امير احمدي
هيچ كس فكرش را نمي كرد دختر جواني كه در زمستان سخت ۱۹۶۵ پاريس از بلغارستان وارد اين شهر شد، در عرض ده سال به يكي از تأثيرگذارترين و مهم ترين نظريه پردازان دهه ۶۰ و ۷۰ فرانسه بدل شود.
ژوليا كريستوا به سرعت جاي خود را در بين مجامع دانشگاهي و روشنفكري پاريس باز كرد و به خوبي توانست وارد حلقه نظريه پردازان بزرگ آن دوره شود.
به طوري كه بعد از چند سال با فيليپ سولر، نويسنده و منتقد بزرگ فرانسوي ازدواج كرد ، از ياران و نزديكان كساني مثل رولان بارت و ژاك دريدا شد و توانست جاي خود را در حلقه تل كل تثبيت كند.
تل كل مهم ترين مجله فلسفي فرانسه در آن دوران بود كه كساني مثل كريستوا و دريدا اولين نوشته هاي مهم خود را در آن منتشر كردند. گروه نويسندگان مجله تل كل كه به حلقه تل كل معروف اند بنيان گذاران يكي از مهم ترين جريان هاي فكري نيمه دوم قرن در فرانسه شدند. بزرگ ترين نظريه پردازان پسا ساخت گرايي در فرانسه اعضاي هيأت تحريريه تل كل بودند.
اولين كار مهم كريستوا و شايد مهم ترين كتاب او، كتابي است با عنوان «انقلاب در زبان شاعرانه» كه در سال ۱۹۷۴ منتشر شد. اين كتاب تأثير زيادي در روند روبه رشد نظريه پردازي ادبي در فرانسه گذاشت و بحث و نقد فراواني درباره آن صورت گرفت. پس از آن كريستوا به كار خود در حوزه هاي گوناگون ادبي- فلسفي ادامه داد و كتاب هاي زيادي در حوزه هاي گوناگون تأليف كرد. يكي از ويژگي هاي مهم كار كريستوا تنوع كاري اوست.
علاوه بر نظريه ادبي، كريستوا يكي از تأثيرگذارترين فيلسوفان و روانكاوان زمان خود است. همچنين او در كنار «هلن سيكسو» و «لوسه ايريگاري» مهم ترين نظريه پرداز فمينيسم معاصر است.
كريستوا در دهه ۹۰ سلسله كتاب هايي درباره شخصيت هاي مهم و تأثيرگذار زن در تاريخ معاصر نوشت. علاوه بر اينها، او رماني دارد با عنوان «سامورايي ها» كه در سال ۱۹۹۱منتشر شد. «سامورايي ها» رماني است كه شخصيت هاي بزرگ فلسفه نيمه دوم قرن بيستم با اسم مستعار در آن ظاهر مي شوند، كساني مثل «رولان بارت»، «فيليپ سولر» و...
به هر حال، همان طور كه گفتيم حوزه كاري كريستوا بسيار گسترده است و ادبيات و نظريه ادبي تنها گوشه اي از كارهاي او را دربرمي گيرد. به عنوان مثال مي توان به مقاله زيباي او در مورد «ساموئل بكت» با عنوان «عشق، پدر، تبعيد» اشاره كرد.
كريستوا در اين مقاله به خوانش دو متن كوتاه از كارهاي بكت مي پردازد، داستاني كوتاه با عنوان «عشق اول» و نمايشنامه اي با عنوان «من، نه».
نمايشنامه كوتاه «من، نه» تك گويي پيرزني است در يك صحنه تاريك، كه نور بر دهان او متمركز شده است. تك گويي پيرزن شامل حرف هايي پراكنده و بي ربط است كه هيچ خط روايي مشخصي را دنبال نمي كنند. خوانش كريستوا از اين نمايشنامه بر مبناي سركوب هويت زنانه در طول تاريخ است.
پيرزن، به علت فشارها و محدوديت هاي گوناگوني كه به خاطر زن بودن در زندگي خود با آنها مواجه شده است در سنين پيري با مساله كمبود تجربه لذت روبه رو است.
از طريق به هم ريختن ساختار زبان و به بازي گرفتن قواعد مسلط آن شكل تازه اي از لذت را تجربه مي كند.
كه برخورد پسر با معشوق او نمونه اي از برخورد پدر با خود راوي است. پس از مرگ پدر، پسر فرهنگ پدرسالارانه و سركوب او را به ارث مي برد و با همان منطق پدر با معشوق خود برخورد مي كند. كريستوا از اين طريق باز توليد فرهنگ پدرسالارانه را در نسل هاي گوناگون مردان نشان مي دهد و آن را نقد مي كند.
علاوه بر فعاليت هاي فكري، ژوليا كريستوا در عرصه هاي اجتماعي نيز حضوري فعال دارد. يكي از آخرين كارهاي او نامه سرگشاده اش به ژاك شيراك در مورد وضعيت كودكان معلول ذهني و بازبيني حقوق آنها بود كه سروصداي زيادي در فرانسه به پا كرد.
اين نامه يكي از معدود مواردي بود كه شيراك در برابر سئوال يك روشنفكر از خود واكنش نشان داد و توضيح مفصلي درباره سياست هاي فرانسه در مورد وضعيت معلولان ذهني ارائه كرد كه بيانگر اهميت كريستوا در جامعه فرانسه امروز است.