سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۳۷
بررسي برخي از مختصات سبكي هنر امروز با نگاهي به آثار مجسمه سازان انگلستان در موزه هنرهاي معاصر تهران
ويژگي هاي هنر پيشگامان مجسمه
003984.jpg
آزاده فراهاني
۱- آهسته آهسته به سمت اسكلت مي رفتم و در اين فكر بودم چه چيزي مي تواند پس اين پيكره استخواني قرار گيرد كه اسم غرفه در يك آن هزاران معنا را در ذهنم تداعي كرد. در حال جمع و جور كردن معاني در ذهنم بودم كه نوشته هايي بر اجزاي اسكلت، سمت و سوي كاناليزه شده اي را به افكار مغشوشم بخشيد. اينجا بود كه فهميدم با يك كالبد آزمايشگاهي طرفم. كالبدي كه اگر هم بر فرض محال از اعماق غارها بيرون كشيده شده باشد حالا در فضايي كاملاً علمي براي هدفي مشخص در راستاي همان منطق تعريف شده، قرار گرفته.
حالا با نام اثر كه جزئي از اثر شايد هم پيكره اصلي اثر است چه بايد كرد؟  از يك طرف با اسكلتي آزمايشگاهي طرفيم و از طرف ديگر نام اثر (رستاخيز) با بار معنايي عميقي، خود را به رخ مي كشد. گويي در اين پارادوكس آشكار، هنرمند با رندي نه چندان پنهان خود، مفهومي معنوي و ريشه دار را بر پيكره اي بي جان سوار مي كند تا زير ذره بين هاي آزمايشگاهي مورد واشكافي قرار گيرد. آيا بر اين گذر از جسم به مرگ و از مرگ به ماده مي توان نام رستاخيز گذاشت يا اين دور افقي در چرخه اي فناناپذير نام رستاخيز را به چالش مي اندازد.
۲-BILLWODRO ؛ در آثار اين هنرمند با نوعي خنثي سازي شيء مواجهيم. از يك سو به شيء اهميت داده مي شود و از سوي ديگر، شيء در روابط ذهني هنرمند و تا حدي مخاطب دچار تفسيرهاي ذهني شده، ماهيت اصلي و حقيقي خود را از دست مي دهد. انگار كالا و شيء براي انسان امروز بيشتر از اينكه جنبه كاربردي داشته باشد وسيله اي براي ارضاي نيازهاي ذهني و رواني او شده. در (درب اتومبيل، ميز اطو، ماشين لباس شويي دوقلو با آرايش و كلاه) اشياء از متن و جايگاه اصلي خود جدا شده در راستاي هدفي مشترك، هر شيء از شيء ديگر ساخته مي شود.
در اين چرخه فلزي حتي آخرين بازمانده تمدن هاي گذشته هم در امان نمي مانند و كلاه سرخپوست كه گويي چكيده تمدن قبيله اي اوست در راستاي اين چرخه به ماشين لباس شويي و از ماشين لباس شويي به ميز اطو و در اتومبيل و دوباره از در اتومبيل به ميز اطو و... تبديل مي شود.
انگار در دنباله نگاه ما از ديروز به امروز همه چيز از عمق تاريخ بيرون آورده شده و اين نگاه چه از منظر تاريخ، چه از منظر اثر فوق از كلاه سرخپوست به ماشين لباس شويي و از ماشين لباسشويي به... مي چرخد.
۳- ديدگاه چرخه اي در اثر ديگري از بيل وودرو نيز به چشم مي خورد.
ظرف شيشه اي، قوري چاي و سوسكي كه درون ظرف قرار دارد با نگاهي طنز گونه نوعي چرخه زيست محيطي را در ذهن تداعي مي كند؛ در اين اثر هم قوري چاي با رابطي به قسمت تحتاني بدن سوسك درون ظرف شيشه اي مربوط مي شود. گويي از فضولات حشره، چاي درست مي شود و ازچاي، حشرات و فضولات آن و اين دايره زيستي شايد تا ابد ادامه داشته باشد.
شايد مقايسه اين اثر با اثري از مارسل دوشان در اثبات نظريات فوق بي ثمر نباشد. دوشان در نمايشگاهي يك توالت مردانه را سروته مي كند و بدون دست بردن و اضافه يا كم كردن وسيله اي، آن را ارائه مي دهد. اما در اين فرايند بسيار ساده، توالت مردانه به صورت آب ريز گاه يا چشمه اي به نظر مي رسد كه اين كار تداعي طنز گونه اي از چرخه زيست محيطي را در ذهن متبادر مي كند.
۴- در «كشف بن بست هاي گمشده» با كنار هم و در يك راستا قرار دادن سيگارهاي تا نصفه دود شده اي روبه رو هستيم كه در طبقاتي به موازات هم به بن بست مي رسند. شايد در اين چيدمان، هنرمند قصد خلق اثري هنري را نداشته اما با كنار هم قرار دادن اشيايي روزمره و تهي از عناصر هنري و انساني بازديد كننده را به سطحي از نگاه مي رساند كه:
سوژه هاي هنري در اطراف ما پراكنده اند، گاهي در دست ما، گاهي گوشه لب هاي ما قرار دارند و گاهي زير پاهاي ما لگد مي شوند. اما با بيرون كشيدن شيئي از عادت هاي روزمره و قرار دادن آن در نمايشگاه به عنوان اثر هنري به نوعي مخاطب را با جادوي پنهان در اشياي به ظاهر غيرهنري پيرامون ما آشنا مي سازد و البته يكي ديگر از مختصه هاي اين اثر جابجايي متن اشياء است كه ما را به خوانشي جديد از اشياي پيرامونمان مي رساند.
آيا مخاطب هوشمند معاصر كه در عصر گفتگوها به سر مي برد اگر متن انديشه هاي خود را جابجا كند به خوانشي جديد از منطق گفتگوي مقابل نمي رسد؟ همان طور كه سيگارهاي دود شده تا زماني كه به ماندن در متن خود پافشاري مي كردند آيا چيزي جز همان سيگارهاي دود شده بودند؟!
۵- در غرفه اي كه ده هزار گل سرخ به شكل مستطيل كنار هم چيده شده اند علاوه بر زيبايي اثر، از ديدن ده هزار گل سرخ كه در يك جا جمع آوري شده و زمين نسبتاً وسيعي را فرش كرده اند، شوك ضعيفي بر مخاطب وارد مي آيد كه از قرار معلوم و آن طور كه از گفته هاي مكتوب هنرمند برمي آيد ايجاد اين شوك از پيش تعيين شده بوده است.
در اين نمونه ها با اثر هنري ماندگاري روبه رو نيستم. اين نوع آثار، هنر موزه  اي نمي باشند و بسياري از آنها پس از پايان نمايشگاه از بين مي رود. مي شود گفت جاودانگي كه از معيارهاي با اهميت دوران گذشته به شمار مي رفت در تفكر انسان پست مدرن مانند بسياري از مفاهيم ديگر از جمله: قطعيت، تعين، تكامل و... رنگ مي بازد.
۶- نحوه اجرا در اثر «نفس» از «شيرازه هوشياري» خودنمايي بيشتري نسبت به باقي آثار نمايشگاه دارد. در اين اثر مخاطب وارد اتاقكي مستطيلي و تاريك مي شود كه از چهار سو تابلوهايي به چشم مي خورد كه اصواتي از آنها به گوش مي رسد.
در راستاي فرم، اين اثر علاوه بر استفاده از عناصر تكنولوژيك ورود مخاطب به اثر هنري را نمي توان ناديده گرفت چرا كه فضايي كه تابلوها در آن نصب شده اتاقكي تاريك است و گويي اتاقك بخش عمده اثر را دربردارد. پس وقتي بازديد كننده وارد اتاقك تاريك مي شود ناخواسته وارد بخشي از تابلوي هنري شده. اينجاست كه كم كم متوجه مي شويم هنرمند معاصر مي خواهد اندكي از استبداد يكه تازانه خود را در ارائه اثر كم رنگ كند.
شايد هم استقبال ناخواسته بازديد كنندگان از اين اثر بيشتر به همين دليل باشد كه علاوه بر سهيم بودن در بخشي از اثر، لحظه اي در اتاقك مي ايستند و با آرامش به آوازهاي اعماق روح خود گوش فرا مي دهند. اين در حالي است كه ما مي توانيم كاهش حس استبداد آفريننده اثر هنري را در پايان يافتن عمر اثر با پايان يافتن زمان نمايشگاه شاهد باشيم.
اثر هنري در لحظاتي از زمان در ذهن و ضمير مخاطب مؤثر واقع مي شود و در نهايت مانند همان لحظات، بساطش بر چيده مي شود و هيچ انتظاري از جاودانگي آن گونه كه در ديگر آثار هنري مانند ادبيات، نقاشي، فيلم، موسيقي و... شاهديم، ندارد. اين مي تواند در ادامه روند سهيم شدن اثر هنري در زندگي و به عنوان بخشي از زندگي با ويژگي هايي شبيه زندگي قابل فهم باشد.
۷- در «ذهني ۶» اثر «گيلبرت و جورج» با چهارضلعي شطرنجي متشكل از ۱۶ چهار ضلعي كوچك مواجه مي شويم كه در چهارتاي وسطي تصوير شاخ و برگ درخت ها و در چهار تاي گوشه اي، تصوير شهر و ساختمان ها و خودروها و مردم و در هشت تاي ديگر تصوير خود هنرمندان به چشم مي خورد.
حضور هنرمند به عنوان بخشي از اثر هنري مي تواند نمايانگر نهايت شخصي سازي و در عين حال واقع گرايي اثر هنري باشد كه در چرخه اي كاملاً منطقي درون ماندالايي از عناصر زنده، زندگي خويش را به رخ مي كشد. در آثار گيلبرت و جرج شاهد بي اثر شدن يا حداقل جذب شدن انسان در كالبد طبيعت به عنوان بخشي از طبيعت هستيم.
حضور مستقيم و بي واسطه خود هنرمندها در اثر هنري مخصوصاً به آن شكلي كه در اثر ويديويي «در بيشه زار» شاهديم كاركردي خنثي ساز را ايجاد كرده كه اين بار نه شي ء بلكه انسان خنثي مي شود و درست همچون برگ هاي سبز درخت هاي بيشه زار يا پرندگان لابه لاي شاخ و برگ درخت ها تبديل به بخشي از طبيعت مي شود.
به سخره گرفتن مفاهيم انتزاعي و معنوي در آثار هنرمنداني چون هيرست و كراگ، به چالش كشيدن روابط عادي دال- مدلولي در آثار هنرمنداني چون وودرو، بي اثر كردن انسان در آثار گيلبرت و جورج، در كنار اهميت به زندگي مادي، خنثي سازي اشيا و ورود مخاطب به اثر هنري،  استفاده از اشياء عادي و روزمره، عدم توجه به جاودانگي اثر هنري و... را مي توان از ويژگي هاي اين آثار هنري دانست كه در اين نمايشگاه تا حدي مي توان چگونگي ارائه آنها را لمس كرد.

معرفي نشريه
انتشار شماره جديد خبرنامه فرهنگستان هنر
پانزدهمين شماره خبرنامه فرهنگستان هنر، ويژه بهمن ماه سال ۱۳۸۲ منتشر شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، در اين شماره از خبرنامه فرهنگستان هنر به صورت ويژه به سومين همايش طرح برتر پرداخته شده است. در اين شماره مي توانيد مطالب متنوعي همچون؛ چالش هاي تقابل فرهنگ سنتي و طراحي صنعتي، گزارش دو دوره گذشته همايش طرح برتر، طراحي صنعتي و مصرف گرايي، گزارشي از برگزاري هم انديشي معنويت و هنر(آموزش)، نمايشگاه «۱۰ نقاش نوگراي اصفهان» و گزارش جلسه نقد آن، نقد فرماليستي براساس نظريات راجر فراي و... را مطالعه كنيد. گفتني است، خبرنامه فرهنگستان هنر، به مدير مسئولي محمدرضا كشاورز دبير فرهنگستان هنر و سردبيري محبوبه پلنگي زير نظر روابط عمومي فرهنگستان هنر منتشر مي شود.
شماره جديد نشريه گرافيك
003987.jpg

تازه ترين شماره نشريه «گرافيك» با عناويني همچون؛ چگونه با فتوشاپ عكس هايمان را به تصوير گرافيكي تبديل كنيم، فصلي از تاريخچه هنر ايران، از هنرهاي زيبا تا هنر پوسترسازي، نان تبليغات، گرافيك عاميانه از نوع سياسي، كارت هاي نمايشگاهي و... منتشر شد.
«هفت» ويژه نوروز منتشر شد
نهمين شمار ماهنامه فرهنگي هنري «هفت» ويژه نوروز ۸۳ منتشر شد.
در اين شماره مطالبي با اين عناوين به چاپ رسيده اند: تلويزيون كودكي شامل: دوران كودكي طناز بود، روزهاي تلويزيون، آشناي ما، داستان شامل: حاج لطف الله، درباره داستان «مستأجر»، جشنواره فيلم فجر شامل: طلاي سرخ، «بيل را بكش» فقط يك فيلم است، گفت و گو با پروانه اعتمادي «اين فتوژنيك ها»، جشنواره تئاتر فجر، Seven Love Cities.نشريه «هفت» به صاحب امتيازي و مدير مسئولي احمد طالبي نژاد و سردبيري مجيد اسلامي در ۹۲ صفحه با قيمت ۸۵۰ تومان انتشار مي يابد.

هنر
ادبيات
اقتصاد
انديشه
ايران
زندگي
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  زندگي  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |