چهارشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۴۴
نگاه امروز
بزرگان به جاي كودكان
مرتضي مجدفر
چند سالي است كه ضمن اشتغال در آموزش و پرورش و داشتن سمت هاي معلمي و مديريتي، افتخار كار رسانه اي هم نصيبم شده و مسئوليت آماده سازي و انتشار برخي از صفحات علمي، آموزشي و فرهنگي، هنري روزنامه همشهري را، از نخستين روزي كه بر پيشخوان روزنامه فروشي ها قرار گرفته است، عهده دار بوده ام. كار توأمان دوازده ساله در امور ياددهي- يادگيري و فعاليت هاي رسانه اي، تجربه ها، افق هاي جديد و ارتباطات گسترده اي از اين دو بخش را فرارويم قرار داده كه بسي ارزشمند و قابل استفاده بوده است. آنچه در پي مي آيد،  طرح يكي از تعاملات اساسي بين آموزش و پرورش و رسانه هاست كه نكاتي را براي برنامه ريزان درسي و نيز دست اندركاران فرآيند ياددهي- يادگيري در مدارس تبيين خواهد كرد.
***
كار كردن در گروه علمي و آموزشي يك روزنامه كثير الانتشار، اقتضائات خاصي دارد: اول اين كه بايد با بسياري از دانش هاي روز و مورد نياز مردم، ارتباط داشته باشي و از آخرين يافته هاي علوم در حوزه هاي گوناگون، از طريق تلكس هاي خبري، اينترنت و مطالعه مطبوعات داخلي و خارجي آگاه شوي. علاوه بر اين، ارتباط با دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشي، مطالعه چكيده بعضي پژوهش هاي علمي، شركت در برخي سمينارها، مطالعه بعضي كتاب هاي علمي و تماس و آشنايي با پژوهشگران، دانشمندان، مخترعان و مكتشفان داخلي و در حد امكان خارجي، بايد همواره در دستور كارت باشد. همچنين بايد زبان ارتباط با مردم را از طريق روزنامه بداني و مطمئن باشي مطلبي كه با نامه مقاله، گزارش يا خبر علمي و آموزشي در روزنامه چاپ مي شود، در عين اين كه علمي است، بايد آن قدر عمومي و همه فهم باشد كه ضمن آن كه پژوهشگر فرهيخته و فرهنگي، به ساده و غيرعلمي بودن آن ريشخند نزند، خواننده عادي روزنامه هم- كه البته انبوه مخاطبان را اين افراد تشكيل مي دهند- مطلب را بخواند، بفهمد و از آن در حد امكان در زندگي روزمره خود بهره ببرد.
از اينها كه بگذريم، كارهاي عادي آماده سازي روزنامه، اعم از تأليف و ترجمه مطلب، انتخاب عنوان، گزينش عكس، صفحه بندي و ساير فعاليت هاي اجرايي، در بخش هاي علمي و فرهنگي، هنري نيز همچون ديگر بخش هاي مطبوعات، خودنمايي مي كند.
ويژگي هايي كه نام بردم، به اندازه كافي وظيفه گروه هاي علمي و فرهنگي رسانه ها را سخت و پيچيده مي كند و از اين روست كه به جرأت مي توانم بگويم نمي توان در هيچ يك از مطبوعات داخلي، صفحه علمي و فرهنگي بدون عيب و نقصي را معرفي كرد.
به تازگي وظيفه ديگري هم به وظايف متوليان صفحات علمي و فرهنگي مطبوعات افزوده شده و آن پاسخ گويي به پرسش هاي خوانندگان روزنامه هاست.
پرسش هايي كه از طريق مكالمه هاي تلفني و از سوي پدران و مادران مستأصلي مطرح مي شود كه به جاي كودكان خود در حال پژوهش و انديشه ورزي هستند؛ پرسش هايي كه از سوي معلمان مدارس، به ويژه در دوره هاي ابتدايي و راهنمايي تحصيلي و در پي اجراي آئين نامه امتحانات دو نوبتي، در جهت ايجاد قدرت تفكر، مراجعه به منابع غيردرسي، ترويج فرهنگ پژوهش، انديشه ورزي و پرورش خلاقيت براي دانش آموزان مطرح مي شود. پرسش هايي كه دانش آموزان، براي يافتن پاسخ آنها، لااقل بايد به منبعي رجوع كنند و خود پاسخ سؤال را بيابند تا از اين رهگذر، ما شاهد بالندگي و خودشكوفايي آنها باشيم. ولي به نظر مي رسد يك يا چند جاي كار ايراد داشته باشد: اول اين كه بسياري از اين پرسش ها، پاسخ هايي همگرا دارند كه تنها و تنها مي توان در يك يا چند منبع خاص به سراغشان رفت و پاسخ دادن به آنها، با حفظ كردن محتواي كتاب هاي درسي هيچ فرقي ندارد و با اين قبيل پاسخ گويي ها نيز مهارت هاي زندگي اجتماعي در دانش آموزان رشد نخواهد يافت. دوم اين كه معلمان به نيكي مي دانند معمولاً خانواده ها منابع پاسخ به چنين پرسش هايي را در اختيار ندارند و بايد براي يافتن پاسخ، به نزديك ترين كتابخانه محلي يا مكان ديگري، همچون گروه هاي علمي روزنامه ها، نهادهاي پژوهشي و دانشگاه ها و نيز دفتر نشريات پرشمارگاني چون رشد، مراجعه كنند. اگر چنين مراجعه اي صورت گيرد و فراگيرندگان، خود با مراجعه به نهادهاي پژوهشي يا تورق كتاب هاي كنج كتاب خانه، به كشف پاسخ سؤال نايل آيند، نظام آموزشي به بخشي از اهداف والا و نوين خود دست يافته است. سوم اين كه اكثر معلمان مي دانند دانش آموزان، پاسخ پرسش هاي مطرح شده و كارهاي تحقيقاتي خواسته شده را نيافته اند و پدران و مادران پرتلاش آنان، با مراجعه به اين كتاب خانه يا بررسي آن دايره المعارف و گفت وگوي تلفني با مسئولان صفحات علمي فلان روزنامه و مجله، پاسخ پرسش معلم محترم را يافته و در واپسين ساعات شب، در ورق يا مقوايي گل منگلي درج كرده و صبح به فرزند دلبندشان تحويل داده اند تا به مدرسه ببرد و از معلم خود، نمره اي براي انديشه ورزي و تلاش علمي دريافت دارد!
علاوه بر اين، اكثر كارهاي پژوهشي اي كه معلمان از دانش آموزان مي خواهند، آنچنان حجيم، غيرجذاب و نامناسب است كه بيشتر فراگيرندگان، با رغبت به آن روي نمي آورند و باز اين پدران و مادران هستند كه زحمت تحقيق، نگارش يا تايپ و تجليد تحقيق را بر دوش مي كشند و فرزندان، اين بار نيز فقط ناظرند و نمره مي گيرند و بس. گويي در اين ميان، معلمان از انواع قالب هاي پژوهشي، كه مي توان آنها را به فراگيرندگان ۷ تا ۱۴ ساله ارائه داد، بي اطلاع اند و از انواع پژوهش هاي دانش آموزي، تنها با نوع تحقيقات مكتوب و كتابخانه اي آشنا هستند.(۱)
تا زماني كه بزرگان به جاي كودكان پژوهش مي كنند و در تلاش علمي، شب و روز نمي شناسند، آموزش و پرورش ما در راه توسعه و بالندگي قدم نخواهد گذاشت؛ والا ما آمادگي داريم چه در رسانه ها و چه در محيط هاي آموزشي، به پدران و مادراني كه تماس مي گيرند بگوييم: چرا ته خيار تلخ است؟! چرا مي توان حوله را هم با «ح» نوشت و هم با «ه»؟ پيامبران داراي كتاب، چه كساني هستند؟ بلند ترين درخت جهان چه نام دارد؟  الفباي چيني، چند نماد دارد؟ و...(۲)
پژوهش دانش آموزي، از مقوله هاي جديد در تعليم و تربيت جهاني و آموزش و پرورش ماست و در تبيين ابعاد آن، به تلاش وافر و كوشش هايي گسترده نيازمنديم. تا دير نشده، براي تحقق اين خواسته ها و انجام دادن اين اقدامات بكوشيم.
۱.ر.ك به: ويژگي هاي پژوهش دانش آموزي، نوشته:  نگارنده، روزنامه همشهري، ۵ و ۶ دي ماه ۱۳۷۹.
۲- اينها نمونه هايي از پرسش هايي است كه در هفته منتهي به نگارش اين يادداشت، پدران و مادراني كه با همشهري تماس گرفته بودند، طرح كرده اند.

گفت وگو با منوچهر فضلي خاني مدير كل دفتر آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي
منظومه بزرگ راهنمايي و هدايت
ائلدار محمدزاده صديق
004599.jpg

اشاره:
كلام جالب يكي از پيشوايان ديني است كه مي گويد: «فرزندان خود را مطابق نياز زمان تربيت كنيد.» بدون شك، هر عصر و زماني مقتضيات خاصي را ايجاب مي كند و آن نيز بر گرفته از فرهنگ خاصي است. با توجه به تعريف ياد شده، چون بسياري از رفتارها مبتني بر فرايند يادگيري فرهنگي است، بنابراين بسياري از پاسخ هاي بهنجار فرد را در شرايط خاص مي توان پيش بيني كرد. لذا توجه به ضرورت راهنمايي مبين اين مسأله است كه افراد را اول بايد آماده كرد و سپس از آنها انتظار خدمات مؤثري را داشت.
مدير كل دفتر آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي در اين خصوص معتقد است كه هدف از آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي، مشاوره و راهنمايي دانش آموزان جهت كسب فرهنگ، جامعه پذيري و اجتماعي شدن است كه در اين خصوص نه فقط مدرسه، بلكه خانواده و جامعه نيز موظف به همكاري با آموزش و پرورش هستند.
فرصتي پيش آمد تا گفتگويي را با منوچهر فضلي خاني مدير كل آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي و مؤلف كتبي نظير: راهنماي عملي روش هاي مشاركتي در آموزش، سنجش اندازه گيري در امور تربيتي، نظريه هاي يادگيري و نظريات شناخت و... انجام دهيم حاصل گفت وگوي ما با ايشان را از نظر مي گذرانيد.
* آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي را چگونه تعريف مي كنيد؟ اين دوره بر چه اساسي شكل گرفته است و چه اهدافي در آن دنبال مي شود؟
- در يك كلمه، هدف دوره راهنمايي، «راهنمايي و مشاوره» است، در اين خصوص لازم است كه مقدمه اي را بگويم. اصولاً هدف هاي آموزش و پرورش بايد بر اساس نيازهاي جامعه، علايق و نيازهاي دانش آموزان و علم تعليم و تربيت شكل گيرد، در مسير تحقق اين هدف ها گام برداشته شود. تاكنون كلاس مدرسه را محل تحقق هدف هاي آموزش و پرورش مي دانسته اند، ولي به نظر مي رسد امروزه اين مسأله جاي نقد و بررسي دارد. به عبارت ديگر، امروزه صرفاً مدرسه و كلاس درس و معلم تنها منابع يادگيري نيستند، بلكه با نگاهي به هدف هاي دوره راهنمايي تحصيلي، متوجه خواهيم شد كه بخش عمده اي از هدف هاي اين دوره در درون كلاس و مدرسه محقق نمي شود و نيازمند فضاهاي ديگر و امكانات وسيع تر و متنوع تري از جمله جامعه، محيط زندگي و خانواده ها. به عنوان مثال يكي از اهداف آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي، در درس ديني، آموزش احكام تقليد است و اين كه دانش آموزان براي خود مرجع تقليدي انتخاب كنند. وقتي به اين هدف نگاه مي كنيم متوجه مي شويم كه بخش اول هدف در درون كتاب هاي درسي و درون مدرسه و كلاس قابل تحقق است؛ يعني دانستن احكام تقليد، اما تحقق عملي هدف كه انتخاب مرجع است، تصميم بزرگي است. نه معلم و نه كلاس و مدرسه وظيفه انتخاب و دخالت در چنين انتخابي را ندارد و اين نشان مي دهد كه بخشي از اين هدف در درون خانواده نهفته است و فرآيند انتخاب در درون خانواده امكان پذير است. اين نشان دهنده لزوم نگاهي متفاوت بر اين امر تعليم و تربيت است.
* آموزش و پرورش كه مدت زمان معيني از اوقات دانش آموزان را در اختيار دارد و تنها در مدرسه او را زير نظر دارد، چگونه توانايي چنين مديريتي را خواهد داشت؟
- البته نوع دخالت و مراقبت آموزش و پرورش از چنين فضايي متفاوت خواهد بود. يك معلم و يا يك مدير، با مشاركت دانش آموزان، مديريت كلاس و مدرسه را به پيش خواهد برد و قوانين موجود نيز اين اختيار را به آنها داده است. اما دخالت حضور فعال مديريت بايد براي جامعه و خانواده تعريف شود و به نوعي با نشست هاي خانواده و نيازهاي جامعه گره بخورد. معلم نيز بايد اين گره ها را از طريق ارائه پژوهش و ارائه پروژه براي آموزش هاي خود مهار كند. معلم با وصل كردن دانش آموزان به مكان هاي خارج از كلاس و اعطاي پروژه و تكاليف و تحقيق و پژوهش، دانش آموز را آماده كند تا از فضاي غير از كلاس هم استفاده كند. اين نوع ديدگاه و ديدن اين منظومه بزرگ براي فرايند آموزش و پرورش نيازمند تفكر است و اين نوع نگرش وظايف آموزش و پرورش را متفاوت با آنچه الان است خواهد كرد. فرايند درسي، روش هاي تدريس و روش هاي آموزش تغيير خواهد كرد.
* به نظر شما اين تغييرات چگونه امكان پذير است؟
- براي رسيدن به اهداف خاص اين دوره و مطابق تعريفي كه ارائه دادم، كتاب هاي درسي اين دوره قبل از اين كه دانش را ياد دهند، بايد بياموزند تا دانش آموز با اطلاعاتي كه از كتاب هاي درسي مي گيرد، چگونه در انتخاب مسير خود و نوع يادگيري  اش حركت كند، فرايند حل مسأله را ياد دهد، روش هاي يادگيري را آموزش دهند و به دانش آموزان بياموزند كه چگونه از محيط هاي مختلف و از فضاهاي مختلف اطلاعات بگيرند. بنابراين محتواي كتاب هاي درسي راهنمايي بايد كاملاً فعال  باشد و مناسب با بلوغ و رشد و علايق دانش آموزان تدوين شده باشد. معلم نيز با روش هاي متنوع تدريس، يعني مبتني بر روش هاي فعال، روش هاي مشاركتي و روش هاي اكتشافي مأموريت آموزش را انجام دهد. چرا كه دانش آموزان در اين دوره فوق العاده فعال و جست وجوگرند و مي خواهند مفاهيم را ريشه اي بياموزند.
اين قابليت دانش آموزان مي طلبد كه ما به جاي آنها فكر نكنيم و يكسويه به آنها ياد ندهيم بلكه فرصتي را ايجاد كنيم تا خودشان ياد دهند، تحقيق كنند و پژوهش كنند و به اين طريق به مفاهيم دست يابند.
* به عبارتي مي توان گفت كه آموزش در طول دوره راهنمايي تحصيلي متفاوت با دوره هاي ديگر آموزش است و يا دوره هاي ديگر نيز اين احتياجات را دارند؟
- آموزش و تدريس در اين دوره متفاوت از دوره ابتدايي و متوسطه است و علت آن نيز رشد و بلوغ جسمي، رواني، عاطفي، روحي و عقلي دانش آموزان است كه مراقبت هاي خاصي را مي طلبد. هدايت دوره راهنمايي تحصيلي نظير راندن يك ماشين بسيار تيز و تندرو و با شتاب است و كسي كه در اين دوره تلاش مي كند، بايد اين درك را داشته باشد كه مخاطبان آن چه كساني هستند تا بتواند مناسب با سلايق آنها برنامه هاي خود را سر و سامان دهد.
* در حال حاضر محتواي كتاب هاي درسي راهنمايي تحصيلي چگونه است و آيا نيازهاي آموزشي دانش آموزان اين دوره را پاسخگو است؟
- در حال حاضر گرچه تحولات مناسبي در سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي در راستاي اصلاح كتب دوره راهنمايي اتفاق افتاده است و شورايي جهت اصلاح برنامه هاي دوره راهنمايي ايجاد شده، اما فعلاً اقدامات انجام شده در حد مطلوب و ايده آل نيست. چرا كه فرصت زماني مناسبي را مي طلبد تا رويكرد كتابهاي درسي در دوره راهنمايي تحصيلي به اين سمت حركت كند. در حوزه معلمان نيز از طريق آموزش هاي متفاوت سعي در تغيير ديدگاه آنها داشته ايم. در عين حال لازم است تا تلاش زيادي كنيم تا بتوانيم سياست هاي پيشرفته قرن ۲۱ را براي دبيران و معلمان ارائه دهيم و در نهايت شاهد يك تغيير كيفي در نوع ياددهي و يادگيري باشيم.
* معلم نمونه در دوره راهنمايي تحصيلي چگونه بايد باشد؟
- يك معلم خوب، كسي نيست كه اطلاعات زيادي درباره يك ماده درسي در اختيار داشته باشد، بلكه دبيري است كه توانايي بچه هاي اين دوره را بشناسد و به روش هاي اكتشافي و مشاركتي مسلط باشد و به نحوه پاسخ گويي و ايجاد سؤال در دانش آموز مسلط باشد. به فرايند تفكر، مشاوره راهنمايي دانش آموز مسلط باشد. اينها مهارت هاي اساسي معلم است و معلمي كه اين مهارت ها را داشته باشد، به خوبي مي تواند يك ماده درسي را به معناي واقعي آموزش دهد.
* با توجه به ديدگاه هايي كه در دوره راهنمايي تحصيلي حاكم است چه طرح هاي ترويجي در زمينه فرهنگ سازي (گرايش آموزش) در دفتر تحت مديريت شما صورت پذيرفته است؟
- تمركز ما بيشتر بر روي طرح هايي است كه به اعتقاد خودمان ما را راحت تر به سوي آرمان هاي مورد نظرمان سوق مي دهد. بخش عمده اي از طرح هاي ترويجي اين دفتر آن است كه در عوض تصميم گيري به جاي معلمان و مديران و ارائه برنامه عمل، راهنماي فعاليت و راهنماي توليد طرح را به آنها آموزش دهيم. به عنوان مثال در بحث مكمل ها و فوق برنامه ها، دفتر آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي سندي را تحت عنوان راهنماي تهيه و توليد فعاليت هاي مكمل و فوق برنامه تهيه كرده است كه اين سند در اصل قصد راهنمايي مديران و دبيران را دارد كه چگونه فعاليت هاي فوق برنامه و مكمل را برنامه ريزي، سازمان دهي و اجرا كنند. اعتقاد ما بر اين است كه فعاليت هاي فوق برنامه در مدارس توسط معلمان، مديران و دانش آموزان و در محيط مدرسه برنامه ريزي و پيگيري شود. چرا كه به صورت متمركز نمي توان به مباحث فوق برنامه و مكمل پرداخت و علت آن متفاوت بودن نيازها و قابليت مدارس در استان هاي مختلف است. وجود نظام فوق برنامه در كشورهاي ديگر نيز مبتني بر اين تفاوت هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و موارد ديگر است. پس يكي از طرح هاي كليدي، سازماندهي به فضاي مكمل و فوق برنامه است كه طي سندي آن را به تمامي مدارس ارسال كرده و از نظر برنامه ريزي و اجرا اختيار تام به مدارس داده ايم كه اين مسأله باعث ايجاد ديدگاه هاي مختلف و نوآوري توسط معلمان و دانش آموزان خواهد شد.
يكي ديگر از برنامه هاي اين دفتر، بحث احياي نقش راهنمايي و مشاوره معلمان است. اعتقاد ما بر اين است كه همه دبيران و معلمان بايد مهارت هاي اصلي و كليدي راهنمايي و مشاوره را بدانند. چرا كه بسيار بيشتر از همه عوامل انساني، دانش آموزان در دسترس آنها هستند و بيشترين شناخت از دانش آموزان را معلمان دارند. در اين راستا يك طرح آزمايشي را در ۷ استان اجرا كرديم و چندين سند علمي به صورت ترجمه و تأليف در دست اقدام داريم كه بعضي از آنها چاپ و توزيع شده اند.
يكي ديگر از فعاليت هاي ما راه اندازي پست مشاوره در مدارس دوره راهنمايي است و هدف ما بر اين است تا يك سري از فعاليت ها و مهارت هاي اصلي و اساسي مشاوره و راهنمايي را به معلمان آموزش دهيم.
004602.jpg

تقويت و ارتقاي فعاليت هاي دانش آموزي در قالب شوراهاي دانش آموزي يكي از فعاليت هاي كليدي اين دفتر است. به اعتقاد ما مدرسه ها به عنوان جامعه اي كوچك هستند. بنابراين همه آنهايي كه در اين جامعه زندگي مي كنند و در اين مدرسه تلاش مي كنند، عضو اين جامعه هستند و حق دخالت در آن را دارند. بنابراين نقش گروه هاي دانش آموزي و گروه هاي درون كلاس تا شوراي دانش آموزي مدرسه بايد فعال شود. در اين خصوص و طبق دستور العمل ارائه شده همگي مدارس انتخابات دانش آموزي دارند و ساختار شوراها را اجرا مي كنند و با هدف تقويت گروه هاي دانش آموزي در مدارس، كتابي را توليد خواهيم كرد كه راهكارهاي فعال سازي اين شوراها را آموزش دهد.
طرح ديگري كه در اين دفتر ارائه شده است، توسعه جشنواره هاي تدريس و مديريت بوده است. جهت ايجاد بستر لازم براي انتقال تجارب شخصي معلمان به يكديگر نيازمند جشنواره هاي منظمي هستيم. مطمئناً اين تجارب شخصي معلمان را در امر آموزش و ارزشيابي دانش آموزان موفق تر خواهد كرد.
اين جشنواره ها در سال گذشته بسيار موفق بوده است و براي سال آينده نيز با ايجاد تغييرات جدي در آن سعي خواهيم كرد كه با مشاركت گروهي معلمان در تمامي مدارس و به صورت قطبي در سه استان كشور طرح را اجرا كنيم.
بعد از جشنواره نيز دستاوردهاي آن را از طريق توليد كتاب، CD و فيلم آموزشي به مدارس ارائه خواهيم داد.
ايجاد مدارس با نشاط يكي ديگر از طرح هاي اين دفتر بوده است. به اعتقاد ما محيط مدرسه بايد محيطي با نشاط باشد تا بتواند انگيزه لازم را جهت يادگيري در دانش آموزان افزايش دهد و اين نشان دهنده تلاش مدارس جهت ايجاد شوق يادگيري در دانش آموزان است. ولي متأسفانه بعضاً اين ويژگي در مدارس وجود ندارد و فضاي عبوسي بر مدارس حاكم است. اين طرح در اصل فضاي مناسب و مطلوبي از مدارس با نشاط را ترسيم مي كند كه در تمام فرايندها و فعاليت هاي مدرسه اين نشاط جستجو مي شود. در فرايند ارزشيابي از دانش آموزان هم بايد اين مسأله وجود داشته باشد به طوري كه تمامي فعاليت هاي مدرسه از ويژگي با نشاط و طراوت كافي برخوردار باشد.
طرح خوداتكايي كه در مدارس شبانه روزي اجرا شد و طرح موفقي نيز بود. اين طرح اجازه مي دهد تا دانش آموزان و مسئولين مدارس شبانه روزي در استان هاي مختلف و متناسب با موقعيت و امكانات خود دست به يك كار توليدي و مهارتي بزنند. به عنوان مثال در جايي كه كاشت زعفران مهم است، در فضايي كه مدرسه شبانه روزي در اختيار آنها قرار مي دهد اين محصول را كاشت و برداشت كنند و يا در بحث خياطي، توليد قارچ، كاشت درخت گردو، كاشت سنتي انار و مركبات مطرح بوده و تبعات بسيار مؤثري نيز داشته است. از جمله اينكه دانش آموزان يادگيري هاي خود را به مرحله عمل تبديل كرده و كسب مهارت مي كنند.
براي سال آينده طرحي را به عنوان گسترش فرهنگ مطالعه و پژوهش در دست اقدام داريم و معتقديم كه دانش آموزان امروزه با توجه به وجود منابع مختلف يادگيري از اينترنت تا رسانه هاي ديگر بايد به مهارت پژوهشگري و جست وجوگري و تحقيق مسلط شوند و اگر دانش آموزي اين مهارت را كسب كند مي تواند در جاي جاي زندگي خود ياد بگيرد. يادگيري را در فضاي زندگي خود جستجو كند و به آن نيز برسد. مي تواند به يافته هاي شخصي دست پيدا كند و به چشمه هاي اصلي علم و دانش برسد و از اين چشمه ها سيراب شود و همه اين آرمان ها در گرو اين است كه روحيه تحقيق و پژوهش داشته باشد و مهارت هاي اصلي و اساسي كارهاي پژوهشي را در حد توان بداند.
* آيا طرح هايي كه نام برديد كارآيي و كفايت لازم را داشته اند و نمود عيني آنها چه بوده است؟
- كارايي و كفايت طرح ها مورد تأييد است. مثلاً در بخش جشنواره ها هزاران معلم درگير مسائل چگونگي آموزش و تدريس مي شوند. در ۲۹ استان، ۲۹ گردهمايي چند روزه براي ارائه روش هاي تدريس برتر تشكيل مي شود. در يك هفته هزاران معلم تجارب خود را به تعامل مي گذارند. همگي اينها فرايندي را ايجاد مي كند كه سبب دانش افزايي خواهد شد. منتهي بايد اين را هم پذيرفت كه در آموزش و پرورش و تعليم و تربيت مشاهده زود هنگام هدف تحقق هدف ها قدري مشكل است. زيرا كل فرايند آموزش و پرورش پيچيده است و نمي توان خيلي آسان و شفاف دستاوردها را فهرست كرد، بلكه بيشتر اين دستاوردها به صورت بطني بوده و ظاهري نيست و در كيفيت نمي گنجد بلكه كمي است. ولي در مجموع اثرات زيادي را گذاشته است به طوري كه كيفيت آموزش در مدارس دوره راهنمايي نسبت به يك دهه گذشته خيلي متفاوت شده است. سطح آگاهي دانش آموزان در نظام هاي آموزش و پرورش گذشته چنين نبوده است. اين موارد گرچه به ظاهر ريز است ولي در كل بسيار اثرگذار و مهم براي تعليم و تربيت كشور است و اين مصداقها را به صورت بسيار گسترده اي در سطح مدارس نيز مي توان مشاهده كرد.
* آينده آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي را چگونه ترسيم مي كنيد؟
- آموزش و پرورش عمومي يعني دوره ابتدايي و راهنمايي هدف تربيت دانش آموزان را دارد. در اين دوره تأكيد زيادي بر اين مسأله كه دانش آموزان شغل و يا تخصص ويژه اي را بياموزند، نداريم. بلكه هدف ما اين است كه دانش آموزان پس از خروج از اين دوره يك شهروند خوبي بشوند. كسي باشند كه به خوبي بتوانند با ديگران ارتباط برقرار كنند. فرايند تفكر را بشناسند و آن را كنترل كنند. اين نوع آموزش همانند تغذيه و نفس كشيدن براي دانش آموزان لازم و ضروري است. آنها به عنوان عضوي از جامعه بايد چگونگي زيستن در جامعه را بياموزند. براي آينده دوره راهنمايي نيز چالش هايي وجود خواهد داشت كه از هم اكنون بايد جلوي آن را گرفت. از جمله اينكه اين دوره زير سلطه بخش خصوصي (كلاس هاي تست زني، كمك درسي و...) نرود. زيرا به اعتقاد ما در اين دوره دانش آموز دوره راهنمايي تحصيلي بايد فارغ  از اين مسايل آموزش ديده و يك سري مهارت هاي اساسي را كسب كند. در كل نگاه جامعه و مسئولين تعليم و تربيت به دوره راهنمايي نگاه مثبتي است و من به آينده آن خوشبين هستم. در حال حاضر بحث اصلاحات دوره راهنمايي در دست پيگيري است كه در صورت ايجاد هم ديدگاه اوليا نسبت به راهنمايي تحصيلي عوض خواهد شد و هم نظام تعليم و تربيت با يك بازنگري جدي در هدف ها، شيوه ها و روش هاي آموزش و پرورش جهت كيفيت بخشي و رشد آگاهي عمل خواهد كرد.
* تدابير خاص دفتر آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي براي دانش آموزان اين دوره كه يك عرصه بحراني از حيث تحول جسماني و رواني را طي مي كنند چه بوده است و چه چيزهايي در نظر است؟
- يكي از طرح هاي اين دفتر كه به طور مستقيم كنترل كننده اين روند است بحث و مشاوره و راهنمايي در مدارس است. گرچه در تمامي مدارس معلمان مخاطبان خود را مي شناسند بنابراين لازم است تا در همه برخوردها ويژگي دانش آموزان را رعايت كنند. معلم بايد بداند كه آموزش درس براي چه كسي ارائه مي دهد ويژگي هاي مخاطب در آموزش درس مربوطه مؤثر است. از اين رو معلم بايد آ مادگي كافي جهت هدايت دانش آموزان را داشته باشد و در اين راستا آموزش و پرورش نيز بايد نيروهاي انساني خود را به ابزار لازم مسلح كند.
در حال حاضر دوره هايي تعريف شده تا در بعضي از مدارس مجريان طرح فوق معلمان را آموزش دهند و همواره توصيه دفتر راهنمايي به دفتر منابع انساني اين بوده است كه در زمان آموزش دوره راهنمايي اين امر را به عنوان يك سر فصل مهم لحاظ كند. يكي از اولويت هاي آموزش معلمان مهارت شناخت مخاطب، مهارت ارتباط با مخاطب و مهارت در مشاوره و راهنمايي مخاطب خواهد بود. اينها جزو فعاليت هاي حرفه اي مخاطبان خواهد بود. مطمئناً اگر بخواهيم عوامل انساني حاضر در ستاد را عواملي متفكر، اثر گذار و محقق تعريف كنيم، طبيعي است كه بايد تسهيلات زيادي هم براي آنها ايجاد كنيم تا نيروهاي توانمند مقتدري را جذب كنيم. در سال هاي گذشته جذابيت كافي براي ادارات وجود نداشت تا از نيروهاي مجرب استفاده شود، اما اخيراً با ايجاد بحث هايي نظير ارتقاء شغلي كه بحث كارشناس، خبره و كارشناس ارشد تعريف شد مقداري جذابيت ايجاد شد و ۶۰ درصد حوزه هاي ستادي و ادارات مي توانند شامل آن شوند و بخشي از تسهيلات اين بحث هم پرداخت مزايا تا حد ۷۰-۶۵ درصد است. در حال حاضر يك معلم آموزشي در دوره راهنمايي ۲۴ ساعت در مدرسه موظف به كار است و بقيه اوقات متعلق به خود اوست ولي همين نيرو در سيستم اداري آموزش و پرورش ۴۴ ساعت فعاليت مي كند و مبلغي كه دريافت مي كند متفاوت با معلمان نخواهد بود. خوب اين يك معضل جدي است. اين جذابيت مانع روي آوردن آنها به سيستم اداري و پژوهشي خواهد شد. پس لازم است تا آموزش و پرورش به طور جدي در اين باره برنامه ريزي كرده تسهيلات مناسبي را براي عوامل انساني حاضر در حوزه هاي ستادي و ادارات ايجاد كند تا بتواند نيروهاي مقتدر و توانمند را جذب كرده و به كار گيرد.
* دفتر آموزش و پرورش راهنمايي تحصيلي چه فرايندي را براي وارد كردن گروه هاي آموزشي در كيفي  سازي ياددهي و يادگيري انجام داده است؟
- دفتر راهنمايي با يك نگاه خيلي مهم وجدي به گروه هاي آموزشي فكر مي كند. به نظر ما گروه هاي آموزشي پتانسيل لازم جهت ارتقاء كيفيت را دارند و يكي از واحدهايي كه واقعا مي توانند در سطح استان ها و مدارس كيفي ساز باشند گروه هاي آموزشي هستند.
گروه هاي آموزشي شامل دبيران مجرب و مقتدري هستند كه از طريق انتخابات داخلي معلمان انتخاب شده و مقبوليت اجتماعي و جمعي دارند و هم عالم به محتوي درسي و مسايل هستند. بنابراين ماهيت وجود آنها صرفاً براي ارتقاء كيفيت است.
دفتر راهنمايي نيز جهت اهميت اين موضوع اقدامات جدي را در سال گذشته انجام داد كه در سال جديد در حال شكل گيري است. اولاً نزديك به دو برابر شاخص گروه هاي  آموزشي كل استان افزايش پيدا كرد. دوم ا ينكه سعي شده با تنظيم و بازنگري در گروه هاي آموزشي نقش هاي كليدي و اساسي به آنها سپرده شود. تأكيد شده تا اين گروه  ها در استان هاي ۲۹ گانه اهتمام داشته باشند. در اين راستا تاكنون گردهم    آيي مناسبي را انجام داده  ايم. توجه كرده ايم تا به گروه مديران توجه بيشتري  شود. در كنار گروه درسي گروه مشاوره نيز تأسيس كرده ايم و نهايتاً بنده شخصاً يكي از اركان توسعه كيفي در آموزش و پرورش را گروه هاي كيفي مي دانم.

زندگي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
علم
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |