چهارشنبه ۳ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۶۱
شبهاي زمستان با مهران مديري
بسته بندي نقطه چين تغيير كرد
به نظر شما اگر مهران مديري نبود، مردم پايتخت شب هاي طولا ني زمستان را چگونه بايد مي گذراندند، مهران مديري يكي از چهره هايي است كه توانسته با كارهاي موفقش اوقات فراغت مردم تهران را پر كند. خدا مهران را از ما و صداوسيما نگيرد
001882.jpg
چهره واقعي بزهكاراني كه ممكن است اطراف ما زندگي كنند، قرار بود در سريال جديد مديري با عنوان نقطه چين به نمايش دربيايد. اما اين فكر اوليه ممكن است دچار تغيير شود. به هر حال كاري كه مديري مي كند اين نيست كه يك سريال روتين پليسي بسازد، اميدواريم كه دوباره از كارش تعجب كنيم 
مسابقه زو، لهجه برره اي، تعجب كردن با چشماني گرد و لب و لوچه آويزان. اينها شايد امروز به يك خاطره دور شبيه باشد، اما بخشي از تاثيري بود كه سريال پاورچين بر زندگي شهروندان تهراني گذاشت.يادآوري خاطرات كاراي مختلف مهران مديري نشان مي دهد كه او استاد تبديل واقعيات زندگي به نمايش هاي طنز است.
قرار است سريال جديد مهران مديري به همين زودي از تلويزيون پخش شود. در دوران افول مجموعه هاي معروف به نود شبي، توفيق احتمالي اين مجموعه تلويزيوني مي تواند رونق تازه اي به ساخت اين قبيل سريال هاي شبانه ببخشد. جرقه اوليه با برنامه اي به نام هفتاد و هفت زده شد. مديري بعد از چند سال بيكاري در تعدادي نمايش كوتاه در اين جنگ شبانه حضور يافت. اما كم كم ميزان حضورش بيشتر و بيشتر شد تا جايي كه برنامه به مجموعه اي از اين قبيل نمايش هاي كوتاه تبديل شد. مديري اين روند را با سريال هاي فصلي ديگر ادامه داد. سريال هايي كه چون شبانه پخش مي شوند، به نود بخش تقسيم مي شدند و نكته جالب اين بود كه تمام مجموعه هاي تلويزيوني اين بازيگر پرطرفدار، موفق و پرطرفدار از كار در مي آمد.
اما مديري هيچ وقت راه هاي رفته را دوباره طي نكرد. با توفيق هر مجموعه، سري بعد را طور ديگري ساخت. هيچ وقت نخواست راه هاي رفته را دوباره بپيمايد و البته تمام اينها دليل نمي شد كه هر برنامه تازه مديري، از همان ابتدا اقبال مردم را جلب كند. با آغاز هر مجموعه نوآوري هاي مديري هم شروع مي شد. علاقه او به اجراي طرح ها و ايده هاي تازه در تلويزيون، نمودهاي جالبي مي يافت. در اين بخش هاي آغازين حتي مي شد ديد كه مديري قصد دارد فرم هاي داستاني تازه اي را تجربه كند. او داستان در داستان مي ساخت و تلاش مي كرد حضور داستان نويس را در قصه با بيننده در ميان بگذارد.
اما اين قبيل نوآوري ها زياد طول نمي كشيد. پس از پخش چند برنامه، مديري به دنبال خواست بينندگان ساده پسندش مي رفت و همه چيز را در گفت  وگوهاي معمول يك مجموعه طنزآميز خلاصه مي كرد. هر چند كه در همين سطح هم كار مديري با ديگر كمدي سازهاي تلويزيون قابل مقايسه نبود. او تلاش كرد پيام ندهد، بيننده هايش را نصيحت نكند و صداقت را حفظ كند. چيزي كه در صداوسيماي ما كيمياست.
با اولين بخش از سري برنامه هاي زير آسمان شهر، گروه هاي كمدي ساز ديگري به جز مهران مديري، طعم شيرين موفقيت يك برنامه كمدي شبانه را چشيدند. به اين ترتيب دست، زياد شد و گروه هاي ديگري نيز هوس ساخت چنين برنامه هايي را كردند. توفيق مجموعه بدون شرح هم مزيد بر علت شد و به اين ترتيب شبكه هاي تلويزيوني ديگري به جز شبكه سه هم كوشيدند كه به اين معدن غني جذب مخاطب، دست پيدا كنند.
اشباع شدن بازار پخش، دلزدگي بيننده را هم در پي داشت و اغلب كساني كه در يكي دوسال گذشته، دست به ساختن چنين مجموعه  هايي زدند ناموفق ماندند و يا موفقيت اندكشان در برابر خاطره توفيق مجموعه هاي پيشين مهران مديري، بسيار كمرنگ به نظر مي رسيد.
در چنين شرايطي مديري موفق ترين كارش را عرضه كرد. با نمايش پاورچين، خيابان هاي تهران خلوت شد و تكيه كلام هاي شخصيت ها، بيشتر از هميشه سر زبان مردم افتاد. مديري به عنوان يك پيش كسوت توانست در دوران انبوه سازي سيما، مهارتش را به رقباي تازه از گرد راه رسيده اش نشان دهد و «نامبروان» بودنش را در حيطه طنز تلويزيوني اثبات كند.
اما توفيق پاورچين، همان قدر كه به نفع مديري و گروهش تمام شد؛ به ضررشان هم بود. چون حالا در  آستانه پخش برنامه بعدي او، همه در انتظار مجموعه اي بهتر يا حداقل همتاي پاورچين هستند. مديري با ساخت اين مجموعه استانداردهاي برنامه سازي طنز در سيما را ترقي داده و حالا رقابت با خودش هم كمي غيرممكن به نظر مي رسد.
نام مجموعه جديد مديري، نقطه چين است. پيش از اين قرار بود نام ديگري داشته باشد و پخشش از عيد فطر آغاز شود. اما اسمش عوض شد و پخشش به تعويق افتاد. ساختار اوليه اي كه براي اين برنامه در نظر گرفته شده بود، چيزي شبيه «ببخشيد شما» به نظر مي رسيد. بخش اصلي برنامه، گفت وگوي مهران مديري با يك شخص حقيقي بود و دو بخش نمايشي هم اين بخش اصلي را در بر مي گرفتند و قرار بود كه اين بخش هاي نمايشي، برخلاف ببخشيد شما، سلسله نمايش هاي دنباله داري با شخصيت هاي ثابت باشند و سازندگان برنامه هم ميهمانان عجيب و غريبي براي حضور در برنامه در نظر گرفته بودند. پخش اين سري گفت وگوها، مي توانست بار ديگر مهران مديري را در هيات يك نوآور به بينندگان تلويزيون معرفي كند و جان تازه اي به مجموعه هاي شبانه پر از تكرار تلويزيون ببخشد. اما اينطور كه معلوم است ساختار كلي اين برنامه تغييراتي پيدا كرده و ديگر شبيه مدل طرح ريزي شده نخواهد بود. به اين ترتيب احتمال دارد كه همه چيز به سمت يك مجموعه تلويزيوني نود شبي معمولي ديگر پيش برود.
ماجرا از اين قرار است كه در طرح اوليه نقطه چين به سبك برنامه اي كه قبلا از شبكه ۳ پخش شده بود (پلاك ۱۴) مديري مصاحبه هايي با بزهكاران حقيقي داشته باشد و لابه لاي قطعات نمايش از آنها استفاده شود. اما روز گذشته باخبر شديم كه اين تصميم به دلايلي وتو شده و ممكن است مصاحبه ها جدا از برنامه پخش شوند واين در شرايطي است كه به گفته يك منبع خبري، سازمان صداوسيما، فعلا خبري رسمي درباره اين سريال منتشر نكرده است.
نكته ديگر هم در مورد سريال نقطه چين اين است كه مهران مديري از نويسندگان سريالهاي موفق خود استفاده نكرده است.
دوست داريم ببينيم سريالي كه اين روزها هر روز قسمت هايي از آن را در شبكه ۳ مي بينيم، چقدر گل مي كند. هر چند مهران مديري ثابت كرده كه حتي از پيش پا افتاده ترين دستمايه ها هم براي بيننده هاي تلويزيون، دستمايه جذابي خواهد ساخت. شما هم اگر با قسمت هاي اوليه برنامه مشكل داشتيد، به سازندگانش فرصت بدهيد. تجربه ثابت كرده كه مديري، به هر ترتيبي كه هست بينندگانش را پاي صفحه تلويزيون خواهد نشاند.

ستون ما
غافلگير نشويد، لطفاً!
بعد از چند روز سرما و بارش پي درپي، حالا دوباره يك هفته است كه هوا گرم تر شده و خبري از برف و باران نيست. شايد مهم ترين واقعه آن سرماي نيمه آذر ماه، كاهش فشار گاز و قطع آن در برخي از نقاط كشور و حتي محله هايي از شهر تهران بود. ظاهراً اين ماجرا آنجا فيصله پيدا كرد كه گاز مصرفي كارخانه ها و مراكز صنعتي قطع شد تا فشار گاز مناطق شهري همچنان بالا بماند. اين موضوع واكنش اتاق بازرگاني را نيز به دنبال داشت و خاموشي، مدير اين اتاق، خواسته بود دولت زيان هايي را كه از اين طريق به صنايع وارد مي شود، جبران كند.
اما نكته جالب اطلاعيه اي بود كه در آن هنگام شركت گاز منتشر كرد.
در اين اطلاعيه ضمن عذرخواهي از مردم به خاطر قطع گاز (كه چنين رفتاري البته خيلي در ميان شركت هاي دولتي معمول نيست) عوامل وقوع اين پديده را «افزايش مصرف، سرماي شديد و غافلگيري در مقابل تغيير ناگهاني وضعيت هوا اعلام كرد.»
به اين ترتيب مي توان انگاشت كه الف) در اين شركت معظم دولتي كسي نمي داند كه وقتي هوا سرد مي شود، مردم بيشتر گاز مصرف مي كنند. ب) وقتي پاييز كم كم تمام مي شود و به زمستان نزديك مي شويم، هوا هم سردتر مي شود. ج) در آذرماه هر لحظه ممكن است هوا سرد شده و در بسياري از مناطق كشور برف ببارد. د) ايران در نيمكره شمالي زمين واقع است، پس اقليم آن در پاييز و زمستان سرد ودر بهار و تابستان گرم مي شود. ه) وقتي آفتاب نتابد، اما برف ببارد، اصولاً هوا سرد مي شود، وقتي هوا سرد شد، آدمي در محل سكونت خود احتياج به استفاده از وسايل گرم كننده دارد.
به همين ترتيب مي توان بسياري استقرائات ديگر از اطلاعيه موصوف رديف كرد كه خلاصه همه آنها اين است كه متاسفانه ما هنوز در برابر وقوع سرماي زمستاني غافلگير مي شويم!
آن ماجرا، هرچه بوده گذشته، فعلاً بهتر است كه به فكر هفته هاي آينده باشيم.
مزيد اطلاع شركت گاز و همه ديگر شركت هاي دولتي عرض شود كه اكنون ما در دي ماه به سر مي بريم. يعني اگر هم آسمان آفتابي باشد، بعيد نيست كه به سرعت ابرهاي باران زا آسمان را فرا بگيرند و در كمتر از يك شبانه روز دماي هوا حتي بيشتر از ده و پانزده درجه كاهش يابد. وقتي اينگونه شد روستاييان و عشاير براي گرم كردن مساكن خود به سوزاندن شاخ و برگ باقي مانده بر دامنه ها روي مي آورند (و اينگونه بود كه در بيست سال اخير زيستبوم جنگلي زاگرس نابود شد، با اولين برف راه دسترسي عشاير زاگرس به جهان اطراف قطع مي شد و شركت نفت قطع راه ها را دليل عدم سوخت رساني به آنها اعلام مي كرد و مي كند) اما شهري ها اين كار را هم نمي توانند بكنند، از سرما برخود خواهند لرزيد و بيمارستان ها و مطب هاي دكتر و داروخانه ها پر خواهد شد از سرماخورده ها و سينه پهلوكرده ها و...
پس، تا دير نشده، راه ها بسته نشده، لوله ها يخ نزده و... به فكر سرمايي باشيم كه در راه است. همين.

شهرنامه
مردم بدون رو در بايستي 
يكي از شهروندان خوب ما در نامه اي در مورد درد مشترك خود و روزنامه نگاران صحبت كرده است.
آقاي غلامحسين يادگاري ضمن تشكر از اينكه ما اين ستون را بدون مضايقه مصروف اهالي نموده ايم گفته است: دستتان درد نكند، اما بهتر است بياييم اشتراكات و مشكلاتمان را مشخص كنيم.
وي با بيان اينكه سنخيت آلا م و معضلات او با روزنامه نگاران بسيار است گفته است اگر مثال ساده مي خواهيد، به اين سوال ها جواب دهيد تا بحثمان ادامه يابد.
آقاي يادگاري در ادامه به طرح سوال هاي مختلف پرداخته است؛ مثلا اينكه آيا ما هم بدون بليت از راه آهن تا انقلاب يا بالعكس را طي كرده ايم، يعني پياده؟ و آيا نان بربري سه روز مانده خورده ايم؟ و در نهايت گفته اند بهتر است بگذاريم نام «ستون ما» تغيير كند و مردم بتوانند بدون رو در بايستي حرفهايشان را بزنند، خطوط هم دست ما.
بعد از لوله اگزوز كاميون، نان هاي ساندويچي 
آقاي تنگستاني در نامه اي به موضوع لوله اگزوز اتومبيل هاي سنگين و اتوبوس و كاميون ها پرداخته و گفته است: اگر شما در ماشين شخصي خودتان نشسته باشيد و با زن و بچه بخواهيد از كنار يكي از اين اتوبوس ها و كاميون ها يا حتي ميني بوس ها تردد كنيد، دهانه لوله اگزوز درست مقابل شيشه قرار مي گيرد و اگر شما پشت چراغ خطر يا در ترافيك باشيد تمام دود اگزوز وارد ماشين مي شود.
وي پيشنهاد داده است، مسوولان محترم راهنمايي و رانندگي، كليه رانندگان اين وسايط نقليه را ملزم كنند كه لوله اگزوز را به بالا و نزديك سقف هدايت كنند تا دود حاصله در فضاي بالاي كاميون يا اتوبوس يا ميني بوس پخش شود.
اين شهروند همينطور به موضوع نان هاي باگت پشت درب مغازه هاي ساندويچي اشاره كرده و پرسيده است: آيا نان  هايي كه بخش عمده غذاي روزانه ما را تشكيل مي دهند در معرض آلودگيهاي مختلف نيستند؟

نمايشگرهاي تبليغاتي ويدئويي وارد مي شوند
رنگ و حركت بر ديوارهاي شهر خاكستري
پشت چراغ قرمز تقاطع وليعصر- فاطمي كه بايستي  ، كافي است كمي سرت را بالا بگيري و با اتفاقي عجيب روبرو شوي.
يك تلويزيون بزرگ، خيلي بزرگ در حال پخش تصاوير خوش رنگ و لعابي است كه بايد كمي دقت كني تا بفهمي آگهي تبليغاتي هستند.
آقا دروغ چرا  ، ما به چشم خودمان نديديم اما...شنيده ايم كه در خيلي از كشورهاي توسعه يافته و نيافته، تبليغات ويدئويي ديگر به جزئي جدا ناپذير از زندگي شهروندان بدل شده اند و شركت ها و موسسات خدماتي مختلف براي جذب مشتري هاي بيشتر، بعد از بيلبورد و تراكت، اين روزها دست به دامن صفحات عظيم و بزرگ نمايش شده اند و تقريبا بوردهاي تبليغاتي ايستا و صرفا حاوي عكس و پوستر جاي خود را به آنها داده اند.
تازه اين كه چيزي نيست، كمپاني هاي بزرگ يك سمت از كاميونت هاي توزيع محصولشان را هم ديجيتال كرده اند و مثلا وقتي آقاي مشتري بالقوه از همه جا بي خبر مشغول راه رفتن در پياده رو است ، چشمش مي ا فتد به رونالدو كه دريبل مي كند و زيدان كه جادو مي كند و روبرتو كارلوس كه وقتي شوت مي كند دروازه مي لرزد، بعدش هم كه مي بيند همه اين بچه معروف ها يك جا مي ايستند و فلان نوشابه معروف را مي خورند، طبيعتا او هم تشنه اش مي شود و در اولين سوپر ماركت راهش را كج مي كند و مي رود كه از همان ها بخرد.
روياي تبليغات متحرك را تلويزيون مدتها پيش عملي كرده است اما خيلي از تبليغات چي ها وقتي تعرفه بالاي آگهي در تلويزيون را مي ديدند در دلشان آرزو مي كردند كه كاش تلويزيون اختصاصي داشتند و هي براي ملت آگهي پخش مي كردند.
ايستگاه هاي ديجيتال تبليغاتي محصول مشترك همين ايده با بيلبورد ها بودند، اما امكان واقعي عملي شدن اين فكر وقتي مهيا شد كه فن آوري تصوير ديجيتال و نمايشگرها آنقدر پيشرفت كرد كه به جاي تلويزيوني ۶۴ اينچ كه غير از صفحه اش ۶ متر جا هم براي لامپ تصوير و ساير مخلفاتش بگيرد تنها يك لايه نازك حداكثر نيم متري باشد.
اسم نمايشگر هاي ال سي دي را كه شنيده ايد؟ ابزارهايي كه با استفاده از مايع مخصوصي پيكسل ها ( همان قسمت هاي كوچك تصوير كه تنها مي توانند يك رنگ داشته باشند و مجموعشان تصوير را تشكيل مي دهد) را نمايان مي كنند.
به اين ترتيب ديگر لازم نبود روي ميز تحريرتان فقط يك مانيتور بگذاريد و ديگر هيچ استفاده ديگري نتوانيد از آن بكنيد ، بالطبع اين مساله در مورد پشت بام ساختمان ها هم صادق است، نمايشگر هاي سايز بالا با اين قطر كم حتي مي توانستند از پنجره آويزان شوند! ( البته قبول داريم كمي غلو كرديم!). 
مشكل بعدي هم ورود اطلاعاتي بود كه در هر لحظه بايد به نمايشگر داده شود تا آن را پخش كند، خوشبختانه اينجا هم مخ هاي دنياي فن آوري به دادمان رسيده بودندو با استفاده از آخرين وسايل الكترونيكي سايز وسائل ذخيره سازي را به حداقل رسانده اند ، حالا ديگر يك فلاش كارت نيم وجبي آنقدر جا دارد كه قبلا يك سي دي و يك فيلم وي اچ اس هم نمي توانستند آن حجم از اطلاعات را در خود نگه دارد. همه چيز حاضر است! پس منتظر دست پخت سر آشپزهاي تبليغاتي باشيد.
درست است كه آن تلويزيون ( بعد از اينهمه توضيح بهتر است نمايشگر صدايش كنيم) سر سه راه فاطمي در خيابان وليعصر اولين نمونه از نوع تمام رنگي و با آن كيفيت است كه در ايران نصب شده، اما شك نكنيد جذابيت اين نوع تبليغ و استقبال ناخودآگاهي كه شهروندان از آن خواهند كرد باعث خواهد شد همانطور كه روزي چشم به هم زديم و ديديم در تهران مثل قارچ بيلبورد سبز شده، در و ديوار خاكستري شهرمان را نمايشگرهاي تبليغاتي با تصاوير متحرك و رنگي پر خواهد كرد.

نكته
با ما تماس بگيريد
باور كنيد آدرس ايميل كه بالا ي صفحات نوشته ايم، تزئيني نيست. براي ما ايميل بفرستيد.
براي ارائه پيشنهادات وانتقادات به تحريريه ايرانشهر مي توانيد با شماره هاي زير تماس بگيريد.
تلفن ۹-۲۹۰۲۹۳۸
نمابر ۲۹۰۲۹۴۰

ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
فرهنگ
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  فرهنگ  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |