چهارشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۴۴
فرهنگ
Front Page

مروري شتابزده بر آموزه هاي تربيتي در آثار سعدي
طلب جام جم
004620.jpg
سعيد خلج
اشاره:براين فكر بوديم كه روش هاي علمي و عملي را در خصوص تربيت دانش آموزان و فرزندان اين مرز و بوم بنگاريم و تجربه هاي خود را براي ديگران بازگو كنيم. قبل از هرچيز فكرمان معطوف شد به كتاب هاي تربيتي و آموزشي كه در دانشگاه ها توسط محققان بزرگوار تهيه و تنظيم شده بود. اما ديديم پيشتر از ما، از طريق مقاله هاي مختلف و كتاب هاي گوناگون به سمع و نظر خوانندگان گرامي رسيده است. بهتر ديديم از بزرگاني بنويسيم كه به عنوان متخصص تعليم و تربيت به توده مردم معرفي نشده اند و البته خود آن بزرگواران نيز چنين ادعايي را نداشتند. اما آثار عملي به جا مانده از ايشان، چنان شفاف و روشن است كه نه يك نسل بلكه نسل هاي متمادي بعد از خود را اسير و سرگردان تعليمات و تأثيرات خود كردند. بزرگاني چون سعدي، مولوي، حافظ كه كتاب هاي آنها در خانه هاي همه ايرانيان به عنوان دوست، همدم و ضرورت و نياز هميشه هست و خواهد بود. عالماني كه نه دغدغه شاگردپروري و مريدپروري داشتند و نه نگران بودند كه به سخنان و اشعار و تجربه هاي آنان گوش ندهند و يا عمل نكنند. اگر شعر مي گفتند، اگر داستاني تعريف مي كردند، اگر تجربه اي را بازگو مي كردند، اين هدف را نداشتند كه آدميان را دور خود جمع كنند و يا مردم مانند شاگرد بنشينند و از آنها درس ياد بگيرند. اصلاً قصد شاگرد پروري و ياددهي را نيز نداشتند، اگر چيزي مي گفتند براي دل خودشان بود. بدين سبب بود كه به آن چه كه مي گفتند يقين داشتند و شايد اين كار، رمز موفقيتشان بود كه پس از گذشت سال ها، انسان ها يكي پس از ديگري مجنون ايشان مي شوند و به هيچ قيمتي از پاي درس آنها دست نكشيده اند و تأثيراتي كه شاگردان از آثار و سخنان آن بزرگان ديده اند، به جرأت مي توان گفت كه در هيچ كتاب اخلاق كلاسيكي وجود نداشته است.
در اين مقال سعي داريم به اندازه توان، تنها به روش هاي آموزشي و تربيتي يكي از آن بزرگان يعني شيخ مصلح الدين سعدي شيرازي، معلم بزرگي كه به طور يقين، انديشه هاي او مي تواند در آموزش و پرورش ما و تربيت فرزندان اين مرز و بوم مورد استفاده قرار بگيرد، نگاهي بيافكنيم و اميد آن را داريم كه مسئولان تعليم و تربيت اين روش ها را براساس مقتضيات روز جهت ارتقاي اخلاقي و علمي دانش آموزان كشورمان به كار ببندند.
۱- روش داستان گويي
گلستان و بوستان سعدي در واقع مجموعه اي از داستان ها است كه بيشترين مطالب اخلاقي، تربيتي و اجتماعي را در قالب داستان و خلاقيت براي خوانندگان بيان مي نمايد. سعدي با بيان اين داستان ها سعي مي كند مشكلات جامعه خود را طرح نمايد و مردم را به تفكر در اين خصوص دعوت  كند.
شنيدم كه دزدي درآمد زدشت
به دروازه سيستان برگذشت
بدزديد بقال از او نيمدانگ
برآورد دزد سيه كار بانگ
خدايا تو شبرو به آتش مسوز
كه ره مي زند سيستاني به روز
سعدي در اين حكايت سعي دارد از يك داستان واقعي و شايد هم خيالي، بر ارزش هاي اخلاقي تأكيد نمايد و در حقيقت به نوعي به خوانندگان آموزش دهد، كه اين كار بقال بسيار كار ناصوابي است كه فرياد دزد را نيز برآورده است.
۲- روش تشويق و تنبيه
سعدي اگر چه تأثيرات تشويق را بيشتر مي داند و استفاده از آن را در جاهاي مختلف مؤثرتر بيان مي نمايد و مربيان و معلمان را دعوت به خوش رويي و ايجاد اميد در دل و روان كودكان مي نمايد، بر محبت و نرمش توام با تنبيه نيز در تربيت كودكان تأكيد مي ورزد.
ببخش اي پسر كادميزاد صيد
به احسان توان كرد وحشي به قيد
عدو را به الطاف گردان ببند
كه نتوان بريدن به تيغ اين كمند
اما در عين حال اعتقاد دارد كه نبايد معلم در اين خصوص دچار افراط و تفريط شود، چون در هر دو صورت تعليمات او بي اثر خواهد ماند. «خشم بيش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بي وقت، هيبت ببرد. نه چندان درشتي كن كه از تو سير گردند و نه چندان نرمي كه بر تو دلير شوند.»
سعدي برد و اثر تشويق را بيشتر مي داند، اما اعتدال مربي را شرط لازم و اساسي در تعليم و تربيت مي داند و معلمي را مي ستايد كه موقعيت شناس باشد و بتواند در برخورد با رفتارهاي مختلف، عكس العمل هاي بجايي را از خود نشان بدهد. او رفتار متعادل در تربيت را هنر معلم مي داند و براين باور است كه اگر معلمي چنين ذوقي نداشته باشد يا در اين كار از خود خلاقيت به خرج ندهد، نه تنها تعليمات او اثر بخش نخواهد بود، بلكه رابطه او با شاگردانش نيز به هم خواهد خورد و جايگاه او از بين خواهد رفت.
چو دشنام گويي دعا نشنوي
بجز كشته خويشتن ندروي
۳- روش مناظره
يكي از روش هايي كه سعدي در شيوه آموزش و پرورش خود، هم در بوستان و هم در گلستان، از آن ياد مي كند و آن را داراي بهره هاي فراوان مي داند، شيوه مناظره در تعليم و تربيت است و به اين روش اعتقاد وافر دارد. «سه چيز پايدار نماند: مال بي تجارت و علم بي بحث و ملك بي سياست.»
البته سعدي روش بحث و مناظره را به معناي تحميل افكار و نظريات خود بر ديگران به شيوه گروهي از فلاسفه نمي داند، بلكه به عنوان روشي جهت اصلاح و تصحيح افكار و اعمال انسان از آن ياد مي كند. «متكلم را تا كسي عيب نگيرد، سخنش صلاح نپذيرد.»
 مشو غره به حسن گفتار خويش
به تحسين نادان و پندار خويش
سعدي روش مناظره را وسيله اي براي بالا بردن پرورش استعداد و رشد تفكر و تعقل مي داند و معتقد است بحث و مناظره در علم باعث پايداري در يادگيري و ارتقاء آموزش مي شود.
۴- روش نصيحت
سعدي براين باور است كه پند و نصيحت، اگر از دل برآيد و هدف گوينده تنها راهنمايي و هدايت شخص يا اشخاص باشد، موثر خواهد بود.
نصيحت كه خالي بود از غرض
چوداروي تلخ است دفع مرض
سعدي با روش پند و نصيحت سعي مي كند تا آدميان را از رفتارهاي ناپسند دور نمايد و آنها را به صفات پسنديده دعوت كند.
«مال از بهر آسايش عمر است نه عمر از بهر گرد كردن مال، عاقلي را پرسيدند نيكبخت كيست و بدبختي چيست؟ گفت، نيكبخت آن كه خورد و كشت و بدبخت آن كه مرد و هشت.
مكن نماز برآن هيچ كس كه هيچ نكرد
كه عمر در سر تحصيل مال كرد و نخورد
علي رغم تأكيد استفاده از اين روش در آثار به جاي مانده از سعدي، او به اين امر اعتقاد دارد كه گاهي ممكن است رفتار ناپسند چنان در افراد شكل گرفته باشد كه ديگر روش نصيحت برآنها جواب ندهد.
نگوييد از سربازيچه حرفي
كزان پندي نگيرد صاحب هوش
و گرصدباب حكمت پيش نادان
بخوانند آيدش بازيچه در گوش
گفتني است سعدي در روش نصيحت يك تذكر تربيتي و اخلاقي را نيز ياد آوري مي كند و آن اين كه نصيحت دشمن را نبايد پذيرفت.
«نصيحت از دشمن پذيرفتن خطا است، و ليكن شنيدن روا است، تا به خلاف آن عمل كني كه عين صواب است.»
حذر كن زآنچه دشمن گويد آن كن
كه برزانو زني دست تغابن
گرت راهي نمايد راست چون تير
از او برگرد و راه دست چپ گير
۵- روش عقلاني
روش عقلاني يكي از روش هاي مهمي است كه سعدي در آثار خود به آن تأكيد مي نمايد و توصيه مي كند كه بايد در آموزش و پرورش و ديگر امور زندگي از تفكر و تعقل به عنوان يك اصل بسيار مهم استفاده كرد. او دانشمندان و خردمندان را به عنوان الگو در اين روش معرفي مي نمايد.
«ملك از خردمندان جمال گيرد، و دين از پرهيزكاران كمال يابد. پادشاهان به صحبت خردمندان محتاج ترند كه خردمندان به قربت پادشاهان.»
پندي اگر بشنوي اي پادشاه
در همه عالم به از اين پند نيست
جز به خردمند مفرما عمل
گرچه عمل كار خردمند نيست
و در اين روش، سعدي سفارش مي كند كه كار را بايد به افرادي سپرد كه داراي عقل و انديشه و تجربه و تخصص باشند.
چو پرورده باشد پسر در شكار
نترسد چه پيش آيدش كارزار
۶- روش پرسشي
سعدي روش سؤالي را يكي از شيواترين و در عين حال بهترين روش ها مي داند. او متعلمان را تشويق به سؤال كردن مي نمايد تا ابهامات آنها برطرف شود و با صراحت مي گويد كه سؤال كردن عيب نيست.
«خلاف راه صواب است و عكس رأي اولوالالباب دارو به گمان خوردن و راه ناديده بي كاروان رفتن. امام مرشد محمد غزالي را پرسيدند، چگونه رسيدي بدين منزلت در علوم؟ گفت، بدان كه هرچه ندانستم، از پرسيدن آن ننگ نداشتم.»
سعدي در اين روش يادآوري مي كند كه اولاً اين كه تا آنجا كه مي تواند متعلم بايد سعي نمايد كه جواب سؤال خود را پيدا نمايد و در نهايت اگر چنين نشد، سؤال خود را از اهلش بپرسد تا جوابي مناسب دريافت نمايد و ثانياً بين سؤال كردن و تجسس فرق جدي است و به شدت تأكيد مي نمايد كه در سؤال كردن بايد از تجسس پرهيز كرد.
چو لقمان ديد كاندر دست داوود
همي آهن به معجز موم گردد
نپرسيدش چه مي سازي كه دانست
كه بي پرسيدنش معلوم گردد
گفتني است سعدي در روش آموزش و پرورش خود به روش هاي ديگري مانند روش سير و سفر، اعتراف و... كه در تربيت متعلمان بسيار مؤثر است، اشاره مي نمايد كه بررسي آنها فرصتي ديگر مي طلبد.
توضيح:
كليه ارجاعات به گلستان و بوستان از روي تصحيح معروف استاد محمدعلي فروغي صورت پذيرفته است.

مرور كتاب
املاميز حقينده

در تابستان  سال هاي ۷۹ و ۸۰، گروهي از فعالان فرهنگ و ادبيات تركي در فرهنگسراي انديشه در تهران گردهم آمدند تا درباره املا و رسم الخط تركي آذربايجاني انديشه كنند. در اين دو نشست علمي كه قريب ۲۰۰ نفر از نويسندگان، شاعران، زبانشناسان، پژوهشگران و نيز روزنامه نگاراني از ده نشريه تركي- فارسي منتشره در كشور حضور داشتند، در جلسات متعدد و كارگاه هاي آموزشي گوناگون، املا ورسم الخط تركي، چگونگي اعمال وحدت رويه نگارشي يكسان در مطبوعات و كتاب هايي كه به زبان تركي منتشر مي شوند، مطرح شد. اين دو نشست «سمينار اورتوگرافي تركي» نام داشتند.
از جمله مباحثي كه در اين نشست ها، بويژه نشست شهريور ۸۰ مطرح گرديد، چگونگي نگارش كلمات دخيل از جمله واژگان عربي و فارسي در تركي بود. گروهي- كه عمدتاً از برگزاركنندگان اصلي سمينار بودند- اعتقاد داشتند كليه واژگان دخيل،  بايد با تبعيت از قوانين تلفظ واژگان تركي، به طور دقيق و به همان شكلي كه ادا مي شوند، نوشته شوند و به اصطلاح تابع نگارش فونتيكي كلمات عربي و فارسي در تركي شوند. مثلاً اين گروه اعتقاد دارند «انسان»، بايد به شكل «اينسان»(مانند تلفظ معروف مرحوم علامه جعفري) و يا «استقلال» به صورت «ايستيقلال» نوشته شوند.
در مقابل اين گروه، جمع ديگري معتقدند مگر در موارد «استثنا» و بويژه در حالتي كه كلمه دخيل، آن چنان با زبان جديد ممزوج شده و به شكل خاصي درآمده است كه با «اصل» خود در زبان مبدا، تفاوت نوشتاري دارد، بايد اكثريت كلمات دخيل عربي و فارسي، به سبب آشنايي ذهن خوانندگان ترك زبان، پاسداري از ميراث مشترك فرهنگي، عنايت به حافظه تاريخي و از همه مهم تر به دليل عدم آموزش كودكان ترك زبان به زبان مادري خود، به همان صورتي كه در زبان مبدا نوشته مي شوند، مورد استفاده قرار گيرند. از ميان دارندگان اين نظر، مقاله دكتر سليمي، استاد دانشگاه تبريز، كه به صورت مكتوب به دبيرخانه سمينار رسيده بود، به دليل عدم حضور استاد، قرائت نشد و به همراه متن سخنراني مرتضي مجدفر، كه نتيجه يك كار پژوهشي و مبتني بر مطالعه موردي ده نشريه تركي منتشره پس از پيروزي انقلاب بود، در شماره هاي ۱ و ۲ هفته نامه اختر(بهمن و اسفند ۸۰ ) به چاپ رسيد. مقاله سوم، از آن شاعر و نويسنده مشهور كريم مشروطه چي (سونمز) بود كه در سمينار، مجال قرائت پيدا نكرد و اكنون وي، مقاله مذكور را به همراه نظريات تكميلي و به همراه سير تاريخي بهره مندي از الفباي عربي در نگارش متون تركي و دلايل فراوان عقلي، منطقي، تاريخي، آموزشي و... در كتابچه كوچكي به نام «املاميز حقينده بير نئچه سوز» (سخني چند درباره املاي مان) ارائه داده است. نگارش كتاب كه تاريخ انتشار زمستان ۸۲ را بر شناسنامه خود دارد،  در ۲۸ بهمن ماه همين سال توسط مؤلف به اتمام رسيده و تقريباً مباحثي كه در سرآغاز اين سطور به برخي از آنها اشاره كرديم، به طور مبسوط توضيح داده شده است. همچنين از تجربه هاي دو كشور تركيه و جمهوري آذربايجان، در تغييرات مكرر الفبا و رسم الخط سخن رفته است.
كتاب به شركت كنندگان دو سمينار مذكور و نويسندگان، علماي لغت شناس و صاحبان قلمي كه «صادقانه» به سرنوشت زبان و فرهنگ تركي در كنار مواريث ايراني علاقه مند هستند، تقديم شده است.
نگار تبريزي

يادداشت فرهنگي
دانايي، ارزش پايه جوامع

در جهان به هم پيوسته امروز چگونه مي توانيم با پرهيز از تنش هاي جهاني و دستيابي به پيشرفت هاي همه جانبه و پايدار، هويت ملي و ايمني خود را حفظ كنيم؟به راستي با رشد فزاينده فرهنگ جهاني و روند رو به اضمحلال فرهنگ هاي محلي و ملي چگونه مي توانيم به اين پرسش پاسخ دهيم؟
دنياي معاصر باشتاب، در حال گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي است و با ورود به هزاره نو، نقطه هاي عطفي در تاريخ يادگيري بشر پشت سر گذاشته شده است. رايانه ها چالش هاي بزرگي تحت عنوان انفجار اطلاعات ايجاد كرده اند و گام هاي شتابان تغيير، هر دم با سرعت فزاينده ارتباطات بيشتر تقويت مي شود. مرزهاي ملي ديگر مانعي براي انتقال بي درنگ اطلاعات نيست.
عصر حاضر، عصر انسان هاي فرهيخته محسوب مي شود و انسان مهم ترين منبع خلق ثروت ها قلمداد مي گردد. سرمايه ملت ها نيز اكنون دانايي ها، دانش، مهارت و تخصص بيشتر محسوب مي شود. در اين عصر كه عصر هجوم آهن پاره هاي ساخته دست بشر قلمداد مي شود، پيشرفت هاي عرصه فناوري به واقعيتي انكارناپذير تبديل شده است و به زعم نابغه اطلاعاتي ژاپني، يونجي  ماسودا، دانايي، ارزش پايه جوامع محسوب مي گردد.
انسان هاي متعهد، متخصص، مبتكر و دانش مدار با به  كارگيري مهارت هاي دماغي، جست وجوگر و خلاق، سطح كيفي فعاليت هاي توسعه اي را به سطح جهاني مي رسانند و دانايي را محور توانايي خود قرار مي دهند.
امروز ارزش افزوده نه با استفاده از نيروي عضلاني انسان ها، بلكه از راه دانش و خلاقيت كسب مي گردد و سرمايه گذاري در كار يدي، جاي خود را به سرمايه گذاري در منابع انساني و حوزه علم و دانش داده است. ما با تمام وجود تغيير را حس مي كنيم. زمان ما تغيير كرده است. ما در زمان حال زندگي مي كنيم، ولي ردپاي آينده را به وضوح مي بينيم؛ پس بايد حقيقت جاودان را از گذشتگان بياموزيم و بياموزانيم. به كارگيري افراد و آموزش و تربيت افراد متفكر وبا تجربه، امروز، به نوعي به سرمايه گذاري تبديل شده است. امروز شيوه هاي آموزشي و يادگيري متحول گرديده است و بايد با گسترش آگاهي ملي و استفاده صحيح از تجربيات ملت خود و ساير ملت ها پايه هاي پروژه هاي بزرگ را بنيانگذاري كنيم و طرح هاي آموزشي، پژوهشي، صنعتي، علمي، اقتصادي و فرهنگي را با تأكيد بر هويت ملي و ديني خود از مرحله ايده به مرحله عمل و امكان برسانيم.
براي دستيابي به پيشرفت هاي همه جانبه و پايدار، بايد از پتانسيل ها و قابليت هاي ملي با تأكيد بر به كارگيري علم و دانش روز دنيا در همه ابعاد بيشتر بهره گيري كنيم و استعدادهاي گوناگون ناشناخته در جاي جاي كشورمان را شناسايي كرده و به رشد و پرورش استعدادها و كاهش تفاوت ها و خصوصاً توجه خاص به نسل جوان و تطبيق آموزش هاي نوين با نيازها و فرهنگ ملي و بومي خود همت گماريم .بايد در زمينه فناوري پيشرفته اطلاعات با تأكيد بر جنبش نرم افزاري ملي و بومي سرمايه گذاري كنيم و به تربيت انسان هاي وارسته، با ايمان، حرفه اي و توانا در توليد علم، فكر و فناوري و داراي درك و بينش صحيح و عميق و بصيرت ديني بپردازيم و در اين مسير به ايده ها و عقايد مردم احترام بگذاريم و با برخورد هشيارانه و متفكرانه، در بهره گيري از دستاوردهاي مثبت بشري متناسب با ارزش ها و هويت ملي گام هاي مستحكمي برداريم.
مهشيد باستاني پورمقدم

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   علم  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |