پنج شنبه ۲۰آذر ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۵۰- Dec,11, 2003
نتايج اجلاس قاهره؛
همگرايي فلسطينيان
هادي صبا
002124.jpg

سال ميلادي جاري با گفت وگو هاي گروه هاي فلسطيني با يكديگر- تحت نظارت مصر- در قاهره آغاز شد و در آخرين ماه آن دور دوم اين گفت وگوها پايان يافت. دستور كار هر دو اجلاس يكي بود، اعلام يكطرفه آتش بس. جالب اينجاست كه هر دو اجلاس در شرايطي برگزار شد كه آمريكا همه گروه هاي مقاومت فلسطيني يعني حماس، جهاد اسلامي و گردان هاي شهداي اقصي را به عنوان گروه هاي تروريستي تحت تعقيب اعلام كرده است. حتي اروپا نيز در اين مسير با آمريكا- حداقل در سطح تبليغي- همراه مي باشد. اگر اين گروه ها تروريست هستند و آمريكا براي سر آنها جايزه تعيين كرده، پس چرا به يكي از كشورهاي متحد آمريكا دعوت مي شوند تا حضورشان به اجلاس رسميت ببخشد؟ به ويژه آن كه بنابه گزارش خبرنگار تلويزيون الجزيره اساساً اين اجلاس با پيشنهاد و اصرار آمريكا تشكيل گرديد. پاسخ اين است: نياز آمريكا و اسرائيل به آتش بس و خسته شدن آنها از استمرار مقاومتي كه تحت تأثير هيچ عامل خارجي قرار نگرفت.
پيش از اين مي گفتند كه عراق به عنوان يكي از مهم ترين كشورهاي حمايت كننده از گروه هاي فلسطيني نقش تعيين كننده اي در استمرار مقاومت دارد و اگر دولت عراق تغيير كند، موازنه در منطقه برهم مي خورد و با تضعيف فلسطينيان عمليات آنها عليه اسرائيل نيز متوقف خواهد شد؛ در نتيجه مي توانيم سياست خود را بر آنها تحميل كنيم. اينك چند ماه است كه حكومت عراق تغيير كرده و اين كشور تحت امر آمريكا قرار گرفته است.
آيا عمليات گروه هاي فلسطيني متوقف شد؟ خير، زيرا مبارزه مردم فلسطين خواسته اي ملي است كه سوختش را خود مردم فلسطيني تأمين مي كنند و كشورهاي منطقه صرفاً به عنوان «حامي» ايفاي نقش مي كنند. البته اگر ملاحظات متعدد سياسي به آنها اين اجازه را بدهد. پس راه حل مسأله فلسطين در داخل فلسطين است.
در داخل نيز تجربه سياست شارون در سه سال گذشته نشان داد كه اسرائيل قادر نيست اين ملت را به زانو در آورد؛ پس بايد قطار ديگري به حركت در آورد و با اعمال فشار سياسي و احياناً با نشان دادن در باغي كه سبز مي نمايد، زمينه يك توافق سياسي را فراهم آورد. توافقي كه بتواند اسرائيل و آمريكا را از بن بست موجود برهاند. از اين رو شاهد آن بوديم كه بار ديگر گروه هاي فلسطيني به قاهره دعوت شدند. فلسطينيان از همان ابتداي ورود با پيشنهاد مصر مبني بر «اعلام يكطرفه آتش بس يكساله» مواجه شدند كه به هيچ وجه نمي توانست مورد رضايت آنان قرار گيرد. حتي گروه هايي از فلسطينيان كه تحت فشار مصر با آن موافقت كردند بعيد است كه در عمق با آن موافق بوده باشند. زيرا آنها نيز- كه طرفدار روند صلح مي باشند- به خوبي دريافته اند كه نبايد اجازه دهند شارون از اين معركه جان سالم- سياسي- به در برد. از اين روي همانگونه كه پيش بيني مي شد با پافشاري گروه هايي كه ستون فقرات مقاومت را تشكيل مي دهند يعني حماس و جهاد اسلامي و همراهي سه گروه ديگر يعني جبهه خلق، جبهه خلق- فرماندهي كل و الصاعقه (دو گروه اخير در واقع نمايندگان سوريه در اجلاس بودند)، اوضاع به سمت و سويي پيش رفت كه توافقي از نوع ديگر بين گروه هاي فلسطيني شكل گرفت:
اولاً گروه هاي فلسطيني توافق كردند كه شوراي رهبري متحد را تشكيل دهند. تاكنون سازمان آزاديبخش فلسطيني كه همه جريانات فلسطيني، به جز دو تشكيلات اسلام گراي حماس و جهاد اسلامي در آن عضويت دارند به عنوان يك چتر سياسي ملي ايفاي نقش مي كرد. هرچند كه پس از پذيرش پيمان اسلو و تغيير شرايط، حضور برخي از گروه ها در آن به حالت تعليق درآمده بود. اما در دو دهه اخير وضعيت در صحنه فلسطيني دچار تحولات جدي شده است. از يك سو جريانات چپ به سستي گراييده و حضور قدرتمند خود در صحنه را از دست داده اند و از سوي ديگر جريانات اسلامي- حماس و جهاد اسلامي- نقش محوري تري يافته اند. به گونه اي كه بدون موافقت آنها هيچ تصميم سياسي امكان كاميابي نخواهد داشت. لذا مي بايست اين واقعيت در تشكيلات ملي فلسطيني و يا به ديگر تعبير «چتر سياسي ملي» ترجمه شود و اين گروه ها نقش بايسته خود را بيابند. از اين روي توافق گروه هاي فلسطيني در مورد تشكيل رهبري متحد ملي در واقع شكل رسمي دادن به امر واقعي است كه از سال ها پيش در فلسطين جريان دارد.
ثانياً پيشنهاد گروه هاي اسلامي مورد پذيرش همه گروه ها قرار گرفت. براساس اين پيشنهاد طرف فلسطيني مي پذيرد كه در مقابل عدم حمله اسرائيل به شهروندان فلسطيني، حمله به غير نظاميان اسرائيلي را متوقف كند. مشروط بر آنكه:
002126.jpg

- اسرائيل تمام اسرا و زندانيان فلسطيني را آزاد سازد.
- اسرائيل محاصره تمام مناطق فلسطيني در نوار غزه و كرانه باختري، از جمله مقر ياسرعرفات رئيس جمهور فلسطين را پايان دهد.
- اسرائيل حمله به مناطق فلسطيني، ترور فلسطينيان، مصادره اراضي آنان، بناي شهرك هاي يهودي نشين و ويران كردن خانه هاي مردم فلسطين را متوقف كند.
حال قرار است كه عمر سليمان رئيس سازمان اطلاعات و امنيت مصر در سفر خود به آمريكا اين پيشنهاد را به اطلاع مسئولان آمريكايي برساند و از آنان بخواهد كه اسرائيل را براي پذيرش اين پيشنهاد تشويق كنند. احمد قريع نخست وزير فلسطيني كه در نشست پاياني گروه هاي فلسطيني حضور يافت و از پيشنهاد اعلام يكساله آتش بس طرفداري كرد، در نهايت پذيرفت كه براي آزمودن اسرائيل مناسب تر آن است كه ابتدا پيشنهاد توقف متقابل حمله به غير نظاميان مبناي كار قرار گيرد.
وي همچنين اعلام كرد كه بنا دارد گفتگوي فلسطينيان با يكديگر را در داخل فلسطين پيگيري كند.
اينك اسرائيل و آمريكا- كه نمي توان سياست منطقه اي آن را جداي از اسرائيل مورد بررسي قرارداد- در برابر يك دوراهي قرار گرفته اند. اگر اين پيشنهاد را نپذيرند، در واقع زمينه را براي استمرار وضعيتي پذيرفته اند كه در آن اولاً اسرائيل قادر به فراهم آوردن حداقل امنيت براي اتباع خود نخواهد بود و ضربه پذيري آن به صورت شديد ادامه خواهد يافت و ثانياً گروه هاي فلسطيني به عنوان طرفي كه پيشنهاد محدود كردن درگيري ها را ارايه كرده و در مسير كنترل و آرام كردن درگيري ها حركت مي كند در جهان جلوه مي كند؛ كه يك دستاورد سياسي گرانبها براي آنان به ارمغان خواهد داشت. اما اگر آمريكا و اسرائيل اين پيشنهاد را بپذيرند در واقع بايد گفت كه نسخه ديگري از تفاهم نامه آوريل ۱۹۹۶ تكرار مي شود. در تفاهم نامه آوريل ۱۹۹۶ اسرائيل متعهد شد كه به شهروندان و اهداف غيرنظامي لبنان حمله نكند، متقابلاً حزب الله نيز قول داد كه از حمله به غير نظاميان اسرائيلي خودداري كند. آنچه در اين تفاهم نامه نوشته نشد ولي سطر سطرش برآن گواهي مي داد مشروعيت استمرار عمليات مقاومت حزب الله در جنوب لبنان تا آزادي سرزمين هاي اشغالي لبنان بود.
اينك اگر پيشنهاد فلسطينيان از سوي اسرائيل و آمريكا پذيرفته شود بايد دو امر را مسلم تلقي نمود:
۱- اسرائيل تحت فشار شديد مقاومت و با اولويت بندي نيازهاي اساسي خود به ناچار يك عقب نشيني استراتژيك در برابر فلسطينيان را پذيرفته است تا از خطري كه هم اينك و بالفور آن را تهديد مي كند رهايي يابد و از موجوديت خويش دفاع كند.
۲- فلسطينيان در واقع يك پيروزي بسيار مهم را محقق ساخته اند كه زمينه ساز تحقق اولين هدف مرحله اي آنان در مبارزات كنوني يعني آزادي سرزمين هاي اشغال شده در سال ۱۹۶۷ خواهد بود. زيرا طبيعي است كه در صورت ايجاد يك چتر حمايت سياسي براي استمرار مقاومت و انجام عملياتي كه اهداف نظامي را در برنامه خود خواهد گنجانيد، رفته رفته نيروهاي اسرائيلي با فرسودگي، راهي به جز تخليه اين سرزمين ها نخواهند داشت. و مي رود كه بار ديگر امكان تكرار تجربه جنوب لبنان فراهم  گردد.
تحقق اين هدف مستلزم آن است كه:
۱- همه جريانات مهم فلسطيني با بهره گيري از تجربيات گذشته و حاكم كردن عقل، منطق و مصلحت گرايي، وحدت عملي- ولو غيرعلني- خود را حفظ كرده آن را مبناي كار قرار دهند.
۲- رفتارشناسي دقيق اسرائيل مبناي برنامه ريزي هاي استراتژيك آنان باشد و همانگونه كه در تاكتيك زيبا عمل مي كنند، در طراحي استراتژيك نيز روشي نو در پيش گيرند. به ويژه آنكه تجربه جنوب لبنان را پيش رو دارند و با الهام گيري از آن و با تكيه بر توانمندي هاي بالاي خود و برخورداري از ملتي شجاع، غيور و ايثارگر راه شيرين و روشن پيروزي را بپيمايند.

نگاه امروز
فلسطين تحول در روش مقاومت
آن روزي كه عرفات با بي توجهي به نظرات آمريكا و اسرائيل، حكومت محمود عباس را از كار انداخت و نخست وزيري را بر كار گمارد كه فرمانبر اوست، در حقيقت روشن بود كه اوضاع در منطقه خاورميانه فرايند يك تحول استراتژيك را طي مي كند. روي كار آمدن ابومازن نتيجه شرايطي بود كه با سقوط دولت عراق و اشغال آن كشور، منطقه را از نظر رواني تحت تأثير خود قرار داده بود. اما به محض آنكه آمريكايي ها در عراق با مشكل مواجه شدند و عليرغم پيروزي مهم در سرنگون كردن صدام حسين در به انجام رسانيدن برنامه هاي خود ناكام ماندند، فضاي رواني در منطقه نيز رو به تغيير گذارد. عرفات به اين نيز بسنده نكرد، بلكه با پافشاري شديد خود توانست كنترل مستقيم خود را بر سازمانهاي امنيتي و اطلاعاتي فلسطين حفظ كند؛ در حالي كه شرط اسرائيل براي انجام هرگونه گفتگو با فلسطيني ها خارج كردن قدرت امنيتي از دست عرفات بود. ولي اوضاع به نحو ديگري پيش مي رود. اينك شارون با عدول از خواسته هاي قبلي خود مذاكره با احمد قريع را پذيرفته است و پي درپي در مقام مديحه سرايي او بر مي آيد. چرا اسرائيل اين عقب نشيني را پذيرفته و چرا به موازات آن به جريانات متعدد اسرائيلي اجازه داده شده كه باب گفتگو با فلسطينيان را آغاز كنند؟ بي ترديد همانگونه كه اشاره شد تغيير وضعيت در عراق تأثير بسيار مهمي بر اين روند داشته است، ليكن سير تحولات در داخل فلسطين به طور محوري بر اين روند اثرگذار بود. در اينجا لازم است به يك تغيير اساسي در روش مقاومت اشاره شود. پيش از اين مرحله عمليات شهادت طلبانه اي كه به كشتار تعدادي از اسرائيلي ها اعم از نظامي و يا غيرنظامي منجر مي شد حالت تكراري پيدا كرده بود. فلسطينيان با ايجاد يك تغيير پايه اي در مقاومت، روش جديدي را به نمايش گذاشتند، يعني انجام عمليات هايي كه بطور جدي نيروهاي مسلح اسرائيلي و شهرك هاي يهودي نشين را تهديد كند. زيرا به تجربه دريافتند كه تأثير آن در داخل حلقه نخبگان حاكم بر اسرائيل به مراتب قوي تر و كارآمدتر است.
به عنوان نمونه:
- عمليات شاخه نظامي حماس در عين يبرود كه به كشته شدن سه سرباز و زخمي شدن تعداد بيشتري انجاميد و مهاجمان توانستند سلاح نظاميان اسرائيلي را نيز مصادره كنند.
- در نتساريم چند شهادت طلب از شاخه نظامي دو جنبش حماس و جهاداسلامي، عملياتي را عليه اين شهرك يهودي نشين انجام دادند كه موجب شد بحث بر سر فايده حفظ كردن شهرك هاي يهودي در مناطق اشغال شده در سال ۱۹۶۷ به طور جدي در داخل اسرائيل در گيرد.
- كشته شدن دو سرباز اسرائيلي در نزديكي هاي شهر بيت لحم توسط يك قناص فلسطيني.
اين روش جديد در عمليات نيروهاي مقاومت مقامات اسرائيلي را با مشكلات جدي در درون مواجه كرد و از آن تاريخ ملاحظه مي شود كه از ميزان عمليات ضد فلسطيني به نحو قابل توجهي كاسته شده است و ديگر از كشتن عرفات سخن به ميان نمي آيد. روندي كه استمرار آن كوتاه آمدنهاي بيشتر اسرائيل را به همراه خواهد داشت.

عراق و الگوي ايران
سايت بازتاب نوشت: در حالي كه سيستم حكومتي جديد عراق كه بر اساس لويه جرگه انتصابي از سوي استانداران منصوب آمريكا و اعضاي شوراي انتقالي براي اداره امور عراق و تدوين قانون اساسي اين كشور با مخالفت يكپارچه رهبران روحاني و مراجع تقليد اين كشور روبرو شده، نگراني به قدرت رسيدن يك حكومت شيعي و متمايل به ايران، كاخ سفيد را
فرا گرفته است.
در اين حال نيويورك تايمز در گزارشي، احتمال به قدرت رسيدن حكومتي ايدئولوژيك و مشابه مدل جمهوري اسلامي را در عراق بررسي كرده است. در اين گزارش اين موضوع مورد توجه واقع شده كه خلأ رهبريت مورد قبول همه جامعه، ضعف مديريت سكولارها و مشكلات فعلي عراق، زمينه را براي ظهور يك حكومت بنيادگرا (مشابه ايران) فراهم آورده است. به نوشته نيويورك تايمز، هرچند آيت الله سيستاني، بزرگ ترين مرجع تقليد عراق و سيدعبدالعزيز حكيم از رهبران سياسي اين كشور، تمايل خود را به برقراري يك حكومت اسلامي در عراق كتمان مي كنند، اما روند حركت در عراق به گونه اي است كه زمينه را براي ظهور يك حكومت اسلامي در عراق، بيش از هر گزينه ديگري فراهم كرده است. در بخشي از اين گزارش آمده است: بررسي تعداد دقيق جمعيت نشان مي دهد كه انتخاب يك حكومت شيعي غيرممكن است.
حدود ۴۰ درصد از مردم عراق سني، كرد و يا از اقليت هاي ديگرند و به نظر نمي رسد كه آنها به يك رهبر شيعي رأي دهند. ۶۰ درصد باقي مانده شيعه هستند، ولي حتي رهبران ديني خود مي دانند كه مجموعه عظيمي از اين مردم سكولارند و به يك حكومت الهي ديني راي نخواهند داد.
عبداللطيف الميه، رئيس مركز مطالعات عربي در دانشگاه المستنصريه بغداد مي گويد:  در حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد از شيعيان سكولار هستند. ولي من معتقدم كه اگر شرايط در عراق به همين صورت باقي بماند، حتي سكولارها نيز به يك حكومت بنيادگرا رأي خواهند داد.

سايه روشن سياست
جزاير سه گانه در شوراي همكاري خليج فارس
شوراي همكاري كشورهاي خليج فارس در نشست آتي خود، مسئله جزاير سه گانه خليج فارس را مورد بررسي قرار خواهند داد.
به گزارش سايت بازتاب، عبدالرحمن بن حمد العطيه، دبير كل شوراي همكاري خليج فارس در گفت وگوي اختصاصي خود با روزنامه «البيان» با اعلام اين خبر افزود: كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس در نشست آتي خود كه به زودي در كويت برگزار خواهد شد، مسئله جزاير سه گانه خليج فارس، تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي كه به ادعاي وي از سوي ايران اشغال شده است و نيز چگونگي روابط كشورهاي عضو با ايران را مورد بررسي و تبادل نظر قرار مي دهند.
روزنامه «البيان» با اعلام اين خبر افزود: مسايل آموزشي، اقتصادي، پديده تروريسم و خشونت، تحولات كنوني عراق، اشغال جزاير سه گانه امارات متحده عربي از سوي ايران و روند صلح در خاورميانه، از جمله مسايلي است كه در دستور كار اين نشست قرار دارد.
راديكال نيستم
سناتور هيلاري كلينتون، از اينكه به خاطر انتقاد از سياست  هاي جنگ دولت بوش در بازديد خود از نيروهاي آمريكايي در عراق، برچسب غير آمريكايي به او زده اند، بسيار احساس نارضايتي و ناراحتي كرده است.
به گزارش سايت «بازتاب»، وي گفت: من فكر مي كنم، اين عمل بخشي از تلاش هاي دولت براي بر هم زدن توجه مردم و كم كردن حساسيت ها نسبت به مسايلي است كه هم اكنون اتفاق افتاده و همگان از آن آگاهند؛ شايد به نوعي تداعي كننده داستان «پادشاه بي لباس» است. هيلاري كلينتون اوايل هفته در يك گفت وگوي تلويزيوني حضور پيدا كرد و در مصاحبه اي پر سروصدا، دولت بوش را «راديكال» و «متعصب» دانست. و از اندرو كارد، رئيس كارمندان كاخ سفيد، به خاطر طراحي يك سناريوي دلپذير و غيرواقعي براي جنگ عراق، انتقاد كرد. اندرو كارد گفته بود كه اوضاع كنوني عراق، در حال حاضر بسيار بهتر از اوضاع آن پيش از جنگ است.
اندرو كارد افزود: من از خيلي جهات با هيلاري كلينتون مخالفم، اما در يك مسئله با وي توافق نظر دارم و آن اين است كه ما جمعيت عظيمي از مردان و زنان كشور خود را با يونيفرم هاي نظامي و  آمريكايي به عراق فرستاده ايم تا تروريست ها را سركوب كرده و از آرزوها و روياهاي مردم عراق دفاع كنند.
من خوشحالم كه خانم كلينتون همانند بوش براي احساس همكاري و مشاركت با آنها به آنجا رفت؛ اين كار وي قابل تحسين است.
هيلاري كلينتون نيز گفت: ما در مورد امنيت داخلي كشور به پيشرفت هاي بسزايي دست يافته ايم، اما از ديد يك بيننده متخصص بي طرف، پس از ۱۱ سپتامبر به اندازه كافي پيشرفت نداشته ايم.
آيا ما خود را ايمن كرده ايم؟ بله، ولي امنيت ديگران چه؟! به هر حال ما يك سري از كارهايي را كه لازم بوده انجام داده ايم.

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |