آرش نصيري- آزاده شهمير نوري
|
|
تازه جايزه بهترين آهنگساز را از جشنواره پاسيفيك (آسيا- اقيانوسيه) براي فيلم «خاموشي دريا» گرفته بود؛ اما بحث ما راجع به اين جايزه و آن جشنواره نبود. با او حتي مباحث نظري موسيقي را هم مطرح نكرديم- كه مي گويند خوب مي داند- بلكه يكراست رفتيم سراغ مسئوليت طولاني مدتي كه داشت و حالا ندارد. فريدون شهبازيان نزديك به دو دهه مسئوليت معاونت موسيقي مركز موسيقي صدا و سيما را به عهده داشت و حالا مثل هر صاحب منصبي كه از منصبي كنار مي رود، حرفها و انتقادات زيادي دارد؛ با اين تفاوت كه مسئوليت هر آنچه در دوره حضورش اتفاق افتاده را مي پذيرد و لابدهنوز به نتايجش اعتقاد دارد. شهبازيان به غير از مسئوليتش، موسيقيدان زنده اي است و اين را بسياري از صاحب نظران نيز اذعان دارند و حالا با مسئوليتي كه ندارد، در استوديوي مهر مشغول جمع كردن كاستي با يكي از خوانندگان مطرح است و همان جا بود كه به گفت وگو با او نشستيم. در پايان گفت وگو، از او درباره كاستي كه اخيراً با اشعار شاملو منتشر كرده است، پرسيديم؛ اما محور گفت وگوي ما همان است كه گفتيم. دري كه صدا و سيما بر روي موسيقي پاپ گشود و او معتقد است عامل اصلي اين كار او بوده است.
* با فريدون شهبازيان از مواضع زيادي مي توان آغاز به گفتگو كرد، اما ترجيحاً مي خواهيم به مسئله اي بپردازيم كه زودتر به ذهن مي آيد و آن هم شروع دوباره موسيقي پاپ بعداز انقلاب اسلامي است، كه مي توان گفت شما به نوعي يكي از اصلي ترين كساني بوديد كه اين كار را آغاز كرديد. مي خواهيم بدانيم اهداف اوليه شما چه بود؟
- از همان سالهاي اول انقلاب ،كه موسيقي دچار محذوراتي شده بود و به هر حال عوامل بازدارنده اي در آن به وجود آمده بود، من به عنوان مسئول موسيقي در راديو و بعد صدا و سيما كار مي كردم. همان زمان هم اركستري را تشكيل داديم كه البته به اقتضاي شرايط بيشتر موسيقي حماسي اجرا مي كرد، چون اساساً انقلاب نه تنها در ايران، بلكه در سراسر دنيا، روي همه وجوهات اجتماعي اثر مي گذارد و موسيقي و ديگر هنرهاي آن جامعه نيز بايد متأثر از حوادث اجتماعي باشد. از همان سالها به اين فكر بودم كه موسيقي اي را در صدا و سيما توليد كنيم كه پاسخگوي جوانان باشد. در آن سالها بيشتر موسيقي هاي ايران، حماسي و يا سنتي بود كه كم كم موسيقي هاي محلي و ملي نيز به آن اضافه شد. تا اينكه نزديك به ده سال پيش كه علي معلم مسئوليت واحد موسيقي صدا و سيما را به عهده گرفت، جواناني آمدند كه راغب بودند در زمينه موسيقي پاپ فعاليت كنند و ما چون نمي توانستيم بي بهانه و دليل عذر همه را بخواهيم و انبوه مراجعان را بازگردانيم، به فكر چاره افتاديم. من شخصاً فكر كردم كه بهتر است جايي باز كنيم تا جوان ها هم بتوانند موسيقي مورد علاقه خود را دنبال كنند. تا آن زمان موسيقي هاي كودك، ملي، محلي، سنتي، كلاسيك و غيره اجرا مي شد و تنها كساني كه بدون خوراك مانده بودند، جوان ها بودند. گو اينكه بسياري از آنها موسيقي كلاسيك و سنتي را دوست داشتند، اما جاي موسيقي اي براي آنها خالي بود. آرام آرام به اين فكر كردم كه بايد جايي براي آن تعريف كنم.
* اين مسئله به طور حتم در شورا و يا جمعي مورد بررسي قرار گرفت و بعد عمل شد، شوراي تصويب اين موسيقي چه كساني بودند؟
- در همان شوراي موسيقي كه آقاي معلم، من و چند نفر ديگر بوديم، كارها را خودم ارزيابي مي كردم و مجوز مي دادم، در آن زمان قائم مقام مركز موسيقي هم بودم.
* صدا و سيما يك شوراي عالي موسيقي هم دارد؟
- آن زمان اين شورا تشكيل نشده بود. شوراي عالي موسيقي بعد ها تشكيل شد كه مديران شبكه ها و مسئولان نيز در آن بودند كه صرفاً بر عملكرد شوراي موسيقي نظارت مي كرد، نه بر موسيقي ها.
* شما پيش از انقلاب هم در راديو فعال بوديد و با هوشنگ ابتهاج (سايه) كار مي كرديد، شايد خيلي ها انتظار داشتند، در كنار معلم، تجربه موفق سالهاي گذشته تكرار شود، اما فكر نمي كنم آن قدرها هم تجربه موفقي از آب درآمده باشد، چون بعدها موسيقي پاپ به جايي رسيد كه شايد نمي شد پيش بيني كرد.
- اين تجربه شروع موفقي داشت. زماني كه تصميم گرفتيم، موسيقي پاپ را راه بيندازيم، مصمم شديم از بهترين خوانندگاني كه مي شد درايران پيدا كرد، استفاده كنيم و همان طور كه امروز شاهد هستيد، موسيقي اي كه ما ارائه كرديم و خوانندگاني كه در ابتدا معرفي شدند، هنوز هم از خوانندگان خوب محسوب مي شوند. از طرفي آنچه ما ارائه كرديم، پاپ نبود و نمي شد به آن پاپ اطلاق كرد و ما اصلاً نمي خواستيم به آن پاپ اطلاق شود. ما مي خواستيم موسيقي اي را ارائه كنيم كه اندكي فرياد، عصيان و سركشي در آن باشد و آرام آرام بتواند در دل جوانان جا باز كند. اما راه عوض شد و ما در آن نقشي نداشتيم. من به شخصه تا سه سال پيش كه آنجا بودم، به شاهد آرشيوي كه وجود دارد، سعي كردم كارها ارزش هنري داشته باشد. آقاياني كه در ابتدا آمدند و تست صدا دادند و پذيرفته شدند، خوب كار كردند. برخي مي گويند ما مي خواستيم موسيقي پاپ يا چيزي توليد كنيم كه جلوي موسيقي وارداتي را بگيرد ،اين ذهنيت اشتباه است، هرگز نيت مقايسه و مقابله با كسي يا جرياني را نداشتيم، ولي اين امر خودبه خود پيش آمد.
* پس چرا خوانندگاني كه در ابتدا معرفي شدند و آغاز به كار كردند، صدايي كاملاً شبيه به خوانندگاني داشتند كه سالها بود كشور را ترك كرده بودند. حتي بعضي وقتها اين طور به نظر مي آمد كه تعمداً سعي مي شود الگوهاي گذشته تكرار شود.
- اينجا دو مسئله متفاوت وجود دارد؛ يكي آهنگسازي است و ديگري خوانندگي. متأسفانه اين دو مقوله هميشه به درستي تفكيك نمي شود. در همان زمان هم آهنگسازي ها متفاوت بود، تنها صداي بعضي از خوانندگان شبيه خوانندگاني بود كه پيش از اين فعاليت مي كردند، ولي كل اثر كه در بازار به فروش مي رفت بسيار متفاوت از آن چيزي است كه شما فكر مي كنيد.
* ممكن است اين طور باشد، امااين تشابه صدا، باعث موفقيت اين خواننده ها شد و نظر مردم را به خود جلب كرد. آن موقع اولين توجهي كه هر كسي مي كرد؛ اين بود كه يكي آمده شبيه فلاني مي خواند. شما چقدر سعي كرديد جلوي اين تقليد ها و تشابه ها را بگيريد؟
- من هرگز سعي نكردم جلوي اين اتفاق بايستم. چون اعتقادي به اين كار نداشتم. در درجه اول دست پرورده صدا و سيما چند نفر بودند محمد اصفهاني، خشايار اعتمادي، عليرضا عصار و شادمهر عقيلي كه فقط ترانه «گل ياس» را با صدا و سيما اجرا كرد. ديگران كه منظور شما به آنها هم هست بعداً اضافه شدند و البته چه اشكالي داشت؟ اين كار باعث شد اسطوره بودن بعضي ها شكسته شود. پيش از آن همه فكر مي كردند هيچ كس نمي تواند مثل فلاني باشد، اما ديدند حتي بهتر ازآن هم ممكن است.
* خوب، همين دو سه نفر هم شامل اين موضوع مي شدند.به نظر مي رسيد سياست خاصي مي خواهد اين شبيه سازي انجام گيرد. باور اينكه اين عمل كاملاً اتفاقي بوده، دشوار است. بر فرض اگر هم اين طور باشد، انتظار نمي رود صدا و سيما با چنين تصميمي كه در شوراي موسيقي گرفته مي شود، به راحتي كنار بيايد و بعد هم اين قضيه دنبال شود.
- اصلاً چنين چيزي نبود، بعدها شايد به دليل اينكه چند اثر از اصفهاني، اعتمادي و غيره پخش شد، دولتمردان هم به اين فكر افتادند كه اين موسيقي مي تواند رايج شود. اما در ابتداي امر، هيچ كس چيزي به ما ديكته نكرد. من با ميل و رضايت خودم تصميم گرفتم موسيقي اي ويژه جوانان توليد شود.
* امابه نظر مي آمد در آن زمان و حتي هنوز سياستگذاري صدا و سيما آن قدر ها با اين موضوع همخواني نداشته باشد و چطور ممكن است شما بتوانيد بدون هيچ مانعي اين كار را انجام دهيد؟
- بله. اما واقعيت اين است و آن زمان، كسي مخالفتي با اين كار نداشت. من باز هم مي گويم كه اين تصميم شوراي موسيقي بود نه هيچ كس ديگري.
* فريدون شهبازيان كسي است كه پيش از اين ها در اركستر روح الله خالقي بوده و سابقه موسيقي اركسترال خوبي هم دارد. علي معلم هم شاعر شعر كلاسيك است، پس مي توان انتظار داشت كه موسيقي اركستري خوبي ارائه كنند. موسيقي اي كه هم جوان ها دوست داشته باشند وهم ارزش داشته باشد.شايد بيشتر ازاينكه همه انتظار داشته باشند شما موسيقي پاپ ارائه دهيد منتظر بودند موسيقي اركسترال ارائه دهيد. چرا اين اتفاق نيفتاد؟
- امكاناتش نبود. من خودم هم چنين چيزي را بيشتر مي پسنديدم.
* چطور امكانات نبود. صدا و سيما كه لابد توان تشكيل يك اركستر مناسب را دارد؟
- تنها مشكل مالي نبود كه مانع اين كار شد. مگر كساني كه بتوانند آثاري مثل «كاروان»، «گريه را به مستي بهانه كردم» را بخوانند چند نفرند؟ شما فكر كنيد اگر ما چنين كاري را مي كرديم، چند جوان رغبت نشان مي دادند؟ اما زماني كه به پاپ مجوز داديم، موج جوشاني بين جوان ها افتاد و موسيقي رونق گرفت. جوان ها خواستند خودشان را نشان بدهند، خواندند، نواختند و آهنگسازي كردند. شما نمي توانيد كتمان كنيد كه در اين چند ساله تعداد گروههايي كه فعاليت مي كنند، چندين برابر شده است. البته شما نمي شنويد، چون جايي نيست كه همه كارشان را ارائه كنند.
* تلويزيون امكانات دارد، اتفاقاً امكانات نامحدود هم دارد. پس چرا اين كار را انجام نمي دهد و همه را پذيرا نمي شود؟
- اينكه تلويزيون امكانات دارد، ولي استفاده نمي كند به سياستگذاري آن بازمي گردد، به من ربطي ندارد. ما مي توانيم توليد كنيم و مجوز پخش بدهيم، اما اينكه پخش مي شد يا نه، از دست ما خارج است. حتي بسياري از موسيقي هايي كه براي سريال ها و جشن ها استفاده مي شود، از شوراي موسيقي مجوز نمي گيرند. شما توليد و پخش را با هم مي بينيد. در ضمن آنجا چارچوبهايي دارد كه كارهاي ارائه شده به ما با آن سنجيده مي شود. بعضي از ترانه هايي كه از شبكه ها پخش مي شد، به هيچ وجه مورد قبول ما نبود، اما پخش شدن يا نشدن آن به ما ارتباطي ندارد.
* جسارتي كه شما براي آغاز دوباره پاپ در صدا و سيما به خرج داديد، ستودني است. تا آن زمان هيچ كس گمان نمي كرد كه اگر روزي اين اتفاق بيفتد، از صدا و سيما آغاز شود. گمان همه بر اين بود كه سازمان موضع خواهد گرفت؛ اما برعكس بود. چرا سازمان بعداز مدتي دوباره به سمت سياست هاي قبلي اش حركت كرد؟
- همان طور كه گفتم تا زماني كه آنجا بودم، همه تصميم ها را خودم گرفتم. كسي توان مخالفت كردن نداشت! چون حساب همه چيز را كرده بوديم و اينكه بعدها صدا و سيما به سمت ديگري رفت و عملكرد ديگري داشت، به شوراي موسيقي مربوط نمي شود ما فقط توليد مي كرديم، تصميم پخش با كس ديگري بود.
* باز گرديم به همان بحث اول اگر شما اختيار اين را نداشتيد كه در پخش دخالت كنيد چطور مي توانستيد يك جريان راه بيندازيد و كسي هم مخالفت نكند؟!
- من باور داشتم كه جوان ها مي توانند موسيقي خوبي توليد كنند و به آن احتياج دارند. نمي دانم چرا، ولي كسي با من مخالفتي نكرد.
* با توجه به سابقه كاري شما در راديو و موسيقي اركسترال همه انتظار داشتند، شما موسيقي اي همپاي موسيقي گلها ارائه دهيد. اگر بابك بيات مسئول شوراي موسيقي صدا و سيما مي شد، همه منتظر شنيدن موسيقي پاپ بودند، اما شايد از شما انتظار شنيدن موسيقي هايي ملي و اركستري داشتيم.
- بيشتر از پانزده سال است كه به فكر تشكيل اركستري هستم كه بتواند كارهايي با كيفيت بالا ارائه كند و در اين مورد با خيلي ها صحبت كردم. مركز موسيقي ارشاد، حوزه هنري، فرهنگسراها، سازمان شهرداري، صدا و سيما و هر جا كه شما فكرش را بكنيد، اما هيچ كدام علاقه اي نشان ندادند. چون آنچه در نظر من بود، هزينه بالايي داشت و به همين خاطر نه تنهاچيزي ته آن باقي نمي ماند، بلكه هزينه زيادتري هم نسبت به اين اركسترها بايد برايش مي شد. بيشتر اين اركسترها تنها براي اين تشكيل شده اند كه باشند و هيچ توجيه هنري ندارند. تا به حال هم كار قابل تأمل و ماندگاري از آنها نديده ايم. ما حتي با يكي از اين سازمانها به توافق رسيديم و نزديك به يك ماه هم تمرين كرديم. اركستري كه تشكيل داده بوديم اين قابليت را داشت كه براي همه خواننده ها موسيقي اجرا كند و همه مي توانستند با آن بخوانند. بعداز يك ماه اركستر تعطيل شد و دستمزد هيچ كدام از نوازندگان پرداخت نشد. من امكانات اركستر پرهزينه اي كه بتواند كارهايي در حد برنامه گلها اجرا كند، نداشتم. اگر بتوانم، همين حالا هم اين كار را شروع مي كنم.
* بعد از باز شدن فضاي موسيقي پاپ جريان شكل ديگري پيدا كرد شما احتمالاً مي دانستيد نتيجه چه خواهد بود، مي دانستيد اگر سد شكسته شود نمي توان جريان را كنترل كرد. و هزار نفر به طرف اين جريان سرازير مي شوند. آيا فكري به حال اين موضوع كرده بوديد؟
- اگر درست عمل مي شد سد شكسته نمي شد. اگر درست مميزي مي شد كسي نمي توانست سد را بشكند. اين كه چند نفر مي آيند و ترانه هاي «بي هويت» مي خوانند نشان مي دهد سدي وجود ندارد و مميزي اي كه انجام مي شود، كيفي نيست. بعضي خوانندگان و آهنگسازان كپي كار كه نگاهشان به موسيقي هاي وارداتي است مجوز مي گيرند آن وقت ده ها نفر با استعداد پشت در مي مانند.
* فكر نمي كنم مميزي بتواند چاره كار باشد. ارشاد اين مشكل را داشت. شما در صدا و سيما چه تدابيري داشتيد؟ به جز چند خواننده همان يكي دو سال اول ديگر كسي نتوانست به عنوان چهره مطرح شود.
- چون خوب نبودند. همه انتظار داشتند خواننده شوند. ولي ما نبايد اين اجازه را بدهيم. بعضي ها هم كه استعداد دارند گرفتار پول مي شوند و برايشان مهم نيست كه چه خوانده اند.
* شما براي اين خواننده هاي با استعداد كه امكانات ندارند، چه كار كرديد كه به طرف اين تهيه كننده ها نروند؟
- اگر هر كدام از اين افراد زماني كه من در صدا و سيما بودم وارد آنجا مي شدند كمك شان مي كردم، همان طور كه به بقيه كمك كردم. روز اولي كه عليرضا عصار و فواد حجازي به صدا و سيما آمدند، همه با كارشان مخالفت كردند، اما من امضا كردم ،اين كه چرا عصار يا محمد اصفهاني ديگري نيامدند و پيدا نشدند، دليلش اين است كه قابليت آن را ندارند و راه را خودشان اشتباه مي روند. الان «حامي» خوب است. اگر من بودم از «حامي» يك ستاره ديگر مي ساختم.
* پشتيباني هم مهم است، فكر نمي كنيد يكي از دلايل اين است كه كسي حمايت نمي كند.
- چرا هستند، من هم هر كسي كمك خواسته كرده ام. روز اولي كه شادمهر عقيلي به صدا و سيما آمد، با كارش موافقت نكردم؛ با اين كه او پافشاري زيادي داشت. و آخر هم قرار شد با صداي گرفته نخواند و ترانه را طوري اجرا كند كه من مي گويم. نتيجه اش هم «گل ياس» بود. مگر بد بود؟! اما كارهاي ديگرش را مجوز ندادم، چون فكر مي كنم او نوازنده خوبي است تا خواننده. در بيشتر كارهاي خودم هم نوازندگي كرده است. اما خوانندگي اش خوب نيست. عصار را وقتي شاگرد پورتراب بود و يازده سال بيشتر نداشت در حال پيانو زدن ديدم.خوب معلوم است كه او را كمك مي كنم. محمد اصفهاني را زماني ديدم كه بر آواز احاطه كامل داشت. حالا مي بينيد كه از صداي خوبي برخوردار است، چون از ابتدا به دنبال موسيقي خوب بود. درست است كه اكثر شان نمك خوردند و نمكدان شكستند و حتي قدرداني هم نمي كنند اما من هر كاري بتوانم مي كنم.
* بعد اين قضيه «به اهتمام» شروع شد كه در بسياري از آلبوم ها نام شما را با عنوان «به اهتمام فريدون شهبازيان» مي ديديم. كه حالا ديگر به صورت يك عادت درآمده و بر روي هر آلبومي يك نام با عنوان به اهتمام آورده شده. شما براي اين كارها چه كرديد؟
- آن چه من انجام مي دهم با ديگران فرق دارد. من كار را زيرورو مي كنم. جواد معروفي هم براي ترانه هاي گلها همين كار را مي كرد. ملودي ها و نت ها را اصلاح مي كرد، ساز بندي را تغيير مي داد و مثلاً مي گفت اين آكورد غلط است يا اين ملودي را براي كلارينت ننويس براي فلوت بنويس. من هم همين كار را مي كنم كه مي توانيد نتيجه را در كارهاي من ببينيد. البته «اهتمام» هم اين روزها شكل ديگري گرفته و نام كساني را در اين جايگاه مي بينيم كه حتي نمي توانند ملودي بنويسند.
* شما هم با هوشنگ ابتهاج و هم با علي معلم كار كرده ايد. تفاوت شان در چيست؟
- ابتهاج شاعر برتر دوران خودش بود و هنوز هم هست و در ضمن موسيقي شناس هم بود موسيقي كلاسيك و ايراني را به خوبي مي شناخت. اما معلم در واحد موسيقي هيچ نظري درباره موسيقي نمي داد. او بيشتر به موسيقي مقامي علاقه داشت و فقط شنونده آن بود.
* بگذاريد سؤال ديگري بپرسم كه شايد سؤال خيلي هاست چطور شد كه وزارت ارشاد هم بعد از صدا و سيما شروع كرد به مجوز دادن به آثار پاپ؟
- اين سؤالي است كه براي خود من هم مطرح است. در تمام اين مدت همين پرسش را از خودم داشتم كه چرا ارشاد هم به دنبال ما مجوز داده است. وقتي پاي مجوز دادن هاي ارشاد آمد وسط همه چيز به هم ريخت.
* شما خيلي از مسئوليت ها را به عهده گرفتيد آيا اين كه در سيستم موسيقي تلويزيون سيستم بسته وجود دارد را هم به عهده مي گيريد؟
- ما هرگز سيستم بسته نداشته ايم. مسائل سياسي را كه كنار بگذاريد ما در بقيه موارد منطقي عمل كرديم. نمي توانستيم در را باز بگذاريم و بگوييم كه هر كسي خواست بيايد تو! بايد بر اساس يك قوانين خاص كارها ارزيابي مي شد. من در اينجا مسئوليت همه كارهايم را بر گردن مي گيرم و اعلام مي كنم هر كدام از كارهايي كه به ما ارائه شد و با ارزش بود براي پخش مجوز گرفت، البته در چارچوب قوانين.
* پس منكر سيستم بسته در مركز موسيقي هستيد. شورا چقدر وقت براي آلبوم ها مي گذاشت آيا نوبت به همه مي رسيد؟
- تا زماني كه من آنجا بودم همه كارها را بررسي مي كرديم و با استدلال رد و يا قبول خودم را مي گفتم. شوراي كارشناسي كارها را بررسي مي كرد بعد شوراي موسيقي اجازه ضبط مي داد و بعد شوراي عالي اجازه پخش را صادر مي كرد.
* بعضي ها كه به شورا مراجعه كرده بودند مي گفتند شورا بعضي از سازها را رد مي كند و مثلاً مي گويد فلان ساز نباشد. مثلاً گروه آويژه مي گفت شوراي موسيقي گيتار الكتريك را از ساز بندي گروه حذف كرد.
- ما هرگز چنين كاري نكرديم. و اگر هم زماني سازي را حذف كرديم به دليل نوع سازبندي و نوع موسيقي بوده است. «آويژه» مدعي است كه موسيقي پاپ و سنتي را با هم تلفيق كرده است. گيتار برقي در اين تركيب نمي توانست قرار بگيرد و گرنه ما با خود گيتار الكتريك مخالفتي نداشتيم.
* حالا كه صدا و سيما را رها كرده ايد چه مي كنيد؟
- براي بعضي از خوانندگان موسيقي مي سازم، چند آلبوم هم هست كه نظارت مي كنم. مسئوليت اجرايي در هر صورت سخت است به خصوص اگر در صدا و سيما باشد و همه چيز از چشم تو ديده شود. حالا خيلي خوشحال ترم كه مسئوليتي ندارم.
* در مورد «كاشفان فروتن شوكران(۲)» بگوييد.
- اين آثار را مرحوم شاملو، وقتي كه كاشفان(۱) را خواند، حدود سي، چهل شعر خواند. سال ۶۰، ده پانزده شعر را تبديل به كاست يك كرديم. كار توليد شد و شاملو اين كار را به من هديه كرد. بعد از هفت هشت سال كاشفان ۲ را ميكس كردم ولي شعرها به اندازه يك طرف نوار بود. با ايشان صحبت كردم، قرار شد كه بروم و كارها را ضبط كنيم ولي دلم نيامد براي اين كه مريض بود و حال خوبي نداشت. آنقدر طول كشيد تا ايشان فوت كردند. به پسرشان سياوش گفتم كه شعرهاي ضبط شده پدر را به من بدهد. با آيدا خانم صحبت كردم و ايشان هم نوار را به من داد كه در استوديو ضبط شده بود، ما اين را درست كرديم، پالايش كرديم. نواري كه گرفته بوديم كيفيت خوبي نداشت و ما با پالايش اشعار را به صورتي درآورديم كه شما مي توانيد در سايد B بشنويد. البته دلم مي خواست كه چند سالي از كار اول بگذرد. شركت ابتكار هم كه اين كار را درآورده بود حق الزحمه ما را نداده بود. بعد هم ديگر تصميم گرفتم كاست(۲) را منتشر كنم و تقاضا كردم(۱) را هم بتوانم منتشر كنم كه اين كاست هم يك ماه ديگر با طرحي ديگر منتشر مي شود با كيفيتي به مراتب بهتر از دفعه اول كه منتشر شد.
* چرا اسم كاست را باز هم « كاشفان فروتن شوكران» گذاشتيد؟
- ايشان چون اين اسم را خودشان انتخاب كرده بودند من هم نخواستم تغييرش بدهم اين كار هم كار اركسترال است و ايشان هم زماني كه زنده بود آن را شنيده و ديده بود. البته بخشي از آن را كه در سايد اول نوار آمده است بقيه كار را هم بر اساس همان تم نوشتم.