پنج شنبه ۴ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۶۲- Dec,25, 2003
پاسخ مسعودنيلي به ۱۰ استاد منتقد
امانت علمي رعايت نشده است
002630.jpg
مسعود نيلي، مسئول تدوين استراتژي توسعه صنعتي كشور، نتايج مطالعات اين طرح را روز ۱۰ تيرماه ( روز صنعت) به رييس جمهوري ارايه كرد كه با استقبال وي مواجه شد. چند روز بعد ۱۰ استاد دانشگاه كه در ميان آنها چهره هاي سياسي و اقتصادي مشهوري مثل احمد توكلي و حسين نمازي ديده مي شدند،  در يك نامه سرگشاده به رييس جمهوري از استراتژي توسعه صنعتي، انتقادكردند. كانون انتقاد اين استادان «جهاني سازي» بود.
مسعود نيلي نيز در پاسخ به نامه سرگشاده ۱۰ استاد منتقد، در نامه اي مكتوب به رييس جمهوري ضمن پاسخ به منتقدان ياد شده، برخي نكات را ياد آور شده است كه بخشهايي از آن نامه درج مي شود.
۱- در نامه ده اقتصاددان، امانت و دقت در استناد به مطالب رعايت نشده است. از ۴۲ مورد ارجاع مطلب به ۳۸ صفحه از كتاب استراتژي توسعه صنعتي، در ۶ مورد كلماتي به عبارات كتاب اضافه و يا كم شده صرفا به گونه اي كه مفهوم مورد نظر نويسندگان نامه تامين شود. در ۸ مورد مطالب مورد ادعا درست برعكس مطالب طرح شده در كتاب است و در ۲۲ مورد، مطالب غيرواقعي به كتاب نسبت داده شده است.
۲- امضاء كنندگان محترم نامه،حجم اصلي مطلب خود را به ارايه هشدار و اعلام خطر اختصاص داده اند و بسيار دشوار مي توان چارچوب نظري اثباتي روشني را در مطالب طرح شده پيدا كرد. اصولا در طول سال هاي گذشته گروهي هويت خود را بر مبناي مخالفت مطلق- نگرانه تعريف كرده و شناسانده اند و ضرورتي به طرح ديدگاه اثباتي و يا پذيرفتن مسئوليت به لحاظ نوع نگرش در مقابل مشكلات پيش روي آينده اقتصاد كشور احساس ننموده اند. در حالي كه تعهد ملي، ديني و علمي آنگونه كه نويسندگان محترم نامه ادعا كرده اند ايجاب مي كرد كه دغدغه اصلي چگونگي مواجهه با مشكلات بزرگي كه اقتصاد در آينده با آنها روبرو خواهد بود باشد. مطلبي كه اثري از آن در نامه ديده نمي شود.
۳- بررسي هاي انجام شده توسط سه مطالعه طرح تدوين استراتژي توسعه صنعتي كشور (وزارت صنايع و معادن)، چشم انداز بلند مدت اقتصاد ايران (سازمان مديريت و برنامه ريزي) و تبديل ثروت نفت به توسعه (بانك جهاني) نتايج مشترك قابل توجهي با يكديگر دارند كه ضرورت تحقق نرخ رشد حداقل ۸ درصد در بيست سال آينده براي كشور يكي از آنهاست. تحقق اين نرخ رشد، افزايش بي سابقه بين ۷ تا ۱۰ درصد در نسبت سرمايه گذاري به توليد ناخالص داخلي، افزايش در آمدهاي حاصل از صادرات نفت خام به حدود ۳۰ ميليارد دلار (به قيمت هاي ثابت سال ۱۳۸۰) و افزايش قابل توجه صادرات صنعتي به ميزان حدود ۲۵ ميليارد دلار را در سال پاياني ايجاب مي كند. مجموعه مطالعات انجام شده، ادامه روند موجود را مقارن با نرخ بيكاري بين ۵/۱۷ تا ۲۳ درصد و نرخ تورم بيش از بيست درصد را در پايان ده سال آينده دانسته اند. فاصله عميق بين ضرورت هاي آتي و ساختار موجود، بيانگر ابعاد تحولات مورد نياز در حوزه سياستگذاري در جهت تحقق رقابت پذيري اقتصاد است.
۴- رقابت شديد شكل گرفته در عرصه بين المللي در نتيجه اتصال بازارها به يكديگر، رشد سريع تكنولوژي و تنوع محصول با پيامدهاي رفاهي شگرف را به عنوان تنها شرط حفظ حيات بنگاه ها در بازار بين المللي نتيجه داده است. رشد سريع تكنولوژي در كنار ثبات اقتصاد كلان، نرخ هاي تورم در حدود يك درصد در كشورهاي پيشرفته و نيم درصد در چين را نتيجه داده است.
اين امر موجب گرديده تا هر روز بازارهاي جديدي بر روي اين كشورها گشوده شود.
۵- رشد بسيار بالاي حجم پول، بي ثباتي مالي و كسري بودجه ، تثبيت نرخ ارز ، عليرغم وجود تفاوت قابل توجه تورم داخلي و خارجي ساختار دولتي توليد دركنار انحصارات بزرگ،  بيرون ماندن از WTO در كنار مواجهه با تعارضات بين المللي، كشور ما را هر چه بيشتر آسيب پذير كرده و رقابت پذيري را هر چه دشوارتر نموده به گونه اي كه در ارزيابي هاي بين المللي تنها به مزيت هاي بكر و خدادادي ما استناد مي شود و نه به توليد حاصل از دانش و مهارت. مجموعه اين عوامل موجب گرديده كه توليدكننده داخلي، حتي براي حفظ بازار داخلي نيز با چالش مواجه باشد. در چنين شرايطي يك اقتصاد بسته نسبتا دولتي شبه انحصاري چگونه مي تواند منابع ريالي و ارزي مورد نياز براي رفاه جمعيت سال هاي آتي را فراهم آورد؟
۶- تعميق ارتباطات اقتصادي بين المللي در سال هاي اخير، منجر به بهره مندي هر چه بيشتر كشورهاي در حال توسعه گرديده است. در فاصله سال هاي ۲۰۰۰-۱۹۹۴، حجم تجارت خارجي كشورهاي در حال توسعه ۸۰ درصد و سرمايه گذاري خارجي در اين كشورها نيز بيش از ۸۰ درصد رشد داشته است.
۷- همانگونه كه ملاحظه مي شود، جهاني شدن براي برخي فرصت و براي برخي تهديد بوده است. علاوه بر اين، جهاني شدن مانند هر پديده ديگر بشري، نقص ها و ايرادات خود را نيز داشته و دارد. لذا بدون مطلق نگري در جهت رد و يا تاييد بايد وارد آن شد و از درون در اصلاح آن سهم به دست آورد.
۸- بدون ترديد، برون گرايي در توسعه صنعتي و اقتصادي و شكل گيري بخش خصوصي توانمند و بزرگ، لازمه حصول به رفاهي مطمئن در آينده است. تحقق چنين شرطي مستلزم پيدا كردن «بازار»، «دستيابي به تكنولوژي» شكل دادن «مقياس اقتصادي توليد» و برخورداري از «توان مديريتي و بازرگاني» درحد قابل رقابت بين المللي است. هيچيك از موارد بسيار دشوار ذكر شده با شعار و اعلام هشدار محقق نمي شود.
۹- توسعه ارتباطات در كنار كاهش قيمت محصولات صنعتي در كشورهاي پيشرفته و حتي در حال توسعه، حركت به سمت يكپارچگي جهاني را با شدت تسريع نموده است. اقتصاد و صنعت كشور ما نيز به صورت منفعلانه در اين فرآيند قرار گرفته است. در صورت عدم تبديل اين حركت منفعلانه به فرآيندي از سر تدبير و اراده، در انتها فقر به اضافه مجموعه اي از شعارها از نوع آنچه در نامه اساتيد محترم آمده برايمان خواهد ماند.
۱۰- جهاني شدن، پديده اي برخاسته از درون اقتصاد جهاني و در تداوم سير تكاملي اقتصاد بين المللي است و نيروي پيش برنده آن بسيار قويتر از آن است كه توسط يك كشور ايجاد شده و يا مديريت شود. آمريكا تنها بر موج جهاني شدن سوار شده است. فرآيند جهاني شدن حتي قدرتمندتر از آن است كه تحت تأثير فروپاشي نظام بلوك شرق ايجاد شده باشد. جهاني شدن پديده اي نيست كه از آن نفرت داشت و يا به آن عشق ورزيد. تنها يك واقعيت بسيار مهم است كه با منطق و استدلال علمي مي توان از فرصت هاي آن استفاده كرد و در قالبي مسالمت آميز در جهت مقابله با پيامدهاي منفي آن اقدام نمود. عرصه مواجهه با جهاني شدن،  عرصه حماسه و احساس و جنگ نيست بلكه عرصه علم و منطق و تدبير است. لذا ادبيات علمي نيز در اين عرصه،  از ادبيات حماسي و جنگي كه به دفعات مورد استفاده اساتيد محترم قرار گرفته است فاصله مي گيرد. كلمات مورد استفاده در علم اقتصاد به جاي جنگ، رقابت، به جاي شكست، فقيرتر شدن نسبي، به جاي پيشروي، جذب سرمايه و گرفتن بازار ،به جاي پيروزي دستيابي به رفاه نسبي بيشتر است. در اين چارچوب ، مطلب علمي با نقد علمي پاسخ داده مي شود و نه با وارد آوردن اتهام از قبيل پذيرفتن سلطه شركت هاي فرامليتي، ظلم و تبعيض آمريكا و ... آنهم به كساني كه در طول بيست سال گذشته همواره در دشواري ها حضور داشته اند و بخشي هر چند كوچك از بار را به دوش كشيده اند هيچگاه زبان به شكوه و ملامت نگشوده اند.
۱۱- اگر از نظر اساتيد محترم تهيه كننده نامه، آنگونه كه ذكر كرده اند،  با گذشت زمان و در نتيجه آزادسازي ها، توزيع درآمد در كشورها در سطح جهاني بدتر شده و اگر رشد اقتصادي كشورهاي در حال توسعه تحت لواي جهاني شدن،  كاهش پيدا كرده اگر توسعه تجارت همچنان به طور ناپيدايي از سوي كشورهاي توسعه يافته در مقابل كشورهاي در حال توسعه محدود مي شود و اگر نهادهاي بين المللي اقتصادي به ابزاري در دست قدرت هاي بزرگ براي به اضمحلال كشيدن اقتصاد كشورها در آمده  اند و اگر سازمان تجارت جهاني هيچ نقشي در بهبود اوضاع تجاري كشورها نداشته و اگر تعداد بيكاران در سطح جهان رو به افزايش است و اگر در مقابل و از ديد استادان محترم بايد «خود را براي زندگي هم طراز با جهان آماده سازيم» (ص ۱۰ بند ۲)، آنگاه با توجه به تصوير سياه بالا از جهان، ديگر تعامل با جهان از نظر نويسندگان محترم نامه چه معني كاربردي مي تواند داشته باشد و اصولا چه طراز مطلوب جهاني مي تواند موجود باشد تا به آن برسيم؟
۱۲- در طول سال هاي گذشته نوعي از نگرش همواره تلاش كرده تا آزادي را مترادف با بي بندو باري جلوه دهد و البته اين ترفند به ميزان قابل توجهي نيز موثر واقع افتاده است. براي تبيين نوع نگرش محققين طرح تدوين استراتژي توسعه صنعتي به مقوله آزاد سازي و مواجهه با پديده جهاني شدن به نقل عبارت زير از صفحه ۳۹۱ كتاب اكتفا مي نمايم:
«فرآيند آزادسازي ساختارهاي صنعتي موجود نياز به سياست هاي حمايتي دارد تا صنعت داخلي براي مواجهه با رقابت بين المللي آماده شود. اين آماده سازي نه يك ورود سريع و بي پروا به ميدان رقابت جهاني،  بلكه تعقيب يك راهبرد سيستماتيك است كه مستلزم دخالت هاي موافق بازار به ويژه طي دوره گذار است... ».

راه پيش روي پوتين
002616.jpg

منبع: اكونوميست
ترجمه: احمد هاشمي
زير ذره بين
احزاب مخالف پوتين (ليبرالها) چگونه مي توانند وضعيت خود را بهبود بخشند؟ بارها و بارها در مورد ادغام احزاب مخالف سخن به ميان آمده است ولي بسياري معتقدند كه ياولينسكي و چوبايس اكنون شديداً مخالف اين هستند كه براي مدت طولاني با هم باشند. اشلوزبرگ مي گويد «من معتقدم يك جبهه متحد از ليبرالها مي تواند ۶ يا ۵/۶ درصد آراء را به دست آورد». ممكن است رهبران آنها كنار گذاشته شوند اما تقريباً همه اعضاي اين دو حزب ناشناخته هستند و اكنون آنها خارج از دوما هستند كه مطرح كردن سوابق آنها مشكلتر خواهد بود.
تجربه دموكراسي پارلماني ناقص روسيه كم و بيش مرده است، اكنون بيش از هر زمان ديگري پيشرفت و بهبود اوضاع در اين كشور منوط به يك فرد است.
ديميتري و ماريا يك زوج ۳۱ ساله ساكن مسكو با عباراتي مأيوس كننده مي گويند «ما سياسي شده ايم و اين سياسي شدن امر خوبي است». ۱۲ سال پيش آنها و دوستانشان به خيابانها آمده بودند تا به فروپاشي شوروي كمك كنند. آنها در انتخابات به دو حزب سوسيال دموكرات يابلوكو و يا به اتحاديه نيروهاي دست راستي كه طرفدار بازار آزاد است رأي دادند. اين دو حزب نگهبانان ليبراليسم روسيه هستند. از آن زمان خانواده ديميتري و ماريا كه يك خانواده طبقه متوسط با درآمد ماهيانه ۲۰۰۰ دلار هستند رأي  دهندگان پروپاقرص اين احزاب بوده اند. ولي در انتخابات ۷ دسامبر گذشته مجلس (دوما) آنها در مقابل ۲۴ گزينه اي كه براي رأي دادن در جلوي صندوق رأي وجود داشت به گزينه بعدي يعني بر عليه تمامي نامزدها رأي دادند. آنها گفتند هر كه برنده اين انتخابات باشد تفاوتي در زندگي آنها ايجاد نخواهد شد.
ديميتري در حالي كه لبخندي بر لب دارد مي گويد: «ما در انتخابات شركت كرديم فقط براي اينكه افرادي مانند ژيرينوفسكي خارج از قدرت بمانند». نتايج انتخابات احتمالاً آنها را هم شگفت زده كرده است. ولاديمير ژيرينوفسكي و حزب ملي گراي افراطي او كه به غلط حزب ليبرال دموكرات نامگذاري شده در انتخابات پيشين در سال ۱۹۹۹ آراي خود را نزديك به دو برابر كرد. آنها همچنين در اين انتخابات ۳۸ كرسي را تصاحب كرده اند. به عبارت ديگر احزاب Yabloko و SPS ناگهان حذف شدند. هر دو حزب به اين علت كه حد نصاب حداقل ۵ درصدي براي فرستادن نماينده در دوما را به دست نياوردند قادر به فرستادن نامزدهاي ليست حزبي خود به دوما نشدند و فقط به چند كرسي منفرد كه از مناطق به دست آورده بودند اكتفا كردند. با فاصله اندكي پس از ليبرال دموكراتها حزب مام ميهن قرار مي گيرد كه حزبي مورد حمايت كرملين بود و فقط چند ماه پيش اعلام موجوديت كرده است. اين حزب توسط سرگئي گلازيف كه يك كمونيست سابق است و ديميتري روزوگين كه يك ملي گراي ميانه رو است رهبري مي شود. اين حزب با هدف به خود اختصاص دادن آراي كمونيستها تشكيل شده است. آراي ۷/۱۲ درصدي كمونيستها به سختي به نيمي از آراي آنها درسال ۱۹۹۹ مي رسد. حزب مردم كه از عمده ترين حزب طرفدار دولت يعني حزب روسيه متحد منشعب شده است ۱۹ كرسي منفرد را به خود اختصاص داد و تنها نتايج غيرشگفت انگيز در اين انتخابات كسب بيشترين آرا توسط روسيه متحد بود. اين حزب به همراه نمايندگان منفرد خود ۲۲۲ كرسي دوما را به خود اختصاص داد كه نزديك به نيمي از كرسيهاي دوما مي باشد.
اين نتايج براي دموكراتهاي روسيه يك كابوس مي باشد كه برندگان آن عبارتنداز سه حزب كه تنها ايدئولوژيشان وفاداري اسلاو محورانه به رئيس جمهور ولاديمير پوتين و به درجات مختلف اعتقاد به ناسيوناليسم به علاوه انتقاد از حاكميت تماميت خواه در طول ۷۰ سال گذشته مي باشد. دو حزب ليبرال نامبرده هميشه كوچك بوده و صلاحيتهاي دموكراتيك آنها مورد سؤال بوده است، ولي آنها در پارلمان حضور داشتند اگرچه اين حضور بي ثمر بود. با اين كرسيهاي بسيار اندك از تأثيرگذاري آنها كاسته شده و تقويت آنها مشكلتر خواهد بود، همچنين جلوگيري از قانونگذاري دولت چه خوب و چه بد غيرممكن خواهد شد. براي مدت چهار سال پارلمان به پوتين و اطرافيانش تعلق دارد.
درست است كه اين موضوع به گذشته مربوط مي شود و ليبرالها به خاطر اين شكست بيشتر سرزنش مي شوند و شوك حاصل از اين انتخابات مي تواند باعث آغاز تغييرات مورد نياز شود ولي با در نظر گرفتن تاريخ روسيه علائم خوبي براي آينده وجود ندارد.
كالبد شكافي اين شكست
اين انتخابات يك فرضيه بزرگ در مورد دموكراتيزه شدن روسيه را ابطال كرد. اين فرضيه عبارت است از اينكه زماني كه طبقه متوسط شكل گرفت شروع به پذيرش ارزشهاي دموكراتيك ودرخواست رعايت آنها از رهبران خود مي كند. توده عظيمي از مردم خواهان سقوط اتحاد شوروي بودند. پس از آن مردم خواهان احياي دموكراسي بودند تا به زودي به رفاه و خوشبختي دست يابند. در سالهاي دهه ۱۹۹۰ كه سالهاي برقراري دموكراسي در روسيه بود زندگي اغلب مردم اندكي بهبود پيدا كرد ولي تحت ثباتي كه پوتين بازگردانيده بود اقتصاد رشد كرد و طبقه متوسط واقعي در حال شكل گرفتن است. سؤال اينجاست كه چرا اين طبقه آن طور كه گفته مي شد رأي ندادند؟  پاسخ به اين سؤال پيچيده است؛ يك دليل اين است كه «روسيه متحد» يك حزب دولتي است و پوتين شخصاً از اجراي قانون سر باز مي زند. ايستگاههاي تلويزيوني دولتي بدون پرده پوشي قانوني را كه پوشش رسانه اي مساوي براي تمامي نامزدهاي انتخاباتي را فراهم مي آورد زير پا گذاشت. در برخي مناطق اين حزب دو برابر بيش از ميانگين ملي ۳۷ درصدي خود رأي به دست آورد كه نشان دهنده اين است كه در آن مناطق استانداران و حاكمان طرفدار پروپاقرص پوتين آراي ثابتي را براي اين حزب جمع آوري كرده اند. در مناطق دورافتاده تر رؤساي محلي از تاكتيكهاي اعمال فشار و ارعاب مانند انجام مبارزه هاي تبليغاتي براي كارگران دولتي در زمان استراحتشان و تهديد آنها استفاده كردند. ناظران خارجي ضمن انتقاد شديد تمامي اين موارد را ذكر كردند. رهبران «يابلوكو» مي گويند در صورتي كه اعمالي از اين قبيل پيش نمي آمد مي توانستند از سد ۵ درصدي دوما عبور كنند. كمونيستها هم آراي خاص خود را دارا هستند كه ادعا مي كنند تاكنون بيش از ۵ درصد آن به احزاب SPS و Yabloko داده مي شده است. اين اتهامات متقابل همچنين بين SPS و Yabloko هم ادامه دارد. لئو اشلوسبرگ يك نامزده Yabloko در شهر غربي پسكوف مي گويد «يك مشكل بزرگ در استراتژي تبليغاتي ما وجود داشت؛ ما آنچه را كه از ۱۰ سال پيش گفته بوديم تكرار مي كرديم به جاي اينكه با يك قاعده جديدي براي قرن ۲۱ آماده شويم». الكساندر بارانيكف يك عضو دوما از حزب SPS كه كرسي خود را از دست داده است سوءظنهاي مشابهي دارد. او مي گويد: «ما نتوانستيم پيام خود را به ۱۵ يا ۲۰ درصد مردم كه شروع به خوب زندگي كردن نموده اند برسانيم. ما نتوانستيم براي آنها توضيح دهيم كه زندگي خوب امروز آنها معين و مشخص نيست». او معتقد است كه شعارهاي انتخاباتي آنها مي بايست به موضوعاتي مانند توجه به مراقبتهاي بهداشتي و آموزش كه براي اغلب روسها ناشناخته است پرداخته مي شد. درواقع ماريا و ديميتري هم كه يك دختر ۷ ساله دارند با هم هم عقيده اند كه «هيچ يك از احزاب، پيرامون آموزش و بهداشت سخن نگفتند». در هر صورت مشكل در حال افزايش است. درست است كه حزب يابلوكو در انتخابات اخير زير ۵ درصد كل آرا را به خود اختصاص داده است ولي اين حزب در طول ده سال مبارزه انتخاباتي هيچ گاه به ميزان دو برابر اين آرا دست نيافته است. رقيب آن حزب SPS فقط براي جمع آوري آراي مردم در سال ۱۹۹۹ تأسيس شد كه ۵/۸ درصد آرا را به دست آورد ولي در آن شرايط پوتين كه بعدها نخست وزير شد از آن حزب حمايت كرد و بدون حمايت او اين حزب شكست خورد. بنابراين چرا اين احزاب هرگز پايگاه ثابتي براي آراي خود در بين مردم به دست نياوردند؟ دلايل زيادي براي عدم موفقيت احزاب ليبرال مي توان برشمرد كه در زير به تعدادي از آنها اشاره خواهد شد. گريگوري ياولينسكي رهبر حزب يابلوكو بر اين نظر است كه «هنگامي كه مردم ديدند دموكراسي به چه چيزي شبيه است ذهنيتهاي خود را نسبت به آن تغيير دادند». اصلاحات دهه ۱۹۹۰ نه تنها طبقه متوسطي ايجاد نكرد بلكه منجر به شكل گيري يك طبقه نخبه بسيار غني و يك توده فقرزده شد. كاهش يافتن ارزش پول در دوره پس از شوروي ميليونها روبل پس انداز مردم روسيه را از دست آنها خارج كرد. شركتهاي دولتي با مبلغ بسيار پايين تر از قيمت واقعي آنها به تعداد اندكي بانكدار ثروتمند فروخته شد كه با هدفي از پيش طراحي شده و به ازاي حمايت آنها از انتخاب مجدد بوريس يلتسين در سال ۱۹۹۹ انجام گرفت و پس از كوتاهي دولت در بحران اقتصادي ۱۹۹۸ زماني كه اوضاع روبه بهبود گذاشت مردم دچار اين بدگماني شدند كه تمام فعاليتهاي دوره يلتسين بي ثمر بوده است. اين حقيقت كه رشد اقتصادي در دوره پوتين كه با ايجاد سيستم متمركز و اعمال محدوديت در آزادي مطبوعات همراه بود براي بسياري از مردم ثابت مي كند كه اقتدارگرايي بيشتري مورد نياز است. همچنين سيستم حزبي در اين كشور تازه در حال تجربه شدن است و جوانان تمايل دارند ضعيف و غيرسازمان يافته باقي بمانند. فقط در انتخابات ۱۹۹۵، ۴۳ حزب شركت داشتند.
002618.jpg

شرط ۵ درصد براي احزاب اعمال شد تا با جديت بيشتري وارد عرصه انتخابات شوند. ولي حتي حزبهاي بزرگتري كه شكل گرفتند مانند باكتري تقسيم شدند و رأي دهندگان را شگفت زده كردند. به عنوان مثال روسيه متحد كنفدراسيوني بود كه در دوما و توسط مناطق مختلف روسيه شكل گرفت كه هرگز در انتخابات شركت نكرد. وحدت و حزب سرزمين پدري كه خود به دو حزب جداگانه تقسيم شد و حزب مردم كه هم اكنون دچار دودستگي شده است. در يك چنين سيستمي ايدئولوژي زياد مهم نيست و براي احزاب مخالف متقاعد كردن ديگران به اينكه آنها مخالف دولت هستند مشكل است. احزاب يابلوكو و SPS اغلب از سياستهاي اصلاحي دولت حمايت نكردند. ياولينسكي از حزب يابلوكو چهره شاخص ليبرالهاي روسيه است كه پس از ۱۰ سال تقريباً مرد اول بيداري اجتماعي روسيه است و آناتولي چوبايس از حزب SPS كه به عنوان معاون نخست وزير در اوسط دهه ۱۹۹۰ بر روند خصوصي سازي روسيه نظارت داشت كه اين روند اشراف ثروتمندي را به وجود آورد. عمده ترين چهره احزاب طرفدار دولت ولاديمير پوتين است كه حدود ۸۰-۷۰ درصد آرا را به خود اختصاص داده اند. علاوه بر اينها حزب مام ميهن با رهبران جوان خود درصدد جذب آراي رأي دهندگان كمونيستها و يابلوكو به سوي خود است كه عمدتاً از ظاهر شدن روگوزين در صفحه تلويزيون بهره مي جويد. بنابراين دلايل ديگري هم وجود دارد تحت سيستم قديمي پروپيسكا در شوروي روسها فقط در مناطق اقامت دائم خود، جايي كه معمولاً از آنجا به دنيا آمده اند مي توانند رأي بدهند مگر اينكه ملكي در جاي ديگر خريده باشند. رأي دهندگان يابلوكو و SPS از نظر جغرافيايي متحرك هستند. آنها بيشتر علاقه مند زندگي و اجاره كردن خانه در شهرهاي مختلف هستند .از اين لحاظ هم آراي اين دو حزب افت مي كند. دليل ديگر در ناكامي اين دو حزب مبارزات انتخاباتي نادرست و خشن آنها مي باشد كه موفقيت آنها را كند كرده است. آخرين دليل بازجويي طولاني مدت بزرگترين شركت نفتي روسيه يوكوس مي باشد. مانند بسياري از شركتهاي بزرگ اين شركت احزاب SPS و يابلوكو را بنيان گذاشت و تعداد زيادي از كاركنان خود را مانند كمونيستها در ليست كانديداهاي پارلماني قرار داد. هنگامي كه قضات شروع به بازجويي و حمله به شركت يوكوس كردند، اين بازجويي منجر به دستگيري ميخائيل خودوركوفسكي رئيس آن شركت شد و به دنبال آن تمامي كساني كه با اين شركت در ارتباط بودند مورد اتهام فساد قرار گرفتند.
زنداني شدن ثروتمندترين مرد روسيه در بين مردم بر سر زبانها افتاد. به ويژه بوريس گريزلف وزير كشور كه همزمان دبير كل حزب روسيه متحد هم بود از اين پيشامد بهره برداري كرد. همچنين ليبرال دموكراتها به همراه حزب مام ميهن بر روي بي علاقه گي مردم به آقاي خودروكوفسكي سرمايه گذاري كردند و خواستار افزايش ماليات بر شركتهاي منابع طبيعي شدند. درخواستي كه برخي اعضاي SPS هم از آن حمايت كردند. به طور خلاصه، صرف نظر از تقلبهايي كه صورت گرفت، مردم روسيه در ۷ دسامبر سخن گفتند و پيام آنها اين بود كه يك رئيس جمهور مقتدر مورد علاقه و تأييد آنهاست. اما آقاي پوتين با اين قدرت جديد خود چه خواهد كرد؟ كريس ويفر كه يك استراتژيست معروف در آلفا بانك مسكو مي باشد اين گونه پاسخ مي دهد كه پوتين اين قدرت خود را با شدت بيشتري به كار خواهد گرفت. پوتين كه در اولين دوره رياست جمهوري خود با كمك افزايش قيمتهاي نفت به با ثبات كردن اقتصاد كشور پرداخته است با انتخاب مجدد خود در ماه مارس آينده كه به طور مؤثري تضمين شده است آماده است تا اصلاحاتي را به اجرا بگذارد كه ثروت را در ديگر عرصه هاي اقتصاد گسترش خواهد داد.
اين اصلاحات پوشاندن دريچه هاي مالياتي را دربرخواهد داشت كه به شركتهاي منابع طبيعي اجازه داده است تا كيفهاي خود را پر از پول كنند. همچنين در حالي كه ميزان مالياتها براي هر كسي شفافتر مي شود به سيستم بانكي كشور فشار وارد مي شود تا در راستاي رشد تجارت كوچك حركت كند و در زيرساختهاي اقتصادي تخريب شده به ويژه سيستم هاي مسكن و گرمايش دوره شوروي كه متلاشي شده است سرمايه گذاري كند. توجه بيشتر به آموزش، سازماندهي بوروكراسي، بازنگري در ساختار نيروهاي مسلح و اصلاحات در سيستم قضايي از جمله موارد اصلاحات است. بنابراين جاي تعجب ندارد كه اغلب سرمايه گذاران خارجي با دوماي جديد خوشحال به نظر مي رسند. پيشتر دولت مجبور بود تا براي تصويب برنامه هاي خود يك اكثريتي را از آراي احزاب مختلف جمع آوري كند. هم اكنون حزب روسيه متحد فقط ۴ كرسي براي رسيدن به اكثريت نسبي براي تصويب قانون كم دارد كه جمع كردن اين آراي اضافي چندان مشكل نيست. حتي اگر نمايندگان هر دو حزب ليبرال دموكرات و مام ميهن رأي منفي بدهند هنوز ۶۵ نماينده مستقل وجود دارند كه تعداد زيادي از آنها آزادانه رأي مي دهند. مضافاً اينكه با حذف SPS و يابلوكو از پارلمان شركتهاي بزرگ كه در اصلاحات مالياتي مانع ايجاد كرده بودند- يكي از دلايلي كه گمان مي رود خودوركوفسكي خشم مقامات كرملين را برانگيخت- تعداد زيادي از نمايندگان خود را كه اميد به محافظت از منافع خود داشتند از دست دادند. ولي اگر كرملين بخواهد پا فراتر بنهد، با چهار حزب طرفدار خود در پارلمان براي تغيير قانون اساسي نياز به دو سوم اكثريت خواهد داشت. يكي از سخنگويان ليبرال دموكراتها مي گويد گام اول آنها پيشنهاد افزايش زمان رياست جمهوري به ۷ سال خواهد بود. پوتين گفته است كه قانون اساسي دست نخورده باقي خواهد ماند. در هر حال تغيير آن نياز به تصويب اغلب مجالس منطقه اي نيز خواهد داشت كه يك روند بسيار پيچيده و مشكلي است. هنوز دو سال از مدت رياست جمهوري پوتين باقي مانده است. اگر او معتقد باشد كه به زمان بيشتري براي اصلاحات نياز دارد او ممكن است تحريك شود تا خواسته هاي هواداران وفادار به خود را بپذيرد و همچنين ممكن است اقدامات ديگري مانند محدود تر كردن قدرت ايالتها و يا مجالس محلي از وي خواسته شود. با اين همه ممكن است حوادث آن طور كه رئيس جمهوري مي خواهد پيش نرود. مايكل مك فول از دانشگاه استانفورد كاليفورنيا مي گويد: «من معتقدم كه پوتين به يابلوكو در دوما نياز دارد». حضور اعضاي يابلوكو در پارلمان مي توانست تعادلي نمادين و سيمايي از تكثرگرايي براي نمايش در غرب ايجاد كند. شگفت آور اينكه تقريباً تمامي احزاب در دوماي جديد دست چپي تر از رئيس جمهور هستند. دوماي جديد كمتر از آنچه مي نمايد انعطاف پذير است. دو حزب مردم و مام ميهن نمايندگي جناح امنيتي و اطلاعاتي محافظه كار نخبگان كرملين را برعهده دارد. موفقيت اين دو حزب رهبران آنها را جور كرده است. مام ميهن همچنان خواسته خود براي مالياتهاي بيشتر بر شركتهاي نفتي را تكرار مي كند. ممكن است آنها به همراه ژيرنوفسكي تلاش كنند تا در روند خصوصي سازي گاز و بانكهاي دولتي گازپروم و اسبربانك كه هر دو در مسير اصلاحات مورد نظر پوتين قرار گرفته اند مانع ايجاد كنند. همچنين آنها ممكن است در سياست خارجي هم دخالت كنند و جريان انتقاد كننده سياستهاي كرملين در زمينه خط مشي متمايل به غرب پوتين را تقويت كنند. يا اينكه ممكن است تقاضاي پست كنند و به پوتين فشار آورند تا به قول مبهمي كه اوايل سال جاري براي تشكيل دولت آينده خود بر مبناي انتخابات دوما داده بود جامه عمل بپوشاند. پوتين بايد پس از انتخاب مجدد خود وزراي خود را مجدداً منصوب كند و گمان مي رود كه نخست وزير ميخائيل كاسيانف از كار بركنار شود ولي انديشه تغيير افراد محبوبي مانند مسرز گلازيوف و يا روگوزين كسي را خوشحال نمي كند. نيكولاي پتروف از بنياد كارنگي در مسكو مي گويد: «ملي گراها كه مخالفان وفاداري هستند به اندازه كمونيستها دشمن خو نيستند».
براي چند ماه آينده تمامي نگاهها به سوي پوتين خواهد بود تا ببينند آيا آن طور كه ادعا مي كند يك اصلاح طلب است يا نه. ولي چه بي نظمي از طرف احزاب طرفدار دولت باشد و چه اينكه احزاب مخالف اشتباه عمل كنند، تضعيف دوما يك معني بيشتر نخواهد داشت: سياست بيشتر از آنچه كه هست براي مردم كم اهميت تر خواهد شد ،چيزي كه تاكنون بسيار پيچيده و اسرارآميز بوده است. به عنوان مثال تحقيقات بر روي يوكوس سؤالات بسياري را موجب شده است. سؤالاتي از قبيل اينكه آيا پوتين دستور اين بازجوييها را داده است يا اينكه اين اقدام توسط طرفداران خود او براي كوتاه كردن دستهاي اين بارون نفتي از شركت صورت گرفته است. زمان دستگيري او اغلب ناظران به تفاسير مختلفي دست زدند. اما وقتي گفته شد كه شركت كوچكتر سيبنفت در نظر دارد در آخرين لحظات با شركت يوكوس ادغام شود در تفسير آن عاجز شدند. اين هفته پس از گزارشهايي مبني بر اينكه شركت سيبنفت در تلاش است تا مديرت عالي خود را به اين شركت مشترك تحميل كند گزارشهاي جديدي وجود داشتند مبني بر اينكه اين ادغام صورت نگرفته است ولي هيچ كس روشن نساخت كه آيا رومان آبراموويچ سهامگذار اصلي سيبنفت (و مالك باشگاه فوتبال چلسي انگليس) تلاش زيادي كرده بود تا يوكوس را از اين موقعيت ضعيف خارج كند و يا اينكه آيا دولت كرملين از او به عنوان اهرمي براي بيرون كشيدن اطلاعات از سهامداري خودوكوفسكي استفاده مي كرده است.
در هر حال پنج ماه وضعيت نامشخص اعتماد سرمايه گذاران را سلب كرده بود. مثال ديگر از اوضاع سياسي پيچيده روسيه جنگ چچن است. نظر سنجي ها نشان مي دهند كه نارضايتي مردم از سياست پوتين در قبال چچن در حال افزايش است. ولي بحث عمومي در اين زمينه به دو روزنامه افراطي و تعدادي از نمايندگان دوما محدود شده است. برخي از منتقدان صريح اللهجه به قتل رسيده اند و بقيه هم در خارج از كشور بسر مي برند. چندي پيش يك بمب انتحاري پنج تن را درست در مقابل كرملين به قتل رساند كه يادآور حوادث مسكو بود كه سربازان روسي را مدت چهار سال در اين جمهوري شورشي درگير كرد كه نتوانستند كاري براي پايان آن مناقشه انجام دهند و زندگي شهروندان عادي روسيه به خطر افتاد.
احزاب مخالف (ليبرالها) چگونه مي توانند وضعيت خود را بهبود بخشند؟ بارها و بارها در مورد ادغام اين دو حزب سخن به ميان آمده است ولي بسياري معتقدند كه ياولينسكي و چوبايس اكنون شديداً مخالف اين هستند كه براي مدت طولاني با هم باشند. اشلوزبرگ مي گويد «من معتقدم يك جبهه متحد از ليبرالها مي تواند ۶ يا ۵/۶ درصد آراء را به دست آورد». ممكن است رهبران آنها كنار گذاشته شوند اما تقريباً همه اعضاي اين دو حزب ناشناخته هستند و اكنون آنها خارج از دوما هستند كه مطرح كردن سوابق آنها مشكلتر خواهد بود. نفوذ پشت پرده اي اين احزاب همچنان ادامه دارد. گفته مي شود كه پوتين و ياولينسكي روابط خوبي با هم دارند. چوبايس هنوز رياست شركت برق كشور را برعهده دارد و دست پروردگان زيادي در گروه اقتصادي دولت دارد. ولي انتخاب شدن، موضوع ديگري است. بارانيكوف مي گويد «اينكه براي چهار سال آينده در نگاه مردم چگونه خواهيم بود موضوعي است كه مجبور به تصميم گيري در مورد آن خواهيم بود. من نمي توانم اين راه را از همين حال ببينم».
كمونيستها به نوبه خود با سؤالهاي بيشتري مواجه اند. با وجودي كه آنها هنوز در پارلمان حضور دارند مانند آنچه بر سر احزاب كوچك آمده، آنها هم به ميزان بالايي رأي دهندگان خود را از دست داده اند. اكنون آنها چيزي بيش از يك دكوراسيون براي دوما نيستند آن هم نه از نوع زيباي آن. از نظر بسياري تمامي اين موارد سوءظنها در اين مورد را تأييد مي كند كه سالهاي ۱۹۹۰ بيش از اينكه سالهاي شكوفايي دموكراسي باشند صرفاً يك انحراف گذرا از اقتدار گرايي عادي و حاكم بر روسيه بوده است. دقيقاً براي چند سال آينده نبرد واقعي قدرت در درون گروههاي طرفدار دولت رخ خواهد داد. بدون اينكه چالشهاي جدي از بيرون وجود داشته باشد. بنابراين دوماي جديد حداقل يك مزيت دارد. ليليا دوبووايا از sps مي گويد «پيشتر فقط يك توهم از دموكراسي وجود داشت، من واقعاً نمي دانم آيا امور اين گونه بهتر پيش نمي روند».

پيامدهاي دستگيري صدام بر اقتصاد آمريكا
با آن كه دستگيري صدام حسين باعث افزايش روحيه سربازان آمريكايي در عراق و افزايش شانس بوش براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري آمريكا خواهد شد اما به اعتقاد كارشناسان، اين تحول اخير تأثير قابل توجهي بر اقتصاد آمريكا نخواهد داشت.
يكي از كارشناسان اقتصادي برجسته آمريكا در اين رابطه مي گويد: با آن كه همگان از دستگيري صدام خوشحال هستند و خبر دستگيري وي باعث تحرك بازارهاي پولي شد، اما آنچه كه اقتصاد آمريكا به آن نياز دارد، ورود سرمايه بيشتر و افزايش نرخ اشتغالزايي است.
به اعتقاد وي، دستگيري صدام باعث شد كه ديگر بيم بازگشت وي به قدرت وجود نداشته باشد اما كارشناسان نظامي معتقدند، صدام به دليل اين كه خود را پنهان كرده بود نمي توانست حمله به نيروهاي آمريكايي و ساير كشورها را در عراق ساماندهي كند به همين دليل احتمالاً حمله به نيروهاي ائتلاف و شهروندان عراقي ادامه خواهد يافت.
يكي ديگر از كارشناسان اقتصادي آمريكا مي گويد: دستگيري صدام يك واقعه ژئوپلتيك بود كه در كوتاه مدت تأثير مثبت روي بازارهاي پولي داشت اما اين خبر نمي تواند در درازمدت تأثير قابل توجهي بر اقتصاد داشته باشد. به هر حال جنگ در عراق پايان نيافته و دستگيري صدام تنها يافتن تكه اي از پازل عراق بود و نبايد پايان جنگ را جشن گرفت. از قضا دستگيري صدام با هجوم مردم آمريكا به فروشگاه هاي خريد كريسمس همزمان شده و به گفته كارشناسان، فروش امسال فروشگاه ها نسبت به سال قبل بهبود يافته است. به هر حال دستگيري صدام در بهترين زمان ممكن از ديد صاحبان فروشگاه هاي آمريكا صورت گرفته چون مشتريان با اعتماد به نفس بيشتر مي توانند به خريد بپردازند.
يكي از شهروندان آمريكايي كه با همسر خود در حال خريد شب عيد بود گفت: مردم آمريكا به مسائل خارجي اهميت مي دهند و حالا كه صدام دستگير شده آنها با آرامش بيشتري به خريد مي پردازند. چون يك بي ثباتي بزرگ از بين رفته است. اگر ما بتوانيم بن لادن را هم دستگير كنيم آن گاه شرايط اقتصادي بهبود خواهد يافت.
قرار است طي چند روز آينده وزارت بازرگاني آمريكا، نرخ توليد ناخالص داخلي و ساير آمار و ارقام مربوط به اقتصاد اين كشور را در سه ماهه چهارم سال جاري ميلادي منتشر كند كه با توجه به اين كه در زمان انتشار اين آمار، چند روزي از دستگيري صدام سپري خواهد شد، مي توان تصويري نسبتاً واقعي از اقتصاد آمريكا به دست آورد.

زمينه هاي توسعه بيوتكنولوژي در ژاپن
002632.jpg
براساس آمارهاي رسمي جمعيت ژاپن در اكتبر ۱۹۹۶ برابر ۱۲۶ ميليون نفر بوده است و تا سال ۲۰۰۵ پس از ايتاليا پيرترين جمعيت را خواهد داشت. رشد اقتصادي ژاپن با آهنگ افزايش بالاي ۱۰ درصد از دهه ۱۹۶۰ شروع و تا سال ۱۹۸۷ در رقابت با ايالات متحده به اوج خود رسيد و هم اكنون با سرعت كمتري به حركت خود ادامه مي دهد.
بخش خصوصي ۸۰ درصد از بودجه تحقيق و توسعه بيوتكنولوژي ژاپن را تأمين مي كند. بخش خصوصي از ۸۰۰ شركت تشكيل شده است. اين ارقام، در مقايسه با ديگر كشورهاي آسيايي كاملاً متفاوت مي باشد و هدف بيوتكنولوژي حركت از پژوهش هاي بنيادي به سمت پژوهش هاي كاربردي خواهد بود.
مجموع بودجه اي كه در اين كشور در سال ۱۹۹۹ براي بيوتكنولوژي صرف شده است ۵/۲ ميليارد دلار بوده كه بخش قابل توجهي از آن براي ژن درماني و پروژه ژنوم انساني به كار رفته است. ژاپن به طور تقريبي هشت ميليارد دلار براي تحقيق و توسعه بيوتكنولوژي صرف كرده است. اين ميزان ۲۰ درصد مجموع سرمايه گذاري جهاني است و اين كشور را بعد از آمريكا بزرگترين سرمايه گذار در عرصه بيوتكنولوژي بدل كرده است.
يك شاخص كليدي توسعه بيوتكنولوژي در ژاپن تجاري شدن سريع آن بود. آژانس علوم و تكنولوژي ژاپن پيشگام و باني اين علم بوده و در سال ۱۹۷۱ در شورايي مركب از نمايندگان دولت و تجار و رؤساي فرهنگستان علوم بر امكان تجاري شدن بيوتكنولوژي تأكيد شد و اين موضوع درسال ۱۹۷۳ منجر به تأسيس دفتر ارتقاي علوم زيستي گرديد. اين دفتر، بالاترين مرجع سياستگذاري علوم و تكنولوژي زيستي است به طوري كه بهترين برنامه هاي بيوتكنولوژي از جمله پيشرفت سريع در فنون DNA، توليد داروهاي نوتركيب، طراحي و استفاده از بيوراكتورهاي تجاري را بودجه بندي و هدايت نموده است.
مركز تحقيقات Suntory و مركز توسعه تكنولوژي STDC در حومه اوزاكا در سال ۱۹۷۴ تأسيس شد.
اين مركز مجموعاً با مساحت ۴۰۰۰۰ متر مربع زمين و ۲۵۰۰۰ متر مربع ساختمان، داراي سه آزمايشگاه بزرگ و بسيار مجهز و حدود ۴۰۰ پژوهشگر مي باشد. اين مركز از سال ۱۹۸۱ ميلادي تا ۱۹۹۴، تعداد ۳۵ فراورده بيوتكنولوژي را به بازار مصرف ارائه نموده است كه نتايج پژوهش هاي چند مورد از آنها منجر به دريافت جوايزي از انجمن آكادمي علوم ژاپن گرديده است.
شركت Suntory كه در حال حاضر، يكي از بزرگترين شركت هاي توليد فرآورده هاي بيوتكنولوژي در اين كشور است، توانست با كپي برداري سريع از اسلايدهاي ارائه شده در يك كنفرانس علمي در آمريكا و شش هفته كار مداوم پژوهشگران ماده اي كه در درمان سرطان كاربرد دارد را معرفي نمايد.
يكي از پژوهشگران آمريكايي شركت بيوژن درباره اشتياق وصف ناپذير شركت هاي ژاپني به بيوتكنولوژي مي گويد: «شركت هاي ژاپني در بيوتكنولوژي بسيار مهاجم و پرتكاپو هستند.»
از ديگر عوامل مهم پيشرفت سريع در اين علم مي توان به اهميتي كه اين كشور براي سرمايه گذاري و آموزش كاركنان شركت هاي خود قايل است، اشاره نمود. اين ويژگي كه مي توان از آن به عنوان بهره وري نيروي انساني ياد كرد، سرآمد كشورهاي جهان است.
براي نمونه، شركت آساهي كه در حال حاضر، يكي از شركت هاي فعال و صادر كننده محصولات بيوتكنولوژي است، توانست پس از بازگشت تعدادي از كاركنان اعزامي خود در سال ۱۹۸۵ كه براي آموزش به يك شركت آمريكايي اعزام شده بودند، فاكتور نكروز دهنده تومور (T.N.F) در مهار سلول هاي سرطاني مؤثر است را همزمان با رقيبان آمريكايي خود توليد كند.
شركت هاي آمريكايي نيز به برنامه ژاپن در بيوتكنولوژي پي برده اند. بطوري كه رئيس شركت سنوس آمريكا در اين باره گفته است: «نبايد به ژاپني ها پژوهش هاي بنيادي آموخت، زيرا آنها اين نوع پژوهش ها را اطلاعات كليدي مي دانند.»
ژاپني ها معتقدند كه در صنايع الكترونيك، آمريكا را پشت سر گذاشته اند و در مهندسي ژنتيك نيز چنين خواهد كرد. در حال حاضر، اين كشور يكي از رقيبان سرسخت رهبر و پيشتاز بيوتكنولوژي جهان، يعني آمريكاست.
طبق گزارش وزارت دفاع آمريكا، در ۸ تكنولوژي كليدي كه بيوتكنولوژي يكي از آنهاست، ژاپن همسان با آمريكا مي باشد.
حال در مي يابيم كه چگونه عزم ملي كشوري توانسته است به همراه برنامه ريزي همه جانبه و دقيق در يك دوره كوتاه عمل كند و در اين علم نه چندان قديمي، ژاپن را صاحب نام و جايگاهي ويژه در جهان گرداند.

اقتصاد انرژي
راه اندازي بورس نفت
يك عضو كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي، راه اندازي بورس نفت در كشور را عاملي جهت افزايش رقابت در عرضه محصولات نفتي و همچنين كاهش دلال بازي هاي موجود در اين بخش دانست.
«ايرج نديمي» در گفت وگو با ايرنا در خصوص اينكه آيا راه اندازي چنين بورسي در كشور ضرورت دارد يا خير، گفت: بايد براي ايجاد ارتباط بين بخشهاي مختلف اقتصادي و رفع موانع دلال بازي در بازار كشور بورس هاي جديد را به اجرا گذاشت.
وي، آلوده بودن فعاليت هاي اقتصادي ايران را يادآور شد و افزود: در اين فعاليت ها به جاي توجه بيشتر به امر تجارت و توليد، واسطه گري و دلالي غير مولد مدنظر قرار مي گيرد.
به اعتقاد وي، تجارت موثر بر اقتصاد كشور بايد بتواند سبب افزايش روند توليد، درآمد توليدكننده و يا مصرف كننده باشد، لذا گشايش بورس نفت در كشور و گسترش ارتباطات خارجي با بازارهاي جهاني اين فرآورده ، دستيابي به اهداف ياد شده را محقق مي سازد.
نماينده مردم لاهيجان در مجلس شوراي اسلامي، راه اندازي بورس نفت در كشور را مناسب تر از اجراي معاملات سنتي كنوني براي اين فرآورده دانست و گفت: اين بازار از جهت ايجاد شفافيت در معاملات، ارتقاي قدرت نظارت و امكان پاسخگويي به طرفين معامله مي تواند در افزايش رقابت، كيفيت، تنزل قيمت و رشد منافع عمومي مؤثر باشد.
به گفته وي، عرصه انرژي با تمام گستردگي خود مي تواند محدوديت هاي سودآور و مؤثر بورس را چاشني فعاليت خود سازد.
وي اظهار داشت:  هر چند بورس نفت ممكن است در آغاز كار خود با برخي مشكلات همراه باشد اما اين بازار مي تواند در بلندمدت به بازاري پويا در منطقه تبديل شود.
نديمي، فقدان عواملي نظير ميدان فعاليت و اثرات عوامل فشار، اعتماد و حمايت مردم و مشتري، تعامل كشوري و جهاني و مديريت كارآمد را از جمله مشكلات كوتاه مدت در راه اندازي بورس نفت در كشور ذكر كرد.
وي، با مثبت ارزيابي كردن راه اندازي اين بازار در كشور گفت: از آنجا كه دستيابي به يك بورس نفتي پويا احتياج به زمان دارد لذا بايد با انجام كار كارشناسي و نظرخواهي عمومي مسئولان مربوطه در خصوص گشايش اين بازار اقدام كرد.
اين عضو كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي در پايان از عدم وجود موانع قانوني براي راه اندازي اين بازار در مجلس خبر داد.
افزايش استخراج در آذربايجان
شركت هاي نفتي آذربايجان شركاي خارجي آنان در ۱۱ماه اول سال جاري ميلادي بيش از ۷۸۴۰۷۸ تن نفت توليد كردند كه ۱/۱۳ رشد در سال نشان مي دهد. اين خبر را يكي از منابع شركت ملي نفت آذربايجان در گفت وگو با اينترفكس اعلام كرد.
شركت نفتي ساليان كه بيشتر عمليات اجرايي را بر عهده دارد ۳۲۶۲۱۲ تن نفت از ميادين كورسنگي و قا را باغلي استخراج كرد كه نسبت به سال قبل ۷/۱۷ درصد افزايش نشان داد. همچنين شركت  نفتي كارساتو توليد نفت خود را از دو ميدان نفتي، نسبت به سال قبل ۶/۱۳ درصد افزايش داد و به ۱۳۷۳۰۴ تن رساند. از سوي ديگر شركت نفتي قوبوستان در همين مدت زمان ۲۱۱۵ تن نفت استخراج كرد كه اين براي اولين بار بود كه يك شركت نفتي از بخش جنوب غربي قوبوستان نفت استخراج مي كرد.
همچنين شركت  An Shad Petrol توليد خود را در ميدان نفتي چاله در حدود ۹/۰ درصد نسبت به سال قبل كاهش داد و به ۴۰۷۷۱ بشكه رساند.
شركت نفتي شيروان نيز توليد خود را با ۳/۸ درصد افزايش به ۲۲۵۷۴۸ تن رساند كه البته ۱۶/۰ درصد كمتر از ميزان پيش بيني شده بود.
همچنين شركت AzGerNeft نيز در ۱۱ ماه اول امسال ۵۱۹۲۸ تن نفت توليد كرد كه ۴/۱۱ درصد نسبت به سال قبل افزايش داشت.
اين شركت ها در اين مدت ۱۰ چاه نفت جديد ايجاد كردند و ۱۰۱ چاه ديگر نيز ترميم شد.
البته علاوه بر شركت هاي نفتي آذربايجان، چند شركت از مالزي، تركيه و آلمان با شركت هاي داخلي آذربايجان همكاري مشترك دارند.
احتمال كاهش واردات نفت هند
مقامات هند اميدوارند در ۷ سال آينده وابستگي ۷۰ درصدي اين كشور به نفت وارداتي را كاهش بدهند چون اخيراً ميادين نفت و گاز تازه اي در اين كشور كشف شده است.
مرام نائيك وزير نفت هند در گفت وگو با خبرگزاري رويترز اعلام كرد: البته اين برآورد من است اما براي استخراج نفت از يك ميدان كشف شده به ۶ تا ۷ سال زمان نياز است.
اخيراً يك ميدان گاز به ظرفيت ۱۴ تريليون مترمكعب توسط يك شركت خصوصي نفتي در هند كشف شده است. طي دو سال اخير، ۹ ميدان نفت و گاز در هند كشف شده كه احتمالاً ميادين بيشتري كشف خواهد شد. بر اساس قانون سياست واگذاري مجوز براي اكتشاف هاي جديد (NELP)، شركت هاي نفتي هند و چند شركت خارجي، ۹۱ قرارداد با دولت امضا كرده اند.
البته قانون (NELP) از سوي شركت هاي خارجي مورد استقبال قرار نگرفته اما اقبال شركت هاي هندي قابل توجه بوده است.
وزير نفت هند در اين رابطه مي گويد: شركت هاي نفتي كه با ما قرارداد امضا كرده اند جزو شركت هاي متوسط هستند اما ايرادي ندارد چون ما مي خواهيم تمام شركت هاي بزرگ و كوچك را درگير اكتشاف كنيم. به هر حال دولت سعي دارد كه بخش نفت را آزاد كند.
دولت هند از ماه آوريل سال ۲۰۰۲ به بعد، ديگر به كنترل قيمت بنزين و گازوئيل نپرداخت. اما هنوز هم در قيمت گذاري اين فرآورده هاي نفتي نفوذ دارد چون تنها يك جايگاه سوخت رساني خصوصي در هند وجود دارد و ۱۹۹۹ جايگاه ديگر دولتي هستند.
خصوصي سازي شركت هاي نفتي باعث خواهد شد تا تعداد جايگاه هاي سوخت رساني خصوصي افزايش يابد اما وزير نفت هند معتقد است كه شركت هاي خصوصي خود اقدام به ساخت جايگاه هاي سوخت رساني نمايند.
وي مي گويد: در هيچ كجا سابقه ندارد كه شما چيزي را بسازيد و سپس آن را واگذار كنيد. اگر كارايي شركت هاي خصوصي بالا است، پس به آنها اجازه بدهيد كه خودشان، پمپ بنزين بسازند.
وي اعلام كرد، دولت مجوز ساخت ۱۱ هزار جايگاه سوخت رساني را براي بخش خصوصي صادر كرد، تا اين جايگاه ها بتوانند با جايگاه هاي دولتي رقابت كنند.
با اين حال وي با خصوصي سازي شركت هاي بزرگ دولتي كه سوددهي بالايي دارند مخالف است. وي مي گويد: اگر شركتي در حال سوددهي باشد دليلي ندارد كه در روند آن تغييري ايجاد كرد.

سايه روشن اقتصاد
توان مخابرات ايران
در برنامه سوم ۵ ساله توسعه اقتصادي ايران به كاهش تصدي دولت در بخش مخابرات و ورود سرمايه گذاري بخش خصوصي از داخل و خارج كشور، اشاره شده است. به همين دليل چند روز پيش مهلت درخواست شركت ها براي حضور در مناقصه ارائه خدمات تلفن همراه به پايان رسيد.
پيش بيني مي شود كه درآمد بخش تلفن همراه از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ بالغ بر ۶/۸ ميليارد دلار شود كه پتانسيل بالاي اين بخش فرصتي بزرگ براي شركت هاي خارجي و داخلي خصوصي به شمار مي آيد.
در حال حاضر تعداد مشتركان تلفن همراه در ايران در حدود ۹/۲ ميليون نفر است كه با امضاي قراردادهاي جديد، اين ظرفيت به ۵/۳ ميليون نفر افزايش خواهد يافت. با وجود توسعه در شبكه تلفن همراه، افراد علاقه مند به استفاده از تلفن همراه حداقل بايد يك سال انتظار بكشند تا سيم كارت آنها وصل بشود آن هم با پرداخت ۵۲۵ دلار وديعه. به هر حال، ميزان تقاضا براي تلفن همراه بيش از ميزان عرضه در شرايط كنوني است.
پيش بيني مي شود كه با ورود شركت هاي خصوصي به حوزه مخابرات، ميزان پوشش تلفن همراه در ايران از ۳/۴ درصد در سال ۲۰۰۳ به ۲۳درصد در سال ۲۰۰۷ افزايش يابد. با آن كه وزارت پست و تلگراف و تلفن ايران رقم ۳۰ درصد پوشش تلفن همراه را در سال ۲۰۰۶ پيش بيني مي كند اما گروه مشاوران عرب مي گويند كه پوشش خطوط ثابت تلفن در پايان سال ۲۰۰۷ تنها ۲۲ درصد خواهد بود و اين رقم در بخش تلفن همراه به ۲۳ درصد مي رسد. اين رشد اندك به اين دليل است كه شركت هاي خصوصي براي دريافت مجوز فعاليت  در حوزه مخابرات ايران بايد پول هنگفتي را بپردازند.با توجه به اين هزينه هاي بالا، كاهش شديد قيمت خطوط تلفن همراه احتمالاً صورت نخواهد گرفت. با اين حال گروه مشاوران عرب پيش بيني مي كند كه تعداد خطوط تلفن همراه در سال ۲۰۰۷ از تعداد خطوط ثابت بيشتر شود.
اين رشد، خبر بسيار خوبي براي شركت هاي توليد كننده تجهيزات تلفن همراه است. در حال حاضر شركت هاي زيمنس، اريكسون و نوكيا در زيرساخت شبكه تلفن همراه ايران حضور فعال دارند و پيش بيني مي شود كه شركت هاي ديگري نيز براي ورود به اين بازار اشتياق فراوان داشته باشند. به هر حال بازار تلفن همراه ايران بزرگترين بازار تلفن همراه خاورميانه در غرب كانال سوئز خواهد بود.
منبع:سايت Mennreptx
وزير اقتصاد تركيه
در پي رشد اقتصادي سريع تر
وزير اقتصاد تركيه گفت: اين كشور براي رسيدن به استانداردهاي اقتصادي اتحاديه اروپا بايد رشد اقتصادي خود را افزايش بدهد و از آن مهم تر، اين رشد را حفظ كند.وي كه پس از انتشار گزارش بانك جهاني در مورد وضعيت اقتصادي تركيه صحبت مي كرد، گفت: برنامه اقتصادي دولت تركيه مطابق با نيازهاي مردم، واقعيت هاي موجود و استانداردهاي بين المللي بوده است. در سال گذشته، ثبات سياسي و افزايش اعتماد عمومي باعث رونق اقتصاد تركيه شد. در اين سال، نرخ تورم در تركيه كمترين رقم طي ۲۵ سال اخير بود و در اين سال روند رشد اقتصادي سرعت گرفت. همچنين نرخ بهره كاهش يافته و برابري نرخ ارز باثبات شده است.
وزير اقتصاد تركيه در ادامه گفت: هم اكنون شهروندان تركيه قادر هستند براي آينده خود برنامه ريزي كنند و سرمايه گذاران نيز چشم انداز روشني از آينده دارند. البته اين شرايط مطلوب را اعتماد مردم به دولت بوجود آورده است. همچنين اشتياق بالاي دولت به بهبود وضعيت اقتصادي مردم و سياست هاي اتخاذ شده در بوجود آمدن شرايط فعلي نيز تأثيرگذار بوده است.ما براي حفظ وضعيت موجود همه نوع كاري را انجام خواهيم داد. دولت كماكان سياست هايي آغاز خواهد كرد تا اين كه ثبات در اقتصاد كلان كشور بوجود آيد. همچنين از اقداماتي كه باعث ايجاد تنش  و از بين رفتن اعتماد مردم خواهد شد، جلوگِيري مي كنيم. اين مقام دولتي تركيه در پايان اعلام كرد، در گذشته سياست اقتصادي تركيه بدون در نظر گرفتن واقعيت هاي موجود در كشور آغاز مي شد به همين دليل سياست هاي اتخاذ شده، فقر، بيكاري و توزيع نابرابر ثروت را دربرداشت، اما ما در آغاز سياست هاي اجتماعي از جمله افزايش حقوق افراد بازنشسته، توزيع كتاب هاي آموزشي در مدارس و كاهش فقر موفق بوده ايم. همچنين تلاش كرده ايم كه در فرايند اجراي سياست هاي مورد نظر دولت، خللي در بالانس هاي اقتصادي ايجاد نشود.
صنعت مشترك
شوراي توليد كنندگان و سازندگان اتومبيل كشور ژاپن ساخت فن آوري هاي مربوط به صنعت اتومبيل و تجهيزات و وسايل مربوط به آن را از مدتها پيش آغاز كرده اند. هميشه اين ترديد بين توليد كنندگان وجود داشت كه آيا افزايش سطح سرمايه گذاري در بخش هاي توليدي آمريكا باعث افزايش اشتغال و درآمد آنها خواهد شد يا خير؟ اعضاي اين شركت ها در دهه اخير ميليون ها دلار هزينه كردند و به ارائه نتايج تحقيقات و فن آوري هاي روز دنيا به ديگر علاقه مندان پرداختند. آنها با ارائه فناوري هاي نوين خود به بازار دنيا همگان را به حيرت واداشتند. اما نتيجه اين بذل و بخشش روشن است. آمريكايي ها به زودي به تصاحب آن فن آوري پرداختند و با آشنا شدن با ديگر موارد پيرامون آن به ساختن وسايلي كامل تر و مدرن تر اقدام كردند. وسايلي كه اگر چه فكر اوليه آن براي مخترعان ژاپني بود اما اين آمريكايي ها بودند كه آن را پرورش دادند و موارد تازه اي به آن افزودند. پس از آن هونداهاي هيبريد و تويوتا پيروس هاي هيبريد وارد بازار شدند و با تغييري كه در موتور و سيستم سوخت آن ايجاد شده است در واقع انواع جديدي از اتومبيل ها به بازار عرضه شده اند.مسئول يكي از شركت هاي اتومبيل سازي آمريكا مي گويد: ما كاميون هايي ساختيم كه با گاز طبيعي كار مي كنند، ما اتومبيل هايي ساختيم كه سلولهاي سوختي دارند. اين گونه اتومبيل ها با عنوان تويوتا ۴- FCHV به بازار عرضه شدند و در حال حاضر در جاده هاي آمريكا در حال تردد مي باشند.علاوه بر آن بخش اعظم اختراعات ما با هدف تأمين امنيت، راحتي مصرف كننده و كاهش هزينه توليد، ساخته مي شوند. ما پيشگام وارد كردن وسايل الكترونيكي ارتباطاتي در اتومبيل ها بوديم تا رانندگان بتوانند به آخرين اخبار دسترسي داشته باشند.عليرغم ركود اقتصادي ژاپن و بحران موجود در اقتصاد آمريكا شركت هاي توليد كننده اتومبيل آمريكا و ژاپن سه خط توليد مجزا و بسيار گسترده را داشتند. در اين سه خط توليد سه نوع اتومبيل متفاوت ساخته مي شد و اين اتومبيل ها به بازارهاي راكد جهاني عرضه مي شد. اما عليرغم بحران اقتصادي از آنها بسيار استقبال مي شد. در حال حاضر ژاپن ۲۰ ميليارد دلار روي يك كارخانه اتومبيل سازي در آمريكا سرمايه گذاري كرده است. در اين كارخانه ۴۸ هزار نفر شاغل هستند. ما ۴/۱۲ درصد از اتومبيل هاي صادراتي آمريكا را تأمين مي كنيم.ما با تأمين امكانات ضروري براي زندگي كارمندان خود، سعي در ارتقاء استاندارد زندگي آنها داريم و وضعيت زندگي آنها را بهبود مي بخشيم.ما در كنار توسعه اين صنعت، به ارتقاء استانداردهاي زندگي و بهبود وضعيت كل جامعه هم مي پردازيم و باريشه كن كردن فقر، آمار نارضايتي و جرم را در كشورمان كاهش مي دهيم.

سايه روشن سياست
عكاظ و توافق سه جانبه
روزنامه عكاظ به نقل از يكي از معارضان سابق عراق ادعا كرد: يك توافقنامه  آمريكايي- انگليسي با ايران وجود دارد كه براساس اين توافقنامه  آمريكا و هم پيمانانش انتقادهاي خود در زمينه پرونده  هسته اي ايران را متوقف خواهند كرد.
به گزارش ايسنا، اين روزنامه  چاپ عربستان به نقل از علي كليدار، يكي از معارضان سني سابق عراق نوشت: براساس اين توافقنامه  آمريكا انتقاد خود در زمينه  پرونده هسته  اي ايران را متوقف و نيز اعضاي منافقين را از خاك عراق خارج خواهد ساخت مشروط بر اين كه ايران نيز از نفوذ خود در شيعيان عراق، و رهبران شيعه  اين كشور استفاده كند و از پيوستن آن ها به جبهه هاي مقاومت عراق جلوگيري كند.
اين روزنامه هم چنين افزود: آمريكا به سلطان هاشم، وزير دفاع سابق عراق پيشنهاد كرده است كه جانشين صدام در عراق شود و زمام حكومت اين كشور را به دست گيرد، اما وي اين درخواست را رد كرد.
تحليل هاي وارونه
سايت بازتاب در نقد نحوه اطلاع رساني رسانه هاي ايران درباره دستگيري صدام نوشت: واحدهايي از ارتش آمريكا بر اساس اطلاعات برخي احزاب عراقي مبني بر حضور احتمالي صدام حسين در دو روستاي نزديك شهر تكريت، برنامه گشت زني خود را بدون دستيابي به نتيجه پايان داده و در حال خروج از يكي از اين روستاها بودند كه مي بينند، دو نفر از خانه اي فرار كردند. پس از تعقيب و دستگيري آن افراد، سربازان وارد خانه شده و شروع به بازرسي مي كنند، در يكي از اطاق ها مبلغ هفتصد و پنجاه هزار دلار مي يابند.
نيروهاي آمريكايي با حساسيت بيشتري به بازرسي ادامه مي دهند كه با حفره اي مواجه مي شوند، با برداشتن در آن، صدايي از زير شنيده مي شود: كه مي گويد من صدام حسين رئيس جمهوري عراق هستم. سربازان آمريكايي او را بيرون مي كشند، اما نمي توانند باور كنند، اين همان صدام حسين است كه در مورد قدرت و شجاعت و... او داستان ها بود.
رسانه هاي داخلي كه تقريبا همه رويدادها و وقايع را در چارچوب تحليل هاي كليشه اي و از پيش تعيين شده خود جا مي دهند، نتوانستند اطلاع رساني دقيق، روشنگر و كارسازي ارائه دهند، تا ماهيت واقعي دشمنان گذشته و حال آشكارتر شود.
... رسانه هاي داخلي كه سعي مي كنند، خود را كاشف تمام ترفندهاي پيچيده دشمنان جلوه دهند و در جنگ رواني كم نياورند، ابتدا سعي كردند در اصل خبر ترديد ايجاد كنند كه «اصلا معلوم نيست، اين فرد صدام حسين باشد» اما پس از اين كه همه شواهد و قراين مؤيد صحت خبر دستگيري صدام حسين شد، خبر فوق العاده مهمي! را منتشر كردند كه صدام دو ماه پيش، توسط آمريكايي ها دستگير و بعد آزاد شده است، علت آن هم مشخص نيست! و اين در ادامه تحليل هايي بود، مبني بر اين كه آمريكا مي داند صدام حسين در كجاست، اما براي دستگيري وي اقدام نمي كند تا در هنگام برگزاري انتخابات رياست جمهوري در آمريكا از دستگيري وي بهره برداري تبليغاتي كند.
در اين ميان اگر گفته شود، آمريكايي ها واقعا نمي دانستند صدام كجاست و دستگيري وي بسيار اتفاقي بوده، گوينده اين سخنان «گناه نابخشودني» مرتكب شده و متهم مي شود كه يا مسائل را ساده تحليل مي كند و يا تحت تأثير دشمنان است.
هشدار عراق به حاميان عرب بعثي ها
يكي از اعضاي برجسته شوراي انتقالي عراق از عملكرد دولت هاي عربي در ادامه حمايت از بعثي ها به شدت انتقاد كرد.
اين عضو شوراي انتقالي افزود: متأسفانه، دولت هاي عربي به جاي آن كه از سرنوشت صدام عبرت گرفته و به جاي جبران بخشي از ظلم هايي كه در دوران صدام و با استفاده از كمك هاي آنان به حكومت بعثي عراق به ملت عراق رفته است، همچنان سعي مي كنند با اعمال نفوذ و ارسال كمك هاي مختلف، نقش بعثي ها و اقليت ۱۵ درصدي اهل سنت غيركرد را در عراق پررنگ كنند.
عضو هيأت رئيسه شوراي انتقالي در گفتگو با بازتاب ادامه داد: در صدر دولت هاي عربي، اردن قرار دارد كه براي اين اقليت سينه  چاك مي كند. وي اظهارات وزير خارجه اردن مبني بر «محروم بودن سني هاي عرب در تقسيم قدرت پس از صدام» را ناشي از همين ديدگاه دانسته و افزود: اين اقليت ۱۵ درصدي به ميزان جمعيت و نقش طبيعي خود در حكومت عراق سهيم اند و حق آن ها هم محفوظ خواهد بود.
اما آن ها كه ده ها سال به عنوان يك اقليت ۱۵ درصدي، ۱۰۰ درصد قدرت را در اختيار داشتند، برايشان مشكل است كه به حق خود قانع باشند.
عضو برجسته شوراي انتقالي عراق در ادامه با اشاره به تلاش هاي وسيع ملك عبدالله پادشاه اردن در ملاقات با بوش در آمريكا، جهت افزايش نقش سنيان عرب در عراق گفت: هرگونه تلاش و اعمال نفوذ در زمينه محور شدن سنيان عرب عراق، پوششي براي به قدرت رساندن دوباره بعثي ها و ارتش عراق مي باشد كه آرزوي بيشتر دولت هاي عربي براي مهار شيعيان و كردهاي عراق است.
وي در توضيح تلاش هاي دولتهاي مختلف عربي در اين زمينه خاطرنشان كرد: دولت هاي عربستان، مصر و حتي سوريه نيز در اين راستا حركت مي كنند.
اين عضو شورا ادامه داد: هرچند انگيزه هاي عربستان كاملا مشخص است و نقش آفريني مصر نيز با توجه به عملكرد فضاي عمومي اين كشور و روابط آن ها با صدام طبيعي است، اما متأسفانه برخي از مسؤولان سوريه نيز توسط دولت هاي عربي به اين صحنه كشيده شده اند.
اين عضو شورا توضيح داد: به رغم ذهنيت باز و عملكرد مثبت رئيس جمهور سوريه، برخي از مسؤولان مياني اين كشور، بر اثر تعصبات مذهبي و عربي از تقويت نقش بعثي ها و سنيان عرب حمايت مي كنند.
عضو هيأت رئيسه شوراي انتقالي در پايان افزود: اگرچه با فروپاشي ارتش عراق، احتمال بازگشت به قدرت بعثي ها ـ كه توسط اقليت ۱۵ درصدي حمايت مي شوند ـ ضعيف است، اما ملت عراق نگران تكرار كودتاي ۱۹۶۳ و بازگشت مجدد اين طرز تفكر فاشيستي و مستبدانه به عرصه عراق هستند.

نگاه
جايي كه پرنده ها پرواز نمي كنند
002620.jpg
هرگاه براي پنهان كردن طلاهايمان با كمبود جا روبرو شديم و ديگر قفسه هاي امنيتي «فورت ناكس» هم جواب نداد، من جايي را مي شناسم كه مي توان از آن استفاده كرد: كنسولگري جديد آمريكا در استانبول.
كنسولگري آمريكا پيش از اين در مركز شهر استانبول بود، جايي كه رفت وآمد ترك ها به آن براي دريافت ويزا يا استفاده از كتابخانه آسان بود. به دلايل امنيتي، اين كنسولگري به حومه استانبول و در مكاني محصور در ديوارهاي بلند، منتقل شده است. كنسولگري جديد به يك زندان با حداكثر تدابير امنيتي شبيه است. تنها چيزي كه كم دارد خندقي است با چندين تمساح و علامتي كه روي آن نوشته شده باشد: «توجه! شما به كنسولگري آمريكا نزديك مي شويد. هر حركت ناگهاني موجب شليك به طرف شما مي شود. مقدم همه بازديدكنندگان را گرامي مي داريم.»
اما حقيقت تلخ آن است كه بسياري از ديپلمات هاي آمريكايي شايد اكنون به اين دليل زنده اند كه به اين قلعه نقل مكان كرده بودند. يكي از تروريست هايي كه به دليل دست داشتن در حمله ۲۰ نوامبر به كنسولگري انگليس در استانبول دستگير شده به پليس تركيه گفته است، گروه او بسيار مشتاق انفجار كنسولگري جديد آمريكا بوده است اما وقتي از اين مكان بازديد كرده و دريافته اند كه تدابير امنيتي در آن، چنان شديد است كه «حتي به پرندگان اجازه پرواز داده نمي شود» از اين تصميم منصرف شده اند. كنسولگري انگليس كه در اين حمله منفجر شده تنها چند قدم دورتر از كنسولگري سابق آمريكا واقع شده است.
اين نقطه اي است كه ما بعد از دو دهه تروريسم ضدآمريكايي و بعد از ۱۱ سپتامبر به آن رسيده ايم: امروز نيروهاي امنيتي و پليس امور را در دست دارند نه ديپلمات ها.
همانطور كه يك ديپلمات آمريكايي در اروپا مي گويد: ظاهر قضيه اين است كه ما امنيت بيشتري داريم اما پشت ماجرا اين است كه ارتباط انساني را از دست داده ايم و داشتن تعامل با مردمي كه در ميان نخبگان نيستند، دشوارتر شده است. اين وضعيت، كارمان را مسخره كرده است. شايد روزي برسد كه از كليولند و از طريق يك پنجره شيشه اي ضد گلوله به دنيا نگاه كنيم.
بعضي از سفارتخانه هاي ما چنين وضعيتي دارند و شبيه قلعه هستند و به زودي به مكان هاي توريستي تبديل مي شوند. «فوات ازبكلي» از صنعتگران ترك به من گفت: وقتي به امان رفته بوديم در يك اتوبوس توريستي مقابل سفارت آمريكا در آن شهر توقف كرديم. از راهنماي تور پرسيديم چرا به اين همه تانك اطراف ساختمان نياز است. راهنما به ما گفت، آنها در داخل سفارت آمريكا همه چيزهاي مورد نيازشان را دارند بنابراين بدون خروج از اين محل هم مي توانند به زندگي ادامه دهند... من در آن لحظه به حال آمريكايي ها تأسف خوردم.
اين تنها ديوارهاي ضخيم و بلند اطراف سفارتخانه هاي ما نيست كه موجب افزايش انزواي آمريكا مي شود. از سال آينده براي دريافت ويزاي آمريكا،  مردم بايد به نزديك ترين سفارت يا كنسولگري آمريكا مراجعه كنند و ابتدا انگشت نگاري شوند. بعضي ديپلمات هاي اروپايي از همين حالا به همتايان آمريكايي خود هشدار داده اند كه اگر قرار باشد براي سفر به آمريكا از آنها انگشت نگاري شود، نبايد انتظار داشته باشند كه به اين زودي آنها را در آمريكا ببينند.
ديپلمات هاي آمريكايي دلايل امنيتي اين تدابير را درك مي كنند، اما مي گويند فراخواندن يك نويسنده ترك يا يك مخالف چيني كه دعوتنامه اي براي سفر به آمريكا دارد و گفتن اينكه: «اول بايد به سفارت بياييد و انگشت نگاري شويد!» بسيار دشوار است.
«سرحد جوونچ» استاد دانشگاه بيگلي در استانبول در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ با هواپيما در راه آمريكا بود كه به كانادا فرستاده شد. از آن زمان به دليل تدابير دريافت ويزا، او از سفر به آمريكا خودداري كرده است. او مي گويد:
تدابير جديد براي وارد شدن به آمريكا مرا وحشت زده كرده است. در تركيه فقط وقتي جنايتكار يا جاني بالقوه باشيد انگشت نگاري مي شويد و در غير اين صورت هرگز چنين درخواستي از كسي نمي شود. اين يك نوع تحقير است و اصلاً كار راحتي نيست.
«چنگيز گندار» يكي از دوستان نويسنده ترك من مي گويد: اخيراً مي خواستم به عراق بروم و مادر پيرم بسيار بسيار نگران بود. به او گفتم: نگران نباش مادر من قبلاً هم به آنجا رفته ام. تا وقتي بداني كه چه كار مي كني، آنجا امن است. اما او گفت: از آمريكايي ها حذر كن.»
آيا از حالا به بعد همه مادرها به فرزندانشان چنين توصيه اي مي كنند؟ نمي دانم. اگر ما درخواست يك هزار دلار پول براي هر ويزا و عكس اشعه اي از دندان را بكنيم،  بسياري ممكن است براي آمدن به آمريكا صف بكشند. اما ديگران به ويژه اروپايي هاي جوان به راحتي قبول نمي كنند و حتماً قبل از آن فكر مي كنند رفتن به فرانسه و آلمان كه راحت تر است. اگر به اين وضعيت كاهش تماس هاي ديپلمات هاي آمريكايي در اين كشورها را اضافه كنيم، طي ۲۰ سال چشم باز مي كنيم و مي بينيم كه از آمريكاي در دسترس به آمريكاي منزوي تبديل شده ايم. تنها خارجي هايي را كه آمريكايي ها مي بينند، آنهايي اند كه يونيفورم ارتش آمريكا را پوشيده اند.
بايد نظام بهتري اجرا كنيم. چرا كه جايي كه پرنده ها پرواز نمي كنند تفكرات نيز پرواز نمي كنند، دوستي ها هم پرواز نمي كنند و درك دو جانبه هم هيچ وقت پيش نمي آيد.
توماس فريدمن
ترجمه : نيلوفر قديري

اقتصاد
ادبيات
انديشه
زندگي
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |