عليرضا آشوري 
مي گويند ترس، واكنشي به ناشناخته ها و واكنشي به ندانستن است. وقتي جغرافياي دور و بر نامعلوم باشد يا نتيجه يك عملكرد غيرقابل پيش بيني، انسان مي ترسد و اين ترس بدترين احساسي است كه مي تواند توانايي بالقوه هر كسي را كاملا نابود كند. فرد دست به هيچ كاري نمي زند چون مي ترسد، ريسك نمي كند چون مي ترسد حرفش رانمي زند چون مي ترسد و به اين مورد به خصوص حاضر نيست تحت درمان قرار گيرد چون مي ترسد.
در علم پزشكي اصولا سه دسته درمان و يا از جنبه ديگر سه دسته بيماري بيشتر وجود ندارد. دسته اول را بيماري هاي تهديدكننده زندگي يا life threatening تشكيل مي دهند. مثلا تصادفات بسيار شديد، از كار افتادن كليه ها يا كبد، يا بيماري هايي مثل مننژيت، ديفتري و... .
يك دسته ديگر درمان هاي انتخابي يا هستند مثل درمان هاي زيبايي. انجام نشدن درمان هاي زيبايي مثلا رينوپلاستي (جراحي زيبايي بيني) زندگي بيمار را تهديد نمي كند و بنابراين صد در صد بايد توسط بيمار انتخاب و درخواست شود. درمان هاي بيماري هاي ديگر حالتي حد واسط دو وضعيت قبلي دارند كه طيف وسيعي از بيماري ها و درمان ها را در بر مي گيرند. اين بيماري ها هم طبعا بايد درمان شوند، اما شايد در مراحل اوليه و حتي پيشرفته كشنده نباشند، اما طبعا عوارض و مشكلات ناخوشايندي در صورت عدم درمان از خود به جاي مي گذارند.
به هر حال بيماري بايد درمان شود. درمان هم عوارض خاص خود را دارد. اينجا ديگر صحبت از هوميوپاتي، طب سوزني، حجامت و علوم مصر باستان نيست كه ادعا مي شود عارضه ندارد و هر مرض لاعلاجي را درمان مي كند. صحبت از علم پيشرفته پزشكي است كه با دارو و درمان هاي باز و بسته جراحي، بيماري را درمان مي كند. هر درماني چه درمان يك سرماخوردگي ساده باشد چه پيچيده ترين جراحي مغز، عوارض دارد و اين عوارض اجتناب نا پذير است، ولي چاره اي جز اين وجود ندارد. خلاص شدن از شر بيماري و به دست آوردن مجدد سلامتي مستلزم پذيرش عوارض درماني است. حالا از آن طرف به قضيه نگاه كنيم. اگر بيماري وجود داشته باشد كه از ترس اين عوارض نخواهد تحت درمان قرار بگيرد بايد چه كرد؟ حتما بسيار ديده ايد كه خيلي ها از ترس درد وحشتناك آمپول هاي پني سيلين حاضر نيستند براي گلودرد يا گوش درد خود به پزشك مراجعه كنند. هيچ عقل سليمي اين مساله را نمي پذيرد. حال اگر بخواهيم قضيه را تعميم بدهيم بايد از جو ترس و وحشتي صحبت كرد كه حوادث اخير بيمارستان ايرانمهر به دنبال خود آورده است.
البته تا لحظه تنظيم اين گزارش هنوز قضيه بيمارستان به طور كامل مشخص نشده است و اظهارنظرهاي متفاوت و متناقض بين مسوولان ذيربط فقط توپ را به زمين ديگري مي اندازد. مطبوعات و رسانه هاي ديگر نيز با ولعي سيري ناپذير آتش اين معركه را تيزتر مي كنند و به دنبال همين جريان و بر طبق سنت نانوشته اما بسيار اصيل و قديمي شايعه سازي، لحظه به لحظه شايعات عجيب و شاخداري را مي شنويم كه دهان به دهان بين مردم مي گردد و مدام شاخ و برگ هاي بزرگتري پيدا مي كند، اما يك جاي اين مشكل با مشكلات ديگري كه به صورت شايعه در جامعه مي پيچد فرق دارد و آن خطري است كه سلامت جامعه را تهديد مي كند. الان همه جا پيچيده كه داروهاي بيهوشي، مضر و مرگ آور هستند، رونوشت ديگر اين است كه هر كس به اتاق عمل مي رود دچار عفونت مي شود. نسخه ديگر اين است كه پزشكان و جراحان با بي قيدي و بي مبالاتي با بيماران برخورد مي كنند و داروي خراب به بيمار تزريق مي كنند و... البته در ايران بسيار شايع و رايج است كه افكار عمومي (و در اين مورد خاص حتي صداوسيما) بدون محاكمه كسي يا چيزي را محكوم كند اما فعلا كاري به اين قضيه نداريم. نكته واضح و روشني كه فعلاً در بسياري از بيمارستان ها، كادر پزشكي با آن مواجه هستند ترس و استرس مردم از بيهوشي و جراحي است. يك جراح متخصص جراحي دهان و فك و صورت مي گويد: «بابت اين اتفاقات و خبرهاي شاخداري كه در جامعه پيچيده بسياري از بيماران قبل از رفتن به اتاق عمل دچار وحشت فراواني مي شوند كه از بين بردن اين استرس براي پرسنل پزشكي مشكلات فراواني به همراه دارد.» مساله بعدي هم اينجاست كه اگر بيمار پس از جراحي دچار عارضه (هر عارضه اي) شود فوراً همه چيز به گردن داروي بيهوشي و جراح و غيره مي افتد. در يكي از بيمارستان هاي معتبر تهران كه در يكي از دو خيابان اصلي شهر قرار گرفته چندين بيمار جراحي هاي انتخابي خود را لغو كرده اند. وقتي از يكي از آنها دليل اين امر را پرسيديم گفت «دلم نمي خواهد زير بيهوشي بميرم. فعلاً كه دارم با همين بيني زندگي مي كنم!» پزشك يكي از بخش هاي همين بيمارستان مي گويد: «بيماري كه دچار خونريزي داخلي و پارگي روده شده بود را به بخش اورژانس آوردند. جراح بيمار را معاينه كرد و دستور داد كه فوراً او را به اتاق عمل ببرند، خانواده بيمار وقتي فهميدند او بايد جراحي شود از شدت ناراحتي نزديك بود ديوانه شوند. هرچه ما به آنها اطمينان مي داديم كه اين جراحي احتمال موفقيت بالايي دارد، زيربار نمي رفتند. آخرسر مادر بيمار گفت كه به خاطر بيهوشي و اين حوادث اخير دلش راضي نمي شود تا پسرش جراحي شود. با كلي دردسر آنها را راضي كرديم و بيمار جراحي شد. «الان هم حالش كاملاً خوب است.» متاسفانه اين حادثه باعث بي اعتمادي به كل درمان هاي پزشكي شده است. به طوري كه برخي از بيماران حتي براي درمان هاي تهديدكننده زندگي هم با اكراه رضايت به بيهوشي و جراحي مي دهند. البته هستند و زياد هم هستند بيماراني كه اين حرف ها را قبول ندارند و بدون استرس يا دست كم با استرس كمتري درمان هاي جراحي را مي پذيرند. يك دخترخانم كه غده تيروئيد او قرار بود تحت عمل جراحي قرار گيرد با خونسردي مي گفت:  «اينها همه شايعه است،  عمر دست خداست من كه نمي ترسم!» ولي جداي از او بيماران فراوان ديگري هستند كه اين حرفها (كاري به درست يا غلط بودنشان نداريم) را مي پذيرند و طبيعي ترين واكنش آنها ترس و اضطراب از جراحي است كه مشكلات عديده اي را براي همه (از خود بيمار بگيرد تا جراح و پرستار) ايجاد مي كند.
از سوي ديگر فرض كنيد بيماري از اتاق عمل بيرون آمده و طبق رايج ترين عارضه مرحله ري  كاوري فرضا ۵/۰ درجه تب كرده است هرگز و در هيچ جاي دنيا و تحت هيچ شرايطي جراح به خاطر ۵ درجه تب براي ويزيت بيمار به بيمارستان نمي رود. چنين مشكلي به سادگي و از پشت تلفن قابل حل و فصل است ولي الان هر پزشكي ناچار است به خاطر جو وحشت فعلي دست كم براي اطمينان خاطر دادن به بيمار ساعت ۲ و ۳ نصف شب راهي بيمارستان شود تا جداي از كم كردن استرس بيمار، خود نيز متهم به بي مبالاتي و سهل انگاري نشود.
جدا از جراحي هايي كه ذكرشان رفت خانم هاي باردار مشكلات به مراتب بيشتري را تحمل مي كنند. چه بخواهيم چه نخواهيم، چه قبول كنيم چه نكنيم و چه هر عقيده و نظر ديگري داشته باشيم بيمارستان ايرانمهر دست كم تا همين چند روز پيش يكي از خوشنام ترين و معتبرترين بيمارستان هاي ايران بود و بيماران فراواني براي جراحي يا بستري شدن به آنجا مراجعه مي كردند كه طيف گسترده اي از اين بيماران را خانم هاي باردار تشكيل مي دادند. باتوجه به اينكه بر طبق ابلاغ وزارتخانه، بيمارستان ايرانمهر حق پذيرش و درمان بيماران را ندارد خانم هاي باردار بستري كه هرآن امكان دارد در شرايط وضع حمل قرار بگيرند با مشكلي جدي روبه رو شوند.
چاره ديگري نبود؛ با تمام اين خانم ها به ناچار به بيمارستان ديگري منتقل شدند. حالا فرض كنيد كه پزشك معالج يك خانم باردار ممكن است در بيمارستان ديگري شاغل نباشد يا اصلاً آن بيمارستان ديگر كه محل كار پزشك مذكور است امكانات پذيرش بيمار جديد را نداشته باشد. متاسفانه در يك مورد كه نگارنده در جريان موضوع قرار داشت. خانمي كه قرار بود در بيمارستان ايرانمهر تحت عمل سزارين قرار گيرد بدليل مشكلات پيش آمده توسط جراح خود به بيمارستان ديگري ارجاع داده شد تا تحت نظر خود او سزارين صورت گيرد ولي بيمار بنابر مشكلاتي نمي توانست در اين بيمارستان دوم بستري شود. در نتيجه و از سرناچاري او خود به بيمارستان ديگري مراجعه كرده تا تحت نظر جراح ديگري قرار گيرد. آن جراح هم البته اظهار اميدواري كرده بود كه انشاءالله مشكل ايرانمهر طي يكي دو روز آينده حل شود و بيمار تحت نظر جراح خود عمل شود ولي اگر مشكل حل نشد... حال شما فرض كنيد يك خانم باردار ۹ماه تحت نظر يك پزشك بوده. با دستورات و داروها و معاينات او اين مدت طولاني را سپري كرده و حالا يك مرتبه بايد زير دست جراح ديگري برود... قطعا اين مساله احساس خوشايندي در بيمار ايجاد نمي كند به خصوص كه اين بيمار يك خانم باردار باشد.
متاسفانه عوارض حادثه ايرانمهر به اين سادگي از ذهن مردم پاك نمي شود. هنوز كه هنوز است مردم از ترس ابتلا به ايدز و هپاتيت از رفتن به مطب هاي دندانپزشكي مي ترسند و زماني مراجعه مي كنند كه يا بشدت دچار دندان درد شده اند، يا همه دندان هايشان لق شده يا افتاده و حالا چون يا درد بيمار را مستأصل كرده يا به خاطر لقي و بي دنداني نمي تواند غذا بخورد با ترس و لرز به دندانپزشك مراجعه مي كند و تازه آن وقت مي فهمد كه ترسش به ميزان قابل ملاحظه اي بي دليل بوده. حالا فرض مي كنيم كه بيمارستان ايرانمهر مقصر است، (اصلا فرض كنيم پزشكان آنجا سهل انگاري كرده اند كه تازه از شواهد بر مي آيد اينگونه نبوده) اصلا بايد ايرانمهر را تعطيل كرد. بالاتر از سياهي كه رنگي نيست ولي تمام اين حرف ها دليل نمي شود كه با دامن زدن پياپي و متاسفانه تا حدودي غير مسوولانه به اين حوادث كل سيستم درماني كشور زير سوال برود چون در اثر اين اتفاق فقط و فقط مردم متضرر مي شوند چون خيلي ساده از ترس به پزشك و مراكز درماني مراجعه نمي كنند و عوارض عدم درمان و پيشرفت بيمار خيلي سريع گريبانگير آنها مي شود و آن وقت درمان بيماري هايي كه پيشرفت كرده اند به مراتب دشوارتر از قبل است. همين الان شاهديم كه جدا از اين ترس مرضي هر كسي مرگ يكي از نزديكان يا دوستان خود را كه شايد چندين سال قبل هم رخ داده به گردن بيهوشي و داروهاي مرتبط با آن مي اندازد.
و اينهم مشكلات مضاعفي براي سيستم درماني كشور ايجادمي كند و چيزي كه با قاطعيت مي تواند باز هم آن را موكد كرد اين است كه در اين بلبشوي خبري فقط و فقط مردم ضرر مي كنند.
از يكي از همكاران خبرنگار پرسيدم اگر مشكلي برايت پيش بيايد و لازم باشد جراحي كني از اينكه به اتاق عمل بروي نمي ترسي؟ جواب داد: من الان از بي حسي هم مي ترسم چه برسد به بيهوشي!

مطلبي كه در زير خواهيد خواند جوابيه سوم انجمن دندانسازان تجربي در واكنش به گزارش سرويس درمانگاه در تاريخ ۱۶/۱/۸۳ از فعاليت دندانسازان تجربي است. ضمن عذرخواهي از تاخير پيش آمده، عين متن جوابيه بدون حك و اصلاح به چاپ مي رسد. قضاوت با خود شما؛
احتراما پيرو مذاكره تلفني خواهشمند است با تسريع بيشتر مواردي از نامه ۳۹۹۰ و ۳۹۹۴ اين انجمن صنفي را به عنوان جوابيه گزارش درمانگاه (همشهري) درج فرماييد.
رئيس قوه قضاييه با ملاقات حضوري نماينده انجمن در ارتباط با انجمن دندانسازان تجربي ايران از وزارت بهداشت و درمان (۳/۲/۸۳) دستور رسيدگي صادر كرده تاكيد داشتند كه (تكليف بايستي روشن شود)
انجمن صنفي دندانسازان تجربي اظهارات مندرج در گزارش ۱۶/۱/۸۳ از سوي افراد متخصص را مغاير قانون واهانت آميز و موجب تشويش در اذهان عمومي تلقي كرده اعلام مي كند:
«گزارشي كه هيچكس نخواست نامش در آن ذكر شود» شايد فاقد معيارهاي قانوني به جهت داوري سليقه اي باشد. شايد همه چيز را يا سياه يا سفيد مجسم كند تا مثل افسانه هاي قديمي آدم هاي بد و آدم هاي خوب مطلق باشند و طيف هاي گوناگون رنگ در تاريكخانه ها پنهان بمانند.
شايد هم بنا بر تخصص و اعتبار و اشتهار اميران و نجيب زادگان مدارك و پول و منصب؛ طبقه عوام را كه از قضاي روزگار پول زيادي ندارند براي تشريح دانشجو و استاد روانه خلوتگاه هاي دانشگاه مي كنند تا...
شايد هم بر خلاف بيانات دندانپزشك محترم متخصص پروتز؛ ساخت پروتز (دندان مصنوعي) از لحاظ افكار عمومي هم اصلا كار ساده اي نباشد اما در شناخت حاصل كار اعم از راحتي بيمار - طبيعي بودن- زيبايي و از همه مهم تر مناسب تر بودن هزينه؛ «تصور عمومي» تشخيص صحيحي داشته باشد و به عبارتي حداقل در نهايت، جنس خوب را بشناسد.
شايد هم علي رغم تحصيلات آكادميك عالي دندانپزشكي يك نفر فاقد عنصر وجدان كاري باشد و نابغه محروم از تحصيل علاوه بر مهارت عملي يافته هاي علمي گسترده اي داشته باشد و با نوعي داوري غيرمنصفانه بخواهيم او را به حاشيه برانيم و شايد آنها در حرفه خود با ممارست و اكتساب دانش روز پشت صحنه مانده اند و بر خلاف اينكه بپذيريم «اين افراد به زور مي خواهند خود را وارد كاري كنند كه صلاحيت آن را ندارند يا اينكه كاري زمين نمانده كه آنها بخواهند انجام دهند»صاحبان و متوليان گمنامي باشند كه مردم آنها را مي خواهند و وزارتخانه برخلاف قانون و طبق سليقه به زور هم نمي تواند آنها را از كار خود منع كند.
شايد اظهارات حق طلبانه ما در روزگاري كه همه به نرخ روز نان مي خورند و موجب مي شود يك فرد «با ماشين درب و داغان و خراب هر بلايي سرش بيايد» هنجارشكني باشد و كمي عجيب به نظر آيد. يا مرعوب بوروكراسي اداري مدرك قانوني خود يعني نان شب فرزندان خود را دو دستي تحويل ندادن عجيب تر باشد يا كسي براي اينكه متملقانه به بالادستي نگويد (كم لطفي و بي مهري) و با جسارت عبارت واقعي (مشي سليقه اي) را به كار برد تنها با تكيه بر ايمان و حقانيت خود؛ فارغ از سياست روز گام بردارد.
شايد همه چيز رياضي نباشد و شايد آفتاب از پشت ابر در زمستان هم بيرون بيايد.
شايد حرف حق را به كرسي نشاندن براي رستن از بي عدالتي عبادت باشد.
شايد ...
طبق اظهارات يكي از اين متخصصين آنها كه پول دارند مي توانند ماشين ماكسيما سوار شوند و دندان خوب سفارش بدهند و آنها كه پول كم دارند و ماشين مدل پايين يا به قول خودشان درب و داغان سوار مي شوند در سربالايي مي مانند و...
جاي تاسف است كه يخ فسيل هاي ارزشي قبل از انقلاب آب مي شود و در استحاله اي بعد از كماي ۲۵ ساله پديده پول و سرمايه احيا مي شود.فاجعه آميز است كه يك رسانه پر تيراژ ملي ضعيف ترين استدلال ها را معيار قرار دهد تا نهايت پيامش كه (هرچه پول دهي همان اندازه آش مي خوري) را بدون دريافت هزينه آگهي تبليغ به چاپ برساند.
و سرانجام اينكه «يك متخصص بسيار معروف و معتبر در زمينه پروتزهاي دندان كه در محافل علمي كشور چهره اي بسيار محبوب و خوشنام به حساب آمده جزو استادان برتر اين رشته و استاد محترم دانشگاه است»!... با اينهمه القاب و عناوين و تعاريف و تمجيد از سوي گزارشگر كه نمي خواهد نامش هم ذكر شود با لبخندي مي افزايد: (فرض كنيد يك نفر مي خواهد ماشين بخرد) و...
اما حكايت چيز ديگري است: ساخت پروتز (دندان مصنوعي) آميخته با يك هنر است و حاصل دسترنج متعهدانه هنرمند مردمي را با پول زياد و كم نمي توان سنجيد و با ماشين مقايسه كرد. و در همين درمانگاه هاي خيريه هزاران نفر هم كه پول نداشتند دندان مصنوعي خوب و بدون عارضه گذاشتند. كسي كه به قول متخصص متبسم شما خيلي زياد پول دارد و دو فكش را ايمپلنت مي گذارد بعد از شكست كار تيمي از درمانگاه خيريه اي سر درآورده كه نيم درصد همان پول زياد برباد رفته را پرداخت كرده تا عطاي كاشت دندان را به لقايش بخشيده باشد. همه چيز رياضي نيست و هميشه يك متخصص، دندان درجه يك و دست دندان عالي نمي گذارد. بستگي به دندانسازش در لابراتوار دارد. پول خيلي زياد هم كيميا نيست و تنها حاصل كار كيمياگر مي تواند بيشتر از پول خيلي زياد ارزش داشته باشد. كار دانشكده هاي دندانپزشكي (دانشجويان تحت نظر استادان مجرب) را نيز مردم مي شناسند كه نمونه آن براي ارزشيابي و كارشناسي آن در دفتر اين انجمن موجود است. «كيفيت پايين دندان مصنوعي و نتايج اسفبار درمان غيرعلمي دندانساز تجربي - خرابكاري توام با اثرات بد» تعميم استثنا است كه در قالب عام نمي گنجد و طرح رسانه اي آن غيرمنصفانه بوده موجب تشويش در اذهان عمومي مي شود فرد دندانپزشكي كه با ۲۳ سال سابقه دندانپزشكي مي گويد (واژه دندانساز اصولا بي معني است) بهتر است بپذيرد كه اطلاق پسوند پزشكي به كارشناس ارشد «دندان پزشك» بي معني تر است. دندانسازان حرفه اي كشور به كار شرافتمندانه خود ادامه خواهند داد و شايسته است تحليل ستون سمت راست را تصحيح كنيد كه اين وزارت بهداشت است كه پروانه كار تقديم دندانسازان كرده و صرفا با عذرخواهي عمومي خواهد توانست ادعا كند پروانه دندانسازان با كار آنها تناسب ندارد. بي شك بدون استناد يا توجيه قانوني جمع آوري مدرك نوعي سرقت اداري محسوب مي شود.
نكته ظريفي كه در ارتباط با اين گزارش يكجانبه برداشت مي شود اين است كه اكثريت متخصصين محترم در دندانپزشكي اغلب با دندانسازان ماهر ارتباطي علمي منطقي دارند اي كاش در رشته هاي دندانپزشكي تخصص - دندانپزشكي عمومي و دندانساز هيچگونه عامل بازدارنده اي وجود نداشته باشد «هركس به كار خود بپردازد.»
دندانساز تجربي يعني: چه تيتر مناسبي بود كه كوششي براي اطلاع رساني صحيح را به همراه نداشت.
دندانساز تجربي يعني: علم، مهارت ، تجربه، هنر، شرافت ، رنج و... هيچكس حق ندارد با ترازوي پول و سرمايه انسان هاي مشمول قانون را تقسيم كند و متخصص يك رشته حق ندارد به جاي قانونگذار و جامعه شناس قطعنامه صادر كند و برداشت سليقه اي و غيرمنصفانه خود را از صاحبان يك حرفه ريشه دار با بزرگ نمايي، وحي منزل قلمداد كند.
رسالت مطبوعات يعني: اطلاع رساني صحيح مبتني بر رعايت حقوق مكتسبه و حيثيت اجتماعي مردم.
هادي گلپايگاني  رئيس هيات مديره

سارا صرافي زاده - كارشناس تغذيه 
تغذيه مناسب براي پيشگيري و درمان سرماخوردگي لازم است.
براي سم زدايي از بدن مقدار زيادي مايعات دريافت كنيد. بهترين مايعات آب و آب ميوه تازه است. از مصرف مواد ديورتيك (ادرارآور) مانند قهوه ، چاي، شير و محصولات لبني بپرهيزيد. يك بررسي نشان داده است كه شير باعث تحريك آزادسازي هيستامين شده و اين ماده سبب آبريزش بيني و بدتر كردن اين حالت مي شود. الكل نيز در هنگام سرماخوردگي منع مصرف دارد. الكل باعث تخليه ذخيره ويتامينC شده و در نتيجه كار كبد را جهت سم زدايي بدن زيادتر كرده و كبد خسته مي شود.اگر در دوران بيماري اشتها نداريد خود را سرزنش نكنيد، ولي سعي كنيد مايعات بيشتر بنوشيد. غذاهاي مصرف شده بايد سبك و سهل الهضم باشد و بيشتر تاكيد به مصرف سوپ سبزيجات، آب گوشت، سالاد، مرغ و ماهي است.از مصرف غذاهاي غني از چربي مانند پنير و گوشت قرمز اجتناب كنيد. از يك رژيم غذايي صحيح استفاده كنيد. مكملي استفاده كنيد كه مطمئن شويد نياز شما بر اساس مقدار توصيه شده در RDA تامين مي شود.از مكمل هاي ويتامينA ،B -كمپلكس و ويتامينC استفاده كنيد.گريپ فروت بهترين ميوه براي سرماخوردگي است. اين ميوه غني از ويتامينC بوده و در سم زدايي كبد مفيد است. كبد اولين مسير در سيستم ايمني است و وقتي سيستم ايمني به خطر مي افتد، به كبد بايد توجه خاص شود. براي سم زدايي كبد بايد از ماده اي استفاده كرد كه حالت قليايي داشته باشد. همه مركبات بعد از متابوليسم در بدن، حالت قليايي پيدا مي كنند، اما در بين مركبات گريپ فروت موثرتر خواهد بود. دانشمندان پيشنهاد مي كنند كه مصرف يك عدد گريپ فروت در روز از بروز سرماخوردگي جلوگيري مي كند.
احتياط: گريپ فروت با بسياري از داروها مثل داروهاي كاهنده كلسترول، داروهاي اعصاب و آنتي هيستامين ها تداخل ايجاد مي كند. قبل از مصرف گريپ فروت با پزشك خود مشورت كنيد.مصرف ويتامينC براي افزايش قدرت سيستم ايمني بدن و همچنين پيشگيري و يا حتي درمان سرماخوردگي موثر است. اما اين نكته را فراموش نكنيد كه مصرف ويتامينC براي افرادي كه كليه سنگ ساز دارند مضر است. اكثر سنگ هاي كليه از جنس كلسيم است ولي بعضي از سنگ هاي كليه از جنس آلزالات بوده و در نتيجه در اين موارد در مصرف ويتامينC بايد احتياط صورت گيرد.اگر رژيم شما از نظر «روي» درحد پاييني قرار دارد، بدن مستعد انواع بيماري ها و عفونت ها به خصوص سرماخوردگي خواهد بود. در اين موقع در اثر كمبود «روي» در بدن كاهش نوتروفيل به وجود خواهد آمد و اين مورد بدن را در برابر بيماري ها آسيب پذير مي كند.
سوپ مرغ 
مصرف سوپ مرغ حدود ۸۰۰ سال است كه جزو درمان هاي پيشنهادي براي سرماخوردگي است. البته اين درمان هنوز هم مفيد واقع مي شود. سوپ معمولا حاوي مقداري مرغ و سبزيجات است كه علت تاثير مفيد سوپ بر سرماخوردگي همين سبزيجات موجود در آن است. بيشترين تاثير سوپ مرغ بر گرفتگي گلو و بيني است.از قارچ در رژيم غذايي خود در دوران سرماخوردگي بيشتر استفاده كنيد: قارچ از موادي تشكيل شده است كه باعث تقويت سيستم ايمني بدن مي شود و در نتيجه با مصرف قارچ مي توانيد در برابر بيماري بهتر و بيشتر مبارزه كنيد.
غذاهاي تند و حاوي ادويه 
هر غذايي كه باعث ايجاد اشك در فرد مي شود، همان تاثير را در مورد آبريزش بيني در دوران سرماخوردگي مي گذارد. غذاهاي تند و ادويه دار به بدن در برابر مبارزه با بيماري كمك مي كند. انواع ادويه مثل كاري و فلفل گرفتگي بيني را از بين مي برد و از اين نظر براي سرماخوردگي مفيد است.
مقدار زيادي مايعات گرم بنوشيد
ويروس سرماخوردگي زماني تكثير پيدا مي كند كه دماي اطرافش در حدود ۹۰ درجه فارنهايت باشد. وقتي دما از اين مقدار بالاتر رود ويروس ها نمي توانند به سرعت تكثير پيدا كنند. مايعات گرم مصرف كنيد. مايعات گرم خاصيت ضداسپاسم دارند و از گرفتگي بيني در اين دوران مي كاهند. مصرف زنجبيل نيز براي سرماخوردگي مفيد است.
از مصرف شيريني جات بپرهيزيد
نوتروفيل ها يكي از انواع گلبول هاي سفيد هستند كه به مبارزه و تخريب ويروس سرماخوردگي مي پردازند. نوتروفيل ها زماني ضعيف مي شوند كه فرد مواد شيرين مصرف كند.مطالعات نشان داده است، مصرف شكر و شيريني حجم نوتروفيل ها را ۵۰ درصد در خود كاهش مي دهد. هر چيزي كه حاوي شكر، فروكتوز و شربت ذرت باشد باعث تضعيف فعاليت نوتروفيل ها مي شود. تافي ها و شكلات ها از شكر خالص تهيه شده كه هم باعث كاهش نوتروفيل ها شده و هم غيرمغذي هستند.
در صورت داشتن تب اين نكته را مدنظر قرار دهيد كه، تب باعث افزايش متابوليسم و در نتيجه تجزيه پروتئين ها مي شود. در اين موارد معمولا بي اشتهايي هم وجود دارد. از پودر شيرخشك جهت افزايش انرژي و پروتئين غذايي، در مواد غذايي خود استفاده كنيد.در همه موارد زندگي، تغذيه را جدي بگيريد.

باتوجه به اين واقعيت كه فعلا عمده كاسه كوزه هاي پرونده پروپوفول بر سر همه مي شكند و عمده افراد مورد اتهام به نوعي از خود دفاع كرده اند، توضيح مسوول بخش علمي نمايندگي كمپاني آلماني توليدكننده اين دارو درباره آن را هم بخوانيم كه ضرر خاصي ندارد. دكتر حسن شكوهي درباره پروپوفول گفت: مصرف دارويي پروپوفول از ابتداي سال ۱۳۸۰ در كشور آغاز شده و به دليل بالا بودن كيفيت دارو، كاهش عوارض بيهوشي در مقايسه با بيهوشي باگاز و نيز مناسب بودن قيمت آن، مورد استقبال متخصصان بيهوشي قرار گرفته و هم اكنون ۱۵۰ مركز درماني در تهران و بيش از يكصد مركز درماني در ۲۶ استان كشور، شامل مراكز درماني دانشگاهي و خصوصي، از اين دارو استفاده مي كنند.
دكتر حسن شكوهي با اشاره به اينكه مصرف «پروپوفول» از سال ۱۳۸۰ تاكنون به ميزان هزار درصد افزايش داشته است، افزود: باتوجه به حجم مصرف اين دارو در طول سه سال گذشته، به جز دو مورد ايجاد خارش و لرز خفيف كه به سرعت كنترل شده هيچ موردي از بروز عارضه توسط اين دارو، گزارش نشده است.
وي اظهار داشت: برخلاف ادعاهاي منعكس شده در رسانه هاي گروهي طي چند روز اخير، پروپوفول محصول يك كارخانه «آلمان » است كه يكي ازمعتبرترين كمپاني هاي داروسازي در جهان است كه در ۲۸ كشور جهان ثبت شده و مورد استفاده قرار مي گيرد.
دكتر شكوهي با تاكيد بر اين مطلب كه اين داروي بيهوشي در ايران نيز پس از بررسي هاي آزمايشگاهي  به ثبت رسيده است، گفت: داروي پروپوفول مانند بسياري از داروهاي تزريقي داخل وريدي فاقد ماده نگهدارنده ضد ميكربي بوه و به دليل اينكه آمولسيون چربي در آب است، محيط كشت مناسبي براي رشد ميكرب بوده كه موارد مورد اشاره در كتابچه علمي اطلاعات دارو با برچسب هايي كه روي تمام بسته هاي دارو نصب شده قيد شده است.
وي اضافه كرد: همانطوري كه در كتابچه دارو و برچسب روي جعبه دارو توضيح داده شده است رعايت شرايط «ستروني» الزامي بوده و در صورت باز شدن آمپول يا سوراخ شدن«استاپر» لاستيكي و يال، دارو بايد ظرف شش ساعت مصرف و بخش مصرف نشده آن دور ريخته شود.
مسوول بخش علمي نمايندگي كمپاني بي براون آلمان تصريح كرد: مصرف هر شيشه دارو، تنها براي يك بيمار مجاز است و نمي توان بخش مصرف نشده آن را نگهداري و بعدا استفاده كرد.
وي افزود: باتوجه به تمامي مسايل و اطمينان از سلامت دارو نظر به تعهدي كه بخش علمي اين شركت در مقابل جامعه و جلوگيري از تضييع حقوق بيماران احساس مي كند، مراتب به منظور پيگيري و بررسي، به شركت مورد نظر در آلمان اطلاع داده شده است.

دكتر مارتيا شكاريان- طبق گزارش ارايه شده توسط ADA (انجمن دندانپزشكي آمريكا) سالانه بيش از ۲۰۰ هزار صدمات ناشي از انواع ورزش ها توسط استفاده از محافظ هاي دهاني - دنداني مهار شده اند. همچنينNYSF گزارش مي دهد كه تعداد دندان هاي ازدست رفته طي فعاليت هاي ورزشي بالغ بر ۵ ميليون دندان بوده است. پيرو گزارش دكتر ريموند، در سال ۱۹۹۵ نيز، افرادي كه هنگام ورزش بسكتبال از محافظ هاي دهاني - دنداني استفاده نكرده اند، از كل صدمات وارده به اين ورزشكاران، ۳۴ درصد آسيب ها فقط به دندان ها و حفره دهاني مربوط بوده كه رقم قابل توجهي است.آنچنان كه از آمار و ارقام برمي آيد، استفاده صحيح از اين نوع گاردها به هنگام ورزش تحت هر شرايط سني، قادر خواهد بود صدمات دهاني - دنداني ورزشكاران را به ميزان چشمگيري كاهش دهد.در ارتباط با بحث اقتصادي نيز شايان ذكر است كه تهيه و استفاده از اين محافظ هاي دهاني - دنداني در قياس با درمان ناحيه آسيب ديده هزينه كمتري دربر خواهد داشت.لازم به ذكر است كه اين نوع گاردها بسته به نوع ورزش و درجه ريسك پذيري فعاليتي كه ورزشكاران اعم از كودك - نوجوان و يا بزرگسال انجام مي دهند در ۴ نوع قابل ساخت است.بديهي است ورزش مورد علاقه فرد به هر ميزان كه از ريسك بالاي صدمات دهاني - دنداني برخوردار باشد (مثل: كاراته - اسكواش - راگبي - اسكيت و...) لايه هاي كارشده در اين محافظ ها بيشتر و نوع آن سخت تر خواهد بود. ضمناً اين نوع محافظ هاي دهاني(Playsafe) جهت ترغيب كودكان براي استفاه از آنها، در رنگ هاي متنوع و طبق سليقه خود كودكان ساخته مي شود.

سازمان بهداشت جهاني روز ۲۵ خردادماه (۱۴ ژوئن) را روز جهاني قدرداني از اهداي خون اعلام كرد. در همين رابطه سازمان انتقال خون ايران اعلام كرد: به همين مناسبت برنامه هايي براي قدرداني از اهداكنندگان خون با شعار «خون هديه زندگي است، متشكريم» صورت خواهد گرفت. بر طبق اين گزارش، برآورد سازمان بهداشت جهاني در سال ۲۰۰۳ حاكي از آن است كه حدود ۸۱ ميليون واحد خون توسط اهداكنندگان در سراسر جهان اهدا شده است. همچنين ۱۲۳ كشور جهان در اين سال عفونت هاي قابل انتقال از طريق خون را در نمونه هاي اهدا شده ارزيابي و برنامه هايي براي آموزش اهداكنندگان اجرا كرده اند كه بازدهي موفقيت آميزي را به دنبال داشته است.البته آنقدرها هم كه فكر مي كنيم پيشرفت هاي پزشكي همه گير نشده است. بنابر گزارش سازمان انتقال خون ايران ۵۸ درصد كشورهاي در حال توسعه خون را در ازاي پرداخت پول دريافت مي كنند كه خطر جدي براي منابع خون از نظر ابتلا به آلودگي ميكروبي را به همراه دارد و عليرغم پيشرفت در زمينه هاي پزشكي هنوز در بيش از ۷۰ كشور جهان همه خون ها دست كم براي يكي از سه بيماري ايدز، هپاتيت و سيفليس آزمايش نمي شوند. در عين حال بنابر اعلام سازمان بهداشت جهاني تاكنون در پانزده كشور جهان سازماندهي مناسبي توسط تشكل هاي داوطلب تاسيس شده و تلاش هاي گسترده اي براي كاهش موارد ايدز در ميان اهداكنندگان خون صورت گرفته است. به طوري كه شيوع ايدز در ميان بزرگسالان آفريقاي جنوبي ۳/۲۳ درصد اما در ميان اهداكنندگان منظم خون شيوع بيماري ۲ درصد گزارش شده است.