يادي از دكتر محمد خزائلي
چشم و دل نابينايان
|
|
محمد خزائلي فرزند محمد رضا به سال ۱۲۹۲ از مادري مهربان و فداكار به نام «جهان» در «كره رود» اراك چشم به جهان هستي گشود. در ۱۸ ماهگي بر اثر ابتلا به بيماري آبله بينايي خود را ازدست داد.
در آن زمان براي آموزش و پرورش نابينايان وسايل و مدارس خاص وجود نداشت. از اين رو رهسپار مكتب خانه هاي قديم شد و در هفت سالگي به مكتب شيخ حسين مدني رفت. مدتي براي فراگرفتن قرآن نزد شيخ مي رفت تا روزي به پدرش گفت: «آقاي معلم قرآن را غلط مي خواند!» و اين اولين انتقاد او نسبت به محيط تعليم و تربيت بود. پدرش متوجه شد كه اين مكتب خانه جوابگوي خواسته پسرش نيست. لذا به محض افتتاح اولين مدرسه در اراك به نام«مدرسه صمصاميه» او را روانه اين مدرسه ساخت.
درسها را برايش مي خواندند و او به لطف داشتن حافظه قوي آنها را ياد مي گرفت. در ۱۲ سالگي قرآن را كاملاً حفظ بود و چنانچه آيه اي برايش تلاوت مي شد بلافاصله دنباله آن را قرائت مي كرد.
رفقاي دوران تحصيل وي نقل مي كنند: هنگامي كه براي گردش و تفريح به بيرون شهر مي رفتند از آنان درخواست مي كرد كه نوشته هاي روي سنگ قبرها را به وي نشان دهند و او با لمس كردن آنها با اشكال مختلف حروف فارسي آشنايي پيدا كرد.
در دوره ابتدايي هميشه شاگرد اول بود و با وجود نابينايي با اشكال زيادي مواجه نشد و به اخذ مدرك پايه ششم ابتدايي با معدل ۲۰ نايل گرديد.
تحصيلات متوسطه را در صمصاميه اراك ادامه داد ولي براي گذراندن امتحانات پايه سوم متوسطه با مشكلات فراواني مواجه شد. در اين زمان بود كه براي اولين بار فقدان بينايي خويش را بيشتر احساس كرد. امتحانات شفاهي دروس را با موفقيت گذرانيد ولي نابينايي، مانع از امكان شركت وي در امتحانات كتبي مي شد. از اين رو در آن سال موفق به دريافت مدرك سوم متوسطه نشد. مدت دو سال به مكاتبه با مركز مشغول بود تا اينكه شكيبا رئيس فرهنگ وقت به تهران آمد و ترتيبي داد كه محمد خزائلي بتواند با كمك منشي امتحانات كتبي را بگذراند. به اين ترتيب معمايي بزرگ حل شد و از آن پس اين شيوه امتحان براي همه نابينايان معمول گرديد.
براي همه در آَن زمان عجيب بود كه فرد نابينايي بتواند تحصيل كند، ولي او اهل مبارزه بود و آني از تلاش غفلت نمي كرد. تا اينكه بالاخره به تهران آمد و در امتحانات متفرقه پايه ششم متوسطه شركت كرد و در رشته ادبي در سراسر كشور رتبه اول را به دست آورد و به دريافت مدال علمي نايل آمد.
محمد خزائلي اولين فعاليت اجتماعي خود را ضمن ادامه تحصيل در دبيرستان، با تشكيل كلاس درس در منزل آغاز نمود. در همين دوران بود كه به يادگيري زبان فرانسه، خارج از محيط مدرسه نزد شخصي به نام ژوزف كه از ارامنه جلفا و پدرش تاجر فرش بود پرداخت. اين معلم ابتدا الفباي زبان فرانسه را با كمك حروفي كه از گچ و چوب درست كرده بود به وي ياد داد و سپس به تعليم كتابهاي مقدماتي فرانسه پرداخت.
روزي كه محمد امتحان زبان فرانسه را در دبيرستان مي گذرانيد، طبق روال پيشين فقط يك نسخه سؤال از مركز براي آن حوزه امتحاني ارسال شده بود. اگر مي خواستند سؤالات را در جلسه عمومي قرائت كنند آن گاه در دست منشي او نسخه اي از سؤالات نبود تا برايش بخواند و اگر عكس قضيه را انجام مي دادند ساير شاگردان از آن مطلع مي شدند. در اينجا حافظه و هوش سرشار وي مددكار همه شد و به ممتحنين پيشنهاد نمود كه ابتدا يك مرتبه ديكته و ترجمه فرانسه را برايش بخوانند و بعد براي انجام امتحان ساير شاگردان بروند. اين كار را كردند و وي بدون اشتباه، مطالب قرائت شده را به منشي اش ديكته كرد و هجي نمود و نمره ۲۰ هم گرفت.
به دست آوردن كار دولتي براي نابينايان، مشكل بزرگتري بود كه محمد خزائلي هم با آن مواجه گرديد و مثل هميشه با تلاش و كوشش و نشان دادن لياقت شخصي خود درسال ۱۳۲۱ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به اين ترتيب راه ديگري به روي نابينايان گشوده شد.
او ابتدا در دبستانهاي گلپايگان و خمين و سپس در دبيرستان هاي اراك به تدريس پرداخت. در زماني كه معلم «مدرسه عظيميه» اراك بود، علي اصغر حكمت وزير فرهنگ وقت به اراك آمد و قرار شد معلمين هر كدام در مورد رشته و فن خود مطلبي را بيان كنند. از مدير مدرسه پرسيدند معلم كلاس ششم كيست؟
مدير وقت، محمد خزائلي را معرفي نمود و وي در حضور وزير فرهنگ، هندسه را با ارائه اشكال هندسي به شاگردان تدريس نمود. نتيجه كار به قدري عالي بود كه وزير را متعجب ساخت تا آنجا كه مدال درجه اول علمي را به وي اعطا نمود.
محمد خزائلي در جواني با هنر موسيقي آشنايي پيدا كرد و گهگاه نغمه سازي براي دل خود مي نواخت. روزي كه در مجلس جشن و سروري ساز را به دامن او نهادند و از او خواستند كه بنوازد، وي پس از اندكي تأمل، ساز را به كناري نهاد و از آن پس براي هميشه دست از نواختن برداشت.
در يكي از كلاسهاي درس بود كه محمد خزائلي عاشق يكي از شاگردان خود به نام صديقه عظيمي عراقي شد. عليرغم آنكه اين عشق دوجانبه بود ولي پدر و مادر دختر با اين ازدواج مخالف بودند. بالاخره بعداز گذشت چند سال اين ازدواج سر گرفت و در سال ۱۳۱۸ زندگي مشتركش را آغاز كرد. حالا ديگر همسرش كتابها را برايش مي خواند و او مطالب را به حافظه اش مي سپرد. ثمره اين پيوند چهار پسر و چهار دختر مي باشد.
محمد خزائلي كه او را محمد نابغه لقب داده بودند، هيچ گاه در راه تحصيل علم از پاي ننشست و به آموختن ادبيات عرب، فلسفه قديم، عرفان، فقه و اصول، ملل و نحل، علم كلام و تاريخ اسلام پرداخت. آنگاه به تهران آمد و با وجود مشكلات فراواني كه در سر راهش بود در كنكور دانشگاه شركت كرد و قبول شد و سرانجام در سال ۱۳۲۴ موفق به اخذ درجه ليسانس با رتبه شاگرد اولي از دانشكده الهيات و نيز مفتخر به دريافت مدال علمي گرديد. پس از آن باز هم در سال ۱۳۲۵ از دانشكده حقوق و در سال ۱۳۲۹ از دانشكده ادبيات به دريافت ليسانس توفيق يافت.
با پشتكار عجيب و ذوق به تحصيل علم و دانش كه در نهاد او منحصر به فرد بود تحصيلات عاليه خود را ادامه داد تا درسال ۱۳۳۲ در رشته ادبيات فارسي و در سال ۱۳۳۶ در رشته قضايي از دانشكده حقوق دانشگاه تهران درجه دكترا گرفت.
وي به تصديق اغلب دانشمندان و اهل فن، در زمينه علوم مذهبي، ادبيات عرب، معقول و منقول، تصوف، علم، تفسير، حقوق اسلام و مذهب شناسي كم نظير بود. به زبانهاي عربي، فرانسه و انگليسي تسلط كامل داشت و آشنا به زبان آلماني بود.
محمد خزائلي در سال ۱۳۱۱ آموزشگاه خزائلي را در اراك تأسيس كرد و بعدها آموزشگاهاي متعدد خزائلي را در تهران بنياد نهاد و تمام آنها را شخصاً مديريت مي كرد. او بنيانگذار اولين مدرسه شبانه در ايران است.
وي نه تنها به باسواد كردن افراد بينا سعي وافي نمود بلكه از با سواد نمودن نابينايان نيز غافل نبود. او اولين كسي بود كه «انجمن هدايت و حمايت نابينايان ايران» و سپس «آموزشگاه نابينايان بزرگسال» را تأسيس نمود و سهم خود را در باسواد كردن روشندلان كشور تا سر حد امكان ايفا نمود. وي يك لحظه از تلاش در عرصه تعليم و تربيت غافل نماند و به راستي عمر خود را در گرو تحصيل و تدريس علم و دانش نهاد.
درسال ۱۳۴۸ «مجله روشندل» را براي اشاعه اخبار مربوط به نابينايان ايران و جهان منتشر نمود. از مؤسسات نابينايان كشورهاي سيلان، هندوستان، فرانسه، جمهوري فدرال آلمان، عربستان سعودي، جمهوري دمكراتيك آلمان، روسيه و اسپانيا با هدف گسترش فعاليت هاي نابينايان ايران بازديد نمود. وي عضويت «كميته اجرايي خاورميانه» در «شوراي ملي رفاه نابينايان «اتحاديه بين المللي نابينايان» و «كميته اجرايي كنفرانس بين المللي تربيت مبتلايان به نقص بينايي» را برعهده داشته است.
محمد خزائلي علاوه بر تدريس در آموزشگاههاي خود، در مراكز آموزشي عالي كشور نيز به تدريس ادبيات فارسي اشتغال داشت و در مدت ۶۲ سال زندگي پرثمر خود ۳۹ كتاب ارزنده تأليف كرد كه اغلب آنها در دانشگاه ها و مدارس علميه تدريس مي شود.
وي در دوران خدمتش، افتخار دريافت دو قطعه مدال درجه اول و يك قطعه نشان درجه دوم علمي را داشته است.
تأليفات وي در چهار بخش تحت عناوين:
رسالات، كتابهاي درسي، ساير تأليفات و آثار چاپ نشده به شرح ذيل است:
نخستين رساله دكتراي ادبيات خود را به روشنگري درباره «اعلام قرآن» اختصاص داد و اكنون اين كتاب ارزنده از جمله كتابهاي منبع و مأخذ تحقيقات قرآني و اسلامي است.
رساله دكتراي حقوق او نيز كتابي است به نام «مسئوليت مدني كارفرما، ناشي از عمل كارگر» كه اين اثر پژوهشي نيز مي تواند ملاك بسياري از داوريهاي وزارت كار قرار گيرد.
دكتر محمد خزائلي تأليف ارزنده ديگري دارد به نام «احكام قرآن» اين كتاب جامع، مقام آن را دارد كه رهنمود راستين حكام شرع قرار گيرد. همچنين كتاب «فقه» را در شش جلد تدوين نموده است. «فلسفه اسلام» و ترجمه «معالم القريه في الحكام الحسبه» نيز از آثار ديگر اوست.
وي در گلستان و بوستان سعدي نيز عارفانه و محققانه سير معنوي و علمي نموده و با تأليف دو جلد كتاب به نامهاي «شرح گلستان» و «شرح بوستان»، هرگونه معضل و مشكلي را كه ادب دوستان در بيانات و سروده هاي سعدي داشته اند رفع كرده و پرده ابهام و ايهام را از آن به كنار زده است. كتاب ديگري به نام «گلهاي ادب» درچهار جلد را نيز تقديم علاقه مندان به ادبيات فارسي نموده است و همچنين كتاب «دستور زبان جاويدان» از آثار گرانقدر دكتر محمد خزائلي است.
«خودآموز حكمت مشاء» يكي ديگر از تأليفات اوست كه ترجمه اي بليغ و رسا از «مقاصد الفلاسفه» امام محمد غزالي است. برگزيده هايي زيبا از آثار ادب عرب گردآورده كه با طبع لطيف و حساس خود، كتابي خواندني و جميل به كتابخانه هاي دانش پژوهان هديه داشته و نام آن را «المنتخب في ادب العرب» نهاده است. كتابهاي «نهج الادب» در صرف و نحو عربي را در شش جلد و «الاسلوب الحدود» براي مكالمه عربي را در دو جلد تأليف نموده است. سه كتاب ديگر در رشته منطق دارد به نام هاي «منطق و مختصري از فلسفه شرق»، «منطق نظري» و «منطق عملي» كه در حقيقت از راه دانش ثمر بخش منطق، دريچه اي به باغ فلسفه گشوده است.
زيبايي شناسي يكي از رشته هاي فلسفه است و اين واقعيت را در كتاب «تاريخ مختصر فلسفه و زيبايي شناسي» كه دكتر محمد خزائلي تدوين نموده است، مي توان به نيكويي دريافت. كتاب ديگري كه بر آن نام «مختصر روانشناسي» نهاده، كتابي است كامل كه همگان را با دانش روانشناسي آشنا مي سازد.
داستانهاي «دايانا و ونوس» در ادبيات يونان، روم، انگليس و ايران نيز آثار زيباي اوست.
دكتر محمد خزائلي به آموزش بنيادها و نهادهاي ادبي خدمتي بسزا كرده و از همكاران و دوستان خود نيز ياري گرفته است، كتاب «بديع و قافيه» را با همكاري دكتر حسن سادات ناصري تأليف كرده، كتاب «مختارات» را با ياري دكتر محمد خوانساري نوشته، «دستور جاويدان» را به مدد سيد ضياءالدين ميرميران تدوين كرد. «اسلوب الحديث» را با كمك سيد عبدالباقي تنكابني به مشتاقان هديه نموده است.
وي آثار مدون ديگري دارد كه اكنون در كتابخانه اي كه از او به يادگار مانده و به دانشگاه اصفهان هديه شده موجود است. از آن جمله آثار وي چون ترجمه «تحافته الفلاسفه» غزالي، ترجمه «مفتاح العلوم» خوارزمي، «فرهنگ اصطلاحات روانشناسي و فلسفي» با استفاده از فرهنگهاي روانشناسي و فلسفي فرانسه و انگليس را مي توان نام برد.
دكتر محمد خزائلي نه تنها در راه نشر معارف ديرپاي ايران و اسلام به راستي فعاليت مي نمود، بلكه زندگاني و بهسازي و بهزيستي جامعه نابينايان ايران را نيز مدنظر داشت. وي طي بيست سال متوالي كه انجمن ملي هدايت و حمايت نابينايان ايران را بنياد نهاده بود و بعد منجر به تشكيل سازمان رفاه نابينايان ايران شد، خدمتي هميشگي و مستدام در حق اين گروه نمود و آنچه داشت براي آنان در طبق اخلاص نهاد و هديه كرد.
دكتر محمد خزائلي، در ۲۲ خردادماه ۱۳۵۳ پس از يك هفته اغما در سن ۶۲ سالگي چشم از جهان فروبست.
سيد مهدي صادقي نژاد
منابع:
۱- رحيمي، امير مسعود، «مرگ مست» مجموعه اشعار، نشر دانژه، تهران ۱۳۸۲ (زير چاپ)
۲- نامني، محمد رضا، «سيري گذرا در آموزش و بهزيستي نابينايان»
۳- خزائلي، شايسته «دستنوشته»
|