تجربه آزاد سازي و خصوصي سازي بانك ها در كشور هاي آسياي جنوب شرقي
نكته هايي براي كارآمدي بانكها
|
|
خصوصي سازي فرايندي است پر از تنش و مناقشه كه پيامدهاي آن نامشخص و غيرقابل پيش بيني است.
هدف خصوصي سازي بي شك افزايش كارآمدي بنگاه هاي اقتصادي است ولي تحقق كارآمدي همچون همه پديده هاي اجتماعي به عوامل فراوان و گوناگوني بستگي دارد كه نبود هر يك مي تواند كارآمدي بنگاه هاي اقتصادي خصوصي شده را به تأخير اندازد و يا غير ممكن نمايد.
براي كاهش پيامدهاي غيرقابل پيش بيني فرآيند خصوصي سازي بررسي تجربه ديگر كشورها مي تواند سودمند باشد. پند گرفتن از اين تجربيات مي تواند تنش ها و مناقشات را كاهش دهد و تحقق هدف خصوصي سازي را كه كارآمدي است افزايش دهد.
در ايران بحث خصوصي سازي بانك ها در ماههاي اخير آغاز شده است و بررسي اين فرايند در آسياي جنوب شرقي مي تواند به تسهيل اين روند و موفقيت آن كمك كند.
آزادسازي بازارهاي مالي يكي از سياست هايي است كه به منظور بهبود وضعيت اقتصادي به ويژه عملكرد متغيرهاي پولي، مورد توجه بيشتر كشورها قرار دارد. تجربه كشورها نشان داده است كه اصلاحات بخش مالي بايد با پذيرش اصلاحاتي در مقررات بانك ها از قبيل شفافيت بيشتر حساب ها، افزايش رقابت و ايجاد مقررات قوي همراه باشد. در واقع، در شرايط رقابتي نبودن بانك ها، نه تنها آزادسازي بانك ها منجر به كاهش شكاف بين نرخ هاي وام و سپرده ها نمي گردد، بلكه موجب افزايش نرخ هاي سود بانك ها از طريق افزايش شكاف بين نرخ هاي وام و سپرده ها مي شود.
تجربه كره جنوبي
سياست اعتباري كره جنوبي طي دهه هاي ۶۰ و ۷۰ ميلادي به صورت كنترل اعتبارات بانكي و هدايت آن به سوي بنگاه هاي اقتصادي با مقياس كوچك و متوسط بوده است. در ابتداي سال ۱۹۶۱، بانك خاصي در كره جنوبي تأسيس شد تا منابع مالي لازم را براي بنگاه هاي كوچك و متوسط فراهم نمايد. در سال ۱۹۶۵، بانك هاي تجاري موظف شدند تا ۳۰ درصد كل وام هاي اعطايي خود را به واحدهاي توليدي اعطا كنند. به علاوه، دولت براي رسيدن به اهداف خود، در سال ۱۹۶۷ كميته حمايت مالي از بنگاه هاي صنعتي كوچك و بزرگ را تأسيس نمود و در سال ۱۹۷۲، صندوق تضمين اعتبارات ايجاد گرديد. در طول اين دوره، حمايت مالي خاصي از بنگاه هاي كوچك و متوسط به صورت اعطاي وام با نرخ بهره يارانه اي صورت گرفت. در دسامبر ۱۹۷۶ بيش از ۴۰ درصد وام هاي بانكي محلي به اين بنگاه ها اختصاص داده شد. در اكتبر ۱۹۸۰ در حمايت از بنگاه هاي صنعتي كوچك و متوسط مقرر گرديد كه بانك هاي ملي(غيرمحلي) نيز حداقل سهم وام اختصاصي خود به اين مؤسسات را از ۳۰ درصد كل تسهيلات به ۳۵ درصد و بانك هاي محلي از ۴۰ درصد به ۵۵ درصد افزايش دهند.
در كره جنوبي اصلاحات مالي گسترده اي از ابتداي دهه ۸۰ شروع شد. سياست اعتبارات ترجيحي در اين كشور از سال ۱۹۸۲ برداشته شد و از نيمه دوم همان سال، دادن نرخ هاي بهره يارانه اي به بخش هاي اولويت دار حذف گرديد. هدف اصلاح بخش مالي در اين كشور، استفاده از ابزارهاي بازار، جايگزيني و تخصيص منابع بر اساس اعتبارات ترجيحي بانكي بود. در دسامبر ۱۹۸۸ نرخ سود كوتاه مدت بانك ها و از سال ۱۹۹۳ كليه نرخ هاي بهره در اين كشور آزاد گرديد. همچنين كنترل مستقيم اعتبارات بانكي از اوايل دهه ۱۹۸۰ كاهش يافت.
اصلاحات تايلند
اصلاحات مالي در تايلند عمدتاً در جهت تحرك پس اندازهاي داخلي، تأمين نيازهاي صنعتي، آزادسازي و افزايش توان رقابت نهادهاي مالي داخلي با نهادهاي مالي خارجي و سوق جريان سرمايه هاي خارجي به داخل صورت گرفت. آزادسازي مالي در اين كشور به طور تدريجي در طول دهه ۱۹۸۰ انجام شد. آزادسازي نرخ بهره بلندمدت به طور كامل در سال ۱۹۸۹ و سپس نرخهاي بهره كوتاه مدت در سال ۱۹۹۰ و نرخ بهره وام ها و سپرده ها در سال ۱۹۹۲ اعمال گرديد. البته در فرآيند اصلاحات مالي تايلند، تسهيلات با نرخ ترجيحي نيز وجود داشت، ولي سقف اين وام ها حداكثر تا ۱۰ درصد تسهيلات بانكي را تشكيل مي داد كه ۹۰ درصد اين تسهيلات به صادرات و بقيه به بخش هاي صنعتي، فعاليت هاي كشاورزي و توسعه روستايي تخصيص داده مي شد. سپس سقف وام هاي ترجيحي در سال ۱۹۸۸ كاهش يافت و در سال ۱۹۹۰ به طور كامل حذف گرديد.
مالزي
در مالزي، متغيرهاي مالي در مراحل اوليه اصلاحات، تحت كنترل بوده و در اين مرحله بيشتر بر اصلاحات در بخش حقيقي اقتصاد تأكيد مي شد و اصلاحات در بخش واقعي اقتصاد، قبل از اصلاحات در بخش مالي صورت گرفت. از سال ۱۹۸۷ كه وضعيت اقتصادي اين كشور رو به بهبود گذاشت، آزادسازي مالي نيز شروع شد. از آوريل ۱۹۸۷ تعيين سقف نرخ هاي بهره براي وام بخش هاي اولويت دار به تدريج محدود و در سال ۱۹۸۹ به كلي برداشته شد و تنها براي وام هاي مسكن با مالكيت شخصي و وام هاي مؤسسات كوچك تحت برنامه «مؤسسات تضمين اعتبارات» حفظ گرديد. در دهه ۱۹۸۰ بازار سرمايه به ويژه بازار دست دوم در اوراق بهادار دولتي توسعه داده شد كه اين امر، نقش بازار سرمايه در فراهم نمودن نقدينگي براي اوراق بهادار دولتي را افزايش داد. بانك مركزي اين كشور نيز اجازه يافت تا روي اوراق بهادار دولتي، عمليات «بازار آزاد» براي تنظيم سياست هاي پولي انجام دهد.
مراحل اصلاحات مالي
تجربيات گذشته ساير كشورها حاكي از آن است كه براي عملي كردن برنامه آزادسازي مالي بايد مراحل زير طي شود.
قدم اول: بهبود و يا اصلاح وضعيت مالي و كلان اقتصادي شامل كاهش نرخ تورم، كاهش كسري هاي بودجه دولت، سياست هاي پولي و اعتباري غيرانبساطي، اصلاح نرخ هاي ارز و با ثبات كردن تراز پرداخت ها، اصلاح و سازماندهي بازارهاي مالي.
قدم دوم: توسعه ابزارهاي پولي غيرمستقيم شامل معرفي و يا دوباره فعال كردن ابزارهاي پولي غيرمستقيم، آزاد كردن نرخ هاي بهره بر روي اين ابزارها، معرفي تسهيلات تأمين مالي مجدد بانك مركزي، تقويت نظارت و مقررات بانكي و نظارت بر بدهي ها.
قدم سوم: افزايش رقابت بين بانك ها كه در اين زمينه لازم است به مؤسسات مالي غير بانكي براي رقابت با بانك ها مجوز داده شود. همچنين اجازه فعاليت و يا گسترش بانك هاي خصوصي و بانك هاي خارجي از ديگر ضروريات اين مرحله است.
قدم چهارم: برداشتن ابزارهاي مستقيم سياست پولي از طريق آزادسازي كامل نرخ تسهيلات بانكي و نرخ هاي سپرده بانكي و از بين بردن سقف هاي اعتباري مستقيم.
در واقع، آزادسازي مالي يكي از اجزاي استراتژي توسعه صنعتي است. تجربه كشورهاي جنوب شرق آسيا نيز حاكي از آن است كه دستيابي به ثبات اقتصادي با پيش شرط توسعه نهادهاي مالي و آزادسازي آنها همراه است.
نكته ديگري كه از تجربه كشورهاي جنوب شرقي حاصل مي شود، اين است كه سرعت اصلاحات مالي متفاوت بوده و به شرايط اقتصادي كشورها بستگي دارد. كنترل نرخ بهره و سقف تسهيلات بانكي به بخش هاي مورد نظر دولت نيز به طور تدريجي حذف گرديده و در اين فرآيند به مؤسسات و واحدهاي توليدي كوچك در اعطاي تسهيلات، اولويت داده شده است. در مقابل، واحدهاي بزرگ براي تأمين منابع مالي بر بازار سرمايه متمركز شده اند.
به نقل از: مجله اقتصاد ايران
|