شنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۲۶- Nov. 15, 2003
آيا انتقال به ليبراليسم جديد در كشورهاي عقب مانده ممكن است؟
اوهام ليبراليسم جديد
001232.jpg
دكتر محمدعابد جابري
ترجمه: يوسف عزيزي بني طرف
اشاره؛ محمد عابد جابري از انديشمندان برجسته مغربي و از بنيادگذاران نحله فكري شمال آفريقاست.
در اين نحله فكري كه در آن چهره هايي همانند هشام جعيط، عبدالله عروي، محمد وقيدي و عبدالعزيز بلقزيز درخشيده اند طي سي سال گذشته پژوهش  ها و كتابهاي فراواني در زمينه انديشه سياسي و فلسفي نوشته شده است كه در آن اين نويسندگان به نقد وجوه گوناگون زندگي سياسي و اجتماعي دنياي عرب و جهان اسلام پرداخته اند و پيشنهادهايي براي بهبود اوضاع فكري و فرهنگي ارائه داده اند.
جابري از معدود انديشمنداني است كه هم با انديشه و حكمت كلاسيك عربي اسلامي محشور است و هم درك شاملي از فلسفه نوين غرب دارد. يعني وي از يك سو با فلسفه فارابي، ابن سينا، ملاصدرا و غزالي آشنايي كامل دارد و هم انديشه هاي هگل و ماركس و نيچه و لالاند و فوكو را به خوبي مي شناسد. دكتر جابري اكنون در دانشگاه هاي مغرب تدريس مي كند و استاد مدعو دانشگاه هاي فرانسه است. همچنين وي يك ماهنامه انتقادي فلسفي را در مغرب منتشر مي كند. اين مقاله ترجمه متن سخنراني وي در سمينار «حاكميت و توسعه اقتصادي و اجتماعي و مبارزه با فقر» است كه سال گذشته توسط «ايسكوا» يا كميته اقتصادي و اجتماعي غرب آسيا وابسته به سازمان ملل، در قاهره برگزار گرديد.
(۱)
در دو دهه اخير يك مكتب اقتصادي ايدئولوژيك به نام «نيوليبراليسم» در ايالات متحد آمريكا و بريتانيا پديدار شده است. شايد مهمترين عنصر نوين اين مكتب، دعوي ايدئولوژيكي است كه نويد نمونه جديدي از دولت را مي دهد كه حاكميت را براساس اصل «گاورنانس» و به روال شركت هاي سهامي نظام سرمايه داري- همراه با سنت هاي انگلو ساكسون- اعمال مي كند. در اينجا، سهامداران به هنگام توزيع سود، نوعي از «كنترل» و ارشاد را اعمال مي كنند كه هدف آن وادار كردن مديران به دستيابي به حداكثر سود براي مؤسساتي است كه اداره آنها را به عهده دارند. اين گونه اعمال حاكميت در چارچوب نظارتي كه افراد ذينفع انجام مي دهند، محتواي «گاورنانس» را تشكيل مي دهد. اين واژه انگليسي از govern مشتق شده است كه در يك آن، هم به معناي اعمال حاكميت (حكومت government ) و هم به معناي كنترل و ارشاد control است. لذا نمونه «حكومتي» كه نيوليبراليسم مبشر آن است، كاهش نقش دولت را هدف قرار داده است؛ به طوري كه وظيفه آن اداره امور، با نظارت  وكنترل كساني است كه وضعيتي همانند وضع سهامداران نسبت به مديران شركت هاي بزرگ دارند.
بديهي است كه مرجعيت مستقيم ديدگاه من درباره «گاورنانس» همانا نظريه اقتصادي معروف به نيوليبراليسم است. اين نظريه، بحث و جدل هاي گسترده اي را درباره ميزان مصداقيت و صلاحيتش برانگيخته و همچنان برمي انگيزد كه ما را با آن كاري نيست. ما فقط مي خواهيم به دو مسأله اشاره كنيم: اين همان نظريه اي است كه به شكلي از اشكال به سفارش صندوق بين المللي پول و بانك جهاني انجام مي شود و خصوصي سازي و سياست  درهاي باز، مهمترين نمودهاي آن است. دوم مسئوليتي كه در برگه دعوت اين سمينار ترسيم شده عبارت است از ارزيابي فرايند تطبيق اين نظريه و نتايج آن در جهان عرب و در قياس با «انواع دولت »هايي است كه كشورهاي عربي در دهه هاي اخير شاهد آن بودند. اين دولت ها دونوع اند:
نوعي كه «نظام سرمايه داري» يعني اساس نيوليبراليسم را در پيش گرفت. برخي از اين كشور ها مثل مغرب و كشورهاي حاشيه خليج فارس از همان آغاز (استقلال)،  اين نظام را اعمال كردند يا همانند مصر از هنگام گزينش سياست «درهاي باز» در دهه هشتاد قرن گذشته اين كار را انجام دادند.
( ۲)
كشورهايي كه از هنگام شكوفايي انديشه سوسياليستي در جهان عرب (به ويژه از دهه شصت سده گذشته) به تطبيق نظام سوسياليستي پرداختند. از اين كشورها مي توان از الجزاير ، سوريه، عراق و ليبي نام برد. بنابراين، مسأله به دو تجربه مختلف بازمي گردد كه بنيادها و بينش هايشان متكي بر دو نظريه متباين و حتي متناقض است. مسئوليتي كه در اينجا ادعاي انجامش را دارم، خارج از عرصه تطبيق و خارج از پژوهش هاي ميداني است زيرا اين كار تخصص من نيست. با اين همه اگر ما، وضع عمومي جهان عرب را كه توسط ادبيات اقتصادي و سياسي كنوني توصيف شده، در نظر بگيريم مي توانيم بگوييم كه هر دو تجربه به هدف هاي توسعه مورد نظر خود نرسيدند و بايد درباره دلايل شكست آنها تحقيق كرد. ممكن است گفته شود «تجارب سوسياليستي» - كه الهام گر برخي كشورهاي عربي بود- نيز در زادگاه خود با شكست روبه رو شدند. منظور من اتحاد شوروي و اردوگاه كمونيستي- به طور اعم - است. اين امر درست است اما اين حكم شامل ديگر تجربه ها نظير كشورهاي اسكانديناوي نمي شود. زيرا آنها روش ديگري را در تطبيق نظريه سوسياليسم در پيش گرفتند. همچنين اين حكم شامل دستاوردهاي احزاب سوسياليستي ديگر كشورهاي اروپايي در عرصه خدمات اجتماعي نظير آموزش، بهداشت، تأمين اجتماعي ، بيمه بيكاري و همانند آن - كه جزو آماج هاي سوسياليسم است- نمي شود.
ما، در اينجا قصد نداريم به اين نتيجه برسيم كه اين شكست، شكست نظريه يا شكست تطبيق است. اين يك موضوع عمومي است كه پرداختن به آن در اختصاص ما نيست. آنچه مي خواهيم در اينجا مطرح كنيم چيز ديگري است كه پرسش زير نشانگر آن است: آيا مي توان نظريه اي را كه از وضع معيني برآمده بر وضع متفاوت ديگري، تطبيق داد؟
اين پرسش در دهه هاي شصت و هفتاد سده گذشته از ديدگاهي ماركسيستي و با عبارت زير در جهان سوم مطرح شد: «آيا انتقال به سوسياليسم در يك كشور عقب مانده ممكن است؟» و ما معتقديم كه هيچ چيز مانع آن نيست تا همين پرسش را امروزه درباره «نيوليبراليسم» نيز مطرح كنيم و بگوييم: «آيا انتقال به ليبراليسم در يك كشور عقب مانده، ممكن است؟» آن چه اين پرسش را مشروع جلوه مي دهد، مسأله اي است كه به دو ساختار ايدئولوژيك مربوط مي شود كه از حيث تركيب، متشابه و از حيث گرايش، متناقض اند. ما اين را در جدول زير مي بينيم كه در آن مفاهيم عمده در تقابل و در واقع در تضاد  هم اند.
ايدئولوژي نيوليبراليسم
ايدئولوژي ماركسيستي
نظم نوين
امپرياليسم
ليبراليسم
سوسياليسم
آميختن در بازارهاي جهاني
استقلال اقتصادي
جهاني
استقلال ملي
جهاني سازي
ملي گرايي
اقليت ها
حقوق خلق ها
حقوق فرد
ملي كردن
خصوصي سازي
اقتصاد دولتي
پايان دولت
دخالت دولت
پايان تاريخ
جهش از مراحل
نبرد تمدن ها
نبرد طبقات
جامعه مدني
توده هاي زحمتكش
توسعه پيوسته -
توسعه مستقل-
انسانيت
صنعتي شدن
كاهش فقر
نفي بهره كشي
گاورنانس(حكومت)
دولت
فرهنگ
ايدئولوژي
تروريسم
مقاومت
ادامه دارد

معناي شب قدر
حقيقت ليله القدر همان فاطمه است
«انا انزلناه في ليله  القدر».
قال مولانا الصادق(ع): «ليله القدر هي فاطمه...» حقيقت ليله القدر يعني فاطمه، صديقه شهيده، بنت رسول الله(ص)، در ادامه حضرت مي فرمايند: «فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد عرف ليله القدر» حقيقت ليله القدر، يعني فاطمه و هر كس فاطمه را به درستي بشناسد، شب قدر را شناخته است.
ليله القدر يك باطن دارد و يك ظاهر، ظاهر ليله القدر بعد زماني آن است و مصادف مي شود با شب ۲۱ ماه رمضان كه شب شهادت اميرالمؤمنين كه همان صعود حقيقت مطلق عالم است و نزول حقيقت نيز در همان شب صورت مي گيرد كه اين خود، سر وحدت و كثرت است. روح شب قدر فاطمه است. چرا «ليله »؟! چرا (ه)  تأنيث گرفته؟! در قرآن به كرات كلمه «ليل» آمده است ولي در اينجا چرا ليله القدر آمده است؟!.... «ليله القدر هي فاطمه» به اين دليل است كه امام صادق(ع) به كلمه ليل با ضمير (هو) اشاره نمي كند، بلكه با ضمير هي اشاره مي كند؛ آري، ليله القدر فاطمه است. اگر انسان به درستي حقيقت ليله القدر را بفهمد و به آن عارف شود، ديگر بعد زماني براي او معنايي ندارد. چون كه ليله القدر را يافته، هميشه و هر زمان برايش ليله القدر است.
اگر حقيقت ليله القدر را يافتي، ديگر زمان دقيق و معين آن براي تو تفاوتي نمي كند.
پس اگر به معرفت فاطمه رسيدي و فاطمه را آن طور كه حق معرفتش است، بشناسي، طبق فرموده حضرت صادق كه مي فرمايد: (فمن عرف فاطمه....) حقيقت ليله القدر را يافته اي.
فاطمه يك حقيقت است، نه تنها حقيقت، سّر حقيقت است، يعني اگر كسي به سّر فاطمه نرسد و كسي اجازه و اذن فاطمه او را ياري نكند، هيچ وقت به حقيقت نخواهد رسيد، حتي اگر تمام علوم بشري را هم حفظ باشد و اگر تمام مدارك دانشگاهي و حوزوي را گرفته باشد اما آن سرالاسرار اجازه اش را صادر نكند، هيچ وقت به حقيقت نمي رسد.
فاطمه بالاتر از ليله القدر است اما حقيقت ليله القدر همان فاطمه است.در شب قدر هرچه از خداوند بخواهيد به شما مي دهند، در شب قدر، در خير و رحمت و بركت باز است. كه هر سه مورد خير، رحمت، بركت، فاطمه صديقه است. دو نوع رزق وجود دارد: يكي رزق  مادي و ديگري معنوي.
رزق مادي شما رزقي است كه براي شما مقدر شده و زمانيكه شما متولد مي شويد رزق مادي را براي شما كنار مي گذارند و تا آخر عمرتان مشخص است، حتي آخرين جرعه آبي كه شما بايد بنوشيد. اين است كه اميرالمؤمنين مي فرمايند: (من در شگفتم كه مردم دنبال رزق مادي شان كه مقدر است مي دوند ولي دنبال رزق معنوي كه بايد براي آن تلاش كنند، نمي دوند.)
پس رزق مادي مقدر است، اما براي بدست آوردن آن بايد تلاش كني و در حد گذراندن امور زندگي كفايت مي كند.
ادامه دارد

گفت وگو
درك شب قدر
گفت وگوبا مهندس نصرت الله محمودزاده ؛نويسنده
* آقاي محمودزاده، بعضي ها معتقدند كه شب قدر، به نوعي تأثير گرفته از اعمال يك سال گذشته ما و به نوعي ديگر، تأثير گذارنده بر يك سال آتي انسان مي باشد. نگاه خاص «شما» نسبت به اين شب سرنوشت ساز، ارتباط انسان با قرآن در آن و نحوه برقراري ارتباط بندگان با پروردگارشان در اين شب عزيز، چيست؟
- اولاً به نظر من، اين روش كار كردن خيلي خطرناك است و بايد كمي احتياط كرد. براي آينده هر حرف نويي نمي تواند به منزله بحث جديدي باشد و هيچ كس نبايد به خودش اين اجازه را بدهد كه از يك نگاه ديگري شب قدر را ببيند. ما عادت كرده ايم شب قدر را هميشه در يك سري سخنرانيهاي كليشه اي و تكراري ببينيم و نمي دانيم براي سال بعدش چه كار كنيم و چه بگوييم و اين براي جامعه جوان امروز ما كه با سؤالات بسياري هم مواجه هستند خوشايند نيست.
* به نظر جنابعالي جوانان ما چگونه مي توانند با اين شبهاي عزيز ارتباط برقرار كنند؟ براي آن گروه از جواناني كه نمي دانند يا نمي خواهند مستقيماً از اين شب ها بهره  اي ببرند، چه توصيه اي داريد؟
- مشكل ما در درجه اول آنهايي كه نمي دانند يا نمي خواهند، نيست. اگر ما يك اصل داشته باشيم و آن اينكه آيه هاي قرآن روي يك حساب و كتابي مطرح شده و آن را يك مبنا بدانيم و اين را هم قبول داشته باشيم كه مشكل جوامع اسلامي عدم استفاده درست از قرآن نسبت به زمان و مكان بوده، حالا بايد ببينيم چرا ما نمي توانيم درست از آن استفاده كنيم؟ چرا يك سري از جوانان ما احساس نياز نمي كنند؟ اگر اينگونه نگاه كنيم، مسئله كمي روشن تر مي شود و اين سؤال مطرح مي شود كه، آيا آن گروهي كه در استفاده از اين شب احساس نياز مي كنند، اين كار را درست انجام مي دهند؟ ولي در اينكه اين شب نياز آنها را برآورده مي كند، شك نكنيد چون خود قرآن اين نويد را داده و مشكل اصلي وارد كردن اين افراد به اين درياي عظيم شب قدر است. حال اگر كسي خواست در اين دريا شنا كند بايد انديشمندان اسلامي به عنوان غريق نجات براي مواظبت از اينها شجاعت بيشتري به خرج دهند.
شبهاي قدر، موقعيت خوبي براي بستر سازي است و اينكه چطور بفهميم يك شب چگونه ضربدر هزار مي شود، من اعتقاد دارم كه ما بايد آن معرفت قضيه را جا بياندازيم. به همين خاطر است كه ماههاي پيش از رمضان را توصيه مي كنند كه روي خودتان كار كنيد. اين در واقع چيزي است شبيه تمرينهايي كه تيم ملي براي مسابقه انجام مي دهد- يعني شب قدر، شب «فينال» رابطه ما با خداست. شما كدام فيناليستي را ديده ايد كه بدون تمرين به فينال برسد و مدال طلا بگيرد؟ مشكل ما همين  است كه ما تازه از شب هاي پانزدهم و شانزدهم ترويج به تبليغات و تشويق مردم به حضور در مراسم شب هاي قدر مي كنيم.
ادامه دارد

انديشه
ادبيات
اقتصاد
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |