محمد اميري
اشاره: «يكي منو از خواب بيدار كنه... شايد اينها خواب باشه، يكي منو از خواب بيدار كنه. محمد- پژمان»
اين، گفته هاي يك مرد ميانسال سبزه روي بمي است كه با چهره خون آلود، چشم در چشم ويزور دوربين شبكه خبر دوخته و همچنان اين فاجعه را خواب مي پندارد.
اين روزها راديو، تلويزيون و روزنامه ها يكدل و يك صدا، فارغ از هرگونه هياهو و قيل و قال جناحي به انعكاس اين مصيبت ملي پرداخته اند و حتي به نظر مي رسد هيچ كس و رسانه اي قصد ندارد در ارائه خدمت و نيز اخبار نسبت به جناح رقيب سبقت بگيرد.
آن سوتر از مرزهاي ملي، مردان و زنان جهان، چشم به اين جعبه جادويي دوخته اند تا اخبار اين حادثه را در دهكده جهاني پيگيري كنند و حتي بسياري از ايرانيان خارج از كشور نيز فارغ از هر نوع كشمكش هاي فكري، در رسانه هاي تلويزيوني خود، اين نكته را بارها و بارها تكرار مي كنند؛ بشتابيد براي ياري هموطنان ايراني.
به راستي چه اتفاقي رخ داده است كه همه اين گونه همدل و همزبان شده اند؟ بي گمان اين خواب ها بار دگر به سراغ ما نيز خواهد آمد. درست است كه هيچ كس تصور و تحمل اين مصيبت را ندارد، اما موج رسانه اي كار خود را انجام داده است.
آن دورها يخ سردي روابط سياسي شكننده مي شود و ديگر در پذيرش كمك آن دولت و اين دولت، بگومگوي سياسي وجود ندارد، همه به ياري فاجعه آمده اند و اين ممكن نبوده است، مگر به ياري ابزارهاي رسانه اي.
حالا ديگر در آمريكاي لاتين، اروپا، آمريكا و آفريقا، همه و همه در پاي جعبه هاي جادو احساس مي كنند كه بم آن قدرها هم دور نيست. به راستي با كوچك شدن جهان شما هم حس مي كنيد بم و زلزله آن ، آنچنان هم از مردم جهان دور نيست؟
اين گزارش در پي آن است بازتاب هاي رسانه اي اين واقعه غم انگيز را به نوعي به تصوير بكشد، بازتابي كه خيزش جهاني را در پي داشت، به گونه اي كه حتي هم اينك هم امدادگران ايراني و خارجي در بم تاريخي، دشت نرماشير را براي يافتن انسانيت مي كاوند.
نوشتن در مورد حادثه زلزله دهشتناك دشت سرسبز نرماشير، آن چنان ساده نيست. اين روزها، آن چه كه تمامي دست ها و قلب هاي اين دهكده جهاني را به هم پيوند زده، چيزي نيست جز نفوذ عمقي رسانه هاي ارتباط جمعي در ذهن و روح مردم جهان. با اولين خبر اعلام زلزله در رسانه هاي ايران، سيل خبرنگاران، عكاسان و گزارشگران تلويزيوني كه قبلاً تصاوير زيباي ارگ بم، آنها را به سوي خود فرا مي خواند، روانه شدند. آنان اين بار براي ديدن زيبايي هاي ياقوت سرخ دشت نرماشير نمي رفتند، بلكه آنها مي رفتند تا فاجعه بارترين تصوير زلزله ايران را به تصوير كشند.
اغلب مسئولان سياسي و فرهنگي، معمولاً با اين نوع گزارش ها دوگونه برخورد مي كنند. عده اي بر اين باور هستند كه طرح عكس، تصوير تلويزيوني، گزارش هاي خبري و راديويي مي تواند سيل كمك هاي جهاني و مردم ايران را به دنبال داشته باشد، اما گروه ديگر بر اين پندار پافشاري مي كنند كه هجوم رسانه هاي گروهي داخلي و خارجي، مي تواند عمق آشفتگي و يا به نوعي عملكرد مديريت بحران ما را به تصوير كشد. اما ما با اين دو باور كاري نداريم و قصد اين نوشتار اين است كه بازخورد رسانه اي اين فاجعه را مورد ارزيابي قرار دهد. اولين تصاوير ارسالي به جز شبكه تلويزيوني كرمان، عكس هايي بود كه توسط سه عكاس ايراني به نام هاي حسن سربخشيان، راهب هماوندي و عطاءالله طاهركناره، روي خروجي تلكس هاي خبري انعكاس يافت.
اين تصاوير از منظر رسانه اي بازتاب هاي داخلي و جهاني متعددي را در پي داشت؛ به گونه اي كه اگر به روزنامه ها و مجلات داخلي و خارجي نگاهي بيندازيم، به نوعي آثار تصويري آنان را مي توانيم به وضوح بيابيم. البته نبايد فراموش كرد كه تصاوير تلويزيوني ارسالي از منطقه زلزله زده بم، اولين بار از طريق شبكه استاني كرمان پخش شد تا اين كه به فاصله كوتاهي در ساعات بعدي رسانه هاي خارجي توانستند با ارائه تصاوير و گزارش هاي لحظه به لحظه، انحصار تلويزيون ايران را بشكنند. اولين نكته اي كه در گزارش و اخبار رسانه هاي آلمان از جمله فرانكفورتر آلگماينه و اشپيگل مورد توجه قرار گرفت، ميزان زخمي ها و كشته هاي زلزله بود. در اين روزنامه ها ضمن طرح خبر كشته شدن بيش از ۱۵ هزار نفر و ۳۰ هزار زخمي، اظهار مي شد كه ميزان تلفات بيش از ارقام مطرح شده است، چرا كه دوسوم ساختمانهاي شهر بم نابود شده اند. با اين وجود، هنوز به اخبار و گزارش هاي تصويري خبرنگاران بويژه خارجي ها همچنان با ترديد نگاه مي كنند. به گونه اي كه مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان كرمان از خبرنگاران خواست از انعكاس اخبار مراجع غيررسمي و تأييد نشده در مورد زلزله بم خودداري كنند.
به هر حال چه گزارشگران مستقل داخلي يا خارجي اين گونه آمارها را منتشر كنند يا به نوعي با توجه به دستورالعمل هاي صادره از سوي مقامات مسئول، آنها را كتمان كنند، اين موضوع را نمي توان پنهان كرد كه شهرستان بم با ۲۰۰ هزار نفر جمعيت دچار آسيب جدي شده است، به گونه اي كه ۷۰ درصد از ساختمانها تخريب شده اند.
موج اخبار رسانه ها، تنها به گزارش كشته ها و زخمي هاي اين زلزله محدود نمي شود، آنان با طرح اين نكته كه در طي ۱۲ سال گذشته بر اثر وقوع زلزله هاي متعدد حدود ۱۷ هزار نفر كشته و ۵۰ هزار مجروح شده اند، به نوعي بر زلزله خيز و در شرف خطر بودن ايران تأكيد مي كنند. روزنامه اكسپرس كاي قزاقستان با طرح اين مسأله در صفحه اول تأكيد مي كند كه از ۱۶ مورد زلزله شديد جهان در طي ۵۰ سال اخير، چهار زلزله مهيب در خاك ايران رخ داده است.
عمق فاجعه زلزله آن قدر زياد است كه كمتر كسي به فكر ميزان تلفات يا زخمي هاست. همه به شكلي از تصاوير شهر به خواب رفته بم شوكه شده اند. شوك حاصله را از همان دقايق آغازين با پخش تصوير و گزارش ها، مي توان در چهره تك تك مردم ايران احساس كرد.
اما عليرغم طرح اين آمارها، معاون سياسي و امنيتي استانداري كرمان بر اين باور است كه شمار جان باختگان زلزله بم كمتر از آن چيزي است كه برخي از رسانه ها اعلام كرده اند. رسانه هاي خارجي از جمله خبرنگاران ايتارتاس در همان دقايق اوليه وقوع حادثه، ميزان تلفات را ۴۰ هزار كشته برآورد كرده اند.
اما محمد فرشاد، معاون استانداري كرمان بر اين پندار است كه اين ارقام نادرست است. وي مي گويد هنوز آمار دقيقي از كشته ها در دست نيست و به نظر مي رسد ميزان كشته ها كمتر باشد. اما وي در خاتمه عمق فاجعه بم را «فوق العاده عظيم» توصيف مي كند. بي گمان اگر او تصور مي كرد كه طرح اين اخبار و گزارش ها مي توانست در دقايق طلايي نجات آسيب ديدگان زلزله مؤثر باشد، به طور قطع بر اين آمارها پافشاري نمي كرد. چون دريافت گزارش هاي بعدي از مناطق زلزله زده نشان داد كه برخي از مسئولان بدون توجه به واقعيت هاي فيزيكي و ساختماني و آمار جمعيتي شهر و شهرستان بم، سخن مي گفته اند.
گاردين با ارائه يك گزارش تحليلي از زلزله بم مطرح مي كند: ساختمان هاي خطرناك، پي هاي سست، چرا تلفات زلزله بم بالا بود؟ و آنگاه با اشاره به زلزله كاليفرنيا مي نويسد: به رغم اين كه دو زلزله، از لحاظ ريشتر در يك اندازه هستند، ولي زلزله كاليفرنيا تنها سه كشته در پي داشت. رسانه هاي تركيه، ژاپن و برخي از روزنامه هاي اروپايي هم بر اين نكته تأكيد دارند كه مقاوم نبودن ساختمان ها در بم، پيامد تلفات جاني زيادي را به دنبال داشته است.
توصيف مقايسه اي دو زلزله در دو نقطه جهان با سازه هاي معماري متفاوت، كم كم خط رسانه اي خاصي را دامن زد. به عبارت ديگر برخي از اين رسانه ها، سعي كردند نوع نگاهها را معطوف به اين موضوع كنند كه در طول اين سالها، مسئولان شهري و امور مسكن در بم، به خاطر درآمدزايي در موزه گردشگري و ايجاد جاذبه هاي توريستي، مانع از ساخت و سازهاي جديد و اصولي شده اند.
آنها، البته از سويي ديگر، قبل از پرداختن به عمق فاجعه، به ويراني شهر تاريخي و قلعه ارگ بم اشاره مي كنند و از آن، به عنوان يك گنج فرهنگي غيرقابل جبران ياد مي كنند، بدون آن كه از منظر انساني به تلفات و مصدوميت ساكنان آن بپردازند.
با گذشت زمان، كم كم گزارش رسانه هاي خارجي به اين نكته اختصاص يافت كه متوليان سوانح غيرمترقبه در ايران، در كمك رساني به زلزله زدگان بم كمي با تأخير وارد شده اند. طرح اخبار برگزاري ديرهنگام نشست ستاد اضطراري حوادث غيرمترقبه استان كرمان پس از گذشت
۴ ساعت از بروز زلزله و يا تشكيل ستاد حوادث كشوري با تأخير ۹ ساعته، اين گمانه ها را در اذهان مخاطبان دامن مي زند كه مسئولان كشور، ساعات طلايي امداد و نجات فاجعه بم را از دست داده اند.
گذشته از اين نوع بازتاب هاي منفي در ساير رسانه ها، بسيج امكانات و تجهيزات سازمان هاي بين المللي و حمايت دولت هاي جهاني ناشي از انعكاس به موقع اين اخبار و گزارش ها بود. شبكه خبري سي، ان.ان در گزارش روز يكشنبه خود اعلام كرد: سازمانهاي بين المللي وارد تهران شده اند. تاكنون ۲۱ كشور جهان گروههاي امداد خود را به همراه كمك هايي از قبيل مواد غذايي، تجهيزات و سگ هاي جستجو گر به ايران ارسال كرده اند. همچنين يوميوري ژاپن، به طرح اعزام «نيروهاي دفاع از خود» ژاپني به ايران اشاره مي كند.
شبكه هاي راديويي و تلويزيوني اسپانيا حتي پا را از اين فراتر گذاشته اند و حادثه بم را تلخ ترين حادثه ايام كريسمس در جهان مي دانند و اطلاعات مربوط به اين مصيبت را در برنامه هاي غيرخبري خود هم پوشش مي دهند.
بازتاب اين نوع اخبار و گزارش ها تنها به اروپا ختم نمي شود، رسانه ها و مطبوعات اسپانيايي زبان آمريكاي لاتين نيز هر يك در صفحات اول خود به طرح نگاه ها و مواضع مردم و دولت هاي خود در اين باره مي پردازند. اما در كنار طرح اين همدردي جهاني، اخبار كمبود تجهيزات براي زلزله زدگان و نحوه امدادرساني از جمله اخباري است كه از زبان مسئولان ايراني بيان مي شود.
اما تلويزيون ايران شيوه ديگري را در راستاي تهييج افكار عمومي براي كمك رساني به دولت و زلزله زدگان در پيش گرفته است. گزارش از بيمارستان ها، مراكز انتقال خون، مناطق زلزله زده، حضور مسئولان دولتي و غيردولتي در مناطق مصيبت ديده و در نهايت پيگيري شبكه هاي داخلي و خارجي در قالب برنامه هاي خبري و غيرخبري نشانگر اين است كه اين ماتم ملي شايد بتواند وفاق ملي جامعه را رقم زند و البته در شكل دهي آن، چندان هم ناموفق نيست؛ چرا كه هجوم سيل آساي مردم به مراكز امدادرساني و حركت به سوي محل فاجعه، حاصل موج رسانه اي اين تلاش هاست.