چهارشنبه ۱۰ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۶۸
سياست
Front Page

نبرد ۶ دمكرات
000220.jpg
كلارك
000218.jpg
هواردين

شايد به دليل دستگيري صدام حسين است يا شايد به خاطر اينكه ديگر زماني به راي گيري نهايي براي انتخاب نامزد دمكرات ها در انتخابات رياست جمهوري آمريكا باقي نمانده، به هر حال هر دليلي كه دارد كانديداهاي دمكرات انتخابات رياست جمهوري آمريكا در روزهاي اخير اظهارات خود را روي سياست خارجي متمركز كرده اند.
در اين مقاله نگاهي داريم به برنامه هاي سياست خارجي نامزدهاي پيشرو دمكرات ديگر.
در كانون اين بحث ها پيرامون سياست خارجي يك شخص به خصوص قرار داشت، او رئيس جمهور سابق عراق نبود بلكه هوارد دين فرماندار سابق ايالت ورمونت بود.
همه كانديداهاي دمكرات مي گويند، هوارددين از كل برنامه عقب كشيده است و دليل اين موضوع هم موضعش در جنگ عراق است.
سياست خارجي همچنان اصلي ترين و محوري ترين موضوع در مبارزات انتخاباتي دين است. او در هفته هاي اخير به اندازه جورج بوش در اين باره صحبت و اظهار نظر كرده است. بعد از دستگيري صدام حسين محبوبيت بوش افزايش يافته است ودر مقابل دين مورد حمله قرار گرفته است.
هوارد دين
از نگاه روزنامه نگاري، هوارد دين كانديداي ضدجنگ است. حقيقت اين است كه او كانديداي ضدبوش است و اين عبارت دقيق تر است. وقتي بحث  جنگ پيش مي آيد او مي گويد كه مخالف جنگ است. اما مواضع حقيقي او درباره صدام حسين، تهديد تسليحات كشتارجمعي و توجيه جنگ تفاوت جزئي با حاميان جنگ دارد. اگر لحن ضدبوش او را كنار بگذاريم، موضع دين تفاوت چنداني با رقباي دمكرات ديگرش ندارد. او فقط آنها را با قدرت بيشتري ادا مي كند.
مثلا درباره موضوع صدام به جملات جان كري و ديك جفرد نگاه كنيد و ببينيد كه نمي توان گفت دين دستگيري صدام را بي معني خوانده و رد كرده است دين در اين باره در لس آنجلس گفت: دستگيري صدام اتفاق خوبي است، اتفاقي كه اميدوارم به حفظ جان سربازان ما كمك كند. اما دستگيري صدام آمريكا را امن تر نكرده است. دين هم مانند اكثر رقبايش فكر مي كند عراق باعث انحراف از جنگ با تروريست هاي القاعده شده است.
دين درباره خود جنگ گفته است: جنگ به شيوه اي غلط و در زماني نامناسب با برنامه ريزي نادرست و ناكافي و كمك ناكافي و با هزينه غيرقابل تصور آغاز شد. به بيان ديگر، موضع ضد جنگ او فقط به شيوه و چگونگي آماده شدن براي جنگ محدود مي شود.
روي مثبت ماجرا اين است كه دين مي خواهد ائتلاف هاي آمريكا را بازسازي كند و شرايط و وضعيت اطلاعاتي را بهبود بخشد. او مي خواهد پول بيشتري براي تامين امنيت هسته اي هزينه كند. او مي خواهد به شيوه صلحباني و صلح سازي كارتر و كلينتون در خاورميانه روي آورد. بسياري از جمهوريخواهان را مي توان يافت كه همين را مي خواهند.
وسلي كلارك
در حاليكه ديگر كانديداهاي دمكرات در روزهاي اخير سخنراني هاي جنجالي كرده اند، وسلي كلارك با رفتار خود نشان داد كه چرا همه او را فرمانده ارشد نيروهاي متحد مي خوانند. كلارك در دادگاه بين المللي جنايات جنگي در لاهه درباره جنايات جنگي شهادت داد. ديگر كانديداها هر چقدر مي خواهند درباره دستگيري صدام حرف بزنند اما كلارك در سقوط يك رئيس دولت ديگر يعني اسلوبودان ميلوسويچ نقش اساسي داشت.
كلارك هم مانند دين از اخبار سقوط صدام استقبال كرد اما هشدار داد كه عراق به راحتي به دست نمي آيد. اين ژنرال بازنشسته در جلسه اي راجع به سياست خارجي در لاهه گفت: مقاومت در عراق را يك ديكتاتور ترحم برانگيز كه در يك حفره پنهان شده بود، هدايت نمي كرد.
راه حل او براي عراق تفاوتي با رقبايش ندارد، همگي از كمك گرفتن از هم پيمانان حمايت مي كنند. اما راه او اندكي متفاوت است و اين به دليل تجربه كوزوو است.
كلارك در جايي گفت: ما جنگ را برديم، زيرا بلگراد نمي توانست اراده ۱۹ دمكراسي متحد زير پرچم يك آرمان مشترك را درهم بشكند. به اعتقاد من اتحادها جدايي ناپذيرند. من ترجيح مي دهم يك نيروي نيرومند اروپايي داشته باشيم كه در تصميم گيري ها حرفي براي گفتن داشته باشد تا اينكه جزيره هايي داشته باشيم كه هيچ حلقه اتصالي ندارند.
اساس كانديداتوري كلارك بر اين استوار است كه موضوع اصلي در كارزار انتخاباتي سال ۲۰۰۴ اين است:  چه كسي مي تواند آمريكا را امن نگه دارد و به عنوان فرمانده كل بهتر خدمت كند؟
كلارك مثل يك فرمانده نيروهاي متحد تبليغات مي كند و وعده داده كه ماموريت ناتو را با منشوري جديد احيا كند. او در سيماي يك نامزد نظامي و ديپلمات، هم زمان براي كاخ سفيد و وزارت خارجه دورخيز كرده است كه اين كاري جاه طلبانه و برنامه تبليغاتي سنگيني است.
جان كري
000216.jpg
ليبرمن
000214.jpg
جان كري

مخالفان او مي گويند كه او در موضع گيري درباره جنگ مبهم عمل كرده است. اما موضع  كري به شدت روشن است. او مي خواهد كه جنگ را بين المللي كند. او فكر مي كند كه اين جنگ انحراف از نبرد با القاعده است. آنچه درباره جان كري نامشخص است، شيوه بيان او و شخصيت كانديداتوري اش است نه سياست هايش. سخنان تهاجمي چند روزاخير او عليه هوارد دين به روشن شدن موضعش بيشتر كمك كرد. او در آيوا گفت: آنهايي كه امروز فكر مي كنند ما با دستگيري صدام امنيت بيشتري پيدا نكرده ايم از توان قضاوت كافي براي رئيس جمهورشدن يا اعتبار لازم براي اين سمت برخوردار نيستند.
مجموعه راه حل هاي كري براي عراق در حقيقت همان اجراي موفقيت آميز سياست هاي دولت بوش است در جايي كه كاخ سفيد نتوانست نيروهاي بين المللي بيشتري جذب كند، كري مي گويد كه مي توانست چنين كند.
جايي كه برنامه هاي دولت بوش براي دستيابي به قانون اساسي عراق با مشكل روبرو شده او مي گويد كه مي توانست جدول زماني منطقي براي اين منظور تهيه كند و به موفقيت برسد.
اين در حقيقت تغيير اساسي در سياست عراق نيست بلكه هدايت آن در مسيري درست است. اما از آنجا كه موضع كري تفاوت چنداني با رقباي جدي ديگرش ندارد اين تنها ويژگي او نيست اما پرسش اين است كه آيا كري مي تواند راي دهندگان را متقاعد كند در جاهايي كه بوش شكست خورده او پيروز مي شود؟
ليبرمن
جو ليبرمن وارد يك جنگ كامل با دشمن قسم خورده جديدش هوارددين شده است. او مي خواهد اظهارات نادرست دين و خطاهايش در سياست خارجي را ثابت كند. او در جايي گفت: اگر هوارددين رئيس جمهور باشد، صدام به قدرت مي رسد. اما اگر من رئيس جمهور باشم او به زندان مي رود.
تنها مشكل در اين ميان اين است كه ليبرمن با رقباي خود اختلاف بيشتري دارد تا با رئيس جمهور فعلي. به هر حال اكنون كه بوش در قدرت است صدام به زندان افتاده است.
ديك جفرد مي گويد: دين با سياست خارجي مشق سياست مي كند.
جفرد مي خواهد كه ناتو را به عراق وارد كند، سياست پيشگيري بوش را خاتمه دهد و با سعودي ها سختگير باشد. اينها هم مانند تجويزات دين، سخناني پوپوليستي است، اين در حاليست كه سياست خارجي خود يك موضوع پوپوليستي است.
جان ادواردز بر جلوگيري به جاي پيشگيري تاكيد دارد. اين شعار خوبي است اما به نظر نمي رسد كه راي خوبي بدست آورد. برنامه او هزينه براي امنيت هسته اي است. او مي خواهد يك دستورالعمل عدم تكثير تسليحاتي ايجاد كند تا سياست آمريكا در باره نابودي تسليحات كشتارجمعي بيشتر و بهتر هماهنگ شود.
جنگ بزرگتر
كانديداهاي دمكرات برنامه مشابهي دارند. حضور نيروهاي متحد بيشتر در عراق، ايجاد ائتلاف هاي بهتر در سراسر دنيا و تاكيد و تمركز بيشتر بر القاعده.
در دسامبر ۲۰۰۳، اين برنامه راه خوبي براي حمله به پرزيدنت بوش است. اما وقتي حرف از استراتژي كلي انتخابات پيش مي آيد، اين يك ريسك بزرگ است.
000212.jpg
جفارد
000210.jpg
ادوادز


اول اينكه كاخ سفيد مي تواند بگويد كه تلاش خود را براي واردكردن نيروهاي متحد بيشتر به كار بسته است. حقيقت غم انگيز اين است كه آنها نمي خواهند بيايند.
دوم اينكه موضوع ايجاد ائتلاف هاي بهتر موضوع خوبي است اما اگر اين ائتلاف ها تا نوامبر سال آينده (يعني زمان انتخابات) بهبود پيدا كنند چه؟ فرانسوي ها اكنون براي بهبود شرايط تلاش مي كنند.
و در آخر القاعده: انتخابات سراسري بعد از كنگره جمهوريخواهان در نيويورك و چند روز بعد از سالگرد
۱۱سپتامبر برگزار مي شود. صحبت  كردن درباره ضرورت تمركز بر القاعده بعد از جنبش جمهوريخواهان در نيويورك كمي مسخره به نظر مي رسد.
نيوزويك
ترجمه: نيلوفر قديري

سايه روشن سياست

آشوري ها از ايران نمي روند

به گفته ارسن ميخائيلوف رئيس سازمان آشوري هاي ارمنستان، اظهارات خصمانه اخير واشنگتن نسبت به تهران بر مهاجرت آشوري ها از ايران تأثيري نداشته است.
به گزارش سايت اينترنتي «ايران.رو» ميخائيلوف گفت: «عليرغم وجود خطر درگيري در منطقه، آشوري ها همچنان در ايران احساس راحتي مي كنند و حاضر به ترك اين كشور نيستند. تابستان امسال ما براي شركت در المپياد آشوري ها به ايران رفتيم و چندي پيش گروهي از آشوري هاي ايران به ارمنستان آمده بودند. مي توان گفت كه اخيراً مقامات ايران نسبت به اقليت ها به ويژه مسيحيان اعم از آشوري ها و ارمني ها توجه بيشتري دارند،  حتي المپياد آشوري ها با هزينه دولت ايران برگزار شد.»
رئيس سازمان آشوري هاي ارمنستان همچنين گفت كه حضور در ايران از لحاظ اقتصادي به نفع آشوري ها است. ايران از نظر بازرگاني كشوري آزاد است و آشوري ها در اين كشور خوش ابتكار هستند. در اين كشور كار وجود دارد. به طوري كه در صورت تمايل طي ۳ تا ۴ سال مي توان ۴۰ هزار دلار پس انداز كرد و اين امر باعث مي شود كه فرد از نظر اقتصادي مستقل باشد. به همين دليل هم آشوري ها تمايلي به مهاجرت از ايران ندارند.
منبع جديد آمريكا، عليه ايران
كارشناسان نظامي آمريكا اعلام كردند: ليبي منبع شواهد و ادله اي است كه آمريكا درباره همكاري هسته اي ايران و پاكستان به آن استناد مي كند.
به گزارش سايت «بازتاب» روزنامه «البيان» به نقل از شبكه خبري «سي.ان.ان» اعلام كرد: يك مقام بلندپايه سازمان اطلاعات مركزي امريكا(سيا) تأكيد كرد: اطلاعاتي كه اين سازمان از ليبي دريافت كرده،  در امر پيگيري ردپاي كساني كه ابزار و آلات هسته اي را در بازار سياه به فروش مي رسانند، به آمريكا كمك شاياني كرده است.
كشته شدن يك تبعه انگليس در زلزله بم
تاييد گرديد
وزارت  خارجه  انگليس  ديروز تاييد كرد كه  يك  تبعه  انگليس  درميان  جان باختگان  زلزله  غم انگيز بم  بوده  است .
يك  سخنگوي  وزارت  خارجه  انگليس  به خبرنگار ايرنا گفت : بنظر مي رسد قرباني مزبور فردي  بنام  گوين  سكستون  از اهالي  «همشاير» در منطقه  مياني  انگليس باشد.
اين  تبعه  انگليس  پيشتر از سوي  مقامهاي  كشور متبوع  خود به عنوان  گمشده در حادثه  زلزله  بم  معرفي  گرديده  بود.
سخنگوي  مزبور افزود: هنوز جسد اين  قرباني  به  صورت  رسمي شناسايي  نشده است  ولي  نزديكان  وي  نسبت  به  خبر كشته شدنش  در حادثه  بم  مطلع  گرديده اند.
وي  افزود: ظاهرا اعضايي  از سفارت  انگليس  در تهران  و گروه  امدادانگليسي  كه  به  منطقه  اعزام  گرديده اند موفق  شده اند مكان  جسد نامبرده  را درميان  آوار بجاي  مانده  شناسايي  و كشف  نمايند.
سكستون  در گذشته  در سازمان  اطفاي  حريق  انگليس  انجام  وظيفه  مي كرده  است و قبل  از اين  حادثه  به  نيت  سفر به  دور دنيا وارد شهرستان  بم  شده  بود.

روسيه از غرب دور مي شود

اروپا و آمريكا؛ كرملين را با اين عقيده كه رعايت دمكراسي را نمي نمايد؛ به تنگ آورده اند. روسيه نيز غرب را به تكبر و رياكاري متهم مي نمايد؛ واكنش نسبت به اين موضوع در پيروزي نيروهاي ضد غربي در انتخابات ۷دسامبر احساس مي شود.
به گزارش سايت اينترنتي «ايران.رو» بوريس نمتسف رهبر اتحاد نيروهاي راست در اين باره گفت: روشن است؛ كه روابط وخيم مي شود. احزاب مايل به غرب نتوانستند در انتخاباتي كه ناظرين اروپايي آن را غيرصادقانه و قهقراي دمكراسي ناميدند؛ به دوما راه يابند. بعد از اقدام تروريستي ۱۱ سپتامبر؛ روسيه به خاطر آن كه ولاديمير پوتين از جنگ با تروريسم حمايت كرد؛ مورد تحسين غرب قرار گرفت؛ اما در حال حاضر روسيه موضع تدافعي اختيار نموده است.
روسيه هنگامي كه از امضاي سند نهايي كنفرانس ماه دسامبر سازمان امنيت و همكاري اروپا اجتناب ورزيد؛ تنها ماند. اين سند روسيه را به خاطر عدم اجراي مندرجات سند سال ۱۹۹۹ كه حاوي تعهد خروج نيروهاي نظامي روسيه از جمهوري هاي سابق شوروي يعني گرجستان و مولداوي بود مورد انتقاد قرار داد.
چندي پيش كشورهاي عضو اتحاديه اروپا نسبت به پيشنهاد پوتين راجع به مقررات بدون ويزا و نگراني مسكو در باره توسعه بلوك غرب و نزديكي به مرزهاي روسيه؛ برخورد سردي نشان دادند. اتحاديه اروپا همچنين شرايط سختي را در جهت پيوستن روسيه به سازمان تجارت جهاني اعلام كرد و بريتانيا؛ دانمارك و يونان در برابر تلاش مسكو جهت استرداد افرادي كه مراجع حقوقي روسيه متهم به جنايات سنگين مي كنند، مقاومت نشان دادند. منظور سرمايه داران بزرگي چون بوريس برزوفسكي؛ ولاديمير گوسينسكي؛ و نيز احمد زاكايف مأمور مخفي رهبر شورشيان چچن ها اصلان ماسخدوف است.
آلكسي آرباتف از نمايندگان سابق دوما كه از حزب ليبرال بود و در اين انتخابات بازنده شد؛ معتقد است غرب حتي برخي گذشت هاي تاكتيكي نيز نسبت به روسيه انجام نمي دهد تا روابط استراتژيك خوبي را در آينده نزديك برقرار سازد. سياست غرب نسبت به روسيه باعث تقويت روحيه ضدغربي و ناسيوناليسم گرديده است.
روشن ترين نتيجه اين مطلب؛ حضور قوي نمايندگان بلوك ناسيوناليسم (رودينا=ميهن) در پارلمان روسيه است. اين جنبش با تأكيد كرملين جهت ايجاد انشعاب در ميان طرفداران كمونيست تشكيل شد؛ اين جنبش تحت شعار حمايت از سركوبي سرمايه داران بزرگ؛ مقاومت در برابر توسعه طلبي غرب؛ و نيز دفاع از روس هاي مقيم در خارج از كشور فعاليت كردند.
آرماتف گفت: در دوماي جديد روسيه نيروي متمايل به غرب وجود ندارد. تمام نمايندگان يا ضدغربي افراطي يا متعادل مي باشند. دوما به رئيس جمهور فشار مي آورد تا وي را در اين جهت به جلو براند.
چنين خطري وجود دارد كه بدون ارتباط مثبت متقابل از سوي غرب؛ پوتين بتواند در برقراري روابط دوستي خود با غرب تغيير نظر دهد و تلاش نمايد جمهوري هاي سابق شوروي را از مدار غرب خارج نمايد. خوش بينان اميدوارند كه رئيس جمهور تا مرحله اختلاف نظر علني پيش نرود، اما آنها انتظار اين را هم ندارند كه كرملين در برابر فشار غرب تسليم شود.
ديميتري ترنين از شعبه بنياد كارنگي مسكو بيان داشت: روسيه بعد از تلاش جهت همگرايي با غرب؛ مي تواند تلاش نمايد تا منطقه ويژه نفوذ خود را در منطقه شوروي سابق ايجاد نمايد.
پوتين با پذيرش استقرار نيروهاي نظامي آمريكا در جمهوري هاي سابق شوروي در منطقه آسياي مركزي براي جنگ در افغانستان روابط با آمريكا را تحكيم بخشيد با اين وجود مسكو با بي صبري زياد انتظار مي كشد كه واشنگتن زمان خروج نيروهاي خود را از اين منطقه مهم استراتژيك و داراي منابع فراوان انرژي اعلام كند.
در ماه اكتبر پايگاه هوايي جديدي توسط روسيه در قرقيزستان گشايش يافت تا مقابله اي با رشد و نفوذ آمريكا در آسياي ميانه باشد؛ اين نخستين پايگاه نظامي روسيه پس از فروپاشي شوروي در خارج از مرزهاي روسيه مي باشد.
يك ديپلمات عاليرتبه آمريكايي به شرط ناشناخته ماندن، بيان داشت كه واشنگتن روابط خود با مسكو را تحت تجديد نظر كلي قرار نداده است. تصور مي رود كه پوتين در انتخابات رياست جمهوري ماه مارس به سادگي پيروز شود.

يادداشت
تقسيم كار در سياست آمريكا

جدال بين دمكرات ها و جمهوري خواهان آمريكا بر سر انتخابات رياست جمهوري آينده كه قرار است ۱۱ ماه ديگر برگزار شود، از منظر داخلي جدالي واقعي است. زيرا هريك از طرفين منازعه مايلند رقيب را از ميدان بيرون كنند و خود به قدرت برسند.
جمهوري خواهان و دمكرات هاي آمريكا كه دو جريان اصلي قدرت در ايالات متحده به شمار مي روند در ۲۰۰ سال اخير به همين منوال و به صورت تناوبي قدرت را از دست يكديگر درآورده اند. برنامه هايي كه اين احزاب براي غلبه بر رقيب ارائه مي كنند از نظر داخلي عمدتا ناظر بر كارآمدي نظام اقتصادي و تأمين اجتماعي است. هر حزبي كه بتواند رأي دهندگان را متقاعد كند كه چرخ هاي توليد را بهتر مي چرخاند و هزينه زندگي را كاهش مي دهد، احتمال پيروزي اش بيشتر خواهد بود. البته عناصر ديگري مانند ميزان هزينه هاي تبليغاتي، شخصيت كانديداها و قدرت نفوذ كلام آنها نيز در تصميم رأي دهندگان مؤثر است.
اما تبليغ پيرامون برنامه هاي داخلي تنها يكي از وجوه اصلي رفتار انتخاباتي كانديداهاي رياست جمهوري آمريكاست. وجه ديگر، سياست خارجي است كه همواره در تصميم رأي دهندگان مؤثر بوده است. در اين بخش هريك از كانديداها مي كوشد به رأي دهندگان بقبولاند در دوران رياست جمهوري وي اقتدار بين المللي آمريكا افزايش خواهد يافت و مردم اين كشور از عايدات اين اقتدار بهره مند خواهند شد. در هر دوره انتخابات، معمولا يك موضوع بين المللي عمده،محور تبليغات نامزدهاي رياست جمهوري قرار مي گيرد. در دوران جنگ سرد، ترجيع بند اين تبليغات شيوه مقابله با نفوذ اتحاد شوروي و اقمار آن بود. تأثير جنگ هاي كره و ويتنام بر انتخابات آمريكا در دهه هاي ۵۰ تا ۷۰ از اين نوع است. در انتخابات كنوني آمريكا دست كم سه موضوع سياست خارجي در رفتار تبليغاتي نامزدها و رأي دهندگان مؤثر است.
موضوع اول چگونگي حل بحران عراق است. منتقدان دمكرات جورج بوش رئيس جمهور جمهوري خواه كنوني مي گويند بوش نامناسب ترين شيوه را براي دفع فتنه صدام حسين برگزيده است. به اعتقاد آنان، بوش با حمله به عراق بدون مجوز سازمان ملل و رضايت متحدان اروپايي، آمريكا را در انزوا قرار داده است. دمكرات ها البته بر سر اصل ضرورت سرنگوني صدام حسين با جمهوريخواهان اختلاف ندارند بلكه اولا نقد آنها به روشي است كه بوش برگزيد و دوم آن را حربه سياسي مناسبي براي فشار بر جمهوري خواهان مي دانند.
موضوع دوم، رابطه آمريكا با اروپا و ديگر نقاط جهان است. كشمكش آمريكا و اروپا تقريبا از سال هاي نخست دهه ۱۹۹۰ و پس از فروپاشي اتحاد شوروي آغاز شد و مسئله تازه اي نيست. محور اختلاف آمريكا و اروپا اين است كه آمريكا با حذف اتحاد شوروي از صحنه روابط بين المللي اكنون داعيه رهبري بلامنازع بر جهان را دارد اما اروپايي ها به ويژه فرانسه و آلمان با اين داعيه مخالفند. آنها با تقسيم قدرت جهاني بر پايه مقدورات سياسي و اقتصادي هر كشوري، براي آمريكا سهمي محدود قائلند اما اين اختلاف پس از جنگ عراق وارد مرحله اي تازه شد. در اين مرحله آمريكا براي اثبات برتري خود به اعتراض كشورهاي اروپايي، روسيه و سازمان ملل اعتنا نكرد و به عراق يورش برد.
در اين بخش بين جمهوري خواهان و دمكرات ها تفاوت بنيادي وجود ندارد. حتي دمكرات هايي كه امروز از بوش انتقاد مي كنند، در واقع آغازكنندگان داعيه رهبري بلامنازع آمريكا بر جهان هستند. زيرا جمهوري خواهان پس از فروپاشي شوروي در سال ۱۹۹۱ تنها يك سال بر اريكه قدرت بودند و كشمكش اصلي آمريكا و اروپا در زمان رياست جمهوري بيل كلينتون دمكرات شكل گرفت و به اوج رسيد. به همين علت در اين مورد هم آنچه بيشتر محل اختلاف جمهوري خواهان و دمكرات هاست، دستيابي به قدرت است نه تفاوت بنيادي. يعني اگر در انتخابات آينده دمكرات ها به قدرت برسند، بعيد است سياست خارجي آمريكا با سياست كنوني تفاوت اساسي داشته باشد.
موضوع سوم، بحث مبارزه با تروريسم است كه اختلاف بر سر آن كمتر از دو مورد ديگر است. در اين بخش منتقدان بوش از وي مي خواهند به جاي برخورد نظامي و امنيتي با كساني كه واشنگتن آنها را تروريست مي داند، بهتر است نوعي اجماع جهاني شكل دهد و مبارزه با تروريسم را به جامعه جهاني بسپارد. اما جمهوري خواهان تكرار چنين ائتلافي را كه يك بار در مورد افغانستان شكل داده اند غيرممكن مي دانند. آنان جنگ با تروريسم را پاره اي از مثلث سياست خارجي يعني «تروريسم، عراق و رقابت با اروپا» مي دانند و معتقدند، اروپايي ها كه در مورد عراق و مسائل درون قاره اي با آمريكا اختلاف دارند، حاضر به همكاري كامل با آمريكا در جنگ با تروريسم نخواهند بود و ايالات متحده ناگزير است خود رأسا مبارزه با تروريسم را پيش ببرد. جمهوري خواهان براي اين روش خود معمولا به اين استدلال توسل مي جويند كه تروريسم در وهله نخست و بيش از هر جاي جهان آمريكا و منافع جهاني آن را تهديد مي كند و طبيعي است كه ديگران - از جمله اروپايي ها - در برابر آن حساسيت زيادي به خرج ندهند.
اما به رغم اين اختلاف هاي رو بنايي جمهوري خواهان و دمكرات هاي آمريكا، اين دو جناح اصلي قدرت در آمريكا درباره اين كه مي بايست كشورشان قدرت يگانه جهان باشد اختلافي ندارند و چالش هاي تبليغاتي را مي بايست پديده اي دانست كه ۱۱ ماه ديگر به شكل ديگري خواهد بود. در آن زمان اگر جمهوري خواهان بار ديگر پيروز شوند، دمكرات ها تا انتخابات كنگره از دامنه انتقادات خواهند كاست و اگر دمكرات ها پيروز شوند جاي انتقادكننده و انتقادشونده عوض خواهد شد. اين يك تقسيم كار آمريكايي است.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   جهان  |   سياست  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |