دنياي فوتبال در پس هيجانات روزمره براي خود منطق و اصولي دارد كه در نهايت به احساس، عاطفه و وابستگي هاي وجداني بازيكنان ختم مي شود. پديده اي چون فوتبال در قرن بيستم به پايه اي از شناخت رسيده كه قادر است، ارزش هاي بسياري از پديده هاي ديگر را تحت  الشعاع قرار دهد. تكنولوژي و علم نيز به ناچار با فوتبال همراه شده اند. هنر و هنرمند نيز با تب و موج فوتبال قرين شد و پول وسيله اول ورزش حرفه اي در جهان ورزش شد. فوتبال جهان امروز گرانترين هنرمندان را در اختيار دارد و رقم هايي كه در بازار فوتبال رد و بدل مي شود در مقام مقايسه با حرفه هاي ديگر سرسام آور است. در فضاي چنين رقم هايي بازيكن مجبور است بر تمام ارزش هاي اخلاقي و انساني پشت پا بزند و در وراي اصول ورزش كه يك ركن اصلي و مهمش جوانمردي است توجهش را به ماديات و فاكتورهاي حرفه اي معطوف دارد. در هياهوي رقابت هاي فوتبال هر كس براي حفظ برتري هاي فردي و بالا بردن ارزش مادي تلاش مي كند و كمتر بازيكني به گذشته و وابستگي هاي منطقه اي و جغرافيايي خود فكر مي كند. اما در زمينه همين فوتبال بريده از احساس و انسانيت بازيكناني يافت مي شوند كه با وجود اهميتي كه براي ساق هاي قيمتي خود قائلند هرگز به اعتبار و آبروي ملي و بومي خود پشت نمي  كنند.
دنياي حرفه اي فوتبال مانند گردابي، بازيكن و اخلاقياتش را مي بلعد و پله اي براي بازگشت او باقي نمي گذارد. در دنياي حرفه اي فوتبال تيم ملي و موطن فراموش مي شود و ساق هاي دو پا حكم كارخانه توليد را پيدا مي كند. نمونه هاي فراواني بوده اند كه حتي نام وطن خود را نيز تغيير داده اند. بازيكناني در فوتبال جهان با سه لباس و زير پرچم سه كشور به ميدان آمده اند و بازيكناني نيز براي انباشتن پول به تيم ملي خود پشت كردند. دي استفانو، پوشكاش، جنتو و...
در نسل فعلي فوتبال حرفه اي كه برزيلي ها هميشه سهم بزرگي داشته اند رونالدو پا در جاي پاي بزرگان آمريكاي جنوبي گذاشته است .«پله» اعجوبه فوتبال دهه پنجاه تا هفتاد برزيل و جهان كه امروزه نيز آوازه اش به گوش نسل امروز نيز مي رسد، از استثناهاي اين رشته در جهان بوده است. پس از پله ستاره هاي ديگري در كهكشان فوتبال درخشيدند كه هيچ كدام نتوانستند به مرز شهرت پله برسند. سوكراتس، زيكو، روماريو و حالا رونالدو كه شرايط ديگري دارد. پله از برزيل به كاسموس نيويورك رفت، اما رونالدو در دو باشگاه بزرگ حضور داشته است، بارسلون و رئال مادريد و قصد دارد تا با فتح جام باشگاههاي اروپا به افتخارات خود بيفزايد .او به شكل پله فوتبال بازي نمي كند، شيوه بازي او بسيار مدرن و زيباست. بداعت هاي او را پله هرگز نداشت و شرايط بازي نيز به شكل امروز نبود. پله در دهه هفتاد در اوج فوتبال فاتح جام جهاني شد و رونالدو نيز در سال ۲۰۰۲ اين فتح را با برزيل انجام داد. رونالدو به دنبال كسب مقامهاي بيشتري است تا بتواند در اين زمينه از پله پيش بيفتد. او با بارسلون و اينتر جام در جام اروپا و جام يوفا را فتح كرده است، تنها جام باشگاههاي اروپا باقي مانده است تا رونالدو آن را در آرشيو پرافتخار سه جام اروپايي و جام جهاني قرار دهد.
رونالدو در زمان...
ساختن تاريخ
اگر رئال مادريد موفق به بدست آوردن جام قهرماني يوفا در ماه مي امسال شود، در حال حاضر او تنها بازيكني خواهد بود كه سومين جام مهم اروپايي را بدست مي آورد. پس از كسب پيروزي و موفقيت در جام برندگان جام يوفا كه در حال حاضر منسوخ شده است و جام يوفا، با باشگاههاي سابق بارسلونا و اينتر، رونالدو مي داند كه هيچگاه شانسي به اين خوبي براي تكميل جايگاه كمياب خود - با توجه به موقعيتي كه در مادريد دارد - پيدا نخواهد كرد.
آرزوي بزرگ
رونالدو مي گويد: «از ديدگاه شخصي، برد بازيهاي قهرماني، يكي از بزرگترين آرزوها است. رقابتي بزرگ است و براي رئال مادريد از همه مهم تر است. اما من مي خواهم همه چيز را ببرم- نه تنها براي خودم، بلكه براي باشگاهم. شايد با اين كار به اعتماد آنها پاسخ درستي بدهم».
دهمين تاج
اگر غول اسپانيايي جام قهرماني اروپا را از آن خود كند تاريخ را در دهمين موقعيت خود اولين برنده اين يادگاري خواهد ساخت.
در بازيهاي فصل گذشته با مجموعه ستارگاني كه در خود دارد شديدا از آنها انتظار مي رفت كه به اين موقعيت برجسته دست يابند اما يك شكست در نيمه نهايي در يوونتوس باخت (۱بر۳) در تورين، بعد از برد  (۲بر۱) در خانه - آنها را وادار به عقب نشيني در جدول كرد.
تاكتيك هاي جديد
رونالدو مي گويد: رفتن به سيسيل براي ما باخت بزرگي بود چرا كه همه ما معتقد بوديم كه به اندازه كافي براي قهرمان شدن لياقت داريم من فكر مي كنم ما بهترين تيم دنيا را داريم بنابراين عدم موفقيت در بدست آوردن جام قهرماني بسيار نااميد كننده بود. من تنها كسي نيستم كه اين احساس را دارد بلكه همه افرادي كه در اين تيم فوق العاده بازي مي كنند چنين توقع و انتظاري را داشتند.
گل زدن تنها مسئله ما نبود بلكه درست زماني كه حضور يك دفاع منسجم ضروري بود ما امتياز از دست مي داديم . امسال ما بيشتر بر متوقف ساختن طرف مقابل كار مي كنيم و اين اصلا كار ساده اي نيست، چرا كه در مادريد همه عشق به حمله كردن دارند، نه دفاع.
گل زنهاي چالاك
در هر صورت بر خلاف تلاشهاي آغازين ليگ قهرماني ۲۰۰۳ ، ۲۰۰۴ با دو برد تاثيرگذار بر المپيك مارسي و اين فصل مادريد كار مشكل و طولاني در بازيها علي الخصوص در اروپا خواهد داشت. از طرف ديگر، بيشتر از ۱۰ بازيكن تنها در ۸ بازي انجام شده براي مادريد، گل به ثمر رساندند و رونالدو نيز با ۷ گل از همه جلوتر است.
زمان تكان دهنده
او مي گويد: زندگي در حال حاضر خوب است. همه چيز خوب پيش مي رود. من هم در زمين بازي و هم در خارج از آن شاد و راضي هستم و نمي شد در رئال مادريد بر من بهتر از اين بگذرد.
اين موقعيت فعلي براي من يكي از بهترين وضعيتها و زمانهاي كاري محسوب مي شود. كاري كه دوست دارم انجام بدهم.

مريم دري منش- اوتمار هيتسفلد درباره ماتياس سامر مي گويد: «او حتي هنگامي كه بازيكن بود نيز مثل يك مربي مي انديشيد.» و اكنون مدافع سال هاي نه چندان دور تيم ملي آلمان، به يكي از جوان ترين مربيان بوندس ليگا تبديل شده كه تاكنون آمار موفقي از خود برجاي گذاشته؛ به گفته هيتسفلد آينده پرفروغ سامر در دورتموند، هنوز آغاز نشده است. گفتگوي زير موقعيت سامر را از زبان خودش باز مي گويد و حرفهايي كه تا به امروز نگفته و بر دل گرفته است .
* مهم ترين دغدغه اين روزهاي دورتموند، مصدوميت چند بازيكن كليدي تيم است...
- بله، ناچاريم مدتي را بدون آنها سر كنيم و اين واقعاً آزار دهنده است اما در مقابل بايد بگويم هنوز هيچ يك از آنها ، نمرده اند! مصدوميت ها شديد هستند، به تيم آسيب مي رسانند، آزاردهنده و گاهي اوقات شوكه كننده اند اما سرانجام بازيكنان مصدوم به تركيب تيم باز خواهند گشت و اين گونه نيست كه آنها ديگر قادر به بازي كردن نباشند. اكنون بايد تيم را بدون اين دست بازيكنان از اوانيلسون تا آموروسو به پيش برانيم و آنچه اهميت مي يابد، اتحاد و يكپارچگي سايرين است.
از ديگر سو بايد در ژانويه و آغاز فصل نقل و انتقالات، با هشياري، كاستي ها را برطرف كرد قبلاً مجموعه كوچكي داشتيم ولي حالا خيلي كوچك تر شده است.
* اين وظيفه شما را دشوارتر مي سازد؟
- شايد، جذب بازيكن چندان ساده نيست. با مصدوم شدن مهره هايي نظير اوانيلسون، فرينگز، آموروسو و... ما برتري خود بر سايرين را از دست داديم. حالا نمي خواهيم تنها با چند خريد جاهاي خالي فهرست باشگاه را پر كنيم. بايد به اين پرسش پاسخ داد: كداميك از مردان، قادر به پركردن اختلاف سطح ايجاد شده هستند؟ و چه بايد كرد؟ با توجه به شرايط پردغدغه مالي تيم، بهتر است به دنبال جواب سؤال قبلي برگرديم.
* اما چندي پيش شايعه پيوستن برند اشنايدر بر سر زبان ها افتاده بود، ظاهراً لوركوزن هم براي فروش او بي ميل نبود؟
- خريد اشنايدر براي من هم فوق العاده است. اگر اوضاع كنوني، لوركوزن را به رحم بياورد و او را بدون دريافت پول به دورتموند واگذار كند، حتماً اشنايدر را به خدمت خواهيم گرفت.
* بيش از يكصد بازي از روزي كه هدايت دورتموند را برعهده گرفتيد، سپري شده. به آن به عنوان افتخاري شخصي نگاه نمي كنيد؟
- اگر شما نمي پرسيديد اصلاً به اين نكته توجه نمي كردم. اصلاً به آمار و اين گونه چيزها اهميتي نمي دهم اما در واقع، براي اولين تجربه مربيگري، چندان هم بد نيست.
* كداميك از بازي هاي تيم، بيش از سايرين براي شما جلوه بيشتري داشته ؟
- شكست شش بر دو در مونيخ در همان اولين سال، واقعاً خرد كننده بود. از آن پس نتايج بهتري كسب كرديم. اين نشان مي دهد كه همواره تجربيات تلخ با قدرت مرموزي در ارتباط هستند كه پس از آن، شما را به پيش مي رانند.
* ماتياس سامر، با كسب جام قهرماني بوندس ليگا، كسب عنوان جوان ترين مربي ژرمن كه به اين افتخار رسيده، تاريخ ساز شده است. اين نكته براي شما هيچ اهميتي ندارد؟ يا اينكه جايي از ذهنتان، هرچند كوچك را اشغال كرده؟
- نه، علاقه چنداني به اين جور تعاريف ندارم. فلسفه من ساده و صريح است: نه در گذشته و نه در آينده زندگي مي كنم، زندگي من متعلق به حالا، به همين جا است. اين جمله را سر لوحه زندگي ام قرار داده ام و بالطبع بركارم نيز تأثير مي گذارد.
*سرانجام كي تصميم گرفتيد به جاي بازي در زمين، روي نيمكت بنشينيد؟
- خب، اين جريان مستمر بود كه كمي زمان گرفت.
*هيچ گاه فكر كرده بوديد كه ممكن است مربيگري كار مناسبي براي شما نباشد؟
- بعد از اينكه دوران بازيگريم سرآمد، مي دانستم كه مربيگري مي تواند گزينه اي براي آينده ام باشد. البته، اين پرسشي است كه هميشه از خودم مي پرسم.
* آماده كردن همه بازيكنان از لحاظ ذهني، بهره جستن از استعدادهاي جوان و پرورش آنها، برآوردن انتظارات مديران باشگاه و هواداران، مربيگري كار دشواري نيست؟
- همه اينها بخشي جذاب از كار من هستند. مسأله اصلي كاركردن در باشگاهي است كه مديراني باهوش با شخصيتي والا آن را اداره مي كنند، مرداني كه مي دانند شكست جزيي از زندگي است. به هرحال، چقدر طول كشيد كه خودم به عنوان يك بازيكن، برخي درسها را فرا بگيرم، به همان ميزان نيز با صبوري و اشتياق، به آموزش مردانم مي پردازم.
*يك بار گفتيد براي هميشه در دورتموند باقي خواهيد ماند. «هميشه» در فوتبال به چه معنا است؟ اين همان موقعيتي نيست كه رهاگل پيش تر در برمن داشت؟
- براي هميشه يعني اين كه من اكنون به پايان كارم در وستفالن فكر نمي كنم، حالا هر زماني كه مي خواهد باشد. به هر روي در اينجا با مديران فوق العاده اي همكاري مي كنم.
* هميشه نوشته هاي زيادي درباره تيم ها به چاپ مي رسند، تا به حال آنها را جمع آوري كرده ايد ؟ آيا اين دست نوشته جات بر تصميم گيري شما، تاكتيك هايتان يا تعيين نفرات اصلي تيم تأثيرگذارده اند؟
- حتي زماني كه بازيكن بودم نيز زياد تحت تأثير قرار نمي گرفتم. اين گزارشات توسط افراد جدي و با هوشي نوشته مي شوند ولي آنها درون تيم نيستند.
* دائماً بر اهميت زندگي خصوصي تأكيد مي كنيد اما لازمه شغل شما، كار زياد خصوصاً در تعطيلات آخر هفته است!
- مربيگري وقت زيادي از شما مي گيريد اما همسرم يگانه دليل موفقيت من است. با ياري او است كه مي توانم صددرصد روي مسايل دورتموند تمركز كنم.
* شب هنگام، اگر همزمان از دو شبكه تلويزيوني، فيلمي از جوليا رابرتز و بازي منچستر يونايتد- رئال مادريد پخش شوند. در خانه سامرها، كدام يك ديده مي شود؟
- خوشبختانه هر دو چون ما فقط يك دستگاه تلويزيون نداريم.
* و سرانجام ليگ قهرمانان و آن شكست تلخ.
- هميشه شانس و تراژدي در فوتبال به هم بسيار نزديك بود ه اند. متأسفم، براي تمام كساني كه استحقاق تماشاي بازي هاي جام قهرمانان در وستفالن را داشتند متأسفم اما حالا نوبت؛ قهرماني جام يوفا رسيده است.

فوتبال در مبارزه با نژادپرستي
فاره (FARE) كه نام اختصاري «فوتبال بر ضدنژادپرستي در اروپا» است براي چهارمين بار طي يك هفته در سال ۲۰۰۳ از شانزدهم تا بيست وهشتم اكتبر با هدف ايجاد حركتي همه جانبه بر ضدنژادپرستي و تبعيض نژادي در فوتبال برنامه هايي را در اين زمينه برگزار كرد.
نژادپرستي و تبعيض نژادي در اروپا مسئله اي قابل توجه است و از آنجايي كه فوتبال ورزشي همه گير است كه مورد توجه همه اقشار جوامع مختلف قرار دارد، اجراي چنين برنامه اي مي تواند تأثير مثبتي در روند رفع اين تبعيض ها و انديشه هاي كهنه داشته باشد.
امسال در ۲۳ كشور اروپايي بيش از ۳۰۰ گروه طرفدار فوتبال، باشگاه، مجمع ملي، و سازمان اقوام مهاجر و اقليت در اين حركت يك هفته اي فوتبال برضد نژادپرستي در اروپا شركت داشتند.
پايه گذاران اين فعاليت در سال ۲۰۰۳ سعي در تشويق هرچه بيشتر شخصيت هاي مهم فوتبال و ايجاد انگيزه براي تلاش هاي افزون به خصوص در اروپاي مركزي و شرقي داشته اند. بسياري از اين كشورها با نژادپرستي و تبعيض نژادي در سطح وسيعي در استاديوم هاي فوتبال خود و حتي طي انجام بازيها روبرو بوده اند.
براي اجراي برنامه هاي تنظيم شده اين هفته هماهنگي هاي وسيعي بين مسئولين در اين كشورها صورت گرفت. بيشترين فعاليت در اين زمينه در آلمان، استراليا، ايتاليا، اسلوواكي و انگلستان انجام شد. چندين بازي داخلي و خارجي دوستانه و مراسم جشن در روزهاي اين هفته در ماه اكتبر با هماهنگي قبلي با فاره (FARE) و فا (FA) برگزار شد و نتايج رضايتبخشي نيز در اين بين حاصل گرديد.
نقش بازيكنان در حركت هاي ضدنژادپرستي
بازيكنان فوتبال و باشگاه ها در كمك به گسترش اين پيام كه: «نژادپرستي جايي در بازيها ندارد» نقش حياتي دارند. همانطور كه طرفداران اتحاد اروپايي عليه نژادپرستي فعاليت ها و برنامه هايشان كه توسط فوتبال ضدنژادپرستي در اروپا (FARE) ترتيب داده شده است به اوج خود مي رسد، يوفا خواستار توجه بيشتر و گسترده تر بازيكنان برتر فوتبال جهان به مسئله نژادپرستي در فوتبال است.
ايجاد انگيزه
يوفا در بروشور منتشر شده اخير خود به نام «راهنماي عملكرد مناسب» كه بروشوري ضدنژادپرستي است و در سراسر اروپا توزيع شد نوشت: «در حالي كه طرفداران، خودانگيزه اي براي قانون ضدنژادپرستي هستند ولي هرگز نمي توانند خودشان به تنهايي با نژادپرستي مقابله كنند. علامت، پلاكارد، نشريه، و تبليغات ديگر به تنهايي كمك چندان مؤثري نمي كنند!» پس مسلماً بايد از راههاي تازه تري ايجاد انگيزه هاي ضدنژادپرستي و تبعيض نژادي كرد.
شناخت وسيع تر
«براي ايجاد شناخت وسيع تري از مسئله و به طور اخص ايجاد توجه رسانه اي گسترده تر، آنها نياز به حمايت بازيكنان و باشگاه هايي دارند كه برايشان بازي مي كنند. بازيكنان فوتبال «قهرمانان» طرفداران فوتبال و مردم هستند و نظر آنها مي تواند تأثير زيادي داشته باشد. بازيكنان همچنين خود مي توانند قربانيان نژادپرستي باشند و گاه خود فاعل و مرتكب چنين تفكر و عملي باشند. جذب حمايت مالي و غيرمالي بازيكنان حرفه اي براي فعاليت هاي ضدنژادپرستي هسته بسياري از اين تلاش ها بوده است.»
پاسخ هانري
«تيري هانري» مهاجم فرانسوي آرسنال گفت كه بازيكنان جوان بايد مهارتهاي خود را براي ساكت كردن نژادپرستها به كار گيرند. هانري به يوفا گفت: «تنها چيزي كه در رابطه با نژادپرستي مي توانم بگويم اين است كه گاهي بعضي ها سعي مي كنند تبعيض قائل شوند و آدم را از بازي بيرون كنند و تنها پاسخ محكمي كه مي توان به چنين افرادي داد داخل زمين بازي است . من مي دانم كه چه چيزي در ذهن من است و چه كاري بايد انجام داد . من مي آيم و مي خواهم بازي كنم و اين تمام چيزي است كه من مايل به انجام آن هستم. من فقط براي بازي فوتبال اينجا هستم. پس تنها پاسخي كه من مي توانم به اينگونه آدمها بدهم در زمين بازي است!»
ابراز مخالفت
بسياري از بازيكنان برتر جهان مخالفت خود را با هر نوع تبعيض و رفتار نادرست در بازيها ابراز داشته اند. «سول كمپبل» مدافع ملي پوش انگليسي آرسنال، در مصاحبه با يك سايت اينترنتي فعال در زمينه تلاش هاي ضدنژادپرستي در فوتبال انگليس گفت كه توهين ها و تبعيض هاي نژادپرستها بايد گزارش شود.
نظر كمپبل
«اگر شما آزار مي بينيد، بايد سراغ معلم، مربي، ولي و يا بزرگتري كه به او اطمينان داريد برويد و به آنها بگوييد كه چه چيزي پيش آمده است. بعضي اوقات بسياري از بچه ها از اينكه به معلم يا والدين خود چيزي در اين رابطه بگويند مي ترسند. هيچ كس در دنيا حق ندارد كه توهيني نژادپرستانه به انسان ديگري كند. اين مسئله مي تواند براي مدتهاي طولاني تأثيراتي عميق بر كودك بگذارد. شايد هم تأثيري براي هميشه!»
«به كسي نگوييد»
«رايان گيگز» بازيكن ولزي منچستريونايتد گفت: «وقتي بچه هستي اين مسئله تمام زندگي تو را تحت تأثير قرار مي دهد، بنابراين اصلاً جالب نيست كه اين تبعيض ها را حس كنيد. اين مسئله بر فعاليت هاي مدرسه و حتي بر زندگي شخصي انسان تأثير منفي مي گذارد او را افسرده مي كند.»

چمدان هايت را ببند، سينيور لاندوايرو
مريم دري منش- ديپورتيو و لاكرونيا ركورد شكست را در ليگ قهرمانان اروپا تجربه كرد: ۸ بر ۳ در موناكو.
بهتر است كه آگوستوس سزار لاندوايرو در خانه بماند، زيرا رئيس باشگاه دسته اولي اسپانيا، ديپورتيوو، براي بازيكنانش شانس نمي آورد.
وقتي رئيس قدرتمند باشگاه در سال ۲۰۰۲ براي اولين بار مرزهاي لاكرونيا را براي بازي در سرزميني بيگانه ترك گفت، تيمش در جام باشگاهي اروپا مقابل آرسنال لندن، شكست ۵ بر ۱ را متحمل شد. عصر چهارشنبه، هنگام دومين عزيمت به يك استاديوم اروپايي، اوضاع براي وي وخيم تر شد: ديپورتيوو در پرنس نشين موناكو، شكست بي مانند ۸ بر ۳ را پذيرا شد.
هرگز در تاريخ دوازده ساله جام باشگاه هاي اروپا، يازده گل در يك بازي رد و بدل نشده است. فقط چهار گل فرانسوي ها را «دادو پرسو» به ثمر رساند.
روزنامه اسپانيايي «لاونگارديا» به تمسخر نوشت: «موناكو، ديپورتيوو را شكنجه كرد.»
خاوير ايرورتا مربي تيم گفت: «هرگز چنين شكستي را تجربه نكرده بودم.» و لاندوايرو به سختي پشيمان بود كه چرا هنگام بازي در خانه نمانده است. وي گفت: «هنگام به ثمر رسيدن هر گل براي موناكو، پرنس آلبرت مثل يك بچه فرياد شادي سر مي داد. خيلي سخت بود كه مسابقه را در كنار او تماشا كنم.»
معذلك مدير باشگاه هنوز اميد خود به صعود را از دست نداده است. «من به آلبرت گفتم كه ما همديگر را براي انتقام در فينال خواهيم ديد.» آخرين بازي در روز ۲۶ مه در آره نا مقابل شالكه، مسلماً براي لاكرونيا بسيار مشكل خواهد بود، زيرا تيم دوم گروه C در مرحله بعدي با تيم قوي تري و به احتمال زياد رئال مادريد روبه رو خواهد شد.
البر گل زد، بكن بائر باخت
براي لحظه اي كوتاه اولي هوينس هم ناراحتي را فراموش كرد: «اگر اين گل را به كسي هديه كنم، فقط به اوست و نه هيچ كس ديگر» منظور مدير بايرن .جيوواني البر بود كه گل پيروزي مقابل بايرن را براي ليون به ثمر رساند. البر شش سال تمام در خدمت بايرن مونيخ گلزني كرده بود، از ۱۹۹۷ مجموعاً ۱۳۳ گل و همه افتخارات را نيز به دست آورده بود: قهرماني بوند س ليگا، قهرماني جام حذفي آلمان، قهرماني باشگاه هاي اروپا و باشگاه هاي جهان ولي تابستان روي ماكاي هلندي با مبلغ ۷۵/۱۸ ميليون يورو از ديپورتيو و لاكرونيا آمد و به يكباره ديگر در خط حمله بايرن جايي براي البر باقي نماند و اين برزيلي به ميل خود يكسال قبل از اتمام قراردادش به فرانسه رفت.
شروع كار البر در ليون پر از پستي و بلندي بود و حالا اين گل، درست در مونيخ. البر در مورد احساسش بعد از گل مي گويد: «مغزم كار نمي كرد. هيچ خوشحالي و حتي ناراحتي در كار نبود.» او حتي كمي هم گريه كرده بود و همه اينها در حالي است كه او يك شرط بندي را از فرانس بكن بائر برده بود. رئيس بايرن به خاطر گلي كه البر زد بايد ۰۰۰/۱۰ يورو جهت پروژه اي براي كودكان خياباني برزيل بپردازد.
البر اظهار داشت: «واقعاً عجيب است. تا حالا در جام باشگاه هاي اروپا هيچ گلي نزده بودم و حالا اولين گل را براي ليون، اينجا در مونيخ زدم.» وقتي در دقيقه ۷۹ بازي پس از تعويض به سمت نيمكت مي رفت، ۵۹۰۰۰ تماشاگر حاضر در استاديوم المپيك مونيخ برايش كف زدند.
بازيكن  تيم  فوتبال  پارما متهم  به  دوپينگ  شد
«مانوئل  بلاسي » بازيكن  تيم  فوتبال  پارماي  ايتاليا متهم  به  دوپينگ  و مصرف  داروي  نيروزاي  نوراندروسترون  شد.
نتيجه  آزمايش  تأييدي  اين  بازيكن  هم  مثبت  بوده  و پاسخ  آزمايش  اول  را تأييد كرده  است . بدين  ترتيب  محروميت  از چهار ديدار در انتظار بازيكن  است  .
بلاسي  در تاريخ  ۱۴ سپتامبر بعد از ديدار تيمهاي  پارما و پروجا در مسابقات  قهرماني  باشگاههاي  ايتاليا تحت  آزمايش قرار گرفته  بود و به  دنبال  پاسخ  مثبت  آزمايش  ، موقتاً تا ۱۸ اكتبر محروم  شد . وي  به  اين  پاسخ  اعتراض  كرد و خواستار آزمايش  تأييدي  شد.
كميسيون  ضد دوپينگ  كميته  ملي  المپيك  ايتاليا بلاسي  را براي  توضيح  درباره  اين  اتهام  فراخوانده  است  بعد از اين  جلسه  حكم  در باره اش  صادر خواهد شد .
مانوئل  بلاسي  بازيكن  مياني  ۲۳ ساله  در ميانه  فصل  به  صورت  يار قرضي از تيم  يوونتوس  وارد پارما شد. او پيشتر به  مدت  سه  سال  در تيم  پروجا بازي كرده  بود .
ظرف  دو سال  گذشته  اين  اولين  مورد دوپينگ  در مسابقات  باشگاههاي ايتاليا با دارويي  از خانواده  نانوپلانكتونهاست . ياپ  استام  بازيكن  هلندي  و خوزه  گوارديولاي  اسپانيايي  دو سال  پيش  با اين  دارو دوپينگ  كرده  بودند .
به  تازگي  دو مورد ديگر از استعمال  داروهاي  نيروزا در فوتبال  ايتاليا گزارش  شد كه  يكي  مربوط به  محمد كالون  بازيكن  سيرالئوني  تيم  اينتر ميلان  و ديگري  سعد  قذافي  پسر معمر قذافي  و عضو باشگاه  پروجاست . هنوز حكمي  راجع  به  اين  دو پرونده  صادر نشده  است  .