سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۶۸- Sep, 16, 2003
استراتژي اكوتوريسم پايدار
فرهنگ  سازي
اشاره:
011010.jpg

خبرگان صنعت گردشگري طبيعت بر اين قول اتفاق نظر دارند كه اكوتوريسم، به عنوان يك صنعت پويا، در حال رشد و بسيار سودآور، زماني پايدار و موفق خواهد بود كه در سازوكار آن چند عنصر اوليه لحاظ شده باشد. يكي از اين عناصر، اعتلاي فرهنگ زيست محيطي  در مردم، به ويژه آنان كه در محيط هاي طبيعي، درون يا اطراف مناطق حفاظت شده، پارك هاي ملي و امثال آن، زندگي مي كنند، مي باشد. خواهيم كوشيد طي گزارش ها، مقالات و گفت وگوهايي، به استراتژي هاي لازم براي ايجاد و تداوم اكوتوريسم پايدار و موفق بپردازيم. در اين مقاله، نگاهي اجمالي داريم به لزوم فرهنگ سازي و ابعاد و كيفيات آن.

حقوق مردم بومي و حاشيه نشينان مناطق تحت حفاظت و چگونگي برخورد با آنان و مشكلاتي كه از سوي آنها در امر مديريت زيستگاه ها متوجه مناطق است،  يكي از بزرگترين دغدغه هاي مديريت در سراسر جهان است.
حضور جوامع انساني در داخل و حاشيه مناطق تحت حفاظت و فعاليت هاي معيشتي آنها اعم از دامداري، كشاورزي، شكارگري، عبورو مرور و... مسايلي است كه در بعضي موارد موجب اخلال در اعمال مديريت دقيق و صحيح در مناطق مي گردد. راهكارهاي متعددي تاكنون در جهت حل اين معضل به كار گرفته شده؛ خريد روستاها، تغيير مرز مناطق و خارج كردن آنها از محدوده مناطق، تغييركاربري ها، قرق كردن مناطق بدون توجه به حقوق اين افراد و....
اعمال اينگونه راه حل هاي موقتي و تصميم گيري هايي بدون برنامه ريزي در بسياري موارد باعث تشويش اذهان مردم بومي و جبهه گيري آنها در مقابل محيط زيستي ها شده است. غافل از اينكه افراد بومي كه آشنايي كامل با مناطق دارند و عمر خود را در اين مناطق گذرانده اند با شناختي كه از شرايط طبيعي و فرهنگ بومي منطقه دارند مي توانند اهرم مؤثري در جهت پيشبرد اهداف مديريتي مناطق چهارگانه، به خصوص پارك هاي ملي باشند.
اولين قدم در اين زمينه اطلاع رساني صحيح و آگاه سازي مردم بومي، شناساندن مناطق به آنها،  برشمردن ارزشها، تشريح اهداف و به طور كلي تفهيم اين افراد در زمينه لزوم حفظ مناطق و همفكري خواستن و شركت دادن آنها در مديريت مناطق و در وهله اول شناخت فرهنگ آنها يكي از اصول اوليه در پيشبرد اهداف مديريتي است كه امروزه توجه چنداني به اين موضوع نمي گردد.
مثلا چند درصد از مردمي كه اصرار بر ورود دام هايشان به مراتع تحت حفاظت دارند آگاهند كه چرا نبايد دام ها را وارد منطقه بكنند؟ تنها دليلي كه برخي از آنان در ذهن دارند اين است كه «اين عرصه ها مال سازمان حفاظت محيط زيست است» و بس! بسياري از دامداران هرگز نمي دانند كه گونه هاي گياهي در منطقه وجود دارند كه با ورود دام و چراي آنها توسط دام ها و تخريب مرتع،  براي هميشه در طبيعت كشورمان و يا حتي در جهان،  از بين خواهند رفت.
011015.jpg

و يا كسي كه لانه يوزپلنگي را به آتش مي كشد و سه توله يوز را در آتش مي سوزاند(!) در مورد يوزپلنگ و لزوم حفظ آن چه مي داند؟ از نظر اين شخص، يوز حيواني وحشي است كه به دام ها و بچه ها حمله مي كند. آيا او مي داند يوزپلنگ چنان آرام و بي دفاع است كه هيچ خطري براي انسان ندارد و حمله او به دام ها نيز آنقدر محدود است كه مي توان آن را معادل صفر دانست.
آيا كسي كه اقدام به نابود كردن سه توله يوزپلنگ مي كند اطلاع دارد كه تنها حدود ۴۰ قلاده يوزپلنگ آسيايي در دنيا باقي مانده است، آن هم فقط در محدوده كوچكي از ايران و جهان . و پژوهشگران ماه ها و حتي سال ها در مناطق مختلف در جست وجوي آن بوده اند، آن هم فقط براي گرفتن يك عكس! يا كسي كه مي خواهد در وسط پارك ملي ساختمان بسازد، نبودن درخت در محدوده را دليل بربي ارزشي زمين از نظر اكولوژيكي مي داند و آن را عاري از حيات مي انگارد و بر اين اساس هرگونه ساخت و ساز در آن را مجاز به حساب مي آورد.
آيا شكارچي و صيادي كه در فريدون كنار زندگي مي كند مي داند كه درناي سيبري، گونه رو به انقراضي است كه تنها در اين منطقه، در فصل زمستان، آن هم در تعدادي كم - شايد كمتر از ۵ قطعه - سكني مي گيرد؟ او شايد حتي نمي داند كدام يك از صدها گونه پرنده مهاجر به اين منطقه درناي سيبري است .
كسي به اين مسئله اهميتي نمي دهد ولي وقتي يكي از آنها توسط يك شكارچي محلي شكار مي شود تمام جرايد جنجال برپا مي كنند كه شكارچي بايد مجازات شود و هيچ كس فكر نمي كند كه چرا اين اتفاق افتاد و چگونه مي توان مانع از وقوع اينگونه فجايع شد. بله، شكارچي متخلف بايد مجازات شود، حتي ما مجازات هاي موجود را هم - در بسياري موارد - كافي نمي دانيم، ولي آيا در كنار اعمال مجازات، نبايد به فرهنگ سازي توجه كنيم؟
يكي از دانشجويان محيط زيست در رابطه با اكوريستم و فرهنگ زيست محيطي عقيده دارد:
يكي از اصول اوليه در فرهنگ سازي آموزش همگاني و فراگير است. در صورتي ما مي توانيم از فرهنگ عمومي حفاظت و حراست زيست محيطي برخوردار شويم كه آحاد مردم ما، دانسته هاي لازم محيط زيست پيرامون خود را فراگيرند. خانه هاي بهداشت در سال هاي پيش در روستاها و شهرها به آموزش همگاني اهتمام ورزيدند و مردم را به تزريق واكسن و جوشاندن آب و... ترغيب كردند. در حال حاضر نيز آموزش شناخت وحفاظت از محيط زيست كم ارزش تر از بهداشت انساني نيست و بايد از طريق سازمان حفاظت محيط زيست و ديگر نهادهاي مسئول در مدارس، مساجد و... در تمام نقاط كشور، به مردم در همه رده هاي سني، آموزش هاي لازم داده شود. تنها در اين صورت است كه مي توانيم از حمايت مردمي و نيل به اكوتوريسم منطقي و پايدار برخوردار شويم. مردم ايران كه هميشه پاسدار حقوق نسل هاي آينده بوده اند. پس از اطلاع نسبت به اهميت گونه هاي گياهي و جانوري هرگز در صدد تخريب آنها برنمي آيند.
كودكان، گونه هاي گياهي كمياب را از بين نمي برند و به آنها احترام مي گذارند. چوپانان، دام ها را به مراتع حفاظت شده نمي برند و شكارچيان به شكار غيرمجاز روي نمي آورند. در اين صورت اكوسيستم حفظ مي شود و با برنامه ريزي مدون و درازمدت مي توان بر اين حفاظت همگاني افزود در نتيجه مناطقي بكر خواهيم داشت و مي توانيم ميزبان خوبي براي اكوتوريست هاي داخلي و خارجي باشيم.
بد نيست تنها به يك نكته اشاره كنيم كه بسياري از ناروايي ها و تخريب هايي كه نسبت به محيط زيست و حيات وحش ارزشمند كشورمان اعمال مي شود، توسط كساني صورت مي گيرد كه با كمي برنامه ريزي و توجه كارشناسان و مسئولان مي توانند در زمره ناجيان و نگاهبانان طبيعت و حيات وحش كشورمان باشند. اين ها افرادي هستند كه با طبيعت اطرافشان خو گرفته اند و تنها تلنگري مي طلبند تا با عشق، همگام با حاميان طبيعت گام بردارند و اگر هدايت شوند حتي از بذل جانشان نيز دريغ نخواهند كرد.
ما نمونه اين افراد را در تاريخ گذشته محيط زيستمان بسيار داشته ايم. امير آهني، از محيط بانان دلير و عاشقي كه نقش اورا در حفظ نسل گور آسيايي نمي توان ناديده گرفت خود يكي از شكارچيان حرفه اي در منطقه توران بود كه با پيشنهاد رئيس سازمان حفاظت محيط زيست وقت به جمع محيط بانان توران پيوست. چهره دلسوز و ماندگاري كه تمام عمرش را وقف حفظ توران كرد، و بي ترديد نام او براي هميشه با خوار و توران و گور خر ايراني پيوند يافته است.
و چه بسيارند در نسل گذشته اينگونه افراد شكارچي و صياد كه به درخواست رؤسا و مسئولان سازمان حفاظت محيط زيست در كادر حفاظتي قرار گرفتند و امروز از چهره هاي موفق محيط زيست و اساتيد بزرگ دانشگاه ها نخبگان كشور به حساب مي آيند.
به ياد داشته باشيم، تنها و تنها از رهگذر نهادينه شدن فرهنگ زيست محيطي و اعتلاي آن در ميان عموم - به ويژه جوامع محلي - است كه امكان دستيابي به توسعه پايدار و بهره وري از صنعت اكوتوريسم پويا و موفق امكان پذير است. ولي متأسفانه در حال حاضر آنطور كه شايسته است به اين مبحث و نقش اساسي آن در حفظ و حراست از مناطق توجه نشده و جايگاه خود را در برنامه ريزي مديريتي پيدا ننموده است. و شايسته است كه با ديدي وسيع و دقيق به اين موضوع نگريسته شود. اطلاع رساني و آگاهي دادن يكي از ارزانترين و بهترين راه هاي حفظ منابع طبيعي رو به ويراني است. همين.
معصومه صفايي

خودروهاي طبيعت
پلوس خلاص كن چيست؟
011025.jpg
براي آشنايي با طرز كار پلوس خلاص كن ابتدا بايد پلوس را معرفي كنيم. مي دانيم كه نيروي توليد شده توسط موتور خودرو به گيربكس و از آنجا ميله گاردان اين نيرو را به ديفرنسيال انتقال مي دهد. ديفرنسيال وظيفه تنظيم دور چرخ ها را به عهده دارد و مابين چرخ هاي راست و چپ، عقب و يا جلو، و در ماشين هاي دو ديفرنسيال هم در جلو و هم در عقب، قرار دارد.
براي اين كه نيروي وارد شده به ديفرنسيال به چرخ ها منتقل شود، ميله اي از درون ديفرنسيال به چرخ سمت راست و چپ وصل شده كه پلوس ناميده مي شود. در مقالات گذشته گفتيم كه در خودروهاي دوديفرنسيال هميشه احتياج به انتقال نيرو به چهارچرخ نداريم و در مواقع لزوم مي توانيم با درگير كردن دنده، كمك چرخ هاي جلو را نيز درگير كنيم.
بنابراين در حالتي كه خودرو در وضعيت چهار چرخ نيست، نيرو فقط به چرخ هاي عقب منتقل مي شود، ولي در اثر گردش چرخ هاي جلو، پلوس به آنها نيز متصل مي شود. كه اين خود باعث استهلاك بي مورد و مصرف سوخت زيادتر و كاهش سرعت خودرو مي گردد.
در اين زمان است كه پلوس خلاص كن به كمك مي آيد و اين مسئله را حل مي كند. اين وسيله بر روي مركز چرخ هاي جلو و درواقع انتهاي پلوس هاي جلو وصل مي شود و بر روي آن اهرمي قرار دارد كه داراي دو وضعيت آزاد (Free) و درگير (Lock) است.
وقتي كه احتياجي به استفاده از دنده كمك نداريم، يعني درواقع احتياج به انتقال نيرو به چرخ هاي جلو نداريم، اين اهرم بايد در حالت آزاد يا Free باشد و در غير اين صورت، يعني وقتي بخواهيم نيرو را به هر چهار چرخ منتقل كنيم، اين اهرم را در حالت قفل يا Lock قرار مي دهيم.
درخصوص سيستم پلوس خلاص كن يا (HUB RELISER) توجه به چند نكته ضروريست:
۱- برخي اتومبيل ها از سيستم FullTime 4WD يا درگير بودن هميشگي چهار چرخ استفاده مي كنند كه در اين صورت پلوس خلاص كن ندارند و اصلا لزومي براي نصب آن نيست. مانند رنجروور يا بليزرهاي مدل ۱۹۷۸ به بعد.
۲- در برخي اتومبيل ها، كمپاني سازنده به صورت استاندارد پلوس خلاص كن اتوماتيك برقي تدارك ديده كه به مجرد قرار دادن اهرم دنده كمك در حالت چهارچرخ، پلوس ها قفل مي شود و زماني كه اهرم به حالت دوچرخ برمي گردد به صورت اتوماتيك آزاد مي شود؛ مثل نيسان پيكاپ يا تويوتا لندكروز VXR.
۳- در اتومبيل هايي كه پلوس خلاص كن دستي وجود دارد، براي استفاده بهتر و اصولي تر از دنده كمك و درواقع سيستم چهارچرخ اتومبيل، بايد هنگام وارد شدن به مسيرهاي خاكي يا برفي، و يا كلا مسيرهايي كه احتمال استفاده از دنده كمك اتومبيل مي رود، پلوس ها را قفل كرد. چراكه در بعضي مواقع ايستادن براي قفل كردن پلوس ها و سپس استفاده از دنده كمك، خود باعث گير كردن خودرو و فرورفتن آن در زمين هاي برفي گلي يا شيب هاي تند مي شود.
۴- بايد دقت داشت كه پلوس خلاص كن هر دو چرخ هميشه در يك وضعيت باشند، يعني يا هر دو قفل باشند و يا هر دو آزاد.
۵- اگر زماني اهرم پلوس خلاص كن از حالت قفل خارج نشد و يا عكس اين حالت پيش آمد، به هيچ وجه نبايد با استفاده از ضربه زدن يا انبردستي آن را جابه جا كرد در اكثر اوقات فقط كافي است كمي اتومبيل را به عقب و يا جلو حركت دهيم و دوباره امتحان كنيم حتما جابه جا خواهد شد.
نورالدين هاشمي

سايه روشن
كشتي تندرو
بهره برداري از كشتي تندرو مسير بندرعباس به قشم، همزمان با ميلاد مبارك حضرت علي(ع) از اسكله بندرعباس آغاز شد.
به گفته مهندس عبدالله آهنگري، معاون سياحتي سازمان منطقه آزاد قشم، اين كشتي مسير بندرعباس به قشم را در حدود ۲۰ دقيقه طي مي كند و امكانات رفاهي و ايمني لازم در اين مسير براي مسافران وجود دارد.
به گفته اين مقام مسئول، ظرفيت اين كشتي براي حمل مسافر ۱۹۰ نفر است و قرار است اين كشتي مسير بندرعباس به قشم را ۵ بار در روز طي كند.
نقش اكوتوريسم در حفاظت ميراث طبيعي
011020.jpg

كارشناسان، مسئولان و دست اندركاران حفاظت محيط زيست از روز دوشنبه هفته گذشته در آفريقاي جنوبي گردهم آمده اند تا پيرامون ميراث طبيعي كره زمين به بحث و تبادل نظر بنشينند.
ميراثي كه سخت در معرض تهديدهاي گوناگون قرار دارد. تنها ذكر يك نكته كافي است كه وضع كره زمين را در شرايط فعلي نشان دهد: «خبرگان اخطار كرده اند كه بيش از يازده هزار گونه حيواني و گياهي در خطر انقراض قرار دارند!»
اين گردهمايي، با عنوان «پنجمين كنگره پارك هاي جهان»، توسط IUCN برگزار شده است. در اين كنگره كه در شهر دوربان آفريقاي جنوبي آغاز شد، علاوه بر بحث و بررسي پيرامون مناطق طبيعي حفاظت شده جهاني، يكي از مباحث اصلي، كشورهاي فقير و چگونگي كمك به اين كشورها براي انجام امور حفاظتي است.
از زمان برگزاري كنگره پيشين در سال ۱۹۹۲ در ونزوئلا تا حال پيشرفت هاي زيادي صورت گرفته و اكنون قريب ۱۲ درصد سطح كره زمين جزو مناطق حفاظت شده به شمار مي رود - يعني حدود دو برابر دهه گذشته.
يكي از مباحث ديگر اين كنگره، تبديل «پارك هاي روي كاغذ» به «پارك هاي واقعي» است. غرض از پارك هاي روي كاغذ، آن دسته از مناطق حفاظت شده است كه به لحاظ قانوني در اين مقوله ثبت شده اند ولي حيات جانوري و گياهي آنها به طور جدي حفاظت نمي شود و از تجاوز و تخريب در امان نيستند.
ليست قرمز اتحاديه جهاني حفاظت محيط زيست (IUCN)، رقمي معادل ۱۱۱۶۷ گونه در معرض نابودي را نشان مي دهد.در اين كنفرانس ده روزه، يكي از ديدگاه هاي اصلي، رشد و توسعه اكوتوريسم است. ۲۵۰۰ خبره محيط زيست در اين كنفرانس، اكوتوريسم را كارآمدترين شيوه ايجاد درآمد براي كشورها مي دانند.
از رهگذر اكوتوريسم، اين كشورها مي توانند به لحاظ مالي خود را تقويت كنند و علاوه بر ارتقاي توان حفاظتي خود، انگيزه هاي لازم را براي كمك و حضور فعال در نگهداري از ميراث طبيعي جهاني در مردم به وجود آورند.
اين كنگره تا روز پنجشنبه هفته جاري (۱۷ سپتامبر) ادامه خواهد داشت. اتحاديه جهاني حفاظت محيط زيست هر ده سال يك بار اين كنگره را برگزار مي كند. مباحث زير نيز در اين كنگره مورد توجه قرار گرفته است:
نقش پارك ها در فقرزدايي و تدارك زندگي بهتر براي مردم؛ نقش پارك ها در تلطيف هوا و كاهش آلودگي؛ چگونگي تطبيق شرايط پارك ها با تغييرات جوي كره زمين؛ جايگاه پارك ها در آينده پايدار كره زمين.
راهكارهاي نوين مديريت مناطق حفاظت شده در قرن بيست ويكم، يكي از ده ها دستاورد اين كنگره خواهد بود.
توريسم و امنيت
حسن محمدي، مدير هتل هماي مشهد در گفت وگو با خبرنگار ايسنا اظهار داشت: ايران به عنوان يكي از مقاصد مهم توريستي دنيا به شمار مي آيد و براي جذب توريست بايد تلاشي مضاعف داشته باشد. وي افزود: با برقراري امنيت و ايجاد تسهيلات لازم بايد امكانات جذب گردشگر را فراهم آوريم.
وي لازمه ايجاد امنيت را چنين برشمرد: مسئولان كشور، به خصوص سه وزارتخانه كشور، فرهنگ و ارشاد و امور خارجه كميته اي براي بحث گردشگري تشكيل دهند و با بررسي موانع عمده سعي در حذف آنها كنند و اين فعاليتي گسترده و تلاشي پيگير را موجد است.
حسن محمدي مدير هتل هماي مشهد، تبليغات عليه ايران را يكي از عمده ترين موانع جذب توريست دانست و اذعان داشت: كميته مذكور مي تواند با حضور در بازارهاي جهاني با اين تبليغات منفي مبارزه كند و سفارتخانه هاي ايران در كشورهاي توريستي فعال شوند و دفتر مخصوص گردشگران را ايجاد كنند.وي نقش دولت در صنعت جهانگردي را يك نقش حمايتي و نظارتي دانست و گفت: ما بايد از توانايي ها و نيروهايي كه در كشورمان وجود دارد، استفاده كنيم و نبايد انتظار داشته باشيم، دولت مستقيماً وارد عمل شود.مدير هتل هماي مشهد اظهار داشت: دولت مي تواند با پرداخت وام هاي بلاعوض يا بلندمدت، و البته بهره هاي كم، از سرمايه گذاران اين بخش حمايت كند و زمينه لازم را براي توسعه اين صنعت ايجاد كند.
محمدي در خاتمه خاطرنشان كرد: سرمايه گذاري در صنعت توريسم مستلزم امنيت است و با ايجاد امنيت بيشتر و بهتر، افراد سرمايه گذار بهتر مي توانند فعاليت كنند. وي در پايان از آموزش به عنوان يكي از بسترهاي لازم ياد و تأكيد كرد: بايد در تمام بخش ها؛ هتل، فرودگاه، دفاتر آژانس هاي مسافرتي آموزش لازم براي نوع برخورد و جذب توريست به كار گرفته شود.

ماجراهاي طبيعت
اسب وحشي
011005.jpg
نوشته: ارنست تامپسون ستون
برگردان: حميد ذاكري ............ قسمت دوم
او معتقد بود كه بايد از راه هاي مختلف، نژاد گاوها و اسب ها را اصلاح كرد و بدين ترتيب وضعيت گله ها را ارتقا بخشيد. و يكي از نوآوري هايش پرورش ده رأس ماديان دو رگه بود. اين ماديان ها قد بلند، خوش اندام و داراي چشماني چون گوزن بودند كه اسب هاي پوني در برابر آن ها به موجوداتي رقت انگيز و گرسنگي كشيده از يك گونه دژنره و كاملاً متفاوت، شبيه بودند.
يكي از اين ماديان ها براي استفاده در اصطبل نگهداري مي شد، اما ۹ ماديان ديگر، بعد از آن كه كره هايشان را از شير گرفته بودند، آزاد و بي محافظ در منطقه مي چريدند.
اسب براي يافتن مسيري كه به بهترين چراگاه مي رسد، داراي هوش غريزي بالايي است و طبعاً ۹ ماديان زيبا پيكر چشمه هاي آنتيلوپ را، در بيست مايلي جنوب براي چرا برگزيدند و بعد، وقتي اواخر تابستان، فاستر براي جمع كردن آن ها رفت، البته ۹ ماديان را ديد، اما همراه آن ها نرياني سياه بود كه دور گله ماديان ها مي چرخيد و مغرورانه اين سو و آن سو مي تاخت و رفتارش بيشتر به يك نگهبان شبيه بود تا همراه و چون بهتر دقت مي كردي درمي يافتي كه اين نريان باشكوه چنان گام برمي دارد و دور و بر گله ماديان ها مي چرخد كه معلوم است آن ها اهالي حرمسراي او هستند! تضاد رنگ سياه زغالين او با رنگ طلايي ماديان ها به اين منظره، زيبايي و سرزندگي بيشتري مي بخشيد.
ماديان ها اصولاً آرام بودند و به راحتي مي شد آن ها را سر جمع كرد و به طرف خانه برد، اما اكنون واقعه غيرمنتظره اي رخ مي نمود: با نزديك شدن فاستر نريان سياه به شدت خشمگين شد. به نظر مي رسيد با ناآرامي و توحش خود، ماديان ها را سخت تحت تأثير قرار داده است. چنان اين سو و آن سو مي پريد كه گويي پرواز مي كرد و با سرعت و خبرگي تمام گله را به سويي كه خود مي خواست مي كشيد، آن ها چون باد دور شدند و به سادگي مرداني را كه با پوتي هاي ماده كوچك اندام براي برگرداندنشان رفته بودند جا گذاشتند.
دو مرد كه از اين واقعه غيرمنتظره تا سرحد جنون خشمگين شده بودند تفنگ ها را در آوردند و منتظر فرصتي ماندند تا مگر بتوانند نريان بي پروا را از پاي درآورند. اما هيچ فرصتي دست نداد چرا كه احتمال تير خوردن به ماديان ها ۹ به ۱ بود. يك روز تمام با تاخت و تاز و تعقيب بي حاصل گذشت. آن نريان باشكوه، همان «پيشگام» بود، كه چنين جسور و چالاك ماديان ها را به تملك خويش درآورده بود. او همچنان كه خانواده اش را دور هم نگاه مي  داشت و با مهارت از پراكنده شدن آن ها جلوگيري مي كرد، در ميان تپه هاي شني جنوب از نظر محو شد. گله داران، سوار بر پوني هاي خسته و از نفس افتاده، به سوي خانه رهسپار شدند. با احساس رضايتي ضعيف از سوگندي كه براي انتقام شديد از اين دزد ماديان ها خورده بودند. چه كه از هيبت نريان و وضع ماديان ها دريافته بودند كه وفاي به اين سوگند چندان آسان نيست.
يكي از بدترين قسمت هاي ماجرا اين بود كه يكي دو تجربه ديگر از اين دست، بي شك ماديان ها را نيز همچون موستانگ، وحشي مي ساخت و آن وقت هيچ راهي براي نجات آن ها از دست او وجود نداشت.
دانشمندان در اين عقيده اختلاف نظر دارند كه قدرت زيبايي و شجاعت در حيوانات تحسين و اشتياق ماده ها را برمي انگيزد و باعث جذب آن ها مي شود، اما چه تحسين و اشتياق باشد، چه شجاعت، همه بر اين نظر متفقند كه يك حيوان وحشي با استعدادها و جاذبه هاي غيرمعمول به سرعت موفق مي شود گروه زيادي را از حرمسراي رقباي خود جدا كرده به دنبال خود بكشاند و اسب سياه بزرگ، با يال و دم مركب گون و چشمان سبز تاب كه در كل منطقه بي نظير بود، بي گمان ماديان هاي زيادي را از گله هاي ديگر جدا مي كرد و بر حرمسراي خود مي افزود و چنين نيز بود. بيشتر آن ها پوني هاي ماده رام و آرامي بودند كه از گله هاشان جدا شده به او پيوسته بودند، اما اين ۹ ماديان بزرگ، چيز ديگري بودند و براي خود گروهي باشكوه را تشكيل مي دادند. براساس همه گزارش ها، اين دسته هميشه با همين انرژي و حسادت مورد حفاظت قرار داشت و نگهبان گله، درست مثل يك انسان گله دار، اگر يكي از ماديان ها گم مي شد با همان نگراني و پي گيري به دنبالش مي گشت و تا او را نمي يافت آرام نمي نشست و به زودي گله داران متوجه شدند كه در اطراف آنان اسبي وحشي وجود دارد كه به تنهايي، بيش از همه منابعي كه به گله خسارت مي زنند، بر گله هاي آنان خسارت وارد مي آورد.
***
ماه دسامبر بود. من تازه وارد منطقه شده بودم و از مزرعه اي در «پيناوتيتوس» با گاري عازم رودخانه كانادا بودم. وقتي داشتم مزرعه را ترك مي كردم، فاستر آخرين جمله را بر زبان آورد: «ديگر سفارش نمي كنم، اگر حتي براي يك لحظه توانستي آن موستانگ لعنتي را در تيررس داشته باشي، معطل نكن و كارش را بساز. فراموش نكن ارنست.»
اين اولين بار بود كه درباره او مي شنيدم و در ضمن راه، راهنمايم «برنس»، ماجرا را بدون توالي و پراكنده برايم تعريف كرد كه خودم آن را سرهم كردم و توانستم تاريخچه زندگي «دونده» را دريابم. كنجكاوي سراسر وجودم را فرا گرفته بود و مي خواستم هر طور شده نريان سه ساله را ببينم، اما وقتي دومين روز را هم در مرغزار چشمه هاي آنتيلوپ گذرانديم بدون آن كه كوچكترين نشانه اي از «پيشگام» و دسته اش ببينيم، كمي نااميد شدم.
اما روز بعد وقتي «آلماسا ارويو» را پشت سر گذاشتيم و داشتيم سر بالايي را به طرف جلگه  طي مي كرديم، جك برنس كه جلو مي رفت، ناگهان سرش را دزديد و روي گردن اسب خوابيد و با عجله به جانب من كه در گاري بودم برگشت:«تفنگت را در بيار، خودش است - نريان.»
تفنگم را برداشتم و به سرعت بالا دويدم و خود را به لبه مرغزار رساندم. در دشت گسترده زير پايم يك دسته اسب مي چريدند و آنجا در كنار دسته، موستانگ سياه بزرگ به چشم مي خورد.

سفر و طبيعت
ادبيات
اقتصاد
سياست
فرهنگ
مدارا
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  مدارا  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |