مسيح فرزانه- روزنامه، آلپائيس،چاپ مادريد مي نويسد: تيم كنوني رئال يك خانواده كامل است و شايد بگويم يك هنگ كامل. هنگي كه «ژنرال فرانكو» از داشتنش به خود مي باليد. اما همين غرور همه چيز را خراب مي كند.  «فلورنتينوپرز» مي گويد كه اين فصل رئال با اين همه ستاره و اين همه هزينه هم بايد قهرمان «لاليگا» شود و هم ليگ قهرمانان و خوب «كارلوس كوييرز» بايد جور همه را بكشد. ولي قصه به اينجا ختم نمي شود و تازه آغاز داستان است. «ديويد بكام» از هنگامي كه به مادريد آمده، هنوز خانه و يا به قولي كاخ مورد نظرش را پيدا نكرده است و در مكاني موقت اقامت گزيده است ، و اما مادر وي كه مدتي است از پدرش جدا شده نيز در مادريد و در يك هتل پنج ستاره زندگي مي كند. «ويكتوريا آدامز» همسر هنرمند و خواننده او مي گويد باشغل همسرش و زندگي در اسپانيا هيچ مشكلي ندارد، اما گويا اينها داستانهاي پشت پرده است. اوبايد براي اجراي كنسرتهايش به سرتاسر دنيا سفر كند و با اين كار، رومئو و بروكلين تنها مي مانندو اين كار به هيچ وجه خوشايند «ديويد بكام» نيست. به هر صورت خارج از حاشيه زندگي بكام، تيم ملي ارجح تر از همه چيز است، انگلستان ماه گذشته و پس از بازي مقابل تركيه مستقيما به يورو ۲۰۰۴ رسيد و صحبتهاي «بكس»- بكام- در اين مورد شنيدني است.
* « بكس» از بازي با تركيه بگو، هنوز هم همه از برخورد تو با « آلپاي» صحبت مي كنند ...
- من با «آلپاي» برخوردي نداشتم ! او خودش همه چيز را شروع كرد. خوب بچه ها مي دانستند كه آنها دست به جوسازي، تخريب روحيه و بازي حاشيه اي خواهند زد و سعي كردند خودشان را وارد مسائل غير ورزشي نكنند. ما خودمان را براي اين بازي كاملا آماده كرده بوديم و مي دانستيم با يك مساوي نيز به جام ملتهاي اروپا خواهيم رفت.
* و در مورد آلپاي...
- من ديگر اين قضيه را فراموش كردم، اما بايد بگويم او بي احترامي كرد، به سمت من حمله كرد و من جوابش را دادم، خوب درگيري به تونل استاديوم كشيده شد و بعد كار به رختكن كشيد.
* تو با آن جو آشنايي داشتي، با تجربه بودي، اما جوانترها چطور؟
- خوب، آنها كم تجربه تر بودند و تركها بدنبال تحريك آنها بودند و خوشبختانه بچه ها اجازه چنين كاري را به آنها ندادند. اين امري بود كه مربي از بچه ها خواسته بود.
* و اما در مورد  «ريو» از تو مي پرسم و مسئله دوپينگ در فوتبال انگلستان...
- اين مشكلي است كه انگلستان سالها با آن دست به گريبان بود وحالا به دليل قوانين سخت گيرانه نمايان تر شده است. ولي در مورد «ريوفرديناند» بايد بگويم، به خوبي او را مي شناسم و مطمئنم كه از مواد نيروزا استفاده نكرده است و اگر دارويي بوده است،  بر طبق استانداردهاي «فيفا» و «يوفا» بوده است. من از او حمايت مي كنم، الكس فرگوسن هم بايد اين كار را بكند.
* در مورد فرگوسن گفتي، آيا دوست داري براي بازي مجددا به «اولدترافورد» برگردي؟ البته نه در تركيب منچستر، بلكه فقط براي بازي كردن؟
- مسلما بله. من سالها در اين ورزشگاه بازي كردم. آخرين باري كه در آنجا حضور داشتم بازي با «ليختن اشتاين» بود، چند ماه پيش. البته فكر مي كنم در آينده اي نه چندان دور به «اولدترافورد» بازگردم ،اما با رئال مادريد و براي بازي مقابل «منچستر» و بازگشت به اين ورزشگاه هميشه برايم جذاب و استثنايي است، زيرا من دوستان زيادي در آنجا دارم.
* وآيا فكر مي كني پس از رفتن به رئال، پيشرفت كردي؟
- خوب، هنوز به نظر خودم نه. براي اثبات كردن كل شايستگي هايم به زمان بيشتري نياز دارم. خوب وقتي در تركيب تيم پرستاره اي مثل رئال قرار مي گيريد، بايد از بازيكنان بزرگش چيزهاي جديدي ياد بگيريد و خودتان را قوي كنيد. اينجا رقابت فوق  العاده بالاست.
* پس خودت قبول داري كه هنوز مثل بكام، منچستر نيستي؟
- بله كاملا. در اين مدت عصبي تر از قبل بودم و كمي هيجان زده و فكر مي كنم نياز به زمان بيشتري دارم و خوب البته خيلي خوشحالم.
*معمولا در زندگي ، برخي تصميمات خيلي مهم جلوه مي كنند و تاثيرشان را در بلند مدت نشان مي دهند، آيا انتخاب رئال هم، اينگونه بود؟
- در برهه اي از زمان اين تصميم گيري برايم آسان شد، خانواده ام با اين انتقال و با زندگي در «مادريد» راضي بودند و خوب اوضاع منچستر و جوي كه فرگوسن درست كرده بود، ديگر قابل هضم نبود. اما از اينكه مجددا توانستم از حاشيه فاصله بگيرم خيلي خوشحالم.
* و فكر نمي كني با ترك انگلستان خيلي چيزها را از دست دادي؟
- خوب خيلي ها اين سئوال را از من مي پرسند. اگر صادقانه جواب بدهم، بايد بگويم، بله. خيلي چيزها را از دست دادم، اما همه اش به راحتي خوردن يك كيك سيب بود!
* آيا با زبان اسپانيايي مشكلي نداري؟ ياهنوز هم انگليسي صحبت مي كني؟
- خوب البته، اگر در كشوري بازي كنيد و در تيمي باشيد كه بازيكنانشان به زبان شما صحبت كنند خيلي راحت تريد. خوب در مورد اين چند ماه در اسپانيا نيز بايد بگويم، همه بچه هاي تيم فوق العاده بودند، آنها واقعا به من كمك كردند. آنها حتي سعي مي كنند با من انگليسي صحبت كنند ،و خوب كمي هم به من اسپانيايي ياد مي دهند.
* آيا فكر نمي كني در تيم ملي در پست هافبك مياني موفق تر باشي، در رئال چطور؟
- در مورد تيم ملي بايد از آقاي   «اريكسون» بپرسيد و خوب براي رئال در ابتداي فصل ۴ يا ۵ بازي در پست هافبك راست انجام دادم و ۲ يا ۳ بازي در پست هافبك وسط. براي خود من به شخصه هر دوي اين پستها جذاب و عالي است، اما پست تخصصي ام هافبك راست است!
* از هنگامي كه به اسپانيا آمدي، آيا وضعيتت در تيم ملي تغيير كرده است؟
- نه به هيچ وجه، هيچ فرقي نكرده است. نه وضعيت من و نه ساير بچه ها و خوب حس مي كنم، با گرما و جذابيت ليگ برتر، بازيكنان تيم ملي نيز آماده تر از قبل شوند.
* و اما، آمادگي خودت در چه سطحي است؟
- خوب ما، از سه ماه قبل تداركات زيادي را ديديم. در آسيا اردو زديم و ديدارهاي تداركاتي فراواني را انجام داديم، تا در طول فصل آماده باشيم و حالا كه چيزي حدود يك ماه و نيم از شروع ليگ مي گذرد و پس از سپري كردن آن مصدوميت قبل از بازي با تركيه، در شرايط خوب و ايده  آلي قرار دارم.
* و اما پسركي كه سالها در منچستر يونايتد و تيم ملي پيراهن شماره هفت را مي پوشيد، حالا بايد شماره ۲۳ برتن كند، خيلي ها مي گفتند بخاطر علاقه تو نسبت به «مايكل جردن» است؟
- نه،  اصلا به اين مسائل ربطي نداشت. خوب پيراهن شماره هفت رئال در اختيار رائول بود و با توجه به احترامي كه براي او قائل بودم، هيچگاه از او درخواست نكردم تا پيراهن شماره هفت را به من بدهد. اين بدور از مسائل حرفه اي فوتبال بود. به عقيده من شماره به هيچ وجه مهم نيست.
* در «منچستر» و در پست تو، با پيراهن شماره هفت، پسركي بازي مي كند به نام «كريستانو رونالدو» . فرگوسن مي خواهد از او يك «بكام» ديگر بسازد...
- همانطور كه گفتم، مسئله مهم شماره پيراهن و يا نامها نيستند. مهم اين است كه او براي «منچستر» مفيد باشد. زيرا من هميشه طرفدار «منچستر» بودم، خواهم بود و هميشه دوست دارم اين تيم موفق باشد. من با اين تيم خاطرات بزرگ و خيلي خوبي را داشتم، به افتخارات بزرگي نيز رسيدم. ليگ برتر، جام حذفي و مهم تر از همه ليگ قهرمانان. خوب پس مهم پوشيدن پيراهن شماره هفت نيست، بازيكني كه اين لباس را بر تن مي كند بايد لياقت كافي داشته باشد و بتواند توقعات طرفداران را برآورده كند، كاري كه من در طول سالها حضورم انجام دادم.
* از دوستان صميمي ات در رئال بگو؟
- خوب با رونالدو و زيدان بيش از سايرين ارتباط دارم. البته همه بچه ها با من دوست هستند ، اما با اين دو بيش از سايرين هستم و خوب به اين جمع رائول را نيز اضافه كنيد، او بچه شوخ طبعي است.
* و در پايان بايد بگويم، خيليها مي گويند، ديويد بكام بيش از اينكه به فوتبال بپردازد، بيشتر مبدل به يك مانكن و يا تابلوي تبليغات شده است...
- نه به هيچ وجه. فوتبال، هميشه براي من در اولويت قرار داشته است، البته بعد از خانواده ام و خوب اين كارهاي تبليغاتي جزئي از كارو زندگي من است.
همانطور كه با رئال قرارداد دارم، با اين شركتها نيز قرارداد امضا كرده ام و بايد به تعهداتم عمل كنم.

معراج مژده - در حاليكه تا پايان دور رفت اين رقابتها و نيم فصل واقعي هنوز ۴ هفته باقي مانده است، با توجه به ماه مبارك رمضان و در پيش بودن بازيهاي تيم ملي،  اين ديدارها با تصميم سازمان ليگ تا بعد از عيد سعيد فطر تعطيل اعلام شد و در اين مدت تيمها فرصت خواهند داشت تا نسبت به جذب بازيكنان جديد و ترميم خود اقدام كنند. در اين مقطع بي مناسبت نديديم كه از فرصت پيش آمده استفاده كرده و نگاهي آماري به نيم فصل زودهنگام اين رقابتها در ۹ هفته برگزار شده بياندازيم؛
۱- تعداد گل هاي به ثمر رسيده: ۱۹۵ گل
الف - ميانگين تعداد گل در هر بازي: ۰۹۵/۳ گل
ب - ميانگين گل زده براي هر تيم: ۹۲/۱۳ گل
پ - بيشترين گل زده:پرسپوليس با ۲۵گل
ت- كمترين گل زده:شموشك، پيكان و سايپا با ۸ گل زده
ث - بيشترين گل خورده: برق شيراز با ۲۱ گل
ج - كمترين گل خورده: ذوب آهن با ۸ گل
د -بهترين گلزن: علي دايي با ۹ گل زده...
۲- تعداد كارتهاي زرد: ۲۵۴ كارت زرد
الف - ميانگين اخطار براي هر بازي: ۰۳/۴ كارت زرد
ب - ميانگين اخطار براي هر تيم: ۱۴/۱۸ كارت زرد
پ - بيشترين كارت زرد دريافتي: فجر سپاسي با ۲۵ اخطار
ت - كمترين كارت زرد دريافتي: ابومسلم با ۱۳ اخطار
۳- تعداد كارتهاي قرمز: ۲۷ كارت قرمز
الف - ميانگين اخراج در هر بازي: ۴۲/۰ كارت قرمز
ب - ميانگين اخراج براي هر تيم: ۹۲/۱ كارت قرمز
پ - بيشترين كارت قرمز: فولاد با ۴ اخراج
ت - كمترين كارت قرمز: سايپا بدون اخراج
۴- مجموع تعداد تماشاگران: ۸۳۰ هزار نفر
الف - ميانگين تماشاگر براي هر بازي: ۱۳ هزار و ۱۷۵ نفر
ب - پر تماشاگرترين بازي: پرسپوليس - استقلال با ۱۰۰ هزار نفر
ت-كم تماشاگرترين بازي: پيكان - ذوب آهن با كمتر از يك هزار نفر
۵- مجموع پنالتي هاي اعلام شده: ۳۵ پنالتي
الف - تعداد پنالتي هاي به ثمر رسيده: ۲۸ ضربه
ب - تعداد پنالتي هاي هدر رفته: ۷ ضربه
پ - بيشترين پنالتي اعلام شده براي يك تيم: فولاد با ۶ پنالتي
ت - كمترين پنالتي اعلام شده: فجر سپاسي و پيكان بدون پنالتي
۶- تعداد داوراني كه در اين رقابتها سوت زده اند: ۱۷ نفر
الف - بيشترين تعداد داوري: جلال مرادي و مسعود مرادي هر كدام با ۶ قضاوت
ب - كمترين تعداد داوري: حسين جنگي، محمود رفيعي و گومز كاستا(پرتغال) با يك قضاوت

كتاب  زندگينامه  «ديويد بكهام » پرفروش ترين  كتاب  در چين
كيوان آشفته - كتاب زندگينامه  «ديويد بكهام » كاپيتان  تيم  ملي  فوتبال  انگليس  و باشگاه  رئال  مادريد، پرفروش ترين  كتاب  در شهرهاي  مختلف  چين  است .
به  نوشته  روزنامه  چاينا ديلي ، دو كتابفروشي  بزرگ  شهر پكن  همه  روزه  شاهد صف  كشيدن  صدها جوان  مشتاق  جلوي  درب  مغازه هايشان  هستند كه  براي  خريد كتاب  زندگينامه  ديويد بكهام  صف  مي كشند. اين  كتاب  در چين ۸۰/۲۹ يوان  (۶۰/۳ دلار) قيمت  دارد.
اين  كتاب  «ديويد بكهام : تيم  من » نام  دارد .
ديويد بكهام  تابستان  گذشته  در ماه  اوت  همراه  با باشگاه  رئال  مادريد كه  به  تازگي  به  آن  منتقل  شده  بود ،سفري  خبرساز به  چند كشور شرق  آسيا كرد.
يكي  از اين  كشورها چين  بود كه  با توجه  به  جمعيت  انبوه  و حجم  انبوه  جوانان  فوتبال دوستش ، بكهام  به  همراه و هم  تيمي هايش  مورد استقبال  شديد و كم  سابقه  اين  جوانان  واقع  شد.
حتي  بعد از ترك  بكهام  از چين  ، اسباب  و اثاثيه  اطاق  بكهام  در هتل  محل  اقامتش  در پكن  هم  به  حراج  گذاشته  شد و طرفداران  پروپاقرص  اين  بازيكن  خبرساز با قيمتهايي  گزاف  اين  لوازم  را خريداري  كردند.
بكهام  در ماه  ژوئيه  با قرارداد ۳۵ ميليون  يورويي  به  استخدام  تيم  رئال  مادريد اسپانيا درآمده  است .
رباينده جام ژول ريمه
مغز متفكر و طراح  اصلي  ماجراي  سرقت  جام  «ژول  ريمه » كه  تيم  برزيل  آن  را در سال ۱۹۷۰ در جام  جهاني  مكزيك  ربوده  بود، سه  ماه  پيش  در انزواي  كامل  در گوشه اي  از كشور برزيل  از دنيا رفت  و مطبوعات  اين  كشور خبر آن  را منعكس  كردند.
روزنامه  «او گلوبو»ي  برزيل  به  نقل  از اعضاي خانواده  «سرجيو پرالتا» ،خبر درگذشت  او را منتشر كرده  است .
سرجيو پرالتا بعد از طراحي  سرقت  جام  ژول  ريمه  در سال  ۱۹۸۳، توسط پليس  شناسايي  شد و سالهاي  متمادي  در زندان  به سر برد تا اينكه  در سال  ۱۹۸۹ از حبس  آزاد شد. او بعد از آزادي  از زندان  در انزواي  كامل  زندگي  كرد تا اين كه  سه  ماه  پيش  در اثر ابتلا به  بيماري  قلبي  درگذشت .
در تاريخ  ۱۹ دسامبر ۱۹۸۳ سه  مرد مسلح  مخفيانه  وارد مقر كنفدراسيون  فوتبال  برزيل  در ريودوژانيرو شدند و جام  جهاني  «ژول  ريمه » را كه  تيم  برزيل  به  مناسبت  سومين  مقام  قهرماني  جهان  به  خانه  آورده  بود و در اين  مكان  نگهداري  مي شد، ربودند.
طراح  اصلي  سرقت  يعني  سرجيو پرالتا كه  نام  اصلي اش  سرجيو پريرا بود، به  خوبي  با محل  سرقت  آشنايي  داشت  ،چرا كه  سالها به  عنوان  نماينده  باشگاه  آتلتيكو مينه رو به  اين  مكان  رفت  و آمد داشت  و به  خوبي  خبر داشت  كه  جام  اصلي  در يك  محفظه  معمولي  شيشه اي  نگهداري  مي شود و جامي  كه  در خزانه  كنفدراسيون  فوتبال  برزيل  نگهداري  مي شود جام  بدل  است .
طبق  نظر پليس ، سارقان  جام  را بعد از سرقت  به  احتمال  قريب  به  يقين  به  يك  زرگر خبره  آرژانتيني  فروخته اند و اين  زرگر آن  را ذوب  كرده  و به  صورت  طلاي  آب  شده  به  فروش  رسانده  است  .
پليس  بعد از مدتها جست وجو سرانجام  همه  سارقان  را شناسايي  و دستگير كرد. يكي  از متهمان  اين  پرونده  هرناندز بود كه  به  حبس  محكوم  شد و بعد از مدتي  از زندان  فرار كرد، اما مجدداً دستگير شد. وي  متهم  به  قاچاق  مواد مخدر هم  شد و بابت  اين  جرم  هنوز در زندان  به سر مي برد.
متهم  ديگر پرونده  فرانسيسكو ريورا بود كه  خود سابقاً مأمور پليس  بوده  و بعد از زنداني  شدن  در سال  ۱۹۸۹ در حالي كه  قصد فرار از زندان  را داشت  ،توسط مأموران  زندان  مورد هدف  قرار گرفت  و كشته  شد. سارق  سوم  پرونده  هم  بعد از سالها فراري  بودن  در سال  ۱۹۹۶ دستگير شد. متهم  چهارم  پرونده  به  نام  آنتونيو ستا كه  به  عنوان  شاهد پرونده  به  دادگاه  احضار شده  بود، در سال  ۱۹۸۵ به  طرز مرموزي  كشته  شد. پليس  مرگ  او را قتل  عمد توسط افراد ناشناس  قلمداد كرد.
جام  ژول  ريمه  بار اول  در سال  ۱۹۶۶ و در انگليس  به  سرقت  رفت . چند روز بعد يك  سگ  پليس  آن  را مدفون  شده  زير يك  درخت  در باغي  پيدا كرد.
جام  ژول  ريمه  را هنرمند مجسمه  ساز فرانسوي  به  نام  «آبل  لافلور» در سال  ۱۹۲۸ ساخته  و نام  ژول  ريمه  رئيس  وقت  فدراسيون  بين المللي  فوتبال  «فيفا» و سومين  رئيس  اين  سازمان  بر آن  حك  شده  بود.
اين  جام  ۵/۳ كيلوگرمي  ۳۵ سانتيمتر ارتفاع  داشت  و از نقره  ناب  با پلاكهاي  طلاكاري  شده  درست  شده  بود. اين  جام  بر روي  يك  پايه  سنگي  به  رنگ  لاجورد نهاده  شده  و بر روي  آن  به  صورت  طلا نام  جام  و نام  قهرمانان  ۹ دوره  مسابقات  جام  جهاني  از ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰ حك  شده  بود.

محمدرضا منصوريان:لوان يك قهرمان استثنايي و يك تكنيسين قابل در كشتي آزاد جهان بود. شمار قهرماني هاي وي در مسابقات جهاني و المپيك به ۶ رسيد كه دوبار اول آن در وزن ۸۲ كيلوگرم و ۴ بار بعدي آن در وزن ۹۰ كيلوگرم بود. تديا شويلي اين ۶ مدال طلاي جهاني و المپيك را در فاصله سال هاي ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶ به دست آورد.وي مدتي دچار آسيب ديدگي شد و وقتي دوباره به صحنه بازگشت ، باز هم به يك وزن بالاتر و اين بار به ۱۰۰ كيلوگرم صعود كرد. در اين وزن هم اين قهرمان بزرگ اتحاد جماهير شوروي سابق موفق بود و در مسابقه هاي جهاني سال ۱۹۷۸ بر سكوي دوم دنيا ايستاد.
تديا شويلي بر هردوپترسون نامدار جهان كشتي غلبه كرد.
او ابتدا جان پترسون را در المپيك ۱۹۷۲ مونيخ در وزن ۸۲ كيلوگرم برد و سپس در المپيك ۱۹۷۶ مونترال بر بن پترسون در وزن ۹۰ كيلوگرم غلبه كرد.
در سال اوجش هيچ قهرماني موفق نشد تديا شويلي را شكست دهد و هر بار كه پاي اين كشتي گير استثنايي به تشك رسيد، دستش به علامت پيروزي بالا رفت.
قهرماني هاي وي در مسابقات قهرماني اروپا و تورنمنت هاي داخلي و خارجي از شمارگذشت و بدين ترتيب تديا شويلي لقب يكي از بهترين كشتي گيران دهه ۷۰ ميلادي را مال خود كرد.