چهارشنبه ۱۰ دي ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۶۸
نگاه امروز
زمين لرزه بم و رسانه ها
اسماعيل عباسي
بازتاب كم نظير زلزله مصيبت بار بم در وسايل ارتباط جمعي جهان، شعاع اين اندوه سنگين را تا دورترين نقاط عالم برد. عصر رسانه هاي جمعي فرامرزي، در دهه هاي پاياني قرن بيستم ميلادي آغاز شد و در سالهاي آغازين قرن جديد به كمك وسايل، امكانات و فناوري هاي جديدتر، اين رسانه ها با شتابي حيرت انگيز همچنان رو به تكامل دارند. اكنون، بسياري از مردم جهان حتي از طريق تصويرهايي كه بر روي صفحات كوچك تلفن هاي همراه، ظاهر مي شوند با عمق فاجعه اي كه در گوشه اي از خاك ايران رخ داده است، آشنا مي شوند. وسايل ارتباط جمعي در عين حال كه در ساختار انحصاري و كاركرد يكسويه و هدايت شده توسط برخي قدرت هاي جهاني مي توانند زيانبار باشند، اما در روند كلي خود، جامعه جهاني را به هنگام وقوع مصائب بزرگ نظير زلزله بم به همدلي و تشريك مساعي، فرا مي خوانند.
با وقوع زمين لرزه فاجعه بار بم و در همان ساعات نخست، اين خبر تلخ و اندوهبار از طريق امواج فرامرزي، در سراسر جهان پخش شد. بسياري از وجدان هاي بيدار را تحت تأثير قرار دارد. بازخورد اين انعكاس گسترده خبري كه از ويژگي هاي عصر ارتباطات است، سيل پيام هاي همدردي و همچنين كمك هاي نقدي و جنسي است كه از سراسر جهان به سوي كشور ما سرازير شده است.
اين پيام ها بنا به ويژگي خود، افكار عمومي ملت ها را به شدت تحت تأثير قرار مي دهند و برآيند چنين تأثيراتي را مي توان در رفتار و واكنش مقامات كشورهاي جهان مشاهده كرد. يعني در واقع تأثير رسانه هاي جمعي در ابعاد كنوني، مصداق اين شعر معروف شاعر بزرگ ما سعدي است:
بني آدم اعضاي يك پيكرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
شعري كه به چند زبان زنده، بر سر در سازمان ملل متحد نيز نقش بسته است.
عصر ارتباطات به سهم خود در اطلاع رساني سريع، كمك رساني به مناطق آسيب ديده و آسيب ديدگان و در نهايت، تقويت همدلي ميان اقوام و ملت هاي جهان سهم عمده اي دارد. و مسلما اين دستاورد گرانقدر بشري فارغ از استفاده هاي ابزاري توسط نظام هاي سلطه گر، در چشم اندازي دورتر، به اهداف پيش گفته نزديك تر خواهد شد.

بم و زلزله رسانه اي
محمد اميري
000206.jpg

اشاره: «يكي منو از خواب بيدار كنه... شايد اينها خواب باشه، يكي منو از خواب بيدار كنه. محمد- پژمان»
اين، گفته هاي يك مرد ميانسال سبزه روي بمي است كه با چهره خون آلود، چشم در چشم ويزور دوربين شبكه خبر دوخته و همچنان اين فاجعه را خواب مي پندارد.
اين روزها راديو، تلويزيون و روزنامه ها يكدل و يك صدا، فارغ از هرگونه هياهو و قيل و قال جناحي به انعكاس اين مصيبت ملي پرداخته اند و حتي به نظر مي رسد هيچ كس و رسانه اي قصد ندارد در ارائه خدمت و نيز اخبار نسبت به جناح رقيب سبقت بگيرد.
آن سوتر از مرزهاي ملي، مردان و زنان جهان، چشم به اين جعبه جادويي دوخته اند تا اخبار اين حادثه را در دهكده جهاني پيگيري كنند و حتي بسياري از ايرانيان خارج از كشور نيز فارغ از هر نوع كشمكش هاي فكري، در رسانه هاي تلويزيوني خود، اين نكته را بارها و بارها تكرار مي كنند؛ بشتابيد براي ياري هموطنان ايراني.
به راستي چه اتفاقي رخ داده است كه همه اين گونه همدل و همزبان شده اند؟ بي گمان اين خواب ها بار دگر به سراغ ما نيز خواهد آمد. درست است كه هيچ كس تصور و تحمل اين مصيبت را ندارد، اما موج رسانه اي كار خود را انجام داده است.
آن دورها يخ سردي روابط سياسي شكننده مي شود و ديگر در پذيرش كمك آن دولت و اين دولت، بگومگوي سياسي وجود ندارد، همه به ياري فاجعه آمده اند و اين ممكن نبوده است، مگر به ياري ابزارهاي رسانه اي.
حالا ديگر در آمريكاي لاتين،  اروپا، آمريكا و آفريقا، همه و همه در پاي جعبه هاي جادو احساس مي كنند كه بم آن قدرها هم دور نيست. به راستي با كوچك شدن جهان شما هم حس مي كنيد بم و زلزله آن ، آنچنان هم از مردم جهان دور نيست؟
اين گزارش در پي آن است بازتاب هاي رسانه اي اين واقعه غم انگيز را به نوعي به تصوير بكشد، بازتابي كه خيزش جهاني را در پي داشت، به گونه اي كه حتي هم اينك هم امدادگران ايراني و خارجي در بم تاريخي، دشت نرماشير را براي يافتن انسانيت مي كاوند.
نوشتن در مورد حادثه زلزله دهشتناك دشت سرسبز نرماشير، آن چنان ساده نيست. اين روزها، آن چه كه تمامي دست ها و قلب هاي اين دهكده جهاني را به هم پيوند زده، چيزي نيست جز نفوذ عمقي رسانه هاي ارتباط جمعي در ذهن و روح مردم جهان. با اولين خبر اعلام زلزله در رسانه هاي ايران، سيل خبرنگاران، عكاسان و گزارشگران تلويزيوني كه قبلاً تصاوير زيباي ارگ بم، آنها را به سوي خود فرا مي خواند، روانه شدند. آنان اين بار براي ديدن زيبايي هاي ياقوت سرخ دشت نرماشير نمي رفتند، بلكه آنها مي رفتند تا فاجعه بارترين تصوير زلزله ايران را به تصوير كشند.
اغلب مسئولان سياسي و فرهنگي، معمولاً  با اين نوع گزارش ها دوگونه برخورد مي كنند. عده اي بر اين باور هستند كه طرح عكس، تصوير تلويزيوني، گزارش هاي خبري و راديويي مي تواند سيل كمك هاي جهاني و مردم ايران را به دنبال داشته باشد، اما گروه ديگر بر اين پندار پافشاري مي كنند كه هجوم رسانه هاي گروهي داخلي و خارجي، مي تواند عمق آشفتگي و يا به نوعي عملكرد مديريت بحران ما را به تصوير كشد. اما ما با اين دو باور كاري نداريم و قصد اين نوشتار اين است كه بازخورد رسانه اي اين فاجعه را مورد ارزيابي قرار دهد. اولين تصاوير ارسالي به جز شبكه تلويزيوني كرمان، عكس هايي بود كه توسط سه عكاس ايراني به نام هاي حسن سربخشيان، راهب هماوندي و عطاءالله طاهركناره،  روي خروجي تلكس هاي خبري انعكاس يافت.
اين تصاوير از منظر رسانه اي بازتاب هاي داخلي و جهاني متعددي را در پي داشت؛ به گونه اي كه اگر به روزنامه ها و مجلات داخلي و خارجي نگاهي بيندازيم، به نوعي آثار تصويري آنان را مي توانيم به وضوح بيابيم. البته نبايد فراموش كرد كه تصاوير تلويزيوني ارسالي از منطقه زلزله زده بم، اولين بار از طريق شبكه استاني كرمان پخش شد تا اين كه به فاصله كوتاهي در ساعات بعدي رسانه هاي خارجي توانستند با ارائه تصاوير و گزارش هاي لحظه به لحظه، انحصار تلويزيون ايران را بشكنند. اولين نكته اي كه در گزارش و اخبار رسانه هاي آلمان از جمله فرانكفورتر آلگماينه و اشپيگل مورد توجه قرار گرفت، ميزان زخمي ها و كشته هاي زلزله  بود. در اين روزنامه ها ضمن طرح خبر كشته شدن بيش از ۱۵ هزار نفر و ۳۰ هزار زخمي، اظهار مي شد كه ميزان تلفات بيش از ارقام مطرح شده است، چرا كه دوسوم ساختمانهاي شهر بم نابود شده اند. با اين وجود، هنوز به اخبار و گزارش هاي تصويري خبرنگاران بويژه خارجي ها همچنان با ترديد نگاه مي كنند. به گونه اي كه مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان كرمان از خبرنگاران خواست از انعكاس اخبار مراجع غيررسمي و تأييد نشده در مورد زلزله بم خودداري كنند.
به هر حال چه گزارشگران مستقل داخلي يا خارجي اين گونه  آمارها را منتشر كنند يا به نوعي با توجه به دستورالعمل هاي صادره از سوي مقامات مسئول، آنها را كتمان كنند، اين موضوع را نمي توان پنهان كرد كه شهرستان بم با ۲۰۰ هزار نفر جمعيت دچار آسيب جدي شده است، به گونه اي كه ۷۰ درصد از ساختمانها تخريب شده اند.
موج اخبار رسانه ها،  تنها به گزارش كشته ها و زخمي هاي اين زلزله محدود نمي شود، آنان با طرح اين نكته كه در طي ۱۲ سال گذشته بر اثر وقوع زلزله هاي متعدد حدود ۱۷ هزار نفر كشته و ۵۰ هزار مجروح شده اند، به نوعي بر زلزله خيز و در شرف خطر بودن ايران تأكيد مي كنند. روزنامه اكسپرس كاي  قزاقستان با طرح اين مسأله در صفحه اول تأكيد مي كند كه از ۱۶ مورد زلزله شديد جهان در طي ۵۰ سال اخير، چهار زلزله مهيب در خاك ايران رخ داده است.
عمق فاجعه زلزله آن قدر زياد است كه كمتر كسي به فكر ميزان تلفات يا زخمي هاست. همه به شكلي از تصاوير شهر به خواب رفته بم شوكه شده اند. شوك حاصله را از همان دقايق آغازين با پخش تصوير و گزارش ها، مي توان در چهره تك تك مردم ايران احساس كرد.
اما عليرغم طرح اين آمارها، معاون سياسي و امنيتي استانداري كرمان بر اين باور است كه شمار جان باختگان زلزله بم كمتر از آن چيزي است كه برخي از رسانه ها اعلام كرده اند. رسانه هاي خارجي از جمله خبرنگاران ايتارتاس در همان دقايق اوليه وقوع حادثه،  ميزان تلفات را ۴۰ هزار كشته برآورد كرده اند.
000236.jpg

اما محمد فرشاد، معاون استانداري كرمان بر اين پندار است كه اين ارقام نادرست است. وي مي گويد هنوز آمار دقيقي از كشته ها در دست نيست و به نظر مي رسد ميزان كشته ها كمتر باشد. اما وي در خاتمه عمق فاجعه بم را «فوق العاده عظيم» توصيف مي كند. بي گمان اگر او تصور مي كرد كه طرح اين اخبار و گزارش ها مي توانست در دقايق طلايي نجات آسيب ديدگان زلزله مؤثر باشد، به طور قطع بر اين آمارها پافشاري نمي كرد. چون دريافت گزارش هاي بعدي از مناطق زلزله زده نشان داد كه برخي از مسئولان بدون توجه به واقعيت هاي فيزيكي و ساختماني و آمار جمعيتي شهر و شهرستان بم، سخن مي گفته اند.
گاردين با ارائه يك گزارش تحليلي از زلزله بم مطرح مي كند: ساختمان هاي خطرناك، پي هاي سست، چرا تلفات زلزله بم بالا بود؟ و آنگاه با اشاره به زلزله كاليفرنيا مي نويسد: به رغم اين كه دو زلزله، از لحاظ ريشتر در يك اندازه هستند، ولي زلزله كاليفرنيا تنها سه كشته در پي داشت. رسانه هاي تركيه، ژاپن و برخي از روزنامه هاي اروپايي هم بر اين نكته تأكيد دارند كه مقاوم نبودن ساختمان ها در بم، پيامد تلفات جاني زيادي را به دنبال داشته است.
توصيف مقايسه اي دو زلزله در دو نقطه جهان با سازه هاي معماري متفاوت، كم كم خط رسانه اي خاصي را دامن زد. به عبارت ديگر برخي از اين رسانه ها، سعي كردند نوع نگاهها را معطوف به اين موضوع كنند كه در طول اين سالها، مسئولان شهري و امور مسكن در بم، به خاطر درآمدزايي در موزه گردشگري و ايجاد جاذبه هاي توريستي، مانع از ساخت و سازهاي جديد و اصولي شده اند.
آنها،  البته از سويي ديگر، قبل از پرداختن به عمق فاجعه، به ويراني شهر تاريخي و قلعه ارگ بم اشاره مي كنند و از آن، به عنوان يك گنج فرهنگي غيرقابل جبران ياد مي كنند، بدون آن كه از منظر انساني به تلفات و مصدوميت ساكنان آن بپردازند.
با گذشت زمان، كم كم گزارش رسانه هاي خارجي به اين نكته اختصاص يافت كه متوليان سوانح غيرمترقبه در ايران، در كمك رساني به زلزله زدگان بم كمي با تأخير وارد شده اند. طرح اخبار برگزاري ديرهنگام نشست ستاد اضطراري حوادث غيرمترقبه استان كرمان پس از گذشت
۴ ساعت از بروز زلزله و يا تشكيل ستاد حوادث كشوري با تأخير ۹ ساعته،  اين گمانه ها را در اذهان مخاطبان دامن مي زند كه مسئولان كشور، ساعات طلايي امداد و نجات فاجعه بم را از دست داده اند.
گذشته از اين نوع بازتاب هاي منفي در ساير رسانه ها، بسيج امكانات و تجهيزات سازمان هاي بين المللي و حمايت دولت هاي جهاني ناشي از انعكاس به موقع اين اخبار و گزارش ها بود. شبكه خبري سي، ان.ان در گزارش روز يكشنبه خود اعلام كرد:  سازمانهاي بين المللي وارد تهران شده اند. تاكنون ۲۱ كشور جهان گروههاي امداد خود را به همراه كمك هايي از قبيل مواد غذايي، تجهيزات و سگ هاي جستجو   گر به ايران ارسال كرده اند. همچنين يوميوري ژاپن، به طرح اعزام «نيروهاي دفاع از خود» ژاپني به ايران اشاره مي كند.
شبكه هاي راديويي و تلويزيوني اسپانيا حتي پا را از اين فراتر گذاشته اند و حادثه بم را تلخ ترين حادثه ايام كريسمس در جهان مي دانند و اطلاعات مربوط به اين مصيبت را در برنامه هاي غيرخبري خود هم پوشش مي دهند.
بازتاب اين نوع اخبار و گزارش ها تنها به اروپا ختم نمي شود، رسانه ها و مطبوعات اسپانيايي زبان آمريكاي لاتين نيز هر يك در صفحات اول خود به طرح نگاه ها و مواضع مردم و دولت هاي خود در اين باره مي پردازند. اما در كنار طرح اين همدردي جهاني، اخبار كمبود تجهيزات براي زلزله زدگان و نحوه امدادرساني از جمله اخباري است كه از زبان مسئولان ايراني بيان مي شود.
اما تلويزيون ايران شيوه ديگري را در راستاي تهييج افكار عمومي براي كمك رساني به دولت و زلزله زدگان در پيش گرفته است. گزارش از بيمارستان ها، مراكز انتقال خون، مناطق زلزله زده، حضور مسئولان دولتي و غيردولتي در مناطق مصيبت ديده و در نهايت پيگيري شبكه هاي داخلي و خارجي در قالب برنامه هاي خبري و غيرخبري نشانگر اين است كه اين ماتم ملي شايد بتواند وفاق ملي جامعه را رقم زند و البته در شكل دهي آن، چندان هم ناموفق نيست؛ چرا كه هجوم سيل آساي مردم به مراكز امدادرساني و حركت به سوي محل فاجعه، حاصل موج رسانه اي اين تلاش هاست.

زلزله بم و  اطلاع رساني  اينترنتي
در پي وقوع زلزله در بم،  ستاد اطلاع رساني در شماري از دستگاههاي اجرايي و غيردولتي تشكيل شده است. اين نهادها اطلاعات مرتبط را در طول روز چند بار به هنگام مي كنند. نشاني سايت برخي از اين نهادها در اينترنت به شرح زير است:
۱- http://www.cao.ir/Bam/
در سايت وزارت راه وترابري تازه ترين اخبار كمك رساني به زلزله زدگان بم درج شده است. در اين سايت اسامي زخمي شدگان بستري شده در بيمارستان ميلاد درج شده است.
۲- http://www.miladhospital.com
اين سايت از زخمياني كه در بيمارستان ميلاد بستري اند،گزارش مي دهد.
۳- http://www.iranearthquake.com/
در اين سايت شماره حساب بانكي وزارت كشور جهت جمع آوري كمك هاي نقدي مردم درج شده است.

نگاه خبرنگار
اينجا بهشت زهراي بم است
اينجا بهشت زهراي بم است. آسمانش ابري است. در اين سكوت خاكستري آدمهاي رفته تنگ در آغوش هم به خوابي ابدي فرو رفته اند. پدري بر بالين كودكش مي نشيند صورتش زيرماسكي كه حالا همه مردم شهر بر دهان دارند پنهان است ضجه هايش همراه باد به آسمان مي رود، مادر اما سكوت كرده است.
شهر سكوت كرده است. سكوت بيشتر از فرياد نيازمند فهميدن است. زمين پوشيده از لباس ها و پتوهايي است كه حالا ديگر مال هيچكس نيست. باد مي آيد و غبار مرگ در هزارتوي ماندگان مي پيچد. زمين چيزي جز اين برايشان باقي نگذاشته است.
در شهر اما روايت ديگري است چادرها بر ويرانه ها بنا شده اند و زندگي مي خواهد از كوچكترين روزن ديوار مرگ بدرون بيايد. ضجه هاي مادران به اندوهي بدل شده است كه از عمق نگاهشان تا ابديت مرگ امتداد مي يابد و حالا تنها بوي تعفن است و شايد اگر اين همه آلودگي به حال خود رها شود بيماري و....
ورزشگاه شهر كه تا ديروز محل تخليه اجساد بود به شهري كوچك از چادرهاي هلال احمر و ارتش بدل شده است. مسئولين ارتش مي گويند حالا بيش از همه چيز آذوقه، چادر و پتو نياز داريم تا بدست همه آنان برسد ماشين هاي حامل نان، غذا و پتو مي آيند و مردم در پي شان چون موجي گرسنه روانند.
كودكان بسته هاي كوچك نان را از زمين جمع مي كنند و به سوي خانه هاي چادريشان مي دوند. خانه اي كه پدرش پس از ويراني بر گوشه خيابان بنا كرده است و گمان مي كني اينهمه بازي كودكانه اي بيش نيست. لباسهاي بي تن بر سطح پياده روها انباشته شده اند آنها كه ديروز بر بالين مردگانشان گريبان چاك مي كردند حالا آمده اند و خاموشي ستاره درخشان تمدنشان را با اندوهي عميق نظاره مي كنند. مي دانند كه بر اين ويرانه ها نمي شود چادري بنيان كرد كه گوياي تاريخ او باشد آنها كنار اين خشتهاي فرو خفته كنار تابلويي عكس مي گيرند كه آغاز و انجام عشقي كهنه است (پروژه مطالعات، مرمت و معرفي مجموعه تاريخي فرهنگي ارگ بم).
گروه هاي تجسس با سگ هاي زنده ياب در شهر به جستجو مشغول هستند مي گويند امروز فقط ۲۰ نفر را زنده از زير آوارها بيرون كشيده اند دو روز از آن حادثه گذشته است، شهر پر از آنهايي است كه براي ياري آمده اند ولي هنوز بيش از ۶۰ تا ۷۰ درصد مردگان در آوارها مدفون هستند و زندگان از پس ديوار مرگ به آن روزنه كوچك چشم دوخته اند. شب از راه مي رسد و ترس از تاريكي و سرما بر شهر چيره مي شود. زمين با آنها قهر كرده است اي كاش آسمان روي از آنها نمي پوشانيد.
بم - خبرنگار اعزامي همشهري - شهبازي

ايران
اقتصاد
انديشه
جهان
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  جهان  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |