شايد به دليل دستگيري صدام حسين است يا شايد به خاطر اينكه ديگر زماني به راي گيري نهايي براي انتخاب نامزد دمكرات ها در انتخابات رياست جمهوري آمريكا باقي نمانده، به هر حال هر دليلي كه دارد كانديداهاي دمكرات انتخابات رياست جمهوري آمريكا در روزهاي اخير اظهارات خود را روي سياست خارجي متمركز كرده اند.
در اين مقاله نگاهي داريم به برنامه هاي سياست خارجي نامزدهاي پيشرو دمكرات ديگر.
در كانون اين بحث ها پيرامون سياست خارجي يك شخص به خصوص قرار داشت، او رئيس جمهور سابق عراق نبود بلكه هوارد دين فرماندار سابق ايالت ورمونت بود.
همه كانديداهاي دمكرات مي گويند، هوارددين از كل برنامه عقب كشيده است و دليل اين موضوع هم موضعش در جنگ عراق است.
سياست خارجي همچنان اصلي ترين و محوري ترين موضوع در مبارزات انتخاباتي دين است. او در هفته هاي اخير به اندازه جورج بوش در اين باره صحبت و اظهار نظر كرده است. بعد از دستگيري صدام حسين محبوبيت بوش افزايش يافته است ودر مقابل دين مورد حمله قرار گرفته است.
هوارد دين
از نگاه روزنامه نگاري، هوارد دين كانديداي ضدجنگ است. حقيقت اين است كه او كانديداي ضدبوش است و اين عبارت دقيق تر است. وقتي بحث جنگ پيش مي آيد او مي گويد كه مخالف جنگ است. اما مواضع حقيقي او درباره صدام حسين، تهديد تسليحات كشتارجمعي و توجيه جنگ تفاوت جزئي با حاميان جنگ دارد. اگر لحن ضدبوش او را كنار بگذاريم، موضع دين تفاوت چنداني با رقباي دمكرات ديگرش ندارد. او فقط آنها را با قدرت بيشتري ادا مي كند.
مثلا درباره موضوع صدام به جملات جان كري و ديك جفرد نگاه كنيد و ببينيد كه نمي توان گفت دين دستگيري صدام را بي معني خوانده و رد كرده است دين در اين باره در لس آنجلس گفت: دستگيري صدام اتفاق خوبي است، اتفاقي كه اميدوارم به حفظ جان سربازان ما كمك كند. اما دستگيري صدام آمريكا را امن تر نكرده است. دين هم مانند اكثر رقبايش فكر مي كند عراق باعث انحراف از جنگ با تروريست هاي القاعده شده است.
دين درباره خود جنگ گفته است: جنگ به شيوه اي غلط و در زماني نامناسب با برنامه ريزي نادرست و ناكافي و كمك ناكافي و با هزينه غيرقابل تصور آغاز شد. به بيان ديگر، موضع ضد جنگ او فقط به شيوه و چگونگي آماده شدن براي جنگ محدود مي شود.
روي مثبت ماجرا اين است كه دين مي خواهد ائتلاف هاي آمريكا را بازسازي كند و شرايط و وضعيت اطلاعاتي را بهبود بخشد. او مي خواهد پول بيشتري براي تامين امنيت هسته اي هزينه كند. او مي خواهد به شيوه صلحباني و صلح سازي كارتر و كلينتون در خاورميانه روي آورد. بسياري از جمهوريخواهان را مي توان يافت كه همين را مي خواهند.
وسلي كلارك
در حاليكه ديگر كانديداهاي دمكرات در روزهاي اخير سخنراني هاي جنجالي كرده اند، وسلي كلارك با رفتار خود نشان داد كه چرا همه او را فرمانده ارشد نيروهاي متحد مي خوانند. كلارك در دادگاه بين المللي جنايات جنگي در لاهه درباره جنايات جنگي شهادت داد. ديگر كانديداها هر چقدر مي خواهند درباره دستگيري صدام حرف بزنند اما كلارك در سقوط يك رئيس دولت ديگر يعني اسلوبودان ميلوسويچ نقش اساسي داشت.
كلارك هم مانند دين از اخبار سقوط صدام استقبال كرد اما هشدار داد كه عراق به راحتي به دست نمي آيد. اين ژنرال بازنشسته در جلسه اي راجع به سياست خارجي در لاهه گفت: مقاومت در عراق را يك ديكتاتور ترحم برانگيز كه در يك حفره پنهان شده بود، هدايت نمي كرد.
راه حل او براي عراق تفاوتي با رقبايش ندارد، همگي از كمك گرفتن از هم پيمانان حمايت مي كنند. اما راه او اندكي متفاوت است و اين به دليل تجربه كوزوو است.
كلارك در جايي گفت: ما جنگ را برديم، زيرا بلگراد نمي توانست اراده ۱۹ دمكراسي متحد زير پرچم يك آرمان مشترك را درهم بشكند. به اعتقاد من اتحادها جدايي ناپذيرند. من ترجيح مي دهم يك نيروي نيرومند اروپايي داشته باشيم كه در تصميم گيري ها حرفي براي گفتن داشته باشد تا اينكه جزيره هايي داشته باشيم كه هيچ حلقه اتصالي ندارند.
اساس كانديداتوري كلارك بر اين استوار است كه موضوع اصلي در كارزار انتخاباتي سال ۲۰۰۴ اين است: چه كسي مي تواند آمريكا را امن نگه دارد و به عنوان فرمانده كل بهتر خدمت كند؟
كلارك مثل يك فرمانده نيروهاي متحد تبليغات مي كند و وعده داده كه ماموريت ناتو را با منشوري جديد احيا كند. او در سيماي يك نامزد نظامي و ديپلمات، هم زمان براي كاخ سفيد و وزارت خارجه دورخيز كرده است كه اين كاري جاه طلبانه و برنامه تبليغاتي سنگيني است.
جان كري
مخالفان او مي گويند كه او در موضع گيري درباره جنگ مبهم عمل كرده است. اما موضع كري به شدت روشن است. او مي خواهد كه جنگ را بين المللي كند. او فكر مي كند كه اين جنگ انحراف از نبرد با القاعده است. آنچه درباره جان كري نامشخص است، شيوه بيان او و شخصيت كانديداتوري اش است نه سياست هايش. سخنان تهاجمي چند روزاخير او عليه هوارد دين به روشن شدن موضعش بيشتر كمك كرد. او در آيوا گفت: آنهايي كه امروز فكر مي كنند ما با دستگيري صدام امنيت بيشتري پيدا نكرده ايم از توان قضاوت كافي براي رئيس جمهورشدن يا اعتبار لازم براي اين سمت برخوردار نيستند.
مجموعه راه حل هاي كري براي عراق در حقيقت همان اجراي موفقيت آميز سياست هاي دولت بوش است در جايي كه كاخ سفيد نتوانست نيروهاي بين المللي بيشتري جذب كند، كري مي گويد كه مي توانست چنين كند.
جايي كه برنامه هاي دولت بوش براي دستيابي به قانون اساسي عراق با مشكل روبرو شده او مي گويد كه مي توانست جدول زماني منطقي براي اين منظور تهيه كند و به موفقيت برسد.
اين در حقيقت تغيير اساسي در سياست عراق نيست بلكه هدايت آن در مسيري درست است. اما از آنجا كه موضع كري تفاوت چنداني با رقباي جدي ديگرش ندارد اين تنها ويژگي او نيست اما پرسش اين است كه آيا كري مي تواند راي دهندگان را متقاعد كند در جاهايي كه بوش شكست خورده او پيروز مي شود؟
ليبرمن
جو ليبرمن وارد يك جنگ كامل با دشمن قسم خورده جديدش هوارددين شده است. او مي خواهد اظهارات نادرست دين و خطاهايش در سياست خارجي را ثابت كند. او در جايي گفت: اگر هوارددين رئيس جمهور باشد، صدام به قدرت مي رسد. اما اگر من رئيس جمهور باشم او به زندان مي رود.
تنها مشكل در اين ميان اين است كه ليبرمن با رقباي خود اختلاف بيشتري دارد تا با رئيس جمهور فعلي. به هر حال اكنون كه بوش در قدرت است صدام به زندان افتاده است.
ديك جفرد مي گويد: دين با سياست خارجي مشق سياست مي كند.
جفرد مي خواهد كه ناتو را به عراق وارد كند، سياست پيشگيري بوش را خاتمه دهد و با سعودي ها سختگير باشد. اينها هم مانند تجويزات دين، سخناني پوپوليستي است، اين در حاليست كه سياست خارجي خود يك موضوع پوپوليستي است.
جان ادواردز بر جلوگيري به جاي پيشگيري تاكيد دارد. اين شعار خوبي است اما به نظر نمي رسد كه راي خوبي بدست آورد. برنامه او هزينه براي امنيت هسته اي است. او مي خواهد يك دستورالعمل عدم تكثير تسليحاتي ايجاد كند تا سياست آمريكا در باره نابودي تسليحات كشتارجمعي بيشتر و بهتر هماهنگ شود.
جنگ بزرگتر
كانديداهاي دمكرات برنامه مشابهي دارند. حضور نيروهاي متحد بيشتر در عراق، ايجاد ائتلاف هاي بهتر در سراسر دنيا و تاكيد و تمركز بيشتر بر القاعده.
در دسامبر ۲۰۰۳، اين برنامه راه خوبي براي حمله به پرزيدنت بوش است. اما وقتي حرف از استراتژي كلي انتخابات پيش مي آيد، اين يك ريسك بزرگ است.
اول اينكه كاخ سفيد مي تواند بگويد كه تلاش خود را براي واردكردن نيروهاي متحد بيشتر به كار بسته است. حقيقت غم انگيز اين است كه آنها نمي خواهند بيايند.
دوم اينكه موضوع ايجاد ائتلاف هاي بهتر موضوع خوبي است اما اگر اين ائتلاف ها تا نوامبر سال آينده (يعني زمان انتخابات) بهبود پيدا كنند چه؟ فرانسوي ها اكنون براي بهبود شرايط تلاش مي كنند.
و در آخر القاعده: انتخابات سراسري بعد از كنگره جمهوريخواهان در نيويورك و چند روز بعد از سالگرد
۱۱سپتامبر برگزار مي شود. صحبت كردن درباره ضرورت تمركز بر القاعده بعد از جنبش جمهوريخواهان در نيويورك كمي مسخره به نظر مي رسد.
نيوزويك
ترجمه: نيلوفر قديري