گزارش: سودابه رحمدل
افزايش شمار دانشجويان طي سال هاي گذشته و مطابقت نداشتن بودجه هاي پيش بيني شده براي آموزش عالي به ويژه در بخش رفاهي و معيشتي، همواره از مشكلات و تنگناهاي اساسي و اصلي دانشجويان در طول دوران تحصيل آنها بوده و اين امر در مورد خوابگاه هاي دانشجويي بيش از ديگر موضوعات، مشهود است.
هرچند موضوع مشكلات خوابگاه هاي دانشجويي، موضوعي تازه نيست اما شايد آنچه در اين ميان تا حدود زيادي از ديد مسئولان پنهان مانده، مشكل «دختران دانشجو»ي ساكن خوابگاه است.
براساس آمار و اطلاعات، درحالي كه طي سال هاي اخير ميزان دانشجوي دختر پذيرفته شده در دانشگاه به نسبت دانشجويان پسر تغيير عمده اي داشته و سير صعودي را طي كرده است، اما به اذعان بسياري از مسئولان امكانات اختصاص داده شده براي اين قشر، متناسب با ميزان ورود آنها به دانشگاه نبوده كه اين كمبودها در نخستين وهله، در زمينه اسكان دانشجويان جلوه گر مي شود.
نگاهي گذرا به شيوه زندگي و سكونت دانشجويان در فضاهاي محدود خوابگاهي خود گوياي حجم عظيمي از مشكلاتي است كه اغلب دانشجويان دختر در طول دوران تحصيل خود، ناخواسته آن را تجربه مي كنند.
درد كهنه خوابگاه هاي دانشجويي ناشي از زخم تازه اي نيست، اين مشكل سال ها است كه در پيكره دانشگاهي كشور ريشه دوانده و بحراني را رقم مي زند كه شايد در آينده اي نه چندان دور، گريبانگير جامعه شود و اين درحالي است كه بي توجهي و اهمال مسئولان ذيربط در ساماندهي و حل مشكل همچنان ادامه دارد و شايد اين بي توجهي طي سال هاي طولاني و سكوت ممتد مسئولان در برابر تبعات منفي كمبود امكانات در خوابگاه هاي دانشجويي، ناشي از عدم استمرار سكونت دانشجو در خوابگاهي مشخص باشد.
مينا خدابنده دانشجوي كارشناسي مديريت دانشگاه تهران كه مدت سه سال است در خوابگاه ساكن شده در اين مورد مي گويد: «دانشجويان در نخستين سال هاي تحصيل در خوابگاه هايي سكونت مي كنند كه از حداقل امكانات رفاهي و بهداشتي برخوردار نيست اما در سال هاي بعد به خوابگاهي كه به لحاظ رفاهي وضعيت بهتري دارد، منتقل مي شوند. به نظر مي رسد اين جابه جايي ها ناشي از سياست هاي مديريت دانشگاه ها براي جلوگيري از اعتراض دانشجويان نسبت به وضعيت نامطلوب خوابگاه هاي دانشجويي است.»
وي مي افزايد: «دانشجو در خلال جابه جايي هاي مكرر و وعده هاي اميدواركننده مسئولان دانشگاه براي ايجاد وضعيت مطلوب، دوران تحصيل خود را به پايان مي رساند و در عمل مجالي براي اعتراض به وضعيت نامناسب باقي نمي ماند و اين جريان و روند در سال هاي آينده و براي دانشجويان جديد همچنان ادامه مي يابد بدون آنكه تعبير مثبتي در اين زمينه حاصل شود.»
شرايط نامطلوب سكونت دانشجويان در خوابگاه به ويژه براي دانشجويان دختر به كرات به بحث گذاشته شده و همواره نسبت به پيامدهاي منفي ناشي از حضور مستمر در چنين محيط هايي، هشدار داده شده است اما كمتر بهبودي در اين وضعيت حاصل نشده و اغلب دانشجويان دختر از وضعيت فعلي و فضاهاي نامطلوب خوابگاهي اظهار نارضايتي مي كنند.
وضعيت نامطلوب خوابگاه هاي دانشجويان تا حدي گسترش يافته كه بسياري از مسئولان كشور نيز با اذعان به اين موضوع نسبت به وضعيت موجود انتقاد كرده و آن را شايسته جامعه دانشگاهي كشور نمي دانند.
فاطمه راكعي نماينده مردم تهران و عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي به عنوان يكي از مسئولاني كه به كرات دغدغه دانشجويان دختر ساكن در خوابگاه ها را مطرح كرده است، مي گويد: «در سال هاي اخير كه دختران شمار بيشتري از دانشجويان پذيرفته شده در دانشگاه ها را تشكيل مي دهند، كمبود امكانات رفاهي بيشتر از گذشته نمود پيدا كرده و اين در حالي است كه فضاهاي خوابگاهي، ورزشي و دانشگاهي در سراسر كشور به گونه اي طراحي شده كه بيشتر نياز دانشجويان پسر به امكانات رفاهي را برطرف مي كند. هم اكنون بسياري از دختران دانشجو در خوابگاه هايي ساكنند كه بدون توجه به نيازهاي آنها طراحي و احداث شده و اين امر فشار رواني بيشتري را به آنها تحميل مي كند.»
استاد دانشگاه الزهرا مي افزايد: «مشكلات گذران زندگي براي دانشجويان دختر بيش از دانشجويان پسر است. در سيستم كنوني خوابگاه ها، امكانات و تجهيزات بايد به گونه اي طراحي شود كه كمترين فشار مالي و رواني را به دانشجويان وارد كند. كمبود امكانات در خوابگاه ها نبايد موجب آن شود كه دانشجو براي گريز از وضعيت نامطلوب، مكان نامناسب ديگري را به عنوان مأمني جهت سكونت، برگزيند.»
گفته هاي اين نماينده مجلس در مورد وضعيت نامطلوب خوابگاه هاي دختران را دانشجوياني تأييد مي كنند كه خود اين وضعيت را تجربه كرده و شاهد طي شدن اين روند بوده اند.
سحر فاطمي دانشجوي عمران در اين مورد مي گويد: «وضعيت نامطلوب خوابگاه ها و برخورد نامناسب مسئولان موجب شده بسياري از دانشجويان پس از تجربه اين موقعيت، به فكر تهيه مسكن مستقل افتاده و پس از مدت كوتاهي خوابگاه را ترك كنند. درحالي كه دانشجو با اطمينان به وعده دانشگاه در مورد تهيه مسكن امن و آسوده، براي تحصيل در شهري غريب، ساكن مي شود اما متأسفانه هرگز شرايط مهيا شده در خوابگاه هاي دختران، متناسب با نيازهاي آنها نبوده و بسياري از دانشجويان در سال هاي دوم، از خوابگاه گريزان شده و در خانه هاي دانشجويي اقامت مي كنند.»
اشاره به چنين مواردي شايد در نخستين نگاه موضوعي مهم جلوه نكند، اما به عقيده بسياري از مسئولان و آسيب شناسان اجتماعي اين امر مي تواند تبعات منفي عظيمي را براي فرد به همراه آورد. راكعي، گريز دانشجو از محيط خوابگاهي و پناه بردن به محلي ديگر را خطر عمده اي براي جامعه عنوان كرده و مي گويد: «خانواده هاي دانشجويان به ويژه دانشجويان دختر، با اعتماد به سيستم آموزشي كشور و قول مساعد دانشگاه ها براي تأمين امكانات مورد نياز دانشجويان، فرزندان خود را راهي شهرهاي مختلف مي كنند اما به رغم مسئوليت قانوني دانشگاه ها در قبال حفاظت و حمايت همه جانبه از دانشجويان، اهمال مسئولان در اين زمينه موجب شده كه بسياري از دانشجويان با ابراز نارضايتي از وضعيت موجود، خوابگاه را ترك كنند و اين امر در سال هاي آتي تبعات منفي بسياري را بر جامعه، تحميل خواهد كرد.»
در حالي كه خوابگاه ها بايد به عنوان كانون هاي مهم فرهنگي و مركزي براي تبادل تجربه ها وغني كردن تجارب و آگاهي ها محسوب شوند، اما عملا عدم تأمين نيازهاي نخستين و نبود فضاي كافي براي استراحت موجب شده تنش، اضطراب و درگيري و افسردگي در بين دانشجويان رواج پيدا كند كه اين امر به دلايل خاص عاطفي و رواني، ميان دختران دانشجوي ساكن در خوابگاه، مشهودتر است. هم اكنون درحالي كه بيش از ۲۰۰ هزار دانشجو در بخش آموزش عالي نيازمند خوابگاه هستند، اما تنها شايد نيمي از اين دانشجويان تحت پوشش قرار گرفته اند و دراين ميان نيز به جاي فضاي استاندارد ۸ تا ۱۲ مترمربع براي هر نفر، فضايي بين ۴ تا ۶ متر مربع براي هر دانشجو در نظر گرفته شده است كه باتوجه به اين امر مي توان حدس زد كه يك دانشجو تا چه اندازه در فشار و تنگنا قرار دارد.
الهام صادقي، دانشجوي كارشناسي ارشد رشته علوم سياسي مي گويد: «اتاق هاي دانشجويان به قدري كوچك و محدود است كه با وجود تخت هاي درون آن ديگر فضايي براي ساير فعاليت هاي آنها باقي نمي گذارد. نبود وسايل مناسب گرمايشي در زمستان و كمبود امكانات و سرويس هاي بهداشتي و رفاهي، همگي مشكلات خوابگاه هاي دختران را به شكلي ملموس نشان مي دهد. محدوديت فضا در خوابگاه به حدي است كه هيچ رغبت و انگيزه اي را براي حضور در آن به عنوان بخشي از يك محيط فرهنگي، ايجاد نمي كند. حتي اگر به خوابگاه ها تنها به عنوان جايي براي خواب توجه شود، باز هم لازم است فضايي بزرگ تر از آنچه هم اكنون است، براي آن تعبيه شود.»
شرايط محيطي به عنوان يكي از عوامل مهم تعيين كننده در رشد توانايي هاي ذهني فرد محسوب مي شوند و عواملي چون جو عاطفي و نوع برخورد اطرافيان به طور مستقيم روي يادگيري و حافظه و تعادل رواني و رفتاري فرد تأثير مي گذارد.
عضو شوراي برنامه ريزي دفاتر وزارت علوم در اين مورد مي گويد: «دانشجويان شهرستاني در محيط خوابگاهي به شدت دچار مشكل هستند و كمبود امكانات و نامناسب بودن محيط، به شكل فزاينده اي بر روحيه آنها، تأثير منفي مي گذارد. اتاق هايي كه براي اسكان دانشجو در نظر گرفته شده گنجايش دو نفر را دارد درحالي كه هم اكنون اين اتاق ها، پذيراي حدودا شش دانشجو است و اين امر موجب برخورد بين دانشجويان شده و محيطي پرتنش و استرس را براي آنها ايجاد مي كند و در اين فضا نمي توان از دانشجو انتظار داشت بتواند وظايف پژوهشي و تحقيقي خود را به نحو مطلوب انجام دهد.»
وي مي افزايد: «تحمل وضعيت نامناسب فضاي خوابگاه براي دختران كه به لحاظ عاطفي وابستگي بيشتري به خانواده دارند، به مراتب دشوارتر از پسران است. چنين شرايطي در دختران احساس عدم اطمينان و امنيت را ايجاد مي كند و اين امر به طور مستقيم بر روحيه آنها تأثير گذاشته و در بسياري از موارد منجر به افسردگي و پيدايش بيماري هاي روحي در آنها مي شود.»
رامشت با بيان اين كه ميزان ورود دانشجويان دختر به دانشگاه ها با امكانات خوابگاهي تناسبي ندارد، مي افزايد: «در سال جاري ۶۵ درصد از دانشجويان پذيرفته شده را دختران تشكيل مي دادند اما اين در حالي است كه خوابگاه هاي در نظر گرفته شده براي اين حجم از دانشجويان دختر كافي نيست و اين تعدادي هم كه وجود دارد از امكانات رفاهي بسيار محدودي برخوردار است.»
به گفته اين مقام مسئول، كمبود فضاي مناسب براي سكونت دانشجويان ميزان تنش را در اين محيط هاي دانشجويي به شدت افزايش مي دهد. وي مي گويد: «هرچند آشنايي با فرهنگ هاي مختلف تا حدود زيادي مي تواند به استحكام شخصيت و تطبيق شرايط فرد با محيط منجر شود اما اين امر، مشروط به شرايط و لوازمي است كه بايد در نظر گرفته شود. مثلا در محيط خوابگاهي در صورتي كه دانشجو با كمبود امكانات مواجه نباشد، چنين امري مي تواند وجهه مثبتي پيدا كند اما هم اكنون دشواري هاي زندگي دانشجويي در محيط خوابگاه نه تنها نمي تواند اين جنبه مثبت را تحقق بخشد، بلكه موجب بروز اختلاف هاي وسيع و مداوم بين دانشجويان خواهدشد كه اين امر در بين دختران، بحران عاطفي شديدي را به وجود مي آورد.» در همين رابطه دكتر محمدحسين فرجاد آسيب شناس اجتماعي مي گويد: «در سراسر دنيا به دليل اهميت زيادي كه براي نظام آموزشي قائل مي شوند سيستم آموزشي به نحوي طراحي شده كه دانشجو بتواند با آسودگي خاطر به
تحقيق و پژوهش بپردزد و بر همين اساس خوابگاه ها به طور استاندارد براي استفاده يك و يا حداكثر دو نفر طراحي شده اند. درحالي كه خوابگاه هاي موجود در كشور، بيش از ظرفيت موجود، پذيراي دانشجو هستند و اين امر به طور مستقيم بر فرايند يادگيري دانشجو تأثير گذاشته و آن را دچار مشكل مي كند.»
وي با انتقاد از عملكرد مديريت سيستم آموزشي در اين زمينه مي گويد: «خوابگاه دانشجويي، تنها محل استراحت دانشجو نيست، محلي است براي آموزش بيشتر دانشجو در تعامل با ديگر دانشجويان، جايگاه و محيطي است كه بايد به دانشجويان اين فرصت را بدهد تا با اطمينان خاطر و بدون دغدغه و با آرامش روحي به مسائل پژوهشي مربوط به رشته تحصيلي خود بپردازند و اگر دانشگاه هاي كشور امكان تأمين چنين شرايطي را براي سكونت مناسب دانشجو ندارند، اين موضوع بايد كاملا براي خانواده ها روشن شود تا آنان بتوانند براساس وضعيت موجود تصميم گيري كرده و براي سكناي فرزندان خود، چاره جويي كنند.»
مشكل اساسي ديگري كه همواره سايه آن بر خوابگاه هاي دختران سنگيني مي كند مديريت داخلي خوابگاه ها است. درحالي كه اين مديران مي توانند و مي بايد از بروز تنش در محيط خوابگاهي جلوگيري كنند، اما به گفته بسياري از دانشجويان ساكن خوابگاه، اغلب خود به عنوان مركز درگيري و تنش مبدل مي شوند. اين در حالي است كه باتوجه به محيط علمي و فرهنگي دانشگاه ها، انتظار مي رود مديريت خوابگاه ها، متناسب با اين محيط فرهنگي بوده و سرپرستان، افرادي كارآزموده، مجرب و آشنا به مسائل و مشكلات دانشجويان باشند. اما به رغم اهميت اين موضوع، مديريت خوابگاهي اغلب بدون توجه به نيازهاي دانشجويان و شرايط بحراني دوران تحصيل آنها بر خوابگاه ها حاكم است و اين مشكل باز هم بيشتر در بين خوابگاه دانشجويي دختران به چشم مي خورد.
اما در همين زمينه، يكي از مسئولان خوابگاه هاي دانشجويي سخت گيري هاي بيش از حد معمول براي دختران دانشجو را تنها انجام وظيفه محوله مي داند و مي گويد: «براي رفت و آمد دانشجويان دختر، از حراست مركزي دانشگاه ضوابطي ابلاغ مي شود و مسئولان و مديران خوابگاه نيز تنها به عنوان مجريان اين قوانين عمل مي كنند. تخطي از قانون هاي ابلاغ شده براي خوابگاه، به همان نسبت كه براي دانشجو مي تواند مشكل آفرين باشد، مسئولان خوابگاه ها را نيز زير سئوال مي برد چراكه در صورت وقوع كوچكترين حادثه آنان نخستين كساني هستند كه زير سئوال مي روند.»
وي مي افزايد: «برخلاف تصور بسياري از دانشجويان، در مورد سخت گيري هاي اعمال شده، هيچ گونه غرض ورزي وجود ندارد و مديران تمايلي به برخورد آمرانه با دانشجو ندارند اما مسئوليت هاي محول شده به آنان براي رفاه بيشتر دانشجويان و رفع مشكلاتي است كه پيش از اين نيز بسيار سابقه داشته است. از سوي ديگر خانواده هاي دانشجويان با اعتماد به دانشگاه و فضاي علمي آن فرزندان خود را در خوابگاه هاي دانشجويي مستقر مي كنند و بر همين اساس نمي توان و نبايد پايه هاي اين اعتماد و اطمينان را سست كرد. بنابراين در صورتي كه نسبت به شيوه كنترل و حراست خوابگاه انتقادي مي شود، بايد با در نظر گرفتن تمامي اين شرايط باشد.»
هرچند گفته هاي اين مقام مسئول خوابگاه تا حدودي قابل قبول و منطقي است اما، آنچه كارشناسان و روانشناسان بر آن تأكيد مي كنند، آن است كه براي انجام وظايف محوله اي كه به نحوي ممكن است بين دانشجو و مدير خوابگاه درگيري ايجاد كند، لازم است، آموزش خاص رفتاري براي سرپرستان خوابگاه ها به ويژه خوابگاه هاي دخترانه كه از حساسيت بيشتري برخوردارند، در نظر گرفته شود. رامشت در اين باره مي گويد: «سرپرستان خوابگاه هاي دخترانه، وظيفه خطيري را برعهده دارند و مي بايد در اين زمينه آموزش هاي لازم را ببينند و معمولا افراد انگيزه و تمايلي براي مديريت خوابگاهي ندارند زيرا چنين مشاغلي آستانه مقاومت افراد را به شدت و به سرعت پايين مي آورد و اين امر زمينه اي براي برخورد بين مسئولان خوابگاه و دانشجو مي شود. بنابراين لازم است براي آموزش مديران خوابگاه به ويژه خوابگاه هاي دخترانه كه اداره آن شرايط ويژه و رعايت نكات خاصي را مي طلبد، دوره هاي كوتاه مدت آموزشي تدوين شود كه البته اقداماتي نيز در اين راستا در وزارت علوم انجام شده تا افراد با آشنايي نسبي در زمينه علوم رفتاري، مديريت خوابگاه ها را برعهده بگيرند».
زندگي در محيط پرتنش خوابگاه هاي دختران، لحظات تلخي را در دوران دانشجويي آنها رقم مي زند. اعمال محدوديت ورود و خروج به خوابگاه، تغذيه نامناسب، كشمكش هاي مداوم بر سر مسائل پيش پا افتاده و جزئي كه به دليل حضور در محيطي بسته و بدون حداقل امكانات رفاهي صورت مي گيرد، كمبود فضاي آموزشي و عدم دسترسي به منابع علمي مورد نياز، محدوديت هاي اعمال شده در مورد حجاب در محيطي كاملا دخترانه و برخورد نامناسب پرسنل و مديران مجموعه، لحظه لحظه زندگي دانشجويي دختراني است كه به انگيزه ادامه تحصيل به تهران آمده اند. زندگي دانشجويي در شرايطي كه حداقل امكانات فراهم نشده، تنها افت تحصيلي را به دنبال نمي آورد، بلكه به گفته آسيب شناسان اجتماعي، بحران عاطفي و رواني بسياري از دانشجويان و بالا رفتن آمار خودكشي و افسردگي در بين دختران دانشجو، ناشي از شرايط خاصي است كه آنها در طول دوران تحصيل خود، اجبارا تحمل مي كنند.
رامشت در اين مورد به بحران عاطفي بين دختران اشاره كرده و مي گويد: «چنين شرايط بحراني و كمبودهاي فراواني كه وجود دارد موجب مي شود فرد به دليل احساس بي پناهي و نياز به جايگاهي براي پر كردن خلاء خود، مورد سوءاستفاده عاطفي قرار گيرد و با گرايش به جنس موافق يا مخالف و با وابستگي شديد عاطفي در اين زمينه، دچار مشكلات و معضلات جدي شود كه كمابيش آن را شاهد هستيم».
ابوالفضل سعيدي آسيب شناس اجتماعي در اين مورد مي گويد: «هنگامي كه راه دستيابي به يك هدف بسته مي شود و يا دستيابي به آن به تأخير مي افتد، ناكامي رخ مي دهد و سدهاي محيط اجتماعي و محدوديت هاي موجود بر افراد تحميل شده و آنها را به لحاظ روحي دچار مشكل مي كند. در محيط خوابگاه نيز باتوجه به تنگناهاي موجود، ايجاد احساس ناكامي بين دانشجويان امري اجتناب ناپذير است كه در بسياري از موارد نماد بيروني اين حس به صورت پرخاشگري و در بين دانشجويان دختر اغلب به شكل افسردگي، اضطراب و استرس هاي مداوم جلوه گر مي شود».
وي مي افزايد:« اضطراب كه هيجان ناخوشايندي است بيشتر با احساس نگراني، دلشوره، وحشت و ترس همراه است و نمي توان آن را براي طولاني مدت تحمل كرد و شايد به همين دليل است كه در بين دانشجويان دختر ساكن خوابگاه اين علائم بيشتر به چشم مي خورد».
وي مي افزايد: «چنين وضعيتي، زمينه بروز كجروي ها را آماده مي كند يعني گسيختگي ميان ارزش ها يعني ترجيحات و آنچه بايد انجام داد، و هنجارها يعني دستورالعمل هاي رفتار واقعي و آنچه مي توان كرد. ادامه چنين وضعيت متناقضي يا فرد را به انفعال كشانده و گوشه گير مي كند و يا از سوي ديگر رفتار خشونت آميز را موجب مي شود. در قبال هشدارهاي جامعه شناسان و آسيب شناسان اجتماعي نسبت به تبعات منفي كمبود امكانات و معضلات متعدد در خوابگاه دختران و به تبع آن احتمال سوءاستفاده هاي جنسي از اين قشر از جامعه و تزلزل ارزش هاي اخلاقي به واسطه خلأ هاي موجود در فضاي زندگي آنها، مسئولان ذيربط مانند هميشه كمبود اعتبارات را براي تهيه امكانات مورد نياز از دلايل وقفه و تعلل در انجام اين مهم، مي دانند.
دكتر ظريفيان معاون دانشجويي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري در مورد مشكلات خوابگاه هاي دختران دانشجو به افزايش شمار پذيرفته شدگان اين قشر در جامعه اشاره كرده و مي گويد: «تلاش هايي كه عمدتا توسط دانشگاه هاي سراسر كشور صورت گرفته، براساس اعتباري است كه هر سال دولت براي اين موضوع اختصاص مي دهد. اما مشكلي كه در مورد خوابگاه دختران دانشجو وجود دارد به تركيب چندساله پذيرش دانشجو برمي گردد زيرا اين رشد متناسب با نياز دانشجويان دختر به امكانات و خوابگاه نبوده است اما به رغم اين موضوع در دو سال اخير احداث خوابگاه هاي دخترانه در دستور كار قرار گرفته است هرچند كه باتوجه به حجم بالاي دانشجويان دختر، هنوز تا رسيدن به وضعيت مطلوب، فاصله بسيار است».
از سوي ديگر يوسفيان عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي نيز مشكلات عمده خوابگاه دختران دانشجو را ناشي از كمبود اعتبارات مي داند و مي گويد: «كمبودها و مشكلات اين گروه از دانشجويان، همچنان باقي است و تمام اين مسائل به دليل كمبود اعتبارات است. هم اكنون بسياري از خوابگاه هاي قديمي وضعيت اسفناكي دارند و تقريبا غيرقابل استفاده هستند و اين امر در حالي است كه احيا و بازسازي اين مراكز نياز به هزينه و اعتبار بالايي دارد و به رغم آن كه بودجه ها در اين بخش افزايش پيدا كرده اما باز هم تكافوي خلأ موجود را نمي كند».
وي مي افزايد: «اين مشكل با تشكيل شوراهاي صنفي تا حدود زيادي مي تواند مرتفع شود زيرا دانشجويان با در نظر گرفتن امكانات موجود منطقي تر و سريع مي توانند مطالبات صنفي خود را پيگيري كنند و مجلس هم در اين زمينه مي تواند به اين شوراها ياري رساند».
يوسفيان همچنين بر مديريت خوابگاه ها توسط شوراهاي صنفي دانشجويي تأكيد كرده و مي گويد: «درصورتي كه اختيارات و مسئوليت خوابگاه ها به اين شوراها واگذار شود و دانشجويان خود در حل مسائل مشاركت داشته باشند، بخش عظيمي از مشكلات حل خواهد شد».