تحليل مجله آمريكايي نيوزويك درباره فشار بوش بر اعراب
تناقض در دمكراسي بوش
|
|
لازمه دمكراسي آن است كه نتايج انتخابات مشروع و موثق پذيرفته شود، حال نتيجه هر چه مي خواهد باشد. بنابراين اگر وعده پرزيدنت بوش براي قراردادن دمكراسي به عنوان اصل راهبردي در تعامل آمريكا با خاورميانه نشاندهنده قصد واشنگتن براي تحت فشار گذاشتن رژيم ها براي گردن گذاشتن به اراده مردم است و نشاندهنده آمادگي واشنگتن براي احترام گذاشتن به انتخاب هاي سياسي شهروندان عرب، اين تغيير جهت عمده آمريكا نسبت به گذشته است.
اما بدگماني در ميان مردم تشنه آزادي كشورهاي عربي نسبت به سخنان بوش بدون اساس و بي دليل نيست. دليل اينكه همه دولت هاي آمريكايي از زمان دولت فرانكلين روزولت حكومت هاي خودكامه و استبدادي عرب را پذيرفته اند و براي وجود آن بهانه آورده اند، فقط آنطور كه بوش گفت: «مداراي فرهنگي» نبوده است (منظور از اين عبارت آن است كه جوامع عرب نمي توانند از دمكراسي حمايت كنند).
دليل اصلي اين نيست. دليل اين كه آمريكا همواره از مستبدان سلطنتي در عربستان، اردن، شيخ نشين هاي خليج فارس، ايران قبل از انقلاب و ديكتاتورهاي نظامي مصر و الجزاير و كمي آن طرف تر پاكستان حمايت كرده اين است كه دولت هايي كه اطاعت از واشنگتن را به گردن گذاشتن در مقابل شهروندان خودشان ترجيح مي دهند، مورد علاقه آمريكا هستنددر دوران جنگ سرد اين دولت ها همچون جبهه اي در مقابل گروههاي چپ و ملي گراي مخالف واشنگتن و تضمين كننده جريان آرام نفت به غرب عمل مي كردند.
امروز جنگ با تروريسم بهانه حكومت ديكتاتوري بسياري از متحدان واشنگتن در كشورهاي عربي است.
به آنچه در تركيه، در آستانه جنگ روي داد نگاه كنيد: واشنگتن فكر مي كرد به محض آنكه آمريكا وارد جنگ شود آنكارا به سرعت پشت سر واشنگتن قرار مي گيرد. در تركيه بعد از جنگ جهاني دوم ژنرال هايي حكومت كرده اند كه هم پيمان نزديك واشنگتن بوده اند. اما تركيه امروز بسيار دمكراتيك تر است. وقتي انتخاب به پارلمان منتخب اين كشور واگذار شد، درخواست آمريكا براي حمله به عراق از طريق خاك تركيه رد شد.اگر اردن و عربستان سعودي هم موضوع همكاري با آمريكا در حمله به عراق را به رأي پارلمان منتخب واگذار مي كردند، پاسخ همان مي شد كه در تركيه روي داد.
شيوه برخورد بوش با موضوع فلسطين و فلسطيني ها به بدگماني عرب ها نسبت به ادعاي دمكراسي او دامن مي زند. او در نطق اخير خود گفت: براي مردم فلسطين تنها راه استقلال و عزت و پيشرفت، راه دمكراسي است و رهبران فلسطين كه در راه اصلاحات دمكراتيك مانع ايجاد مي كنند و تحريك به نفرت و خشونت مي كنند، اصلا رهبر نيستند. آنها مانع اصلي صلح و موفقيت مردم فلسطين هستند.
اما در دنياي عرب تلاش آمريكا و اسرائيل براي به حاشيه راندن ياسر عرفات مورد انتقاد بسيار قرار گرفته است. عرفات همچنان رئيس منتخب دولت خودگردان فلسطين است (والبته تنها رهبر منتخب دمكراتيك دنياي عرب). اينكه رئيس جمهور آمريكا مي گويد تنها مانع ميان فلسطيني ها و آزادي، ياسر عرفات است، در دنياي عرب تلاش براي انحراف توجهات از بي ميلي دولت بوش براي مهار توسعه طلبي آريل شارون تعبير شده است. جنگ واشنگتن با القاعده به وانمودكنندگان به دمكراسي همچون ژنرال پرويز مشرف رئيس ستاد ارتش پاكستان كه بعد از به قدرت رسيدن در كودتا خود را رئيس جمهور خواند، وجهه بيشتري داده است.مشرف به زبان مدرنيته غربي حرف مي زند و با سخنوري تندروي و افراط را محكوم مي كند اما دمكراسي در پاكستان بازيچه دست او شده است. بوش عليه حكومت سوريه سخنراني مي كند اما سرويس هاي امنيتي اش با خشنودي با پليس مخفي سوريه در جنگ با القاعده همكاري مي كنند. كانادا از موضوع دستگيري يك كانادايي سوري تبار كه در نيويورك به ظن ارتباط با القاعده دستگير و به سوريه اخراج شده به شدت خشمگين است.
نمي توان چنين نتيجه گيري نكرد كه چون پليس مخفي در كشورهايي چون مصر، اردن، سوريه، عربستان و پاكستان تحت كنترل و نظارت حكومت دمكراتيك قانون نيستند، آمريكا ترجيح مي دهد مظنونين القاعده را در خاك اين كشورها بازجويي كند.بزرگترين آزمون براي سنجيدن جديت بوش در تعهد نسبت به ارتقاء دمكراسي در مصر روي خواهد داد كه قرار است در سال ۲۰۰۵ انتخابات پارلماني برگزار كند. مصر در برابر فشار آمريكا آسيب پذير است چون سالانه ۲ ميليارد دلار كمك از آمريكا دريافت مي كند، اين كمك در حقيقت پاداش صلح مصر با اسرائيل در سال ۱۹۷۹ است. بوش در نطق اخير خود گفت: كشور بزرگ و پر افتخار مصر راه صلح را در خاورميانه نشان داد و اكنون بايد راه دمكراسي را در خاورميانه نشان دهد. اما اگر مصر يك دمكراسي بود شايد هيچ وقت پيمان صلح با اسرائيل امضا نمي كرد.مصر نمونه خوبي از بحث بوش است كه گفت فقدان كانال هاي مشاركت هاي سياسي دمكراتيك در كشورهاي عربي به بروز تروريسم كمك كرده است و اين تروريسم صادر شده است. اسامه بن لادن سعودي است اما اكثر اعضاي كادر رهبري القاعده هنگامي كه واقعه ۱۱ سپتامبر روي داد از كهنه كاران جهاد اسلامي مصر بودند. جهاد اسلامي گروهي از شاخه هاي اخوان المسلمين است كه بعد از پيمان صلح سادات با اسرائيل دست به مبارزه مسلحانه زدند و صدها نفر را از ميان طبقه متوسط مصر به عضويت گرفتند. البته اخوان المسلمين بسيار متعادل تر از جهاد اسلامي است. اين جريان در ميان طبقه متخصص قاهره حضوري چشمگير دارد و از خشونت اجتناب مي كند. فعاليت اخوان المسلمين رسما ممنوع است و نمي تواند در انتخابات پارلماني شركت كند، اما تحليلگران مصري مي گويند كه اين حزب نيروي اصلي مخالف در جامعه مصر است. تأثير جنگ عراق بر افكار عمومي مصر موجب ايجاد صف بندي در نظرات اخوان المسلمين و ديگر گروههاي مخالف ليبرال دمكراتيك سنتي در دمكراسي و حاكميت شد. امروز انتقاد اصلي از رژيم مبارك اين است كه نسبت به واشنگتن بيشتر از شهروندان خود پاسخگوست و به خواسته هاي آمريكا بيشتر از مردم خودش گردن مي گذارد.محور تقاضاهاي داخلي براي اصلاحات دمكراتيك مخالفت با سياست هاي آمريكاست نه حمايت از آن.دمكراسي در جوامعي چون مصر تنها وقتي ريشه مي گيرد كه به طور همزمان خشونت سياسي نيز متوقف شود و احزابي چون اخوان المسلمين اجازه شركت در انتخابات را بيابند و اگر در انتخابات پيروز شدند و رأي دهندگان آنها را انتخاب كردند، اين انتخاب محترم شمرده شود.وقتي حاكمان نظامي الجزاير نتايج انتخابات سال ۱۹۹۱ را كه اسلامگرايان در آن پيروز شده بودند، ملغي اعلام كردند، جنگي در گرفت كه يك دهه ادامه داشت و با آرمان القاعده هم تداخل پيدا كرد.كليد تغيير منطقه و فضاي افراطي آن ايجاد كانالي غير خشونت آميز و دمكراتيك براي بيان افكار سياسي اسلامي است. دمكراسي به حمايت نه فقط حاكمان عرب كه صاحبان قدرت در واشنگتن نياز دارد. چون وقتي موج دمكراسي راه بيفتد بدون شك متحدان آمريكا در قاهره، امان و رياض را هم در بر مي گيرد. جايگزين اين حكومت ها شايد افرادي كه پرزيدنت بوش با آنها احساس راحتي مي كند نباشند.حتي در عراق كه پرزيدنت بوش آن را رويدادي تكان دهنده و نقطه عطفي در «انقلاب دمكراتيك» جهاني خود مي خواند، دمكراسي ممكن است آن نتيجه مورد تصور تندروهاي ايدئولوژيكي را كه با قدرت برنامه «تغيير رژيم» را پيش مي برند، نداشته باشد. هفته گذشته مشاور قانون اساسي كه از سوي آمريكا براي همكاري با شوراي حكومتي درباره تدوين قانون اساسي به عراق رفته بود هشدار داد كه دمكراسي عراقي به احتمال زياد نوعي حكومت اسلامي است كه به نظر نمي رسد اسرائيل را به رسميت بشناسد و مشخصا طرفدار آمريكا هم نيست. دليلي ندارد كه باور كنيم مصر، عربستان، اردن و سوريه يا حتي ايران دمكراتيك تفاوت چنداني با عراق داشته باشند. به اين ترتيب بايد ترديد داشت كه دولت بوش چقدر درباره دمكراسي در دنياي عرب در ميانه جنگ با تروريسم جدي است.
|