چهارشنبه ۳ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۶۱
مبارزه با دخانيات در نيويورك شدت گرفته است
اسلحه آري، زيرسيگاري نه!
001924.jpg
منبع: هرالد تريبون 
مترجم: شيرين معتمدي 
كيسي استنجل بازيكن حرفه اي بيسبال حدود ۶۰ سال پيش يعني در دوران اوج محبوبيتش روزي در حين تمرين و به قصد تفنن يك پيپ خاموش به دهان گذاشت.
اگهان سرپرست گروه از راه رسيد و درباره ممنوعيت كشيدن پيپ به او هشدار داد. استنجل با اعتراض و تعجب گفت كه پيپش خاموش است. مربي گفت: فرقي نمي كند، شما يك پيپ در دهان داريد،  يعني نفس كار شما اشتباه و ممنوع است! استنجل براي اين كه كم نياورد رو به سرپرست و ديگر بازيكنان مي گويد: «من ممكن است كفش به پا داشته باشم ولي راه نروم! »اين مساله را براي آن طرح كرديم تا مدخلي باشد براي گفتن قانون جديد شهر نيويورك و اظهارنظرهاي مختلف پيرامون آن. به گفته استنجل اگر مي توان كفش پوشيد و راه نرفت، اين سوال پيش مي آيد كه آيا مي توان بدون مصرف سيگار يك جاسيگاري در اختيار داشت؟
حتما جواب مثبت است، اما اين استدلال براي قانون منع دخانيات شهر نيويورك فاقد ارزش است. حالا ديگر برخي از شهروندان نيويوركي به سختي با اين مساله كنار آمده اند كه صرف وجود زيرسيگاري در مكاني كه استعمال دخانيات ممنوع است، مي تواند باعث دريافت اخطاريه شود؛ خواه آن زيرسيگاري دور از دسترس عموم باشد و خواه از آن به عنوان شيئي تزئيني يا جايي براي نگهداري گيره هاي كاغذ يا شكلات و غيره استفاده شود.
قانون اين است: «داشتن زيرسيگاري ممنوع! همين و بس.»
ساندرا مولين، سخنگوي اداره سلامتي و بهداشت روان نيويورك معتقد است كه «دليل اين امر كاملاً واضح است و ممكن است ديدن يك زيرسيگاري باعث تحريك بعضي ها به مصرف سيگار شود. قانون جديد سعي دارد كارش را از همين مسائل كوچك اما اساسي شروع كند. » او در ادامه مي گويد: «از ابتداي ماه مي كه اداره بهداشت با جديت شروع به اجراي اين قانون كرده حدود ۲۳۰۰ اخطاريه صادرشده كه بيش از ۲۰۰ مورد آن مربوط به تخلفات ناشي از داشتن زيرسيگاري است. توجه كنيد كه رقم اين گونه اخطاريه ها زياد نيست اما آنقدر هست كه اشخاص خاطي به فكر فرو بروند.»
در ارتفاعات بروكلين صاحب يك مغازه لوازم صوتي شامل اين قانون شده يعني به خاطر داشتن زيرسيگاري بايدجريمه پرداخت كند. او با حيرت و تعجب مي گويد: «من آن را براي مشترياني كه با سيگار روشن وارد مغازه مي شوند نگه داشته بودم،  بالاخره آنها بايد جايي سيگارشان را خاموش كنند يا نه؟»
از ديگر افرادي كه به خاطر داشتن زيرسيگاري اخطاريه دريافت كرده اند مي توان به گريدون كارتر اشاره كرد. او كه ويراستار نشريه تايمز اسكور است در اين باره مي گويد: «من آنها را به خاطر اين كه يادآور دوران جواني ام بودند نگه داشته بودم و هيچ گونه استفاده اي نمي كردم،  وقتي بازرسان پيدايشان كردند حتي يك ته سيگار هم مشاهده نشد.» او با عصبانيت ادامه مي دهد: «جاي تعجب است در شهري كه مي توان اسلحه اي را با تمام متعلقاتش در اختيار داشت، داشتن يك زيرسيگاري جرم محسوب شود. نيويورك شهري است كه ترتيب اولويت ها هرگز در آن رعايت نشده.» اعضاي يك كلوپ در گروسي پارك همين عقيده كارتر را دارند.در اولين گزارش نيويورك پست آمده است كه ماموران اداره بهداشت چند روز بعد از دريافت خبري محرمانه، به بازرسي از محل كار مدير اجرايي همين كلوپ يعني جان مارتللو اقدام كرده اند. آنها در آنجا كسي را درحال كشيدن سيگار نديده اند، اما در قفسه عقبي يك ميز سه عدد زيرسيگاري كشف كرده اند. مارتللو درحالي كه سعي دارد خود را خونسرد نشان دهد در اين باره مي گويد: «آنها را آنجا گذاشته بوديم تا همه را دور بريزيم، نمي خواستيم در ديد عموم باشند. باور كنيد همه آن زيرسيگاري ها را براي همين جمع كرده بوديم، همه به دورريختن شان فكر مي كردند. اما نكته اي كه من و همكارانم را به شدت عصبي كرد قانون اساسي اين كشور است. يعني قانوني كه به اين افراد اجازه ورود و بازرسي از محل كار مرا داده است. آنها ظاهراً برخلاف پليس حتي نيازي به ارائه حكم بازرسي ندارند و فقط براساس يك خبر محرمانه وارد محل كار افراد مي شوند.» آخرين سوالي كه از ساندرا مولين پرسيده شد درباره همين اختيار تام است كه بازرسان دارند. او هم جواب داد: «بالاخره بازرسان ما بايد اختياراتي داشته باشند. اگر ما تعداد زيادي زيرسيگاري در جائي پيدا كنيم در حكم اين است كه افراد حاضر در آنجا مشغول كشيدن سيگار هستند، يعني قانون اين را مي گويد!؟»
ريچارد فارلي به عنوان يكي از وكلاي مشاور نيويورك دراين باره معتقد است كه «اعمال سخت گيرانه اينچنيني و برخورد با خاطيان ممكن است كه نتيجه اي برعكس داشته باشد و افرادي داشتن زيرسيگاري را براي اثبات بي اعتقادي به قانون اساسي قلمداد كنند. تعصب در برخورد با دارندگان يك زيرسيگاري ممكن است به تعصب نگهداري پنهاني آن تبديل شود. سوال اين است كه آيا مي شود در چارچوب قانون، مطب يك روانپزشك با يك جلسه مذهبي را براي پيداكردن يك زيرسيگاري به هم ريخت؟ بايد دانست كه با اينگونه اعمال هرگز نتيجه مطلوبي به دست نمي آيد و نگاه مجرمانه به ديگران ممكن است باعث وقوع جرم شود.»

بوستون
001922.jpg
پس از ۵ سال تاخير و هزينه هاي ميليارد دلاري بالاخره مسير طولاني زيرزميني شهر بوستون گشايش يافت. از سال ها قبل مسوولان شهر بوستون براي حل ترافيك شهري و در عين حال دست نخورده ماندن بافت و معماري شهري و همچنين عدم اعتقاد به بزرگراه ها به عنوان شريان عبور و مرور، طرحي را اجرا كردند كه در آن راه هاي اصلي از زير شهر مي گذشت.
بزرگراه اصلي اين شهر در سال ۱۹۵۹ ساخته شده بود، اما مسوولان شهري معتقد بودند كه گشايش بزرگراه هاي تازه، بافت شهري را به هم مي زند به همين دليل به فكر راه انداختن اين مسير افتادند. در روز اول گشايش اين مسير زيرزميني، مردم استقبال فراواني از آن كرده و آنرا طرحي بي سابقه عنوان كردند.

لندن
001926.jpg
طبق تحقيقات جديدي كه دانشمندان انجام داده اند، اتومبيل هاي با رنگ نقره اي، كمتر در معرض تصادفات جاده اي قرار دارند.
محققان دانشگاه آكلند اعلام كردند كه سرنشينان ماشين هاي نقره اي در معرض خطر كمتري قرار دارند.
اين ماشين ها ۵۰ درصد كمتراز ماشين هاي سفيدرنگ در معرض خطر تصادف قرار دارند.
آنها پس از مقايسه تصادفاتي كه در آن عمر ماشين، جنسيت راننده و سن او يكسان بود به اين نتيجه رسيدند كه ماشين هاي رنگ تيره مثل قهوه اي و سياه بيشترين درصد تصادفات را شامل مي شوند.

آمستردام
001946.jpg
يك مرد هلندي كه نزد پليس اين كشور به «ميمون» شهرت يافته است به ظن دخالت در سرقت دو اثر ونسان ون گوگ در جنوب اسپانيا دستگير شد.
اوكتاو دورهام كه به خاطر مهارت خاص در گريختن از چنگ پليس به «ميمون» مشهور شده است، هفته گذشته دستگير شد. اين مرد ۳۱ ساله در ارتباط با دو مورد سرقت از موزه ون گوگ در آمستردام در ماه دسامبر ۲۰۰۲ تحت تعقيب بود. نقاشيهاي مسروقه شامل «عبادت كنندگان درحال ترك كليساي نيوتن» و «منظره دريا در درشونينگن» است. اين سرقت محققان را سردرگم كرده بود زيرا در زمان وقوع سرقت، تدابير امنيتي نيز در داخل موزه شديد بود . سارقان از طريق سقف وارد موزه شده بودند.

فرهنگ
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  فرهنگ  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |