دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۹۴
گداهاي تهران را كجا مي برند؟
پاركينگي براي گداهاي پايتخت
گزارش اول
002175.jpg
قرار است گداهاي تهران را ببرند در اسلا مشهر توي اين اتاق ها اسكان بدهند اما آيا كسي به غرور ساكنان، بخصوص احساسات جوانان محروم اسلا مشهري توجه كرده است.
عكس : هادي مختاريان 
اينجا قرار است به زودي نخستين مركز نگهداري موقت متكديان باشد، پاركينگ گداها. پيش از اين ترمينالي متروك بوده است و اكنون كارگران مشغول كارند تا هر چه زودتر، احتمالا اوايل بهمن، ساختمان آماده شود. علاوه بر اين در محوطه ترمينال ساختمان ديگري براي قرنطينه و همچنين سرويس بهداشتي جديد در دست ساخت است. ترمينال متروك ايران پر، در انتهاي بلواري متروك تر - بلوار تالار باغ زندگي - در ابتداي اسلام شهر واقع شده است.
طرحي براي تمام نهادها
بيش از يك ماه قبل ابراهيم رضايي بابادي، معاون سياسي - امنيتي استانداري تهران، خبر از راه اندازي نخستين مركز ساماندهي گدايان پايتخت داد.
وي گفته بود: «براي ساماندهي متكديان تهران پنج مركز راه اندازي مي شود كه تاكنون سه محل براي اين مركز شناسايي شده و درحال آماده سازي است.»
در پي اين خبر زمزمه جمع آوري متكديان نيز به گوش رسيد. طرح جمع آوري متكديان بر اساس مصوبه شوراي عالي اجتماعي تصويب شده و نهادهايي مانند شهرداري، بهزيستي، كميته امداد، نيروي انتظامي و دادگستري را موظف كرده با همكاري استانداري، مفاد طرح را به اجرا در آورند. بر اين اساس مسوولان اين نهادها از چندي پيش جلساتي در استانداري تشكيل داده و وظايف زيرمجموعه هاي خود را تبيين كردند، تا در نهايت مانند گذشته هر كدام مشكل را به گردن ديگري نيندازد. عباس علي الصاق مدير كل بهزيستي استان تهران مي گويد: «شهرداري و نيروي انتظامي، متكديان را جمع آوري مي كنند و بعد زير نظر فرمانداري آنان را در اختيار بهزيستي قرار مي دهند. پس از تفكيك متكديان، بخش مربوط به بهزيستي تحت مراقبت هاي كارشناسي نظير روانشناسي و مددكاري اجتماعي قرار مي گيرند.»
طرح جمع آوري متكديان قرار بود از اواسط دي ماه به اجرا درآيد كه شايد به دليل آماده نبودن مركز ساماندهي به تاخير افتاد. به اعتقاد يكي از كارشناسان استانداري تهران نبايد پيش از به اجرا درآمدن اين طرح از آن سخني به ميان آورد. با همين استناد وي از دادن اطلاعات جامع درباره طرح، خودداري مي كند. به گفته وي دار و دسته هاي سامان يافته تكدي گري در صورت انتشار جزييات طرح، هوشيار شده و اقدامات مقتضي را به عمل مي آورند. سرانجام پافشاري ما براي اطلاع از جزييات از سوي اين كارشناس به حساب عضويت در يكي از گروه هاي فاگين پير اوليورتويست گذاشته مي شود. «من بايد انگيزه شما را از تهيه اين گزارش بدانم.»
نه به باره، نه به داره!!
اسكان گداهاي تهران در اسلامشهر حرف نيست، تصميمي است كه از سوي مسوولان اين امر در پايتخت اتخاذ شده. با اين حال مسوولان محلي اسلامشهر به شدت با اين موضوع مخالفند. رئيس كميسيون فرهنگي - اجتماعي شوراي شهر اسلامشهر، اين تصميم را سرريز كردن معضلات اجتماعي تهران به اسلامشهر مي داند. به گفته منصوريان انتقال متكديان شهر تهران به اسلامشهر با توجه به شرايط خاص آن، مشكلات را دوچندان مي كند و بر اين اساس ايجاد مركز متكديان در اسلامشهر به صلاح نيست و بايد اين معضلات به جاهاي دوردست و حاشيه اي انتقال داده شود. «اسلامشهر نبايد تاوان مشكلات تهران را بدهد.»
مسوولان فرمانداري اسلامشهر نيز سعي مي كنند، موضوع را از اساس ناديده بگيرند و اين تصميم را از آن دسته تصميم هايي به حساب آورند كه تا اجرا، راهي به درازاي هيچستان خواهد پيمود.
بيگي معاون سياسي- امنيتي فرماندار اسلامشهر مي گويد: «نه به باره، نه به داره!! هيچ چيز معلوم نيست، هنوز تصميم جدي گرفته نشده است.»
وي توصيه مي كند: «چيزي دستگيرتان نمي شود. موضوع را دنبال نكنيد...»
شايد اين بي تفاوتي به اين علت باشد كه مسوولان فرمانداري اسلامشهر مي دانند، ملك ترمينال سابق ايران پر به شهرداري منطقه ۱۸ تهران تعلق دارد و اين شهرداري مي تواند با استفاده از اختيارات خود، ملك را به اين منظور به بهزيستي واگذار كند. آنان نيز اختيار قانوني براي مخالفت نخواهند داشت.
ماجراي اختلاف اسلامشهر و تهران بر سر حريم و محدوده شهر مربوط به چندين سال قبل مي شود. در دل اسلامشهر نقاطي در حريم منطقه ۱۸ واقع شده بود كه گاهي اختلاف برسر ساخت و ساز در اين نقاط حتي زد و خورد نيز به بار آورده بود. سال ۱۳۷۹ مجلس، حريم شهر تهران را به تصويب رساند و اعتراض الويري شهردار وقت نيز افاقه نكرد. به نظر مي رسد پس از اين دعواهاي طولاني اكنون مسوولان هر دو شهر به مصوبه مجلس تن داده و مايل نيستند بر سر انتقال متكديان تهران قيل و قال مجددي به راه اندازند.
اسكان موقت يا دايم 
اگر زمان قرنطينه و مدت محدودي را كه متكديان در مراكز ساماندهي خواهند گذراند به حساب نياوريم، مي توان اين مراكز را، مراكز اسكان موقت گداها ناميد.
به گفته الصاق مدير كل بهزيستي استان تهران، حداكثر زمان توقف گداها در اين مراكز حدود دو هفته است. در اين زمان آنان به گروه هاي بيماران رواني، معلولان، سالمندان، معتادان و زنان سرپرست خانوار تقسيم مي شوند. البته به وضعيت گدايان مجرم جداي از اين گروه ها رسيدگي مي شود.
«در اين مراكز اردوگاهي، متكديان در بدو ورود قرنطينه مي شوند. سپس گروه هايي كه وظيفه ساماندهي آنان به عهده بهزيستي است، به مراكز اين سازمان منتقل خواهند شد. معلولان، سالمندان، معلولان ذهني و زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزيستي قرار خواهند گرفت. مستمري و كمك هزينه اي به خانواده آنان پرداخت مي شود تا در خانه از آنان نگهداري كنند. اگر چنين امري ممكن نبود، به مراكز شبانه روزي بهزيستي فرستاده خواهند شد.» اينها را الصاق مي گويد. به گفته وي مشكل كارتن خواب ها و معتادان تزريقي نيز سعي شده در قالب همين طرح رسيدگي شود. علاوه بر اين، آن دسته از كارتن خواب ها كه مكاني براي گذران شب ندارند، به مراكز تحت پوشش شهرداري با عنوان گرمخانه منتقل مي شوند. وي ادامه مي دهد: «تمام نوجوانان و كودكان زير ۱۸ سال خيابان خواب، اگر مجرم نباشند،  در هر ساعت از شبانه روز مي توانند به مراكز شبانه روزي بهزيستي مراجعه كرده و در اين مراكز اسكان يابند.»
به گفته الصاق، اين طرح دايمي بوده و با برنامه ريزي هاي مستمر، همه ارگان ها مسووليت خود را در ارتباط با طرح پذيرفته اند.
به اين ترتيب نخستين همكاري بين بخشي در ارتباط با معضلات اجتماعي در پايتخت، رنگ واقعيت خواهد گرفت. يكي ديگر از مسوولان بهزيستي استان تهران درباره گداهايي كه مجرم بوده يا تحت پوشش بهزيستي قرار نمي گيرند، مي گويد: «بخشي از اين متكديان به شهرهايشان بازگردانده مي شوند، بخش ديگر به تناسب جرم مجازات مي شوند و بخشي هم به قاضي تعهد مي دهند كه ديگر گدايي نكنند.» به گفته وي مركز ساماندهي متكديان اسلامشهر، ظرفيتي حدود ۲۰۰ نفر دارد و مجوز آن براي نگهداري از بيماران رواني صادر شده است. هرچند اين مركز تحت پوشش بهزيستي است اما تامين بخشي از هزينه هاي آن را استانداري تقبل كرده است.
دغدغه اي از نوع ديگر
«ما كه خانه مان را گذاشته ايم براي فروش...» اين را يكي از ساكنان اسلامشهر مي گويد، وقتي از او درباره تاثير مركز ساماندهي متكديان در وضعيت اجتماعي اسلامشهر مي پرسم. اسلامشهر از شهرهاي حومه اي محروم پايتخت است.
اما در سطح شهر با آنكه محروميت از امكانات شهري به شدت به چشم مي خورد، كمتر نشاني از گداهاي سمج سر چهارراه هاي تهران مي توان يافت.
اسلامشهر مجموعه اي از خانه ها و خيابان هايي است كه به جاده اصلي (جاده ساوه) منتهي شده و اسم شهر به خود گرفته است. در واقع شهري در دو سوي جاده. تركيب خاص جغرافياي شهري اين شهر حومه اي پايتخت، به اندازه كفايت، آن را از كاركرد شهري دور مي كند. چه رسد آنكه به عنوان يك منطقه دور افتاده براي انتقال معضلات اجتماعي پايتخت مانند تكدي گري مورد استفاده قرار گيرد. در دو سوي اين جاده (در شهر) نه مكان ورزشي چشمگيري قابل مشاهده است ونه سينما و نه پارك و كتابخانه متناسب با جمعيت آن. با اين حساب زمزمه انتقال گداهاي پايتخت به نگراني جوانان اين شهر افزوده است. علي يكي از جوانان ساكن اسلامشهر، انتقال گداهاي پايتخت به اين شهر را زمينه ساز كاهش امنيت خانواده ها مي داند. «ميان متكديان هر جور آدمي وجود دارد. اين مركز هم كه مخصوص نگهداري موقت است. پس از ترخيص گداها، آنان به شهر سرازير مي شوند. چه كسي تضمين مي كند، گداها به خانه مردم دستبرد نزنند؟ چه كسي تضمين مي كند براي زن و بچه مردم مزاحمتي به وجود نياورند.» به اعتقاد اكبر يكي ديگر از جوانان اسلامشهري هم حتي شايعه انتقال گداهاي تهران به اسلامشهر قيمت خانه هاي آنجا را كاهش داده است. «معامله خانه راكد شده است. كسي مايل نيست، اينجا خانه بخرد...» محمود وسط صحبت هاي او مي پرد: «از اين گذشته، كار و كاسبي گداها نيز اينجا خيلي سكه نيست. مردم اينجا درآمدي ندارند كه بخواهند گداهاي پايتخت را سير كنند.»
جوانان اسلامشهري كه پيش از اين از نبود امكانات تفريحي، ورزشي و فرهنگي گله مند بوده اند، دغدغه سرريز شدن معضلات اجتماعي پايتخت به اين شهر نيز به دغدغه هاي آنان اضافه شده است.
معتادان تزريقي 
رانندگاني كه مسيرشان به ميدان توحيد، چهارراه ولي عصر، چهارراه پارك وي و يا هر ميدان و چهارراه اصلي در تهران افتاده، لابد مردان ژنده پوش و كثيفي را ديده اند كه با دستهاي كثيف تر و سيگاري گوشه لب با پاك كردن شيشه هاي خودرو،  گدايي مي كنند. اينها معمولاً شب را در همان ميادين و چهارراه ها بسر مي برند. جمع آوري اين معتاد - گدايان شايد يكي از دغدغه هاي اصلي شهروندان تهراني باشد. الصاق مديركل بهزيستي استان تهران درباره نحوه برخورد با معتادان تزريقي مي گويد: «اينها كه اغلب كارتن خواب نيز هستند، پس از جمع آوري اگر فقط معتاد باشند و جرايم ديگري مانند توزيع موادمخدر را مرتكب نشده باشند، تحت نظر بهزيستي قرار مي گيرند.»
به گفته وي پس از آن بهزيستي در ابتدا سعي مي كند، معتادان را به خانواده هايشان بازگرداند. درصورتي كه خانواده ها بتوانند، آنان را در ميان خانواده ترك بدهند، به مراكز خصوصي و دولتي سرپايي معرفي مي شوند. در غير اين صورت آنان به مراكز شبانه روزي بهزيستي معرفي شده و در آنجا تحت درمان قرار خواهند گرفت. «الصاق»، وعده مي دهد: «به اين معتادان هم مانند فقرا و سالمندان درصورت نياز، مستمري پرداخت خواهد شد.» با اين وجود، به نظر نمي رسد،  تنها تحت عنوان جمع آوري متكديان،  وضعيت معتادان تزريقي سروسامان يابد. شايد به همين دليل به تازگي طرحي با نام طرح حمايت از معتادان خياباني در بهزيستي در دست اجراست كه مسوولان در اين طرح با كمك سازمان ملل قصد دارند، معتادان خياباني را تا ترك كامل وبازگشت به زندگي سالم تحت حمايت خود قرار دهند.
بازهم ترمينال ايران پر
انتهاي بلوار تالار باغ زندگي اسلامشهر، ناظر شهرداري منطقه ۱۸ ، مراقب است كه ساختمان ايران پر به سرعت آماده شود و پيمانكار هم وعده مي دهد كه ظرف چند روز آينده مركز براي پذيرايي از متكديان آماده است. ساختماني دوطبقه كه طبقه اول آن به دليل كاربري سابقش (ترمينال)، معماري داخلي  متناسب با منظور جديد دارد. سالن بزرگ كه اتاق هاي اطراف آن با ديوارهاي كوتاه (اوپن) جدا شده اند؛ اين شرايط به كارمندان و مددكاران مركز امكان مي دهد، در حين انجام كار به راحتي آمد و شد متكديان را زير نظر داشته باشند. طبقه بالا هم اتاق هايي مجزا و سرويس هاي بهداشتي كه براي اسكان هرچند موقت گداها در اين مركز درنظر گرفته شده است. حياط محصور ترمينال، مسافت طولاني تا جاده اصلي و كم تردد بودن بلوار سبب شده،  اين مكان، محلي مناسب براي قرنطينه معضل گدايي به حساب آيد، هرچند چندان هم نمي توان به بي دست و پايي گداهاي جمع آوري شده مطمئن بود، مساله اي كه شايد پس از اجراي طرح به يكي از دغدغه هاي اصلي شهروندان اسلامشهري تبديل شود.

بازتاب
به خاطر غرور اين بچه ها
ايليا روژان 
بازهم زنگ خواهند زد، بچه هاي اسلامشهر و بازهم گله خواهند كرد كه «اي آقا، با اين خبرها ديگر آبرويي براي ما نگذاشتيد.» همين هفته هاي پسين، وقتي گزارش مدرسه مرغداري را چاپ كرديم، زنگ زدند؛ يكي زنگ زد و گفت: «خواهرم ديگر خجالت مي كشد برود، دانشگاه.» انگار راست گفته اند كه هرچه سنگ است مال پاي لنگ... همه آنهايي كه اسلامشهر را مي شناسند مي دانند كه روزگاري نه چندان دور به اندازه عمر اين شهرستان، ۲۵ سال پيش وقتي نامش را شادشهر گذاشتند، قرار بود شهركي باشد شاد و زنده از شهرك هاي اقماري تهران.
دست تقدير پس از دو دهه، چنين سرنوشت زد كه اين شهرك به دليل سيل مهاجران، تبديل به يك شهرستان شد.
آدم ها آمدند، بي آنكه بر امكانات زيربنايي و رفاهي و تفريحي - فرهنگي اين شهرستان اضافه شود. بزه و بزهكاري همچون ديگر نقاط كشورمان به اسلامشهر هم آمد و بازهم انديشه اي نشد. هر روز مي توان در اين شهرستان، نگاه هاي نگران مادران را كاويد كه مضطرب و هراسان، نوجوانان و جوانان خود را مي پايند؛ چه «همسايه روبه رو معتاد است، اين يكي هم پسرش دزد است.»
آدم ها آمدند، اما امكانات، همان امكانات شادشهر سابق بود. تنها در آستانه انتخابات، اين شهر مي شود پاتوق مسوولا ن؛ اين را ديوارهاي اسلامشهر مي گويند. هنوز هم عكس هاي انتخاباتي بر ديوار است.
بسياري از جوانان اسلامشهري هنگام استخدام و معرفي خود به دوستان، آدرس اقوام خود در ديگر نقاط شهر تهران را مي دهند. قرار است گداها را ببرند اسلامشهر. بچه هاي اسلامشهر بازهم رنج خواهند كشيد از اينكه ديگران آن ها را به تمسخر مي گيرند. من ديگر بچه اسلامشهر نيستم. اين را يكي از جوانان اسلامشهر ي كه غرورش از شنيدن اين خبر جريحه دار شده، مي گويد.

بازتاب
كي شهيد شدند؟
معلوم شد مرحومان استاد دكتر محمد قريب و جواد فاضل هم شهيد بوده اند و ما نمي دانستيم! و...
با احترام و عرض سلام، در شماره مورخ ۳۱/۱۰/۸۲ ايرانشهر، گزارشي درمورد معضل تغييرنام خيابان هاي تهران مرقوم فرموده بوديد.
كاش مشكل تا همين حد باشد كه در گزارش آمده است. لطفاً دوربين عكاسي را برداريد و گزارشگر را راهي كنيد و ببينيد:
۱ - در منطقه ۶ پي مي بريد استاد دكتر محمدقريب، پايه گذار طب اطفال در ايران، هم شهيد بوده است و ما نمي دانستيم. براي رويت تابلو مي توانيد از خيابان باقرخان به طرف بيمارستان برويد. در ابتداي خيابان بالاي نمايشگاه اتومبيل، با تابلوي نام آن شهيد مكشوفه روبه رو خواهيد شد!
۲ - مرحوم جواد فاضل را لااقل شما كه روزنامه نگار هستيد بايدبه خاطر آوريد. او نويسنده مطبوعات و رمان هاي متعدد و مترجم نهج البلاغه بود و در سال ۱۳۴۰ هم فوت شد (فرهنگ معين). - در رژيم گذشته بياد او خيابان كانال كوي نصر را به نام جواد فاضل خواندند. حالا چگونه شوراي نامگذاري به شهادت ايشان در سال ۴۰ پي برده است!؟ بدتر آنكه در اواسط اين خيابان شرقي - غربي، تابلوي تازه تري نصب كرده اند با عنوان «شهيد جواد فاضل شمالي.» مشكل اين بوده كه شهرداري چند سال پيش ، با ايجاد يك مركز تجاري بي قواره در طول مياني خيابان، عملاً اين خيابان را به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم كرده ولي اين دليل نمي شود، بنويسيم «شهيد جواد فاضل شمالي» بايد تابلو اصلاح و نوشته شود «بر شمالي» يا «ضلع شمالي». اين بي توجهي درمورد خيابان رودبار منشعب از ميرداماد هم به نوعي ديگر، ديده شده است.
۳ - در تابلوي «گوگل» در ميدان پل تجريش به طرف بازار، به لاتين نوشته شدهGOUGOL كه بي معني است و باعث مي شود كه فارسي آن هم به غلط تلفظ شود. صحيح آنGOWGAL يعني گله گاو يا به عبارتي محل نگهداري گاو بوده است كه در سال هاي قديم مورد استفاده قرار مي گرفت. (توضيح بيشتر در فرهنگ معين)
۴ - كوچه «ديشاريه» DISHARIEH منشعب از خيابان مقصودبيك شميران بي معني است. اصلاً «ديشار» چه چيزيست كه «ديشاريه»اش باشد؟ نام صحيح تا قبل از انقلاب «ريشاريه» بوده و آنهم به خاطر باغ موسيو ريشارخان فرانسوي معروف (فرهنگ معين).
۵ - درمورد خيابان اميرآباد، تصور مي كنم اطلاعات داده شده توسط گزارشگر محترم صحيح و كامل نباشد. به همين زودي تاريخ را از ياد برديم. آنجايي كه افسران شاه اسب سواري مي كردند جلاليه (محل فعلي پارك لاله) بود. اميرآباد با فاصله اي بسيار بالاتر، آبادي و يادگاري از دوران اميركبير است.
اگر سري به موزه تاريخ علوم پزشكي ايران واقع در اميرآباد شمالي، كوچه شانزدهم جنب انتشارات دانشگاه تهران بزنيد با يادگار اميركبير روبه رو خواهيد شد.
بنايي زيبا كه خوشبختانه با بازسازي براي موزه، بسيار زيباتر شده است. اميرآباد در زمان جنگ جهاني دوم و اشغال ايران، كمپ سربازان آمريكايي بود كه فرستنده راديويي هم برايش درست كرده بودند. نادانسته و بي اعتنا به تاريخ نزديك خود، اميرآباد را به كارگر تبديل كرديم.
بي سليقگي در نامگذاري هم به نوبه خود جالب است. براي ميدان شهرك غرب، شهركي كه حتي يك پينه دوزي هم ندارد و صنعتش بوتيك هاي لوكس است چگونه ميدانش ميدان صنعت شده!؟ بهتر نبود اين نام به جاده كرج يا ميدان شير پاستوريزه (كه نام مسخره ايست) داده مي شد؟
۶ - در همين شهرك،  بلواريست به نام پونك (خاوري و باختري) هرچه تابلو نصب شده، راهنماي پونك باختري است. بدبخت پونك خاوري در باختري مستحيل شده است!
۷- بلوار شهيد فرحزادي از ميدان شهرك غرب شروع و تا انتهاي ده فرحزاد به همين نام پيش مي رود! فكر مشكل آدرس دادن را كرده اند؟
اينها چند نمونه بود. مي توان با گشتي در سطح شهر، آنقدر با خطاهاي تاريخي، فرهنگي، املايي، انشايي و دستوري روبه رو شد كه براي يك آدم با حوصله مي تواند مجموعه اي از موضوعات تحقيقي جالب شود.
۸- دانشگاه امام صادق (ع) در عنوان انگليسي خود از دو حرفA.S استفاده كرده! آيا يك انگليسي زبان معني آنرا خواهد فهميد؟

ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |