سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۸۸- Oct, 7, 2003
گفتگوي وزير خارجه آمريكا با واشنگتن پست
رويارويي با ايران نه
زير ذره بين
ما درپي رويارويي با ايران با ايجاد بحران براي آن نيستيم. اما همه متوجه اين مشكل هستند.
همكاران اروپايي  ما (فرانسه، آلمان و انگليس) در نامه اي بر اين موضوع اشاره كردند و پرزيدنت پوتين هم چندي پيش گفت كه خواستار پاسخ است. اما دليلي نمي بيند كه براي كامل شدن نيروگاه بوشهر به ايران كمك نكند.
012426.jpg
روزنامه آمريكايي واشنگتن پست با كالين پاول وزير خارجه امريكا گفتگويي انجام داده كه حصار امنيتي اسرائيل، عراق، ايران و هند از موضوعات مورد بحث در آن است. خلاصه اين گفتگو را مي خوانيد.
* درباره حصار امنيتي اسرائيل،  آيا به اسرائيليها  گفته ايد كه اگرشكاف هاي اطراف اين حصار را كه اكنون به اطراف منطقه آريل رسيده مسدود كنند، با مجازات يا اقدامي خاص روبرو مي شوند؟
- ما همانطور كه رئيس جمهور گفته است تصريح كرده ايم كه اين حصار يك مشكل است. گفته ايم اگر مي خواهيد منطقه اي كه مرز شناخته شده «خط سبز» است حصاركشي كنيد، پس اموال خود را هم حصاركشي كنيد. اما هر چه بيشتر به مناطق فلسطيني نفوذ كنيد و وارد شويد بيشتر به اين پيش داوري دامن مي زنيد كه واردشدن به بخش هاي بزرگتري از سرزمين فلسطين ايجاد زمينه اي براي مذاكرات درباره كشور فلسطين است و اين مشكل ايجاد مي كند.
* و آن شكاف ها...
- آن شكاف ها مورد توجه هستند و كار ساخت و ساز واقعا هنوز وارد مرحله دوم نشده است. با اين حال ما از اين شكاف ها راضي نيستيم و بايد در اين باره گفتگو كنيم. بايد ببينيم وظايف ما براساس قانون تعيين ضمانت هاي وامي چيست. اما هنوز درباره اينكه چه كنيم به نتيجه نرسيده ايم. با اسرائيلي ها در اين باره مشغول گفتگو هستيم. اما بايد بگويم كه رئيس جمهور به همان اندازه اجلاس عقبه، به نقشه راه متعهد است. همين ديروز در اين باره با او گفتگوي طولاني داشتم. من و كاندوليزا رايس با «والف» (سفير آمريكا در فلسطين) هم گفتگو كرديم. او براي برخي مشورت ها به واشنگتن بازگشته است.
مشغول بررسي اين حصار هستيم كه ببينيم به كجا مي رود چگونه پيش مي رود وضع شهرك ها چگونه مي شود و وظايف ما در اين باره چيست.
بعد از اين نشست ها، با رئيس جمهور هم گفتگو شد و گزارشي درباره مذاكرات به او ارائه شد.
* به سراغ عراق برويم. پل برمر هفته گذشته درباره مهلت شش ماهه (براي تدوين قانون اساسي عراق) سخن گفت. شما هم از اين ضرب الاجل شش ماهه حرف زده ايد. بعد از آن اعضاي شوراي حكومت انتقالي عراق گفتند ما نمي توانيم طي شش ماه اين كار را انجام دهيم و اين زمان براي نوشتن قانون اساسي كافي نيست. فكر مي كنيد راه درست اكنون چيست؟ آيا آنها را تحت فشار مي گذاريد كه در اين مهلت كار اتمام كنند؟
- ضرب الاجل كلمه اي بود كه من در گفتگو با نيويورك تايمز به كار بردم، ضرب الاجل هاي بسياري وجود دارد. به نظر ما اين هدف قابل دسترسي است اما اين ما نيستيم كه قانون را مي نويسيم. آنها (عراقي ها) بايد قانون را بنويسند. برخي از آنها چنين اظهارنظر كرده  اند كه نمي توانندطي شش ماه اين كار را انجام دهند. پاسخ ما اين است كه «شروع كنيد، كار را شروع كنيد تا ببينيم كجاي كار هستيد و با چه سرعتي مي توانيد پيش برويد.» مطمئنا ما به فشار بر آنها براي انجام كار در اسرع وقت ادامه مي دهيم. زيرا هر چه كه زودتر اين قانون را داشته باشيم، زودتر مي توانيم آن را به رأي بگذاريم و زودتر هم انتخابات را برگزار مي كنيم.
من و برمر هر دو از مهلت شش ماهه صحبت كرده ايم. اين را بدون تفكر نگفته ايم. در ديدار دو سه هفته پيش به طور مفصل درباره اين موضوع صحبت كرديم.
* فكر مي كنيد آنها را به رعايت اين ضرب الاجل ملزم كنيد يا اجازه مي دهيد خودشان زمان و چگونگي كار را تعيين كنند؟
- منتظريم آنها بگويند كه برنامه شان چيست. براي اين كار به آنها فشار هم مي آوريم كه هر چه زودتر پيش بروند.
* و اگر بگويند يك سال؟
- آن وقت باز هم فشار مي آوريم چون نمي دانيم چرا بايد يك سال طول بكشد و صادقانه بگويم كه ما مي خواهيم قبل از يك سال اين كار پايان يابد. بايد اين كار انجام شود و هر چه زودتر قانون اساسي كامل شود و به تصويب برسد و انتخابات برگزار شود. چون هر چه زودتر اين كار انجام شود زودتر مي توانيم كاري را انجام دهيم كه همه از ما طلب مي كنند و آن واگذاري كامل قدرت و حاكميت به يك دولت عراقي است.
به اعتقاد ما برنامه هفت مرحله اي برمر براي رسيدن به اين هدف بهترين راه است.
نظرات در اين باره متفاوت است. مي دانم كه سئوال بعدي شما اين است برخي مي گويند: «نه، شما واقعا نمي خواهيد اين طور عمل كنيد. مي خواهيد دولتي را در اسرع وقت تشكيل دهيد و طي دو ماه آينده به او قدرت دهيد. چه آمادگي براي اين كار وجود داشته باشد چه وجود نداشته باشد اين كار را مي كند.»
اين واقع بينانه نيست و راه درست اين نيست. ما نمي گوييم چه آماده باشيد چه نباشيد. بلكه مي گوييم: «اگر آماده ايد قدرت را به شما واگذار مي كنيم.»
براي تدوين قانون اساسي كارهاي زيادي بايد انجام شود و تا پيش از انتخابات راهي در پيش است. بايد وزارتخانه ها فعال شوند. بايد دولتي مستقر شود، و استقرار دولت به پليس آموزش ديده نياز است.
ما به سرعت در حال استقرار امكانات آموزش پليس در اردن هستيم و من از اردني ها به اين خاطر تشكر مي كنم. چندين كشور به ما پيشنهاد كمك داده اند و ما در حال بررسي اين پيشنهادها هستيم. بايد ارتش را فعال و كارآمد كنيم. همين امروز صبح بود كه جايي خواندم اولين گروه آموزشي دانش  آموخته شده اند.
همه اين موضوعات را بايد در نظر داشت و همزمان بايد امنيت را هم براي انجام اين كارها فراهم كرد. و اين همان كاري است كه نيروهاي آمريكايي مي كنند.
* ايراني ها خواستار از سرگيري مذاكراتي هستند كه در ژنو در جريان بود تا درباره عراق گفتگوهايي صورت گيرد. چرا دولت آمريكا اين مذاكرات را شروع نمي كند؟
- همه اين نظرات و پيشنهادها را شنيده  ايم و در حال پاسخ به پيام ها و نشانه ها هستيم. نمي خواهم درباره جزئيات آن صحبت كنم. اما موضوعاتي وجود دارد كه بايد حل شود.
* پس وقتي مي گوييد «پاسخ دادن» منظورتان...
- آنها مي دانند كه پاسخ مي گيرند. نشانه ها بي نتيجه نيست.
* آنها مي گويند اگر اطمينان پيدا كنند و تضميني دريافت نمايند پروتكل الحاقي را امضا مي كنند و اگر امضا كنند... يعني اگر اطمينان يابند كه اين پايان...
- پايان  كار وقتي است كه آنها جامعه  جهان را مطمئن سازند كه كاري براي توليد سلاح هسته  اي نمي  كنند. پروتكل الحاقي حركت را به مسير درستي هدايت مي كند.
به نظر من جامعه جهاني از طريق آژانس بين المللي انرژي هسته  اي خواستار تضمين هاي بيشتر است و خواستار آن است كه همه پرسش ها جواب داده شود. به همين دليل ما منتظريم ببينيم طي هفته هاي آ ينده آژانس چه پاسخ هايي از ايران دريافت مي كند. اين فرصتي براي آژانس است و بعد شوراي امنيت در اين باره كه آِيا بايد اقدامي انجام شود يا نه تصميم مي گيرد.
ما درپي رويارويي با ايران با ايجاد بحران براي آن نيستيم. اما همه متوجه اين مشكل هستند.
همكاران اروپايي  ما (فرانسه، آلمان و انگليس) در نامه اي بر اين موضوع اشاره كردند و پرزيدنت پوتين هم چندي پيش گفت كه خواستار پاسخ است. اما دليلي نمي بيند كه براي كامل شدن نيروگاه بوشهر به ايران كمك نكند.
* درباره رابطه با هند، هفته گذشته، پرزيدنت بوش طرحي را به نام راهي به سوي رابطه بهتر با هند به آتل بيهاري واجپايي نخست وزير اين كشور ارائه كرده است، برداشت من اين است كه درپي ارائه اين طرح سه مرحله اي، هند براي شروع، اقداماتي در جهت عدم تكثير سلاح همچون تقويت قوانين صادراتي در داخل انجام دهد و آمريكا هم با اقدامات خود پاسخ دهد. مي توانيد توضيح دهيد كه در پس اين پيشنهاد چيست؟
- ما رابطه جديدي با هندي ها برقرار كرده ايم كه بسيار بسيار محكم و راضي كننده است.
موضوعات بسياري بودكه آنها همواره از ما طلب مي كردند و ما آن را درخواست هاي سه گانه مي خوانيم: اينكه چطور به آنهاكمك مي كنيم؟ تجارت خود را در زمينه تكنولوژي پيشرفته گسترش مي دهيم؟ و درباره فعاليت هاي فضايي و صنعت هسته اي چه مي كنيم؟
سعي مي كنيم تا آنجا كه ممكن است مثبت باشيم چون به صلاح  منافع ملي مان است اما بايد مراقب برخي خطوط قرمز هم باشيم كه يكي از آنها تكثير سلاح است، چون گاهي تفكيك قائل شدن ميان فعاليت هاي فضايي و برنامه هاي هسته اي دشوار است كه ببينيم كدام يك به توليد سلاح منجر مي شود و كدام اهداف صلح آميز دارد.
در دو سال گذشته گفتگوهاي مفيد داشته ايم. پرزيدنت بوش گفتگوهاي مفصلي در اين باره با واجپايي نداشته اما ما با هندي ها در سطح ديپلماتيك مذاكره كرده ايم. هنوز چيزي اعلام نشده اما هند از اين گفتگوها استقبال كرده و به زودي و در زمان مناسب در آينده روند كار اعلام مي شود.

واكاوي نقش معاون رئيس جمهور آمريكا در تحولات اين كشور
«چني» در سرزمين عجايب
012428.jpg
در انتخابات سال ۲۰۰۰ آمريكا، ديك چني، سياستمدار متفكر، كهنه كار واشنگتن بود كه به رأي دهندگان نگران اطمينان داد، جورج بوش درصورت رسيدن به مقام رياست جمهوري آمريكا نظارت و رياست پخته و خردمندانه اي بر كشور خواهد داشت.
او كه آرام، هدفمند و متمركز است، در سن ۳۴ سالگي در زمان رياست جمهوري جرالد فورد رئيس كارمندان كاخ سفيد بود و بعدها در دولت بوش پدر و در جنگ اول خليج فارس در سال ۱۹۹۱ مدتي وزير دفاع بود. او طي اين مدت نفوذ بسياري به دست آورده است و علاوه بر سمت هاي دولتي سالها مدير اجرايي يكي از بزرگترين و سودآورترين شركت هاي آمريكايي بوده است.
آمريكايي ها پيش از اين براي پوشاندن بي تجربگي بوش و علاقه مندي هاي بچگانه اش به موضوعاتي چون كاهش ماليات و بنيادگرايي مسيحي يا بيس بال به ديك چني تكيه مي كردند. او كسي بود كه مي توانست به خوبي با جمهوري خواهي محافظه كارانه ارتباط برقرار كند.
اما اكنون سه سال بعد از انتخابات، چهره ديك  چني درحال تغيير است. پرسش هايي كه درباره قراردادهاي بدون مناقصه اي كه براي بازسازي عراق نصيب شركت  هاليبرتون شده و همچنين خودداري او از فاش كردن نشست هايش درباره سايت انرژي بوش براي كنگره موجب تيره شدن وجهه او شده است و اكنون چني يك تندرو راستگرا و قدرتمندترين مرد شماره ۲ در تاريخ آمريكا به شمار مي آيد.
او هم مانند دونالد رامسفلد آماج حملات و انتقادات درباره جنگ عراق قرار دارد و ازاين نظر همچون حامي و پدر آنها از آنها حمايت مي كند. به غير از پل ولفوويتز معاون وزير دفاع كه نيروي محرك جنگ عراق در دولت بوش بوده است، شايد هيچ كس به اندازه چني از اين طرح حمايت نمي كند. معاون مرموز رئيس جمهور آمريكا كه همواره به دور از چشم رسانه ها بوده طي هفته هاي گذشته چندين بار با رسانه ها گفت وگو كرده كه موضوع جنگ عراق محور آن بوده است. او در ۱۴ سپتامبر در برنامه خبري «ديدار با رسانه ها»ي تلويزيوني آمريكا حاضر شد و نه تنها از نگاه خوش بينانه پيش از جنگ دولت درباره عراق دفاع كرد بلكه دو ماجرايي را كه سرويس هاي اطلاعاتي مدتها پيش آن را رد كرده بودند بار ديگر احيا كرد: اينكه يكي از هواپيماربايان ۱۱ سپتامبر با جاسوس عراقي در يك رستوران در پراك پنج ماه پيش از حملات ديدار كرده و ديگر اينكه عراق مسئول انفجار سال ۱۹۹۳ مركز تجارت جهاني بوده است.
ماجراي ديدار در پراگ براساس گزارشي مطرح شده كه يك دانشجوي عرب به مأموران اطلاعاتي چك داده است. چني و چند تن ديگر از نو محافظه كاران خارج از دولت به ويژه ريچارد پرل و جيمز ووسلي آن را بارها و بارها مطرح كرده اند.
اما سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا بعد از تحقيقات گسترده يك سال پيش از حمله به عراق اعلام كردند كه محمدعطا از زماني كه ادعا مي شد در نشست پراك شركت داشته در آمريكا بوده است.
به نوشته روزنامه واشنگتن پست، چني و دستيار ارشدش «لوويس اسكوترليبي» تا مدت ها بعد از آنكه اين ماجرا را از سوي سرويس هاي اطلاعاتي رد شده بود بر آن تأكيد مي كردند و حتي اصرار داشتند كه اين موضوع در گزارش كالين پاول به شوراي امنيت در آستانه جنگ عراق گنجانده شود اما پاول مقاومت كرد.
چند روز پيش در اقدامي كه ضربه اي به اعتبار چني بود، خود بوش هم به خبرنگاران گفت كه دولت هيچ مدركي دال بر اين ندارد كه صدام نقشي در حملات ۱۱ سپتامبر داشته است.
ظن و گمان هاي مطرح شده از سوي بوش و بي پايه بودن آن در عالم واقعيت اكنون به موضوع بحث رسانه هاي آمريكا تبديل شده است.
روزنامه لوس آنجلس تايمز چندي پيش در مقاله اي با عنوان «چني در سرزمين عجايب» به اين موضوع پرداخت. نيوزويك و واشنگتن پست هم در اقدامي كم سابقه به طور مفصل نظرات چني را رد كردند.
مدت ها بود نشانه هايي وجود داشت مبني بر اينكه چني آن مرد منطقي و سنجيده اي نيست كه مناصب طولاني مدتش نشان مي دهد.
در سال هاي اوليه دولت بوش، او رامسفلد را كه رئيس سابقش در دولت هاي ريچارد نيكسون و جرالد فورد بود براي وزارت دفاع پيشنهاد كرد و بعد علي رغم مخالفت هاي شديد كالين پاول وزير خارجه، بر انتخاب وولفو ويتز به عنوان مرد شماره اول در پنتاگون تأكيد كرد. چني همچنين و باز بر خلاف ميل پاول جان بولتون را كه قائم مقام موسسه تحقيقاتي اينتر پرايز بود به عنوان معاون امور كنترل سلاح و امنيت بين المللي وزارت خارجه منصوب كرد.
بولتون سال گذشته به وال استريت ژورنال گفت كه بهترين لحظه دوران خدمات او در دولت وقتي بود كه آمريكا از معاهده تشكيل دادگاه بين المللي جنايات خارج شد.
چني همچنين «ليبي» رابه عنوان رئيس دفتر و مشاور امنيت ملي خود منصوب كرد. او يكي از محافظه كاران سرسخت است كه در سال ۱۹۹۲ درباره پيش نويس استراتژي سلطه نظامي آمريكا در جهان با وولفو ويتز همكاري كرد.
«ليبي» همچنين تحت تأثير مارك ريچ است، ريچ ميلياردري است كه گفته مي شود رابطه نزديكي با سرويس اطلاعاتي اسرائيل دارد و عفو او توسط بيل كلينتون در روزهاي آخر رياست جمهوري اش به يك رسوايي بزرگ تبديل شد.
ريچ به دليل فرار از ماليات با پرونده قضايي سنگيني روبه رو بود و عفو او و تلاش «ليبي» براي به دست آوردن اين عفو به موضوعي سئوال برانگيز تبديل شد.
چني در انتصاب اليوت آبرامز يك نو محافظه كار ديگر در رياست دفتر خاورميانه شوراي امنيت ملي نقش داشت. آبرامز از منتقدان راستگراي روند صلح اسلو است و به شدت از مواضع حزب ليكود در اسرائيل حمايت مي كند.
چني خود نيز در نشستي در سال ۲۰۰۲ به وزير دفاع اسرائيل گفت كه به نظر او ياسر عرفات را «بايد دار زد».
اليزابت دختر چني در اوائل سال ۲۰۰۲ از سوي كاخ سفيد به عنوان معاون وزير خارجه آمريكا منصوب شد. اين اقدام در حقيقت تلاش براي مرعوب كردن دفتر خاور نزديك وزارت خارجه است كه معمولا موضع بي طرفانه اي نسبت به اسرائيلي ها و فلسطيني ها اتخاذ مي كرد.
چني و «ليبي» در آستانه جنگ عراق چندين بار از دفاتر سيا بازديد كردند.اين ديدارها نوعي فشار به تحيلگران سيا براي سياه نشان دادن وجهه صدام و تأكيد بر رابطه او با القاعده بود.
علي رغم اين رسوايي ها و مخدوش شدن چهره چني در رسانه ها، هيچ نشانه اي حاكي از كاهش سطح روابط چني و بوش و پايين آمدن نفوذ او بر بوش ديده نمي شود.
درحالي كه به نظر مي رسد پاول قدرت و اختيار گفت وگو درباره قطعنامه جديد عراق در شوراي امنيت را يافته كه موضوع آن كم شدن قدرت واشنگتن در بازسازي عراق و امور سياسي بغداد است، چني رهبري تلاش هاي داخلي براي حفظ كنترل كامل آمريكا در عراق را به عهده دارد. مي گويند او انعطاف ناپذيرتر از رامسفلد است.
آسيا تايمز
مترجم: نيلوفر قديري

يادداشت سياسي
بن بست عراق
فاطمه صدرهاشمي
وضعي كه براي آمريكايي ها در عراق پيش آمده، اين كشور و متحدان و منتقدان آن را با نوعي تناقض روبه رو كرده و به بحران عراق خصلتي پيچيده و غيرقابل پيش بيني داده است. آمريكا از سويي خواستار حل بحران عراق بدون كمك و مشاركت ديگران است و از سوي ديگر به همراهي سياسي و مشاركت اقتصادي ديگران در عراق نيازمند است. اروپايي ها از اين كه آمريكا يكه تاز «ميدان نبرد با تروريسم» شود و عوايد آن را به تنهايي تصاحب كند، بيمناكند. كشورهاي درجه دوم اروپايي و برخي قدرتهاي منطقه اي آسيايي از سويي مايلند با شركت در «جنگ عليه تروريسم» به غنيمت جنگي دست يابند و از سوي ديگر از بيم منتقدان داخلي براي اين كار ترديد دارند.
علاوه بر اين هيچ كشوري مايل نيست به حمايت از تروريسم و يا مسامحه در برابر آن متهم شود و ناگزير است با كليت رفتار آمريكا در عراق همراهي كند. اين كه مقام هاي سازمان ملل، رهبران اروپا و بسياري كشورهاي ديگر از جمله ايران مدام از سرنگوني صدام حسين استقبال و از ادامه اشغال عراق انتقاد مي كنند، ترجمان واقعي و عملي اين نگراني است. اما گرفتاري هاي ديگر كشورها در عراق با گرفتاري هاي ايالات متحده قابل قياس نيست. نوع و ماهيت نگراني آمريكا و ديگر كشورها را در مورد عراق مي توان به شكل زير دسته بندي و تحليل كرد:
پس از حدود شش ماه كه از زمان پيروزي نظامي آمريكا در عراق مي گذرد و در حالي كه جورج بوش رئيس جمهور آمريكا، جنگ در عراق را اعلام كرده است شرايط عمومي در عراق نه تنها از ثبات لازم برخوردار نشده است، بلكه تقريباً هر روز اخباري از حمله به نيروهاي آمريكايي و كشته و زخمي شدن جمعي از آنان منتشر مي شود. با اين حال،  آمريكايي ها از پذيرفتن پيشنهادهايي براي اعطاي نقش محوري به سازمان ملل متحد خودداري مي كنند. آخرين مورد مقاومت آمريكايي ها در برابر اراده جهاني، بي توجهي آنها به درخواست هايي است كه براي تغيير پيش نويس قطعنامه تازه درباره عراق مطرح شده است. در مقابل،  آمريكا براي حل مشكلات خود تلاش هاي خود را متوجه افزايش تعداد كشورهايي كه داوطلبانه به كمك نيروهاي اشغالگر خواهند آمد، كرده است. در حال حاضر، آمريكا ۱۳۹ هزار سرباز در عراق دارد و در كنار اين كشور ۲۱ هزار سرباز از ۱۸ كشور ديگر شامل آلباني، جمهوري چك، دانمارك، استوني، گرجستان، مجارستان، ايتاليا، لاتويا، مقدونيه، هلند، نروژ، پرتغال، رماني، اسلواكي، لهستان، اسپانيا و اواكراين حضور دارند، از اين تعداد، ۱۱ هزار سرباز متعلق به انگلستان است.
سياست  ديگري كه در آمريكا براي غلبه بر مشكلات نظاميان آن كشور در عراق مورد بررسي است، افزايش تعداد سربازان كشورهاي ديگر در كنار نيروهاي آمريكايي در عراق است. جورج بوش ماه گذشته پيش بيني كرد كه سربازان خارجي بيشتر به سربازان آمريكايي براي ادامه نبرد عليه تروريسم در عراق، ملحق شوند. عدم تمايل آمريكا به اعطاي نقش محوري به سازمان ملل متحد در عراق دلايل گوناگوني دارد.
آمريكايي ها اعتقاد چنداني به كارآيي مكانيسم سازمان ملل متحد ندارند و اخذ مصوبات آن را فقط پس از اقداماتي كه مناسب مي دانند و براي كسب وجهه بين المللي و يا مشروعيت بخشيدن به آن طلب مي كنند. درخصوص عمليات صلح باني و حفظ صلح نيز عملكرد ضعيف سازمان ملل متحد در بوسني و كوزوو موجب سلب اعتماد بيشتر از آنان شده است.
علي رغم تبليغات گسترده اي كه مي شود، مقامات آمريكايي عقيده ندارند و يا به دليل تبليغات انتخاباتي نمي خواهند قبول كنند كه اوضاع در عراق به سوي بحراني شدن پيش مي رود. جورج بوش رئيس جمهور آمريكا پريروز در نطق راديويي خود گفت آمريكا تاكنون در عراق به پيشرفت هاي بزرگي دست يافته است و سرانجام نبرد با تروريسم را به پايان خواهد رساند.
آمريكا تلاش فرانسه و برخي از كشورهاي ديگر مانند روسيه را براي محول ساختن نقش محوري به سازمان ملل متحد پوششي جهت كاهش نقش آمريكا و يافتن جاي پايي براي خود در عراق تلقي مي كند. علاوه بر اين، آمريكايي ها نقش فرانسه را چندان كارساز نمي دانند زيرا آن كشور را فاقد توانمندي هاي لازم براي اعزام نيروي مؤثر در عراق مي دانند و از اين گذشته رفتار فرانسه اغلب مانند قضيه كوزوو منتقدانه و بازدارنده بوده است.
طرح اصلي آمريكا براي تقويت نيروهاي خود در عراق مبتني بر به كارگيري نيروي نظامي از كشورهايي است كه از امكانات بالقوه از لحاظ سربازان مورد نياز برخوردار بوده و خدمت تحت فرماندهي آمريكا را بپذيرند. در اين خصوص، كشورهايي مانند هند، پاكستان، بنگلادش و تركيه به عنوان نامزدهاي اصلي مورد نظر بوده اند.
در مرحله نهايي احتمال دارد آمريكا با حضور ناتو در عراق موافقت كند. اين تصميم احتمالاً پس از انجام ارزيابي هاي لازم در خصوص ميزان موفقيت مأموريت  جديد ناتو در افغانستان، اتخاذ خواهد شد.
شنبه گذشته گزارش هاي رسانه هاي غرب از نزديك شدن زمان تفاهم آمريكا و ديگر اعضاي ناتو براي گسيل نيرو به عراق خبر دادند.
با توجه به وضعيت فوق، برخي كارشناسان هنوز معتقدند كه آمريكا دير يا زود ممكن است در صورتي كه وضع در عراق به خصوص در مثلث سني نشين «بغداد، تكريت، فلوجه» بحراني شود، به ناچار در سياست خود تجديد نظر كند. با اين حال اكثر، كشورهاي مهم اروپايي هر چند خواستار مشاركت در بازسازي عراق و يافتن نقشي در عراق به علت موقعيت استراتژيك و منابع عظيم نفت آن كشور هستند اما مايل نيستند اوضاع در عراق بيش از اين آشفته شود و تأكيد بر نقش سازمان ملل بدون آن كه براي آمريكا شكست تلقي شود، دارند. در اين خصوص، سياست سه كشور فرانسه، روسيه و هند قابل ملاحظه است.
مقامات فرانسوي در موارد متعدد متذكر شده اند كه خواستار آن نيستند كه اشغال عراق توسط آمريكا به شكست منتهي شود. پوتين، رئيس جمهور روسيه نيز صريحاً  اعلام داشته است كه او نمي خواهد آمريكا در عراق شكست بخورد. در هند، گرايش ها براي نزديك شدن به سياست هاي آمريكا در عراق روبه افزايش است.
ك. سوبرامانيام يكي از استراتژيست هاي هندي كه سالها مقامات عالي در وزارت دفاع هند داشته است، در تاريخ ۱۳ مرداد در مقاله اي در روزنامه «تايمز او اينديا» نوشت: «آمريكا در عراق شكست نمي خورد و از عراق خارج نمي شود. زيرا عراق مانند ويتنام نيست و داراي نفت است و در صحنه استراتژيك آسياي غربي محوريت دارد. وي توصيه مي كند كه هند سياست واقع گرايي در پيش بگيرد و از فرصت به دست آمده براي همراهي با آمريكا همانطور كه چين و ببرهاي آسياي جنوب شرقي در دوران جنگ سرد با هماهنگي استراتژيك با آمريكا رشد اقتصادي خود را تحقق بخشيدند، استفاده كند.» البته حزب مخالف دولت با حضور نيروهاي هندي در عراق شديداً مخالفت كرده است.

گزارش
مبارزه قدرت در الجزاير
بررسي كنگره فوق العاده جبهه آزاديبخش ملي
جبهه آزاديبخش ملي الجزاير كه اكثريت پارلمان اين كشور را در اختيار دارد جمعه گذشته علي بن فليس رهبر اين حزب را به عنوان نامزد خود در انتخابات رياست جمهوري سال آينده اين كشور معرفي كرد. اين اقدام تازه ترين گام در مبارزه قدرت بين نخست وزير و عبدالعزيز بوتفليقه رئيس جمهور الجزاير محسوب مي شود.
كنگره فوق العاده حزب جبهه آزاديبخش ملي در حالي روز جمعه برگزار شد كه در اوايل همان روز دادگاهي در پي شكايت آن دسته از اعضاي اين حزب كه مخالف بن فليس هستند بدنبال جلوگيري از اين نشست برآمده بود.
مخالفان بن فليس از چند ماه قبل به دنبال آن هستند تا تصميماتي را كه كنگره حزب جبهه آزاديبخش ملي در ماه مارس امسال اتخاذ كرده لغو كنند. طبق اين تصميمات كنگره حزب به بن فليس به عنوان رهبر حزب قدرت گسترده اي داده و حمايت اين حزب از رئيس جمهور بوتفليقه را نيز قطع كرده است.
جبهه آزاديبخش ملي الجزاير كه تحت رهبري بن فليس در انتخابات پارلماني سال گذشته الجزاير به پيروزي بزرگي دست يافت و اكنون اكثريت كرسي هاي مجلس اين كشور را در اختيار دارد، در مبارزات انتخاباتي سال ۱۹۹۹ از بوتفليقه حمايت كرده بود.
012430.jpg

اما پرزيدنت بوتفليقه در ماه مه امسال بن فليس را به دليل ناراحتي از تصميم جبهه آزاديبخش ملي مبني بر خودداري از حمايت از او در انتخابات سال ۲۰۰۴ از نخست وزيري عزل كرد. بن فليس اين سمت را از سال ۲۰۰۰ در اختيار داشته است.
همچنين بوتفليقه، ماه گذشته هفت تن از وزيران طرفدار بن فليس در كابينه الجزاير را نيز عوض كرد. پنج شنبه گذشته نيز بن فليس پنج وزير باقيمانده حزب جبهه آزاديبخش ملي طرفدار خود را از ائتلاف حاكم بيرون كشيد.
كنگره روز جمعه حزب جبهه آزاديبخش ملي الجزاير با اكثريت آراء از بن فليس به عنوان نامزد اين حزب براي انتخابات رياست جمهوري آينده اين كشور كه قرار است در بهار سال ۲۰۰۴ برگزار شود حمايت كرد. در اين جلسه ۱۳۷۵ نماينده از ۱۵۰۰ عضو حاضر كنگره به نفع بن فليس رأي دادند كه اين اقدام با استقبال گسترده اعضاي اين حزب مواجه شده است.
بن فليس گفته است، اعضاي جبهه آزاديبخش ملي اكنون بايد دست به دست هم دهند و به عنوان «يك حزب مستقل طرفدار دموكراسي و كثرت گرايي» باقي بمانند.
مقامات جبهه آزاديبخش ملي گفته اند اين كنگره ابتدا قرار بود روز شنبه برگزار شود اما وقتي يك دادگاه از وزارت كشور خواستار جلوگيري از آن شد به جلو افتاد. اين دادگاه خواستار آن شده بود تا اين نشست تا زماني كه درخصوص شكايت مطرح شده از سوي مخالفان بن فليس رأي صادر نشود، برگزار نگردد.
سخنگوي جبهه آزاديبخش ملي الجزاير با اشاره به مخالفان بن فليس گفته است «آنها ديگر عضو حزب به حساب نمي آيند. آنها مي خواهند بر حزب فشار آورند، اما آنها ديگر از جايگاه خود در حزب نمي توانند براي اين امر استفاده كنند.»
به گفته او اعضاي واقعي حزب كساني هستند كه تصميمات كنگره هشتم در ماه مارس را اتخاذ كرده اند.
يك ديپلمات غربي در الجزيره گفته است اقدام روز جمعه بن فليس براي خارج كردن وزراي طرفدار خود از ائتلاف حاكم نشانه آن است كه او «پس از ماه ها فرصت سوزي اكنون موضع تهاجمي اتخاذ كرده است.»
وي افزوده است: «دستور خروج وزراي طرفدار بن فليس از دولت به مفهوم آن است كه نخست وزير سابق تصميم گرفته است در انتخابات رياست جمهوري آينده بر بوتفليقه غلبه كند.
خبرگزاري فرانسه

سايه روشن سياست
بازخواني ميكونوس
در حالي كه رسانه هاي اسرائيل از موافقت آلمان با آزادي محكومان پرونده ميكونوس در ازاي دريافت اطلاعاتي درباره آ راد (خلبان اسرائيلي) خبر داده اند، اين پرونده بار ديگر مورد توجه افكار عمومي قرار گرفته است.
سايت بازتاب در گزارش مشروحي به سرگذشت
۱۱ساله پرونده ميكونوس و ابعاد مختلف اين پرونده پرداخته و نوشته است: آزادي متهمان ميكونوس، احتمالا اين فرصت را براي انتشار اطلاعات دقيق تري از اين پرونده مرموز فراهم خواهد آورد؛ امري كه تاكنون پس از ۱۱ سال ميسر نشده است.
پرونده ميكونوس اثرات بسيار عميقي بر روابط ايران و اتحاديه اروپا نهاد و به تعليق اين روابط منجر شد، اما هيچگاه نام شاهدان اصلي اين پرونده مدارك و ا ظهارات دقيق آنان، افشا نشده است.
دادگاه آلماني تنها ابوالحسن بني صدر و ابوالقاسم مصباحي را به عنوان شاهدان پرونده مطرح كرد، هرچند اظهارات بني صدر از آغاز هم به عنوان شهادت درجه دوم طرح شد و ادعاهاي وي بنا بر منابعي كه او نيز حاضر به اعلام مشخصات آنها نشده طرح گرديده است، اما مصباحي- كه خود را به عنوان يكي از مقامات بلندپايه اطلاعات ايران مطرح كرده بود- پس از دريافت مبلغ ۱ تا ۲ ميليون دلار (به اعتراف خود وي) از جامعه يهوديان آ رژانتين در پرونده انفجار آميا، نقش مشابهي را ايفا كرده است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |