ائلدار محمدزاده صديق
اشاره : در چنين ايامي در بامداد روز ۲۱ فروردين ماه سال ۱۳۷۸ هجري شمسي، امير سرلشگر صياد شيرازي، جانشين رياست ستاد كل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران و مشاور عالي نظامي مقام معظم رهبري، در ساعت
۴۵/۶ بامداد مورد سوءقصد مرد مسلحي قرار گرفت و به ضرب گلوله هاي او درون اتومبيل خود مجروح شد و در نهايت به فيض عظيم شهادت نائل آمد. آن روز در چنين ايامي، در پنج سال پيش تابوتي تازه بر گستره دستان مي شكفت و حلقه هاي اشك مرزهاي بغض و سكوت را مي شكست، ماندن، سايه شوم و تيره خود را از كوچه هاي بن بست بر مي داشت و دوباره شور پرواز زبانه مي كشيد و آن روز لحظه لحظه هاي شهر با عطر باران و آفتاب معطر مي شد و دوباره نام شهيد بر زبان هاي قصه گو مي روييد. آن روز، حكايت سالهاي باروت و باران در گونه نمناك چلپي ها و سربندها مي درخشيد. صياد لحظه هاي ناب، به آيينه ها پيوست تا نام زلال او همواره در قاب خاطره ها جاودانه بماند، صياد مرد آفتاب و آيينه، مردي كه ذائقه اش، جز به بوي باروت باران خو نكرد، با تن پوشي از ياس و ارغوان راه بهشت را پيش گرفت تا به همگان در سال۷۸، دروازه بزرگ شهادت را بنماياند. امروز هيچ چشمي نيست كه براي شكفتن و پرواز غزلي نسرايد و هيچ دلي نيست كه از زخم نگريد. امروز همه شكوفه هاي بهاري از داغ سترگ شقايق در سوز و گداز هستند و صياد لحظه هاي سبز به خون نشست، مردي از قبيله قبله و از اهالي ايمان، همپاي صبح دري به خانه خورشيد گسترد. همزمان با سالگرد شهادت امير سپهبد صياد شيرازي فرهنگسراي انقلاب، در هفته اي كه پشت سر گذاشت، اقدام به برگزاري شب خاطره اي به اين مناسبت كرد. در اين مراسم، با حضور همرزمان و خانواده شهيد صياد شيرازي، خاطراتي در خصوص سجاياي اخلاقي و ويژگي هاي برجسته اين شهيد اسلام و انقلاب بيان شد. گزارشي كوتاه از اين مراسم را در پي آورده ايم.
در ابتداي مراسم، امير سرتيپ ناصر آراسته جانشين رياست گروه مشاورين فرماندهي معظم كل قوا و از همرزمان شهيد صياد شيرازي ضمن عرض خيرمقدم به مدعوين، خانواده هاي شهدا، روحانيون، فرماندهان نظامي و خانواده آن شهيد معظم و همچنين حضار درخصوص ارزش هاي شهيد و شهادت صحبت كرد. وي ضمن تشكر از زحمات و تلاش هاي فرهنگي حجت الاسلام سعيد فخرزاده، رييس فرهنگسراي انقلاب و همچنين كارمندان اين فرهنگسرا گفت: اين اقدام فرهنگي و تشكيل جلسه صميمي جهت ارج نهادن به مقام و منزلت شهيد و جمع متعلق به شهدا، نشان از شور و شعور، همت بالا، اراده و تلاش زياد مسئولين فرهنگي است كه نشان از فهم صحيحي از فرهنگ پروري و فرهنگ سازي در مكان هاي فرهنگي علي الخصوص فرهنگسراها دارد. وي در ادامه، ضمن بيان ويژگي و كرامت و عزت خاص روح شهيدان، صحنه اي از شهادت شهداي كربلا را با شهداي دفاع مقدس مقايسه كرد و گفت: پيكر شهيدان از طرق مختلف نظير اسم، سيما، لباس، انگشتري، اتيكت، پلاك گردن، محل مأموريت، هم رزم، پست نگهباني، از طريق دوستان و آشنايان و يا از طرق ديگر قابل شناسايي است و در كربلا نيز امام حسين(ع) پيكر تك تك شهدا را از زير تاخت و تاز سواران دشمن جمع مي كرد تا لهيده نشوند و قابل شناسايي باشند. اما همراه امام حسين چه كسي بود تا پيكر مطهر او را از تاخت و تاز سپاهيان دشمن در امان نگه دارد و پيكر بي سر او چگونه قابل شناسايي بود. پيكر پاك و بي سر امام حسين(ع)، تنها از طريق عطر و بوي خاص خود براي زينب كبري قابل شناسايي بود. اين، شناسايي جسم شهيد است، اما شناسايي روح شهيد كه به درياي بيكران كمال بي نهايت الهي وصل است، به اين سادگي ها ميسر نيست. اگر به اين سادگي شناسايي مي شد رسول گرامي اسلام(ص)، گلوي حسين بن علي را در كودكي نمي بوسيد و بعد نمي گفت كه اينجا را بوسيدم، چون در روز عاشورا اين گونه خواهد شد و نمي گفت كه حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشت هستند. هنوز كه شهادتي براي حسين نبود. در ادامه برنامه محمدرضا آغاسي شاعر حماسي شيعي، اشعار خود را در مدح ائمه اطهار و ارج نهادن به مقام والاي شهيدان خواند، از جمله اين اشعار شعر «دلم تنگ شهيدان است امشب» بود:
من از خون شهيدان شرم دارم
كه خلقي را به خود سرگرم دارم
زمن پرسيد فرزند شهيدي
كه باباي شهيدم را نديدي
به من مي گفت مادر او جوان بود
دلير و جنگجوي و پرتوان بود
نمي دانم چه سودايي به سر داشت
زدوشش كوله باري از سفر داشت
چه عشقي عشق مولايش خميني
كه بوسد تربت سبز حسيني ...
در قسمت اصلي برنامه، ميزگردي با حضور خانواده و همرزمان اين شهيد تشكيل شد و هر يك خاطراتي را از سجاياي اخلاقي و ويژگي هاي زندگي امير سپهبد صياد شيرازي بيان كردند. اين ميزگرد با حضور امير سرتيپ ناصر آراسته، سردار علي فضلي، امير سرتيپ احمد اسدي، مهندس امامي(داماد شهيد) و حجت الاسلام سعيد فخرزاده برگزار شد. در ابتدا، سرتيپ آراسته با اشاره به علاقه و ارادت خاص شهيد صياد شيرازي به روحانيت معظم شيعه، به علائق باطني و روابط معنوي صياد شيرازي با مرحوم آيت ا... بهاءالديني اشاره كرد و گفت: من و شهيد صياد شيرازي قبل از مأموريت هايمان خدمت آيت ا... بهاءالديني مي رفتيم و از ايشان مي خواستيم ما را نصيحت و اندرز كند، سپس به مأموريت مي رفتيم، روزي كه من به تنهايي به خدمت آيت ا... بهاءالديني مي رفتم، شهيد صياد شيرازي از من خواست تا سلام او را به ايشان برسانم، وقتي خدمت آيت ا... شرفياب شدم، در ابتدا سلام شهيد صياد شيرازي را به ايشان رساندم. برخورد ايشان به گونه اي بود كه به نظرم آمد ايشان شهيد صياد را نشناختند، لذا گفتم: آقا، شما صياد را مي  شناسيد، ايشان گفتند: آقاي صياد يكپارچه نور است. سلام من را نيز به ايشان برسانيد.
در ادامه سردار فضلي از سرداران سپاه پاسداران و از همرزمان شهيد صياد شيرازي خاطرات خود را درخصوص برخوردهايي كه چند روز قبل از شهادت ايشان با وي داشتند، بيان كرد و به وجود علائم آمادگي ايشان براي شهادت اشاره كرد و گفت: در روز ۱۵ فروردين ماه ۷۸ يعني ۵ روز قبل از شهادت اين والامقام، به همراه جمعي از برادران قرارگاه ثارا... و لشگر ۱۰ سيد الشهدا(ع) جهت تبريك سال نو به محضر اين شهيد بزرگوار رفته بوديم. در ابتداي جلسه، سكوت خاصي حكمفرما بود و كسي چيزي نمي گفت كه به يك باره شهيد صياد شيرازي درخصوص احوال شهيدان صحبت كردند و گفت: خوشا به احوال شهدا، خوشا به احوال شهداي محراب، شهيد دستغيب، شهيد مدني، شهيد اشرفي اصفهاني و شهداي دفاع مقدس. اين حالت ايشان و سخنان او، مناسب با تبريكات سال نو و محفلي كه براي ايام عيد تشكيل شده بود، نبود و نشان مي داد كه جان ايشان آماده نوشيدن شهد شهادت مي شود. فضاي جلسه تبديل به محفل تفسيرشهيد و شهادت شده بود و عروج بر چهره ايشان نور باران بود.
سردار فضلي در ادامه گفت: دو سه روز پس از شهادت ايشان مراسمي در مسجد جامع قلهك تشكيل شده بود و آنجا يكي از برادران بسيجي مي گفت: دو روز قبل از شهادت ايشان به مشهد رفته بوديم، نيمه هاي شب بود كه وارد حرم شديم و ديديم كه صياد شيرازي نيز آنجاست و مشغول نماز است، خواستيم بلافاصله پس از اينكه نماز ايشان تمام شد، به خدمتشان برويم و حال و احوال پرسي كنيم، منتظر مانديم و ديدم ايشان پس از نماز اول، بلافاصله نماز دوم و نماز سوم را خواندند و تا اذان صبح پيوسته در نماز بودند و ما نظاره گر صحنه زيباي عشق بازي اين شهيد بزرگوار و ارادت ايشان به حضرت امام رضا(ع) بوديم. سردار فضلي در ادامه گفت: آماده شدن براي شهادت، علائمي دارد و اين هم از جمله علائمي بود كه ايشان از خود نشان مي داد، چيزي كمتر از شهادت، حق صياد شيرازي نبود. زيرا هر كار و زحمتي اجر و مزدي دارد و اجر صياد شيرازي نيز شهادت بود.سپس امير سرتيپ احمد اسدي از همرزمان شهيد در كردستان خاطراتي را درخصوص نحوه برنامه ريزي و نقشه هاي عملياتي صياد شيرازي در منطقه كردستان و چگونگي آزاد سازي آن از دست منافقين بيان كرد و گفت: شهيد صياد شيرازي همواره خطرناك ترين محورهاي عملياتي را برعهده مي گرفت و خطر پذير بود.
وي درخصوص ويژگي هاي معنوي صياد شيرازي، به يكي از عملياتهايي كه آذوقه سفر را از دست داده بودند اشاره كرد و گفت: جهت تهيه آذوقه به همراه دو نفر از همرزمان به يكي از ده هاي اطراف كه به دليل جنگ خالي از سكنه شده بود رفتيم و مقداري نان برداشتيم. در راه برگشت نيز از باغ هاي اطراف مقداري انگور چيديم، وقتي به سنگر برگشتيم، شهيد صياد شيرازي نيز در آنجا حضور داشتند و از ما پرسيدند كه نان را از كجا آورديد. ما نيز ماجرا را به ايشان گفتيم: ايشان حتي يك لقمه هم نخوردند و به ما نيز چيزي نگفتند، ايشان در آنجا دعايي كردند و گفتند: خدايا فرجي به حال ما بكن تا از گرسنگي رها شويم. همان شب هنگامي كه صياد شيرازي نظير تمامي سربازان در شيف شب كشيك مي دادند، صداي گله گوسفند آمد، شهيد صياد ما را بيدار كرد و ديديم كه ضد انقلاب در لابه لاي يك گله گوسفند به صورت پوششي به سمت ما حمله ور شده است. تيراندازي شروع شد و پس از جنگ، با گرفتن گوسفندها تا روز پاياني عمليات، تغذيه مناسبي داشتيم.
سرتيپ اسدي گفت: ابعاد مختلف تقوا، مديريت، شجاعت در وجود ايشان بود و همين سبب مي شد شفاعت خداوند شامل حال ما شود.
در ادامه خاطره گويي ها و بيان ويژگي هاي اين شهيد والامقام ايران اسلامي، حجت الاسلام سعيد فخرزاده، وقايع نگار جنگ، رئيس فرهنگسراي انقلاب و از همراهان و همرزمان شهيد صياد شيرازي در برداشت هاي ميداني و ثبت و ضبط خاطرات جنگ گفت: نمي شود ويژگي هاي عظيم شهيد صياد شيرازي را تنها با كلمات و جملاتي كه در اين جلسه جاري مي شود، بيان كرد و لازمه شناخت شخصيت والاي ايشان و همچنين ديگر شهيدان انقلاب اسلامي و ۸ سال دفاع مقدس استمرار در كار است كه اميدوارم با پيگيري اين جلسات و كارهاي تحقيقي و پژوهشي بتوانيم براي شناساندن فرهنگ جبهه، شهيد و شهادت و ارزش هاي اسلام و انقلاب گام هاي مؤثري برداريم تا بتوانيم حجتي را كه خداوند در ميان ما نهاده است، بشناسيم.
وي در ادامه، خاطراتي را كه در يكي از سفرهايش همراه با صياد شيرازي داشت، بيان كرد و گفت: در سفري كه همراه با دانشجويان دانشگاه افسري عازم منطقه بوديم، صبح، هنگام صبحانه به واگني كه من هم در آن حضور داشتم و واگن فرماندهان بود، كره و عسل به عنوان صبحانه آوردند. آن موقع شهيد صياد شيرازي جهت تجديد وضو بيرون رفته بود، وقتي ايشان برگشتند، پرسيدند آيا به همگي واگن ها كره و عسل داده شده است؟ مسئول توزيع گفت: خير، فقط به واگن  فرماندهان خامه و عسل داده ايم و به دانشجويان نان و پنير داده ايم.شهيد صياد شيرازي به يك دفعه برافروخته شدند و بسيار ناراحت شدند و گفتند چرا به همه يكجور صبحانه نداديد؟ و خود ايشان نان و پنير خوردند. حجت الاسلام فخرزاده در ادامه گفت: در آن موقع، من متوجه فاصله بين من كه طلبه بودم و ايشان شدم و از رفتارهاي ايشان در هر جلسه نكته اي را مي آموختم.
در قسمت پاياني خاطره گويي، مهندس امامي داماد شهيد صياد شيرازي درخصوص سجاياي اخلاقي و زندگي ايشان گفت: شهيد صياد شيرازي سه ويژگي بارز داشت: پشتكار، برنامه ريزي و اخلاص بالا كه اين سه ويژگي اقيانوسي از معنا است كه كسب آن، كار هر كسي نيست و علت موفقيت اين شهيد همين سه كلمه بود. شايد چهار ساعت خواب در روز براي ايشان مدت زمان زيادي بود، ايشان در خانه نيز هميشه تلاش و جنب و جوش داشتند و كارهاي خود را از وقتي كه از خواب بيدار مي شدند تا پايان شب، در دفترچه اي يادداشت مي كردند. در پايان برنامه فيلمي مستند درخصوص مقام و منزلت شهيد و همچنين زندگي نظامي و شخصي شهيد امير سپهبد صياد شيرازي، نحوه و زمان شهادت ايشان و مراسم تشيع پيكر پاك اين شهيد، پخش شد.

فرمانروايان شاخ زرين (از سليمان قانوني تا آتاتورك)
نويسنده: نوئل باربر/ مترجم: عبدالرضا هوشنگ مهدي/ ناشر: قطره/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۳۱۲ صفحه، وزيري/ ۲۰۰۰ تومان.
در اوايل قرن سيزده ميلادي (هفتم هجري) قبايل صحرانورد و خون ريز مغول، از پيرامون صحراي گبي به سوي غرب روان شدند و هرچه را كه بر سر راهشان بود، نابود كردند و از ميان بردند. مغولان پس از تسخير آسياي مركزي و ايران، بغداد را در سال ۱۲۵۸ ميلادي (۶۵۶ هـ.ق) تصرف كردند و به فرمانروايي پانصد ساله سياسي و مذهبي عباسيان خاتمه دادند. اما يكي از بازماندگان اين خاندان به نام مستنصر جان به سلامت برد و نزد بيبرس سلطان مملوك مصر پناهنده شد. پس از آن كه مصريان توانستند جلو مسيل بنيان كن مغولان را گرفته و آنان را در نبرد عين جالوت شكست بدهند، سلطان مصر، مستنصر را با عزت و احترام در قاهره پذيرفت و او را به خلافت شناخت و مستنصر نيز به نوبه خود، بيبرس را به فرمانروايي كليه سرزمين هاي اسلامي منصوب كرد. از اين زمان تا دو قرن و نيم بعد، مقر خلفاي عباسي در قاهره بود، ولي كاري به امور سياسي نداشتند و فقط به امور ديني مي پرداختند...
اين كتاب سرگذشت سلاطين عثماني در پنج قرن گذشته است و به خوبي نشان مي دهد كه چگونه پادشاهان فاسد و دولتمردان مال پرست و زنان سوگلي حرم، امپراتوري بزرگي را كه زماني كشورهاي مسيحي اروپا از ترس آن خواب به چشمشان نمي رفت، به ورطه انحطاط و تباهي كشاندند و موجبات سقوط آن را فراهم آوردند. شگفت آن كه تخم فساد در قرن شانزدهم يعني درست در زماني كه امپراتوري عثماني در اوج عظمت و اقتدار به سر مي برد، كاشته شد. سليمان قانوني به خاطر عشق به دختري روسي چنان قدرتي به او بخشيد كه سرانجام اين زن توانست او را وادار به قتل صميمي ترين دوست و سپس فرزند مورد علاقه اش بكند. پس از وي جانشينش، سليم دوم مشهور به ميگسار نخستين فرد از سلسله پادشاهان منحط به شمار مي رفت كه پي درپي امپراتوري را به سوي زوال سوق دادند... در اين ميان كشورهاي اروپايي نيز متوجه ضعف دولت عثماني شده و رفته رفته ترس از تركان جاي خود را به سوءظن از اين كه يكي از آنان بتواند در نتيجه فتح قسطنطنيه دروازه  اروپا را به تصرف در آورد و موازنه سياسي آن قاره را به هم بريزد، داده بود. اين امر منجربه دخالت اروپاييان در امور داخلي عثماني و دادن لقب «مرد بيمار اروپا» به اين امپراتوري در حال زوال شد.
مؤلف در فصل هاي آخرين كتاب به وقايع اخير تركيه از جمله جنبش  ترك هاي جوان، شركت عثماني در جنگ جهاني اول، شكست آن كشور و برچيدن بساط سلطنت و خلافت پرداخته است.

خسرو و شيرين


مؤلف: بهروز ثروتيان/ ناشر: دفتر پژوهش هاي فرهنگي/ چاپ اول ۱۳۸۳/ ۱۱۲ صفحه، رقعي/ ۹۵۰ تومان
آيينه غيب نظامي گنجه اي، مثنوي زيباي خسرو و شيرين را در حدود سال ۵۷۶ ق، سروده است. اين منظومه گزارش رويدادهاي مربوط به عشق شاهزاده خانمي از ارمنستان به نام شيرين است با خسروپرويز شاهزاده ايراني . در اين داستان نظامي به شرح وفاداري و پارسايي شيرين و وضع دربار شاه ايران و پادشاهي خسروپرويز به ياري پادشاه روم و ازدواج وي با مريم دختر پادشاه روم مي پردازد و ماجراي دلبستگي خسروپرويز به شكر اسپهاني را پس از مرگ مريم به تصوير مي كشد و در همين منظومه از عشق جاودانه فرهاد نسبت به شيرين ياد مي كند.
ترس و لرز
نويسنده: آملي نوتومب/ ترجمه: شهلا حائري/ نشر قطره/ چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۱۱۴ صفحه، رقعي/ ۹۰۰ تومان.
اين داستان مربوط به يك زن بلژيكي و تحصيلكرده است كه در اوايل سال ۱۹۹۰ در يك شركت بزرگ ژاپني مشغول به كار مي شود. حيران و مبهوت در برابر قوانين و مقررات خاص و عجيب ژاپن آن قدر ندانم كاري مي كند تا عاقبت نظافتچي دستشويي ها مي شود.
گيرنده شناخته نشد




نويسنده: كرسمن تايلور/ ترجمه: شهلا حائري/ نشر قطره / چاپ اول، ۱۳۸۳/ ۵۰ صفحه، رقعي/ ۵۰۰ تومان.
نگاهي به شوراي عالي اطلاع رساني
تهيه كننده و ناشر: دبيرخانه شوراي عالي اطلاع رساني / چاپ اول، ۱۳۸۲/ ۱۸۱ صفحه، رقعي
اين كتاب در چهار بخش تدوين شده است:
مستندات و تشكيلات شوراي عالي اطلاع رساني،  مصوبات و فعاليت، عملكرد كميسيون هاي تخصصي تا دي ۱۳۸۲ و آئين نامه ها، عناوين چهار بخش كتاب است.
جدول كلمات به هم ريخته
نويسنده: صوفيا محمودي/ نشر قطره/ چاپ اول،  ۱۳۸۳/ ۸۸ صفحه، رقعي/ ۹۰۰ تومان
قوانين ميانجيگري و داوري WIPO(وايپو)
تهيه كننده و ناشر: دبيرخانه شوراي عالي اطلاع رساني/ مترجمان: عليرضا رشيدي، كميجاني و  نصرالله جهانگرد/ چاپ اول، اسفند ۱۳۸۲/ ۱۱۴ صفحه، رقعي
كتاب حاضر، ترجمه مقررات ميانجيگري و داوري در سازمان جهاني مالكيت معنوي (WIPO) است و درباره نحوه رسيدگي به اختلافات مربوط به مالكيت معنوي در معاملات تجاري در حوزه رايانه اي و اينترنتي، كمك به طرفين دعوا جهت انتخاب داور يا ميانجي و مديريت جنبه هاي مختلف موضوع و ارائه  راه حل هاي مناسب بحث مي كند.
آقازاده هاي فرهنگي در سوره جديد
هفتمين و هشتمين شماره ماهنامه فرهنگي، تحليلي سوره ويژه بهمن و اسفند ۸۲ منتشر شد.
در اين شماره مي خوانيم: هنر و «سرمايه داري= ۱۷ ركعت»؛ تأملي در تعريف هنر ديني، عشاق را به تيغ زبان گرم مي كنيم، ميدان را به جريان اصيل بسپاريم (آسيب شناسي مداحي در گفت وگو با حجت الاسلام سيد عباس نبوي)، اهميت استراتژيكي خريد يك بستني (بررسي چالش هاي مستند سازي انقلاب اسلامي در نگاهي به ساخت مستند «امام موسي صدر»)، از روز عاطفه تا روز واقعه (گذري بر بازار فرهنگ)، كيف انگليسي ايراني (نگاهي به پيشينه فساد در اركان دموكراسي در ايران)، اقناع يا اقوا؟ (تأملاتي در «انتخابات و تبليغات» در نظام هاي دموكراتيك)، ماجراي يك سيلي (اجمالي از مخالفت مدرس با وكالت نمايندگان قلابي)، رجعت سرخ ستاره (گزيده اي از مثنوي «هجرت»)، داستان گيلاس هاي فراموش شده نوشته زكريا تامر، فرهنگ سازي و نگرش سيستمي (طرح در آسيب شناسي انقلاب اسلامي)، سفير اسلام ناب (نگاهي به زندگي و انديشه آيت الله جوادي آملي)، هنر انتقادي پابرهنه ها (بررسي وضع كاريكاتور بعد از انقلاب در ميزگردي با محمد حسين نيرومند و سيد مسعود شجاعي طباطبائي)، فكري براي آقازاده هاي فرهنگي كنيد، امام گفت: اين كه مبارزه نيست (فراز و فرودهاي سالهاي مبارزه در روايت «احمد احمد»)، قاب عكاسي انقلاب هنوز مي تپد (تأثيرات انقلاب اسلامي در عكاسي ايران در گفت وگو با احمد ناطقي رئيس خانه عكاسان ايران)، بچه هايي كه در آرزوهايشان مي ديدند (گريز از «اسلام مرفهين بي درد» يك روايت دانشجويي)، مردمي كه به لهجه خراساني سخن مي گويند (نگاهي به وضع فرهنگي، سياسي تاجيكستان امروز) و...
ماهنامه سوره به صاحب امتيازي حوزه هنري منتشر مي شود.

نوشته: دكتر دونالد. اي . وتيمور
ترجمه: مهدي كلانتري
كارگاه هاي آموزش مديريت زمان كه براي بيش از ۱۰۰۰۰۰ نفر از مردم جهان برگزار كرده ام، نشان مي دهد كه مردم چگونه مي توانند در زماني كوتاه، با تحمل فشاري كمتر، كارها را انجام دهند و اين كه آنها مي توانند با استفاده بهينه از زمان، به انجام فعاليتهاي روزمره خود بپردازند. اگر شما مي توانستيد زمان از دست رفته را برگردانيد و دوباره از آن استفاده كنيد، افزايش بيشتري در باروري زندگي روزمره خود تجربه مي كرديد.
پنج فن را در كارگاه هاي آموزشي مديريت زمان، آموزش مي دادم كه هر يك از آنها در افزايش باروري روزمره با زمان كمتر به شما كمك مي كند.
۱- حفظ تعادل: زندگي شما هفت زمينه حياتي را در بر مي گيرد: مدت زمان برابري براي بهداشت، خانواده، اقتصاد، جنبه هاي عقلاني، اجتماعي، حرفه اي و معنوي. شما نمي خواهيد زمان يكساني براي هر يك از زمينه هاي مذكور بپردازيد. اما اگر در درازمدت، شما مدت كافي و مساوي براي هر يك از زمينه ها اختصاص دهيد، زندگي شما به تعادل خواهد رسيد. اما در نظر گرفتن هر يك از اهداف شما (حتي فكر دو يا سه تا از جنبه ها) شما را به تعادل خواهد رساند و در هر كاري بالقوه موفق مي شويد.
۲- قدرت نگارش: يك قلم ضعيف، كمتر از ذهن قوي قدرت دارد. به سرگرمي يا نوشتن چيزهايي براي انجام دادن يك كار (يك روز- يادداشت روي كاغذ- راهنمايي كردن و غيره) بپردازيد. ذهن شما بهترين مورد استفاده براي تصاوير بزرگ با جزئيات آن است. جزئيات از اهميت برخوردارند، اما اداره كردن آن با قلم مهم تر است. اگر شما مي خواهيد آن را اداره كنيد، مجبوريد ابتدا آن را اندازه بگيريد. نوشتن موارد مورد نياز در به ياد آ وردن چيزهايي كه نياز داريد تا كامل كنيد، مي تواند سودمند باشد.
۳- برنامه ريزي روزانه: مردم نبايد از برنامه ريزي بترسند اما عده زيادي از اين كار هراس دارند. از شب براي به دست گرفتن و كنترل اكثر منابع ارزشمند استفاده كنيد و در دستور كار فرداي آن روز قرار دهيد. براي كارتان برنامه ريزي كنيد و روزتان را با برنامه شروع كنيد. ليستي تهيه كنيد و نيازها و خواسته هاي روز بعدتان را بنويسيد.
۴- قاطع باشيد: براي انجام دادن فهرستي كه تهيه كرده ايد، مصمم باشيد و مواردي را كه مهم نيستند انجام ندهيد. زماني كه انتخاب قطعي وجود ندارد، عموماً موارد غير ضروري را انجام مي دهيم، زيرا اين موارد زودتر و آسان تر از موارد ضروري انجام مي پذيرند. ليست خود را هر شب تهيه كنيد. در ليست خود علامت ۱ را براي موارد خيلي مهم و علامت ۲ را براي موارد مهم و... در نظر بگيريد. موارد ضروري را در دستور كارتان در ليست تهيه شده قرار دهيد. براي شما امكان دارد كارهاي يادداشت شده را انجام دهيد، اما شما مي توانيد كارهاي مهم و ضروري را انجام دهيد. اين كار خوبي است، سخت نيست و كارهايتان را در زمان كمتري انجام مي دهيد.
۵- جلوگيري از سهل انگاري: برنامه ريزي مؤثر، جانشيني براي انجام دادن آنچه شما نياز داريد، ندارد. ما از انجام دادن كارهاي مهم سهل انگاري مي كنيم و طفره مي رويم. زيرا احساس زحمت يا احساس رضايت كافي از انجام دادن يا ندادن آن نداريم. براي انجام دادن كارهايي كه شما آن را انجام نداديد، احساسي در ذهن شما ايجاد مي شود كه رضايت از انجام آن نداشتيد. من ترجيح مي دهم به رضايت نزديك شوم. كار كردن با يك چيز در زمان زياد، شما را اذيت مي كند. آن را از ذهن و چشمان خود بيرون كنيد. براي اداره كردن و انجام دادن آن را به اندازه كوچكتر و قطعه هاي كوچكتر درآوريد. گام اول را برداريد و مطمئناً ادامه خواهيد داد تا كامل شود.
منبع:
Http://www.balancetime.com/article-month.htm