اشاره:
خبرگان صنعت گردشگري طبيعت بر اين قول اتفاق نظر دارند كه اكوتوريسم، به عنوان يك صنعت پويا، در حال رشد و بسيار سودآور، زماني پايدار و موفق خواهد بود كه در سازوكار آن چند عنصر اوليه لحاظ شده باشد. يكي از اين عناصر، اعتلاي فرهنگ زيست محيطي در مردم، به ويژه آنان كه در محيط هاي طبيعي، درون يا اطراف مناطق حفاظت شده، پارك هاي ملي و امثال آن، زندگي مي كنند، مي باشد. خواهيم كوشيد طي گزارش ها، مقالات و گفت وگوهايي، به استراتژي هاي لازم براي ايجاد و تداوم اكوتوريسم پايدار و موفق بپردازيم. در اين مقاله، نگاهي اجمالي داريم به لزوم فرهنگ سازي و ابعاد و كيفيات آن.
حقوق مردم بومي و حاشيه نشينان مناطق تحت حفاظت و چگونگي برخورد با آنان و مشكلاتي كه از سوي آنها در امر مديريت زيستگاه ها متوجه مناطق است، يكي از بزرگترين دغدغه هاي مديريت در سراسر جهان است.
حضور جوامع انساني در داخل و حاشيه مناطق تحت حفاظت و فعاليت هاي معيشتي آنها اعم از دامداري، كشاورزي، شكارگري، عبورو مرور و... مسايلي است كه در بعضي موارد موجب اخلال در اعمال مديريت دقيق و صحيح در مناطق مي گردد. راهكارهاي متعددي تاكنون در جهت حل اين معضل به كار گرفته شده؛ خريد روستاها، تغيير مرز مناطق و خارج كردن آنها از محدوده مناطق، تغييركاربري ها، قرق كردن مناطق بدون توجه به حقوق اين افراد و....
اعمال اينگونه راه حل هاي موقتي و تصميم گيري هايي بدون برنامه ريزي در بسياري موارد باعث تشويش اذهان مردم بومي و جبهه گيري آنها در مقابل محيط زيستي ها شده است. غافل از اينكه افراد بومي كه آشنايي كامل با مناطق دارند و عمر خود را در اين مناطق گذرانده اند با شناختي كه از شرايط طبيعي و فرهنگ بومي منطقه دارند مي توانند اهرم مؤثري در جهت پيشبرد اهداف مديريتي مناطق چهارگانه، به خصوص پارك هاي ملي باشند.
اولين قدم در اين زمينه اطلاع رساني صحيح و آگاه سازي مردم بومي، شناساندن مناطق به آنها، برشمردن ارزشها، تشريح اهداف و به طور كلي تفهيم اين افراد در زمينه لزوم حفظ مناطق و همفكري خواستن و شركت دادن آنها در مديريت مناطق و در وهله اول شناخت فرهنگ آنها يكي از اصول اوليه در پيشبرد اهداف مديريتي است كه امروزه توجه چنداني به اين موضوع نمي گردد.
مثلا چند درصد از مردمي كه اصرار بر ورود دام هايشان به مراتع تحت حفاظت دارند آگاهند كه چرا نبايد دام ها را وارد منطقه بكنند؟ تنها دليلي كه برخي از آنان در ذهن دارند اين است كه «اين عرصه ها مال سازمان حفاظت محيط زيست است» و بس! بسياري از دامداران هرگز نمي دانند كه گونه هاي گياهي در منطقه وجود دارند كه با ورود دام و چراي آنها توسط دام ها و تخريب مرتع، براي هميشه در طبيعت كشورمان و يا حتي در جهان، از بين خواهند رفت.
و يا كسي كه لانه يوزپلنگي را به آتش مي كشد و سه توله يوز را در آتش مي سوزاند(!) در مورد يوزپلنگ و لزوم حفظ آن چه مي داند؟ از نظر اين شخص، يوز حيواني وحشي است كه به دام ها و بچه ها حمله مي كند. آيا او مي داند يوزپلنگ چنان آرام و بي دفاع است كه هيچ خطري براي انسان ندارد و حمله او به دام ها نيز آنقدر محدود است كه مي توان آن را معادل صفر دانست.
آيا كسي كه اقدام به نابود كردن سه توله يوزپلنگ مي كند اطلاع دارد كه تنها حدود ۴۰ قلاده يوزپلنگ آسيايي در دنيا باقي مانده است، آن هم فقط در محدوده كوچكي از ايران و جهان . و پژوهشگران ماه ها و حتي سال ها در مناطق مختلف در جست وجوي آن بوده اند، آن هم فقط براي گرفتن يك عكس! يا كسي كه مي خواهد در وسط پارك ملي ساختمان بسازد، نبودن درخت در محدوده را دليل بربي ارزشي زمين از نظر اكولوژيكي مي داند و آن را عاري از حيات مي انگارد و بر اين اساس هرگونه ساخت و ساز در آن را مجاز به حساب مي آورد.
آيا شكارچي و صيادي كه در فريدون كنار زندگي مي كند مي داند كه درناي سيبري، گونه رو به انقراضي است كه تنها در اين منطقه، در فصل زمستان، آن هم در تعدادي كم - شايد كمتر از ۵ قطعه - سكني مي گيرد؟ او شايد حتي نمي داند كدام يك از صدها گونه پرنده مهاجر به اين منطقه درناي سيبري است .
كسي به اين مسئله اهميتي نمي دهد ولي وقتي يكي از آنها توسط يك شكارچي محلي شكار مي شود تمام جرايد جنجال برپا مي كنند كه شكارچي بايد مجازات شود و هيچ كس فكر نمي كند كه چرا اين اتفاق افتاد و چگونه مي توان مانع از وقوع اينگونه فجايع شد. بله، شكارچي متخلف بايد مجازات شود، حتي ما مجازات هاي موجود را هم - در بسياري موارد - كافي نمي دانيم، ولي آيا در كنار اعمال مجازات، نبايد به فرهنگ سازي توجه كنيم؟
يكي از دانشجويان محيط زيست در رابطه با اكوريستم و فرهنگ زيست محيطي عقيده دارد:
يكي از اصول اوليه در فرهنگ سازي آموزش همگاني و فراگير است. در صورتي ما مي توانيم از فرهنگ عمومي حفاظت و حراست زيست محيطي برخوردار شويم كه آحاد مردم ما، دانسته هاي لازم محيط زيست پيرامون خود را فراگيرند. خانه هاي بهداشت در سال هاي پيش در روستاها و شهرها به آموزش همگاني اهتمام ورزيدند و مردم را به تزريق واكسن و جوشاندن آب و... ترغيب كردند. در حال حاضر نيز آموزش شناخت وحفاظت از محيط زيست كم ارزش تر از بهداشت انساني نيست و بايد از طريق سازمان حفاظت محيط زيست و ديگر نهادهاي مسئول در مدارس، مساجد و... در تمام نقاط كشور، به مردم در همه رده هاي سني، آموزش هاي لازم داده شود. تنها در اين صورت است كه مي توانيم از حمايت مردمي و نيل به اكوتوريسم منطقي و پايدار برخوردار شويم. مردم ايران كه هميشه پاسدار حقوق نسل هاي آينده بوده اند. پس از اطلاع نسبت به اهميت گونه هاي گياهي و جانوري هرگز در صدد تخريب آنها برنمي آيند.
كودكان، گونه هاي گياهي كمياب را از بين نمي برند و به آنها احترام مي گذارند. چوپانان، دام ها را به مراتع حفاظت شده نمي برند و شكارچيان به شكار غيرمجاز روي نمي آورند. در اين صورت اكوسيستم حفظ مي شود و با برنامه ريزي مدون و درازمدت مي توان بر اين حفاظت همگاني افزود در نتيجه مناطقي بكر خواهيم داشت و مي توانيم ميزبان خوبي براي اكوتوريست هاي داخلي و خارجي باشيم.
بد نيست تنها به يك نكته اشاره كنيم كه بسياري از ناروايي ها و تخريب هايي كه نسبت به محيط زيست و حيات وحش ارزشمند كشورمان اعمال مي شود، توسط كساني صورت مي گيرد كه با كمي برنامه ريزي و توجه كارشناسان و مسئولان مي توانند در زمره ناجيان و نگاهبانان طبيعت و حيات وحش كشورمان باشند. اين ها افرادي هستند كه با طبيعت اطرافشان خو گرفته اند و تنها تلنگري مي طلبند تا با عشق، همگام با حاميان طبيعت گام بردارند و اگر هدايت شوند حتي از بذل جانشان نيز دريغ نخواهند كرد.
ما نمونه اين افراد را در تاريخ گذشته محيط زيستمان بسيار داشته ايم. امير آهني، از محيط بانان دلير و عاشقي كه نقش اورا در حفظ نسل گور آسيايي نمي توان ناديده گرفت خود يكي از شكارچيان حرفه اي در منطقه توران بود كه با پيشنهاد رئيس سازمان حفاظت محيط زيست وقت به جمع محيط بانان توران پيوست. چهره دلسوز و ماندگاري كه تمام عمرش را وقف حفظ توران كرد، و بي ترديد نام او براي هميشه با خوار و توران و گور خر ايراني پيوند يافته است.
و چه بسيارند در نسل گذشته اينگونه افراد شكارچي و صياد كه به درخواست رؤسا و مسئولان سازمان حفاظت محيط زيست در كادر حفاظتي قرار گرفتند و امروز از چهره هاي موفق محيط زيست و اساتيد بزرگ دانشگاه ها نخبگان كشور به حساب مي آيند.
به ياد داشته باشيم، تنها و تنها از رهگذر نهادينه شدن فرهنگ زيست محيطي و اعتلاي آن در ميان عموم - به ويژه جوامع محلي - است كه امكان دستيابي به توسعه پايدار و بهره وري از صنعت اكوتوريسم پويا و موفق امكان پذير است. ولي متأسفانه در حال حاضر آنطور كه شايسته است به اين مبحث و نقش اساسي آن در حفظ و حراست از مناطق توجه نشده و جايگاه خود را در برنامه ريزي مديريتي پيدا ننموده است. و شايسته است كه با ديدي وسيع و دقيق به اين موضوع نگريسته شود. اطلاع رساني و آگاهي دادن يكي از ارزانترين و بهترين راه هاي حفظ منابع طبيعي رو به ويراني است. همين.
معصومه صفايي