پنج شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۱۷- Nov. 6, 2003
شالوده هاي مدرنيته در ساختار فوتبال
000830.jpg
مسعود درابي ـ عصر حاضر، به پسامدرنيزم (Postmodernمرسوم است). عصر نقد و نفي سيستم هاي اقتدارگراست. اين اقتدارگرايي لزوماً در هيئت استعمارگري و تروريسم و جنگ و نژادپرستي ظاهر نمي شود، كه البته گاهي و در جاهايي مي شود، بلكه به تعبير ميشل فوكو، متفكر فقيد فرانسوي، در نهادهايي حضور مي يابد كه مقيد به تفكيك قاطعانه  حقيقت/خطا هستند.
ورزش حرفه اي به طور اعم، و فوتبال حرفه اي به طور اخص، از ويژگي هايي برخوردار است كه ناخواسته آن را تبديل به سيستمي اقتدارگرا مي كند. قطعيت يكي از اركان فوتبال، مسابقه  فوتبال، است. هر نتيجه اي در پايان بازي امتيازي نصيب طرفين مي كند و تمامي قضايا در پرونده فني و داوري ثبت مي شود. سوت پايان بازي توسط داور، يعني قطعيت بخشيدن به مجموعه وقايعي كه در طول تقريباً نود دقيقه بازي رخ داده است. ما رخ نداده هاي رخ داده انگاشته توسط داور را هم جزيي از وقايع، يا واقعيت هاي بازي به حساب مي آوريم. با توجه به اين مقدمه كوتاه، اما مهم، مي توانيم فوتبال را، همچون هر مسابقه ديگري، بويژه در حوزه ورزش، ساختاري متشكل از دست كم دو مكانيسم تاكتيكي بدانيم كه اولاً واقعيت دارند و رخ مي دهند(چون تماشاگران داخل ورزشگاه و بينندگان تلويزيوني آن را مي بينند و آن را مي بينند چون نسبت به كنش هاي درون زمين و توسط اجزاي آن مكانيسم ها، يعني بازيكنان، واكنش نشان مي دهند: شادي، غم، عصبانيت، ...)، ثانياً بايد ارزشگذاري شوند (چون در ليگ ها و تورنمنت ها نهايتاً امتياز و مقام تيم در جدول است كه اهميت دارد و معيار اين ارزشگذاري،  تنها و تنها گل، يا توپي كه از خط دروازه ها مي گذرد، است)، و ثالثاً تمامي آن وقايع و ارزشگذاري ها به مرجعي ارجاع مي يابد كه اصطلاحاً به آن داور مي گوييم.
تا اينجا به اين نتيجه البته بديهي رسيده ايم كه فوتبال، ساختاري است كه ناچار بايد در پايان وقت قانوني آن يك شخص درباره واقعيتي كه رخ داده و بخشي از زمان و مكان را مشغول كرده است، نظري قطعي صادر كند.
بنابر اين، فوتبال مصداقي است از فلسفه مدرن، كه در آن مكانيسم هاي فعال توسط فراسيستمي كه تصميم مي گيرد، در حالت ها و موقعيت هاي گزينشي قرار داده مي شوند.
معيار قضاوت داور، زاويه  ديد اوست؛ زوايه ديد يك «من»، و در نتيجه نسبي و با احتمال خطاي بالا. فراگفتمان (Meta-discourse) آرماني مدرنيته، جايي خوش تر از چشم هاي داور مسابقه نيافته و او تنها مصدر و مرجع پوشش دهي ديالوگ ميان دو تيم، دو تاكتيك، دو وضعيت واقعي است. فوتبال از اين رو يك ساختار كاملاً مدرنيستي است، چرا كه اعتقادي به آنارشي ندارد و معتقد است حكم، حكم داور است و تصميم گيرنده نهايي اوست.
چيزي كه در عصر تكنولوژي و در عصرپيشرفتگي ، خنده دار است اين اصرار مسئولان ژانر فوتبال است كه، با وجود امكانات تكثرگراي فيلمبرداري از زواياي گوناگون، با وجود ذات تصميم گرايانه فوتبال، كه ديگر يك تفريح و سرگرمي نيست و حتي يك صنعت و تجارت و اقتصاد، بلكه مقوله اي است غالباً سياسي و بسيار مهم، همچنان يك زاويه ديد و يك شخص، يك قدرت- اتوريته، و يك فرديت تصميم گيرنده نشأت گرفته از باورهايي كه ريشه در فلسفه قرن هجدهمي روشنگري (Enlightenment) دارند و بر اساس قطعيت و قاطعيت شكل مي گيرند، واقعيت يا واقعه  بازي را تعريف كند.
داور در فوتبال امروز، گويا تنها، مأمور فلسفه مدرن است تا نقش فراگفتمان را براي رفع و دفع آنارشي ايفا كند. اين كه او يكي است و اين «يكي» داراي يك ذهن و يك ديدگاه و در نتيجه يك واقعيت انگاري، است، گويا هيچ اهميتي ندارد. يك اليگارشي يك نفره بر بازي فوتبال حاكم است كه كاركرد آن قطعيت بخشي بخشي از واقعيت و ناديده انگاشتن بخش ديگر است. همان طور كه براي فلسفه مدرن، هر چيز شناختني، يا شناخته شدني، است براي قانونگذاران فوتبال نيز هر رفتاري شناختني است و اين داور است كه رفتارهاي دو تيم را و تك تك بازيكنان را، در سيستم «حقيقت/ خطا»ي خود تقسيم بندي و ارزشگذاري مي كند.
در نخستين جام جهاني هزاره سوم، هزاره اي كه بدون شك عصر طلايي انفورماتيك و ديجيتال خواهد بود، كه هست، اين ساختار اقتدارگرايانه و شناخت شناسانه به تراژيك ترين و حتي به جرأت مي توان گفت به مسخره ترين شكل ممكن خود رسيده است.
در حالي كه فلسفه عصر ما به اخلاقيات مورد ادعايمان نزديك تر از فلسفه مدرن است و كثرت گرايي و عدم قطعيت و چندصدايي حرف اول را در واقعگرايي و همگرايي پسامدرن مي زند و امكانات تكنولوژيكي اين فلسفه، دوربين ها و ويدئوهاي به تعبير ژان بودريار، متفكر فرانسوي، تكراركنندگان «واقعيت»، هم مهياست، فيفا و كميته داوران همچنان بر حضور يك داور و يك تصميم گيرنده اصرار دارد.
مدافعان مدرنيته فكري- فرهنگي، نظير پروفسور يورگن  هابرماس، متفكر آلماني كه اخيراً سفري به كشورمان داشت و سخنراني هايي هم در باب آخرين احكامشان پيرامون حكومت و مردم و دين و سياست برگزار كرد، به طور كلي بر اين باورند كه حقيقت وجود دارد، برخلاف اعتقاد نيچه كه نهادهايي خاص داراي انحصار شناخت آن هستند و ديگران برپايه مباني شناخت آنها حقيقت را شناسايي مي كنند. اين فلسفه ريشه دار البته پاسخ فلسفي خود را دارد و مي توان به راحتي پوسيدگي اش را نشان داد، اما تا آنجا كه به فوتبال به طور اعم و به رقابت هاي جام جهاني ۲۰۰۲ به طور اخص مربوط مي شود، بايد گفت در اين تورنمنت عظيم، گذشته از پوسيدگي نظام تك داوري و سيستم قطعيت دهي به حكم داور كه پس از سوت پايان بازي به هيچ وجه قابل تجديدنظر نمي باشد، پوسيدگي نظام فلسفي و سياسي مدرن كه از سويي بر فرديت قضاوت گر و تصميم گير تأكيد دارد و از سويي نيز بر دموكراسي اكثريت گرايي كه حق اقليت را فداي ايجاد نظم و امنيت مي كند را به عنوان آس هاي مضحك و بي امتياز آن، رو مي كند.
رقابت هاي جام جهاني ۲۰۰۲، كه گويا در عصر كثرت گرايي و دوربين هايي با حساسيت هاي حيرت آور انجام شد، همچنان سالك و تابع دستگاه زيبايي شناسي دكارت و كانت بود؛ دستگاهي كه برايش مهم نيست كه آنچه واقعيت دارد، لزوماً آن چيزي نيست كه يك يا سه داور بازي مي بينند. بخشي «ديگر» از واقعيت در ساحت و حجم «ديگري» از مكان رخ مي دهد كه دوربين «من» او قادر به دريافت آن نيست. پس داور، بازي را قضاوت نمي كند، بلكه زاويه ديد خود از بازي را قضاوت مي كند.
فوتبال امروز و در واقع فردا، به عقيده من دو راه پيش رو دارد، اگر مي خواهد از اين بن بست پوچ خارج شود: ۱) نفي و تعطيلي معيارهاي ارزشگذاري فعلي (كه صرفاً انتفاعي هستند) و يا ۲) دخالت دادن نظر و قضاوت چند داور و بويژه چند دوربين حساس علاوه بر يك داور، در حين بازي و حتي پس از اتمام بازي.
فوتبال، مادامي كه تابع قواعد حقيقت/ قضاوت مآبانه است، تيم هايي چون تركيه، بلژيك و بويژه ايتاليا و آرژانتين حق طبيعي خود را براي كسب آن امتيازهاي اقتصادي و سياسي و از همه مهمتر ورزشي و زيبايي شناختي ، بايد از دست بدهند و تيم هايي چون انگليس، كرواسي و بويژه كره جنوبي و برزيل، صاحب آن امتيازها شوند، بي آنكه حق شان باشد(در آن دوره).
اين وضعيت دردناك و حذف زود هنگام آرژانتين و ايتاليا، با آن فوتبال ضد ريتم شان (نه موزون و مقفا آن طور كه برزيل و انگليس و فرانسه بازي مي كنند و نه حسابگرانه و عقلاني آن طور كه آلمان بازي مي كند) و گريه مارادونا در ۱۹۹۰ و گريه باتيستوتا در ۲۰۰۲، همگي نتيجه عملي شالوده هاي مدرنيته و فلسفه مدرن است.
در واقع، گذشته از همه مسائلي كه گفته شد، يعني وجوه اقتصادي و سياسي يك مسابقه يا تورنمنت، مسئله مهم تر اخلاق است. يك ديدار نود دقيقه اي فوتبال- در سطح ملي، منطقه اي و يا جهاني- ضمناً يك واقعيت نود دقيقه اي است كه سيستم فعلي قوانين و داوري، كاري جز تقابل و فرو كاستن اين واقعيت چند ساحتي و پيچيده و قضاوت گريز، در قبال آن انجام نمي دهد. فيفا و فدراسيون ها و كنفدراسيون ها از امكانات واقعگرايانه تر اخلاق پست مدرن در جهت نمايش و گزارش ظرايف و دقايق فراقانوني يا ضد قانوني كه در جغرافياي عيني ورزشگاه (با همه كنش ها و واكنش هاي موجود در آن) و در جغرافياي ذهني بازيكنان، مربيان، داور و تماشاگران، واقع مي شود، استفاده كنند. مگر آنكه بخواهند جذابيت و غيرمنتظرگي سيستم فعلي را بهانه اي براي حقنه كردن اعتقادات ناخودآگاهانه فلسفي و اخلاقي شان قرار بدهند. در حالي كه به خوبي مي دانند كه هرگونه فعاليت جمعي- و حتي فردي- كه انسان در آن نقش دارد ، غيرقابل ارزيابي قاطعانه و ارزشگذارانه است.

آرزوي بزرگ
000834.jpg
مريم دري منش- ليليان تورام كه در گوادلوپ متولد شده به منزله اساس مدافعان جهان است. هم تيمي سابق او در پارما، فابيو كاناوارو در مورد او مي گويد: «او از آن دسته بازيكناني است كه گويي از يك سياره ديگر آمده اند.»
او با تيم ملي فرانسه، جام جهاني ۱۹۹۸ و جام ملت هاي اروپا ۲۰۰۰ را تصاحب كرد. پس از انتقالش از پارما به يوونتوس در ازاي ۳۵ ميليون يورو در تابستان سال ۲۰۰۱ دو عنوان قهرماني را در سري A به دست آورد و در فصل ۹۹-۱۹۹۸ با پارما قهرمان جام يوفا شده بود و حالا مي خواهد درصورت امكان كلكسيون افتخارات ملي و بين المللي خود را با فتح جام باشگاه هاي اروپا تكميل كند.
اين فصل با پيروزي ميلان در سوپرجام ايتاليا شروع شد كه بيانكونري را در سري A پيش انداخت و تاالان در سه ديدار خود در باشگاه هاي اروپا هم پيروز شده است. تورام به سايت يوفا گفت: «حداقل بر روي كاغذ قدرتمندتر از فصل گذشته هستيم. ما كادري بزرگ و بازيكناني تمام عيار داريم ولي بايد صبر كنيم و ببينيم كه آيا نسبت به سال قبل نتايج بهتري هم كسب خواهيم كرد.»
تيم فعلي مارچلو ليپي در مقايسه با تيم پارسال به كلي متفاوت نشان داده است. در فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۲ دفاع كليد موفقيت بود. در آن زمان يوونتوس در شش ديدار خود در سري A تنها موفق به زدن ۷ گل شد، ولي آنها در بازي هاي هجومي خيلي خوب ظاهر مي شوند. درحال حاضر در ليگ ايتاليا ۱۶ گل و در اروپا ۸ گل به ثمر رسانده است.
تورام ادامه مي دهد: «تنها چيزي كه مهم است پيروزي تيم مي باشد. فرقي نمي كند كه چند گل دريافت كنيم. وقتي بيشتر از آن گل بزنيم اين مفهوم را خواهد داشت كه ما با يك تفكر هجومي بازي كرده ايم و همين براي هواداران خوب است و آنها را راضي مي كند.»
يوونتوس در سال هاي گذشته تيم برتر ايتاليا بوده كه البته در اروپا به جايگاه واقعي خود دست پيدا نكرده است.
وي مي گويد: «فكر نمي كنم كه فقط بايد روي باشگاه هاي اروپا تمركز كنيم. خوشبختانه سال گذشته به فينال رسيديم، ولي نبايد انتظار داشت كه امسال هم همينطور بشود. ما بايد در تمام مسابقات بهترين بازي خود را انجام دهيم. در پايان فصل مشخص مي شود كه تنها روي كداميك از جام ها بايد تمركز كنيم.»
شايد تابستان آينده ملي پوش فرانسوي چيز ديگري درسر داشته باشد. فرانسه در ديدارهاي مقدماتي جام ملت هاي اروپا ۲۰۰۴ به رهبري ژاك سانتيني در همه هشت ديدار خود پيروز شده و هدف تورام در پرتغال كسب دومين قهرماني اروپا با فرانسه است .او اقرار مي كند گروه ما در دور مقدماتي خيلي آسان بود ولي در مرحله پاياني جام اروپا ديگر هيچ تيمي را دست كم نخواهيم گرفت. ما مصمم هستيم كه حذف ناگوار از جام جهاني را به فراموشي بسپاريم.»
در پاسخ به سئوالي درمورد بزرگترين رقيب در جام ملت هاي اروپا، تورام بطور اتوماتيك به كشور محل اقامت فكر مي كند و مي گويد: «ايتاليا. آنها با داشتن تيمي متعادل و مناسب كه درهمه پست ها بازيكنان خوبي دراختيار دارند مثل هميشه به مراحل بالا صعود مي كنند.»
تورام به عنوان بازيكني كه در سري A بازي مي كند چندين بار عنوان كرده كه ايتاليا مي خواهد انتقام شكست ۲ بر ۱ در فينال جام ملت هاي اروپا ۲۰۰۲ در روتردام را بگيرد. اگر يوونتوس قهرمان باشگاه هاي اروپا و فرانسه دوباره قهرمان اروپا شود،  اين فصل دوباره براي تورام فصلي خواهد شد كه به سختي آن را فراموش خواهد كرد.

سايه روشن ورزش
... و پرسپوليس
000824.jpg

من يك تماشاگر قديمي پرسپوليس هستم.نه از آن دسته كه با شاهين آمده باشند. ۲۷ سال پيش به تيم پرسپوليس گرايش پيدا كردم. عامل و باعث آن هم معلم ورزش ما بود كه در تيم جوانان پرسپوليس آن زمان تمرين مي كرد و هيچگاه بازيكن ثابت اين تيم هم نشد. فعلا ۴۱ سال دارم و هميشه همراه پرسپوليس بوده ام. گاه اتفاق مي افتد كه به شهرستانها نيز مي روم. از آن دسته تماشاگران متعصب هم نيستم، اما دوستانم مي گويند تو تماشاگر افراطي هستي. كارم بد نيست. كابينت آشپزخانه مي سازم. دو پسر دارم كه هر دو چون پدرشان براي پرسپوليس فرياد مي كشند. هر پنج شنبه و جمعه كه پرسپوليس بازي داشته  باشد، شال و كلاه مي كنيم و مادر بچه ها نيز كتلت و سالاد الويه آماده مي كند و سه تا شيشه آب و كمي هم تخمه و ميوه. جاي ما هم هميشه مشخص است سمت چپ جايگاه. از شما چه پنهان باجناق اينجانب نيز طرفدار پرسپوليس است و اتفاقاً اين نقطه مشترك باعث شده تا در فاميل، ما دو نفر را به عنوان دوستان جداناپذير بنامند.
اين مقدمه چيني براي مطلب مهمتري بود كه يك هفته است قلبم را به درد آورده است. پرسپوليس در مقابل پاس مغلوب شد، داور هم كمك كرد تا اين اتفاق بيفتد، تحمل شكست براي ما طرفداران چندان سخت نيست، اما آنچه تماشاگران پرسپوليس يا لااقل من دلسوخته را خيلي اذيت كرد، نقش آقاي پروين در اين ماجرا بود.
پروين  هر اندازه، كه با باشگاه اختلاف داشته باشد، نبايد در اين شرايط به باشگاه مخالف برود و دو روز قبل از بازي با مسئولين باشگاه پاس به مذاكره و گفت وگو و ... بنشيند. اسم اين عمل را چه بناميم. دوست ندارم از واژه هاي غير معمول و اين جور چيزها استفاده كنم،  اما شما بگوييد نام اين حركت پروين را چه بگذاريم. پروين به باشگاهي كه سي سال در آن خاك خورده بود،  نارو زد؟ پروين اسرار باشگاه را به رقيب داد؟ پروين در حساس ترين لحظه به اردوگاه حريف رفت؟ پروين با باشگاه اختلاف دارد، پروين بالاخره به پرسپوليس بازمي گردد. نمي دانم اين حركت او را به چه چيز تشبيه كنم.اما مطمئن هستم او پرسپوليس را دوست دارد.
اما ما طرفداران پرسپوليس دوست داشتيم در اين چنين شرايط حساسي پروين اين حركت را انجام نمي داد. باشگاه را در مقابل خود قرار داد. من در مقابل باشگاه و در نهايت وسيله قرار گرفتن او در يك بازي حساس. پرسپوليس باخت، اما فكر مي كنم پروين بيشتر از هميشه باخت!
ح - طبائيان تماشاگر پرسپوليسي
مسعود مرادي و جنجال داوري
000826.jpg

رضا غياثي، ازكارشناسان داوري فوتبال با ارزيابي قضاوت ديدار دو تيم پرسپوليس و پاس، افزود: كميته  داوران بايد دليل اصلي انتخاب داور براي اين بازي را مشخص كند، چرا كه «مسعود مرادي» از داوران پركاري است كه هم در ليگ دسته  يك و هم در ليگ برتر سوت مي زند و قضاوت هاي پشت سر هم، كيفيت داوري اش را كاهش داده است.
وي افزود: «مرادي» نشاط گذشته را ندارد و با حالت ديگري در زمين قضاوت مي كند، شايد قضاوت در جام كنفدراسيون ها و جام ملت هاي آسيا (AFC) به وي اين احساس را داده است كه تافته  جدا بافته شده و نبايد به مطالعه  قوانين داوري و آمادگي جسماني اهميتي قائل شود.
غياثي، حساسيت و حاشيه هاي بازي را از عواملي دانست كه قضاوت داور را تحت تاثير قرار داده است.
وي تصريح كرد: مرادي قضاوت موفقي نداشت و سياست خوبي را براي قضاوت اتخاذ نكرد. در بازي پيروزي و استقلال، داور پرتغالي حتي خطاهاي كوچك را نيز سوت مي زد و آوانتاژ نمي داد، ولي متاسفانه «مرادي» چنين سياستي را پياده نكرد، آوانتاژ دقيقه ۱۰ بازي، امكان روي آوردن بازيكنان به بازي خشن را فراهم مي كرد.
غياثي افزود: اوج مماشت داوري در دقيقه  ۳۴ و خطاي ابوالقاسم پور (بازيكن پاس) بود، چرا كه وقتي وي با كف دست توپ را لمس مي كند، «مرادي» فقط به تذكر دادن اكتفا مي كند.
ابوالقاسم پور بايد اخطار گرفته و اخراج مي شد، لذا عدم برخورد او، موجب ايجاد جنگ رواني بين بازيكنان و حاشيه نشينان بازي شد.
وي در مورد اخراج «نكونام» از پاس و «محمدوند» از پيروزي گفت: نكونام در دقيقه  ۶۳ بر روي محمدوند خطا كرد و در ادامه با كف وي را شارژ كرد، البته در تلويزيون عكس العملي از محمدوند، نديديم كه اگر همه چيز بر همين منوال ادامه يافته باشد، نكونام بايد اخطار مي گرفت، ولي داور پس از اعلام خطا به توصيه  كمك داور دوم (مرتضي كريمي) محمدوند و نكونام را اخراج كرد كه، حداكثر بايد كارت زرد مي گرفتند.
غياثي با اشاره به موقعيت تك به تك «بياتي نيا» بازيكن پاس با دروازه بان پيروزي (ساشا ايليچ) در دقيقه  ۸۳ بازي، اضافه كرد: در اين صحنه هر دو بازيكن پا را براي زدن توپ بالا آوردند كه پاي «ايليچ» در بيرون محوطه به ران «بياتي نيا» خورد كه اگر بخواهيم براساس اصول داوري بررسي كنيم، دروازه بان پيروزي براي اين خطا كه جلوگيري از به ثمر رسيدن يك گل مسلم حساب مي شود، مستحق اخراج بود.
وي همچنين، پنالتي دقيقه ۸۴ كه به نفع تيم پاس گرفته شد را صحيح دانست و افزود: اين خطا از به ثمر رسيدن يك گل مسلم و واضح جلوگيري كرد كه داور تنها به وي اخطار داد، در حالي كه بازيكن خاطي بايد اخراج مي شد.

خبرها و نگاهها
لوك خوش شانس، برلوسكوني بدشانس
000828.jpg

م. دري منش- شنبه گذشته برلوسكوني نشان داد كه چقدر به فوتبال علاقه مند است. نخست وزير ايتاليا كه سرگرم ديداري رسمي از چين بود با پروازي پانزده ساعته، مستقيم به ورزشگاه جوزپه مه آتزا آمد تا ديدار مهم تيم خود آ.ث.ميلان را در سري A مقابل يوونتوس تورين تماشا كند. رئيس باشگاه ميلان پس از گل دقيقه ۶۵ توماسون فقط ۱۹ دقيقه توانست در اميد پيروزي تيمش باشد تا اينكه دي وايو در دقيقه ۸۴ گل تساوي را به ثمر رساند. برلوسكوني كه در گذشته اغلب براي تيمش شانس مي آورد با دلسردي گفت: «اين بار نتوانستم كمكي بكنم.» و فردا گازتادلااسپور تيتر زد: برلوسكوني ديگر لوك خوش شانس نيست. حالا ميلان و يوونتوس هر دو با ۲۰ امتياز در صدر جدول باشگاه هاي ايتاليا قرار دارند.
البته برلوسكوني كمك هاي مالي هم مي كند و مراقب است كه ليگ به شدت مقروض ايتاليا از حركت باز نايستد. باشگاه هاي ايتاليايي با سه ميليارد يورو بدهي در وضعيت نامطلوبي قرار دارند. تنها پنج باشگاه ميلان، اينترميلان، يوونتوس، رم و لاتزيو در سال گذشته ۵۸۲ ميليون يورو حقوق پرداخت كرده اند و ۲۷۱ ميليون يورو كسري بودجه دارند. پارلمان ايتاليا فوريه گذشته تلاش كرد تا قانوني وضع كند كه به موجب آن به باشگاه ها اجازه داده شود كه ميزان زيادي از بدهي هاي مالياتي خود را طي مدت ده سال به اقساط پرداخت كنند. به اين ترتيب مثلاً ميلان مي تواند كسري بودجه خود را تا ۲۴۲ ميليون و اينترميلان حتي تا ۳۱۹ ميليون يورو جبران كند. تنها با اين سيستم مي توان وضعيت مالي باشگاه ها را تا حدودي به حالت عادي در آورد. البته كميسر ماريومونتي پرداخت ده ساله بدهي باشگاه ها را خيلي طولاني مي داند و معتقد است كه اگر روزي قانون تغيير كند، بسياري از باشگاه ها ورشكست مي شوند. به همين دليل نيز آدريانو گالياني رئيس ليگ به باشگاه ها اخطار كرده كه تا حد امكان از هزينه هاي خود بكاهند. گرچه خود او الگويي براي اين كار نيست . سال گذشته زماني كه پارما هزينه هايش را تا حد متعادلي كاهش داد، گالياني به عنوان معاون برلوسكوني در باشگاه ميلان هزينه هاي باشگاه را تا ۲۵ درصد افزايش داد و با راهكار پيشنهادي او امپراطوري برلوسكوني توانست بخوبي از پرداخت ماليات فرار كند. بدين ترتيب كه در ايتاليا سود شركت ها با ۳۵ الي ۳۷ درصد ماليات روبه رو مي شود كه اگر اين سود به باشگاه واريز شود ماليات آن تنها ۲۰ درصد خواهد بود. به همين جهت برلوسكوني در حدود ۶۰ ميليون يورو از محل درآمد شركتش را به باشگاه ميلان سرازير كرده است.
ليورپول براي آينده برنامه ريزي مي كند
براساس اعلام ژرار هوليه مربي ليورپول، اين تيم ليگ برتري مي خواهد در آينده توان خود را افزايش دهد و به همين جهت قرارداد خود را با دو بازيكن جوانش تمديد خواهد كرد.
كريس كرك لانه دروازه بان تيم قرارداد جديدي امضا كرده كه طبق آن تا سال ۲۰۰۹ در انفيلد مي ماند . جيمي كرگر مدافع تيم ملي نيز كه پس از يك شكستگي در ناحيه پا تا مدتي قبل نيز با عصا راه مي رفت، تا سال ۲۰۰۷ در ليورپول مي ما ند.
هوليه در سايت رسمي باشگاه توضيح داد: «اين اقدامات نشان مي دهد كه باشگاه نه تنها براي آينده، بلكه براي زمان حال نيز برنامه ريزي مي كند. من خوشحالم كه ما در آينده مي توانيم در كنار هم باشيم. كرگر جواني از ليورپول است و مي دانم كه چقدر براي باشگاه ارزش دارد. ما درصدد كسب موفقيت هاي بيشتر هستيم.»
روز چهارشنبه هنگام پيروزي ۴ بر ۳ مقابل بلكبرن راورز در ليگ انگلستان، كرك لانه در اولين بازگشتش به تيم، پس از آنكه تمامي بازي هاي دور برگشت فصل قبل را به خاطر آسيب ديدگي شديد زانو از دست داده بود، در شروع ديدار دچار مصدوميت شد.
هوليه درمورد وي گفت: «من هنوز هم معتقدم كه كريس كرك لانه يك روز پيراهن شماره يك تيم ملي انگلستان را برتن خواهد كرد.»
000832.jpg

لوييز منصرف شد
مسيح فرزانه - «لنوكس لوييز» بوكسور ۳۸ ساله و قهرمان اسبق سنگين وزن دنيا كه چندي پيش با «ويتالي كليشنكو» در ماه ژوئن به رقابت پرداخته بود عنوان كرد: فعلاً هيچ علاقه اي به مسابقه مجدد ندارد. «استوارد» مربي او كه حدود ۱۰ سال با او كار مي كند، در موردش گفت: «لنوكس» نمي خواهد مجدداً مسابقه بدهد، او تصميم خود را گرفته و فكر نمي كنم منصرف شود، او افتخارات بزرگي براي بوكس بريتانيا و جهان كسب كرده و فعلاً علاقه اي به ادامه مسابقات ندارد.
جنجال در تونل
اتحاديه فوتبال انگلستان اعلام كرد در مورد مسائل پيش  آمده در بازي «وولوز» و «ميدلزبورو» در تونل ورزشگاه و درگيري هاي پيش آمده تصميم گيري خواهد كرد. اين ديدار كه با نتيجه ۲ بر صفر به سود «ميدلزبورو» به پايان رسيد، در حالي به جنجال كشيده شد كه گل اول را «جونينهو» با يك ضربه آزاد وارد دروازه كرد و پس از آن «دني ميلز» به طرف داور مسابقه رفت و به او اعتراض كرد. «ديو جونز» مربي «وولوز» نيز در اين باره گفت: واقعاً از بروز اين اتفاقات ناراحتم. جنجال در زمين باعث شد تا دعواها به داخل تونل كشيده شود. به هر صورت از برخورد بازيكنان بسيار متأسفم و دليل اينگونه رفتارها و عصبانيت هاي آنها را نمي دانم. «استيو مك لارن» نيز اضافه كرد: داور به درستي خطا را گرفت، اما چرا آنها اعتراض كردند، دليلش را نمي دانم.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
روزنت
سياست
فرهنگ
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  روزنت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |