چهارشنبه ۳ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۶۱
حوادث
Front Page

پديده اي شوم و آينده اي نامعلوم براي
والدين بي رحم وكودكان بي دفاع
001936.jpg
پديده شوم 
بدون ترديد، كودك آزاري پديده شومي است كه متاسفانه اين روزها در گوشه و كنار مملكت شاهد آن هستيم و بسيارند كودكان و نوجواناني  كه در مسير عصبانيت ها، تندخويي ها، اختلافات پدر ومادرها و رفتار خشونت آميز نامادري و ناپدري قرار مي گيرند و آزار و شكنجه مي شوند.
رنجاندن كودكان 
اين مساله مهم اجتماعي كه غالبا ريشه در فقر فرهنگي برخي از افراد جامعه دارد، صرفنظر از رنجاندن كودكان و نوجوانان بي پناه، خداوند را آزرده و جامعه را نيز تحت تاثير قرار مي دهد
و تسريع در زمينه رسيدگي به اين نوع جرايم تنها مي تواند آن دسته از كساني را كه مرتكب جرايمي از اين دست شده اند، مجازات و تنبيه كند،درحاليكه اين پديده شوم به لحاظ روان شناختي و جامعه شناختي بايد از ريشه و به صورت بنيادي مورد بررسي قرار گيرد و تا جايي كه مقدور است با دادن آگاهي هاي بيشتر به خانواده ها، كوشش شود كه والدين هيچگاه و در هيچ شرايطي به كودك آزاري  و شكنجه و آزار فرزندانشان  دست نيازند.
شايد به جرات بتوان گفت كه كودكان و نوجوانان يكي از آسيب پذيرترين قشرهاي اجتماع هستند كه همواره از جوانب مختلف مورد تهديد قرار مي گيرند و به علت ناتواني جسماني و خردسالي قادر به دفاع از خويشتن نمي باشند.
مصطفي امير كياني 
ماجراي كودك آزاري و ضرب و شتم و شكنجه و آزار كودكان و نوجوان بي دفاع از ديرباز داستان مكرر و ناخوشايندي بوده است كه به علل گوناگون چهره زشت خود را در خانواده هاي شهري نشان مي دهد. در يكي دو هفته اخير، چند پرونده كودك آزاري و شكنجه و اذيت و آزار كودكان و نوجوانان در دادگاه ها مورد رسيدگي قرار گرفت و تني چند از بستگان نزديك اين اطفال به اتهام آزار و اذيت و حتي مرگ كودكان خود تحت تعقيب قرار گرفتند.
در ما ه گذشته، مادري ۴۰ ساله به اتهام شكنجه پسربچه ۹ ساله اش كه «اميد» نام داشت، به دستور دادستان شهرستان رباط كريم بازداشت شد و با مرگ اميد و بازداشت مادرش، موضوع شكنجه و آزار و اذيت بچه ها توسط والدينشان به صورت زنگ  خطري در خانواده ها به صدا درآمد. مادر اميد در بازجويي هاي نخستين، اعتراف كرده است كه پسرش را به خاطر دزدي از خانه عمويش تنبيه كرده كه تنبيهات او باعث خونريزي مغزي و سرانجام مرگ پسرك شده است. اميد پس از چهار روز كه در بخش مراقبت هاي ويژه بيمارستان فياض بخش بستري بود، جان سپرد.
هنوز خبر مرگ غم انگيز اميد از ذهن و انديشه خانواده ها زدوده نشده بود كه پرونده ديگري در زمينه كودك آزاري در دادسراي رباط كريم تشكيل شد. اين بار زن جواني با سر و صورتي زخمي و كبود درحالي كه دختر چهارساله اي را در آغوش داشت، خود را به پاسگاه منجيل آباد از توابع رباط كريم رساند و مدعي شدكه همسر صيغه اي اش، او و مژده چهارساله را تحت شكنجه قرارداده و آنها را به شدت مضروب ومجروح كرده است. مادر و دختر به بيمارستان «فاطمه زهرا» منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند.
مردي كه عامل كودك آزاري شناخته شده بود با ادعاي زن جوان به دادسرا احضار شد، ولي در مراحل تحقيق، منكر شكنجه و آزار مژده و مادرش شد. درمراحل بعدي تحقيق، مادر مژده گفت: ...« بيست سال قبل با شوهر اولم ازدواج كردم وچند سال بعد متوجه نازابودن خود شدم. پنج سال پيش ضمن مراجعه به اداره بهزيستي، مژده را كه يك روز از تولدش مي گذشت، به فرزندي پذيرفتيم. چهارسالي كه از ورود مژده به زندگي مان مي گذشت، بهترين دوران زندگيم بود،  ولي با مرگ شوهرم در اثر سانحه رانندگي، ناگهان شيرازه زندگيم از هم پاشيد و من و مژده تنها و بي سرپرست شديم.
زندگيم به سختي مي گذشت تا اين كه با جوان نمايشگاه داري آشنا شدم و به عقد موقت او درآمدم. تصور نمي كردم اين مرد تا اين درجه سنگدل و بي رحم باشد و زندگي را به من و فرزندم تلخ كند. آخرين بار به خاطر اختلافي جزيي ،با سيم برق به جان ما افتاد و براثر مشت و لگدهاي او و ضرباتي كه با سيم برق بر سر و صورت ما وارد كرد، دخترم به حال مرگ افتاد.
ديگر راه چاره اي نداشتم جز آنكه خود را به پاسگاه برسانم و مژده را نيز به بيمارستان ببرم.»
در حادثه شوم ديگري كه در روزهاي اخير در يك جمع خانوادگي اتفاق افتاد، مرد ۵۲ ساله اي در اقدامي جنون آميز دختر دوازده ساله اش را در خانه اي واقع در ميدان بروجردي تهران با ضربات كارد آشپزخانه از پاي درآورد و دختر ديگرش كه به ياري خواهرش شتافته بود را نيز به شدت مجروح ساخت.
دختر جوان كه با ضربات كارد پدرش به شدت مجروح شده بود، با گريه و زاري و فرياد از همسايه ها كمك خواست. مردم وقتي وارد خانه شدند با پيكر آغشته به خون دخترك در طبقه همكف يك ساختمان سه طبقه مواجه شدند.
دقايقي بعد، اكيپي از ماموران كلانتري ۱۱۰ در محل حادثه حضور يافتند و با جسد خون آلود دختر نوجواني كه روي زمين افتاده بود،  روبه رو شدند. درون يكي از اتاق ها نيز با پيكر نيمه جان خواهر مقتوله كه با ضربات كارد از پاي درآمده بود و درحال بيهوشي بسر مي برد،  مواجه شدند.
مادر كه شاهد كشته ومجروح شدن دخترانش بود، به ماموران پليس گفت:« ... شوهرم از مدت ها قبل دچار بيماري رواني شده بود و چندبار او را نزد پزشك برديم. پس از معايناتي كه از او به عمل آوردند گفتند مشكلي ندارد و نوع ناراحتي اش با دارو قابل درمان است. روز حادثه شوهرم از حالت عادي خارج شده بود و با كارد آشپزخانه به طرف من حمله ور شد. من به يكي از اتاق هاي طبقه دوم ساختمان پناه بردم و شوهرم كه از سروصداي دو دخترم به وحشت افتاده بود،به طرف آنها حمله كرد و پس از آن كه دخترانم را با ضربات كارد از پاي درآورد، پا به فرار گذاشت.»
ماموران پليس با اطلاعاتي كه به دست آورده بودند، درحالي كه در جست وجوي ضارب بودند،  مردي با لباس هاي خون آلود وارد كلانتري و مدعي شد كه با ضربات كارد دخترانش را از پاي درآورده است.
پرونده اين حادثه شوم به شعبه دوم بازپرسي جنايي تهران ارجاع شد و متهم در نخستين مراحل بازپرسي به مضروب كردن دو دخترش اعتراف كرد و گفت در زمان ارتكاب جنايت، دچار جنون آني شده و نمي دانسته چه مي كند.
بي گمان قضات دادگستري، پرونده قتل اميد و پرونده شكنجه و آزار مژده و مادرش و بالاخره پرونده جنايت ميدان بروجردي تهران را با دقت نظر كافي مورد بررسي قرار مي دهند و تصميم نهايي را درباره مجازات عاملين اين حوادث تلخ و ناگوار اتخاذ خواهند كرد، اما مجازات عاملين اينگونه حوادث، تنها يك روي سكه است و روي ديگر سكه آسيبي است كه از رهگذر اين رفتار ناهنجار و غيراخلاقي متوجه جامعه مي شود وخانواده ها را تحت تاثير قرار مي دهد.

پس ا ز زخمي كردن يكي از ماموران كلانتري ۱۱۰ شهدا
غول را گرفتند
001934.jpg
جوان سابقه داري كه اقدام به مزاحمت، تهديد وآدم ربايي كرده بود، پس ا ز زخمي كردن يكي از ماموران كلانتري ۱۱۰ شهدا زخمي ودستگير شد.
اين جوان به نام «حسين الف»، مجرد، معروف به حسين غول از اراذل واوباش خيابان شكوفه در محدوده ميدان شهدا است.
او چند پرونده شرارت در كلانتري۱۱۰ شهدا دارد ودر اين خصوص نيز، يكبار در زندان رجايي شهر بسر برده و يكبار هم در محدوده كلانتري ۱۱۰ شهدا توسط اطلاعات ناجا گردانده شده است. حسين غول قبل از دستگيري، دو پرونده شرارت داشت كه با سند ضمانت آزاد شد.
نحوه دستگيري
در پي تماس زني با پليس ۱۱۰ كه عده اي شرور به در منزل او رفته اقدام به سر صدا و تهديد كرده اند ، بعد از رسيدن نيروهاي پليس ۱۱۰ متهمين متواري مي شوند.
پليس ۱۱۰ پرونده را براي تحقيق و بررسي به كلانتري ۱۱۰ شهدا ارجا مي دهد.
اين زن به ماموران كلانتري مي گويد: جواني چندبار با تماس  هاي تلفني برايمان ايجاد مزاحمت مي كرد. او حتي فحاشي و تهديد مي كرد و مي گفت كه ما را با چاقو تكه تكه مي كند.
تااينكه با ۱۲-۱۰ نفر به در منزلمان آمد. همه آنها چاقو وقمه داشتند.
حسين غول تهديد مي كرد اگر دخترم بيرون نرود او را مي دزدد. من با پليس ۱۱۰ تماس گرفتم و وقتي ماموران آمدند آنها از محل متواري شدند.
بعد از اطلاعاتي كه اين زن به ماموران كلانتري ۱۱۰ شهدا داد، آنها متهم اصلي معروف به حسين غول كه سابقه دار بود را شناسايي كردند.
حسين غول جلوي كلانتري مي آيد و ماموران به او مي گويند كه شكوائيه اي در خصوص شرارت دارد.
حسين غول قصد فرار از محل را داشت اما ماموران جلوي او را مي گيرند. حسين غول يك قمه در مي آورد و دست وصورت يكي از پرسنل وظيفه كلانتري را زخمي مي كند.
ماموران كلانتري به دنبال متهم مي روند وچند بار به او ايست مي دهند ولي او نمي ايستد. ماموران دو تير هوايي شليك مي كنند اما حسين غول باز هم نمي ايستد. يكي ازماموران به متهم كه در حالت هجومي بود يك تير شليك كرده، كه به شكم حسين غول اصابت مي كند.
ماموران كلانتري متهم را به بيمارستان مي رسانند.
پرونده در حال حاضر در حوزه قضايي است و متهم را پس از بهبودي تحت الحفظ به دادگاه مي برند.
پدرو برادر حسين غول به دليل تيراندازي، از ماموران كلانتري ۱۱۰ شهدا، به دادسراي نظامي شكايت كرده اند!

سارق طلاي ۵۰ زن دستگير شد
مردي كه با معرفي خود به عنوان كارمند بانك اقدام به سرقت طلاي زنان مي كرد به بيش از ۵۰مورد سرقت اعتراف كرد.
متهم كه بهروز نام دارد پس از شناسايي زناني كه طلاي زيادي به همراه داشتند به در خانه آنها مي رفت و با معرفي خود به عنوان كارمند بانك ادعا مي كرد، همسر شما در قرعه كشي بانك برنده يك خانه شده است و با اين خبر خود، زن صاحبخانه را غرق در شادي مي كرد.
كارمند قلابي سپس فرمي  را به آن زن مي داد و از او مي خواست كه آن را از با خودكار سبز پر كند. او همچنين مي گفت «همكارم در راه آمدن به اينجاست و اگر طلاها را در دست شما ببيند خانه را به فرد ديگري مي دهد.»
زن صاحبخانه كه خانه را در معرض از دست رفتن مي ديد طلاها را ازدستش در مي آورد و به دنبال خودكار سبز مي رفت كه اين سارق در فرصت مناسب طلاها را سرقت  كرده و از محل فرار مي كرد. تاكنون بيش از ۵۰ زن از متهم شكايت كرده اند كه همچنان بر تعداد شاكيان افزوده مي شود.

دستگيري مامور قلابي نيروي انتظامي
مردي كه با اسم مامور نيروي انتظامي از راننده ها باج گيري مي كرد، دستگير شد.
«محمد.ع »۳۷ ساله با دردست داشتن تاكي واكي (بي سيم) اسباب بازي، خود رامامور نيروي انتظامي معرفي  كرده و از راننده ها در داخل اتوبان ها با ج گيري مي كرد.
«محمد.ع» در اتوبان بابايي جلوي يك پيكان را مي گيرد و غافل از اينكه راننده يكي از ماموران نيروي انتظامي است. راننده پس از خواستن مدارك مامور قلابي وعدم ارائه مدارك توسط او، خودش رامعرفي و «محمد.ع» را دستگير مي كند.
«محمد.ع» در بازجويي به چند مورد باج گيري به اين شيوه اعتراف مي كند.
پرونده «محمد.ع» مامور قلابي براي صدور راي به دادگاه فرستاده شده است.

آر ۲ اس
001938.jpg
«آر ۲ اس» نام نرم افزاريست كه نحوه رويكرد نيروهاي پليس در صحنه وقوع جرم را متحول مي كند. اين نرم افزار باعث خواهدشد تا صحنه جرم با دقت و ظرافت بيشتري مورد بررسي قرار بگيرد.اين نرم افزار امكان بررسي دقيق صحنه جرم را فراهم مي آورد و فيلم ويديويي، عكس،DNA ، اثر انگشت و ديگر اطلاعات قضايي را با هم مرتبط مي كند. اين نرم افزار با همكاري پليس توسط شركت فن آوري ماكس آي.ام.تي در آبردين اسكاتلند ابداع شده است.
انتظار مي رود اين سامانه دستيابي و ثبت داده ها و جمع آوري شواهد كه اولين بار است در جهان ساخته مي شود، بررسي شواهد مهم را براي پليس آسان تر كند.

بالش ضد خروپف
001940.jpg
قابل توجه همشهريان كم خواب و بدخواب و ... يك شركت اتريشي توانسته است بالش مخصوصي براي جلوگيري از خروپف بسازد. اين بالش كه پس از سه سال تحقيقات ساخته شده است با شروع صداي خروپف انسان دچار يك لرزش خفيف شده و موجب صاف شدن عضلات بخش فوقاني حلق مي شود و خروپف را متوقف مي كند.نتايج تحقيق از ۶ هزار اتريشي نشان مي دهد كه ۱۹ درصد از اين افراد در خواب دائما خروپف مي كنند كه از اين تعداد ۲۴ درصد مردان و ۱۴ درصد زنان هستند.خروپف با افزايش سن افراد نيز شدت پيدا مي كند و تجارب نشان داده است كه نيمي از همه مردان بالاي ۴۰ سال دائما خروپف مي كنند.

سرقت در روز روشن
مردي كه با ظاهر مامورين انتظامي از رانندگان آژانس اخاذي مي كرد، دستگير شد. چند روز پيش مردي با مراجعه به انتظامات يكي از بيمارستانها گفت: راننده آژانس است و شخصي را كه لباس نظامي برتن داشته و مدعي بود مي خواهد يكي از بستگانش را از بيمارستان ترخيص كند به اينجا رساندم و مقداري پول به وي قرض دادم تا او پس از بازگشت آن را به من پس دهد ولي الان حدود ۲ ساعت است كه من مقابل در بيمارستان ايستاده ام و از او هيچ خبري نيست.
انتظامات بيمارستان پس از اظهارات راننده با پيگيري موضوع متوجه شدند هيچ شخصي با اين مشخصات به واحد ترخيص مراجعه نكرده است. فرداي آن روز مرد ديگري با مراجعه به انتظامات بيمارستان همان حرف هاي نفر قبل را تكرار كرد و معلوم شد همان مرد از وي نيز كلاهبرداري كرده است. روز بعد از اين ماجرا در حالي كه يكي از ماموران انتظامات، جلو در بيمارستان ايستاده بود مشاهده كرد كه يك نفر با لباس نظامي وارد بيمارستان شده است. براي همين او را زير نظر گرفت و متوجه شد وي بدون اينكه كاري داشته باشد از در ديگر بيمارستان خارج شد. و در همان لحظه انتظامات بيمارستان از بيرون رفتن مرد جلوگيري كردند و متوجه شدند وي همان كلاهبرداري است كه از راننده هاي آژانس سرقت مي كند. پس از روشن شدن اين موضوع انتظامات بيمارستان با كلانتري محل تماس گرفته و ماموران را در جريان ماجرا قرار داد و به اين ترتيب مرد كلاهبردار دستگير شد.

۲۰ قاضي و يك مجرم
001942.jpg
قرار است صدام حسين را براي دادگاهي آماده كنند كه نه يك قاضي، بلكه ۲۰ تا قاضي مجرب دارد. اين خبر را «نورالدين» يكي از اعضاي شوراي حكومتي عراق اعلام كرده است. در اين دادگاه ماموراني برگزيده خواهند شد كه تحت نظر اين ۲۰ قاضي فعاليت خواهند كرد. البته همگان معترف هستند كه كار تحقيق و جمع آوري اسناد و مدارك چنين دادگاهي لااقل چندين وچند ماه به طول خواهد انجاميد. قرار است يك استاد متخصص در رشته انفورماتيك هم يك بانك اطلاعاتي براي طبقه بندي اسناد اين دادگاه ايجاد كند. چه دادگاهي خواهد شد. كسي نمي داند آيا اينها باز هم خبرسازي است يا واقعيت؟ به هر حال در چنين دادگاهي احتمالا اطلاعاتي رو مي شود كه هرگز درز پيدا نخواهند كرد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |   طهرانشهر  |
|  فرهنگ  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |