شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۶۵- Sep, 13, 2003
گفت و گو با دكتر احمدي نژاد شهردار تهران
جاي جردن در ام القراء
زير ذره بين
يعني ما از قول شما مي توانيم اعلام كنيم ساخت و ساز تداوم مي يابد اما نه در قالب فروش تراكم؟
بله، در قالب ضوابط صحيح شهرسازي. ما اعتقاد داريم نگرش يك سويه به شهروندان و شهر آسيب هاي فراواني به دنبال دارد هم  آن زمان كه تراكم مازاد بي رويه فروخته شد و شهر آسيب ديد و هم آن زمان كه بخشنامه هاي موردي در شهر اجرا شد و هم الان كه ساخت و ساز را بستيم همه اينها به شهر آسيب رساند.
زير ذره بين
010440.jpg

نگاه من به شهر كاملاً پيشرفته توأم با زندگي با نشاط و هدفمند است. نگاه شما به جوان ها با نگاه من به عنوان يك استاد دانشگاه- كه زندگي اش تقريباً در تعامل با جوانان گذشته- فرق دارد. من اعتقاد دارم جوان هاي ما سر جمع جزو پاكترين و بهترين جوان هاي دنيا هستند، آنها پاك، آرمانخواه و عميقاً ديني هستند و اين را در روزهاي خاصي از سال كاملاً نشان مي دهند... من ترديد ندارم اگر خداي ناكرده كشور ما مجدداً مورد يك تهديد يا هجوم بيگانه قرار گيرد همين جوان هايي كه شما گفتيد، در صف اول دفاع از كشور محكم خواهند ايستاد.

احمدي نژاد، چهارمين شهردار تهران است كه با او گفت و گو مي كردم. به همين خاطر، در وهله اول اين برايم مهم بود كه بدانم او با بقيه چه فرقي دارد. البته نه به عنوان شخص احمدي نژاد، كه سوابق و علايق سياسي اش در ماه هاي اخير نقل بسياري محافل خبري بوده است، بلكه صرفاً به عنوان يك شهردار، تا بدانم سيماي شهر در دوره مديريت او، تغييري خواهد داشت يانه؟ اولين چيزي كه به چشم آمد، كوچك بودن اتاق او بود. بعد از اتمام مصاحبه بود كه شنيدم قبلاً اين اتاق محل كار رئيس دفتر شهردار بوده، نه خود او، اما احمدي نژاد همين اتاق را براي خود پسنديده است.
پس فرق اول معلوم شد: او مديري عاليرتبه است كه اتاق كار دست كم پنجاه نفر از كارمندان او (معاونان و مشاوران، شهرداران مناطق و...) از اتاق خود او بزرگتر است. فرق بعدي چفيه اي بود كه به چوب رخت آويزان بود، و همچنين تنها امكان پذيرايي در اتاق، بشقاب كوچكي با چند بيسكويت كه هيچكس هم آنها را به ما تعارف نكرد. اما، البته از اين چيزها نمي شود فهميد چهار سال بعد سيماي شهر چقدر تغيير مي كند. احمدي نژاد آرام و شمرده صحبت مي كرد و يكي دو بار كه سعي كردم با طرح سئوالاتي كه قاعدتاً مي توانست به عصباني شدن او منجر شود، چيزي از زير زبانش بيرون بكشم، باز هم خويشتندار بود و آرامشش را حفظ كرد. آرامشي كه درنهايت باعث شد محور مصاحبه از شخص شهردار، اينكه كيست و چكار مي خواهد بكند، به شهر، اينكه كجاست و چه سرنوشتي پيدا خواهد كرد، كشيده شود.
* آقاي احمدي نژاد شنيده شده از ميان اعضاي شوراي شهر و شهرداران چند سال گذشته ظاهراً تنها كسي هستيد كه اصلاً اهل تهران هستيد؟
- راستش من هم اهل تهران نيستم.
* شنيديم پدر و مادر شما وراميني هستند ولي خودتان متولد تهران هستيد؟
- نه من متولد تهران هم نيستم ولي از بعد از تولد در تهران بودم شايد بشود گفت از ميان كساني كه اشاره كرديد بيشترين سابقه سكونت در تهران را داشته باشم، ضمن اينكه اساساً اين حساسيتها را امر مثبتي نمي دانم.
* چرا، البته نكته مهمي است. در هر حال اهل تهران بودن مي تواند علايق و دلبستگي شما را نسبت به اين شهر بالاتر ببرد.
- حتماً
* واقعاً شهر محبوب شما كجاست؟
- شهر محبوب من قطعاً تهران است، گرچه همه جاي ايران عزيز است.
* قم چطور؟
- همه جاي ايران براي من عزيز است.
* بين قم و تهران كدام را بيشتر دوست داريد؟
- همه جاي ايران را دوست دارم. ايران همه جايش عزيز است.
* قطعاً همين طور است، اما شما شهردار تهران هستيد. در اين شهر بزرگ شده ايد و علايق و عاطفه شما بايستي نسبت به اين شهر متفاوت با ديگر شهرها باشد.
- خب، طبيعي است كه علايقم به تهران بيش از همه جاست.
* با توجه به همين علاقه و مسئوليت تان اگر منافع تهران روزي در تعارض با ديگر شهرها قرار گيرد حاضريد منافع شهرهاي ديگر را به نفع تهران نقض كنيد؟
- من فكر نمي كنم چنين اتفاقي بيفتد. تهران جزيي از كشور ايران است و منافع آن در طول ديگر شهرهاست.
* منظورم اين است كه فرض كنيد قرار است يك بودجه محدودي را براي كاهش آلودگي هواي شهرها اختصاص دهند، شما آيا حاضريد اعلام كنيد تهران اولويت بيشتري دارد؟
- بله چون اولويت حتماً ضابطه، چارچوب و مبنا دارد و همين طور كه ممكن است بعضي بودجه هاي ديگر به جاهايي كه اولويت بيشتري دارد اختصاص يابد. بايد ديد اولويتها چيست؟
* فرض كنيد اولويت ها هم مساوي باشد؟
- من معتقدم همه كشور بايد بر اساس برنامه ها، شاخص ها و اولويتهاي تعيين شده پيشرفت كند بديهي است كه من تلاش عمده ام را مصروف تهران خواهم كرد اما مفهوم آن اين نيست كه پيشرفت تهران را متعارض با ديگر شهرها قرار دهم كه در اين صورت شيوه مديريتم را زير سؤال برده ام، تهران مركز و نماد كشور است. همانطور كه تحولات تهران روي همه جاي كشور اثر مي گذارد متعاقباً از ديگر شهرها هم تأثير مي پذيرد، تأثير و تأثرات دو سويه است و شهرها بايد به موازات هم پيشرفت كنند.
* اگر اين اختلاف بين دولت و شهرداري به وجود آيد چه؟ آيا حاضريد منافع شهر تهران را به منافع دولت و حاكميت ترجيح دهيد؟
- چنين فرضي را محال مي دانم. شهرداري و شهر، يعني ملت، مگر مي شود دولت جمهوري اسلامي رفتاري مغاير با منافع خود انجام دهد؟
* شما بيشتر در كداميك از محله هاي تهران زندگي كرده ايد؟
- من تقريباً دايم ساكن نارمك بوده ام.
* پس اساساً بچه نارمك محسوب مي شويد؟
- بله.
* الان ساكن كجا هستيد؟
- همانجا هستم. چه وقتي كه ازدواج كردم و از پدر و مادرم جدا شدم و يك مسكن مستقل اجاره كردم و چه وقتي كه صاحب خانه شدم در همان نارمك زندگي كرده ام.
* در كدام مدرسه ها دوران ابتدايي،  راهنمايي و دبيرستان را سپري كرديد؟
- دبستان سعدي نارمك، دوران راهنمايي هم نداشتيم مستقيم مي رفتيم دبيرستان،  سه سال دبيرستان ادب و بعد هم دانشمند كه همه در نارمك بودند.
* دانشگاهتان؟
- همه مقاطع دانشگاه را تا درجه دكتري در علم و صنعت بودم در واقع جزو معدود فارغ التحصيلاني هستم كه همه مقاطع را در اين دانشگاه گذرانده ام.
* شايد براي خوانندگان ما جالب باشد، درباره زندگي خانوادگي شما هم بيشتر بدانند.
- من سه فرزند دارم. پسر بزرگم دانشجوي عمران، دخترم دانشجوي برق و پسر كوچكم محصل دبيرستان است. همسرم فارغ التحصيل مهندسي مكانيك و فوق ليسانس علوم تربيتي است و بيشتر وقت ايشان به تدريس مي گذرد.
* شما مخالف فروش تراكم هستيد. در مورد دلايلش هم صحبت كرده ايد اما حتماً استحضار داريد كه ۷۰ درصد بافت شهر، فرسوده است و جمعيت جوان شهر نيازمند ساخت حدود ۱۴۰ هزار واحد مسكن در سال است،  در ضمن مادام كه مسكن ارزان و كافي عرضه نكنيم حداقل با مشكلات فراوان اجتماعي روبه رو خواهيم بود. پس چطور است كه شما باز هم مخالف فروش تراكم هستيد؟
- بحث فروش تراكم مازاد به عنوان منبع درآمد شهر از ابتدا غلط بود و به شدت شهر را دچار مشكل كرد و همه تعادلهاي شهري را بهم ريخت كه البته تبعات آن را هم مي بينيم پس شهر را نبايد فداي منابع درآمدي كرد. البته مي شود مسكن مردم را تأمين كرد بدون اينكه تعادلهاي شهري را به هم بريزيم. منظورم اين است كه نيازهاي شهر را بايد بر اساس برنامه ريزي شهري پاسخ داد و اگر شهر نيازمند مسكن است بايد برنامه روشني براي تأمين مسكن ارايه كرد. وقتي بحث برنامه باشد ديگر موضوع فروش تراكم مازاد بي معنا مي شود. در واقع يك چيزي خلط شده و اصل تراكم و تراكم مازاد خوب تشريح نشده، كاربري و تراكم ابزار دست شهرساز ماست و برنامه ريزان شهري با اين دو تا عامل كار طراحي و پاسخگويي به نيازهاي شهري را دنبال مي كنند. بنابراين لزوما ً اصل تراكم چيز بدي نيست بر همين مبنا اگر ما طراحي درست و صحيحي داشته باشيم در بعضي نقاط شهر از ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ درصد تراكم مورد نياز است و در بعضي نقاط شهر ۱۰۰ درصد هم اضافه است. بنابر اين با نگاه اصولي به شهر مي توان جاهايي كه امكانش هست اجازه ساخت و ساز داد و نيازهاي مردم را بر طرف كرد.
* در واقع شما معتقديد فروش تراكم را از يك مؤلفه اقتصادي در مديريت شهري مي توان به يك مؤلفه شهرسازي تبديل كرد.
- احسنت. بايد تبديل به مؤلفه شهرسازي شود.
010255.jpg

* پس در اين ساز و كارها اگر طرح تفصيلي يا طرح جامع اجازه ساخت و ساز بدهد شما موافق فروش تراكم هستيد؟
- در اين صورت اصلاً ديگر فروش تراكم وجود ندارد بلكه ما طبق قانون از هر ساخت و ساز و هر تحول شهرسازي عوارض مي گيريم و بايد منابع اصلي درآمد شهرداري متكي بر عوارض و دريافتي ها از فعاليت هاي مردم باشد. ساخت و ساز هم يك نوع فعاليت شهري است و شهرداري هم فقط طبق قانون عوارض خودش را خواهد گرفت. بنابراين تعبيري به نام مازاد تراكم و اينكه شهردار خودش را محق بداند خارج از ضوابط شهرسازي و اصول اجازه اقداماتي را بدهد وجود نخواهد داشت.
* يعني ما از قول شما مي توانيم اعلام كنيم ساخت و ساز تداوم مي يابد اما نه در قالب فروش تراكم؟
- بله، در قالب ضوابط صحيح شهرسازي. ما اعتقاد داريم نگرش يك سويه به شهروندان و شهر آسيب هاي فراواني به دنبال دارد هم  آن زمان كه تراكم مازاد بي رويه فروخته شد و شهر آسيب ديد و هم آن زمان كه بخشنامه هاي موردي در شهر اجرا شد و هم اكنون كه ساخت و ساز را بستيم همه اينها به شهر آسيب رساند. بالاخره مي بايد طرح تفصيلي را آماده كنيم و اجازه بدهيم زندگي جريان داشته باشد و مردم در چارچوب يك برنامه روشن فعاليت كنند.
* تز دكتراي شما درباره چه بود؟
- حمل و نقل عمومي در شهر و متروي تهران.
* نتايج تزتان چه بود؟
- در اين تز مطالعه جامعي صورت گرفت و مدلي در مورد حمل و نقل عمومي در شهر و اصولاً رفتار شهري و سفرهاي شهري ارائه و براساس آن ظرفيتها و كاركردهاي سيستم هاي مختلف حمل و نقل بررسي شد. الان هم برنامه جامع حمل و نقل تهران را در دست تنظيم داريم و در حال وارد كردن سيستمهاي جديدي در بخش حمل و نقل شهري هستيم.
* آيا در اين چند ماهي كه شهردار شده ايد با اساتيد، همكلاسان و دانشجويان سابق خود مشورت  كرده ايد؟
- بله، يك ارتباط مستمر بين ما وجود دارد و اين شيوه زندگي ماست كه نه تنها با استادان و دانشجويان دانشگاه خودمان، بلكه دانشگاههاي ديگر ارتباط داريم.
* نگاه شما نسبت به اكولوژي شهري چيست؟ نگاه شما به شهر از جنبه مهندسي است يا اجتماعي؟ اصلاً شهر را چگونه پديده اي مي بينيد؟
- نگاه ما بايد مجموعه اي از اينها باشد، شهر يك موجودي است داراي ساحتهاي مختلف. هم بايد نسبت به آن نگاه محيطي هم انساني واجتماعي و هم تخصصي و مهندسي داشت درواقع مجموع اينها برآيند روشني جهت رشد شهر خواهد بود.
* كشور ما از لحاظ مديريتي با يك مشكل عمده روبه روست به طوري كه مديريت اجرايي كشور را اغلب مهندسان برعهده دارند. حتي وزراي اقتصادي ما هم مهندس هستند درحالي كه نگاه مهندسان نسبت به مقولات كلان شهرها محدود و فيزيكي است، اين نگراني در مورد شما هم كه مهندس هستيد وجود دارد كه نكند نگاه شما متكي به ابزار باشد.
- نبايد باشد بالاخره شهر جايي است كه انسانها در آن زندگي مي كنند و ما دنبال پيشبرد امور انسانها از جنبه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي هستيم و البته به طور طبيعي بخش عمده اي از وقت مديريت شهري را كارهاي شهرسازي و فيزيكي به خود اختصاص مي دهد اما اينها حتماً بايد در تعامل بسيار نزديك با جنبه هاي فرهنگي و اجتماعي باشد. در غير اين صورت اهداف ما هيچ وقت محقق نخواهد شد.
* از استادهاي بزرگ شهرسازي دنيا به كدامشان بيشتر علاقه و گرايش داريد؟
- من دنبال شهرسازي خودي هستم و اعتقاد دارم بر خلاف اينكه شهرسازي با عدد و آمار و فيزيك سروكار دارد اصولاً يك پديده انساني است و اساساً مفهوم شهر با زندگي، تعامل و آسايش انسانها گره خورده و اين همه ميسر نمي شود جز با اتكا به سنن و آداب و فرهنگ خودي؛ بالاخره معماري شهر بر روي رفتار، روحيات و اخلاق ما تأثيرجدي دارد، حتي نماي شهر مي تواند انسان را خسته و فرسوده و يا بانشاط كند، مي تواند هويت آفرين يا برعكس مخل هويت انسان باشد، بنابراين توضيحات شهرسازي قبل از آن كه يك كار فيزيكي باشد كاملاً فرهنگي، هنري و اسلامي است و ما بايد به اين سمت حركت كنيم. البته خوشبختانه در دانشگاههاي ما حركتهاي خوبي در اين جهت آغاز شده و ما دنبال تقويت آن هستيم تا مناسبات و معادلات شهرسازي را با فرهنگ خودمان گره بزنيم.
* يعني با اين حركت كه در جامعه دانشگاهي ما شروع شده قرار است ما به يك الگوي عمومي در شهرسازي و مديريت شهري دست يابيم؟
- بله. همين طور است، البته من اسمي از افراد فعال در اين عرصه به دليل اينكه ممكن است برداشتهاي ديگري شود نمي برم اما مطالعات مهم و خوبي در دانشكده هاي معماري و شهرسازي دانشگاههاي شهيد بهشتي، تهران، علم و صنعت و حتي آزاد در حال انجام است كه يكي از آنها هويت بخشي به نماهاي شهري است و به اعتقاد من اين حركت مي تواند بشارتي براي شهروندان باشد كه با كمك و همياري خودشان و طراحي هاي دانشگاهيان چهره شهر، نمادي از هويت ما خواهد شد.
* چندي پيش صحبتي داشتم با چند نفر معماران سرشناس ايران. به آنها گفتم چرا چهره شهر ما اين قدر زشت است، آنها معتقد بودند مشكل از آنجاست كه شهر را بساز و بفروشها مي سازند اما فحشش را ما معمارها مي خوريم. درواقع به نظر مي رسد معماران و كارشناسان خيلي در طراحي و شكل گيري سيماي شهر نقشي نداشته باشند. آيا شما با اين حرف موافقيد؟
- اين حرف درست است، اما همه حرف ما اين نيست. بالاخره ما مهندس ناظر، طراح و معمار داريم. اينها فارغ التحصيلان دانشگاههاي ما هستند، اگر رويكرد دانشگاه ما به هر سمتي باشد خروجي اش به همان سمت خواهد بود. من فكر مي كنم اگر بين مديريت شهري و دانشگاهها يك تعامل خوبي برقرار شود تا حدود زيادي معضل بي هويتي برطرف خواهد شد يعني هم نظارت جدي و هم ضوابط خوبي اعمال مي شود. بد نيست در اين باره به نكته اي هم اشاره كنم و آن اينكه بخش عمده اي از ضوابط معماري مربوط به معماري داخل ساختمانهاست و مردم از اين بابت مشكلات فراواني دارند. مثلاً اگر بخواهند يك ديوار يا اتاق را جابجا كنند و يا تغيير دكوراسيون بدهند گرفتار اين ضوابط و مقررات خواهند شد. گرچه اين هم كار درستي است اما اهميتش به هيچ وجه بيشتر از نماي شهري نيست. از نماي شهر همه استفاده مي كنند ولي از معماري داخلي يك جمع محدود، بنابراين بايد در جمع دانشگاهيان اين سؤال تغيير يابد و جهت گيري نظارت مديريت شهري هم به سمت نماي شهر هم در طراحي و هم در اجرا و مراقبت پيش برود.
* تا چه حد دست شهرداري باز است كه بتواند نماي عمومي شهر را هويت بخشد. به ويژه با توقف فروش تراكم اين قضيه به نظر مي رسد ميسر نباشد؟
- قطعاً شهرهايي مثل تهران را نمي شود با مديريت متعدد و پراكنده و بعضاً ناهماهنگ اداره كرد. تهران نيازمند يك مديريت واحد و منسجم است. در يك نگاه بلند مدت حتماً بايد سازوكارهاي لازم از لحاظ اصلاح قانون و باور مديران نسبت به مديريت واحد فراهم شود. البته مجموعه شهرداري و شوراي شهر دنبال اين تفسير هستند. به طور مثال الان شهرسازي، تابع تصميمات شوراي عالي شهرسازي است درحالي كه اين شورا به طور تخصصي اصلاً كارش شهرسازي نيست و با تغيير مديران تركيب اين شورا هم تغيير مي كند، درحالي كه شهرسازي پايه همه تحولات شهري است. اگر خداي نكرده دستخوش تصميمات غيرعادلانه و غيركارشناسانه شود همه زندگي مردم را تحت تأثير قرار خواهد داد. ما حتماً نيازمند مرجع ثابتي براي تصميمات شهرسازي هستيم، و اما در نگاه كوتاه مدت شهرداري از همه توان خود استفاده مي كند تا سير هويت بخشي شهر را تشديد، تسريع و تقويت كند ودر همين راستا به دنبال تصويب سازوكارهاي قانون و ماندگار براي شهر تهران هستيم.
* فرض كنيد اين طرح تصويب شد، شهرداري هم مبسوط اليد قرار است اين طرح را اجرا كند، ما در ۵ سال آينده شاهد چه تغييراتي در سيستم شهر خود خواهيم بود؟
- اين كار حتماً مستلزم همكاري و مشاركت مردم است. مردم شهر را مي سازند و ما خدمات مي دهيم، ما اين طرح را تبديل به ضابطه خواهيم كرد و اعمال مي كنيم و مطمئناً هم مردم استقبال كرده و ما را ياري مي كنند. به  طور مثال ما فعلاً ۵۰ خيابان اصلي را در دست مطالعه داريم، اين خيابان هاي اصلي نظير شريعتي، ولي عصر، حافظ، سعدي و كارگر هركدام براي خود معماري و هويت خاصي دارند و مسير بيشترين ترددهاي روزانه شهروندان به شمار مي آيند.
* شما جايي در صحبت هايتان اعلام كرديد كه نگاهتان به شهر تهران به عنوان ام ا لقراي جهان اسلام است ،كه بايد از شأن لازم در اين باره هم برخوردار باشد. منظورتان از اين تعبير چيست؟
- بالاخره اين واقعيتي است كه الان تهران كانون تحولات جهان اسلام است و دنياي اسلام به دنبال الگوگيري از جهت گير ي ها، برنامه ها و حتي چهره و ظاهر مردم تهران است، تهران مركزي است كه همه تحولات جهان اسلام را تحت تأثير قرار مي دهد حتي مردم ما كه مردمي تاريخ ساز و تمدن ساز هستند همواره در اطراف خود و كل عالم توانسته اند به صورت عميق تأثيرات ماندگاري را برجا بگذارند امروز هم براي ما يك موقعيت تاريخي است چرا كه كانون تأثيرات فرهنگي، سياسي و اجتماعي به حساب مي آييم، بالاخره تهران حتي اگر ام القراي جهان اسلام هم نبود اين ويژگي ها را مي داشت چرا كه به  هر حال مركز و پايتخت جمهوري اسلامي ايران است، ما مي خواهيم شهري داشته باشيم كاملاً امن و سرشار از نشاط؛ جايي كه همه در آن احساس اميد كنند، برخوردار از تعاملات اجتماعي و انساني متعالي باشند، همه خودشان را در زندگي شهري شريك بدانند، هيچكس احساس كسالت نكند و زندگي اش از پويايي، حركت و سازندگي موج بزند. تهران بايد ويژگي هايي داشته باشد تا در دامن آن انسان هاي برجسته و هدفمند پرورش يابند.
* فرمايشات شما ناظر بر يك سري امور ايجابي است، كيفيت و حالاتي است كه بايد يك شهر داشته باشد، كه فعلاً ندارد. منتهي برداشتي كه از بيرون مي شود يك سري مسايل سلبي را برمي تابد. مثلاً محله جردن متناسب با آن تصوري كه شما از ام القراي اسلام داريد چه جايگاهي دارد؟
- خيابان جردن مگر جايي جدا از تهران است؟ يا اينكه فرق دارد با جاهاي ديگر تهران؟
* به هر حال، آيا شما حاضريد دو سال ديگر دست يك نفر را بگيريد ببريد خيابان جردن و بگوييد اينجا بخشي از ام القراي جهان اسلام است؟
- شما يك توضيحي بدهيد كه اصلاً منظور شما از ام القراي اسلام چيست و در ذهن شما چه مي گذرد؟
* يعني شهري كه شما به آن افتخار بكنيد، بگوييد اين شهر نمايه آن چيزي است كه به آن اعتقاد داريم مثل ظاهر ما، پوشش ما، مثل بيان و رفتار ما. اما تصور عموم از ام القراي اسلام در واقع چيزي است مثل محله اي در لبنان كه شيعيان حزب ا... در آن استقرار دارند و حضور و الگوي حزب ا... لبنان در تمام كوچه پس كوچه ها، خيابان ها، در و ديوار، پوسترها و... ديده مي شود. آيا ام القراي اسلام با بچه هاي ۱۵-۲۰ ساله اي كه خب، خيلي دلمشغول ارزش هاي انقلاب نيستند، سيماي متفاوت، رفتار و نگاه و ادبيات و پرسش هايشان تفاوت دارد، چگونه در سپهر و پازل مورد نظر شما جاي دارد؟
- من نگاه خودم را كه قبلاً بيان كردم، نگاه من به شهر كاملاً پيشرفته توأم با زندگي با نشاط و هدفمند است. نگاه شما به جوان ها با نگاه من به عنوان يك استاد دانشگاه- كه زندگي اش تقريباً در تعامل با جوانان گذشته- فرق دارد. من اعتقاد دارم جوان هاي ما سر جمع جزو پاكترين و بهترين جوان هاي دنيا هستند، آنها پاك، آرمانخواه و عميقاً ديني هستند و اين را در روزهاي خاصي از سال كاملاً نشان مي دهند.
* يعني آن جواني كه در خيابان با عكس جنيفر لوپز بر روي پيراهنش مي چرخد از نظر شما شامل همين نگاه مي شود؟
- اصلاً،اينها را بايد از هم تفكيك كرد. يك سري آسيب هاي اجتماعي هست كه مديران بايد آنها را شناسايي و با روش هاي صحيح درمان كنند اصلاً نقش مديريت همين است. پس اگر آسيب اجتماعي وجود دارد معنايش اين نيست كه اصالت ها از بين رفته اصلاً خيلي وقت ها انتخاب ها آگاهانه نيست لباسي كه شما از آن نام برديد چه بسا ارزانتر، فراوان تر و دسترس تر از ساير لباس ها باشد. در عوض، براي خريد اين پيراهن كه تن شما يا من است بايد وقت گذاشت و دنبالش گشت، منظور آن كسي كه اين لباس را پوشيده اين نيست كه پس همه الگويش همان است و همه مبناهاي وجوديش را مي خواهد با آن تطبيق دهد. شما اگر مي خواهيد عمق هويت جوان هاي ما را ببينيد روز عاشورا را در نظر آوريد كه چطور در اين شرايط خاص تاريخي جوهره حقيقي وجود خود را بروز مي دهند. من ترديد ندارم اگر خداي ناكرده كشور ما مجدداً مورد يك تهديد يا هجوم بيگانه قرار گيرد همين جوان هايي كه شما گفتيد، در صف اول دفاع از كشور محكم خواهند ايستاد. ضمن اين كه هيچ وقت به ظاهر افراد نمي شود قضاوت كرد بالاخره خداي بزرگ و مهربان بندگان خود را دوست دارد و راه كمال را هم براي آنها بازگذاشته، هر جواني در دوران جواني خطايي مي كند ولي معني اش اين نيست كه كسي كه اين خطا را مي كند ديگر از همه اعتقاداتش دست كشيده اما از طرف ديگر پيشنهادي دارم براي مديران كشور كه بايد شرايط يك زندگي با نشاط، هدفمند و سالم را براي همه فراهم كنند. ما نمي توانيم نه به فكر اشتغال جوانان و نه به فكر مسكن، شكوفايي استعدادها و اوقات فراغت آنها باشيم و فقط بگوييم اين كار يا آن كار را نكن. اين اصلاً مفهومي ندارد.
* براساس آن اهداف طلايي كه براي خودتان ترسيم كرديد فكر مي كنيد چه كارهايي نشده، كه شهر نشاط و انرژي خود را از دست داده؟
- البته من قبول ندارم كه شهر پرانرژي نيست و يا نشاط ندارد، اما اعتقاد دارم كه نقطه مطلوب ما هم نيست. بالاخره، بايد هر روز شاهد كاهش بزهكاري ها و آسيب هاي اجتماعي باشيم و به سمت نقطه مطلوب حركت كنيم. كارهاي زيادي هست كه بايد انجام شود و ما هم اميدواريم كه بتوانيم بخش مهمي از اين اهداف را البته در محدوده توانايي، اختيارات و امكانات خود جامه عمل بپوشانيم.
010250.jpg

* ببينيد در بين انواع جوانان يك گروه از جوانان به  هرحال بي تفاوتند و قطعاً هواخواه نظام محسوب نمي شوند يا جواناني كه كوهنوردي مي كنند قاعدتاً جوانان سالمي هستند كه از بين انواع تفريحات به اين ورزش رو مي آورند. اما يك گروه از افرادي كه خيلي به شما دلبستگي دارند ولي شايعاتي بوده كه اينها را به خاطر نوع پوششان يا اين كه نوار موسيقي مي شنوند كتك مي زنند...
- من نشنيدم كه كسي را كتك بزنند. اگر هم چنين حادثه اي رخ داده باشد، قطعا يك رفتار غيرقانوني است و من با آن مخالفم.
* اين حادثه ها بعضاً در دربند، دركه و ولنجك اتفاق مي افتد. اين جوانان مشكل خاصي هم ندارند. فوقش لباس آستين كوتاه مي پوشند اما مورد واكنش بد طرفداران شما قرار مي گيرند.
- من اولين بار است مي شنوم كه كسي به خاطر اين كه آستين لباسش كوتاه است مورد تعرض قرار بگيرد، اصلاً در هواي دود گرفته تهران دو ساعت گشتن در هواي پاك كوهستان خيلي براي انرژي و نشاط جوانان لازم است.
* چندي پيش۸۰ دانشجو كه به يك تور يك روزه در خارج شهر رفته بودند دستگير شدند. من مي خواهم بدانم چرا اين اتفاقات و تعارضات خشن وجود دارد؟ اين كه آخر هر هفته عده اي از جوانان بسيجي گروه گروه سوار بر موتور راه مي افتند به نقاط بالاي شهر به قصد برخورد با جوانان و جالب اين كه از اين اقدام تفريح هم مي كنند، چه نفعي دارد؟
- من موافق اين كار كه شما گفتيد نيستم خودم زياد كوه مي روم. در طول مسير هم با تيپهاي مختلف مردم برخورد كرده و با همه حال و احوال پرسي هم مي كنم ولي هيچوقت اين برخوردها را شاهد نبوده ام. شايد موارد خاصي بوده كه من اطلاع ندارم، طبيعي است مسئولين مربوطه بايد فضايي مناسب توأم با آرامش و امنيت را براي مردم فراهم كنند.
* بحث را عوض مي كنيم آقاي شهردار! مشكل عظيمي كه به نظر مي رسد تهران از آن رنج مي برد نبود روح جمعي است، عموم شهرونداني كه در اين شهر ساكن هستند البته به غير از ۲ تا ۳ ميليوني كه خود را تهراني اصل مي دانند تعلق خاطري به شهر ندارند و بيشتر دلبسته زادگاهشان هستند براي اينكه شهروندان تهراني احساس دلبستگي عاطفي بيشتري نسبت به شهرشان كنند چه بايد كرد؟
- اين مشكل مربوط به همه شهرهاي بزرگي است كه دچار مهاجرتهاي گسترده اند و بخش عمده جمعيت شان را كساني تشكيل مي دهند كه از خارج شهر به آنجا مهاجرت كردند ريشه اين بي علاقگي هم مربوط به عدم وجود احساس هويت مشترك در شهر است كه اگر محقق شود علاقه هم ايجاد خواهد شد. اقداماتي در دست است كه بر مبناي آن احساس مسئوليت و مشاركت مردم را تقويت كنيم و به مرور هم اعلام خواهيم كرد اما بخش عمده كار ما بر محور آموزش متمركز است آموزش فرهنگ عمومي و فرهنگ شهروندي و چگونه با هم زندگي و تعامل كردن بر همين اساس در نظر داريم بخش عمده اي از بودجه شهرداري را به آموزش شهروندي اختصاص دهيم و از گروهي از اساتيد برجسته علوم اجتماعي و جامعه شناسي هم دعوت كرديم تا منشور حقوق شهروندي را براي شهر تهران تدوين كنند كه در صورت تصويب مبنا و پايه تعاملات مردم با مردم و مردم با مديران شهري قرار خواهد گرفت.
* شهرداري را صرفاً يك نهاد خدماتي مي دانيد يا براي آن وظايف و كاركرد اجتماعي نيز قائل هستيد؟
- ما بنا داريم بعد تعاملات اجتماعي شهرداري را تقويت كنيم چرا كه اصلا شهرداري يك مجموعه اجتماعي است. درست است كه بخشي از وظايف شهرداري نظافت و جمع آوري زباله و ساخت و ساز است اما مجموعا يك سازمان اجتماعي است كه با همه مردم سروكار دارد و همه زندگي شهري به نحوي با شهرداري مرتبط مي شود بنابراين در نظر داريم در مراكز شهرداري به تقويت كانونهاي مردمي و نهادهاي مردمي بپردازيم.
* آقاي احمدي نژاد! همانطور كه مي دانيد ۱۰ ميليون نفر در اين شهر زندگي مي كنند براي اينكه به جاي گروهي خاص با اعتقادات سياسي خاص كه از شما حمايت مي كنند و شما را قبول دارند شما بتوانيد واقعا شهردار عموم مردم فارغ از دسته بندي هاي سياسي باشيد و همه مردم شما را شهردار خود بدانند چه كار خواهيد كرد؟
- تك تك مردم كه در محدوده جغرافيايي تهران زندگي مي كنند شهروند تهران هستند و همه براي ما عزيزند و من خودم را موظف به خدمت رساني و برقراري ارتباط با آنها مي دانم.
يكي از غصه هاي من هميشه اين بوده كه چرا رابطه بين مديران شهرداري با مردم اينقدر محدود است. ما دنبال اين هستيم كه اين ارتباطات سازمان يافته تر و گسترده تر شود و خوشبختانه در حال حاضر آن سدي كه بين مديران و مردم بود برداشته شد و برقراري ارتباط خيلي راحت تر انجام مي شود اگر جايي هم مشكلي باشد من خودم رسيدگي خواهم كرد، خود من هم به عنوان شهردار تهران ارتباطاتم خيلي گسترده است. با اعلام قبلي يا بدون اعلام قبلي به مناطق مختلف شهر سركشي مي كنم شماره هاي تلفني در نظر گرفتيم براي برقراري ارتباط با مردم و حتي گاهي اوقات مردم مستقيم با خودم صحبت مي كنند؛ البته اين امكان به طور دايم فراهم نيست. از طرف ديگر، يك سلسله ارتباطات سازمان يافته به طور خاص با دانشگاهيان دارم كه پشتوانه تصميمات ما در حوزه مديريت شهر هستند به همين دليل حوزه مشاوران اساتيد دانشگاهي را تأسيس كرديم ضمن اينكه ارتباط با جوانان هم براي ما خيلي مهم است. يك گروه مشاور هفت نفره هم از جوانان برجسته در حوزه هاي هنري و علمي تشكيل داديم آنها پذيرفتند جزء مشاوران جوان شهردار باشند و كار برقراري و توسعه ارتباط با تشكلهاي مردمي و غير دولتي را كه اغلب جوانان در آن عضويت دارند برعهده بگيرند و از توانائيهاي شهرداري هم به عنوان پشتوانه و توسعه و تقويت اين ارتباطات استفاده كنند.
* جناب آقاي احمدي نژاد! شما را يك چهره سياسي با پيشينه سياسي مشخصي مي شناسند. معمولا آدمهاي سياسي سعي مي كنند اعتقادات خود را در كارهاي اجرايي دخالت دهند كه اين موضوع اجتناب ناپذير هم هست. تصور مي شود در حوزه مسئوليت جنابعالي به دو صورت علايق سياسي شما اجرا و ظهور پيدا كند... يا از اين مسئوليت استفاده كنيد براي واگذاري موقعيت هاي خاص در اختيار همفكرهايتان، يا اينكه از فرصت به دست آمده به دنبال كسب آبرو باشيد براي نحله سياسي كه به آن علاقه داريد . كدام حادثه رخ خواهد داد؟
- نگاه من به فضاي كشور با شما تفاوت دارد. من به دسته بنديهاي سياسي از منظر شما نگاه نمي كنم. توجه داشته باشيد شهردار شهري مثل تهران نمي تواند با سياست بيگانه باشد. بالاخره بايد تعاملات را بفهمد و پيچيدگيها را درك كند تا بتواند شهر را اداره كند. اصولا در همه جاي دنيا شهرداري يك پست سياسي است. منتهي نه به آن مفهوم رايج سياست اگر در مفهوم سياست با هم به توافق برسيم ديدگاهمان عوض مي شود. من فكر مي كنم سياست يعني تدبير درست امور، ما بايد تهران را بسازيم درست هم بسازيم. نيازهاي طبيعي مردم را پاسخ دهيم، استعدادهاي آنها را شكوفا كنيم و رو به جلو حركت كنيم اين وظيفه همگاني است و از بعد ملي عمومي و كلان مهمترين وظيفه هر سياست مدار است. بنابراين اين تقسيم بنديهاي انجام شده در حوزه سياست كاذب است و تا حالا هم جواب نداده، بالاخره ترافيك تهران راه حل دارد و اين هيچ ربطي به اين جناح و آن گروه ندارد، يكسري راهكارهاي علمي دارد كه با يك تصميم كارشناسانه به نقطه عمل مي رسد، اينكه كاري كنيم كه مردم در هر سفر شهري در ترافيك معطل نشوند،  اعصابشان خراب و وقتشان تلف نشود يا اينكه روزي ۱۱ ميليون ليتر بنزين در تهران نسوزد و به هوا نرود و كلي بيماري توليد نكند اينها ربطي به جناح و گروه و دسته ندارد و يك سياستمدار دقيق و درست بر حل اينها تأكيد مي كنند در غير اين صورت نه كار علمي انجام داده نه اعتقادي و نه مردم آن را قبول دارند، اسمش فقط انحطاط است.
* يعني شما اعتقاد داريد دخالت دادن علايق سياسي در امور اجرايي نشانه انحطاط است ؟
- من يك معلم هستم بالاخره در كشور ما مجموعه معلم ها يك تعريف واحد دارند. ما به شهرداري به عنوان يك بنگاه اقتصادي يا باشگاه سياسي نگاه نمي كنيم بلكه فرصتي است براي خدمت به مردمي كه بهترين مردم روي زمين اند خودخواهي نيست كه فكر كنيم مردم ما بهترين اند من اثبات مي كنم كه عاطفي ترين، مهربانترين، اجتماعي ترين، باصفاترين مردم هستيم و اين حاصل صدها سال تلاش و مجاهدت يك ملت بزرگ است. شهرداري متعلق به همين مردم است پس سعي مي كنيم يك ساعت كاري را هم هدر ندهيم ضمن اينكه اداره شهر بزرگي چون تهران نيازمند كمك همه است حتي اگر يك بخش كوچك اين مجموعه همكاري نكند كار مختل خواهد شد. مثلا ما روزي ۱۲ ميليون تردد شهري داريم اگر روزانه فقط ۲ تا ۴ درصد رانندگان نخواهند در اجراي مقررات همكاري كنند، هر چقدر هم هزينه كنيم مشكل خواهيم داشت و اين ماشين مي تواند دهها دقيقه با يك حركت خلاف مسير را بند آورد.
* الان فرض كنيد چهار سال آينده است و شما دوره اول مديريتتان تمام شده. باز فرضمان بر اين باشد كه در اين چهار سال مشكل خاصي هم بر سر راه انجام وظايف شما پيش نيامده باشد، من چند تا مؤلفه شهري را نام مي برم شما بگوييد در اين موارد شاهد چه تغيير و تحولاتي خواهيم بود؟
ترافيك:
- در يك سطر نمي شود پاسخ داد برنامه هاي ترافيكي تهران بايد متكي به حمل و نقل عمومي شود و ما اين طرح را دنبال مي كنيم و به زودي هم قرارداد اولين قطار تك ريل هوايي را براي احداث در يكي از خيابانها منعقد مي كنيم. در تهران علاوه بر مترو ،اتوبوسراني، خطوط قطار شهري كه از بالا حركت مي كند تعداد ۱۱ خط طراحي شد كه در دست نهايي شدن است من اميدوارم با كمك دولت و مجلس ظرف ۴ سال آينده بخش عمده اي از اين خطوط تكميل و به بهره برداري برسد در بخش ترافيك ما بايد از تحولات شهري جلو بزنيم. روزي ۱۲۰۰ دستگاه خودرو در تهران شماره گذاري و وارد شبكه معابر مي شود كه پاسخگوي يك دهم اين ميزان هم نيست. پس ما هميشه عقب هستيم بايد سعي كنيم با ابتكاري از اين تحولات جلو بزنيم و آنقدر ظرفيت ايجاد كنيم تا بتوانيم از مردم بخواهيم بجاي استفاده از وسيله نقليه شخصي از وسايل حمل و نقل عمومي استفاده كنند.
فضاي سبز:
آنچه در طرح ساماندهي تهران ديده شده براي هر نفر ۹ متر مربع فضاي سبز است و آنچه الان موجود است حدود ۵ مترمربع فضاي سبز براي هر نفر است. ان شاءالله سه شنبه آينده كلنگ احداث كمربند سبز ۱۰ هزار هكتاري اطراف تهران زده مي شود همچنين بيش از ۷ پارك بزرگ با كاربري فضاي سبز با مساحت ۲۶ تا ۱۱۲ هكتار تا ۴ سال آينده احداث خواهد شد و به دنبال آن سرانه فضاي سبز از ۵ متر به ۷ متر ارتقاء خواهد يافت.
آلودگي هوا:
آلودگي هوا مستقيما متأثر از مصرف سوخت است. به نظر من حتما بايد حمل و نقل عمومي توسعه يابد غير از اين امكان ندارد آلودگي هوا كاهش يابد البته اعمال استانداردها از طرف كارخانجات خودروسازي و محيط زيست خوب است و اما وقتي ۱۱ ميليون ليتر مصرف بنزين و ۴ ميليون ليتر مصرف گازوئيل داريم و سالانه ۱۰ درصد هم به اين ميزان مصرف اضافه مي شود؛ يعني آلودگي، شرايط جغرافيايي تهران هم به گونه اي است كه سه چهارم ايام سال هوا ساكن يا دچار وارونگي است. پس بايد منبع آلودگي را كنترل كرد. وقتي روزانه ۱۲۰۰ خودروي جديد وارد شهر مي شود يعني روزي ۱۰ هزار ليتر مصرف بنزين افزايش مي يابد اين منبع آلودگي را بايد كنترل كرد و آلودگي تنها راه قطعي افزايش حمل و نقل عمومي و جابجايي حدود ۶۰ درصد جمعيت با اين وسيله نقليه است تا ترافيك روان، معطلي، مصرف سوخت و آلودگي كاهش يابد.
گذران اوقات فراغت:
نگاه ما به اوقات فراغت يك مقدار متفاوت است. ما اوقات فراغت را اوقات بطالت يا بي هدفي نمي دانيم البته بخشي از آن تفريحي است. در اين راستا، ما به دنبال گسترش مراكز تفريحي و يا ورزشي هستيم و در حال راه اندازي اولين شوراي سياست گذاري ورزش به منظور سامان دهي مجموعه ورزش تهران هستيم. در كنار اينها دنبال آموزش هم هستيم بالاخره در دوران فراغت علاوه بر اينكه مي شود خلاقيت داشت،  هنرنمايي تفريح و ورزش كرد مي توان چيزي هم ياد گرفت از جمله حرفه آموزي كه جزء بخشهايي است كه قرار است وارد برنامه اوقات فراغت شود.
* نه آقاي شهردار! آموزش نه، منظورم از اوقات فراغت فقط تفريح بود.
- در يكي از پاركهاي در دست ساخت يك درياچه بسيار بزرگ ۴۸ هكتاري در دست ساخت است كه امسال افتتاح مي شود. در پارك گفتگو يك آكواريوم بزرگ براي مردم تدارك ديديم گروهي هم مأمور شدند تا مجموعه پتانسيل هاي اطراف تهران را شناسايي كنند و بدين وسيله به دنبال فعال كردن همه ظرفيتهاي تهران براي افزايش آسايش و آرامش مردم هستيم ضمن اينكه يك پارك جنگلي هم در داخل شهر در دست طراحي است.
تاكسي متر:
اصولاً ساماندهي تاكسي ها در دست برنامه معاونت حمل و نقل شهرداري است از جمله اينكه نرخ تاكسي ها چطور بايد محاسبه شود.
* اساساً تاكسي متر نمادي از ناتواني شهرداري شده است چون هرگز ديده نشده از آن استفاده  شود.
الان نبايد پاسخ داد بلكه مجموعه تاكسي ها اعم از تلفني، چرخشي و خطي، نقش آنها در حمل و نقل و هزينه دريافتي قرار است يكجا ساماندهي شوند اجازه دهيد طراحيها انجام شود تا بعد به جزئيات برسيم.
چشم انداز عمومي شهر از نظر تكنولوژيكي:
مديريت شهري در تهران با مديريتهاي استاتيك متفاوت است من خيلي دنبال عدد و رقم هاي ريز نيستم،بلكه بايد دنبال شاخصهاي كيفي باشيم. البته من اعتقادم بر اين است كه به سرعت به دنبال فن آوري روز باشيم حال در بخش حمل و نقل كه تحت اختيار ماست تمام توانمان را گذاشتيم تا به آخرين دستاوردهاي علمي مجهز شويم. اما در بخش اداري معتقدم اين شيوه تعامل با مردم جز زحمت دادن به مردم و زمينه سازي تضييع حقوق مردم چيز ديگري نيست. وقتي ما مي توانيم با استفاده از فن آوري روز از ايجاد سفرهاي زايد، هدر دادن وقت و انرژي و توان مردم در كارهاي اداري جلوگيري  كنيم و ضمانت سلامت كار را هم بالا ببريم و خدمات اداري را به صورت سهلتر و ارزانتر نه سخت و پر هزينه به انجام برسانيم، هيچ تعللي جايز نيست. گرچه همه امكانات براي اين اقدام در دست شهرداري نيست اما ما مي توانيم نه به شكل شهر الكترونيكي ولي سيستمي را طراحي كنيم كه تعاملات اداري را اغلب غيرحضوري و با استفاده از تجهيزات الكترونيكي به راحتي به انجام برسانيم.
* يعني شما معتقديد تا چهار سال آينده يك شهر مدرنتر، روانتر و شادتر خواهيم داشت؟
- انشاءالله.

نگاه امروز
رفتار شهر بزرگ
ناصر كرمي
حتي خيلي قبل از هانري لوكور دوبوزيه و ديويد هاروي، برنامه ريزان چشم اندازهاي شهري براي هر شهري قائل به يك روح جمعي واحد بوده اند. در اين تعبير هر شهر همچون هر انسان داراي شخصيتي واحد و قابل بررسي است.
بر اين اساس همه كشمكش هاي انساني، بود و نبود تجهيزات و فناوري هاي مادي،تعاملات خرده فرهنگ هاي متناظر و تعارضات طبقاتي و فرهنگي به برآيندي منجر مي گردد كه از آن به «روح جمعي شهر» تعبير مي شود. اين روح همچنانكه خود برآيندي است از تعاملات ميليون ها عناصر موجود در چشم انداز شهري، اعم از عناصر مادي يا انساني،بر تك تك اين عناصر تأثير متقابل مي گذارد. آنچنانكه گاه در سيطره اين روح مسلط، زيستن در شهري فارغ از آنچه كه حال و احوال شخصي ماست، ممكن است افسرده، شاد، هدفمند يا زمين گيرمان كند.
شهرهايي وجود دارد، آرام و نجيب، سر به زير و مؤدب، كه همنشيني با آنها حسي از وقار و امنيت را بر مي انگيزد.شهرهاي ديگري هست، پرخاشجو،  برتري طلب و ستيزنده، كه صلاح، در رو در رو نشدن با آنهاست.
شهرهايي است منطقي و دورانديش، آراسته و موقر كه با خود هاله اي از اعتماد و قدرت را مي تابانند، در مقابل آنها، شهرهاي ديگري هم هست، خسته و افسرده، آشفته و ژوليده كه نوميدي و اضطراب، تنش و انحطاط را مي نمايانند.
شهرهايي ديگر هست، خلاق و آفريننده، پرتكاپو و پيشرونده كه در هر روز از زندگي آنها نمايه تازه اي از فرهنگ و هنر، دانش و درستي خلق مي شود، ... و شهرهايي ديگر، موجدان پليدي و پلشتي، زوال و قهقرا، كه در هر روزشان خيانت و فريبكاري تازه اي رخ مي نمايد.
شهرهايي هست، ساحل امن آفرينشگران، نوآوران و پيشتازان، كه در آنها برپادارندگان عمارات بلند مدنيت پناه مي جويند، و شهرهاي ديگري كه در آنها، جز تكرار آنچه كه هميشه بوده است و هست، راهي نيست.
شايد درباره روح جمعي و شخصيت واقعي شهر تهران تا حالا خيلي فكر نكرده باشيم. به راستي، همنشيني با تهران موجد كدام حس و حال است و در هر روز آن، چه چيز تازه  اي خلق مي شود و دامن مي گستراند؟ حيات روزمره تهران، هستي را مي آلايد، آيا به آن چيزي - هر چيز كه اندك حاصلي براي ساكنان آن داشته باشد- مي افزايد؟

زيست بوم
ادبيات
اقتصاد
روزنت
سفر و طبيعت
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  روزنت  |  زيست بوم  |  سفر و طبيعت  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |