|
|
معراج مژده- بحث كهنه داوري در فوتبال تمام شدني نيست، اين مقوله بحث انگيز كه در دنياي حرفه اي امروز فوتبال باعث جنجال و آشوبهاي بسياري شده است، در توانمنديهاي خود نسبت به رشد اجتماعي، اقتصادي و حتي سياسي فوتبال احساس ضعف مي كند؟ در گذشته هاي نه چندان دور قضاوت در فوتبال چون شرايط امروزي چندان دشوار نبود، اما با رشد عمده اقتصاد در فوتبال و ابعاد تبليغاتي كه اين رشته پيدا كرده، داوري نيز نيازمند تحولات اساسي شد. زماني كه براي انجام يك مسابقه بزرگ ميلياردها دلار جا به جا مي شود و در مقابل نقش تعيين كننده تيم برنده در دست و در سوت مرد سياهپوشي است كه نهايتا ده هزار دلار دستمزد مي گيرد. چگونه بايد فكر كرد و بدبين نبود و به تمام آنها اعتماد كرد. واقع بين باشيم در همين فوتبال خودمان داوراني را داشته ايم كه در زندگي روزمره خود نيازمند و محتاج يك حقوق اوليه بوده اند و به چشم ديديم داوراني را كه حقوق بگير تيمهاي متمول بودند و هنوز نامشان از ذهنمان پاك نشده است. در مقابل، داوراني را داشتيم كه تا آخرين روزهاي عمر داوري خود با وجدان ايستادند و هرگز در مقابل پول و وعده هاي آنچناني سر فرود نياوردند. از اين نمونه ها فراوان يافت مي شوند و مي توان صد نام را با صداي بلند گفت. فوتبال امروز ما حرفه اي شده است. اين هم يك واقعيت محض است، چه بخواهيم و چه منكر آن شويم. در اين فوتبال حرفه اي هم پيروزي و شكست معناهاي خود را دارد و صعود و نزول در حسابهاي مالي در باشگاه تاثير مثبت و منفي خود را مي گذارد. پس مي تواند هر بازي دستخوش بسياري از حوادث و وسوسه هاي عجيب شود. اين نگاه، داوران شريف را در بر نمي گيرد. اما امكان هر حادثه اي وجود دارد. همانگونه كه بحث هاي زيادي درباره صعود يك تيم به ليگ برتر وجود دارد و ماجراهايي كه در حاشيه آن به گوش مي رسد.از واژه وسوسه بايد ترسيد، وسوسه مالي، وسوسه امكانات، وسوسه سفر و وسوسه پست و مقام و...
در اين موقعيت وظيفه كميته داوران ما چيست؟ آيا بايد به بخش نظارت قدرت بيشتري داد؟ آيا بايد داوران را بيشتر زير نظر داشت؟ آيا بايد به كمك تمام دست اندركاران ريشه رشوه را خشكاند؟ باور كنيد هم اكنون بسياري از داوران ما در بعضي از باشگاهها و تيمها پست و مقام دارند، حقوق بگيرند و مسئوليت دارند. تمام اين مسائل در صورت اجراي يك برنامه طراحي شده در داوري مي تواند به حاشيه برود. براي رسيدن به نقطه روشن در داوري و حقيقت هاي موجود در آن پاي صحبت هادي دزفولي داور بين المللي و نه چندان قديمي فوتبال نشستيم. دزفولي دير زماني است در نقش يك معلم و آموزگار به جامعه فرهنگي خدمت مي كند. او فوتبال را در سطح باشگاهها بازي كرده و يك بار نيز بازي حساس پرسپوليس و استقلال را قضاوت نموده كه در تاريخ اين رخداد نقطه درخشاني بود. دزفولي قضاوتهايي نيز در خارج از كشور داشته است و هنوز نيز به عنوان يك ناظر در رويدادهاي حساس حضور دارد. اين روزها نيز با كانون داوران است، اما مورد بي مهري كميته داوران فدراسيون فوتبال. هادي دزفولي فوتبال و داوري را رها نكرده و صراحت او در كلمات گاهي به زيانش تمام مي شود، اما آنها كه او را مي شناسند بر صداقت و قضاوت او صحه مي گذارند.
* قضاوت و داوري در فوتبال امروز ما حال و هواي خوبي ندارد؟ چرا؟
- اين شرايط تابع جريانهاي مختلف است كه من از منظر كلان به آن نگاه مي كنم. فوتبال ما در مقطع خاصي از ورزش قرار گرفته است. موج فوتبال حرفه اي با دامنه وسيعش اجازه نداد كه كارهاي داوري به شكل ريشه اي انجام شود و قضاوت خود را با اين تحول و تغيير انتقال از آماتوريسم به حرفه اي هماهنگ كند. دامنه موج فوتبال حرفه اي بلند بود و داوري ما جا ماند. در برنامه ريزي و طراحي فوتبال ابتدا داوران را نديدند. هياهوي جنس فوتبال به گونه اي است كه اجازه نمي دهد بخشهاي ديگرش به چشم بيايند. كميته آموزش، كميته برون مرزي، كميته پيشكسوتان نيز چون كميته داوران جا ماندند و فوتبال حرفه اي با سرعت پيش رفت.
* كميته داوران كه هويت خود را از دست نداده است؟
- هويت دارد، اما هويتش واقعي نيست، آن هويتي كه شما نام مي بريد در هر پديده اي است، اما هويت بخشي از يك پديده اگر خود را با كليت آن پديده هماهنگ و همجنس نكند، عقب مي افتد.
كميته داوران ما بافت فرهنگي و ورزشي مناسب با روز را ندارد. من نمي خواهم وارد بحث جامعه شناسي اين حرفه شوم و تشريح كنم كه كلا قضاوت و داوري از ديدگاه جامعه شناسان ورزشي در چه مرتبه اي قرار مي گيرد.
كميته داوران ما از خود بيگانه است، شناخت كافي از توان و توانمندي خود ندارد. كميته داوران ما بجاي آنكه برنامه ريزي و طراح اصلي قضاوت در فوتبال باشد با موج و تب آن پيش رفته است و هويت واقعي خود را از دست داده، به همين دليل به دور خود مي چرخد، گيج است و قادر نيست با تمركز و تعمق برنامه ريزي كند.
* روشن تر بيان كنيد، مشكلات فعلي داوري ما چه اندازه به برنامه ريزان داوري ارتباط پيدا مي كند؟
- متولي و مرجع داوري، كميته داوران يك فدراسيون است. شما زماني كه در راس يك مديريت قرار مي گيريد بايد برداشت ها و برخورد هاي شخصي را كنار بگذاريد، افق ديد شما بايد عرضي همه مسائل را ببيند، تنگ نظري در آن نباشد و بر اساس توانمندي علمي و عملي داوران را انتخاب كنيد. من در يك كلمه مي توانم بگويم كميته داوران فوتبال ما قدرت كامل ندارد و به همين دليل دچار ضعف تصميم گيري است، از انتقاد هراس دارد و به شكل خيلي افراطي از خود ممنون است، در حالي كه آثار و تبعات داوري اين را نشان نمي دهد، مشكلاتي كه در اين چند سال در داوري داشته ايم نشأت گرفته از تفكري است كه دورانديش و برنامه ريز نيست، حتي نگاهش به قالب علمي در داوري كلاسيك است و نو آوري در آن به چشم نمي خورد. من در ابتداي گفت وگو قصد داشتم تاكيد كنم كه با تحولات پيش نرفتيم. استعدادهاي خود جوش داشته ايم و انصافا هم داوران جوان و خوبي داريم اما اين دستاوردهاي كميته داوران نيست و آن كميته نمي تواند مدعي پرورش اين نسل داوري باشد. روند فوتبال و داوري در يك حركت طبيعي صورت مي گيرد.
* متوجه نشدم، اشكالات خاص داوري ما كجاست؟
- در عقب ماندن مديريت داوري از داوران. زماني كه اين اتفاق روي مي دهد چه حالتي پيدا مي شود ؟ اين بدترين شكل مديريت است . اين حالت داوري را دچار تنش و تشنج مي كند. به قضاوتها نگاه كنيد. سابقه دارد كه يك تيم به دليل اعتراض به يك داور در زمين حاضر نشود؟ اين اعتراض عمق دارد، ريشه دارد و بايد راحت از آن نگذشت. چگونه يك تيم حاضر مي شود سه بر صفر بازنده شود، جريمه و مجازات شود، اما بازي نكند. كميته داوران مي تواند از همين جا آغاز كند تا به ديگر سر نخ ها دست پيدا كند. در فوتبال اين حركت و اتفاق يك فاجعه است. فدراسيون فوتبال نيز از اين مسئله به راحتي نگذرد. من مي گويم ذهنيت كميته داوران فدراسيون به فوتبال فرسوده است، حتي اگر مدعي باشيد كه آدمهاي تحصيلكرده در آن مشغول به كار باشند. يادمان باشد داوري ما هميشه مردان تحصيلكرده بسياري را در حرفه خود داشته و دارد.
* اشاره اي داشتيد كه داوري ما از فوتبال حرفه اي ما عقب است، وجه تشابه اين دو با يكديگر در چيست كه چنين مقايسه اي را صورت مي دهيد؟
- من نگاهم چون شما نيست. وجه تشابه در اين نگاه وجود ندارد. جنس اين دو يكي است. فوتبال حرفه اي، داور حرفه اي مي خواهد. فوتبال حرفه اي، فكر حرفه اي مي خواهد، فوتبال حرفه اي، منش و رفتار حرفه اي مي خواهد. در فوتبال حرفه اي امروز شما نمي توانيد در خفا كار كنيد، پنهانكاري كنيد، و درهاي بيروني را به روي داوران ببنديد. با اعمال زور و ديكتاتوري كه نمي توان شرايط داوري را بهبود بخشيد. دوست ندارم اين بحث را باز كنم، چون مجبور مي شوم به آناليز شخصيت داوران بپردازم. تربيت داوران با شيوه مدرن امروزي صورت نمي گيرد. داوران ما قادر نيستند حقوق معنوي خود را گاه در انتقادات بدست آورند. صدها بار اعلام كرديم ، انتشار يك بولتن داخلي مي تواند به تماشاگر آگاهي بدهد، بازيكن را كامل كند، مربيان و سرپرستان را با قوانين آشنا كند و ... كادرهاي اجرايي ما در داوري بايد دچار يك استحاله شود، چون اعتقاد دارم داوري ما به تغيير اساسي و دگرگوني نياز ندارد. من براي داوران و داوري غصه مي خورم. باورتان نمي شود زماني كه يك داور مورد شماتت، توهين، هتاكي، و حتي ضرب و شتم قرار مي گيرد، من نيز ناراحت مي شوم. شخصيت داوري را بايد حفظ كرد. اين واژه شخصيت در داوري معناي عميق تري دارد و بايد بيشتر به آن توجه كرد.