دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۹۴
فضاي تفكر در طراحي شهري
براي اينكه جاي دور نرويم، مثال ما براي «فضاي تفكر» پل خواجوي اصفهان است. پلي كه مي توانست فقط پل باشد، شما را از سوي ديگر زاينده رود به سويي ديگر ببرد، اما به حجره ها و پله ها آراسته شد، تا جايي باشد كه بنشينيد، به آب نگاه كنيد و به فكر فرو رويد، «خواجو» پل معمولي نيست، جايي است كه مي توانيد در آن از «روزمرگي» و «تكرار» فاصله بگيريد.
* علي افسرمنش 
۱) در آغاز بايد گفت كه اين مقاله بر اساس يك تعريف شخصي از انسان به عنوان موجودي دائما در حال تغيير و رشد و محق تفكر و نه به عنوان دستگاه خودكار رياضيات مصرف و پركننده حجم داخلي و سيركولاسيون بناها و شهرها است. لذا اگر با اين تعريف مخالفت داريد بايد بگويم بهتر است كه اين مطلب را نخوانيد!
002196.jpg
ديوارها، مكزيك، لو يز باراخان كه در زمان خود حركتي كاملاً ضدعملكردگرايي محسوب مي شدند امروز به برج هاي بي مصرف(Useless-Towers) معروفند.
002205.jpg
اولين كليساي متحد، لويي كان، نيويورك.
۲) تفكر فضايي است كه امروز كمتر به آن مي پردازيم. يك متفكر معاصر اعتقاد دارد: «تفكر حالتي است كه در انجام ندادن كارهاي روزمره به وجود ميآيد.»
اگر چنين باشد بايد اذعان داشت كه زندگي امروزي ما را از آن غافل گردانده است. وي فعاليت هاي ما را به دو قسمت كلي «فعاليت از روي عادت» يعني عادت به فعال بودن و در نتيجه فعاليت كليشه اي و «فعاليت از روي نياز دروني» تقسيم مي كند.
در زندگي امروز، انسان ها ميل دارند كه خود به خود فعال باشند، كسي كه لحظه اي دست از كاري حتي خاراندن خود بردارد به نوعي به عذاب وجدان شهري دچار مي شود و خود را موجودي تعريف نشده در فضاي امروزي مي يابد.
اين هميشه فعال بودن به خالي شدن ذهن از فضاي خالي و اغتشاش ذهن مي انجامد و صلب آرامش شخص است.
معماري فضاي تبديل عادت به نياز، يعني به يك تجربه هميشه تازه برآمده از تفكر است.
قدم زدن در يك فضاي پياده رو به جاي راه رفتن از روي عادت در يك مكان پياده رو، تبديل به يك «فعاليت» مي شود و هميشه يك تجربه تازه نسبت به بار قبل و داراي فرآيند تفكر است.
002199.jpg
خلوتگاه: «تنها در يك شراكت صميمانه با خلوتگاه است كه انسان مي تواند خود را پيدا كند.»
لو يز باراخان 
002208.jpg
فضاي تمركز، (يادبود هيروشيما)، تادو آندو، يك سيلندر بتوني و كشيده. فضاي داخل سنگين و احساس جاذبه كاملاً محسوس است. همان جاذبه اي كه همه چيز را از بالا به پايين مي اندازد.
- «خيابان جايي است كه كسي در آن راه مي رود و فكر مي كند.»-
لويي كان 
۳)زمان تازه اي نيست كه برخي معماران براي معالجه بيماري عادت و كليشه اي شدن رفتار انساني دست به خلق فضاهايي به ظاهر بي نام كرده اند.
اين فضاهاي به ظاهر بدون كاربري كه عموما كمينه گرا (مينيماليستي) البته در خود و ساده در اجزاي خود هستند، كاملا انتزاعي بوده و از هيچ شكل كاربردي كه باعث غفلت ما از تفكر خالص شوند تبعيت نمي كنند و مصداق آنها كاملا دروني و نهادي است.
از هيچ اند و «هيچ» يعني لحظه جدا شدن از زندگي روزمره، به خود آمدن و آغاز تفكر. به هيچ وجه قصد ندارند براي شما تعيين كنند كه نسبت به آنها بايد چه كار كنيد، يا بايد آنها را بپذيريد يا از كنارشان بگذريد. در بحث طراحي معماري كه مجموعه اي است از مسائل بسيار شهري و زندگي (چنانچه اعتقاد به اين مساله داشته باشيم) كه در آن فضاي سكوت ومكث نيز اتفاق مي افتد، سكوت ها هستند كه به زندگي معنا مي دهند. (آيا مي توانيد مكث هاي سمفوني ۵ بتهوون را حذف كنيد و بگوييد اثر را ترقي بخشيده ايد و شنيدن آن نيز زمان كمتري را لازم دارد؟)
۴)كليسا - مدرسه ساخته لويي كان (معمار آمريكايي) واقع در روچستر نيويورك،شامل اتاق گردهمايي داخلي بزرگي است كه توسط يك سري از اتاق هاي كوچك براي مدرسه،مهدكودك و فعاليت هاي اجتماعي احاطه شده است. ديوار خارجي اين اتاق ها داراي فضاهاي پر و خالي بسياري است كه نماي ساختمان را شكل مي دهند.
در صحبت با مردم معلوم شد كه آنها در آغاز فكر مي كردند هر كدام از اين فضاهاي خارجي بايد عملكردي داشته باشند، به نحوي كه از چگونگي استفاده از آنهانااميد شده بودند.
تا اينكه فهميدند هيچ قصد خاصي نيست. ولي بچه ها در مهدكودك دوست دارند روي اين سكوها بنشينند و بازي كردن و قايم شدن در آنها را دوست دارند.
آنها در فضاهايي كه ظاهرا زائد بود غرق شدند. بعدها بزرگترها با تجربه كردن شروع به درك اين فضاها كردند.
خود لويي كان مي گويد: «مورد استفاده آنها مي  تواند از يك نياز دروني بيايد و نه احتياج روزمره.»
002202.jpg
طرح: علي افسرمنش 
002211.jpg
مكعب، ايسومانوكيچي، نيويورك 
۵ )تمام اين موارد درحالي است كه هنوز پس از سالها در طراحي آكادميك شهرهاي ما بحث برسر عملكردي بودن، اقتصادي بودن و سوددهي است. جالب است كه درست همين آرزوها در اثر اين نوع ديدگاه ها به وقوع نپيوسته است. خالي بودن بسياري از ساختمان ها در اين روزها و ضررهاي مالي، ترافيك سنگين و از همه مهمتر بيماري جسمي و روحي ساكنين شهرها ازجمله اين شواهدند.
و باز همه اينها درحالي است كه به اصطلاح «عملكرد گرايي» كه حتي در فضاهاي آموزشي دانشكده هاي معماري، به فعاليت مشغولند چشم بسته روي اين فضاها خط بطلان مي كشند و نام آنها را فضاي پرت، به هدردادن سرمايه ملي و ... مي نامند.
وقتي وضع در دانشكده هاي ما كه مكان تفكر و بدست آوردن تجربه است، مجالي براي اين نوع افكار نيست، چه انتظار بيهوده اي است كه در حقيقت شهرهاي خود به دنبال اين فضاها بگرديم و شايد اين يكي از تفاوت هاي طراحي آكادميك معماري با اين معماري است كه در اولي همه چيز از آغاز بايد تعريف شده و مشخص باشد ولي در نوع دوم كسي خانه اي مي ساخته و اتاقي در آن قرار مي داده تا در آينده براساس نياز خود، از آن استفاده كند، موضوعي كه در معماري گذشته ايران نيز به چشم مي خورد. چراكه مي بينيد يك پل مي تواند از صرف عملكرد پل بودن كه در زندگي مدرن معنا مي دهد به معناي رساندن از يك نقطه به نقطه اي ديگر، داراي زندگي خاص خود گردد و به اتاق ها و پله هايي مجهز شود كه مي توان از آنها به تماشاي آب رودخانه پرداخت. (پل خواجوي اصفهان)
۶ )در پايان بايد گفت، شما نمي توانيد با كم كردن مسائل بگوييد آنها را حل كرده ايد، بلكه صرفاً بسياري از آنها را ناديده گرفته ايد. اين است مشكل عملكردگرايي در طراحي شهرها. براي روشنترشدن موضوع با يك سوال و جواب از لويي كان (معمار آمريكايي) اين متن را پايان مي دهيم:
يك مجموعه مسكوني بزرگ مانند مارسي ساخته لوكوربوزيه شامل مغازه هاي زيادي است كه از آنها استفاده نمي شود،  او فكر كرد كه تمام اين افراد بايد به مغازه هاي طبقه مركزي احتياج داشته باشند (يعني قراردادن طبقه مغازه ها در نزديك ترين فاصله به ساكنان.) ولي عملاً از آنها استفاده نمي شود و اين بدين دليل است كه او احتمالاً فقط به يك راه حل آماري رسيده است. تعداد زيادي از مردم، تعداد زيادي مغازه. او ميل به زندگي و ميل به بيرون رفتن مردم را مورد ملاحظه قرار نداده بود. آيا فكر نمي كنيد كه معماران براي طراحي هاي خود بهتر است با جامعه شناسان و روانشناسان مشورت كنند؟
من هيچ وقت اين مشكل را نخواهم داشت. چون فرق بين خريدن(buying) و خريدكردن(Shopping) را مي دانم. خريدكردن لزوماً جايي كه شما چيزي مي خريد، نيست و اين طبيعت حقيقي خريدكردن و تجارت است كه نمي تواند «منفرد» باشد. شما به نانوايي نزديك خود فقط به صرف اينكه آنجاست نمي رويد، بلكه به بهترين نانوايي مي رويد و اين با منطق رياضي وار جور درنمي آيد و زماني جوابگو است كه درك كنيد طبيعت آن چيست.
دانشجوي معماري ،دانشگاه شهيد رجايي

نمايشگاه مبلمان و دكوراسيون
استحاله آينه و آباژور
ليلا درخشان 
اگزيت نماد گياهي است كه در فلات خشك مي رويد. ريشه عميق، ويژگي اين گياه است. ميوه آن نادر است و ارزش صادراتي دارد. در برابر كم آبي مقاوم است اما تحمل مقاومت در برابر خشكسالي طولاني را ندارد و در صورت اين غفلت، تنها راه ادامه حيات اين گياه با وجود ريشه عميق، تغيير خاك بستر آن است.
اين مقدمه را نوشتيم تا برسيم به نمايشگاه مبلمان و دكوراسيون با عنوان اگزيت. در ذهنت مي انديشي ارتباط اگزيت با مبلمان و دكور چيست؟ در اين افكار هستي كه در ورودي فرهنگسراي هنر را پشت سر مي گذاري و به نمايشگاه مي رسي. برخلاف تصور، مبلمان هاي اگزيت شباهتي به آن مبل هاي كليشه اي هميشگي با ظاهري لوكس، پارچه ها و چوبي اعلا و دكوراسيون هايي آنتيك و اشرافي ندارند.
بر عكس، طرح هاي كانسپچوالي هستند كه با مهارت تمام، بعضا از مواد بازيافتي خلق شده اند.
اين نمايشگاه كه در بر گيرنده مبلمان و دكوراسيون در انواع متنوع شامل: زير تلويزيوني، آباژور، تختخواب، پارتيشن، ميز و ... است با سبكي كاملا مدرن و در بر گيرنده نكته هاي روان شناسي بسياري است كه حتي ظهور اين احساس ها در وجود اين مبلمان ها و دكورها هم در نوع خود جالب و نو است. مثلا آينه اي كه شايد زيرگذر رنج ايام تبديل به دلقكي شده و يا صندلي كه مجبور شده تغيير شكل بدهد و به عنكبوت يا اسبي شبيه شود، اما اين تبديل شدن ها كاملا با نظم همراه بوده، طوري كه وقتي يك آينه را در شكلي در هم ريخته مي بيني قبلش يك آينه است كه با چارچوب كاملا هندسي و منظم لبخند مي زند.
آقاي سهيل توكلي فارساني برگزاركننده اين نمايشگاه، اعتقاد دارد اين بهم ريختگي ها يا مثلا تغيير شكل دادن ها فشارهاي روحي اش بوده و در جايي كه خيلي خسته بوده ساخت مبلمان را كنار نگذاشته بلكه سعي كرده در قالب طرحي در بياورد كه بيشتر به طنز نزديك باشد. مثلا آينه كه شكل دلقك شده. چون هواي مردم خسته را داشته ام كه بهترين راه آگاهي دادن به آنها طنز است.
توكلي اين نگاه خود را مديون اوشو مي داند و مي گويد: اوشو (عارف هندي) بود كه نگاه من را تغيير داد. جشن را به كارهايم اضافه كرد. همه چيز را جشن گرفتم. يعني نابهنجارترين مسايل را كه ديده ام تبديل شده به هنجارهاي اكسپرسيو، ساخته  هايي كه خيلي مفهومي و در عين حال شاد هستند. از اگزيت كه نامش را بر روي نمايشگاه گذاشته مي پرسيم «اگزيت نماد تمام جوانان مملكت است كه بايد مواظبشان باشيم. آبياري آنها را به باران ديمي نگذاريم. چون در صورت مواجه شدن با خشكسالي جوانان مجبور به تغيير خاك خود مي شوند كه در نهايت آسيب بزرگي به جامعه وارد مي شود.» سهيل توكلي فارساني كه ديپلم قالب سازي دارد و مهندس معمار است.
به هر حال تنها از زاويه اي هنري نبايد به اين نمايشگاه نگريست بلكه از جنبه اقتصادي، جامعه شناسي، روان شناسي هم حرف هاي بسياري دارد. مثلا از جنبه اقتصادي بازيافت آهن. هر آهني كه از نظر فارساني تاكيد دارد بنويسيد طلاست.
و نيز از جنبه روان شناسي استفاده از رنگ هاي شاد در مبلمان و دكوري است كه در خانه هاي ايراني خيلي كم حضور دارد و بالاخره مهمتر از همه اينكه در اين نمايشگاه انسان كهنه تازه مي شود!
اين نمايشگاه تا ۸ بهمن در فرهنگسراي هنر برپاست

كمك يونسكو
گزارش مدير كل ميراث جهاني يونسكو كه به همراه پرفسوركروچي، متخصص مرمت سازه هاي تاريخي، پرفسور واتانابه استاد دانشگاه سايتيما و متخصص مقاوم سازي بناهاي تاريخي و جونكو تانيگوچي، نماينده فرهنگي يونسكو درايران، پنج شنبه به بم رفته بودند مبناي كار گروهي از كارشناسان ايراني و خارجي قرار خواهد گرفت كه اواخر فروردين سال آينده در گردهمايي بين المللي نجات ارگ بم، حضور خواهند يافت.
يونسكو اكنون وظيفه هماهنگي مشاركت هاي جهاني را براي نجات بم بر عهده گرفته است.

مرمت ارگ امكان پذيراست
مدير مركز ميراث جهاني يونسكو به همراه۴ نفر از كارشناسان عالي رتبه جهاني براي بررسي وضعيت ارگ و بافت تاريخي شهر بم و برآورد كمك هاي مورد نياز ايران، از شهر بم ديدن كردند. اين هيات در اولين روز بازديد خود از بم، از ارگ تاريخي اين شهر،قلعه دختر و خانه آرشام و عامري ديدن كردند. فرانچسكو باندارين، مدير مركز ميراث جهاني يونسكو كه در ميان ويرانه هاي خانه تاريخي آرشام ايستاده بود، گفت:« بازسازي ارگ تاريخي بم، كاري بسيار دشوار ولي امكان پذير است.» باندارين ضمن اعلام آمادگي يونسكو براي كمك به بازسازي ارگ بم گفت: « يونسكو نقش هماهنگ كننده كمك هاي بين المللي را در بازسازي ارگ بم بر عهده دارد.» به گفته باندارين، يونسكو تاكنون ۲۰۰هزار دلار به طور مقدماتي به ايران كمك كرده.

اظهار نظر؛ عجولانه خواهد بود
«هرگونه قضاوت در مورد بازسازي يا عدم بازسازي ارگ بم در شرايط فعلي، عجولانه وغير كارشناسانه است و بدون مطالعات دقيق نمي توان در مورد اين بناي ارزشمند تاريخي تصميمي قاطع گرفت.» «محمد حسن طالبيان» ، مدير پروژه نجات بخشي ارگ بم، با بيان اين مطلب گفت:« اين موضوع كه ارگ بم در حال حاضر نياز به بازسازي دارد ياخير، بحثي است كه نمي توان در مورد آن به سرعت قضاوت كرد. زيرا ارگ بم به عنوان يك خاطره ملي، محبوبيت جمعي دارد و خواست مردم بر اين است كه اين ارگ احيا شود. حال اينكه تا چه اندازه مي  توان به اين هدف رسيد، نيازمند مطالعات علمي جامعي است كه رسيدن به آن نيازمند صرف زمان است.»وي افزود:« يك اصل مهمي كه در عرصه هاي بين المللي رعايت مي شود؛ توجه به خواست مردم است.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |