چهارشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۵۰
به بهانه يازدهمين سالگرد شهادت آويني روايتگر مجموعه تلويزيوني «روايت فتح»
راويي كه روايت شد
005025.jpg

اشاره: بهروز اثباتي، مدير مؤسسه «روايت فتح» باور نمي كرد كه بعد از گذشت ۱۱ سال از شهادت سيدمرتضي آويني، جوانان علاقه مند به هنر و ارزش هاي ديني اينگونه فضاي كوچك و صميمي سالن حجاب را قرق كنند.
آنها آمده بودند تا بار ديگر با سيدمرتضي آويني و راه پرفراز و نشيب روايتگران فتح بيعت كنند. با اينكه چاپ اين مطلب، از زمان سالگرد او فاصله مي گيرد ولي نگاه او همچنان در آثار ديني در طول سالها موج مي زند. دوستان و ياران هميشگي سيدمرتضي نيز براي ديداري تازه و پاسداشت خاطرات روزهاي سربي به اين محفل گرم و صميمي آمده بودند. تصاوير به نمايش گذاشته شده از گروه اوليه «روايت فتح» در چهار سوق سالن حجاب نشان مي داد كه چقدر از اين گروه كوچك، جان خود را براي به تصوير كشيدن سال هاي خون و حماسه فداي آرمان هاي انقلاب اسلامي كرده اند، مطلبي در زمينه شهيد آويني و روايت فتح با استفاده از منابع مكتوب «مؤسسه روايت فتح» تهيه شده كه با هم آن را مي خوانيم:
اواخر سال ۱۳۷۰ «مؤسسه فرهنگي روايت فتح» به فرمان مقام معظم رهبري تأسيس شد تا به كار فيلم سازي بپردازد و تهيه  مجموعه روايت فتح را كه بعد از پذيرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل  متحد رها شده بود، ادامه دهد.
شهيد مرتضي آويني و گروه فيلمبرداران روايت فتح، سفر به مناطق جنگي را از سرگرفتند و طي مدتي كمتر از يك سال كار تهيه شش برنامه از مجموعه ده قسمتي «شهري در آسمان» را به پايان رساندند و تهيه مجموعه هاي ديگري را درباره آبادان، سوسنگرد، هويزه و فكه تدارك ديدند. «شهري در آسمان» كه به واقعه محاصره، سقوط و بازپس گيري خرمشهر مي پرداخت ، در ماه هاي آخر حيات زميني شهيد آويني از تلويزيون پخش شد. اما برنامه وي براي تكميل اين مجموعه و ساختن مجموعه هاي ديگر با شهادتش در روز جمعه بيستم فروردين سال ۱۳۷۲ در قتلگاه فكه ناتمام ماند.
شهيد سيدمرتضي آويني قبل از آنكه به عنوان يك نويسنده و انديشمند مطرح شود ، از همان آغاز به عنوان يكي از پايه گذاران مجموعه هاي مستند  «روايت فتح» در ميان هنرمندان شهره بود. او هيچ گاه در طول سال هاي خدمت در جهادسازندگي، حوزه هنري و روايت فتح، اين سنگر هنر ديني را رها نكرد و با آنكه در مجله سوره و واحد تلويزيوني حوزه هنري مشغول فعاليت بود سعي مي كرد همچنان به صورت رواي «روايت فتح»، ميهمان خانه هاي عاشقان روايت هاي دفاع مقدس باشد. بعد از شهادت او خيلي ها تلاش كردند با همان صداي بغض گرفته و بم و قلم توانا مجموعه مستندهاي «روايت فتح» را در همان سطح قبلي به مخاطبان ارائه دهند، اما هيچ گاه صداي آنان جاي نريشن (روايتگري)حزن آلود و عاشقانه مرتضي را نگرفت.
آغاز ساخت مجموعه تلويزيوني «روايت فتح» به بهمن ماه سال ۱۳۶۴ باز مي گردد، قبل از آن سيد مرتضي و همفكرانش فيلم هاي مستندي در زمينه سيل خوزستان، خان گزيده ها، شش روز در تركمن صحرا، هفت قصه از بلوچستان، بشاگرد و مضاميني در زمينه محروميت روستاها را در گروه تلويزيوني جهادسازندگي براي مخاطبان علاقه مند توليد مي كردند، اما با اوج گيري مجاهدت جوانان در جبهه هاي جنگ،او و يارانش به سوي مضاميني از اين دست علاقه پيدا كردند.
005022.jpg

بنابراين اولين قسمت از «روايت فتح» با نام «شب عاشورايي» ساعاتي قبل از آغاز عمليات والفجر هشت شكل گرفت.
تركيب عواملي چون موسيقي، گفتار متن، صداي سرصحنه و سير منطقي مونتاژ در اين فيلم آنچنان طبيعي و بجا است كه بيننده بعد از ديدن فيلم، چه بسا هرگز درنيابد كه در طول فيلم با چيزهايي از قبيل موسيقي روبرو بوده است.
آنچه كه شهيد آويني، آن را «مستند اشراقي» نام نهاده است، با اندكي قوت و ضعف در تمام فيلم هاي مجموعه روايت فتح قابل مشاهده است. در اين فيلم هاي مستند دوربين، گستره چشم فيلمبردار است و صداهاي روي تصاوير درست همان صداهايي است كه مخاطب تمناي شنيدن آن را دارد. اوج كار هنري كارگردان و عوامل فيلم سازي در اين شيوه مستندسازي در اين است كه هيچ گونه دخل و تصرفي در وقايع و رويدادها نمي كنند. به عبارت ديگر هنر اصلي كارگردان و تمامي عوامل در آن است كه اجازه ندهند اثري از خواهش هاي آنان خود را بر فضاي كار تحميل كند و اين كاري بسيار سخت است كه از قضا آسان جلوه مي كند.
در ساخت مجموعه مستند «روايت فتح» تمام توجه شهيد آويني و گروه سازنده معطوف آن است كه روايتي صاف و يك دست از سلسله عواملي كه انگيزه لازم براي جنگيدن در شرايطي سخت و از هر جهت نابرابر را براي رزمندگان جبهه ايران فراهم مي كند، به دست دهد.
شهيد آويني در مستندهاي خويش تا پيش از پايان جنگ، شيوه زباني را مي جسته است كه بتواند از عهده بيان چنين واقعيت هايي برآيد و بايد گفت اين زبان را به درستي يافته است. صدق و كذب اين سخن را تنها كساني درمي يابند كه مدتي از عمر خود را در جبهه هاي نبرد گذرانده  باشند و با معيارهاي پيروزي و شكست در اين نبرد آشنا شده باشند.
بي جهت نيست اگر در تمامي نزديك به هفتاد قسمت مستندهاي روايت فتح، حتي يك فريم فيلم از جنازه هاي كشته هاي طرفين و يا اشاره اي به فتوحات مادي نبرد، آنچنان كه در گزارش هاي خبري به وفور يافت مي شود ملاحظه نمي شود.
اگر بگوييم كه ساخت مستندهاي «روايت فتح» به نوعي در گرو تعهد هنر ديني شهيد آويني به ايثارگري هاي رزمندگان اسلام بود سخني به گزافه نگفته ايم، گذشته از تلاش مهدي همايونفر مدير گروه تلويزيوني جهادسازندگي و ساير ياران او در به ثمر رساندن گروه «روايت فتح» بايد گفت كه نفس و قلم شهيد آويني بسان موتور اين مجموعه به يادماندني به شمار مي آمد.
مجموعه مستندهاي «روايت فتح» قبل از آنكه متكي به تصوير يا مضامين خبري قابل پسند براي مخاطب باشد بيشتر بر اساس گفتار متن و حس دروني شهيد آويني در سمت كارگرداني اين برنامه شكل مي گرفت. بعدها بعد از شهادت آويني، كارگردانان و گويندگان جواني سعي كردند با تمسك جستن به شيوه گفتار يا نگارش و نگاه او «روايت هاي فتح» را پي ريزي كنند اما آنچنان توفيق نسبي پيدا نكردند. سبك مستندسازي شهيد آويني صرفاً مختص او بود بنابراين قبل از آنكه سوژه هاي جنگ او را بفريبند نگاه جادويي او، آنها را متأثر از خود مي ساخت.
در زمينه شخصيت هنري و فرهنگي او گفته هايي را از زبان فرهيختگان و نزديكان او نقل مي كنيم تا در كنار فعاليت هاي هنري، شمه اي از شخصيت پنهان و آشكار او براي جوانان روشن شود.
«علي لاريجاني» رئيس سازمان صدا و سيما، در سالگرد شهادت سيدمرتضي آويني درباره او اينگونه مي گويد:او يك هنرمند معمولي و متعارف نبود و هنرش در يك مثلث با رئوس حكمت، عرفان و تعهد انقلابي معنا يافت.
آويني اين را خوب فهميده بود كه اثر هنري جز با شوريدگي و از خود بي خود شدن و ناهشياري حاصل نمي شود. هنرمندي كه از افيون استفاده مي كند و هيچ مراوده اي با عالم معنا ندارد، هنرش با نفسياتش در ارتباط است و اثر هنري اش نيز به طور مضاعف از افيون و نفسانيات برخوردار است، چيزي كه ما امروز دچارش هستيم.وي در ادامه سخنانش افزود: بسط اين نظريه شهيد آويني هستيم تا هنر انقلاب ايجاد شود. پيشنهاد مي دهم براي تشويق هنرمندان و صاحبان نظر ساليانه جايزه اي را قرار دهند با عنوان جايزه هنر متعهدانه و به كساني كه در زمينه هنر و مباني آن تحقيق مي كنند اين جايزه را اهدا كنند.
دكتر رضا داوري اردكاني نيز كه به نوعي خود سال ها سمت استاد و دوستي با او را داشت در زمينه شخصيت فكري و فرهنگي او مي گويد: «شهيد آويني با جرأتي كه فقط جرأت حضور در جبهه هاي جنگ و اراضي مين گذاري شده نبود با شجاعت فكري مسائلي را مطرح كرد كه براي بسياري از ما طرحشان مشكل است. نمي گويم اين ها را بپذيريم و به صورت شعار بياوريم بلكه درباره اش فكر كنيم. بدون تفكر مواجهه با غرب به سرانجام نمي رسد و اين حرف نفي مبارزه سياسي - نيست. فلسطيني ناگزير است كه مبارزه كند و كسي هم نمي تواند او را منع كند، اما مسأله با تفكر حل مي شود حتي با غرب هم مي شود از در همزباني درآمد. آويني با جرأت و جسارت در مباني تمدن غرب رسوخ و از آن پرسش كرد.
وي در ادامه مي افزايد: نگاه آويني گاهي نيز به نگاه پرسشگر اهل فلسفه و هنر مبدل مي شد. او نظم و ترتيب عجيبي داشت و هيچ وقت خلف وعده نمي كرد. فقط يك بار و براي آخرين بار به وعده وفا نكرد. روز چهارشنبه ۱۸ فروردين كه از هم جدا شديم، گفت: پنج شنبه به فكه مي روم و سه شنبه يا چهارشنبه هفته آينده مي توانيم يكديگر را ببينيم. نوشته اي هم از كيفش درآورد و به من داد و گفت: اين نوشته ناتمام است، آن را بخوان. گفتم: بهتر نيست آن را تمام كني؟ گفت: نه.
نوشته را به من داد و خداحافظي كرد و رفت؛ و اين يادگار او اكنون پيش من است. سه روز بعد خبر شهادتش را آوردند. خبر، خبر او و او نيز لايق آن خبر بود.
كيومرث پوراحمد فيلمساز «قصه هاي مجيد» نيز درباره او اينچنين مي نويسد: بعد از نمايش فيلم «سفرنامه شيراز» بود كه كتاب «عبور از خط» را با يادداشتي مهرآميز برايم فرستاد. مؤخره  «آخرين دوران رنج» كه بر اين كتاب نوشته بود. گوشه اي از وسعت او را مي نماياند، او را متفكري مي ديدي دل نگران هويت ها و اصالت هايي كه در معرض واژه گونه شدن است، و انديشمندي كه در جامعه تب دار و به شدت دوگانه، خالصانه در پي جوهره  خدايي انسان است... با شوق، - با كنجكاوي و با يك شاخه گل مريم به ديدارش رفتم. - در دفتر سوره - اولين بار بود او را مي ديدم، دست داديم، يك ديگر را بوسيديم. در اتاق او بوي كاغذ، بوي گل مريم و بوي سادگي نجيبانه درهم آميخته بود. نشستيم و از همه چيز سخن گفتيم، اما نه از همه كس. اگر رشته كلام مي رفت كه ذره اي، فقط ذره اي به غيبت و بدگويي آلوده شود سكوت مي كرد، لبخند مي زد و حرف ديگري پيش مي كشيد و چه انباشتي بود از حرف ها و سخن ها و انديشه ها.
«مريم اميني» همسر شهيد آويني درباره روزهاي آخر ديدار با او اينچنين مي گويد: من هم ايشان را نمي شناختم. اصلاً اين تصور را نداشتم كه وقتي براي فيلمبرداري به فكه مي روند شهيد بشوند. من آثار شهادت را در ايشان كشف نمي كردم. روزهاي آخر، وقتي به فكه رفتند و كار نيمه تمام ماند و برگشتند، گفتند: «دو سه روز ديگر بايد برگردم فكه.» در اين چند روز ايشان را خيلي اندوهگين ديدم. مرتب سئوال مي كردم: «چرا اين قدر گرفته و ناراحتي؟» ولي در ذهنم هيچ ارتباطي برقرار نمي شد كه چه اتفاقي افتاده كه دوباره دارند برمي گردند.
ولي الان كه به آن چند روز نگاه مي كنم، كاملاً مطمئن مي شوم كه مي دانستند. آخرين صحبت هاي ما در آن يكي دو روز آخر درباره  قراري براي روزهاي بعد بود. من گفتم اين كار را بعد از آمدن شما هم مي شود انجام داد ان شاءالله. اما ايشان يك دفعه سرشان را برگرداندند و ديگر حرفي بين ما رد و بدل نشد.
الان كه به آن تصاوير نگاه مي كنم مي بينم بدون ترديد او از شهادت خويش اطلاع داشت.
محمد اميري

بينندگان فيلم هاي خارجي!
005031.jpg
با توجه به كيفيت مجموعه هاي تلويزيوني داخلي به نظر مي رسد اگر فيلم هاي خارجي تلويزيون نبودند، اين رسانه ملي در عيد بدون مخاطب مي ماند!
شبكه هاي مختلف صدا و سيما امسال به طور كلي دو نوع برنامه را براي ايام تعطيلات نوروزي در زمان بندي پخش خود گنجانده بودند كه شامل مجموعه هاي تلويزيوني داخلي و فيلم هاي سينمايي خارجي مي شد. البته امسال هم مانند چهار سال اخير، تلويزيون رويكرد توليد سريال هاي داستاني را در رأس برنامه هاي خود قرار داده بود. يعني به جاي آنكه دست به توليد بي اندازه جنگ ها، برنامه هاي تركيبي و آثار طنز كم اهميت بزند، تلاش كرد تا حد ممكن ضمن ارائه آثار سرگرم كننده، مفاهيمي را هم به مخاطب خود انتقال دهد تا در اين زمينه به شكل قابل قبولي از توليد دست يابد.
مجموعه هاي تلويزيوني كه طي اين چند سال براي پخش در ايام تعطيلات نوروز از شبكه هاي مختلف پخش شده اند از اين خصوصيت بهره مند بودند. اما به طور مشخص سريال هايي كه امسال پخش شد از اين خصوصيت كاملاً بي بهره بودند. يعني نه تنها حال و هواي خاص بهار و آغاز سال نو را تداعي نمي كردند، بلكه كيفيت نه چندان مناسب آنها باعث شده بود كه اين آثار در برقراري ارتباط با مخاطب دچار مشكل شوند.
مجموعه هاي «داوطلب»، «O+»، «مهمان پذير توبا»، «بانويي ديگر»، «چهره به چهره» از جمله آثاري بودند كه طي ايام تعطيلات نوروزي امسال پخش شدند ولي نتوانستند آن طور كه بايد، نظر مخاطب را به خود جلب كنند.
مجموعه «داوطلب» از داستاني به نسبت متفاوت و جسور برخوردار بود كه طي آن مسأله خدمت سربازي و حضور در جبهه هاي دفاع مقدس از ديدگاه ديگري مورد بررسي قرار مي گرفت. با توجه به ويژگي هاي فني اين مجموعه به ويژه اينكه صحنه هاي جنگي اين اثر با ۵ دوربين تصويربرداري شده بود، انتظار مجموعه اي پويا، پرتحرك و جذاب را در ميان مخاطبين جدي رسانه ايجاد كرده بود. اما به نظر مي رسد حجم بالاي برنامه هاي نوروزي كه امكان انتخاب مستقيم را از بيننده گرفته بود و در عين حال شروع بسيار بد سريال كه كند و كشدار و كليشه اي از آب درآمده بود، فرصت ديده شدن را از مجموعه گرفت. البته آن عده از مخاطبيني هم كه سريال را به طور جدي دنبال مي كردند، نتوانستند ارتباط خوب و مؤثري با آن برقرار كنند.
سريال «بانويي ديگر» كه سعي كرده بود با ارائه داستاني متفاوت درباره ازدواج مجدد نظر مخاطب را به خود جلب كند، با آنكه در اين راه از به كارگيري شوخي هاي بسيار و طنز هم دريغ نكرده بود، در عمل هيچ جذابيتي براي عمده مخاطبين به همراه نداشت. قصه يك زن كه با انگيزه فداكاري براي بچه دار شدن همسرش، اقدام به گرفتن زن ديگري براي او مي كند، هرچند كه مي تواند در جاي خود قابل تأمل باشد و پتانسيل هاي بسياري براي جذب مخاطب دارد اما به خاطر پايين بودن كيفيت اثر كه از ساختار ضعيف و نوع روايت قصه ناشي مي شد، نه تنها بيننده اي براي خود دست و پا نكرد كه نوعي واكنش منفي خانم ها كه اتفاقاً مخاطب اصلي مجموعه به شمار مي رفتند را دربرداشت. سريال «O+» با توجه به اينكه دومين سريال علي شاه حاتمي پس از «خوش ركاب» به شمار مي رفت و با نظر به استفاده از بازيگراني چون محمد كاسبي، رامين ناصر نصير، مجيد صالحي، سحر زكريا و نصرالله رادش و تبليغ به نسبت خوبي كه براي آن انجام شد، در پخش نشان داد كه آنچه يك اثر را قابل توجه مي كند، بيش از بازيگران خوب، متن و قصه اي محكم است كه با كارگرداني مسلط نيز همراه گردد.
مجموعه «مهمان پذير توبا» كه خود حكايتي ديگر است. اين مجموعه چنان ضعيف ارائه شده بود كه حتي بازيگران آن از نام بردن اين اثر در كارنامه هنري خود ابا دارند. اين سريال كه حدود دو سال پيش توليد شده و به دلايل مختلف امكان پخش نيافته بود، در جذب مخاطب بسيار ناتوان ظاهر شد. اين اثر با آنكه تلاش كرد كه با نيم نگاهي به نوروز و مسافرت هاي اين ايام ارتباطي با تعطيلات سال نو پيدا كند و از طرف ديگر به علت فضاي خاص قصه امكان تعدد و تنوع شخصيت هاي مختلف را فراهم سازد در عمل مجموعه اي كاملاً شكست خورده محسوب شد. آنچه كه بر صفحه تلويزيون نقش بست، چيزي مغاير با همه ويژگي اثري در خور ايام نوروز بود.
در كنار اين آثار نه چندان مطلوب مجموعه خارجي «مادر پرتوقع» (با نام اصلي نگهداري از مادر) كه حدود دو سال پيش دوبله شده بود اثري در خور توجه و قابل قبول بود كه علي رغم تكراري بودن توانست مخاطبين به نسبت زيادي را به خود جلب كند. اين اثر با آنكه از فضاي ذهني و فرهنگي جامعه بسيار دور است، اما به مدد ترجمه متن و دوبله بسيار خوب، فضاسازي هاي مؤثر، بازي هاي روان و كم اشتباه چنان شرايطي را ايجاد كرد كه مخاطب ايراني هم آن را دوست داشت و هم به تماشاي آن مي نشست.
پخش فيلم هاي سينمايي خارجي خوب و با كيفيت هم ديگر برنامه هاي نوروزي را تشكيل مي داد كه اتفاقاً طرفداران بسياري هم در ميان رسانه ها داشت. هرچند كه با پايان يافتن تعطيلات، كيفيت اين فيلم ها نيز هم كاهش پيدا كرد، اما به هر حال فيلم هاي سينمايي توانستند بينندگان ثابتي را براي خود دست و پا كنند. مخاطبيني كه با دقت به تماشاي اين آثار مي پرداختند. البته در اين ميان توجه و تمايل شبكه هاي مختلف تلويزيون به پخش فيلم هاي آمريكايي هم مسأله اي قابل ذكر است كه مي تواند برآيند دلايل زيادي باشد كه توجه آثار آمريكايي به تصوير جاي كلام، قدمت صنعت فيلمسازي اين كشور و برنامه ريزي براي توليد فيلم هايي كه مورد توجه كشورهاي مختلف جهان قرار بگيرد، از جمله اين دلايل است. با تمام اين ها تأثير فيلم هاي آمريكايي بر فرهنگ عمومي جامعه هم نبايد از ياد برود.
هرچند كه خريد يك فيلم سينمايي مطلوب به نسبت توليد يك مجموعه ۱۳ قسمتي با درجه كيفي «ج» و «ب» بسيار آسان تر است و به همان ميزان هم هزينه بسيار كمتري دربردارد، اما نبايد فراموش كرد كه توليد سريال وظيفه اصلي شبكه هاي تلويزيوني است و بايد در توليد آن دقت لازم صورت گيرد تا كار به جايي نرسد كه مخاطب تنها آثار خارجي تلويزيون را به تماشا بنشيند و مجموعه هاي داخلي را به فراموشي بسپارد.
مازيار شيباني

سايه روشن رسانه
«در دل شهر» در شبكه دوم سيما
مجموعه تلويزيوني «در دل شهر» به كارگرداني احمد اميني و با موضوع ايدز، در حال ساخت است.
به گزارش ايسنا، مجموعه تلويزيوني «در دل شهر» به قلم شعله شريعتي و در قالب چهار قسمت براي پخش از شبكه دو سيما آماده مي شود.هم اكنون بخشي از فيلمبرداري اين مجموعه تلويزيوني كه در شهرهاي تهران و شمال انجام مي شود، به پايان رسيده است. آخرين ساخته احمد اميني، فيلم سينمايي «اين زن حرف نمي زند» است كه اين فيلم نيز به مشكلات پنهان اجتماع مي پردازد.
محمد كاسبي و «كاكتوس ۳»
محمد كاسبي، به جمع بازيگران كاكتوس ۳ پيوست.
به گفته مسعود فروتن، كارگردان تلويزيوني اين مجموعه در گفت وگو با ايسنا، كاسبي و فريبا جديكار از قسمت ۶ مجموعه داستاني، به بعد به عنوان پدر و مادر سروش صحت در مجموعه تلويزيوني حضور دارند. وي افزود: تاكنون ۸ قسمت از ۲۶ قسمت مجموعه تلويزيوني را آماده كرده ايم كه فكر مي كنم از اوايل ارديبهشت پخش آن از شبكه اول سيما آغاز شود.
در اين مجموعه كه تمام صحنه هايش در دكور تصويربرداري مي شود، سيروس ابراهيم زاده، رضا فيض نوروزي، عاطفه رضوي، رسول نجفيان، محسن قاضي مرادي و مهوش وقاري، شراره سليم نيا و... نقش ساكنين يك مجتمع مسكوني را بازي مي كنند و محمدرضا هنرمند كارگردان هنري اين مجموعه را عهده دار است.
«عشق گمشده» در شبكه سوم
005028.jpg

مجموعه تلويزيوني «عشق گمشده» به كارگرداني حسين سهيلي زاده تا ده روز ديگر كليد مي خورد.وي كه پيش از اين مجموعه «افزونه خواه كوچك» را در ماه مبارك رمضان بر روي آنتن برده است در گفت وگو با ايسنا، «عشق گمشده» را متفاوت از ديگر كارهايش خواند و افزود: اين مجموعه تلويزيوني در ژانر ملودرام قرار مي گيرد و به مانند كارهاي ديگرم از درونمايه طنز برخوردار نيست. وي در ادامه يادآور شد: «عشق گمشده» كاري رمان گونه است كه توسط آقاي آهي و خانم كريم زاده نوشته شده است. اين كار در دو مقطع تاريخي مي گذرد كه بخشي از آن تصويرگر تهران دهه ۳۰ و بخشي هم، زمان حال حاضر را روايت مي كند.
سهيلي زاده مدت زمان فيلمبرداري اين كار را چهار ماه، پيش بيني كرد و گفت: بخشي از لوكيشن ها در شمال و اكثراً در تهران قرار دارند. قسمت هايي كه به تهران دهه ۳۰ مربوط است نيز در شهرك سينمايي فيلمبرداري خواهند شد. گفتني است اين مجموعه هم اكنون در مرحله پيش توليد قرار دارد و بازيگراني چون جمشيد مشايخي، آتيلا پسياني، بهنوش طباطبايي، بهناز توكلي، ستاره اسكندري، رامين پرچمي، داريوش اسدزاده، زهره داودي، فرهاد مهاديان، حميدرضا پگاه را به خدمت گرفته است.
ساخت مجدد « بوي ريحون »
منوچهر عسگري نسب، تهيه كننده و مجري طرح به ايسنا گفت: اين مجموعه تلويزيوني در قالب سيزده قسمت و در شهر يزد ساخته مي شود و به مانند بخش نخست اين مجموعه اپيزوديك است و هر قصه براي خود داستان مستقلي دارد.
وي ادامه داد: تاكنون قرارداد فيلمنامه ها بسته شده و نگارش پاره اي از قسمت ها را «فرهاد آهي» انجام دادند ولي مجدداً توسط شخص ديگر در حال بازنويسي است.وي در خصوص حضور عوامل قبلي در بخش جديد مجموعه «بوي ريحون» چنين توضيح داد: بازيگران تثبيت شده اند و با همان بازيگران قبلي كار ساخته مي شود ولي احتمالاً كادر فني تغيير خواهد كرد.
وي با تأييد غلظت لهجه يزدي در اين مجموعه تلويزيوني گفت: بازيگران همگي بومي هستند و در حال حاضر مردم يزد به همين گونه صحبت مي كنند اما سعي خواهيم كرد در سري جديد از غلظت لهجه ها بكاهيم تا مخاطب راحت تر ارتباط برقرار كند.
پايان مجموعه تلويزيوني بخت آور
با به پايان رسيدن فيلمبرداري آخرين ساخته پريسا بخت آور، اين مجموعه داستاني در مرحله تدوين قرار گرفت.
به گزارش ايسنا، فيلمبرداري اين مجموعه تلويزيوني در اول اسفند ماه سال ۸۲ به پايان رسيد و پس از آن كار حدود يك ماه متوقف بوده است. در حال حاضر نيز تدوين اين سريال توسط خشايار موحديان به تازگي آغاز شده است.از نكات قابل ذكر، عدم نامگذاري قطعي براي اين مجموعه است به نحوي كه پس از گذشت ۶ ماه از آغاز تصويربرداري، بخت آور هنوز با مسئولين شبكه بر سر نام به توافق نرسيده است. هر چند مدتي اين كار با نام موقت «آپارتمان جديد براي نسل جديد» معرفي شده بود.
اين مجموعه تلويزيوني كه تمام مكان هاي فيلمبرداري آن در تهران بوده است به مانند ديگر ساخته بخت آور، «پشت كنكوري ها» از فضايي طنز و مفرح برخوردار است و مضموني خانوادگي- اجتماعي دارد.
«در چشم باد» تعطيل نشده است
بدون مشورت و اطلاع من تمام عوامل زيرمجموعه كارگرداني مجموعه تلويزيوني «در چشم باد» را از كار بيرون كرده اند. مسعود جعفري جوزاني، كارگردان، كه هم اكنون به علت عارضه مغزي در منزل بستري است، در گفت وگو با ايسنا، ضمن بيان مطلب فوق افزود: جمعاًً هفتاد روز كار كرديم و ۲۳۵ دقيقه از مجموعه تلويزيوني فيلمبرداري شده است، ولي در واقع پنج ماهي است كه درگير اين كار هستيم و حدود سه ماه آن را بيكار بوده ايم. وي زمان مورد نياز براي فيلم برداري مجموعه تلويزيوني «در چشم باد» را ۱۵-۱۴ ماه پيش بيني كرده و گفت: پس از توقف كار مدت ۱۶ روز كار كرديم، ولي مجدداً كار تعطيل شد. در صورتي كه ما فكر مي كرديم اين دفعه كار به پايان خواهد رسيد.جعفري جوزاني با بيان اين كه كار از سوي سازمان صدا و سيما تعطيل نشده است، افزود: آقاي جعفري جلوه، انسان بسيار فرهنگي هستند و شديداً به ساخت اين مجموعه تلويزيوني علاقه دارند. در صحبتي كه با ايشان داشتم، شديداً عصباني بودند كه چرا كار مدام متوقف مي شود؛ مطمئن هستم ايشان با همه توان خود از ابتداي كار مشوق ما بودند و سناريو را قدم به قدم دنبال مي كردند.
كارگردان مجموعه تلويزيوني «در چشم باد» با ابراز نگراني خود از طولاني شدن زمان توقف كار، خاطرنشان كرد: خطري كه كار را تهديد مي كند، مربوط به سكانسي از فيلم است كه بايد در برف فيلمبرداري شود، چرا كه اگر برف ها آب شوند، كار به سال آينده موكول خواهد شد. بازيگران خردسال نيز بزرگ مي شوند كه در اين صورت ادامه ساخت سريال امري غيرممكن خواهد بود.

سينما
اقتصاد
انديشه
سياست
علم
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |