|
|
|
|
|
|
بحثي پيرامون معماري تخيل
ارتباط حسي هنري با واقعيت فيزيكي اثر
|
|
بابك شكوفي
اختلاف بين واقعيت فيزيكي و اثر رواني به عنوان تضادي كه ريشه هنر است، بحث هاي متعدد و جدي را در حوزه نقد هنري و زيبايي شناسي به همراه داشته است.
مطرح شدن مسئله فاصله گذاري در هنر كه از الزامات هر گونه دريافت حسي هنري است، نتيجه مستقيم موجوديت اختلاف بين واقعيت فيزيكي و اثر رواني است. يعني اين واقعيت فيزيكي نيست كه مستقيماً به دريافت هنري ترجمه و معادل مي شود، بلكه در اين ميان اثر رواني كه در نتيجه يك فعاليت ذهني در مغز اتفاق مي افتد، زمينه دريافت هر گونه حس هنري را فراهم مي آورد پس براي ما در اينجا جدا از واقعيت فيزيكي يك اثر شروع روند فعاليتي ذهني در مغز مطرح است كه زمينه ساز برقراري ارتباط هنري با واقعيت فيزيكي يك اثر است.
يكي از مهمترين اتفاقاتي كه در چارچوب فعاليت ذهني منجر به دريافت هنري مطرح مي شود، تخيل است. تخيل امري است كه در مغز اتفاق مي افتد و باعث برقراري ارتباط حسي هنري با واقعيت فيزيكي يك اثر مي شود، پس موجوديت تخيل كه در مغز پديد مي آيد مستقل از موجوديت واقعيت فيزيكي يك اثر است.
يك اثر هنري مي تواند تخيل برانگيز باشد، ولي خود تخيل نيست. خود تخيل يك فعاليت ذهني است كه اثر هنري مي تواند آغاز آن را در مغز جرقه بزند.
در اينجا مي خواهيم در مورد دو تفكيك مشخص هنري در معماري صحبت كنيم كه در روند تولد تخيل مشاركت مي كنند: به زبان ديگر دو تكنيك تخيل برانگيز. اين دو تكنيك عبارتند از فاصله گذاري و چند لايگي.
تكنيك فاصله گذاري بر اساس وجود همزمان حضور و غيبت به وجود آمده است يا يك حضور ناقص.
وقتي كه ما به وجود چيزي مطلع مي شويم، ولي از همه جزئيات آن اطلاع نداشته باشيم يا بخشي از چيزي توجه مثبت ما را جلب كند، ولي بخشي ديگر را نبينيم، مغز شروع به بازسازي بخش هاي ناديده بر اساس يك من روانشناسانه برتر مي كند. اين روند بازسازي مغزي تحت يك كمال طلبي ذهني صورت مي گيرد، به طور ساده در معماري وقتي كه ما با نشان دادن بخش هايي از عناصر كالبدي معماري موفق به جلب توجه بيننده شويم و سپس از آن طريق او را به وجود عناصر ديگري مطلع سازيم كه مي داند هست، ولي بر آنها احاطه ندارد يا از آن نقطه ديد كاملاً نمي بيند، تخيل شروع به حركت مي كند.
ساده ترين مثال در اين مورد ابهام و كششي است كه در نگاه كردن به منظره چشم انداز يك كوچه خميده و پيچ دار در يك بافت ارگانيك در ناظر پياده ايجاد مي شود. در اينجا ما بخش ابتداي كوچه را مي بينيم، ولي انتهاي كوچه يا ادامه مسير كوچه را نمي بينيم، فقط مي دانيم كه پشت پيچ فضايي وجود دارد، ولي نمي دانيم چه طور و نمي دانيم با ادامه مسير با چه اتفاقاتي مواجه مي شويم و همين ابهام تخيل برانگيز ايجاد جذابيت و كشش مي كند. مثال ديگر استفاده از تركيب سنجيده سطوح با منابع نور است. آنچه كه به طور ساده نور غير مستقيم يا نور مخفي ناميده مي شود، مي تواند يكي از منابع تولد تخيل باشد. در اينجا منبع توليد نور پشت يك سطح مخفي شده، ولي نور آن به سطح ديگري تابيده مي شود كه از پشت سطح تاريك اولي (كه پوشاننده منبع نور است) به بيرون كشيده مي شود.
به اين ترتيب يك فضا كه سر منشأ روشنايي تابيده بر سطح پشتي است، در ميان دو سطح مورد بحث نشانه گذاري مي شود و از وجود آن اطلاع پيدا مي كنيم، ولي اثر آن را نمي بينيم؛ فقط مي دانيم يك امتداد فضايي در آن جهت وجود دارد.
همچنين استفاده از سطوح نيمه شفاف كه به خصوص بسياري از معماران معاصر در حال سنجيدن بيانهاي فضايي مختلف با استفاده از آن هستند نيز، مي تواند در كار ساختن يك تركيب خيال انگيز شركت كند. به خصوص اگر يك تحرك انساني در پشت اين سطوح نيمه شفاف اتفاق بيافتد كه توسط ناظر واقع در سوي ديگر سطح نيمه شفاف به وضوح ديده نشود و تنها حركت هاله ها و سايه هايي روي سطح نيمه شفاف مشاهده شود.
تكنيك تخيل برانگيز ديگري كه در اينجا مورد بحث قرار مي گيرد، چند لايگي است.
معماري كه دربرگيرنده لايه ها و سطوح مختلفي از مفاهيم باشد، به وجود آورنده ابهام و كشش است. در اين فرايند، مغز با نقاط تمركز ذهني متعددي به طور هم زمان مواجه مي شود، يعني چندلايگي باعث درگيري مغز با موضوع مي شود و به طور بالقوه موقعيت تخيل برانگيزي خلق مي شود.
درست مثل موسيقي اركسترال كه هر ساز با نتي كه مي نوازد، يك لايه خاص را نمايندگي مي كند و هم زمان نواخته شدن اين لايه ها فضاي موسيقايي را تعريف مي كند.
در اينجا مسئله هم جواري سيستم هاي مختلف و روي هم قرارگيري لايه ها مطرح است، يعني كالبد معماري كه در آن واحد حاصل تأثيرات مختلف نظام هاي متعددي است. مفاهيمي از قبيل «هر دو بودن» و «هم زماني» در اين چنين فضاهايي از پايه هاي اصلي درك و تجزيه و تحليل محسوب مي شوند. به طور خلاصه حضور هم زمان عناصر و لايه هاي معنايي متفاوت با ايجاد نقاط تمركز ذهني مختلف موقعيت تخيل برانگيزي را به وجود مي آورد.
هر فضايي، بستري را براي اتفاق افتادن وقايعي خاص فراهم مي كند. ما از فضايي صحبت مي كنيم كه امكان اتفاق افتادن وقايع متعددي را فراهم مي كند.
البته بايد به اين نكته بسيار مهم توجه داشت كه هر هم جواري يا هم زماني يا روي هم قرار گيري لايه ها و عناصر مختلف هميشه مطلوب نيست، بلكه اين حضور عناصر مختلف بايد در چارچوب يك نظم و در خدمت ايجاد فرم هنري اتفاق بيافتد، يعني حضور هم زمان سيستم ها، عناصر و لايه هاي مختلف بايد در پروسه توليد فرم وحدت بخش ماهوي تعريف شود.
صرف هر تكثير نسنجيده و تجمع لاابالي و ناهماهنگ عناصر مختلف نمي تواند واجد ارزش هاي مثبتي شود كه مورد نظر ماست.
حتي شكستن نظم نيز بدون آن كه اصولاً نظمي وجود داشته باشد، امكان پذير نيست. يا آزادي فضايي نيز تا وقتي فرم وجود ندارد، بي معناست.
حال در اينجا مي خواهيم به بررسي دو روش مختلف بپردازيم كه با استفاده از آنها لايه ها و عناصر مختلف هم جوار و متداخل، مي توانند در روند ايجاد فرم شركت كنند.
يكي از اين روشها عبارت است از تأثيرپذيري عناصر مختلف از هم يا از يك نظام كلي ديگر يعني حضور يك عنصر باعث بوجود آمدن تغييري در بخشي از عنصر ديگر شود. يا يك عنصر رد پاي خود را روي عنصر ديگر به نحوي به جا گذارد.
همچنين دو يا چند عنصر مختلف مي توانند تحت تأثير نظام كلي واحدي قرار گيرند. اين نظام ممكن است تبعيت از يك محور واحد يا حتي داشتن ريتم واحد ميان اجزاي فرعي دو عنصر مختلف يا نشان دادن رفتار هندسي هماهنگ باشد.
روش ديگري كه عناصر و لايه هاي هم زمان و هم جوار مي توانند به سمت تشكيل فرم حركت كنند اشتراك در برخي عناصر تشكيل دهنده است.
در اين روش، اجزاي فرعي يكساني در دو عنصر مختلف تكرار مي شود. مثال بسيار ساده در اين مورد شيوه اي است كه معماران با طراحي پنجره هاي نماها و وجوه مختلف يك بنا در جهت ايجاد يكپارچگي كلي بنا تلاش مي كنند. يعني پنجره به عنوان جز ء فرعي يك نما وقتي به صورت هماهنگ يا يكسان روي نماهاي مختلف تكرار شود يكپارچگي را ميان آن نماها تشديد مي كند.
در نهايت اين كه، يك معماري پرارزش سطوح، معني و تركيب هاي تمركز مختلفي را شامل مي شود و فضاها و عناصر آن در جهت متعددي در يك زمان قابل مطالعه و عمل هستند. يكي از خصوصيات معماري معاصر، حركت به سمت داشتن نقاط تمركز مختلف و ابعاد شكلي متغير و متنوع است. يعني معماري اي كه دربرگيرنده سطوح مختلفي از مفاهيم باشد و بستري جذاب و پركشش براي تولد تخيل.
|
|
|
مروري بر رابطه مذهب و نگارگري در دوران تيموري و اوايل صفويه
اهميت عقايد شيعي در نقاشي هاي نسخ خطي
|
|
مذهب در دورانهاي تيموريان و صفويان نقش مهمي در شناخت هنر ايران در قرون پانزدهم، نهم تا اوايل قرن هفدهم ويازدهم دارد. اين مقاله رابطه هنر و مذهب اين دوران را با اشاره به نكات مهم و مشخص آن مورد بررسي قرار مي دهد و همچنين دربرگيرنده معرفي و بيان نسخ خطي با مضامين و تصاوير شيعي است كه به عنوان تاريخ هنر اسلامي مي تواند مورد مطالعه و توجه قرار گيرد. افرادي چون شاهرخ ۱۴۴۷- ۱۴۰۵ ۸۵۰،-۸۰۷ در دوره تيموريان و شاه طهماسيب (۱۵۷۶-۱۵۲۴ ۹۸۴،-۹۳۰) از حمايتگران هنري معروف دوره صفويان، فعاليت هاي گسترده اي در بعد مصور كردن كتب خطي با مضامين و معاني شيعي داشته اند كه در اين مقاله به آنها پرداخته شده است. اين افراد در گسترش و توسعه ميراث تاريخ ايران و هنر و ادبيات وجه مشترك داشتند.
برنامه هاي فرهنگي و علايق حاكمان تيموري نشانگر وجود ارتباطي مستقيم بين هنر و عقيده آن زمان و حمايت شان در آن زمينه است. آنها از آثار هنري خود كه در برگيرنده مضامين شيعي بود، پشتيباني و حمايت مي كردند كه اين سياست شهرت آنها را با توجه به علايق شان به تشيع دو چندان كرد. همچنين با ايجاد رقابت در انجام امور هنري، سرانجام اصول و قواعد جديدي براي هنرهاي تجسمي در دنياي شرق اسلامي بنا نهادند. سلسله تيموري در ضمن قادر بود كه تصور متقاعد كننده اي از قدرت در ايران از طريق قواي فرهنگي و تاريخي به نمايش بگذارد كه بازگوكننده علايق و سلايق هنري آنها نيز بود.
حضور پر قدرت سلسله صفويان در اوايل قرن شانزدهم يك نكته قابل توجه و مهم در تاريخ ايران به شمار مي رود. به دنبال غلبه يافتن بر سلسله تيموري، صفويان موفق به يكپارچه كردن ايران تحت يك سياست و سلسله واحد شدند. اين واقعه تاريخي با خود تغييرات مهم اجتماعي را به همراه آورد كه از جمله مي توان به پايه گذاري مذهب شيعه به عنوان مذهب رسمي ايران اشاره كرد. تغييرات مهم اجتماعي، سياسي و مذهبي كه با توجه به از بين رفتن تيموريان و روي كار آمدن صفويان رخ داد، موجبات پيدايش تغييرات هنري مشابه، با توجه به در نظر گرفتن سياستهاي حاكمان تيموري و صفوي در انتخاب موضوعات شيعي براي تصاوير كتب خطي شد.
اين مسأله كاملاً روشن است كه تصاوير نسخ خطي مسأله مهم تأثير تغييرات سياسي و مذهبي در سنت هاي هنري تيموريان تا صفويان را به نمايش مي گذارد. تكيه اين مقاله بر تصاوير نسخ خطي اي است كه در برگيرنده فضاي قابل توجه بعد تأثير تغييرات سياسي و مذهبي در سنت هاي هنري است كه نقش خود را در تغييرات عقايد مذهبي در مرحله عبور از هنر تيموري به صفويه بازگو مي كند. دو زير مجموعه از نقاشي شيعه كه شامل شمايل هاي پيامبر (ص) و خاندانش است و همچنين حضور دوازده امام در نسخ خطي قابل دسترس از دوران تيموريان تا صفويان كه بازگوكننده معنا و عنصر شيعي است به اين مطلب و حقيقت اشاره مي كند.
كتابها در برگيرنده عناصر اصلي در برنامه هاي فرهنگي هستند. آنها همچنين بيان كننده و نشانگر مشخصات عقايد، اهداف و تواناييهاي حاكمان و علاقه منديهاي يك سلسله به ادبيات و مذهب را نشان مي دهند. بسياري از كتابهاي مذهبي جالب و قابل توجه، به وسيله اي براي انعكاس دادن سلايق و مقاصد تيموريان تبديل شدند. اكثريت كتابهايي كه از طرف حكومت تدوين و تهيه مي شد در ميان بهترين و نفيس ترين نمونه كتابهاي مصور شده اي هستند كه تاكنون تهيه و توليد شده اند.
تنظيم و تدوين متون مذهبي در ايران حداقل از زمان رشيد الدين فضل الله (وزير غازان خان و اولجايتو)، زمان مغولها، مربوط به اوايل قرن چهاردهم تمرين و ممارست مي شد. دستور تهيه دو نمونه از اين نسخ خطي به وسيله شاهرخ صادر شد. نفيس ترين آنها «كليات تاريخي» است كه به وسيله حافظ ابرو تدوين يافته كه نمونه عالي دوران تيموريان و در برگيرنده تصور و انديشه آنها نسبت به تاريخ است.
دو تصوير از اين نسخه خطي نشان دهنده خصوصيت قدرتمند و خارق العاده حضرت علي (ع) است.
دومين نسخه خطي، «معراجنامه» است. ويژگي اين نسخه خطي اين است كه به نظر مي رسد در هنر ايراني، معراج پيامبر بيش از يك واقعه معمولي و بيش از يك نسخه خطي مذهبي مورد توجه قرار مي گرفته است.
اگرچه در طول دوران خليل (۹-۱۴۷۸/۳-۸۸۲)، پسر رهبر طايفه آق قويونلوها (۱۵۰۸- ۱۳۹۶/۹۱۴-۷۹۸) مذهب غالب، ظاهراً سنتي بود، مينياتورهاي نسخه خطي معروف «خاورنامه»، كه تصويري است از زندگي امام علي (ع) و به رشادتها و دلاوريهاي او اشاره مي كند، به روشني نشان مي دهد كه حاميان، مشوقان و هنرمندان درچندين موقعيت به علي (ع) احترام و ارادت داشتند و اين كار را از اين طريق قراردادن او در كنار پيامبر (ص) در حالي كه هاله اي از نور در اطراف سر وجود دارد، انجام مي دادند. بنابراين مي توان به اين نتيجه رسيد كه حاكمان تركمني پيرو همان سياستي بودند كه تيموريان دنبال مي كردند و اين كار را از طريق حمايتهاي هنري در مصورسازي نسخه اصلي «خاورنامه» انجام مي دادند.
در بعضي از موارد ارتباط بخشيدن هويت و ماهيت دروني شان با اصول و قواعد شيعي آنقدر نزديك و وابسته بود كه تعدادي از حاكماني كه از آنها انتظار مي رفت سني باشند، شيعه مي شدند و يا اساساً شيعه بودند. يكي از اين موارد اسكندر سلطان (۱۴۱۵-۱۳۸۴/۸۱۸-۷۸۶) بود. چنين اشخاصي حتي سعي داشتند كه خودشان را در انظار عموم به عنوان حافظان و حاميان فرهنگ تشيع نشان دهند كه نهايتاً به نظر شيعه جلوه نمايند. بنابراين قسمتي از قدر و منزلت عظيم دوران تيموري ناشي از كتب خطي است كه تدوين كرده و مصور مي ساختند و زير مجموعه آن كتبي است كه داراي تصاويري با مضامين شيعي بود. در بسياري از موارد اين نوع حمايت هنري از كتب، دربارشان را به جايگاهي فرهنگي و مذهبي تبديل مي كرد. اين فعاليتهاي ادبي كه به عنوان نشانه يا جلوه گاه قدرت در نظر گرفته مي شد، با اضافه كردن تصاويري با مضامين و مفاهيم شيعي به دربار تيموريان منزلتي مذهبي مي بخشيد. در رابطه با اين مسأله اهميت و مشخصه مراكز فرهنگي شيعي ايراني همانند قم، ري، كاشان، خراسان و تأثير مهم افكار شيعي فرقه هاي صوفي- كه نقش اساسي و اصلي را در تشويق حاكمان تيموري براي صدور شمار زيادي از اينگونه تصاوير بر عهده داشتند- حايز تعمق و بررسي است. اين تحولات با روي كارآمدن شاه اسماعيل (۱۵۲۴-۱۵۰۱/۹۳۰-۹۰۷) و فداكاريهايش و همين طور خدماتش نسبت به مذهب شيعه افزوده مي شد.
در طول دوران سالهاي اوليه حكومت صفويان تعدادي از علماي مذهبي مهم همانند كاشفي همكاري زيادي نسبت به توسعه و گسترش سنت شيعي داشتند. اين همكاري منجر به توليد نسخ خطي چون روضه الشهداء شد كه به نوبه خود موجبات تحول مكتب بغداد را فراهم آورد.
در زمان حاكميت شاه طهماسب، ادبيات ايراني و هنرهاي تزييني در نهايت، خود به كمال رسيدند. او خود استادي بزرگ و حامي نقاشي، تذهيب و خوشنويسي بود. نسخ خطي كه در تبريز براي شاه طهماسب تدوين و مصور مي شد در شمار گرانبهاترين و نفيس ترين نسخ خطي هستند كه تهيه شده اند. ويژگي سبك آنها با ظرافت بي مانند طراحي، غناي تزييني و بهبود تكنيك همراه است. يكي از خصوصياتي كه مشخصه بارز هنري اين نسخ هنري است و بالاتر از طرحهاي ظريف و زيبا و سمبل ها، اين است كه تلاش هنرمندان در جهت پرداختن و تأكيد بر قداست وروحانيت بود؛ نه تنها براي پيامبر (ص) بلكه براي اهل بيت كه با قراردادن آنها در موقعيت و شرايط يكساني همانند پيامبر(ص) اين مهم را به انجام مي رساندند.
كاهش شمار نسخ خطي مصور شده نفيس در ابتداي قرن يازدهم و جانشين شدن تعداد زيادي از نقاشي ها و طراحي هاي تك ورقي به جاي آنها، اشاره به موقعيت تغيير يافته اجتماعي، سياسي و هنري زمان است كه توجه به جنبه اقتصادي نقوش را بازگو مي كند. به هر حال تعدادي تصاوير كه انعكاس دهنده عقايد سياسي و مذهبي است از نسخه خطي روضه الصفا باقي مانده است كه در دو تصوير از اين نسخه خطي تعاريف و معاني مذهب شيعه جلوه گر هستند. در يكي از اين تصاوير پيامبر (ص)، حضرت علي(ع) را به عنوان جانشين خود در صحنه غدير خم انتخاب و معرفي مي كند. اين دو حادثه در شمار حوادثي است كه از سوي روحانيون و علماي شيعه به عنوان مدرك و گواهي بر انتخاب حضرت علي (ع) از سوي پيامبر (ص) به عنوان جانشين بر حق او در نظر گرفته مي شود.
دكتر مهناز شايسته فر- عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس
|
|
|
بيان قوي احساسات هنرمندان تبريزي
جلسه نقد و بررسي نمايشگاه آثار نقاشي «۹ نقاش نوگراي تبريز» هفته گذشته با حضور بهمن نامور مطلق سرپرست معاون پژوهشي فرهنگستان هنر، مهرداد احمديان و حبيب الله درخشاني دو عضو گروه نقد هنري فرهنگستان هنر و جمعي از علاقه مندان و دانشجويان نقاشي در مركز فرهنگي هنري صبا برگزار شد.
دكتر نامور مطلق كه مديريت اين جلسه را به عهده داشت در ابتدا با اشاره به سابقه تاريخي شهر تبريز و حضور هنرمندان بزرگ در آن در خصوص سبك كار هنرمندان شركت كننده در اين نمايشگاه گفت: با بررسي آثار متوجه مي شويم اين ۹ هنرمند از سبك خاص پيروي نمي كنند و ما شاهد تنوع در سبك ها هستيم.
حبيب الله درخشاني عضو گروه نقدهنري فرهنگستان هنر با بررسي كلي نمايشگاه، ويژگي مشترك همه آثار را دوري از بازنمايي و بازسازي عناصر ظاهري و بيروني طبيعت دانست و گفت: البته براي روشن شدن اين موضوع لازم است با در نظر گرفتن فضاي محيط اطراف هنرمند و حالات دروني او به هنگام خلق اثر، آثار را به دقت مورد بازنگري قرار دهيم. وي در پاسخ به سؤال دكتر بهمن نامور مطلق در خصوص آثار موجود در نمايشگاه گفت: بيننده هنگام ورود به نمايشگاه با مجموعه اي از آثار اكسپرسيونيستي مواجه مي شود كه آرامش را از آدمي سلب مي كند.
حتي به نظر مي رسد هنرمند از برخورد صريح و مستقيم با موضوع اجتناب كرده و سعي داشته با استفاده از تكنيك مضامين را محو كند. به نظر مي رسد محمد فاسونكي هر جنبه را از زاويه نهيليسم و پوچ انگاري نگاه كرده است و به طور كلي در بيان موضوع دچار يك نماگرايي است. در كارهاي كيومرث كياست پيكره هايي مي بينيد كه تنها و ساده هستند و اكثر كارها بيانگر نوعي تك بودن و روايت انساني تغيير يافته و دفرمه شده است و در كل حديث تنهايي انسان معاصر است كه براي گريز از تكنولوژي و صنعت به تنهايي پناه مي برد و يا در كارهاي هما امداديان بيشتر از عناصر خوشنويسي استفاده شده و ظاهراً معناي مشخصي هم ندارد و يا در كارها سيما حسينچي كه بيشتر با رنگهاي سياه و سفيد كار كرده است، موضوع خاصي ندارد و بيشتر احساسات و حالات دروني خود را بيان كرده است.
آثار بابك امجد نيز به هنر مفهومي گرايش دارد و تلاش مي كند موضوعات گذشته و كودكي آدمي از ياد رفته را به تصوير بكشد. البته مهم ترين مسأله در اينجا داشتن زبان و بيان هنري است. يعني آثار ابتدا بايد هنري باشد و بعد به دنبال مضمون دروني آن برويم.
دكتر مهرداد احمديان نيز با اشاره به آثار محمد فاسونكي گفت: در برخورد اوليه بيننده دچار يك شوك توأم با يخ زدگي مي شود. با ديدن فيگورهاي هيولايي و دفرمه شده ،انگار انسان به عالم ديگري پرتاب مي شود و به اين فكر مي كند كه اين تصاوير وهم آلود را كجا ديده است. آدم هاي آثار فاسونكي همگي از نوعي بدويت برخوردارند كه به صورت توده هاي بي شكل با رنگ هاي تند و حجيم نشان داده شده اند.
البته در كارهاي كيومرث كياست، فيگورها از ظرافت و شكنندگي برخوردارند و به نظر مي رسد نوعي اقتباس از سمبوليسم است. آدم ها با رنگ هاي سبز و زرد ترسيم شده اند، رنگ زردي كه اشاره به ناخودآگاه دارد.
دكتر بهمن نامور مطلق در جمع بندي جلسه نقد و بررسي با اشاره به وجود آثار قوي و ضعيف در اين نمايشگاه گفت: در كوتاه ترين بيان مي توان گفت هنرمندان تبريزي در آثار خود بيان قوي احساسات خود را به تصوير كشيده اند. در پايان جلسه اين سه عضو فرهنگستان هنر به سؤالات حاضران در جلسه پاسخ گفتند.
آثار عكاسان دانشجوي ايراني
در جشنواره ابداع دبي
پنجاه و سه قطعه عكس از آثار ۱۱ دانشجوي عكاسي، به دبيرخانه جشنواره ابداع (Ibdaa) در امارات متحده عربي فرستاده شد.
به گزارش ايسنا، اين مسابقه بين المللي عكاسي كه در آذر ماه ۱۳۸۲ در شهر دبي برگزار خواهد شد، توسط شركت دبي مدياسيتي برنامه ريزي شده و عكاسان برگزيده نيز به مدت دو هفته، در كارگاه آموزشي انتشارات انگيزه امارات متحده عربي، شركت خواهند كرد.
اسامي عكاسان ايراني كه آثارشان به دبيرخانه جشنواره ابداع ارسال شده، به اين شرح است: اميرحسين بي پروا، رؤيا خادم الرضا، رضا باطبي، سارا طيبي، حسين خادم الرضا، فواد كنوزي، قاسم شيشه گري، محمدحسين نمازي، پريسا محمودي، ولي الله سابقي سارويي و رضا عباسي.
|
|
|
برنامه هاي گردهمايي پژوهشي«هنر و زندگي»
|
|
برنامه هاي گردهمايي پژوهشي «هنر و زندگي» امروز و فردا (۲۹ و ۳۰ مهر) به شرح زير در سالن رودكي تالار وحدت برگزار مي شود:
سخنراني دكتر محمدرضا پورجعفر (زندگي معاصر و هنر مطلوب) در ساعت ۱۶، محمدرضا ميرزايي (نقش فضاهاي شهري در رفاه و آسايش شهروندان ايراني) ساعت ۳۰/۱۶، محمدرضا رياضي (هنر اسلامي، زبان و بيان) ساعت ۵۰/۱۶، دكتر مصطفي مختاباد (جامعه شناسي تئاتر) ساعت ۱۰/۱۷، دكتر علي زاده محمدي (هنر معاصر و زندگي مطلوب) ساعت۳۰/۱۷، علي بديع (مقايسه ويژگي هاي شخصيتي و گزينش سبك هنرمندان نقاش زن و مرد) ساعت ۵۰/۱۷، دكتر بهنام جلالي جعفري (تعامل هنر و صنعت) ساعت ۱۰/۱۸، جلسه پرسش و پاسخ ساعت ۳۰/۱۸. همچنين برنامه كارگاه هاي امروز و فردا شامل كارگاه ادبيات (با حضور رضا سيدحسيني، دكتر قيصر امين پور و دكتر محسن سليماني)، رسانه هاي ديداري و شنيداري (مسعود اوحدي)، صنايع دستي (دكتر مهرانگيز مظاهري، ليلا دادگر، دكتر حسين ياوري، مهين سهرابي، مجيد شريف زاده و خليل درودچي) طراحي فضاي داخلي (بيژن جناب)، هنر و پوشاك (خسرو خورشيدي) و هنر روانشناسي (چيستا يثربي) است.
برنامه سخنراني هاي فردا ۳۰ مهر نيز به ترتيب زير برگزار خواهد شد: دكتر علي اكبر تقوايي (نقش تكريم شهروند در هنر معماري و شهرسازي سنتي ايران) ساعت ۳۰/۹، صادق دقتي نجد (سينماي مردم شناسي) ساعت ۵۰/۹، دكتر محمد خزايي (همگامي هنر با محيط زندگي در تمدن ايراني- اسلامي) ساعت ۱۰/۱۰، داريوش محمدخاني (بررسي زندگي و هنر عهد شكار در منطقه بلوچستان) ساعت۳۰/۱۰، محسن طبسي (معماري از متن به حاشيه زندگي) ساعت ۵۰/۱۰، دكتر مجيد كاشاني (تعامل و تعارض خانواده و نهادهاي آموزشي در تربيت هنري افراد جامعه) ساعت ۱۰/۱۱، دكتر مجتبي انصاري (هنر اسلامي و زندگي امروز) ساعت ۳۰/۱۱، جلسه پرسش و پاسخ ساعت ۵۰/۱۱.
برنامه هاي بعدازظهر فردا نيز شامل سخنراني دكتر فرزان سجودي (زندگي معاصر و هنر مطلوب) ساعت ۱۶، دكتر آزيتا افراشي (هنر، جهاني شدن، رسانگي) ساعت ۲۰/۱۶، دكتر قطب الدين صادقي (هنر شفاهي و زندگي) ساعت ۴۰/۱۶، دكتر احمد كاميابي مسك (تأثير هنر در بهبود كيفيت اوقات فراغت) ساعت ۱۷، دكتر محمود عباديان (تعامل هنر و فناوري و تأثير آن در زندگي) ساعت ۲۰/۱۷ و مراسم پاياني ساعت ۱۸.
برنامه كارگاه ها، مقابل تالار وحدت- كارگاه دكور- برگزار مي شود.
|
|
|
از ۱۴ تا ۱۷ دي ماه همايش ششمين دوسالانه نقاشي معاصر تهران برگزار مي شود
همايش ششمين دوسالانه نقاشي معاصر تهران از ۱۴ تا ۱۷ دي ماه با حضور سخنرانان ايراني و خارجي، در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار مي شود.
به گزارش خبرگزاري ايسنا ، حميد سوري ـ دبير همايش ـ با اعلام اين مطلب افزود: در اين همايش چهار روزه، سخنرانان ايراني در زمينه نقد هنري در ايران با محورهاي اعلام شده در فراخوان، شامل تبيين وضعيت نقد هنري در ايران، آسيب شناسي نقد هنري در ايران و ارايه راهكارها و پيشنهادها در جهت تقويت نقد هنري در ايران و مهمانان خارجي در زمينه نقد هنري معاصر به ايراد سخنراني و ارايه مقالات خواهند پرداخت.
وي درباره مهمانان دعوت شده از خارج از ايران گفت: تلاش ما بر اين بوده است كه اين سخنرانان از ميان گرايش هاي مختلف انتخاب شوند؛ تا ما با صداهاي گوناگوني كه در ميان نقد معاصر وجود دارد، آشنا شويم.
از اين جهت دعوت هايي از افراد شاخص كشورهاي اروپايي و آمريكايي صورت پذيرفته است كه برخي از آنان هنرمندان آسيايي يا آفريقايي الاصل هستند كه در كشورهاي اروپايي و آمريكايي زندگي مي كنند.
او درباره اعلام اسامي افراد دعوت شده گفت: از آنجا كه هنوز در حال رايزني با اين افراد هستيم نمي توان اسامي دقيق آنان را اعلام كرد؛ اما ازجمله كساني كه درصدد جلب رضايت او براي حضور در همايش هستيم رشيد آرايين هنرمند و منتقد پاكستاني الاصل مقيم لندن است.
وي يكي از افراد شاخص در نقد معاصر و سردبير نشريه متن سوم است كه يكي از غني ترين مجلات موجود در زمينه نقد هنرهاي معاصر است.
با توجه به ريشه شرقي او و دوستانش در اين نشريه، نقدهاي او مي تواند مورد توجه منتقدان و هنرمندان ما نيز قرار گيرد.
در نشريه متن سوم همواره نگاه غربي به هنر كشورهاي شرقي مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد، از اين جهت ديدگاه هاي به روز همراه با تئوري هاي معاصر در نگاه منتقدان اين نشريه مي تواند براي ما راهگشا باشد.
از ديگر منتقدان كه اميدواريم در ايران حضور يابد اموزو منتقد و تئوريسين نيجريه يي الاصل و برگزاركننده نمايشگاه داكومنتا است .
او يكي از افراد شاخص و مطرح در زمينه نقد هنري معاصر مي باشد، درنهايت مي كوشيم چهار تا پنج سخنران از ديگر كشورها در همايش ششمين دو سالانه حضور يابند.
سوري درباره نحوه حضور سخنرانان ايراني در اين همايش گفت: سخنرانان ايراني متشكل از كساني كه به فراخوان پاسخ داده و مقالات خود را فرستاده اند و افراد صاحب نظر كه از آنان براي ايراد سخنراني و ارايه مقاله دعوت به عمل آمده، خواهد بود.
علاوه بر قدرداني از سخنرانان مدعو، جوايزي نيز به سه نفر از شركت كنندگان در همايش داده خواهد شد.
دبير همايش ششمين دوسالانه نقاشي معاصر تهران همچنين اعلام كرد: مهلت ارسال مقالات به دبيرخانه همايش تا آخر آبان ماه تمديد شده و علاقه مندان مي توانند مقالات خود را به صورت تايپ شده همراه با ارجاعات و كتابنامه در ۸ تا ۱۲ صفحه به نشاني ضلع جنوب شرقي ميدان فلسطين ، شماره ۱۸۹، انجمن هنرمندان نقاش ايران، كدپستي ۱۸۷۵-۱۶۳۱۵ يا به نشاني پست الكترونيكي info@Sipainters.com بفرستند.
|
|
|