چهارشنبه ۳ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۶۱
خيابان آفريقا، گالري الهه
اين گربه هاي ولگرد شهر
001944.jpg
كامران عدل موش ها را در جوي آب دنبال كرد و شهر را از نگاه آنها ثبت كرد. بعد نوبت قوطي هاي خالي داخل جوي بود. آنها هم ثبت شدند و بالاخره نوبت به گربه هايي رسيد كه اگر نباشند همان موش هاي كوچك شهر را مي خورند.
بعدازظهر روزي كه به شب يلدا ختم مي شد، ميان شلوغي خيابان و سوز سرما هيچ گربه اي پرسه نمي زد.
مشكل اين بود كه براي بعضي ها زندگي بدون گربه غيرممكن به نظر مي رسد. انتهاي خيابان جردن، داخل خيابان گلفام، جايي بود كه بحران كمبود گربه در شهر به پايان مي رسيد. مردم مي توانستند چهره حيوان محبوبشان را داخل تابلو ببينند. به هر حال گاهي عكس براي رفع دلتنگي مفيد است.
ترافيك، پيش از رسيدن ماشين ها به پل ميرداماد آغاز شده بود. سر بالايي جردن تا انتها ديده مي شد. صحنه اي شبيه به هجوم مورچه ها به تپه اي كوچك. پشت سر گذاشتن اين مسير كوتاه نياز به زمان زيادي داشت اما اين شلوغي به خاطر گربه هاي خيابان گلفام نبود، احتمالا.
بيرون از گالري الهه - محل برپايي نمايشگاه گربه هاي ولگرد - يك نفر گفت: «اگر خانم ها به نمايشگاه آمده باشند حتما مي گويند آخي گربه ها را نگاه كن.» لحظه اي بعد داخل گالري الهه سرماي بيرون را فراموش كرديم.
صدايي جلب توجه كرد:  «آخي اين گربه ها چقدر قشنگند.»
«اين مردم عاشق گربه هستند. من به كشورهاي زيادي سفر كرده ام اما هيچ كجا مثل ايران پر از گربه نيست.» اين ادعاي كامران عدل است، مردي كه عكس گربه هاي خياباني را گرفته و داخل تابلو كرده. چاره اي جز موافقت با ادعاي او نداريم. بچه كه بوديم انواع و اقسام گربه را روي صفحه تلويزيون ديديم. از گربه بدجنس خواهران ناتني سيندرلا تا گربه باهوش بازرس همه و همه بخشي از نوستالژي دوران كودكي ما هستند. ناگزير بايد عاشق گربه باشيم. اصولا تحمل گربه چندان هم دشوار نيست. البته اگر زياد خياباني نباشد! بگذريم. احتمالا خيلي دوست داريد كه انگيزه برپايي اين نمايشگاه را بدانيد. داستان از آنجا آغاز شد كه يك روز كامران عدل به شكل كاملا اتفاقي از كنار وزارت كشاورزي مي گذشت كه «كنار يكي از آن سطل هاي زباله كه هر وقت لازمش داري پيدايش نيست، در آن گرگ و ميش مايل به آبي، سر و كله گربه اي پيدا شد. مقابل سطل خيزي برداشت و رفت بالاي آن. از روي كنجكاوي ايستادم و جريان را دنبال كردم. مدتي گذشت و گربه با لقمه اي كه به دندان گرفته بود از سطل زباله بيرون آمد و سراسيمه فرار كرد. اين موضوع آن روز به دلم نشست و جست وجو براي يافتن گربه هاي ولگرد و عكاسي آغاز شد.»
البته ماجرا به همين سادگي هم نيست. كامران عدل ابتدا كار عكاسي 
از حيوانات خياباني را با موش آغاز كرد. او موش ها را در جوي آب دنبال كرد و شهر را از نگاه آنها ثبت كرد. بعد نوبت قوطي هاي خالي داخل جوي بود. آنها هم ثبت شدند و بالاخره نوبت به گربه هايي رسيد كه اگر نباشند همان موش هاي كوچك، شهر را مي خورند.
«من تاكنون از گربه به شكل جدي عكاسي نكرده بودم. در آرشيوم تنها چند عكس از گربه داشتم اما براي تهيه عكس هاي اين نمايشگاه محدوده بزرگي را در نظر گرفتم و كارم را آغاز كردم. از شرق تا ميدان امام حسين، ازجنوب تا چراغ برق، از شمال تا ميدان شعاع و از غرب تا خيابان وليعصر.»
جالب است كه كامران عدل شكار موش ها توسط گربه را يكي از انگيزه هاي برپايي اين نمايشگاه مي داند اما در گالري الهه حتي يك گربه در حال شكار ديده نمي شود.
«خب اين كار خيلي دشوار بود. بايد هميشه دوربين به همراهتان باشد، به شكل كاملا اتفاقي گربه اي در حال شكار باشد و شما هم بتوانيد به سرعت اين صحنه را ثبت كنيد.»
بگذريم و برگرديم به فضاي گالري. ساعت ۱۶ روز يكشنبه نمايشگاه گربه هاي ولگرد افتتاح شد اما ساعت ۳۵/۱۶ از ميان ۳۲ تابلو، ۵ تابلو به فروش رفته بود. با قيمت ۳۰ هزار تومان.
«قيمت تابلوهاي من هميشه كم است. اگر معتقديم هنر بايد داخل خانه ها برود براي اين كار بايد قيمت آثار را پايين بياوريم. مردم كه پول ندارند هنر گرانقيمت را خريداري كنند. من فكر مي كنم تا روز دوم تمام تابلوها خريداري شوند.»
... خانم ميانسالي در گوشه اي از گالري ايستاده بود و پيرمردي را دعوت به ژست گرفتن مقابل گربه ها مي كرد. پيرمرد با وسواس دست به موهايش كشيد، ژست گرفت و خانم ميانسال تصويري از او ثبت كرد. در نقاط ديگر گالري صداي آخي، آخي مدام به گوش مي رسيد. خانم ها گربه دوست دارند. حتي اگر دست زدن به آن چندش آور باشد. پيش از خروج از گالري واجب بود كه از كامران عدل بپرسيم آيا خودش هم گربه دارد؟
«بياييد و اين گربه زيبا را نگاه كنيد. مگر مي شود آدم دوست نداشته باشد اين حيوان را با خودش به خانه ببرد. با اين حال مساله نگهداري گربه است. البته قبلا گربه اي به نام حنابانو داشتم، حكايتي بود حنابانو. از همين گربه هاي معمولي معمولي، ولي هنرپيشه بود. فكر مي كنم كه مي دانست از او عكس مي گيرم و ژست مي گرفت.» كار ما تمام شد. بايد به سرماي خيابان بازگرديم. به گربه حساس شده بوديم. آنجا گربه خياباني ديده نمي شد اما مردم زياد بودند. يادمان آمد آخرين گربه اي كه ديده بوديم كنار دفتر روزنامه مرده بود. كاش تصويري ازنعش گربه يا دعواي گربه ها هم وارد خوشي هاي گربه هاي گالري الهه مي شد. به هر حال اين هم بخشي از زندگي شهري آنهاست. تمام زندگي گربه كه آشغال خوري و ولگردي نيست. آنها هم مثل ما گاهي دلشان از زندگي مي گيرد. شايد گالري الهه، جايي كه خانم ها براي ستايش گربه ها به آن مي آيند جاي نعش گربه نبود!

تصوير ايراني
موزه هنر ويليامز كالج(WCMA) نمايشگاهي از عكس هاي آنتوان سوروگيان، به نام «تصوير ايراني» برگزار خواهد كرد كه تصويري موجز از ايران در ابتداي قرن بيستم ارائه مي كند؛ تصويري كه از چشمان يكي از خلاق ترين عكاسان ملي ايران، آنتوان سوروگيان ديده شده است. سازمان دهنده اين نمايشگاه موسسه خدماتيSITES است و از ۱۰ ژانويه تا ۲ مه ۲۰۰۴ در ديد عموم قرار خواهد گرفت. سوروگيان در دهه ۱۲۱۰ (تاريخ تولدش مشخص نيست) به دنيا آمد و در سال ۱۳۱۲ درگذشت. او عكاس مشهوري بود كه رسانه جديد را براي ثبت تصاوير زيبا و مهيج از ايران، مردم و فرهنگ آن به كار گرفت، آن هم در زمانه اي كه همه اينها به شدت در حال تغيير بودند و بدين صورت سند اجتماعي مهمي نيز از آن دوران به يادگار گذاشت. اين عكس ها بيش از هر چيز نشانگر سرگشتگي و حركت سوروگيان مابين فرهنگ و هنر اروپايي است.
موضوعات عكس هاي او نيز اين نظر را تاييد مي كند: زنان محجبه، شاه، اندروني، توريست هاي غربي و مردم عادي. راهبرد او در انتخاب موضوعاتش؛ پرتره، مطالعات باستان شناختي و صحنه هايي از خيابان بود. سوروگيان مسيحي ارمني اي بود كه بيشتر عمر خود را در تهران گذرانده و در جامعه متنوع ايراني و تحت تاثير همزمان سنت اروپايي و شرقي بود و خود نيز شخصيتي دوگانه داشت: اشراف منش و لوطي، از يك طرف از اندروني پادشاهان عكس مي گرفت و از طرف ديگر استوديوي عكاسي اي براي مردم عامه به راه انداخت. او سفرهاي بسياري نيز به اماكن تاريخي ايران انجام داد و از ويرانه هاي تمدن هاي كهن ايران نظير پرسپوليس و حكاكي هاي بازمانده از دوران داريوش اول عكس هاي بسياري گرفت. بسياري از آثار او در دوران زندگي اش، در دو بحران بزرگ اجتماعي و سياسي ايران، نابود شد. بحران اول در دوران مشروطه در سال ۱۲۸۵ بود و بحران دوم، آشوب و ناآرامي شهري در دوران تغيير حكومت قاجار و روي كار آمدن پهلوي رخ دادWCMA . در كنار اين نمايشگاه برنامه ها و نمايشگاه هاي جنبي ديگري نيز دارد. يكي از آنها با نام «تصوير ممنوع! نقاشي ايراني و مغولي» از ۱۰ ژانويه تا ۲۵ آوريل ۲۰۰۴ برگزار مي شود و سعي خواهد كرد تصوير نادرستي را كه از هنر اسلامي در اذهان رواج دارد، مورد پرسش قرار دهد و از نو بررسي كند. تصويري از هنر اسلامي در غرب وجود دارد مبني بر آن كه در اسلام هرگونه تصوير از انسان ممنوع است (عملكرد طالبان نيز در رواج اين تصور نقشي بسزا داشته است). نمايشگاه مذكور شامل ۱۲ نقاشي ايراني و مغولي از قرن پانزدهم تا نوزدهم ميلادي با موضوعات مردم و حيوانات است. سازمان دهنده اين برنامه هالي ادواردز است كه درباره اين نقاشي ها، سخنراني اي نيز ارائه خواهد كرد. نمايشگاه ديگر «شارل پرندرگاست و نقاشي هاي ايراني» نام دارد. پرندرگاست نقاش آمريكايي ( ۱۹۴۸- ۱۸۶۳) است كه تحت تاثير سنت فارسي نقاشي هايي خلق كرده است. در نمايشگاه مذكور ۵ اثر از وي به نمايش درمي آيد كه در آنها به شدت از سبك نقاشي ايراني خصوصا نوع نگاه به فضا و استفاده غني از برگ و رنگ طلايي استفاده شده است.

دردسر تلفن همراه
انگار خيلي سال پيش بود كه تيتر بزرگ روزنامه ها به مضرات تلفن همراه اختصاص داشت و به ويژه در مطبوعات علمي و صفحات پزشكي روزنامه ها مي خوانديم: «تا مي توانيد از گوشي تلفن همراه كمتر استفاده كنيد و جز در موارد ضروري آن را به گوش خود نچسبانيد.» با وجود اين كه به تدريج حرف و سخن پيرامون مشكلات سلامتي ناشي از استفاده زياد از گوشي تلفن همراه كاهش يافت و كم كم در دست داشتن تلفن همراه به امري عادي و عادتي روزانه و شبانه و هميشگي تبديل شد، اما اين روزها بار ديگر محافل علمي زمزمه هايي ترس آور سر داده اند. اين بار نتايج حاصل از آزمايشي توسط يك انستيتو تحقيقاتي در هلند(TNO) كه ماه پيش انتشار يافت، آشكار ساخت كه امواج كوتاه، شبيه امواجي كه از گوشي هاي تلفن همراه نسل سوم منتشر مي شود، ايجاد سردرد، سرگيجه و تهوع مي كند. در آزمايش هايTNO ، اشخاصي مورد آزمايش تحت چهار سطح موج قرار گرفتند: دو سري موج هايي كه در اغلب تلفن همراه هاي معمولي رايج در ميان مردم و بعد امواج تلفن هاي همراه هاي نسل سوم. آزمايشات نشان داد، افرادي كه تحت تاثير امواج تلفن همراه هاي نسل سوم قرار داشتند اظهار ناراحتي كردند. بدين ترتيب آيا همين الان بايد تلفن همراهتان را خاموش كنيد و به تلفن جواب ندهيد؟ فعلا نه، مگر آنكه پشت خط كسي باشد كه حرف زدن با او بلافاصله سردردايجادكند يا اينكه آزمايشات كامل تر، نتايج فعلي را تاييد كند. جان مولدر، استاد دانشگاه و متخصص امواج و اثرات آن در دانشگاه ويسكونسين، مي گويد: «در مطالعات اخير، اثرات منفي استفاده از تلفن همراه روي سلامتي گزارش شده اما هنوز به صورت علمي تاييد نشده است. اما يك نكته قابل طرح اين است كه تاكنون همه مطالعات و پژوهش ها روي تلفن هاي دستي و تاثير امواج آن روي سر انسان متمركز بوده و كمتر به برج هاي آنتن تلفن همراه و اثرات امواج آن (كه البته به سبب فاصله، قدرت كمتري دارد) روي تمام بدن كساني كه در معرض آن قرار مي گيرند، توجه شده است.
فعلا نتايج تيم پژوهشگران هلندي ايجاد سردرد و تهوع را در اثر امواج تلفن همراه هاي نسل سوم روي بعضي از سوژه هاي تحت آزمايش گزارش داده و در صورت تاييد علمي آن، موضوع مورد بررسي هاي دقيق تر و احتمالا در نهايت ايجاد تغييرات در ساختار دستگاه هاي تلفن همراه منجر خواهد شد.

مردم
نجيب محفوظ 
چند روز پيش، نجيب محفوظ، معروف ترين نويسنده هنوز زنده در جهان عرب، نود و دو ساله شد. شايد به همين دليل بود كه دولت يونان تصميم گرفت يكي از جوايز ادبي اش را به اين نويسنده اهدا كند. نام جايزه از نام يك شاعر مشهور يونان باستان به نام كاوافيس گرفته شده. محفوظ، موقع گرفتن جايزه يك آرزوي كليشه اي هم كرده: كاش هيچ جنگي ديگر اتفاق نيفتد. او در ضمن سند ضدجنگ را كه پيش از اين شخصيت هايي مثل پطرس غالي، عمر موسي (دبير كل اتحاديه عرب) و كوفي عنان امضا كرده بودند، بعد از گرفتن جايزه امضا كرده است.
محمد رضا هنرمند
بعد از موفقيت مجموعه كاكتوس، «هنرمند» بلافاصله كاكتوس ۲ را ساخت كه خسروشكيبايي اش حذف شده بود و يك جوان - يعني سروش صحت - به مجموعه بازيگران اضافه شده بود. سريال «در كنار هم» يك جورهايي در ادامه سري كاكتوس بود اما هنرمند به دلايلي كنار كشيد و فتحعلي اويسي مجموعه را كارگرداني كرد. حالا هنرمند دوباره آمده تا كاكتوس ۳ را بسازد. تصويربرداري اين مجموعه هم از هفته آينده شروع مي شود. يعني اين بار هم، شكيبايي در مجموعه بازي مي كند؟
ابراهيم حاتمي كيا
بعد از پخش سريال «خاك سرخ» و اكران فيلم «ارتفاع پست» ديگر خبري از ابراهيم حاتمي كيا نبود. نامش زياد توي خبرها نيامد و انگار -مثل بيشتر وقت ها - سرش به كار خودش بود. حالا حاتمي كيا رفته شمال تا فيلمبرداري فيلم جديدش را شروع كند. اسم فيلم هست «به رنگ ارغوان» و فعلا بازي حميد فرخ نژاد در اين فيلم قطعي است. حبيب رضايي هم بازي گردان و انتخاب كننده بازيگرهاي اين فيلم است.
سيد مسيح موسوي
بايد بيش از يك ماه منتظر بمانيد تا «مسابقه پدربزرگ ها» روي آنتن برود. اين عنوان فيلمي است كه همزمان با عيدغدير از تلويزيون پخش مي شود. داستان در مورد جواني است كه روزي با پيرمردهايي كه در پارك بيكار مي نشينند و افسرده شده اند برخورد مي كند . او تصميم مي گيرد با برپايي مسابقه دوچرخه سواري ميان پيرمردها تحولي در زندگي آنها ايجاد كند. در اين مسابقه تعمير و راه اندازي دوچرخه ها هم بر عهده نوه ها است. ابتدا پيرمردها از اين مسابقه استقبال نمي كنند، اما در نهايت مثل هميشه پايان داستان شيرين است. بقيه ماجرا را هم خودتان ببينيد. اين فيلم به مدت ۷۵ دقيقه توليد شده و سيد مسيح موسوي تهيه كنندگي و كارگرداني آن را بر عهده دارد.

ذهن زيبا
هيچ كس خوشبخت تر از كسي نيست كه فكر مي كند خوشبخت است.
ضرب المثل آلماني
يك دروغ گو مي تواند دنيا را دور بزند، اما نمي تواند برگردد.
ضرب المثل لهستاني

صبح تا شب
سينما
«دختر ايروني»، «چشمان سياه»، «تب» و «جنايت» هم چنان فيلم هاي اصلي روي پرده سينماهاي تهران هستند. «دختر ايروني» در گروه سينمايي استقلال به نمايش درمي آيد، «چشمان سياه» را در گروه سينما قدس مي توانيد ببينيد،  «تب» در گروه عصر جديد و «جنايت» هم در گروه سينما آفريقا نمايش داده مي شوند. امروز چهارشنبه است و حالا كه سينمافرهنگ دوباره روبراه شده، برنامه  «ياد ياران،  ديروز،  امروز» در اين سينما برگزار مي شود. در اين برنامه فيلم تب به نمايش درمي آيد و هنرمندان و بازيگران فيلم در سينما حضور پيدا مي كنند. اجراي اين ايده كار موزه سينماي ايران و بنياد سينمايي فارابي است و براي حمايت از پيشكسوتان سينما برگزار مي شود. ماهي يكبار، هنرمندان و علاقه مندان به سينما جمع مي شوند و با خريدن بليت و پوستر فيلم و محصولات ديگر به صندوق پيشكسوتان كمك مي كنند. در سينما فرهنگ امروز به جز اين برنامه، فيلم هاي «رقص در غبار»، «فرشته چهارم»، «داردودسته هاي نيويوركي» و «خورشيد مصر» به نمايش درمي آيند.
تلويزيون 
مثل هر روز، شبكه تهران ساعت ۱۳ يك قسمت از سريال «گروه پليس» را پخش مي كند. تكرار كلي سريال ازجمله «پرستاران» (شبكه يك، ساعت ۱۵) را هم مي توانيد بين ساعت ۱۳ تا ۱۶ ببينيد. شبكه تهران ساعت ۱۹ امشب يك قسمت ديگر از مجموعه «پزشكان» را نشان مي دهد. شبكه ۳ هم به احتمال زياد ساعت ۱۵/۲۰ فيلم سينمايي پخش مي كند تا جاي خالي مسافري از هند پر شود. «بوي غريب پاييز» (خداييش اسم را حال مي كنيد؟) را شبكه ۲ ساعت ۲۱ پخش مي كند و «آتش و شبنم» هم ساعت ۱۵/۲۲ از شبكه يك پخش مي شود. امشب، تكرار قسمت سوم سريال «بچه هاي خيابان» را هم مي توانيد ساعت ۲۳ از شبكه ۵ تماشا كنيد. برنامه «سينماي ايران» را هم فراموش نكنيد،  ساعت ۱۵/۲۳ شبكه يك. خوش باشيد.
تئاتر
به جز سالن هاي نمايش مجموعه تئاتر شهر،  اغلب سالن هاي شهر، در اختيار نمايش هاي ويژه كودكان است. اين دارد كم كم تبديل به يك نوع پديده مي شود. يك روز بزرگ، آي قصه، قصه، قصه، يك اختراع ساده (مجموعه شهيد چمران)، داستان اسباب بازي ها (فرهنگسراي اشراق)، خانم قدا، گول نخوريا (فرهنگسراي بانو)، خاله پيرزن، گربه بلا (فرهنگسراي بهمن)، پوستين جادويي و جينگيلي و فينگيلي (موزه پول) فقط نمونه هايي از هجوم نمايش هاي كودكان به سالن هاي شهر هستند. از طرفي اگر خواستيد چدتا تئاتر جدي ببينيد، يك سر برويد تئاتر شهر. آنجا در سالن اصلي «سوگ سياوش» هم چنان روي صحنه است، در چهارسو «چهار حكايت از چندين حكايت رحمان» ساعت ۱۹ اجرا مي شود. «قهوه تلخ» شبنم طلوعي، ظاهراً قرار نيست به اين زودي ها با تالار سايه خداحافظي كند و «خاطرات يك دزد» در خانه خورشيد امروز ساعت ۴۵/۱۸ اجرا مي شود.
نمايشگاه 
يك هنرمند ترك به نام چيزگن كوبيده از تركيه آمده ايران، آن هم به دليل علاقه اي كه به فرهنگ و هنر ايراني داشته. او در اين سفر، خوب دوروبرش را نگاه كرده تا هرچي از ايران مي بيند توي ذهنش ثبت كند و كار با شيشه را شروع كند. اسم نمايشگاه را هم گذاشته اند «برداشت هايي از ايران» و در اين نمايشگاه، استاد چيزگن ۱۴۰ اثر را با اقتباس از فرهنگ و هنر ايران خلق كرده و به نمايش گذاشته.
جواد رسولي

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
فرهنگ
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  فرهنگ  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |