنيم و خواستهاي منطقي آنان را ارج نهيم كه اگر غير از اين باشد شاهد واكنش واپس گرايانه اي از سوي توريست ها خواهيم بود كه زيان آن بيش از همه متوجه خود ما خواهد شد چرا كه كشور ما بعد از انقلاب اسلامي به خودي خود در معرض آماج تبليغات سوء قرار دارد .
بنابراين خود ما بايستي سعي كنيم با رفتار شايسته باميهمانان و برخوردگرم با آنها علاوه بر خنثي كردن تبليغات سوء عليه ايران، فرهنگ والاي خويش را به ديگران اثبات كنيم.
به ويژه اين نكته را هم بايد مورد توجه داشت كه مهمان نوازي از جمله فرايض مسلم دين اسلام به شمار آمده ونص صريح روايات مذهبي ما نيز جملگي برضرورت احترام به مهمان تأكيد دارند. جالب توجه است كه اسلام شايد يكي از معدود مذاهب جهان باشد كه بخش قابل توجهي از پيروان آن از راه تبليغ سياحان (مسلمانان اندونزي ،مالزي و...) به اين دين گرويده اند.
نگرش ديگري در كشور ما وجود دارد كه ريشه در تاريخ داشته و به نوعي فرهنگ ميهمان پذيري ما را تحت الشعاع قرار داده و سبب نوعي بدبيني نسبت به توريست ها شده است كه يكي ديگر از دلايل ناخوشايند بودن توسعه توريسم در نظر برخي افراد، به اين مقوله باز مي گردد.
شايد در برهه اي از تاريخ جهان كه كشور ما هم جزء مهمي از آن را تشكيل مي دهد، فرستادن افراد با منافع سياسي به ديگر كشورها در قالب توريست امري متداول و معمول بوده باشد و ما هم بپذيريم كه اين مسئله دليل بدبيني برخي افراد نسبت به ورود خارجيان شده باشد ولي واقعيت امر حاكي از اين است كه اين دوران پشت سر گذاشته شده و امروز در دنياي پيشرفته ارتباطات، دولت ها نيازي به فرستادن افراد در قالب توريست براي كسب اطلاعات از كشورهاي مورد نظر و صرف وقت و هزينه فراوان ندارند، در عين حال كه مراجعه به آمارها نيز مؤيد اين است كه كمتر از يك درصد توريست ها با انگيزه اهداف سياسي به ديگر كشورها سفر مي كنند.
تبعات داشتن نگرش مبهم و ذهنيت منفي درباره جهانگردان و نداشتن آگاهي صحيح درباره ابعاد توسعه جهانگردي و بازتاب آن در توسعه اقتصادي كشور سبب بروز نوعي بدخلقي و رفتارهاي غيراخلاقي با جهانگردان خواهد شد كه ضمن زير سؤال بردن فرهنگ ميهمان نوازي ايرانيان باعث تقويت موج تبليغات منفي ضد ايران نيز مي شود، ضمن آنكه تأثير گذاري در فرهنگ ميهمانان را به حداقل رسانده و در دراز مدت كاهش بازديدكنندگان از ايران را به دنبال خواهد داشت.
يك توريست، يك ميهمان
ادامه اين روند در جهان پيشرفته امروز انزواي ناخواسته كشور را در پي خواهد داشت. ضمن آنكه تأثيرپذيري ناآگاهانه جوانان از طريق انواع وسايل ارتباطي از فرهنگ ديگر كشورها را افزايش خواهد داد.
بنابراين ضروري است كه با انديشيدن تمهيدات خاصي در از بين بردن تفكرات منفي و ذهنيت هاي غلط نسبت به بالا بردن سطح آگاهي مردم نسبت به تبعات اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي توسعه توريسم در كشور تلاش كنيم و در اين راه به رواج شيوه هاي سنتي منطبق با اصول روانشناسي علمي كه مورد پسند مردم باشند، روي آوريم.
مثلاً با اتخاذ شعارهاي مناسب مانند يك توريست، يك ميهمان، ذهنيت هاي منفي را كمرنگ كرده و بدبيني هايي مانند متهم كردن توريست ها به مشكوك، مهاجم و... را از بين برده و وسيله خوبي فراهم كنيم تا ضمن استفاده مطلوب از تمامي ابعاد مثبت توسعه توريسم در كشور در راه معرفي فرهنگ پيشرفته مذهبي كشور كمترين هزينه را بپردازيم. قطعاً براي رسيدن به اين مهم عزم جدي، تعديل افكار تعصبي، تغيير نگرش در باورهاي غلط، تعديل كردن محدوديت ها و تنگناهاي موجود و همياري آحاد مردم مورد نياز است كه صد البته بدون تغيير شكل در ذهنيت هاي منفي از طريق آگاهي رساندن به عموم مردم، برداشتن گامهاي عملي در اين راه از طرف هيچ كس و هيچ ارگاني ميسر نخواهد بود.