بانگاهي به تجربه كشورهاي جهان سوم
خصوصي سازي در عراق
زير ذره بين
پژوهشگران عقيده دارند حتي اگر كشور عراق از اشغال رهايي يابد و دولتي جديد همراه با نهادهاي تازه وارد ميدان عمل كشور عراق گردد، نمي توان بازگرداندن ثبات سياسي به كشور عراق را تضمين كرد زيرا فقر و بيكاري از عوامل بسيار مؤثر در وضعيت يك كشور هستند؛ عواملي كه باعث عدم تثبيت وضع سياسي يا نابسامان شدن آن در يك كشور مي شوند.
|
|
منبع: ميس
ترجمه: مونا مشهدي رجبي
سطح بالاي بيكاري در كشورهاي در حال توسعه باعث ايجاد اختلال در وضعيت سياسي و اجتماعي آنها شده است. تجربه اخير كشور عراق نشان مي دهد سطح بالاي بيكاري و فقر، عامل اصلي اين نابساماني ها در كشور محروم و
جنگ زده عراق است. اما آيا استقلال كشور عراق راه حل اين مشكل است؟
پژوهشگران عقيده دارند حتي اگر كشور عراق از اشغال رهايي يابد و دولتي جديد همراه با نهادهاي تازه وارد ميدان عمل كشور عراق گردد، نمي توان بازگرداندن ثبات سياسي به كشور عراق را تضمين كرد ، زيرا فقر و بيكاري از عوامل بسيار مؤثر در وضعيت يك كشور هستند. عواملي كه باعث عدم تثبيت وضع سياسي يا نابسامان شدن آن در يك كشور مي شوند. براي تأييد اين مطلب تنها لازم است نگاهي به وضعيت كشور عراق طي سالهاي ۱۹۳۲ تا ۱۹۵۸ بيندازيد. مي بينيد كه طي اين بيست و چند سال دولت عراق بيش از ۵۰ بار تغيير كرده است و طي سال هاي ۱۹۳۶ و ۱۹۶۸، جنگ خارجي را تجربه كرده است اخيراً خبر رسيده است كه آمريكا و دولت داخلي عراق به دنبال خصوصي كردن بخش هاي مختلف اقتصاد اين كشور هستند.
آنها عقيده دارند تنها خصوصي سازي باعث رشد اقتصادي، ايجاد رفاه و ثبات سياسي و دموكراسي در كشور عراق خواهد شد. خصوصي سازي راندمان و سود آوري فعاليت هاي اقتصادي را افزايش مي دهد و همچنين كيفيت توليدات و خدمت رساني به بخش عمومي و مردمي نيز با اجراي اين برنامه ارتقا مي يابد. علاوه بر آن خصوصي سازي، امكانات بيشتري را در اختيار بخش هاي اقتصادي قرار مي دهد و سطح توليد محصولات را در اقتصاد افزايش مي دهد.
طرفداران خصوصي سازي از تجربه اروپاي شرقي استفاده مي كنند و مي گويند اروپاي شرقي با خصوصي سازي اقتصادش بازده فعاليت هاي اقتصادي و سود آوري آنها را افزايش داد. علاوه بر اين آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين نيز تجربه اي مشابه اروپاي شرقي را داشتند و از مزاياي حاصل از آنها بهره مند شده اند.
گفته مي شود اين مسئله سرعت صنعتي شدن را افزايش داد و باعث شد وسايل مخابراتي و اطلاع رساني با سرعت بيشتري در اين كشورها گسترش يابد. هر چند تمام اين مزايا در كنار بيكارشدن عده كثيري از مردمي بود كه سالها در خدمت اقتصاد آن جوامع بودند. روشن است كه اين اثر نامطلوب مشكلات زيادي را براي اقتصادي كه قصد دارد به تازگي پلكان ترقي را طي كند، ايجاد خواهد كرد و همين مسئله باعث ايجاد ترديد در دولتمردان عراق براي خصوصي كردن اقتصاد اين كشور شده است. حال سؤال اين است، اگر اقتصاد عراق به بخش خصوصي واگذار شود در بازار كار اين كشور چه تغييراتي ايجاد خواهد شد؟ آيا اين مسئله باعث از بين رفتن همين سطح اندك دموكراسي و آزادي در كشور عراق مي شود؟
پژوهش ها نشان مي دهد، دولت صدام با ايجاد مشاغل وابسته به ارتش و صنايع نظامي، بر سطح وسيع بيكاري و نابساماني هاي اقتصادي كشورش سرپوش گذاشته بود. گفته مي شود اجراي اين طرح باعث افزايش تعداد شاغلان در ارتش يا مشاغل وابسته به ارتش عراق شده بود تا حدي كه تعداد آنها طي ۱۰ سال يعني از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ از سقف ۴۳۰ هزار نفر به يك ميليون نفر رسيد. اما پس از سرنگوني دولت صدام، ارتش او هم از بين رفت و تعداد كثيري از مردم بيكاري را تجربه كردند. حال چگونه دولت آينده عراق خواهد توانست مشكل بيكاري را در اين كشور حل كند؟ مشكلي كه تا به امروز در پوشش نظامي گري گسترده پنهان مانده بود ،اما با بر هم ريختن اوضاع كشور عراق، اين دمل چركين هم سرباز كرد و مشكلات عديده خود را نشان داد.
هيچ كس دقيقاً نمي داند خصوصي سازي باعث افزايش بيكاري در يك كشور مي شود يا كاهش اين مسئله را به همراه دارد، زيرا از طرفي مي گويند خصوصي سازي فرصت هاي شغلي را در يك كشور افزايش مي دهد و از طرف ديگر بيكاري را زياد مي كند. برخي عقيده دارند افزايش سطح بيكاري ارتباطي با خصوصي سازي ندارد ،بلكه به سطح بازسازي اين كشور و وضعيت داخلي آن بستگي دارد. شايد با مطالعه اين مطلب بتوانيد به پرسش هايي كه در مورد اثرات خصوصي سازي در اقتصاد يك كشور وجود دارد پاسخ گوييد.
خصوصي سازي باعث افزايش بيكاري مي شود
تحقيقات نشان مي دهد شركت هاي دولتي، تعداد بسيار زيادي كارمند دارند كه گاه تعداد آنها، بسيار بيشتر از ميزان مورد نياز است. شركت هاي دولتي حقوق هاي بسيار بالايي به كارمندان خود مي دهند و آنها را از مزاياي متفاوتي كه زندگي را برايشان آسان تر خواهد كرد بهره مند مي سازند.
پژوهشگران اعلام كرده اند از اوايل سال ۱۹۹۰ تا به حال ۳۵ درصد از شركت هاي دولتي موجود در هند و تركيه، ۴۰ تا ۵۰ درصد از شركت هاي دولتي سريلانكا، ۲۰ تا ۲۵ درصد در اوگاندا، ۸۰ درصد شركت هاي فولادسازي مصر و ۴۷ درصد از بخش هاي وابسته به راه آهن برزيل با مازاد نيروي كار روبه رو بوده اند. به گزارش بانك جهاني اگر سهم دولت ويتنام از سرمايه هاي ملي كاهش يابد و به صفر برسد يعني اگر تمام بخش هاي اقتصادي كشور ويتنام كاملاً خصوصي شود نيمي از كارگران شاغل اين كشور بيكار خواهند شد. بدون ترديد وضعيت عراق هم مشابه همين خواهد بود. پژوهشگران در توصيف اين وضعيت مي گويند: در اغلب كشورهاي عقب مانده يا به عبارتي ديگر در حال توسعه، تعداد افراد شاغل در بخش هاي دولتي آنها بيش از تعداد مورد نياز است در حالي كه درآمد سرانه هر يك از آنها بسيار اندك است. شايد همين حقوق اندك امكان افزايش تعداد كارمندان را براي آنها فراهم مي كند. آمار نشان مي دهد بين سال هاي ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۹، مبلغي كه به حقوق هر يك از كارگران بخش توليدي كشور عراق اضافه شد برابر با ۳۴ دلار در سال بود در حالي كه به درآمد كارگران ايراني سه برابر اين مبلغ و به درآمد كارگران عماني ۲ برابر اين مبلغ در سال افزوده شد. اما مشكل عراق پيچيده تر از اين ها است. در حال حاضر تنها ۲۴ درصد از مردم آمريكا در بخش صنعت مشغول به كار هستند و در اين بخش هم تعداد كارگران بيش از حد نياز نيست در حالي كه بيش از ۵۵ درصد از نيروي كار عراق در بخش خدماتي مشغول به كار هستند. پس روشن است خصوصي سازي و مسائل ذكر شده نمي تواند تنها دليل افزايش بيكاري در كشور عراق باشد، زيرا اصولاً تعداد كمي در بخش هاي صنعتي مشغول به كار هستند. پژوهشگران عقيده دارند خصوصي سازي باعث تعديل نيروي كار مي شود و به دنبال آن بيكاري در كشور مورد نظر افزايش مي يابد. در واقع خصوصي سازي، حداكثر سودآوري را جايگزين اهداف سياسي و اجتماعي بخش دولتي مي كند و به همين منظور به تعديل نيروها مي پردازد. بخش خصوصي بازده توليد و سودآوري را با كاهش نيروي كار و به تبع آن كاهش هزينه هاي كشور افزايش مي دهند. از طرفي هم تعديل نيروي كار باعث بيكار شدن تعداد كثيري از مردم مي شود و همين بيكاري تبعات منفي زيادي را به همراه خواهد داشت. پژوهشها نشان مي دهد پس از اجراي طرح خصوصي سازي صنايع در سال ۱۹۹۱ در كشور آرژانتين حدود ۸۱ درصد شاغلان شركت راه آهن ملي، ۷۲ درصد از شاغلان صنعتي نفت و۵۰ درصد شاغلان صنعت فولاد اين كشور از كار بركنار شدند. گزارش ها حاكي از آن است كه در جريان خصوصي سازي اقتصاد آرژانتين ۲ درصد از كل شاغلان اين كشور و ۵/۳ درصد از شاغلان بوينس آيرس بيكار شدند. خصوصي سازي باعث بيكار شدن ۲۲ هزار نفر از مردم بنگلادش شد. در مكزيك ۲۱۸ شركت توليدي تعطيل شدند و در برزيل ۸۰ درصد شاغلان راه آهن اين كشور در سال ۱۹۹۶ بيكار شدند. خصوصي سازي شركتهاي مديريتي آن در جنوا در سال ۱۹۸۹ در سطح نيروي كار اين بخش ۴۸ درصد كاهش داد. خصوصي كردن شركت هاي توليد و توزيع برق در بوليوي، نيروي كار را ۶۰ درصد كاهش داد. پس از آن نيروي كار فعال در مخابرات بوليوي ۴۳ درصد و نيروي فعال در خدمات شهري ۲۰ درصد كاهش يافت.
پس شواهد نشان مي دهد خصوصي سازي و افزايش بيكاري در همه كشورها با يكديگر رابطه مستقيم دارد. در گزارش هاي بانك جهاني آمده است: از۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ تعداد نيروي كار عراق ۸۸ درصد افزايش پيدا كرده و با توجه به اين كه ۴۱ درصد از جمعيت آنها زير۱۴ سال دارند پيش بيني مي شود تا پايان اين دهه۳۰ درصد به نيروهاي كار عراق افزوده شود در حالي كه فرصت هاي شغلي نه تنها افزايش پيدا نكرده است بلكه كاهش روزافزوني را هم تجربه كرده است.
خصوصي سازي و افزايش فرصت شغلي و دستمزد
برخي عقيده دارند خصوصي سازي بخش هاي مختلف اقتصادي يك كشور باعث افزايش اشتغال و افزايش سطح دستمزدها مي شود. براي بررسي اين منظور بانك جهاني پژوهشي را در اين زمينه انجام داد و به اين نتيجه رسيد كه در ده سازمان از ۱۲ سازمان مورد بررسي كه به بخش خصوصي واگذار شده اند، خصوصي سازي باعث افزايش فرصت شغلي شده است. اين تحقيق در چهار كشور مختلف شيلي، مالزي، مكزيك و انگليس انجام شد.
پس از آن تحقيقي روي ۷۹ واحد اقتصادي كه به تازگي به بخش خصوصي واگذار شده بودند صورت گرفت. اين ۷۹ واحد در ۲۱ كشور در حال توسعه واقع شده بودند و مشاهده شد كه به رغم نتايج پيشين، سطح اشتغال آنها۱۰ تا۶۰ درصد افزايش يافته است.
در پژوهشي ديگر عملكرد۶۱ واحد در ۱۸ كشور مختلف قبل و بعد از واگذاري به بخش خصوصي مورد بررسي قرار گرفت و مشخص شد كه در بيش از دو سوم آنها سطح به كارگيري نيروي كار حداقل ۶ درصد افزايش يافته است. در مقابل تحقيقي كه روي تعدادي از كشورهاي در حال توسعه صورت گرفته بود حاكي از كاهش سطح اشتغال در يك سري از آنها بود.
پژوهشگران دليل اين تفاوت در نتايج حاصل از بررسي ها را اين طور توجيه مي كنند: به نظر مي رسد تفاوت نتايج دو دليل عمده داشته باشد. اول اين كه محققان به شمارش تعداد شاغلان قبل و بعد از خصوصي شدن واحد توليدي پرداختند و به تعدادي كه توسط دولت از كار بركنار شدند توجهي نكردند.
دوم اين كه در برخي كشورها، دولت صاحبان كارخانه هاي توليدي را موظف كرده بود تا قبل از تاريخ مشخص به تعديل نيروها بپردازند و احتمالاً آمارگيري در مورد سطح اشتغال قبل و بعد از خصوصي سازي پيش از اجراي تعديل نيروها صورت گرفته است.براي مثال در كشور موزامبيك و پاكستان، صاحبان جديد بخش هاي توليدي تا يك سال حق تعديل نيرو را نداشتند. در سريلانكا اين مدت به دو سال و در مالزي به ۵ سال ارتقا يافت. گفته مي شود حتي در كشور آمريكا بسياري از صاحبان تازه كارگاه هاي توليدي موظف بودند تعدادي را هم به جمع نيروي كار خود اضافه كنند. به هر حال تحقيقات ادامه يافت و نتيجه نهايي اين شد كه تنها در كشورهايي خصوصي سازي باعث افزايش سطح اشتغال مي شود كه سطح سرمايه گذاري در آنها بسيار پايين باشد و يا تحت كنترل دولتهاي ضعيفي باشند.
پس توسعه برخي از صنايع و واگذار كردن آنها به بخش خصوصي باعث افزايش فرصت شغلي و افزايش دستمزد تعداد كثيري از واحدها شده است ،در حالي كه در ديگر كشورها اين مسئله، كاهش سطح اشتغال و بيكاري را به همراه داشته است.
|