سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۲۲- Nov. 11, 2003
گفت وگو با هادي مرزبان ، كارگردان «خاطرات هنرپيشه نقش دوم» نوشته بهرام بيضايي
تصوير كوچك دنيا
زير ذره بين
من اعتقاد دارم اين نمايشنامه يكي از بهترين آثار بيضايي است. ضمن اينكه نمايشنامه از نظر اجرايي مشكل و شلوغ بود ما سعي كرديم آن را نرم تر كنيم. من بازي ها را به داخل تماشاچي ها كشاندم و حضور اجباري ما در سنگلج اين امكان را به ما داد كه نزديكي بيشتري با مخاطب داشته باشيم طوري كه در ابتداي نمايش و در آخر مردم خود را در محاصره و درگير ماجرا حس مي كنند و من از اين بابت خوشحالم.
گفت وگو: بهار برهاني
001054.jpg

در يك غمنامه بزرگ، هنر پيشه نقش دوم هرگز نمي ميرد. اين حرف را كسي به من گفت كه در زندگيش هفت بار مرده بود، با وجود اين وقت گفتن اين حرف به صداي بلند مي خنديد.
پيش از بهمن ۵۸ يك فضاي خالي، جمعيت و شلوغي آدم ها، سرگرم زندگي و رفت وآمد.عجيب نيست كه هيچ حالي خوب نيست. عجيب نيست كه كسي نخندد. عجيب نيست كه آدم ها چشمهايشان را ببندند و گذشته هاي مرده را ببينند. روزهايي كه روي آنها خاكستر مرده پاشيدند.خاطرات هنرپيشه نقش دوم و حرف هاي بلقيس و ذوالفقار و موهبت مربوط به زمان خاصي نيست. مثل ديگر شخصيت هاي بيضايي كه از گذشته هاي دور مي آيند ولي جايي نمي روند، هميشه هستند. بزرگ و نزديك و بزرگ مثل شرزين در طومار شيخ شرزين. نزديك مثل نزهت آينه هاي روبرو. مثل ليلا، زينب ، سندباد و....
شايد خاطرات هنر پيشه نقش دوم امروز ديگر به اصطلاح به روز و قابل لمس نباشد اما هنوز كم نيستند كساني كه با نسيمي مي آيند ، به رنگي ارزشهايشان را مي فروشند و با بادي طرف ديگر مي روند. هنوز كم نيست رويا هايي كه زير سايه بي عدالتي رنگ مي بازند و ناحق هايي كه بر كرسي حق تصميم مي گيرند. و عجب بزرگ است حافظه اين تاريخ و چه بي رحم و سرد است دست زمانه كه باز مي بيند و مي گذرد. اما دفتر خاطرات هنر پيشه نقش دوم هنوز بسته نشده و بر سر اين سطر مانده: ما تصوير كوچك اين دنيائيم، اگر حقير، اگر شكسته. ما تصوير زمانه خود هستيم. اعتراف مي كنيم كه از ما بازيگران بهتري هستند... كه سنگ آسياي آنان از خون شما مي گردد و نمايشنامه شان را بارها خوانده ايد: با نام جعلي تاريخ!
اما اينكه هادي مرزبان خاطرات هنر پيشه نقش دوم را با چه فيلتري ديده و اجرا كرده است حكايت ديگري است. عادت كرده ايم نام مرزبان را پاي نمايشنامه هاي اكبر رادي به عنوان كارگردان ببينيم با آهسته با گل سرخ ، پلكان  ، هاملت با سالاد فصل و اين سال ها آميزقلمدون ، شب روي سنگ فرش خيس و باغ شب نما .مرزبان آشنايي با اكبر رادي در زمستان شصت  و دو را شانس بزرگ زندگيش مي داند و مي گويد: در همه دنيا كارگردان هايي بوده و هستند كه با يك نويسنده عجين مي شوند و زمان زيادي را به كار كردن روي متن هاي او مي پردازند.من به رادي علاقه دارم. به آرامشي كه در شخصيت و كلام او وجود دارد.
هنوز هم وقتي از كار خسته مي شوم يكي از نمايشنامه هاي رادي را بر مي دارم و مي خوانم و هر بار برايم جالب است.كارگردان نمايش خاطرات هنر پيشه نقش دوم با تاكيد بر درون مايه بي عدالتي در اين اثر مي گويد: شايد گرايش من از همان ابتدا به رادي اين بود كه او فقر و لايه هاي اجتماع را خوب مي شناخت و بي عدالتي را تشخيص مي داد. اين كه مي گويم بي عدالتي به خاطر اين است كه واقعا نسبت به آن حساسيت دارم. من وقتي در خيابان هم كسي به حقوق شهروندي تجاوز مي كند تحت تاثير قرار مي گيرم. مثال ساده تر اين كه اگر من در اين سالن كوچك با ۵۰ نفر تئاتر اجرا مي كنم باز بي عدالتي است! هر چند كه الان از اجرا در اينجا بسيار راضي هستم و حاضر نيستم اين كار را جاي ديگري اجرا كنم.
* اما چرا اين بار به جاي رادي سراغ بيضايي رفتيد وكاري از استاد بيضايي را تجربه كرديد؟
001058.jpg

- بعد از شب روي سنگ فرش خيس قرار بود ملودي شهر باراني (آخرين كار رادي) را اجرا كنم. متاسفانه اين متن افتاد دست دوستاني كه به آن كم لطفي كردند. آنها اين متن را بازي نكردند، با آن بازي كردند! حس كردم اين اثر آلوده شد و به رادي گفتم: الان دست نگه مي دارم ، ولي يك روز حتما آن را اجرا خواهم كرد. من هنوز از سر سفره رادي سيربلند نشده ام و دوباره نوشته هاي او را به روي صحنه خواهم برد. اتفاقا بسياري از دوستان كه هميشه مشوق من بوده اند مي گويند: تو تكليفت با تئاتر معلوم است. من متخصص كار رادي هستم چون مي دانم كارهاي او ميزانسن و ريتم خاصي مي طلبد كه به راحتي پيدا نمي شود. من پس از بيست سال كه شش، هفت نوشته از او را كار كرده ام حالا ديگر گاهي صحنه هايي را حذف يا جابه جا مي كردم و يا با تغيير دو نوع اجرا مفهومي را القا مي كردم (در شب روي سنگ فرش خيس) و رادي هم مخالفتي نمي كرد. اما خاطرات هنر پيشه نقش دوم را از سال ۶۵ دوست داشتم اجرا كنم ولي آن موقع شرايط مناسب نبود تا اينكه بالاخره زمينه اجرا فراهم شد.
* يعني مي خواهيد بگوييد موضوع و رويدادهاي آن با مسائل امروز مصداق بيشتري دارد؟
- من متني را كار مي كنم كه بيضايي قبل از بهمن ۱۳۵۸ نوشته است. بعضي المان هاي ما هم مثل لباس پاسبان و ... روزهاي قبل از انقلاب را تداعي مي كند. اما اين يك اشتباه بزرگ است كه ما روي يك درام مهر بزنيم و بگوييم مخصوص فلان تاريخ است.
اما اين نمايشنامه امروز چندان ما به ازاي بيروني ندارد. مثلا شايد امروز هم جنبش هاي دانشجويي يا مهاجرت، فقر يا فعاليت هاي پشت پرده باز هم در جريان باشد اما عمق يا شيوه آنها ديگر به اين شكل نيست. براي همين فاصله زماني كه در كار ايجاد مي شود چندان قابل لمس نيست.
- حق با شما است. اما من معتقدم درام مربوط به يك زمان خاص مي تواند باشد اما مخصوص يك مكان نيست. از طرفي ديگر از من گذشته كه براي شهرت يا پول تئاتر كار كنم. خودتان بهتر مي دانيد كه امروز تئاتر براي دست اندركاران آن ديگر چيزي نمي آورد اما بچه هاي تئاتر مثل گربه مرتضي علي هستند. هر جور آنها را رها كنند ، چهار دست و پا مي آيند پائين. ما با عشق آمديم. همه عاشقيم و عاشقانه كنار هم نفس مي كشيم و اعتقاد داريم نفس ما حق است. اينها را گفتم كه به اين مطلب اشاره كنم كه اگر سراغ متن بيضايي رفتم براي اين بوده كه همه فكر، نشانه ها و شناسنامه كارهاي او را مي شناسند. من كاري را انتخاب كردم كه با آن هر كسي از ظن خود يار من مي شود. شما مي توانيد و حق داريد به من بگوييد اين اثر چندان مربوط به امروز نيست اما نمي توانيد بگوييد چرا اين را كار كردم، چون معتقدم كه يك اثر دراماتيك هميشه حرفي براي گفتن دارد. شايد من بيست سال ديگر هم باز همين متن را روي صحنه ببرم.
اما براي طرح اين حرف چرا جزء به جزء متن را اجرا كرديد؟ اين موضوع به خصوص ابتداي نمايشنامه باعث كش دار شدن و به طبع كند شدن ريتم شده بود.
001052.jpg

- من نمايشنامه را كوتاه نكردم اما دوستان مطبوعاتي مي گويند متن كوتاه شده است.اصلا قرار من با بيضايي همين بود. او از من خواسته بود در متن دست نبرم چرا كه احتمال دارد در فكر و درون مايه اثر تغيير ايجاد شود. اما من در آن حدي كه يك كارگردان حق دارد ،جابه جايي صورت دادم مخصوصا در شيوه اجرايي تغيير ايجاد كردم، يا اينكه در نوشته بيضايي حتي «سوندافكت ها» را بازيگران اجرا مي كنند كه در آن صورت يك اجراي ميداني را مي طلبيد. با اين وجود من اعتقاد دارم اين نمايشنامه يكي از بهترين آثار بيضايي است. ضمن اينكه نمايشنامه از نظر اجرايي مشكل و شلوغ بود ما سعي كرديم آن را نرم تر كنيم. من بازي ها را به داخل تماشاچي ها كشاندم و حضور اجباري ما در سنگلج اين امكان را به ما داد كه نزديكي بيشتري با مخاطب داشته باشيم طوري كه در ابتداي نمايش و در آخر مردم خود را در محاصره و درگير ماجرا حس مي كنند و من از اين بابت خوشحالم.
صحنه پيشنهادي نمايشنامه اجرا در يك فضاي خالي است. طراحي صحنه اي كه شما با الهام از فضاي حلبي نشين ها انتخاب كرديد، با توجه به اينكه امكان تعويض ندارد و رنگ يكدست آن مانع از ايجاد تصاوير جذاب شده. بنابراين از نظر بصري با تعداد محدود به اصطلاح تابلوهاي تئاتر روبرو هستيم.
- ما در ابتدا به پيشنهاد متن ،صحنه را خالي فرض كرديم و پيش آمديم و اما در طول كار به اين طراحي صحنه رسيديم. ما يك فضاي سياه، با پلكان، پيت ها و بلندگو احتياج داشتيم كه مجيد ميرفخرايي با توجه به نياز ما اين طراحي صحنه را انجام داد. فضايي كه بيضايي پيشنهاد كرده بود با سبك اجرايي او جور بود نه شيوه هادي مرزبان.
* اما فضا مرده بود.
- اين فضاي مرده يك راندي است كه همه در آن زندگي مي كنند. گذشته مرده اي كه در آن گير كرده اند و سعي مي كنند از آن عبور كنند. به نظر من فضا اكتيو و پر از حس بود اما در نهايت يك خاك مرده بر تمام اين قضايا ريخته شده است.
* انرژي درون آدم ها هست اما همه آنها به نوعي در سطح تقلا مي كنند. از موهبت ( ميكائيل شهرستاني) كه بگذريم، شخصيت مجنون آن ابهتي را كه بايد داشته باشد، ندارد. اين طور نيست؟
- من در مقام كارگران هميشه خودم را مثل يك قابله مي دانم يعني شيوه كارگرداني من طوري است كه حسي است را كه درون بازيگر پرورش پيدا كرده به ظهور مي رسانم. من از بازيگرانم قبل از هر چيز مي خواهم خوب حس و باور كنند. مثلا مجنون به اصطلاح يك بازيگر بازنشسته است كه فقر هم مزيد بر علت شده تا او به اين حال در آيد و هميشه در خاطراتش باشد. در جا فاتحه مي خواند و نقش بازي مي كند و ... همه اين آدم ها حضور دارند و من از بازيگرانم خواستم اين نقش ها را حس و باور كنند. در نظر داشته باشيد هيچ كارگرداني به ايده آلش نمي رسد.
* و كار بعدي شما؟ اثري از رادي است يا بيضايي؟
- هيچ كدام و كار بعدي نمايشنامه اي است با عنوان «نوبت ديوانگي» نوشته پرويز زاهدي كه در حال تدارك آن هستيم. كار بزرگي با ۷۵ بازيگر كه فقط بايد در تالار وحدت اجرا شود. اميدوارم بتوانم ارزش هاي اين كار را به مسئولين تئاتر نشان دهم و براي اجراي آن با هم كنار بياييم. البته نه در جشنواره. چون من با جشنواره به اين صورت مخالفم. تئاتر براي مردم است.بايد در طول سال مردم كارها را ببينند و نواقص آنها برطرف شود بعد در جشنواره ها شركت كنند.
اما ظاهرا حالا مثل اينكه همه كارها برعكس است.

نگاه
۵ نمايش جديد در تئاتر شهر
مجموعه  تئاترشهر، فعاليت  هاي  خود را با اجراي  ۵ نمايش  ادامه  مي دهد.
نام  نمايشها، محل  اجرا، نويسنده ،كارگردان ، ساعت  اجرا و مدت  اجرا به  اين  شرح  است : سوگ  سياوش  در تالار اصلي  به  نويسندگي  و كارگرداني  پري  صابري  در ساعت ۳۰/۱۹ و به  مدت  ۱۳۵ دقيقه ، اورفه  در تالار قشقايي  به  نويسندگي  محسن حسيني  براساس  متون  كهن  يونان  باستان  و كارگرداني  محسن  حسيني  درساعت ۳۰/۱۸ و به  مدت ۹۰ دقيقه ، قهوه  تلخ  در تالار سايه  به  نويسندگي  وكارگرداني  شبنم  طلوعي  در ساعت ۳۰/۱۹ و به  مدت  ۱۱۰ دقيقه ، لوله درتالار كوچك  شماره  ۲ به  نويسندگي  مهرداد راياني  مخصوص  و كارگرداني نيما دهقان  در ساعت۳۰/۱۸ و به  مدت ۸۰ دقيقه ، هشتمين  خوان  در تالارنو به  نويسندگي  محمد رضايي  راد و كارگرداني  اروند دشت  آراي  در ساعت ۳۰/۱۸ و به  مدت ۷۰ دقيقه  اجرا مي شود.
گيشه  تئاتر شهر هر روز به  جز شنبه ها از ساعت  ۱۶ تا ۱۹ آماده  پيش  فروش بليت  نمايشهاست.
جشنواره تئاتر ديني در مشهد
نخستين  جشنواره  تئاتر ديني  همزمان  با مجموعه  جشن  هاي  جشنواره  بزرگ رضوي  بيستم  دي  در شهر مقدس  مشهد آغاز به  كار مي كند.
به  گزارش  روابط عمومي مركز هنرهاي  نمايشي  ، در پي  جلسات  مشترك  مديران  مركز هنرهاي  نمايشي  و اداره  كل  فرهنگ  و ارشاد اسلامي استان ،جدول  برنامه هاي  نخستين  جشنواره  تئاتر ديني  تدوين  شد. مطابق  مصوبات  اين  جلسه  ، سيدعلي  كاشفي  خوانساري  به  عنوان  دبيرجشنواره  و  هاشم آبادي  به  عنوان  دبير اجرايي  جشنواره  منصوب  شدند.
در اين  جلسه  همچنين  مقرر شد ، همزمان  با برپايي  جشنواره  ، سميناري  درباره  تئاتر ديني  برگزار شود. سيدجواد جعفري  مدير كل  فرهنگ  و ارشاد اسلامي  خراسان  نيز در اين  جلسه  ضمن  تشكر از مركز هنرهاي  نمايشي  براي    طرح  و پيشنهاد برگزاري اين  جشنواره  تصريح  كرد: برپايي  ساليانه  جشنواره  تئاتر ديني  به تصويب  شوراي  معاونان  وزارت  فرهنگ  و ارشاد اسلامي ، شوراي  فرهنگ  عمومي  استان  و شوراي  فرهنگ  عمومي  كشور رسيده  است .
وي ابرازاميدواري  كرد اين  جشنواره از سال  آينده  در سطح  بين المللي برگزار شود.
001056.jpg

رفيعي: هنرمند منتظر نمي ماند
دكتر علي رفيعي، كارگردان تئاتر با رد اين مطلب كه تمرينات نمايش «يرما» را شروع كرده، گفت: قرارنيست تمريني را شروع كنم و بدون هماهنگي با مركز هنرهاي نمايشي اين كار را انجام نمي دهم.رفيعي ادامه داد: زماني مي توانم از بازيگرانم، كار، خلاقيت و انرژي بخواهم كه بتوانم حداقل ديني را كه به آنان دارم بپردازم.
وي با تاييد مشكلات اقتصادي مركز هنرهاي نمايشي گفت: اطمينان دارم كه اگر مركز از امكانات لازم برخوردار بود دليلي نداشت كه دستمزد بازيگران مرا نپردازد آن هم براي كاري كه خود مركز بسيار كوشش كرد كه روي صحنه برود.
به گزارش ايسنا، كارگردان «در مصر برف نمي بارد» گفت: شرايط ديوانسالاري و بودجه بندي مملكت با شرايط اداري تئاتر بسيار متفاوت است اين درحالي است كه هنرمند تئاتر نمي تواند منتظر بماند تا بودجه اي تصويب و مراحل اداري طي شود. مركز هنرهاي نمايشي هم كه ذخيره اي ندارد.
رفيعي تصريح كرد: ما هميشه اين مسئله را درك كرده ايم و همدل و همراه با مركز، كارمان را انجام داده ايم اما گاه به جايي مي رسيم كه نفس تنگي مي گيريم و اميدواريم كه شرايط تا حدي متعادل شود تا ما بتوانيم نه تنها يك كار در سال كه چند نمايش در سال را به روي صحنه ببريم.
فالگوش به تالار سنگلج مي آيد
منيژه محامدي، كارگردان تئاتر از شركت در جشنواره ي تئاتر فجر منصرف شد.
محامدي كه تصميم داشت نمايشنامه اي از آرتور ميلر را اجرا كند به دليل تاخير در دادن سالن تمرين از اجراي اين نمايش منصرف شد.
اين كارگردان تئاتر گفت: خيلي دير به ما سالن تمرين دادند و نوبت تمرين مان هم ديروقت بود و براي بعضي از اعضاي گروه مشكل ساز مي شد و از آنجا كه نمايشنامه مورد نظر من بسيار سنگين بود و به تمرين زيادي احتياج داشت ديديم كه تا زمان بازبيني آماده نمي شود و بنابراين از اجراي آن منصرف شدم ضمن اينكه به زودي قرار است نمايش «فالگوش» را براي اجراي عمومي آماده كنم.
محامدي كه نمايش « فالگوش» را در جشنواره ي نمايش هاي آئيني و سنتي اجرا كرده بود، خبر از اجراي اين نمايش در تالار سنگلج داد و بدين ترتيب بعد از نمايش « خاطرات هنرپيشه نقش دوم» محامدي اين نمايش را در تالار سنگلج به روي صحنه مي برد.
نمايش عروسكي «عصاي جادويي»
نمايش عروسكي «عصاي جادويي»در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بروي صحنه رفته است.اين نمايش عروسكي كه حاصل همكاري مشترك بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس و كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان است به روايت تصويري قابل لمس از دوران ايثارگري هاي غيورمردان اين مرز و بوم مي پردازد كه با همراهي شعر و موسيقي مفاهيم را به كودكان القا مي كند.
اين نمايش كوششي از گروه نمايشي عروسكي سيمرغ است كه به طراحي و كارگرداني سامان محمدي تهيه شده است. عوامل ديگري كه در اين كار وي را همراهي مي كنند عبارتند از: فراز تلالو (موسيقي) سلما محسني (عروسك سازي)، بهنازمهديخواه، الناز قرباني، سميرا شرافتي، آزاده اسماعيل خواني. اين نمايش همه روز در مركز توليد تئاتر كانون در حال اجراست.

تئاتر، دات.ام
«ريچارد اچ بليك» عضو جديد نمايش موافشانه
001064.jpg

«ريچارد داچ بليك» به عنوان آوازخوان جديد نمايش «موافشانه» در نقش «زوج لينك لاركين» عمل خواهد كرد.
وي كار خود را در اين نمايش موزيكال پرطرفدار بجاي «ماتئو ماريسون» عضو اصلي اين نمايش مي گويد: اين نمايش واقعا يك نمايش لذت بخش است. لباس هاي نمايش خنده دارند. و تحرك اين نمايش فضايي لذت بخش بوجود مي آورد.
اين هنرمند به تازگي براي ايفاي نقش «رادامس» در نمايش «آيدا» برگزيده شده بود. از ديگر آثار وي در برادوي مي توان به «تدي»، «آليس»، «مكبث»، «شاهزاده پارك مركزي»، «اجاره» و «شب يكشنبه وحشتناك» اشاره كرد. بايد متذكر شد كه هنگامي كه تهيه كنندگان سرگرم مراحل پيش توليد نمايش «موافشانه» بودند از «بليك» براي شركت در آن دعوت كرده بودند اما وي اين كار را در آن زمان نپذيرفته بود و به نمايش «تب در جاده» پيوسته بود.
آغازي براي يك پايان
نمايش «پايان سفرهاي داروغه آرسي» در فهرست اجراي زمستان قرار گرفت.
اين درام در ۱۵ ژانويه ۲۰۰۴ پيش نمايش خود را اجرا خواهد كرد و پس از آن از ۲۱ ژانويه براي عموم اجرا خواهد داشت داستان اين نمايش بازگوكننده سفر يك دسته از سربازان و روابط شخصي شان در زمان آماده شدن براي مواجهه با دشمن در هنگام جنگ جهاني اول است.
اين نمايش در اصل توسط تئاتر «سووي» در سال ۱۹۲۹ تهيه شده بود و در آن زمان به شكل بسيار موفقيت آميزي در روي صحنه هاي تئاتر هنري ميلر نيويورك اجرا شد. يك دهه بعد اين نمايش در تئاتر امپراطور برادوي ۱۶ اجراي موفقيت آميز را تجربه كرد. در حال حاضر براي اجراي جديد اين نمايش اسامي عوامل مشخص نشده است.
001060.jpg

پايان «مجموعه اشيا»
نمايش «مجموعه اشيا» با بازي «ترساريبك» و «آلكساندر گرستن» و «واسيلاريو» با فرارسيدن سي ام نوامبر آخرين اجراي خود را در تئاتر و روايتي آرت تجربه خواهد كرد.
«مجموعه اشيا» تقريبا بلافاصله بعد از يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به روي صحنه آمد و بازگوي داستان چگونگي گردهم آيي رازآميز گروهي از خردگرايان نيويوركي براي يك ميهماني شام است. اما همه چيز هنگامي كه يك ميهمان سرزده وارد مي شود تغيير مي كند و...
اين نمايش بعد از اجرا در تئاتر «لوئيس ويل» به عنوان بخشي از فستيوال هيومانا ۲۰۰۳ با كارگرداني «ويل فريرس» مجموعه نمايش هاي خارج از برادوي خود را از ۲۵ سپتامبر آغاز كرد.«ويليام استيونسون» درباره اين نمايش نوشته است: «اين نمايش هم خشم را برمي انگيزد و هم براي فكر كردن خوراكي فراهم مي كند.»
برودريك و لين به تهيه كنندگان مي پيوندند
شايعه طولاني بازگشت «ناتان لين» و «ماتئو برودريك» به تهيه كنندگان بالاخره تائيد شد.
001062.jpg

به اين ترتيب ستارگان اصلي موزيكال «مل بروكس» از سي دسامبر تا چهار آوريل به اجراي نمايش خواهند پرداخت.
همچنين از سي دسامبر بار ديگر يكي از بازيگران اصلي اين نمايش به نام «راجر بارت» نيز كه نامزد دريافت «توني» در رقابت با «كارمن گيا» بوده است، به اين نمايش خواهد پيوست.
«لين» و «برودريك» در اجراهاي خود بسيار مورد تشويق منتقدين قرار گرفته بودند و هر دو بازيگر نامزد دريافت جايزه «توني» بوده اند و لين جايزه بهترين بازيگري را نيز از آن خود كرد. هرچند از زمان ترك نمايش تهيه كنندگان تاكنون «برودريك» به نمايش ديگري نپيوسته اما «لين» در نمايش «بازي چيزي كه مي نويسم» به عنوان بازيگر ميهمان شركت كرده بود.
بازيگران كنوني تهيه كنندگان عبارتند از: «فرد اپلگيت»، «دون استفنسون»، «براد موسگروف»، «گري بيچ»، «انجي اشورور» و «جان تريسي اگان». به هرصورت با بازگشت بازيگران مورد بحث «اپليگت»، «اتفنسون» و موسگروف ناچار به ترك نمايش خواهند بود.
دونا مورفي از كار كناره گرفت
پيش نمايش «نمايش شهر عجايب» به علت عدم حضور «دونا مورفي» ستاره اين نمايش لغو شد.
اين هنرمند توسط پزشك معالجش از حضور بر روي صحنه منع شد.
تهيه كنندگان اين نمايش اعلام كرده  اند علي رغم دو اجراي فوق العاده عالي پيشين اين نمايش به علت اهميت سلامت بازيگران اجراي آن را لغو و از انجام هر كاري براي جبران خسارت خريداران بليط هاي پيش فروش شده روي گرداني نخواهند كرد.
در نمايش شهر عجايب «مورفي» به ايفاي نقش شخصيتي به نام روت «شروود» مي پردازد كه به ديوانگي دوباره نوازي دچار مي شود. طراحي حركات موزون و كارگرداني اين موزيكال برادوي توسط «كاتلين مارشال» انجام شده است كه اين نمايش هنوز از فهرست نمايش هاي فصل برادوي حذف نشده است.

هنر
ادبيات
انديشه
سياست
علم
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |