ليلا مصلح صدري - در سالهاي اخير مايك تايسون عناوين قهرماني، دوستان، همسر و احترام خود را در جامعه از دست داده و جديدترين خبر حاكي از آن است كه وي پول هاي خود را هم بر باد داده است.
قبل از اين كه مايك تايسون اجازه برگشت به رينگ بوكس را بعد از كندن تكه اي از گوش «ايوان هولي فيلد»، پيدا كند، كميسيون ورزشي نوادا خواستار آن شد كه تايسون تحت درمان و ارزيابي رواني قرار گيرد. طي پنج روز آزمايش او به پزشكان اظهار داشت كه چگونه به آن وضعيت اسفناك در صحنه مسابقه سال ۱۹۹۷ كشيده شد. در حقيقت به خاطر مشكلات مالي او دچار افسردگي شده بود، حدود ۱۳ ميليون دلار ماليات عقب افتاده به دولت بدهكار بود. مايك گفت: «مردمي كه برايشان جان مي دادم،تنها زمين خوردن مرا تماشاگر بودند.»
دكترها در نتيجه گيري مشاوره پزشكي، تايسون را به عنوان مردي كه با تكيه بر ديگران زندگي مي كند و داراي شخصيت پيچيده و عجيبي است، ارزيابي كردند. آنها عقيده دارند كه شرايط مغزي وي به شكلي است كه هيچ گونه خطري خارج از رينگ براي ديگران ندارد. متأسفانه در مورد اين كه تا چه حد مي تواند براي خودش خطرناك باشد هيچ گونه اظهار نظري نكردند.
اما طبق پرونده مطروحه در دادگاه آمريكا شعبه ورشكستگي طي يكي دو هفته اخير، بسيار واضح بود كه شرائط مالي وي در چه سطحي است، مي توان گفت زندگي اش به مويي بند است.
«به عنوان يك مشت زن حرفه اي او براي مديريت كارهايش به ديگران اعتماد كرد و در آخر به اين حقيقت تلخ دست يافت كه بدهي هايش بيش از دارايي هايش است. حالا او تصميم گرفته كه براي سروسامان بخشيدن به مسائل مالي اش خود رهبري امور را به دست گيرد.» اين مطلب را وكيلش «دبرا گرس گرين» اظهار داشت.
تايسون اولين مشت زني است كه از ژنده پوشي به قله افتخار و سرمايه داري رسيد و دوباره به دره فلاكت سقوط كرد. اما علاقه مايك به ولخرجي و ماجراي كهنه عدم مديريت در كارهاي او، همه و همه براي او دردسرزا شده و به حال خود واگذاشتن آنها مخصوصاً غيرقابل باور است. او كسي است كه دارايي اش را يك بار ۳۰۰ ميليون دلار قيمت گذاشته بودند، او ماشين بنتلي نقره اي كورسي اش را بعد از يك تصادف بسيار جزيي رانندگي در سال ۱۹۸۸ كنار گذاشت و به افسر پليس گفت: «من چيزي جز بدشانسي و تصادف با اين ماشين نداشته ام، اين ماشين مال شما، براي خودتان نگهداريد.»
اوكسي است كه مدير برنامه هايش «دان كينگ» را متهم كرد كه دستمزدهاي آن چناني او را با همراهي اعضاي خانواده اش بالا كشيده است. هنگامي كه او از زندان آزاد شد، او را سركيسه كردند و اين زماني بود كه مايك در پي دادگاهش در سال ۱۹۹۵ به دليل پرونده تجاوز جنسي به عنوان جريمه زنداني شده بود. مايك به كساني كه خود باعث ثروتمند شدنشان شده بود، اطمينان كرد.
اين مطلب را جف والد، مشاور تايسون اظهار داشت و همچنين اضافه كرد : «مايك افراد زيادي را ثروتمند كرد ولي آنها هيچ گاه قدردان نبوده و اظهار رضايت نمي كردند.
آنها مي توانستند كه آينده اي قانوني با سرنگون كردن او براي خود ترسيم كنند.»
فصل مشخص ديگري از زندگي كوتاه و متلاطم مايك تايسون پايان يافت- او تنها ۳۷ سال دارد- زندگي اي كه با تمام فراز و نشيب هايش باعث وهم و ترس بود. ماجرايي كه خودش را ميان آن درگير يافت، افسانه اي بود كه از قرار معلوم پاياني براي سوء استفاده هاي پيچيده، رنج و مشقت براي او وجود نداشت.
براي هر كس ديگري كه ممكن است مسئول بيچارگي فعلي تايسون باشد، واضح است كه خود او عاري از سرزنش نيست. طي چند سال زندگي او زيرورو شد و بين دادخواهي نيازمندانه و خودفروشي نمايشي اش تنيده شده بود.
سال گذشته او پس از ورشكستگي و اعلام كسر بودجه و عدم پرداخت حق همسر دومش «مونيكا ترنر» كه حدود ۱۰ ميليون دلار در دادگاه طلاق تعيين شده بود، ديوانه شد. در طي اين جريانات آشكار شد كه او بين سالهاي ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ مبلغي حدود ۲۲۰ هزار دلار هزينه پيجر و تلفن همراه پرداخت كرده، بابت جشن تولد مبلغ ۴۱۰ هزار دلار هزينه كرده و كرايه ماشين ليموزين او ۶۵ هزار دلار شده است. اگر او به دنبال حذف چيزي باشد كه تعادلي در هزينه هايش به وجود آورد، مسلماً از حيوانات خانگي اش- دو ببر سفيد بنگال كه بابت هر كدامشان۷۰ هزار دلار پرداخت كرده است- بايد شروع كند. مربي بدنسازي اش تنها براي در دسترس بودن و در صورت لزوم استفاده كردن از او ۱۲۵ هزار دلار برايش خرج دارد، هزينه منازل و املاكش كه حداقل در ۴ ايالت مختلف و حدوداً بيش از ۱۵ ميليون دلار ارزش دارند و يا هزينه هاي باغباني املاكش به بيش از ۱۰۰ هزار دلار بالغ مي شود.
در سال ۱۹۹۷ او اعلام داشت «هر كسي در حرفه بوكس به نان و نوايي مي رسد، اما مشت زن نصيبي از اين خوان رنگين نمي برد». اما به نظر مي رسد كه تايسون از اين خوان رنگين بي نصيب نمانده و حتي با خريد ماشين فراري به مبلغ ۳۰۰ هزار دلار و امتناع از آزمايش آن به دليل اين كه دقيقاً ماشين ديگري عين همان را در منزل دارد، نشان داد خيلي هم نصيب برده. از راه مشت زني ميليون ها دلار را فقط در چند لحظه به دست آورده است، اما او ثابت كرده است كه ظرفيت خرج كردنش حتي بيشتر از توانايي اش در به دست آوردن پول است. همچنين او اولين نفر است كه اين مطلب را پذيرفته و اذعان داشت: «من در خرج كردن دلار خسيس نيستم، ولي در زمان خرج كردن نادان مي شوم.» رؤساي مغازه «ورساچي» در مركز خريد «سيرز پالس» در شهر لاس وگاس به خاطر مايك تايسون و يكي از دوستانش به مدت يك روز درها را بسته و كل مغازه را در اختيار ايشان قرار دادند و نتيجه اين خريد يك روزه ۲۵۰ هزار دلار بود.
سال ۲۰۰۰ در طي بازديد از انگلستان، آرزوي خريد ماشين مسابقه فرمول يك را در قلب خود داشت، هنگامي كه دريافت هيچ گاه قادر نخواهد بود فرمول يك را براند در عوض مبلغ يك ميليون پوند جهت تماشاي مسابقات هزينه كرد.
هزينه هاي خدمه او بسيار بالاست. محافظين شخصي، رانندگان، دوستان قديمي و آشنايان جديد، كساني كه تنها نقششان در زندگي او، قرار گرفتن در ليست حقوق ماهيانه پرسنل است. در ميان اين هزينه ها،يك تمساح را هم اضافه كنيد. اين تمساح به مبلغ ۳۰۰ هزار دلار در سال ۱۹۹۶ براي وي هزينه دربرداشت.
|
|
مسأله عدم امنيت تايسون هميشه مورد نظر است، چرا كه او هميشه توسط مردم احاطه گشته است، كساني كه طرفدار او هستند، اما هيچ زماني بيشتر از اين ۳ سال محكوميتش در زندان به خاطر پرونده تجاوز جنسي به دزيره واشينگتن در مضيقه قرار نگرفت. هنگامي كه در سال ۱۹۹۲ به زندان رفت، از قبل به خاطر مسائل مالي با مشكل مواجه شده بود، وامي با بازپرداخت ساليانه يك ميليون دلار جهت پرداخت هزينه هاي قانوني اش، طبق مدارك دادگاه آگوست ۱۹۹۴ زماني كه هنوز در زندان بود قرارداد با جان هورنه و روي هالووي امضاء كرد و آنها را به عنوان رؤساي رسمي خود اعلام كرد. هالووي، از دوستان زمان نوجواني تايسون در آلباني نيويورك و هورنه فروشنده كفش و كمدين ناموفق بود، هورنه طي يك رابطه دوستانه بين تايسون و برادرش توانست اعتماد وي را جلب كند. در جايي تايسون نوشته است: «آنها اعتماد و اعتقاد كامل مرا براي كسب بالاترين منافع در رابطه با منافع مشت زني ام در اختيار داشتند. آنها اجازه كامل داشتند كه به جاي من مذاكرات را انجام دهند، اما هيچ گونه معامله و يا تفاهمنامه اي به جاي من بدون حضور جان ك . هورنه و روي هاولوي و توافق ايشان انجام نشد.»
طبق گزارش واشنگتن پست دستمزد پرداختي به اين دو نفر۲۰ هزار دلار در ماه فقط براي ملاقات هفتگي با وي در زندان بود. در ميان آنها، دان كينگ اثر داخلي براي ماشين مبارز پولساز داشت. ۲ هفته از قبل از اين كه از زندان آزاد شود، تايسون قراردادي را امضاء كرد كه كينگ ۳۰% از كليه درآمدهاي وي را دريافت خواهد كرد و همچنين۱۰% به هر كدام از مديرانش يعني هورنه و هالووي تعلق گرفت. اما مشاوران تايسون مي گويند كه تزلزل در اينجا تمام نمي شود. مسئول مالي سابق كينگ «جوزف مافيا» در دادگاه اعلام داشت كه ميليون ها دلار از قبال تايسون به سوي كينگ روانه گشته است. او كينگ را متهم به پرداخت ۱۰۰ هزار دلار در هر مسابقه به زنش هنريتا به عنوان هزينه مشاوره پرداخت كرده است، همچنين دو پسرش كارل و اريك هر كدام مبلغ ۵۰ هزار دلار در هر مسابقه و دخترش دبي كينگ لي هزار دلار در هفته براي گرداندن باشگاه طرفداران مايك تايسون دريافت مي كردند.
همچنين تايسون مقادير زيادي صورتحساب هاي قانوني و پرونده طلاق را در كنار ديگر مشكلات داشت. زن اولش «رابين گيوتر»، توافق طلاقي به مبلغ ۱۰ ميليون دلار را به نفع خود پايان داد. سال گذشته «مونيكا ترنر» مبلغ ۵/۶ ميليون دلار از درآمد بازيهاي بعدي تايسون را به خود اختصاص داد. پاي او براي بار دوم به زندان باز شد و به طور متداول متهم به نقض قانون و اغتشاش شد. اين اتهامات وارده به دنبال درگيري او با ۲ نفر از هوادارانش در هتل بروكلين بود كه از وي درخواست امضاء كرده بودند و در مقابل امتناع او، وي را تهديد كردند و باعث نزاع شدند. مدعيان سعي كردند كه اتهامات وارده را از تايسون سلب كنند. تا زماني كه گناهكاري وي از طريق فيلم دوربين مخفي سيستم حفاظتي هتل كه نشان مي داد كه تايسون يك بار به آن دو نفر حمله ور شد، بعد از در آوردن كتش اقدام به حمله مجدد كرده است، ثابت شود.
عدم توانايي تايسون در كنترل خشم خود، سرزنش مردم را برانگيخته و او را انگشت نماي خاص و عام كرده است. در سال ۱۹۹۹ حتي زماني كه جسد يك موش خرما در خانه اش پيدا شد ،او را به جرم بدرفتاري با حيوانات متهم كردند. تنها راه حل نجات تايسون از مشكلات عظيم مالي، استفاده از مشتهاي آهنينش است. اما از آنجايي كه با گذشت زمان و بالا رفتن سنش از توانايي و قدرت بدني اش براي مسابقه كم مي شود اين روش، راه حلي كوتاه مدت است. ماه ژوئن گذشته در مسابقه با لنكس لوئيز بدجوري ضربه خورد و تنها اميدش به مسابقه احتمالي با دوري جونز در شهر نايروبي در ماه نوامبر مي باشد كه قرار است در سالگرد ساخت فيلم «رامبل در جنگل» انجام شود، اما بعضي از شواهد حاكي از آن است كه اين مسابقه از بسياري جهات به مسابقه بين محمدعلي كلي و جورج فورمن شباهت بسياري دارد.
نقطه آغازين و شكل دهنده شخصيت فعلي تايسون كاملاً مشخص نيست. در سال ۱۹۹۸ به هنگام سنجش مسائل رواني و روحي تايسون، او به دكترها گفت كه من هيچ گونه ارزيابي از خود ندارم. اما پزشكان در پايان آزمايشات وي و ديدن نتايج به اين نكته رسيدند كه او شخصي ناخشنود، غمگين و نااميد به آينده است و چنين افرادي اغلب احساس گناه مي كنند و داراي اعتماد به نفس پاييني هستند و معمولاً براي خود بحران سازي مي كنند.
با جمع بندي تمام اين نكات به اين مطلب مي رسيم كه تايسون خود به مشكلاتش واقف است، اما در يافتن راه حل سهل انگاري مي كند.